در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 32

متن درس





مصباح الانس: بررسی مبادی و مسائل علم عرفان

بررسی مبادی و مسائل علم عرفان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی‌ودوم)

دیباچه

کتاب حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه سی‌ودوم، به تبیین مبادی و مسائل علم عرفان با تکیه بر شرح و تفسیر متن گران‌سنگ «مصباح الانس» اثر صدرالدین قونوی اختصاص دارد. این اثر، که در قالب سخنرانی تخصصی ارائه شده، با زبانی علمی به بررسی مفاهیم بنیادین عرفان نظری، از جمله اصول موضوعه، مصادرات، تمایز علوم حقیقی و اعتباری، و هدف غایی عرفان یعنی وصول به حق می‌پردازد.

بخش نخست: مبادی و روش‌شناسی علم عرفان

تعریف اصول موضوعه و مصادرات

علم عرفان، همچون دیگر علوم، بر مبادی و اصولی استوار است که چارچوب معرفتی آن را شکل می‌دهند. اصول موضوعه به مبادی‌ای اطلاق می‌شود که به صورت ایمانی و با حسن ظن به مخبر پذیرفته می‌شوند، بدون آنکه در لحظه پذیرش نیاز به اثبات اولیه داشته باشند. این اصول، به مثابه پایه‌های استوار یک بنا، اعتماد به منبعی معتبر مانند وحی یا عقل را در خود نهفته دارند. در مقابل، مصادرات مبادی موقتی‌اند که پذیرش آنها مشروط به اثبات در آینده است، چه از طریق برهان نظری، فطری یا الهی. این تمایز، همانند تفکیک میان ستون‌های ثابت و دیوارهای موقت در معماری معرفت، از اختلاط و بی‌نظمی در علوم پیشگیری می‌کند.

درنگ: اصول موضوعه، مبادی ایمانی‌اند که بدون نیاز به اثبات اولیه پذیرفته می‌شوند، در حالی که مصادرات، مبادی موقتی‌اند که در انتظار اثبات نظری، فطری یا الهی‌اند.

روس ثمانیه و چارچوب علوم

هر علم، بر اساس روش‌شناسی نظام‌مند اسلامی، در چارچوب «روس ثمانیه» (هشت امر) تعریف می‌شود، که سه امر اصلی آن شامل موضوع، مبادی و مسائل است. این چارچوب، همانند نقشه‌ای دقیق برای یک سفر معرفتی، از تداخل علوم جلوگیری کرده و هر رشته را در مسیر خاص خود هدایت می‌کند. موضوع علم، محور اصلی آن است؛ مبادی، ابزارها و دلایل اثباتی‌اند؛ و مسائل، پرسش‌ها یا نتایجی هستند که از تعامل موضوع و مبادی حاصل می‌شوند. این ساختار، به مثابه تار و پود یک قالی نفیس، نظم و انسجام معرفتی را تضمین می‌کند.

درنگ: چارچوب روس ثمانیه، با تعیین موضوع، مبادی و مسائل هر علم، از اختلاط علوم و تبدیل آنها به مجموعه‌ای پراکنده (کشکول) جلوگیری می‌کند.

جلوگیری از اختلاط علوم

برای آنکه یک رشته علمی هویت خود را حفظ کند، باید موضوع، مبادی و مسائل آن به دقت تعریف شوند. بدون این انضباط، علوم به مجموعه‌ای بی‌نظم و پراکنده بدل می‌شوند، مانند کشکولی که هر چیز در آن جای می‌گیرد. این انضباط معرفتی، به مثابه حصاری استوار، از ورود عناصر بیگانه به قلمرو هر علم جلوگیری می‌کند. برای نمونه، در ریاضیات، هر شاخه (حساب، هندسه، هیأت، موسیقی) موضوع خاص خود را دارد و نباید مسائل سایر شاخه‌ها را در خود جای دهد.

درنگ: انضباط معرفتی در علوم، با تعیین دقیق موضوع، مبادی و مسائل، از تبدیل شدن علوم به مجموعه‌ای بی‌نظم و پراکنده جلوگیری می‌کند.

بخش دوم: مبادی و مسائل در علوم نظری و عملی

مبادی به عنوان علل اثباتی

مبادی هر علم، ابزارها و دلایل اثباتی آن هستند که برای حل مسائل به کار می‌روند. این مبادی، مانند ابزارهای آهن‌گری یا نجاری، برای هر علم خاص و متمایزند. همان‌گونه که چکش و اره نجاری در آهن‌گری کارایی ندارد، مبادی هر علم نیز باید با موضوع و مسائل آن هم‌خوانی داشته باشد. این تشبیه، نقش مبادی را به مثابه کلیدهایی برای گشودن قفل‌های معرفتی نشان می‌دهد.

درنگ: مبادی، ابزارهای اثباتی هر علم‌اند که همانند کلیدهای خاص، برای گشودن قفل‌های مسائل آن علم طراحی شده‌اند.

انواع مبادی

مبادی علوم به سه نوع یقینی، برهانی و تسلمی تقسیم می‌شوند. مبادی یقینی، قطعی و غیرقابل تردیدند؛ مبادی برهانی، بر استدلال مبتنی‌اند؛ و مبادی تسلمی، یا به صورت اعتمادی (بر اساس اعتماد به منبع) یا موقتی (مصادرات) پذیرفته می‌شوند. این تقسیم‌بندی، مانند شاخه‌های یک درخت معرفت، تنوع منابع شناختی علوم را نشان می‌دهد.

درنگ: مبادی علوم به یقینی، برهانی و تسلمی (اعتمادی یا مصادراتی) تقسیم می‌شوند که هر یک نقش خاصی در روش‌شناسی علمی ایفا می‌کنند.

مسائل و دو چهره آن: سؤال و نتیجه

مسائل هر علم، پرسش‌هایی هستند که در آغاز به صورت ناآگاهی و سؤال مطرح می‌شوند و پس از حل، به نتایج و محصولات معرفتی بدل می‌گردند. این فرآیند، مانند تبدیل سنگ خام به جواهری تراش‌خورده، از بالقوه به بالفعل است. در علوم عملی مانند نجاری، چوب (موضوع) با ابزارها (مبادی) به محصولاتی چون میز یا در (مسائل) تبدیل می‌شود.

درنگ: مسائل علوم، پیش از حل، پرسش و ناآگاهی‌اند و پس از حل، به نتایج و محصولات معرفتی تبدیل می‌شوند.

بخش سوم: موضوع، مبادی و مسائل عرفان

تعریف عرفان: حق، کشف و وصول

عرفان، علمی هدفمند است که موضوع آن «حق» (ذات الهی)، مبادی آن «کشف، برهان قاطع و شرع بی‌پیرایه»، و مسائل آن «وصول به حق» است. کشف، اگر با برهان و شرع هم‌خوانی نداشته باشد، شایسته نیست و به شیطنت تعبیر می‌شود. این تعریف، عرفان را به مثابه سفری روحانی به سوی قله معرفت الهی ترسیم می‌کند که سالک با ابزارهای کشف، برهان و شرع، به وصال حق می‌رسد.

درنگ: موضوع عرفان حق، مبادی آن کشف، برهان قاطع و شرع بی‌پیرایه، و مسائل آن وصول به حق است.

هدف غایی عرفان: وصول به حق

هدف عرفان، وصول به حق و کسب معنا از طریق اتحاد با ذات الهی است. سالک عارف، مانند پرنده‌ای که به سوی آشیان ابدی پرواز می‌کند، تنها با رسیدن به حق معنا می‌یابد. بدون این وصال، وجود او تهی از حقیقت است. این هدف، مانند نوری در دل تاریکی، مسیر سلوک را روشن می‌سازد.

درنگ: هدف عرفان، وصول به حق است که وجود سالک را از بی‌معنایی به سوی کمال و حقیقت هدایت می‌کند.

نقد آبادانی و خرابی در سلوک عرفانی

سالک عارف، به دنبال آبادانی دنیوی نیست، زیرا تعلقات مادی را شرک می‌داند. او در پی خرابی نفس و محو تعینات است تا تنها حق به عنوان شهر آباد باقی بماند. این خرابی، مانند ویران کردن دیوارهای کهنه برای ساختن بنایی نو، به فنا و محو در برابر حق منجر می‌شود.

درنگ: سالک عارف، با خرابی نفس و تعینات، تنها حق را به عنوان شهر آباد معرفت می‌جوید.

خصایص عارف حقیقی

عارف حقیقی از غرور، تکبر و منیت مبراست. عارفی که گرفتار این صفات باشد، یا ناآگاه است یا کاسب معرفت. او مانند آیینه‌ای پاک، تنها نور حق را بازمی‌تاباند و از خودنمایی پرهیز می‌کند. این خلوص، مانند جویباری زلال، قلب عارف را از آلودگی‌ها می‌شوید.

درنگ: عارف حقیقی از غرور و منیت مبراست و تنها در خدمت حق و معرفت الهی است.

زیبایی و زینت در عرفان

عالم و مؤمن باید آراسته و شیک باشد تا زینت دین گردد و دیگران را به سوی حق جذب کند. این زیبایی، مانند گلی که با عطر خود رهگذران را مسحور می‌کند، باید خالی از غرور باشد. قرآن کریم می‌فرماید: کُونُوا لَنَا زَینًا وَلَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَینًا (: «برای ما زینت باشید و بر ما عیب و ننگ میاورید»).

درنگ: زیبایی و آراستگی عالم و مؤمن، زینت دین است، مشروط بر آنکه از غرور و خودنمایی به دور باشد.

بخش چهارم: روش‌شناسی استدلال در عرفان

مبادی تصوری و تصدیقی

مبادی علوم به دو نوع تصوری (مفاهیم) و تصدیقی (قضایا) تقسیم می‌شوند. از نظر قطعیت، این مبادی یا یقینی‌اند یا مسلمی (پذیرفته‌شده). این تقسیم‌بندی، مانند نقشه‌ای دقیق، چارچوب منطقی تحلیل مبادی علوم را ترسیم می‌کند و در عرفان نیز برای فهم مفاهیم الهی کاربرد دارد.

درنگ: مبادی علوم به تصوری و تصدیقی، و از نظر قطعیت به یقینی و مسلمی تقسیم می‌شوند.

مصادرات و تحکّمات ذوقی

مصادرات، مبادی موقتی‌اند که بر اساس ذوق پذیرفته می‌شوند و اثبات آنها به آینده موکول می‌گردد. این تحکّمات ذوقی، مانند بذری که در انتظار باران است، در انتظار اثبات نظری یا الهی‌اند و انعطاف روش‌شناسی علوم را نشان می‌دهند.

درنگ: مصادرات، مبادی موقتی‌اند که بر اساس ذوق پذیرفته شده و در انتظار اثبات نظری یا الهی‌اند.

برهان تعلیقی و جزمی

برهان در علوم به دو نوع جزمی و تعلیقی تقسیم می‌شود. برهان جزمی، بدون نیاز به مصادرات، قطعی و مستحکم است، در حالی که برهان تعلیقی به مبادی‌ای وابسته است که باید در آینده اثبات شوند. این تمایز، مانند تفاوت میان بنایی با پایه‌های استوار و بنایی معلق بر ستون‌های موقت، اهمیت قطعیت در استدلال را نشان می‌دهد.

درنگ: برهان جزمی، فاقد مصادرات و قطعی است، در حالی که برهان تعلیقی به مبادی‌ای وابسته است که نیازمند اثبات بعدی‌اند.

کیفیت مبادی و تأثیر آن

دلایلی که مبادی کمتری دارند و فاقد اصول موضوعه‌اند، از استحکام بیشتری برخوردارند، زیرا احتمال اشکال در آنها کاهش می‌یابد. این اصل، مانند انتخاب مسیری کوتاه و مستقیم در سفر، استدلال‌های علمی را به سوی سادگی و استحکام هدایت می‌کند.

درنگ: دلایلی با مبادی کمتر و بدون اصول موضوعه، از استحکام بیشتری برخوردارند.

بخش پنجم: عشق و فداکاری در سلوک عرفانی

فداکاری عارف حقیقی

عارف حقیقی، با فداکاری کامل و از خودگذشتگی، خود را وقف حق می‌کند. او، مانند سربازی که هستی‌اش را در راه معبود فدا می‌کند، می‌گوید: بَابِی أَنْتَ وَأُمِّی لَکَ الْفِدَاء (ترجمه: «پدر و مادرم فدایت باد»). این ایثار، اوج عشق و سلوک عرفانی است.

درنگ: عارف حقیقی با فداکاری کامل، خود و عزیزترین دارایی‌هایش را وقف حق می‌کند.

عشق و محبت در عرفان

عارف عاشق، نه تنها خدا را دوست دارد، بلکه محبتش به همه کسانی که خدا را دوست دارند، گسترش می‌یابد. این محبت، مانند جویباری که همه را سیراب می‌کند، عارف را به جامعیت عشق الهی می‌رساند. او می‌گوید: «خدایا، دوستت دارم و هر که تو را دوست دارد، دوستش دارم».

درنگ: محبت عارف، جامع و فراگیر است و به خدا و دوستداران او تعلق می‌گیرد.

پاکدلی عارف

عارف حقیقی، پاکدل و عاری از کینه و نفرت است. او، مانند آسمانی صاف و بی‌ابر، همه را با محبت می‌نگرد و می‌گوید: «ما از آن پاکدلانیم که به کس کینه نداریم». این پاکدلی، مانند گوهر گران‌بهایی، قلب عارف را زینت می‌دهد.

درنگ: عارف حقیقی، با پاکدلی و محبت فراگیر، از کینه و نفرت مبراست.

بخش ششم: ارتباط حق و عالم در عرفان

تمهید جملی و ارتباط حق و عالم

تمهید جملی، به بررسی ارتباط متقابل حق و عالم می‌پردازد، که در صفحه 26 کتاب «مصباح الانس» بحث شده است. این ارتباط، مانند پلی میان آسمان و زمین، رابطه وجودی بین حق و خلق را روشن می‌سازد. شارح تأکید دارد که حق، غنی عن العالمین است و ارتباط او با عالم، یک‌طرفه و از منظر افاضه و عنایت الهی است.

درنگ: تمهید جملی، ارتباط یک‌طرفه حق با عالم را از منظر افاضه الهی تبیین می‌کند.

معیت الهی و بی‌نیازی حق

قرآن کریم می‌فرماید: هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ (سوره حدید، آیه 4، : «او با شماست هر کجا که باشید»). این آیه به معیت خدا با خلق اشاره دارد، اما عالم معیت متقابل با خدا ندارد. حق، ازلی و ابدی، از هرگونه آلودگی و وابستگی به خلق منزه است، مانند خورشیدی که نورش را بی‌نیاز از دریافت چیزی می‌افشاند.

درنگ: معیت الهی، حضور خدا با خلق است، اما خلق نمی‌تواند معیت متقابل با خدا داشته باشد.

نقد تصورات انسانی از خدا

شارح، با استناد به توحید مفضل، تصورات محدود انسانی از خدا را نقد می‌کند. همان‌گونه که مورچه‌ای خدا را به رئیس خود با دو شاخ تشبیه می‌کند، انسان نیز گاه خدا را با صفات مخلوقات قیاس می‌کند. این نقد، مانند آیینه‌ای که حقیقت را بی‌پرده نشان می‌دهد، بر ضرورت تنزیه خدا تأکید دارد.

درنگ: تصورات انسانی از خدا، مانند تشبیه او به صفات مخلوقات، باید از هرگونه قیاس و محدودیت منزه گردد.

تحریک‌پذیری خدا در صفات فعلی

خدا در ذات خود تحریک‌پذیر نیست، اما در صفات فعلی (مانند خیر و شر) واکنش‌هایی نشان می‌دهد، مانند آنچه در قرآن کریم آمده است: تَبَتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبْ (سوره مسد، آیه 1، : «بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او»). این تمایز، مانند جدایی میان جوهر ثابت و ظهور متغیر، ذات الهی را از صفات فعلی جدا می‌سازد.

درنگ: خدا در ذات خود تحریک‌پذیر نیست، اما در صفات فعلی، واکنش‌هایی متناسب با ظرف فعل نشان می‌دهد.

بخش هفتم: رفع اختلافات عقیدتی

اصلاح مبادی و کاهش اختلافات

اختلافات عقیدتی، ریشه در نقص مبادی و دلایل دارند. با اصلاح مبادی و پیراستن دلایل، مانند پاک کردن آیینه از غبار، حقیقت روشن می‌شود و اختلافات کاهش می‌یابد. این اصلاح، مانند بازسازی بنایی کهنه، علوم دینی را از تعارضات معرفتی نجات می‌دهد.

درنگ: اصلاح مبادی و دلایل، اختلافات عقیدتی را کاهش داده و به سوی حقیقت معرفتی هدایت می‌کند.

نقد هرمنوتیک و نسبیت حقیقت

شارح، با نقد رویکرد هرمنوتیکی که حقیقت را نسبی می‌داند، بر لزوم پایبندی به مبادی عقلانی و شرعی تأکید دارد. این نقد، مانند چراغی در تاریکی، مسیر معرفت حقیقی را از گمراهی‌های مدرن روشن می‌سازد.

درنگ: نقد هرمنوتیک، بر ضرورت پایبندی به مبادی عقلانی و شرعی برای دستیابی به حقیقت تأکید دارد.

مثال منطقی و نقص دلایل

شارح با مثال منطقی «العالم متغیر، کل متغیر حادث، فالعالم حادث» و مقابل آن «العالم قدیم، اثر القدیم قدیم، فالعالم قدیم»، نشان می‌دهد که نقص در تصورات و دلایل به اختلافات عقیدتی منجر می‌شود. این مثال، مانند ترازویی که کفه‌های آن تعادل ندارد، اهمیت وضوح در تصورات و تصدیقات را نشان می‌دهد.

درنگ: نقص در تصورات و دلایل، ریشه اختلافات عقیدتی است و وضوح در مبادی، این اختلافات را رفع می‌کند.

جمع‌بندی

این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مبادی و مسائل علم عرفان در ادامه مباحث فصل چهارم «مصباح الانس» پرداخته است. عرفان، با موضوع حق، مبادی کشف، برهان و شرع، و مسائل وصول به حق، علمی هدفمند است که سالک را به سوی کمال و حقیقت الهی هدایت می‌کند. چارچوب روس ثمانیه، از اختلاط علوم جلوگیری کرده و انضباط معرفتی را تضمین می‌کند. نقد تصورات نادرست، اصلاح مبادی و پایبندی به اصول عقلانی و شرعی، راه را برای فهم عمیق‌تر معرفت الهی هموار می‌سازد. این متن، مانند مشعلی فروزان، دعوتی است به تأمل در روش‌شناسی عرفان و نقش آن در دستیابی به حقیقت.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، موضوع علم عرفان چیست؟

2. طبق متن، مبادی علم به چه معناست؟

3. بر اساس متن، کدام‌یک از موارد زیر از مبادی عرفان محسوب می‌شود؟

4. طبق متن، مصادرات چیست؟

5. بر اساس متن، هدف اصلی سالک در عرفان چیست؟

6. متن درسگفتار ادعا می‌کند که مبادی هر علمی باید همیشه یقینی باشند.

7. بر اساس متن، مسائل علم عرفان همان وصول به حق است.

8. طبق متن، کشفی که با برهان و شریعت بی‌پیرایه مخالف باشد، معتبر است.

9. متن درسگفتار بیان می‌کند که علوم مختلف نباید با یکدیگر اختلاط پیدا کنند.

10. بر اساس متن، تحکمات ذوقیه به معنای قواعدی است که بدون دلیل پذیرفته می‌شوند.

11. طبق متن، تفاوت بین مسائل و مبادی علم چیست؟

12. چرا متن درسگفتار تأکید دارد که علوم نباید اختلاط پیدا کنند؟

13. منظور از مصادرات در متن چیست؟

14. طبق متن، چرا عارفی که متکبر است، عارف واقعی محسوب نمی‌شود؟

15. منظور از 'تمهید جملی' در متن چیست؟

پاسخنامه

1. حق

2. دلایل اثباتی علم

3. برهان قاطع

4. اصول پذیرفته‌شده به طور موقت تا اثبات بعدی

5. وصول به حق

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. مسائل، مشکلات یا نتایجی هستند که علم به دنبال حل آن‌هاست، در حالی که مبادی، دلایل اثباتی برای حل آن مسائل‌اند.

12. برای جلوگیری از به‌هم‌ریختگی و مشخص بودن موضوع، مبادی و مسائل هر علم.

13. مصادرات، اصولی هستند که به طور موقت پذیرفته می‌شوند تا بعداً با برهان یا کشف اثبات شوند.

14. زیرا عارف واقعی باید از غرور و خودخواهی خالی باشد و تنها به حق متصل شود.

15. تمهید جملی به بحث ارتباط حق با عالم و عالم با حق اشاره دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده