متن درس
تبیین اقسام طوایف در مواجهه با دین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیستم)
دیباچه
کتاب حاضر، با الهام از درسگفتار بیستم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین و تحلیل عمیق اقسام طوایف در مواجهه با دین میپردازد. این اثر، با رویکردی عرفانی-فلسفی، به نقد ظاهرگرایی، تعبد کورکورانه و تقلید بیمنطق پرداخته و بر ضرورت فهم عقلانی و هماهنگی با معصومان تأکید میورزد.
بخش نخست: تبیین اقسام طوایف در مواجهه با دین
مقدمهای بر تقسیمبندی طوایف
درسگفتار بیستم، با نگاهی عمیق به تنوع رویکردهای انسانی در برابر دین، به دستهبندی طوایف مختلف در میان اهل اسلام میپردازد. این تقسیمبندی، که ریشه در تفاوتهای معرفتی و عملی افراد دارد، از ظاهرگرایان تا عارفان همتوالا را در بر میگیرد. هر طایفه، چونان شاخهای از درخت دین، با ویژگیهای خاص خود، در مسیر فهم و عمل به شریعت گام برمیدارد.
درنگ: تقسیمبندی طوایف، چونان آینهای است که تنوع رویکردهای بشری به دین را بازمیتاباند و بر اهمیت فهم عقلانی در دینداری تأکید میورزد. |
طایفه ظاهرگرا: اکتفا به صورت دین
نخستین گروه، ظاهرگرایاناند که به سطح ظاهری دین بسنده کرده و از تعقل و معرفتجویی رویگرداناند. اینان، چونان مسافرانی که در ساحل اقیانوس توقف کردهاند، از غواصی در ژرفای معانی دین بازمیمانند. عقل را کنار نهاده و با توجیه تعبد، از فهم عمیق آیات و روایات شانه خالی میکنند.
ظاهرگرایان، به عبارات ظاهری قرآن کریم و احادیث اکتفا کرده و معتقدند فهم دین وظیفه خدا و پیامبر است. این رویکرد، اگرچه در نگاه نخست ساده و بیتکلف مینماید، اما چونان درختی بیریشه، انسان را از رشد معرفتی محروم میسازد.
درنگ: ظاهرگرایی، چونان قفسی است که روح معرفت را در بند میکشد و انسان را به موجودی تهی از فهم بدل میسازد. |
نقد ظاهرگرایی و ضرورت فهم عقلانی
اکتفا به تعبد بدون فهم، نادرست است، زیرا فهم عقلانی، عمل را استوارتر و اطمینان قلبی را افزونتر میکند. دین، چونان مشعلی است که با نور عقل روشنتر میگردد. تعبد کورکورانه، انسان را به موجودی بیاراده و تهیمغز بدل میسازد که از حقیقت دین دور میماند.
در اوایل انقلاب ۵۷، برخی معتقد بودند که رهبر میاندیشد و مردم عمل میکنند. این دیدگاه، که مردم را به تقلید بیفکر دعوت میکرد، با منطق عقلانی و دینی سازگار نیست. رهبری عقلانی، مستلزم همراهی فکری و معرفتی مردم است، نه اطاعت کورکورانه.
درنگ: فهم عقلانی دین، چونان کلیدی است که درهای اطمینان و عمل صالح را میگشاید. |
طایفه مقتصدون: میانهروی در فهم دین
گروهی دیگر، مقتصدون بالظاهرند که هر روایت واردشده را میپذیرند، اما تنها آنچه را میفهمند دنبال میکنند. اینان، برخلاف ظاهرگرایان مطلق، به فهم اهتمام میورزند، اما در برابر نادانستهها، به مراد خدا واگذار میکنند. این رویکرد، چونان پلی است که از ظاهر به باطن دین میرسد، هرچند گاه در میانه راه متوقف میماند.
