در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 21

متن درس






نقد معرفت‌شناسی عرفانی و دفاع از قاعده‌مندی علوم در مصباح الانس

مصباح الانس: نقد معرفت‌شناسی عرفانی و دفاع از قاعده‌مندی علوم در مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱)


مقدمه: درآمدی بر نقد معرفت‌شناسی عرفانی و ضرورت قاعده‌مندی

کتاب شریف مصباح الانس، تألیف عبدالله بن محمد قونوی با شرح ابن فخرالدین ناری، یکی از آثار برجسته عرفان نظری است که با تکیه بر قرآن کریم و روایات معصومین علیهم‌السلام، راهی به سوی معرفت الهی می‌گشاید. این اثر، چونان مشعلی فروزان، مسیر تأملات عرفانی و فلسفی را روشن می‌سازد. درس‌گفتار بیست‌و‌یکم از سلسله مباحث آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۱ آذر ۱۳۸۷، به بررسی فصل سوم این کتاب با عنوان «في تبيين منتهى الأبكار وتعيين ما يسلكه أهل الاستبصار» اختصاص دارد. این جلسه، با رویکردی نقادانه و تحلیلی، به چالش‌های معرفت‌شناختی در شناخت حقایق اشیا پرداخته و با رد یک‌جانبه‌نگری در برتری عرفان بر علوم نظری، بر ضرورت قاعده‌مندی در هر دو حوزه تأکید می‌ورزد.

درنگ: مصباح الانس، با نقد محدودیت‌های علوم نظری، به دنبال ترویج عرفان است، اما این درس‌گفتار با دفاع از قاعده‌مندی علوم، یک‌جانبه‌نگری را رد می‌کند.

بخش یکم: گشایش بحث و نقد رویکرد نویسنده

بسمه‌الله: نشانه پیوند با مبدأ الهی

درس‌گفتار با ذکر شریف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: ۱، : «به نام خداوند بخشنده مهربان») آغاز می‌شود، که نشانه‌ای از پیوند عمیق بحث‌های عرفانی و فلسفی با مبدأ الهی است. این ذکر، چونان کلیدی است که دروازه معرفت الهی را می‌گشاید و بر رحمانیت و رحیمیت خداوند تأکید می‌ورزد. آغاز با بسمه‌الله، نه‌تنها سنت دینی را پاس می‌دارد، بلکه زمینه‌ساز تأملاتی متعالی در باب معرفت و شناخت است.

درنگ: ذکر بسمه‌الله، نشانه پیوند عرفانی و فلسفی بحث با مبدأ الهی است و بر رحمانیت و رحیمیت خداوند تأکید دارد.

موضوع فصل سوم: محدودیت علوم نظری و ترویج عرفان

فصل سوم مصباح الانس به تبیین محدودیت‌های علوم نظری در شناخت حقایق اشیا، آن‌گونه که در علم الهی هستند، و تعیین مسیر اهل استبصار (عرفا) اختصاص دارد. نویسنده، با عنوان «في تبيين منتهى الأبكار وتعيين ما يسلكه أهل الاستبصار»، مدعی است که شناخت حقایق اشیا «على ما هي عليه في علم الله تعالى» از طریق ادله نظری (فلسفی و منطقی) ناممکن است و تنها عرفان راهگشای این معرفت است. این ادعا، چونان دعوتی است به ترک علوم نظری و روی‌آوردن به عرفان، اما درس‌گفتار با نقدی روشمند، این رویکرد را به چالش می‌کشد.

درنگ: فصل سوم مصباح الانس، با تأکید بر محدودیت علوم نظری، عرفان را تنها مسیر معرفت می‌داند، اما این درس‌گفتار آن را یک‌جانبه‌نگری تلقی می‌کند.

نقد ادعای بی‌اعتباری علوم نظری

نویسنده مصباح الانس علوم نظری (منطق، فلسفه، علوم تجربی) را به دلیل ظنی بودن و ناتوانی در دستیابی به حقیقت، بی‌اعتبار می‌داند و آن‌ها را «مزخرف» و فاقد ارزش معرفتی معرفی می‌کند. این رویکرد، چونان تیغی است که ریشه‌های علوم قاعده‌مند را نشانه گرفته و راه علم را بسته می‌داند. درس‌گفتار، با رد این ادعا، استدلال می‌کند که بی‌اعتباری علوم نظری به دلیل نقص دلایل یا خطای انسانی، نمی‌تواند به رد کلی آن‌ها منجر شود. همان‌گونه که عرفان نیز، در صورت فقدان قاعده‌مندی، به خطا می‌رود.

درنگ: ادعای بی‌اعتباری علوم نظری به دلیل ظنی بودن، نادرست است، زیرا عرفان نیز در صورت فقدان قاعده‌مندی، به خطا می‌رود.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با گشایش بحث از طریق بسمه‌الله، بر پیوند عمیق عرفان و فلسفه با مبدأ الهی تأکید کرد و با نقد ادعای نویسنده در بی‌اعتباری علوم نظری، ضرورت قاعده‌مندی در هر دو حوزه را مطرح ساخت. این مقدمه، چونان پایه‌ای است که شالوده بحث‌های عمیق‌تر در باب معرفت‌شناسی و قاعده‌مندی علوم را استوار می‌کند.

بخش دوم: دفاع از قاعده‌مندی علوم و نقد عرفان بی‌قاعده

وزن و جایگاه هر علم

هر علم، اعم از منطق، فلسفه، علوم ظاهری، علوم باطنی یا عرفان، دارای قواعد خاص خود است و بر اساس این قواعد، نتایج نسبی و معتبر تولید می‌کند. درس‌گفتار تأکید می‌کند که رد یک‌جانبه هر یک از این علوم، به فروپاشی نظام‌های معرفتی منجر می‌شود. علوم، چونان شاخه‌های درختی تناورند که هر یک، با ریشه‌های قاعده‌مند خود، به باروری معرفت کمک می‌کنند. عرفان نیز، اگر قاعده‌مند باشد، می‌تواند نتایج معتبر تولید کند، اما عرفان بی‌قاعده، به خرافه و گمراهی می‌انجامد.

درنگ: هر علم، با قواعد خاص خود، نتایج معتبر تولید می‌کند و رد یک‌جانبه علوم، به فروپاشی معرفتی منجر می‌شود.

نقد تعصب عرفانی و علمی

تعصب عرفانی در رد علوم نظری، به همان اندازه نادرست است که تعصب علمی در رد عرفان. درس‌گفتار، با نقد این دوقطبی‌سازی، استدلال می‌کند که هر علم باید در جایگاه خود و با رعایت قواعدش مورد استفاده قرار گیرد. این تعصبات، چونان پرده‌هایی‌اند که نور حقیقت را از چشم معرفت‌جویان پنهان می‌کنند. عرفان و علم، اگر قاعده‌مند باشند، مکمل یکدیگرند و نه متضاد.

درنگ: تعصب عرفانی در رد علم و تعصب علمی در رد عرفان، هر دو نادرست‌اند و قاعده‌مندی، معیار اعتبار است.

مثال سیوطی و قاعده‌مندی ادبیات

به نقل از سیوطی، ادبیات اگر قواعد خود را رعایت کند، نتایج معتبر تولید می‌کند؛ در غیر این صورت، مشکل از عدم رعایت قواعد است، نه از خود علم. این مثال، چونان آینه‌ای است که اهمیت پایبندی به قواعد هر علم را بازمی‌تاباند. علوم دیگر، از منطق تا عرفان، نیز از این اصل پیروی می‌کنند.

درنگ: ادبیات، با رعایت قواعد، نتایج معتبر تولید می‌کند و این اصل، در همه علوم صادق است.

مثال رانندگی و خطای انسانی

خطا در رانندگی، ناشی از عدم رعایت آیین‌نامه است، نه نقص در ماشین یا جاده. علوم نیز به همین ترتیب، خطای انسانی دارند، نه نقص ذاتی. این تمثیل، چونان راهنمایی است که خطاها را به عامل انسانی نسبت می‌دهد و قواعد علم را از اتهام مبرا می‌سازد.

درنگ: خطاهای علوم، به عامل انسانی بازمی‌گردد، نه به نقص قواعد آن‌ها.

مثال دوچرخه و هواپیما

دوچرخه، ماشین، هلیکوپتر و جت، هر یک قواعد خاص خود را دارند و با رعایت این قواعد، کارکرد مناسب ارائه می‌دهند. علوم نیز، چونان این ابزارها، با قواعد خاص خود، به مقصد معرفت می‌رسند. این مثال، چونان منظره‌ای است که تنوع علوم و قواعد آن‌ها را به زیبایی نمایش می‌دهد.

درنگ: هر علم، مانند ابزارهای گوناگون، با قواعد خاص خود، نتایج معتبر تولید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با دفاع از قاعده‌مندی علوم و نقد عرفان بی‌قاعده، بر اهمیت رعایت قواعد هر علم تأکید کرد. مثال‌های سیوطی، رانندگی و ابزارهای حمل‌ونقل، چونان نردبانی‌اند که خواننده را به سوی درک عمیق‌تر قاعده‌مندی هدایت می‌کنند.

بخش سوم: نقد عرفان غیرقاعده‌مند و پیامدهای اجتماعی آن

عرفان غیرقاعده‌مند و خرافه‌پرستی

عرفانی که توسط افرادی با پیشینه غیرعلمی، مانند تعویض‌روغنی یا شکسته‌بندی، ترویج می‌شود، به خرافه و بی‌اعتباری منجر می‌شود. درس‌گفتار، با نقد این پدیده، استدلال می‌کند که عرفان بدون قاعده، چونان کشتی بی‌لنگر است که در دریای خرافات غرق می‌شود. این عرفان، نه‌تنها معرفتی تولید نمی‌کند، بلکه به انحراف اجتماعی می‌انجامد.

درنگ: عرفان غیرقاعده‌مند، به خرافه و انحراف اجتماعی منجر می‌شود.

مثال شغل دوم عرفان

برخی افراد، با پیشینه‌هایی مانند تعویض‌روغنی یا شکسته‌بندی، عرفان را به شغل دوم خود تبدیل کرده‌اند. این پدیده، چونان نقابی است که چهره اصیل عرفان را پنهان می‌کند و آن را به حرفه‌ای غیرتخصصی بدل می‌سازد. درس‌گفتار، با نقد این رویکرد، بر ضرورت تخصص و قاعده‌مندی در عرفان تأکید می‌ورزد.

درنگ: تبدیل عرفان به شغل دوم، بدون تخصص، به بی‌اعتباری آن منجر می‌شود.

مثال مداحی و خوانندگی

مداحی و خوانندگی نیز، مانند عرفان، برای برخی به شغل دوم تبدیل شده‌اند. این مثال، چونان آینه‌ای است که تجاری‌سازی و غیرتخصصی شدن حوزه‌های معنوی و فرهنگی را نشان می‌دهد. درس‌گفتار، با نقد این پدیده، بر ضرورت قاعده‌مندی در همه حوزه‌ها تأکید می‌کند.

درنگ: تجاری‌سازی حوزه‌های معنوی، مانند عرفان و مداحی، به بی‌اعتباری آن‌ها می‌انجامد.

نقد پای چوبین استدلال

استدلال، هرچند ناقص (پای چوبین)، بهتر از فقدان استدلال (بی‌پایی) در عرفان غیرقاعده‌مند است. درس‌گفتار، با استناد به بیت «پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی‌تمکین بود»، استدلال می‌کند که علوم قاعده‌مند، هرچند ناقص، بر عرفان بی‌قاعده برتری دارند. این تمثیل، چونان نوری است که ارزش نسبی علوم را در برابر تاریکی خرافه روشن می‌سازد.

درنگ: استدلال ناقص (پای چوبین) بر عرفان بی‌قاعده (بی‌پایی) برتری دارد.

مثال پای مصنوعی

جانبازان با پای مصنوعی حرکت می‌کنند؛ علوم قاعده‌مند نیز، مانند پای مصنوعی، ناقص اما مفیدند. این مثال، چونان راهنمایی است که ارزش علوم قاعده‌مند را در برابر عرفان بی‌قاعده نشان می‌دهد. پای مصنوعی، هرچند کامل نیست، اما حرکت را ممکن می‌سازد، همان‌گونه که علوم قاعده‌مند، معرفت را پیش می‌برند.

درنگ: علوم قاعده‌مند، مانند پای مصنوعی، ناقص اما مفیدند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد عرفان غیرقاعده‌مند و پیامدهای اجتماعی آن، بر ضرورت تخصص و قاعده‌مندی در عرفان تأکید کرد. مثال‌های شغل دوم، پای چوبین و پای مصنوعی، چونان ستارگانی‌اند که مسیر درست عرفان را روشن می‌کنند.

بخش چهارم: نقد دلایل نویسنده و تحلیل معرفت‌شناختی

دلایل نویسنده علیه علوم نظری

نویسنده مصباح الانس مدعی است که احکام نظری، تابع مزاج، استعدادها و عقاید افرادند و ارزش علمی ندارند. او استدلال می‌کند که این احکام، به دلیل تفاوت قوابل (استعدادها)، با حقیقت نفس‌الامری مطابقت ندارند. درس‌گفتار، با نقد این ادعا، استدلال می‌کند که این نسبیت‌گرایی افراطی، نه‌تنها علوم نظری، بلکه عرفان را نیز بی‌اعتبار می‌کند. این دلایل، چونان حباب‌هایی‌اند که در برابر باد نقد، ناپدید می‌شوند.

درنگ: دلایل نویسنده علیه علوم نظری، به دلیل نسبیت‌گرایی افراطی، نادرست‌اند و عرفان را نیز بی‌اعتبار می‌کنند.

مثال شیشه‌های رنگی

نویسنده، احکام نظری را به دیدن از پشت شیشه‌های رنگی (قرمز، آبی، سیاه) تشبیه می‌کند که به استعداد افراد بستگی دارد. درس‌گفتار، با نقد این تمثیل، استدلال می‌کند که اگر علوم نظری به دلیل تفاوت قوابل بی‌اعتبار باشند، عرفان نیز، که عرفا نیز قوابل متفاوتی دارند، بی‌اعتبار است. این مثال، چونان آینه‌ای است که تساوی علم و عرفان در مواجهه با نسبیت ادراک را نشان می‌دهد.

درنگ: تفاوت قوابل، نه‌تنها علوم نظری، بلکه عرفان را نیز بی‌اعتبار می‌کند.

تجلیات و وحدانیت

نویسنده مدعی است که تجلیات الهی در چشمه وحدت، یکسان‌اند، اما به دلیل تفاوت قوابل، متفاوت ظاهر می‌شوند. درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، استدلال می‌کند که این تفاوت، نمی‌تواند علوم نظری را بی‌اعتبار کند، زیرا عرفا نیز از این تفاوت مصون نیستند. تجلیات، چونان نوری‌اند که در آینه‌های گوناگون، به رنگ‌های مختلف بازمی‌تابند، اما این تنوع، حقیقت نور را نفی نمی‌کند.

درنگ: تفاوت قوابل در تجلیات، نمی‌تواند علوم نظری را بی‌اعتبار کند، زیرا عرفا نیز از آن مصون نیستند.

مثال تفاوت قوابل

افراد با پیشینه‌های متفاوت (گدا، پولدار، ترسو، شجاع) به دلیل تفاوت قوابل، ادراکات متفاوتی دارند. درس‌گفتار، با نقد این مثال، استدلال می‌کند که این تفاوت، نه‌تنها علوم نظری، بلکه عرفان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. قوابل، چونان خاک‌های گوناگونی‌اند که هر یک، گل‌های متفاوتی می‌پرورانند، اما این تنوع، ارزش علم را نفی نمی‌کند.

درنگ: تفاوت قوابل، هم علوم نظری و هم عرفان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مثال عینک فتوکرومیک

نویسنده، احکام نظری را به دیدن از طریق عینک‌های فتوکرومیک با درصدهای متفاوت تشبیه می‌کند. درس‌گفتار، با نقد این تمثیل، استدلال می‌کند که این تفاوت، نمی‌تواند علوم نظری را بی‌اعتبار کند، زیرا عرفا نیز با عینک‌های قوابل خود، به ادراکات متفاوتی می‌رسند. این مثال، چونان منظره‌ای است که تنوع ادراک را نشان می‌دهد، اما حقیقت را نفی نمی‌کند.

درنگ: تفاوت ادراک ناشی از قوابل، نمی‌تواند علوم نظری را بی‌اعتبار کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد دلایل نویسنده علیه علوم نظری و تحلیل معرفت‌شناختی، بر تساوی علم و عرفان در مواجهه با نسبیت ادراک تأکید کرد. مثال‌های شیشه‌های رنگی، تجلیات و قوابل، چونان آینه‌هایی‌اند که حقیقت قاعده‌مندی را بازمی‌تابانند.

بخش پنجم: نقد اختلافات و ضرورت قاعده‌مندی

نقد اختلاف اهل نظر

نویسنده، اختلاف فلاسفه (مشائی، اشراقی، اشعری، حنبلی) را دلیلی بر بی‌اعتباری علوم نظری می‌داند. درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، استدلال می‌کند که اختلاف، بخشی طبیعی از فرآیند معرفتی است و علوم را بی‌اعتبار نمی‌کند. عرفا نیز، مانند فلاسفه، اختلافات بسیاری دارند و این اختلاف، عرفان را نیز بی‌اعتبار نمی‌کند. اختلافات، چونان امواجی‌اند که در سطح اقیانوس معرفت پدید می‌آیند، اما عمق حقیقت را خدشه‌دار نمی‌کنند.

درنگ: اختلافات در علوم و عرفان، بخشی طبیعی از معرفت‌اند و نمی‌توانند آن‌ها را بی‌اعتبار کنند.

مثال نان‌های مختلف

افرادی که نان‌های متفاوت (آقایی، گدایی، مفت) خورده‌اند، ادراکات متفاوتی دارند. درس‌گفتار، با نقد این مثال، استدلال می‌کند که این تفاوت، نمی‌تواند علوم را بی‌اعتبار کند، زیرا قواعد علوم، مستقل از این تفاوت‌ها هستند. نان‌ها، چونان طعم‌های گوناگونی‌اند که ذائقه‌ها را متنوع می‌کنند، اما حقیقت علم را تغییر نمی‌دهند.

درنگ: تفاوت ادراک ناشی از پیشینه‌ها، نمی‌تواند قواعد علوم را بی‌اعتبار کند.

مثال زایشگاه و طویله

عرفا، مانند فلاسفه، در محیط‌های متفاوت (شهر، روستا، طویله) پرورش یافته‌اند و قوابل متفاوتی دارند. درس‌گفتار، با این مثال، استدلال می‌کند که عرفان نیز، مانند علم، از تأثیرات محیطی مصون نیست. این تمثیل، چونان باغی است که گل‌های گوناگون در خاک‌های متفاوت می‌رویند، اما حقیقت معرفت را نفی نمی‌کند.

درنگ: عرفا، مانند فلاسفه، تحت تأثیر محیط‌اند و از تفاوت قوابل مصون نیستند.

نقد منطق صوری

ادعای بی‌اعتباری منطق صوری (ارسطویی) به دلیل ساختار بطلمیوسی آن، نادرست است، زیرا منطق ریاضی نیز از آن نشأت گرفته است. درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، استدلال می‌کند که منطق صوری، پایه‌ای برای منطق مدرن است و ارزش علمی آن انکارناپذیر است. منطق، چونان بنیانی است که بنای معرفت علمی بر آن استوار شده است.

درنگ: منطق صوری، پایه منطق مدرن است و ارزش علمی آن انکارناپذیر است.

نقد اختلاف در ادیان

اختلاف در ادیان (یهود، مسیحیت، شیعه، سنی) دلیل بر بی‌اعتباری آن‌ها نیست، همان‌گونه که اختلاف در علوم، علوم را بی‌اعتبار نمی‌کند. درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، استدلال می‌کند که اختلاف، بخشی طبیعی از معرفت دینی است. ادیان، چونان رودهایی‌اند که به اقیانوس حقیقت می‌پیوندند، اما مسیرهای متفاوت دارند.

درنگ: اختلاف در ادیان، مانند اختلاف در علوم، دلیل بر بی‌اعتباری آن‌ها نیست.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد اختلافات در علوم، عرفان و ادیان، بر ضرورت قاعده‌مندی به‌عنوان معیار اعتبار تأکید کرد. مثال‌های نان‌ها، زایشگاه و ادیان، چونان راهنماهایی‌اند که مسیر درست معرفت را نشان می‌دهند.

بخش ششم: نقد خواب و کشف بی‌قاعده

نقد خواب و شرع

خواب، حتی اگر صادق باشد، فاقد حجت شرعی است و نمی‌توان بر اساس آن عمل کرد. درس‌گفتار، با این استدلال، تأکید می‌کند که عرفان بی‌قاعده، مانند خواب، فاقد اعتبار عملی است. خواب، چونان سایه‌ای است که در برابر نور قواعد شرعی، رنگ می‌بازد.

درنگ: خواب، حتی صادق، فاقد حجت شرعی است و عرفان بی‌قاعده نیز چنین است.

مثال امام زمان در خواب

اگر کسی در خواب امام زمان علیه‌السلام را ببیند و دستوری مانند قتل دریافت کند، نمی‌تواند به آن عمل کند، زیرا فاقد قاعده شرعی است. این مثال، چونان هشداری است که خطر سوءاستفاده از تجارب عرفانی را نشان می‌دهد. خواب، هرچند زیبا، نمی‌تواند جایگزین قواعد شرع شود.

درنگ: دستورات خواب، حتی از امام زمان علیه‌السلام، فاقد اعتبار شرعی‌اند.

مثال شیخ انصاری در خواب

حتی اگر شیخ انصاری در خواب فتوایی بدهد، فاقد اعتبار شرعی است، زیرا خواب قاعده ندارد. درس‌گفتار، با این مثال، بر تفکیک میان فقه قاعده‌مند و تجارب شخصی تأکید می‌کند. فتوای خواب، چونان نسیمی است که نمی‌تواند بنای شرع را استوار کند.

درنگ: فتوای خواب، حتی از شیخ انصاری، فاقد اعتبار شرعی است.

مثال شراب‌خواری در خواب

اگر کسی در خواب ببیند فردی شراب می‌خورد، نمی‌تواند او را فاسق بداند، زیرا خواب فاقد حجت است. درس‌گفتار، با این مثال، بر تمایز میان مشاهده عینی و خواب در احکام شرعی تأکید می‌کند. خواب، چونان تصویری است که در آینه ذهن نقش می‌بندد، اما حقیقت را اثبات نمی‌کند.

درنگ: خواب، نمی‌تواند احکام شرعی مانند فسق را اثبات کند.

تفاوت مشاهده عینی و خواب

مشاهده عینی (با چشم) دارای حجت شرعی است، اما خواب فاقد آن است، زیرا قاعده ندارد. درس‌گفتار، با این تمایز، بر اهمیت قاعده‌مندی در اثبات احکام شرعی تأکید می‌کند. مشاهده عینی، چونان مشعلی است که حقیقت را روشن می‌کند، اما خواب، تنها سایه‌ای از حقیقت است.

درنگ: مشاهده عینی دارای حجت شرعی است، اما خواب فاقد آن است.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با نقد خواب و کشف بی‌قاعده، بر ضرورت قاعده‌مندی در عرفان و شرع تأکید کرد. مثال‌های امام زمان، شیخ انصاری و شراب‌خواری، چونان راهنماهایی‌اند که خطر تجارب بی‌قاعده را نشان می‌دهند.

بخش هفتم: نقد پیامدهای اجتماعی و ضرورت اصلاح

نقد عقب‌ماندگی فرهنگی

افکار عرفانی غیرقاعده‌مند، به عقب‌ماندگی فرهنگی کشورهای اسلامی منجر شده است. درس‌گفتار، با نقد این پدیده، استدلال می‌کند که فقدان قاعده‌مندی در عرفان و علم، جوامع را از پیشرفت بازمی‌دارد. این عقب‌ماندگی، چونان سایه‌ای است که نور توسعه را تیره می‌کند.

درنگ: عرفان غیرقاعده‌مند، به عقب‌ماندگی فرهنگی جوامع اسلامی منجر شده است.

مثال جرج بوش و دین

جرج بوش خود را فردی دینی معرفی می‌کند، اما دین او به تعصب و تحجر منجر شده و دین را تضعیف کرده است. درس‌گفتار، با این مثال، خطر سوءاستفاده از دین و عرفان برای اهداف غیرعلمی را نشان می‌دهد. دین بوش، چونان نقابی است که چهره حقیقت را پنهان می‌کند.

درنگ: سوءاستفاده از دین، به تعصب و تضعیف آن منجر می‌شود.

نقد طالبان و بن‌لادن

افرادی مانند طالبان و بن‌لادن، با ادعای دین‌داری، به تخریب دین و عرفان کمک کرده‌اند. درس‌گفتار، با نقد این پدیده، بر خطر عرفان و دین غیرقاعده‌مند تأکید می‌کند. این افراد، چونان طوفانی‌اند که بنای دین را ویران می‌کنند.

درنگ: دین‌داری غیرقاعده‌مند، به تخریب دین و عرفان می‌انجامد.

مثال آموزش دینی در آمریکا

تأکید بوش بر آموزش دینی در کنار علوم تجربی، به ترویج دین غیرعلمی و تعصب‌آمیز منجر شده است. درس‌گفتار، با نقد این رویکرد، خطر ترویج دین بدون پشتوانه علمی را نشان می‌دهد. این آموزش، چونان بذری است که در خاک تعصب می‌روید.

درنگ: آموزش دینی غیرعلمی، به تعصب و انحراف منجر می‌شود.

تجدیدنظر در دین در اروپا

دانشمندان غربی به بازنگری در دین به‌عنوان منبعی احتمالی برای معرفت روی آوردند، اما تعصبات دینی این روند را مختل کرد. درس‌گفتار، با این مثال، پتانسیل دین برای تعامل با علم و موانع ناشی از تعصب را نشان می‌دهد. این تجدیدنظر، چونان نهالی بود که در سایه تعصب، پژمرد.

درنگ: تعصب دینی، مانع تعامل دین و علم در اروپا شد.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد پیامدهای اجتماعی عرفان و دین غیرقاعده‌مند، بر ضرورت اصلاح و قاعده‌مندی تأکید کرد. مثال‌های بوش، طالبان و آموزش دینی، چونان آینه‌هایی‌اند که خطر تعصب و انحراف را نشان می‌دهند.

بخش هشتم: معیارهای عرفان معتبر و نتیجه‌گیری

معیار عرفان معتبر

عرفان معتبر، نباید مخالف شريعت بى‌پيرايه یا برهان عقلى باشد؛ در غیر این صورت، خیالات است. درس‌گفتار، با این معیار، بر ضرورت انطباق عرفان با شرع و عقل تأکید می‌کند. عرفان معتبر، چونان گوهری است که در صدف شرع و عقل می‌درخشد.

درنگ: عرفان معتبر، باید با شرع و عقل سازگار باشد.

مثال تمهید القواعد

در کتاب تمهید القواعد، قواعد عرفانی ابن ترکه نقد شده و قواعد معتبرتری پیشنهاد شده است. درس‌گفتار، با این مثال، تلاش برای قاعده‌مندسازی عرفان را نشان می‌دهد. این کتاب، چونان نقشه‌ای است که مسیر عرفان قاعده‌مند را ترسیم می‌کند.

درنگ: تمهید القواعد، تلاشی برای قاعده‌مندسازی عرفان است.

تمایز دین و نظرات شخصی

احکام قاعده‌مند دین (قوانین ثابت) از نظرات شخصی (اختلافی) متمایزند. درس‌گفتار، با این تمایز، بر ضرورت تمرکز بر احکام ثابت قرآن کریم و پرهیز از تعمیم نظرات شخصی تأکید دارد. دین، چون بنایی است که بر ستون‌های ثابت استوار است، و نظرات، تنها تزئینات آن‌اند.

درنگ: احکام قاعده‌مند دین، از نظرات شخصی متمایزند.

نقد فتاوای متغیر

فتاوای متغیر در طول تاریخ، نشان‌دهنده خطای انسانی است، نه نقص در دین. درس‌گفتار، با این نقد، بر تمایز میان دین و خطاهای انسانی در فقه تأکید می‌کند. این فتاوا، چونان شاخه‌هایی‌اند که گاه کج می‌رویند، اما ریشه را خدشه‌دار نمی‌کنند.

درنگ: فتاوای متغیر، خطای انسانی‌اند، نه نقص دین.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، با تبیین معیارهای عرفان معتبر و تمایز دین از نظرات شخصی، چارچوبی برای عرفان قاعده‌مند ارائه کرد. مثال تمهید القواعد و نقد فتاوای متغیر، چونان راهنماهایی‌اند که مسیر درست عرفان و دین را روشن می‌کنند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار بیست‌و‌یکم از سلسله مباحث مصباح الانس، با نقد معرفت‌شناسی عرفانی و دفاع از قاعده‌مندی علوم، گامی بلند در راستای پالایش عرفان و علم برداشت. این درس‌گفتار، با رد یک‌جانبه‌نگری نویسنده در بی‌اعتباری علوم نظری، بر ضرورت قاعده‌مندی در هر دو حوزه تأکید کرد. نقد عرفان غیرقاعده‌مند، پیامدهای اجتماعی آن، و تبیین معیارهای عرفان معتبر، از محورهای کلیدی این بحث بود. مصباح الانس، به‌عنوان اثری بی‌مانند، با پالایش آرای پیشین، گنجی است که نیازمند مطالعه نظام‌مند و ارائه به جهان معاصر است. این درس‌گفتar، دعوتی است به تأمل در قاعده‌مندی و همزیستی علم و عرفان برای توسعه معرفتی و اجتماعی جوامع اسلامی.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، موضوع اصلی فصل سوم کتاب چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، چرا علوم نظری به گفته شیخ متعذر هستند؟

3. طبق متن، چه چیزی باعث اختلاف در احکام نظری می‌شود؟

4. در درسگفتار، مثال تعدد ابصار واحد به چه اشاره دارد؟

5. طبق درسگفتار، چه کسی گفته است که رعایت قواعد در علوم نتایج نسبی به دنبال دارد؟

6. درسگفتار معتقد است که عرفان به دلیل نداشتن قاعده، ارزش علمی ندارد.

7. طبق متن، علوم نظری به دلیل تابع بودن به مزاج‌ها و استعدادها، هیچ ارزش علمی ندارند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که اختلاف در علوم به دلیل نبود قاعده در آن‌هاست.

9. بر اساس درسگفتار، عرفان و علوم هر دو اگر قاعده‌مند باشند، ارزشمند هستند.

10. درسگفتار معتقد است که عرفان به تنهایی می‌تواند حقیقت اشیا را آن‌گونه که در علم خداست، نشان دهد.

11. چرا درسگفتار نقد شیخ درباره علوم نظری را نادرست می‌داند؟

12. طبق درسگفتار، چرا اختلاف در قرائت‌های علمی به معنای بی‌ارزشی علم نیست؟

13. منظور از 'تعدد ابصار واحد' در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار عرفان بدون قاعده را به خرافات تشبیه می‌کند؟

15. طبق درسگفتار، نقش قواعد در علوم چیست؟

پاسخنامه

1. ارزش‌گذاری ابزارهای علمی و معرفتی

2. چون تابع مدارك و مزاج‌ها هستند

3. استعدادهای مختلف قوابل

4. دیدن حقیقت از زوایای مختلف

5. سیوطی

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا علوم نظری اگر قاعده‌مند باشند، نتایج نسبی و ارزشمندی تولید می‌کنند.

12. چون اختلاف ناشی از تفاوت در استعدادها و مزاج‌هاست، نه نبود قاعده در علم.

13. به معنای دیدن یک حقیقت از زوایای مختلف به دلیل تفاوت در قوابل و استعدادها.

14. زیرا عرفان بدون قاعده فاقد دلیل و ساختار است و به خیالات منجر می‌شود.

15. قواعد در علوم باعث ایجاد نتایج معتبر و قابل اعتماد می‌شوند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده