در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 19

متن درس





اختلاف استعدادها و طوایف در تلقی معارف الهی: تبیینی عرفانی از توحید و هدایت

اختلاف استعدادها و طوایف در تلقی معارف الهی: تبیینی عرفانی از توحید و هدایت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه نوزدهم)

مقدمه: درآمدی بر اختلاف استعدادها در معرفت الهی

مصباح الانس، چونان مشعلی فروزان در وادی عرفان نظری، راهنمای سالکان در مسیر شناخت حق تعالی است. این اثر گران‌سنگ، با شرح عمیق مفتاح الغیب صدرالدین قونوی، به تبیین مبانی عرفان نظری و عملی می‌پردازد و با نگاهی نقادانه، روش‌های سنتی تلقی معارف الهی را مورد بازکاوی قرار می‌دهد. درس‌گفتار نوزدهم، استخراج‌شده از نوار شماره نوزدهم (مورخ ۲۴/۸/۱۳۸۷)، به بخش دوم کتاب با عنوان «فِي سَبَبِ اخْتِلَافِ الْأُمَمِ وَالتَّنْبِيهِ عَلَى سِرِّ الطَّرِيقِ الْأَمَمِ» اختصاص دارد. این بخش، با تمرکز بر اختلاف استعدادها و طوایف در دریافت معارف الهی، به تحلیل تنوع مراتب انبیا و اولیا، دسته‌بندی مخاطبان، نقد ادعاهای برتری‌جویانه، و تبیین جایگاه معصومین علیهم‌السلام به‌عنوان معیار کمال می‌پردازد.

معرفت الهی، چونان جریانی زلال از سرچشمه توحید، در قلب‌های انسان‌ها به فراخور استعدادشان تجلی می‌یابد. این معرفت، که از طریق انبیا و اولیای الهی به بشریت عرضه شده، به دلیل تفاوت در ظرفیت‌های معرفتی و عملی مخاطبان، به‌گونه‌های متفاوتی دریافت می‌گردد.

درنگ: معرفت الهی، چونان نوری ساطع از سرچشمه توحید، به فراخور استعداد مخاطبان در قلب‌هایشان تجلی می‌یابد و اختلافات امت‌ها از تفاوت در این ظرفیت‌ها سرچشمه می‌گیرد.

بخش نخست: اختلاف استعدادها و تنوع مخاطبان

ریشه‌های اختلاف در تلقی معارف الهی

اختلاف در تلقی معارف الهی، چونان شاخسار درختی تنومند، ریشه در دو عامل اصلی دارد: تنوع مراتب انبیا و اولیا، و تفاوت در استعدادهای مخاطبان. انبیا و اولیا، که خود در مراتب الهی، باللهی، فی‌اللهی و الی‌الخلقی متفاوت‌اند، معارف را به‌گونه‌ای متناسب با ظرفیت مخاطبان عرضه می‌کنند. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی الهی، به غنای معرفت بشری می‌افزاید، اما همزمان زمینه‌ساز اختلاف در برداشت‌ها می‌گردد. مخاطبان نیز، به دلیل تفاوت در ظرفیت‌های معرفتی و عملی، این معارف را به‌صورت‌های گوناگون دریافت می‌کنند. برخی به ظاهر دین بسنده می‌کنند، برخی به باطن آن روی می‌آورند، و گروهی هر دو را درمی‌یابند.

دسته‌بندی مخاطبان بر اساس گرایش

مخاطبان معارف الهی، چونان مسافران راه‌های گوناگون، به سه گروه اصلی تقسیم می‌شوند: اهل ظاهر، اهل باطن، و اهل ظاهر و باطن. اهل ظاهر، که دل‌هایشان به احکام و ظواهر دین گره خورده، از درک معارف باطنی عاجزند. اهل باطن، چونان غواصان دریای معرفت، به عمق حقیقت دین راه می‌یابند و از ظواهر فراتر می‌روند. اهل ظاهر و باطن، که چونان پلی میان این دو ساحل‌اند، هر دو وجه دین را درمی‌یابند. افزون بر این، برخی عارف‌اند و در پی شهود حق‌اند، و برخی متعبد، که به التزام عملی به شریعت پایبندند. این دسته‌بندی، چونان آینه‌ای، تنوع رویکردهای معرفتی و عملی در مواجهه با دین را بازتاب می‌دهد.

تنوع در میان اهل ظاهر

اهل ظاهر نیز، چونان شاخه‌های یک درخت، خود به دسته‌های گوناگونی تقسیم می‌شوند. هر گروه، با توجه به فهم و عمل خود به احکام دینی، رویکردی متفاوت اتخاذ می‌کند. این تنوع، که گاه به اختلاف در تفسیر احکام یا اولویت‌بندی آنها منجر می‌شود، نشان‌دهنده پیچیدگی‌های معرفتی و عملی در میان پیروان ادیان است. برخی به ظواهر شریعت با دقت و وسواس پایبندند، در حالی که دیگران با سهل‌انگاری یا تفسیرهای شخصی، از مسیر اصلی منحرف می‌شوند.

درنگ: مخاطبان معارف الهی، چونان مسافران راه‌های گوناگون، به اهل ظاهر، باطن، و ظاهر و باطن تقسیم می‌شوند و تنوع در فهم و عمل، ریشه در اختلاف استعدادهایشان دارد.

بخش دوم: اختلاف امت‌ها و پیدایش فرقه‌ها

علل اختلاف امت‌ها

اختلاف امت‌ها، چونان شکاف‌هایی در زمین معرفت، از تفاوت در استعدادها و انحراف از مسیر توحید سرچشمه می‌گیرد. این اختلافات، در امت اسلامی به پیدایش هفتاد و سه فرقه منجر شده که، بر اساس روایتی مشهور، تنها یک فرقه ناجیه است و دیگران در آتش انحراف گرفتارند. این فرقه ناجیه، که راه مستقیم هدایت را پیموده، با پایبندی به حقیقت دین و پرهیز از تعصبات، به نجات دست می‌یابد. اختلافات، گاه نتیجه نادانی و گاه ناشی از تعصبات قومی، نژادی یا مذهبی است که امت‌ها را از وحدت دور کرده است.

ادعاهای برتری‌جویانه

گروه‌های مختلف، چونان پرچم‌دارانی در میدان رقابت، مدعی برتری خود بر دیگران‌اند. نازی‌ها بر اساس نژاد، صهیونیست‌ها بر پایه نسب، و برخی گروه‌های دینی بر مبنای مذهب، خود را برتر می‌دانند. این ادعاها، که چونان حباب‌هایی بر سطح آب‌اند، اغلب فاقد مبنای معرفتی معتبرند و ریشه در تعصبات کور دارند. شیعیان نیز، با استناد به خلقت از فاضل طینت و پیوند با ائمه معصومین علیهم‌السلام، خود را ممتاز می‌دانند. با این حال، این برتری مشروط به التزام عملی و معرفتی به سیره ائمه است و بدون آن، ادعایی پوچ خواهد بود.

نقد تعصبات و نادانی

تعصبات و نادانی، چونان پرده‌هایی تاریک بر نور حقیقت، ریشه بسیاری از اختلافات‌اند. نادانی، که چونان علفی هرز در باغ معرفت می‌روید، به پیدایش فرقه‌ها و خرافات منجر شده است. اکثریت جاهلان، با ناآگاهی خود، زمینه‌ساز تفرقه و انحراف شده‌اند و دین را از اصالتش دور کرده‌اند. این نقد، بر ضرورت آگاهی و اجتهاد در شناخت معارف معتبر تأکید دارد تا دین از آلودگی‌های خرافی پاک گردد.

درنگ: اختلاف امت‌ها، چونان شکاف‌هایی در زمین معرفت، از نادانی و تعصبات سرچشمه می‌گیرد و تنها فرقه ناجیه، با پایبندی به حقیقت، به نجات می‌رسد.

بخش سوم: جایگاه معصومین علیهم‌السلام به‌عنوان معیار کمال

معصومیت و کمالات ائمه علیهم‌السلام

ائمه معصومین علیهم‌السلام، چونان ستارگانی درخشان در آسمان هدایت، به دلیل معصومیت، مظلومیت، معرفت، کمالات و مردمی بودن، بی‌نظیرند. این اوصاف، که چونان گوهرهایی در تاج الهی می‌درخشند، آن‌ها را به معیاری بی‌بدیل برای سنجش کمال انسانی تبدیل کرده است. معصومیت آن‌ها، که در آیه أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء: ۵۹، : «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا و پیامبر اطاعت کنید و از اولی‌الامر که از میان شماست») به‌عنوان اولی‌الامر تأیید شده، مبنای اعتبار و الگو بودنشان است. مظلومیت و مردمی بودنشان، آن‌ها را به الگویی دست‌یافتنی برای بشریت بدل کرده است.

تخلق به اخلاق ائمه علیهم‌السلام

ارزش انسان، چونان گلی که در باغچه قلب می‌روید، به میزان تخلق به کمالات ائمه علیهم‌السلام در معرفت و عمل است. ادعای شیعه بودن یا انتساب به ائمه، بدون پایبندی به سیره آن‌ها، چونان درختی بی‌ثمر است. آیه لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: ۲۱، : «برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست») بر الگو بودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و به تبع آن، معصومین علیهم‌السلام تأکید دارد. هر فرد، از مرشد و عالم گرفته تا معلم ابتدایی، تنها به میزان تشبه به عصمت آن‌ها ارزشمند است.

نقد دفاع از بدی‌ها

ائمه معصومین علیهم‌السلام، چونان نگهبانان دروازه‌های حقیقت، از بدی‌ها دفاع نمی‌کنند. ارزش انسان، به دوری از بدی‌ها و نزدیکی به کمالات آن‌هاست. توجیه گناه یا دفاع از اعمال ناشایست، چونان پوشاندن زخمی چرکین است که به جای درمان، بیماری را تشدید می‌کند. این نقد، بر ضرورت پایبندی به اخلاق و پرهیز از توجیه بدی‌ها تأکید دارد.

درنگ: ائمه معصومین علیهم‌السلام، چونان ستارگان هدایت، معیار کمال‌اند و ارزش انسان به میزان تخلق به سیره آن‌هاست، نه ادعای ظاهری.

بخش چهارم: شفاعت ائمه علیهم‌السلام و نقد روایات جعلی

مفهوم شفاعت در شیعه

شفاعت ائمه علیهم‌السلام، چونان پلی از نور بر فراز پرتگاه گناه، برای کسانی است که با تلاش و ریاضت در مسیر تقوا گام برداشته‌اند، اما به دلیل کاستی‌های غیرعمدی، به کمال نرسیده‌اند. این شفاعت، توجیه‌گر گناهان عمدی یا مستمر نیست، بلکه جبران‌کننده نقص‌های کسانی است که با اخلاص کوشیده‌اند. برخلاف برخی ادیان که گناه را با پول یا اعمال خاص خریداری می‌کنند، شفاعت در شیعه مبتنی بر تلاش و زحمت است و از هرگونه استثمار دینی به دور است.

نقد روایات بی‌اساس

روایاتی که گناه به اندازه ریگ‌های بیابان را با شفاعت ائمه علیهم‌السلام توجیه می‌کنند، چونان قصه‌هایی جعلی در کتاب حقیقت، بی‌اساس‌اند. این روایات، که با هدف ترویج گناه یا سوءاستفاده از جایگاه ائمه جعل شده‌اند، با سیره و تعالیم آن‌ها در تعارض‌اند. برای نمونه، حدیث «اکثر اهل الجنة البلهاء»، که بهشت را جایگاه ابلهان معرفی می‌کند، نه تنها با عقل و منطق دینی سازگار نیست، بلکه به ترویج نادانی می‌انجامد. بهشت، چونان باغی پرشکوه، جایگاه عالمان، مؤمنان و کملین است، نه ابلهانی که از نعمات آن بهره‌ای نمی‌برند.

ضرورت اجتهاد در عرفان

عارف، چونان نگهبانی بیدار در دروازه معرفت، باید مجتهد باشد تا بتواند احادیث جعلی را از معتبر تمییز دهد. اجتهاد، که چونان کلیدی برای گشودن قفل حقیقت است، شرط لازم برای پاک‌سازی دین از خرافات است. فقدان تخصص در رجال و درایت، به توجیه احادیث ضعیف منجر می‌شود و انحراف را تقویت می‌کند. برای نمونه، حدیث نجاست، که به دلیل فقدان سند معتبر جعلی است، نباید با توجیهات نادرست پذیرفته شود. هر ادعایی در دین، چونان بنایی که بر پایه سند استوار است، باید مستند باشد.

درنگ: شفاعت ائمه علیهم‌السلام، چونان پلی از نور، برای تلاشگران ناقص است و روایات جعلی، با اجتهاد عارفان از دین زدوده می‌شوند.

بخش پنجم: پذیرش و انکار دین

پذیرش مطلق دین

برخی دین را به‌صورت مطلق و بدون فهم می‌پذیرند، که این پذیرش، اگر همراه با خرافات باشد، چونان خوردن سبزی با گل و خاک، زیان‌بار است. این نوع پذیرش، که به نادانی می‌انجامد، فاقد ارزش معرفتی است. در مقابل، پذیرش معرفتی دین، که مبتنی بر اعتماد به صداقت وحی و معصومین علیهم‌السلام است، حتی بدون فهم کامل، ارزشمند است. این پذیرش، چونان سپردن دل به نور وحی، نشانه ایمان و تعبد است.

انکار مطلق دین

انکار مطلق دین، چونان خاموش کردن چراغ هدایت، به کفر منجر می‌شود. کسانی که دین را به‌طور کامل رد می‌کنند، کافران‌اند و نزدیک به آن‌ها، اهل طغیان قرار دارند که با گناه و معصیت به کفر نزدیک می‌شوند. آیه إِنَّ الَّذِينَ أَسَاءُوا سُوءًا أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا (روم: ۱۰، : «کسانی که مرتکب بدی شدند، به این بود که آیات ما را تکذیب کردند») نشان‌دهنده تأثیر گناه بر تکذیب آیات الهی است. معصیت، اگر مستمر شود، به کفر عملی می‌انجامد.

فاسق و کافر

فاسق، که خدا و پیامبر را قبول دارد اما گناه می‌کند، چونان مسافری است که در راه هدایت لغزیده است. این فرد، اگرچه به کفر نزدیک است، کافر نیست و با توبه و استغفار می‌تواند به مسیر بازگردد. در مقابل، گناهان سنگین مانند ظلم، حق‌الناس و آزار دیگران، که چونان زخم‌هایی عمیق بر روح‌اند، انسان را به کفر نزدیک‌تر می‌کنند. مؤمن، با تلاش برای تقوا، از گناه دوری می‌جوید، اما ممکن است خطاهای کوچک داشته باشد که با استغفار جبران می‌شود.

درنگ: پذیرش معرفتی دین، چونان سپردن دل به نور وحی، ارزشمند است، اما انکار مطلق یا گناه مستمر، انسان را از هدایت دور می‌کند.

بخش ششم: متوقفان، مستضعفان و عدالت الهی

متوقفان و حیران

متوقفان، که چونان سرگردانی در میانه راه‌اند، بین پذیرش معجزات و انکار آن حیران‌اند. این گروه، به دلیل عجز از توفیق و ناتوانی در تمییز حقیقت، مستضعف‌اند. آن‌ها، که بین عقل قاصر و شرع سرگردان‌اند، نه کافرند و نه مؤمن کامل، بلکه نیازمند هدایت‌اند. این حالت، چونان ایستادن در میانه دو راهی، نشان‌دهنده ناتوانی در انتخاب مسیر درست است.

مستضعفان و رحمت الهی

اکثر مردم، چونان برگ‌هایی پراکنده در باد نادانی، مستضعف‌اند. این گروه، به دلیل ناتوانی در فهم حقیقت یا فقدان دسترسی به آن، نه کافرند و نه مؤمن کامل. عدالت الهی، که در آیه لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل‌عمران: ۱۸۲، : «او به بندگانش ستمکار نیست») تأیید شده، مانع مجازات آن‌ها می‌شود. خدا، با رحمت بی‌کرانش، این مستضعفان را در برزخ تربیت می‌کند تا پرونده‌های ناقصشان تکمیل گردد. آیه هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (ق: ۳۰، : «آیا باز هم چیزی هست؟») نشان‌دهنده کمبود افراد مستحق جهنم و فراوانی مستضعفان است.

نقد ترساندن از جهنم

ترساندن بیش از حد از جهنم، چونان سایه‌ای تاریک بر نور محبت الهی، انسان را از خدا دور می‌کند. خدا، با جمال، صفا و محبت، انسان را تربیت می‌کند، نه با چوب و تهدید. خلقت انسان برای جهنم، با رحمت و حکمت الهی سازگار نیست. این نقد، بر ضرورت تأکید بر رحمت الهی و پرهیز از تصویرسازی نادرست از خدا به‌عنوان زورگو تأکید دارد.

درنگ: مستضعفان، چونان برگ‌هایی در باد نادانی، با رحمت الهی تربیت می‌شوند و ترساندن از جهنم، آن‌ها را از محبت خدا دور می‌کند.

جمع‌بندی

مصباح الانس، در درس‌گفتار نوزدهم، چونان چراغی در تاریکی اختلافات امت‌ها، به تبیین علل تنوع در تلقی معارف الهی می‌پردازد. این اختلافات، که از تفاوت در استعدادها و مراتب انبیا و اولیا سرچشمه می‌گیرد، به پیدایش فرقه‌ها و انحرافات منجر شده است. معصومین علیهم‌السلام، به‌عنوان کامل‌ترین اولیا و معیار کمال، راه هدایت را روشن می‌کنند و ارزش انسان به میزان تخلق به سیره آن‌هاست. شفاعت ائمه، برای تلاشگران ناقص است و روایات جعلی، با اجتهاد عارفان از دین زدوده می‌شوند. پذیرش معرفتی دین، ارزشمند است، اما انکار مطلق یا گناه مستمر، انسان را از هدایت دور می‌کند. مستضعفان، با رحمت الهی تربیت می‌شوند و ترساندن از جهنم، با محبت الهی ناسازگار است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چه تعداد فرقه از امت اسلامی ذکر شده است؟

2. طبق متن، کدام گروه از مردم به طور کامل و بدون فهم دین را قبول می‌کنند؟

3. کدام مفهوم در متن به عنوان معیار اصلی برای ارزش‌گذاری افراد معرفی شده است؟

4. در متن، چه کسانی به عنوان کامل‌ترین افراد پس از انبیا معرفی شده‌اند؟

5. طبق متن، گروهی که بین پذیرش معجزات و رد آن سرگردان هستند، چه نامیده می‌شوند؟

6. طبق متن، گناه کردن به طور مستقیم فرد را کافر می‌کند.

7. متن بیان می‌کند که ائمه معصومین از بدی‌ها دفاع نمی‌کنند.

8. بر اساس متن، اکثر مردم جهان کافر هستند.

9. متن ادعا می‌کند که روایاتی درباره شفاعت ائمه در برابر گناهان بی‌حد و حصر معتبر هستند.

10. طبق متن، ارزش افراد به میزان تشابه عملی و معرفتی آنها به ائمه معصومین بستگی دارد.

11. تفاوت اصلی بین گروه اهل ظاهر و اهل باطن در چیست؟

12. چرا متن روایاتی مانند 'اکثر اهل جنت ابله‌ها هستند' را رد می‌کند؟

13. مستضعفین در متن چه کسانی هستند و چرا جهنم نمی‌روند؟

14. چرا طبق متن، گناه کردن فرد را به کفر نزدیک می‌کند؟

15. منظور متن از 'قبل مطلقا' چیست؟

پاسخنامه

1. هفتاد و سه فرقه

2. اهل ظاهر

3. تخلق به کمالات ائمه

4. ائمه معصومین

5. مستضعف

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. اهل ظاهر دین را بدون درک باطنی و تنها به صورت ظاهری می‌پذیرند، در حالی که اهل باطن به معانی عمیق‌تر و باطنی دین توجه دارند.

12. زیرا این روایات فاقد سند معتبر هستند و با عقل و منطق دینی سازگار نیستند.

13. مستضعفین افرادی سرگردان بین پذیرش و رد معجزات هستند که به دلیل ناتوانی در درک حق، مشمول عذاب جهنم نمی‌شوند.

14. گناه مداوم می‌تواند به تکذیب عملی آیات الهی منجر شود و فرد را از ایمان دور کند.

15. قبل مطلقا به پذیرش کورکورانه و بدون فهم دین، یا پذیرش کامل وحی بدون نیاز به درک کامل آن اشاره دارد.

فوتر بهینه‌شده