مقتصدون، صفات کمال الهی را اثبات کرده و خداوند را از صفات ناقص منزه میدانند. اینان، در فهم صفات الهی، به جلال و عظمت پروردگار پایبندند و از تصورات انسانی پرهیز میکنند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین اقسام طوایف، از ظاهرگرایان تا مقتصدون، بر اهمیت عقلانیت در دینداری تأکید میورزد. نقد ظاهرگرایی و تقلید کورکورانه، همراه با ستایش فهم عقلانی، راهی به سوی دینداری آگاهانه میگشاید.
بخش دوم: تأویل صفات الهی و نقد تاویل نادرست
فهم صفات الهی: فراتر از ادراک انسانی
صفات الهی باید بهگونهای فهم شوند که با علم و جلال خداوند سازگار باشد، نه بر اساس تصورات محدود انسانی. صفتی که در نگاه انسان کمال است، ممکن است در علم الهی نقص تلقی شود و بالعکس. این امر، ضرورت تأویل عقلانی را آشکار میسازد.
به عنوان مثال، آیه مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا (بقره: 245، : «کیست که به خدا وامی نیکو دهد؟») ظاهراً به قرض گرفتن خدا اشاره دارد، که در عرف انسانی نقص است. اما با تأویل حکیمانه، این صفت به معنای کمک به بندگان خدا فهم میشود، که جلوهای از رحمت الهی است.
درنگ: تأویل صفات الهی، چونان پردهبرداری از حقیقت است که جلال و حکمت خداوند را آشکار میسازد. |
اطلاق قرض الهی: رحمت عام الهی
قرض دادن به خدا، به دلیل اطلاق آیه، شامل کمک به هر بندهای، اعم از مؤمن، کافر یا حتی حیوانات، میشود. این گستردگی، چونان دریای بیکران رحمت الهی، همه موجودات را در بر میگیرد و نشاندهنده حکمت و عدالت پروردگار است.
مثال کوری باطن: تأویل آیهای دیگر
آیه مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى (اسراء: 72، : «هر که در این [جهان] کور باشد، در آخرت نیز کور خواهد بود.») به کوری باطن، یعنی جهل و کفر، اشاره دارد، نه کوری ظاهری. این تأویل، رحمت الهی را در پرتو ایمان نشان میدهد و از ظلم به کوران ظاهری پرهیز میکند.
نقد تاویل نادرست: خطر ظن و گمان
تاویل نادرست، که از اصول محکم بیبهره است، اعتقاد را آلوده کرده و از برهان منطقی دور میسازد. قیاس منطقی، اگر برهانی باشد، معتبر است، اما ظنون بیاساس، چونان گردابی است که انسان را به گمراهی میکشاند.
درنگ: تاویل نادرست، چونان راهی لغزنده است که از حقیقت دین دور میافتد. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین فهم و تأویل صفات الهی، بر ضرورت استناد به عقل و اصول محکم تأکید میورزد. تأویل حکیمانه آیات، چونان کلیدی است که درهای معرفت الهی را میگشاید، در حالی که تاویل نادرست، راه را به سوی گمراهی میبرد.
بخش سوم: طبقه عليا و همت والا
طبقه عليا: جویندگان حقیقت
طبقه عليا، با نفوس شریف و همت والا، در پی معرفت حقایق اشیا بر اساس علم الهیاند. اینان، چونان ستارگان در آسمان معرفت، با رهایی از تقلید، به مراتب انبیا نزدیک میشوند. در آغاز راه، با سلف صالح در ایمان به مراد خدا و رسول همراهی میکنند، اما با همت بلند، به فهم عمیقتر میرسند.
درنگ: طبقه عليا، چونان کوهنوردانیاند که به قلههای معرفت الهی چشم دوختهاند. |
واگذاری نادانستهها به معصومان
این گروه، نادانستهها را به خدا و عارفان حقیقی، یعنی معصومان، واگذار میکنند. معصومان، به دلیل فرازمانی بودن، چونان چشمههای جوشان معرفت، مرجع دائمیاند. غیرمعصومان، هرچند عالم یا عارف باشند، به دلیل محدودیتهای زمانی و علمی، نمیتوانند جایگزین معصومان شوند.
نقد ارجاع به غیرمعصوم
ارجاع به غیرمعصوم، جز در مواردی که با معصوم هماهنگ باشد، معتبر نیست. عارفان غیرمعصوم، مانند حلاج یا ابنسینا، با وجود فضیلت، فاقد عصمت و فرازمانی بودناند و نمیتوانند مرجع نهایی باشند.
مثال مقدس اردبیلی: فضیلت و قداست
داستان مقدس اردبیلی و موسی، با طنزی حکیمانه، برتری علمی و معرفتی عالمان متأخر را نشان میدهد. مقدس، در مناظره با شیخ بهایی، با بزرگواری سکوت کرد تا شیخ سربلند بماند. همچنین، حساسیت او به ظلم، حتی به الاغ خود، قداست و عدالتخواهیاش را آشکار میسازد.
درنگ: قداست مقدس اردبیلی، چونان نوری است که عدالت و فضیلت را در تاریکی ظلم روشن میکند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین ویژگیهای طبقه عليا و نقش معصومان، بر اهمیت همت والا و هماهنگی با مرجعیت فرازمانی معصومان تأکید میورزد. نقد ارجاع به غیرمعصوم و مثال مقدس اردبیلی، راه را برای دینداری عقلانی و عارفانه هموار میسازد.
بخش چهارم: نقد فرقهگرایی و دعوت به وحدت
نقد فرقهگرایی: عامل تفرقه
فرقهگرایی، مانند حنبلی، شافعی و دیگر مذاهب، چونان تیغی است که پیکره وحدت اسلامی را زخمی کرده است. این تفرقه، مانع رونق دین و پیشرفت امت اسلامی شده و هرج و مرج را در میان مسلمانان دامن زده است.
وحدت اسلامی: راه نجات
وحدت مسلمانان، با تکیه بر عقل، قرآن کریم و روایات معتبر، چونان چشمهای است که حیات دوباره به امت اسلامی میبخشد. این وحدت، با فهم مشترک و استناد به منابع اصیل، راه را برای رونق دین هموار میکند.
درنگ: وحدت اسلامی، چونان پلی است که امت را از پرتگاه تفرقه به سوی سعادت رهنمون میشود. |
نقد تعبد مطلق: عقل، چراغ راه
تعبد، تنها در مواردی معتبر است که عقل به فهم نرسد و به معصوم ارجاع شود. عقل، چونان موتوری است که انسان را در مسیر دین به حرکت درمیآورد، نه اتاقی خالی که بیاراده کشیده شود. این تشبیه، اهمیت عقلانیت در دینداری را به زیبایی نشان میدهد.
پیشرفت بشری و چالشهای آخرالزمان
بشر، در همه علوم، از ریاضیات تا صنعت، روزبهروز پیشرفت میکند. اما در کنار این پیشرفت، شیطنتها نیز پیچیدهتر شده و حتی ابلیس را به چالش میکشد. در آخرالزمان، نفاق، چونان سایهای شوم، شگرد اصلی شیطان است که با صداقت عصیان ابلیس تفاوت دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد فرقهگرایی و دعوت به وحدت، بر نقش عقل و استناد به منابع معتبر تأکید میورزد. هشدار درباره نفاق آخرالزمان و تأکید بر پیشرفت عقلانی، چارچوبی برای دینداری در عصر حاضر ارائه میدهد.
نتیجهگیری نهایی
کتاب حاضر، با تبیین اقسام طوایف در مواجهه با دین، از ظاهرگرایان تا طبقه عليا، چارچوبی عرفانی-فلسفی برای دینداری ارائه میدهد. نقد تعبد کورکورانه، ظاهرگرایی و فرقهگرایی، همراه با ستایش عقلانیت و همت والا، راهی به سوی فهم عمیق دین میگشاید. آیات مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا و مَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى، با تأویل حکیمانه، رحمت و حکمت الهی را آشکار میسازند. تأکید بر وحدت اسلامی، چونان ندایی است که امت را به سوی سعادت فرا میخواند. این اثر، با نگاهی عمیق به حقیقت دین، خواننده را به تأمل در راههای وصول به معرفت الهی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |