در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 33

متن درس






مصباح الانس: تبیین علم الحقائق در عرفان نظری

تبیین علم الحقائق در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی‌وسوم)

مقدمه

عرفان نظری، به مثابه گوهری درخشان در گستره معارف الهی، راهی است بسوی شناخت حق تعالی از منظری که نه تنها ذات بی‌کران او را در نظر دارد، بلکه نسبت وثیق او با خلق و چگونگی صدور عالم از فیض بی‌پایانش را نیز مورد تأمل قرار می‌دهد. در این میان، علم الحقائق، به عنوان شاخه‌ای از علم الهی شرعی، جایگاهی ممتاز دارد که در آن، معرفت به حق تعالی در حد طاقت بشری و در پرتو تجلیات اسما و صفات الهی، محور تأملات عارفان قرار گرفته است. این اثر، برگرفته از درس‌گفتار سی‌وسوم مجموعه گران‌سنگ مصباح الانس، به تبیین و تحلیل عمیق این علم والا پرداخته است.

بخش نخست: تعریف و ماهیت علم الحقائق

تعریف علم الهی شرعی

علم الحقائق، به تعبیر دقیق، علمی است که به شناخت حق تعالی از حیث ارتباط او با مخلوقات و چگونگی انتشاء عالم از ذات بی‌چون او اختصاص دارد. این علم، که در متون عرفانی با عنوان «العلم الالهی الشرعی المسمی علم الحقائق» شناخته می‌شود، در تعریف خود چنین می‌نگارد: «هو العلم بالله الحق تعالی من حیث ارتباطه بالخلق و انتشاء العالم منه بحسب طاقه البشریه». به دیگر سخن، این علم، معرفتی است که در آن، خداوند نه به صورت مطلق و بی‌تعین، بلکه در نسبت با خلق و در قالب تجلیاتش مورد شناسایی قرار می‌گیرد. تأکید بر «طاقه البشریه» نشان از محدودیت ادراک انسانی در برابر عظمت ذات الهی دارد، گویی که آدمی با ظرفی محدود به سوی اقیانوسی بی‌کران گام برمی‌دارد.

درنگ: علم الحقائق، معرفتی است الهی و شرعی که محور آن، شناخت حق تعالی در نسبت با خلق و صدور عالم از فیض اوست، اما این شناخت، به ظرفیت محدود انسانی مقید است.

تمایز عرفان از فلسفه

عرفان نظری، برخلاف فلسفه که به ذات مطلق الهی می‌پردازد، بر ارتباط وجودی میان حق و خلق تمرکز دارد. این تمایز بنیادین، عرفان را به علمی متمایز بدل می‌سازد که مسائل آن حول محور «حق من حیث ارتباطه بالعالم و ارتباط العالم بالحق» تعریف می‌شود. فلسفه، در جستجوی حقیقت مطلق، گاه از دسترس ادراک بشری دور می‌افتد، اما عرفان، با فروتنی معرفتی، به تجلیات و تعینات الهی بسنده می‌کند و از این‌رو، راهی هموارتر برای سالکان معرفت فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش نخست

علم الحقائق، به مثابه پلی میان ذات بی‌کران الهی و ادراک محدود بشری، راهی است برای شناخت خداوند در پرتو نسبت او با عالم. این علم، با تأکید بر محدودیت طاقت انسانی، از یک‌سو به فروتنی معرفتی دعوت می‌کند و از سوی دیگر، با تمرکز بر تجلیات الهی، دریچه‌ای به سوی معرفت حقیقی می‌گشاید. تمایز این علم از فلسفه، در رویکرد رابطه‌محور آن نهفته است که عرفان را به دانشی زنده و پویا بدل می‌سازد.

بخش دوم: مسائل و مراتب علم الحقائق

حق از حیث تعین، نه اطلاق

یکی از اصول بنیادین در عرفان نظری، محدودیت شناخت حق تعالی به حیث تعینات اوست. متن درس‌گفتار تأکید می‌کند: «حق من حیث تعین، نه حق من حیث الاطلاق، چون از حیث اطلاق در حیطه و قدرت بشر نیست». این اصل، که با آرای عرفای بزرگی چون ابن‌عربی هم‌خوانی دارد، بیانگر آن است که ذات مطلق الهی، به دلیل بی‌کرانی و لاتعینی‌اش، از دسترس ادراک انسانی خارج است. اما تجلیات الهی، که در قالب اسما و صفات ظهور می‌یابند، بستری برای معرفت بشری فراهم می‌آورند. گویی که آدمی، در برابر خورشید بی‌کران حقیقت، تنها به پرتوهای آن نظر می‌افکند.

درنگ: شناخت حق تعالی در عرفان، به تجلیات و تعینات الهی محدود است، زیرا ذات مطلق، فراتر از ادراک بشری است.

احدیت و واحدیت در عرفان

متن درس‌گفتار، مسائل علم الحقائق را به دو مقام احدیت و واحدیت تقسیم می‌کند: «حق به احدیت، حق به واحدیت، اسما و صفات». احدیت، به مقام ذات الهی بدون هرگونه تعین اشاره دارد، در حالی که واحدیت، به ظهور اسما و صفات الهی در عالم تجلی تعلق دارد. این تمایز، که ریشه در عرفان نظری دارد، نشان‌دهنده مراتب مختلف معرفت الهی است. احدیت، چونان قله‌ای دست‌نیافتنی، در ورای ادراک بشری قرار دارد، اما واحدیت، چونان دامنه‌ای فراخ، راه را برای معرفت سالکان هموار می‌سازد.

عرفان محبین و محبوبی

یکی از مفاهیم کلیدی درس‌گفتار، تمایز میان عرفان محبین و عرفان محبوبی است. عرفان محبین، به شناخت اسما و صفات الهی محدود است، در حالی که عرفان محبوبی، به شهود ذات الهی پیش از هر تعینی می‌رسد. این تمایز، که در دعای «اللهم عرفنی نفسک» متجلی است، نشان‌دهنده مراتب متعالی سلوک عرفانی است. محبین، به تجلیات الهی بسنده می‌کنند، اما محبوبین، چونان پرندگانی که به سوی آشیان ذات پرواز می‌کنند، از تعینات رها شده و به شهود بی‌واسطه ذات می‌رسند.

درنگ: عرفان محبوبی، که به شهود ذات الهی می‌رسد، مرتبه‌ای متعالی‌تر از عرفان محبین است که به اسما و صفات محدود می‌ماند.

جمع‌بندی بخش دوم

مسائل علم الحقائق، با تمرکز بر شناخت حق از حیث تعین، مراتب گوناگونی از معرفت الهی را پیش روی سالکان قرار می‌دهد. احدیت و واحدیت، به عنوان دو مقام بنیادین، چارچوبی برای فهم تجلیات الهی فراهم می‌آورند، در حالی که تمایز میان عرفان محبین و محبوبی، افق‌های متعالی سلوک را نمایان می‌سازد. این بخش، با تأکید بر محدودیت ادراک بشری، راه را برای معرفت مقید هموار می‌کند.

بخش سوم: محدودیت‌ها و چالش‌های معرفت الهی

لاتعین و رهایی از تعینات

یکی از مفاهیم عمیق درس‌گفتار، تأکید بر لاتعین در مقام ذات الهی است: «تو ظرف ذات هم مظهر لاتعین پیدا می‌کنیم». این مفهوم، که با آیه شریفه فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (سوره طه، آیه ۱۲) پیوند دارد، به رهایی سالک از تعینات بشری اشاره دارد. این آیه را چنین می‌نگارد: «کفش‌هایت را درآور که تو در وادی مقدس طوی هستی.» این رهایی، که به فنای فی‌الله می‌انجامد، سالک را به مقام لاتعین می‌رساند، جایی که هیچ حد و مرزی جز ذات بی‌کران الهی باقی نمی‌ماند.

درنگ: سالک برای شهود ذات الهی باید از تعینات خود دست بکشد و به مقام لاتعین برسد، که با فنای فی‌الله هم‌خوانی دارد.

آزمایش اولیاء الهی

درس‌گفتار، اولیاء الهی را به شیرانی بی‌دم و یال تشبیه می‌کند که با تیغ ابتلائات الهی آزموده می‌شوند: «شیر بدون دم و یال و اشکم… با تیغ آزمایششان می‌کنند». این تمثیل، که ریشه در داستان‌های عرفانی چون مثنوی مولوی دارد، نشان‌دهنده استقامت اولیاء در برابر سختی‌هاست. ابتلائات، چونان تیغی تیز، سالک را از تعلقات دنیوی پاک می‌سازد و او را به مقام قرب الهی می‌رساند.

نقد فرهنگ ناتوانی

متن درس‌گفتار، با نقدی صریح، فرهنگ ناتوانی را که انسان را از تلاش برای قرب الهی بازمی‌دارد، مورد نکوهش قرار می‌دهد: «همش تو سرمان زدند هی گفتند آقا نمی‌توانی نمی‌توانی». این فرهنگ، که ریشه در تحریفات تاریخی و استعماری دارد، مانعی بزرگ در برابر معرفت الهی است. در مقابل، عرفان نظری، با دعوت به استقامت و چموشی در برابر ابتلائات، انسان را به سوی کمال سوق می‌دهد.

درنگ: نقد فرهنگ ناتوانی، به ضرورت تحول در روش‌های تربیتی اسلامی و تقویت ایمان و اراده برای قرب الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

محدودیت‌های معرفت الهی، از یک‌سو به ظرفیت بشری و از سوی دیگر به تعینات ادراکی بازمی‌گردد. رهایی از تعینات، آزمودگی با ابتلائات، و نقد فرهنگ ناتوانی، راه را برای معرفت حقیقی هموار می‌سازد. این بخش، با تأکید بر استقامت اولیاء و ضرورت تحول فرهنگی، افق‌های جدیدی برای سلوک عرفانی می‌گشاید.

بخش چهارم: سوره توحید و جایگاه آن در معرفت الهی

سوره توحید: شناسنامه الهی

درس‌گفتار، سوره توحید را به مثابه شناسنامه ذات الهی معرفی می‌کند: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ۝ اللَّهُ الصَّمَدُ ۝ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ۝ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (سوره اخلاص). این سوره را چنین می‌نگارد: «بگو او خداست، یگانه. خدا بی‌نیاز است. نه زاده و نه زاییده شده، و برای او هیچ همتایی نیست.» این سوره، که به دلیل خلوص توحیدی‌اش بی‌نظیر است، ذات مطلق الهی را بدون هرگونه تعین یا اضافت معرفی می‌کند.

درنگ: سوره توحید، به مثابه شناسنامه ذات الهی، توصیفی کامل و بی‌واسطه از حق تعالی ارائه می‌دهد.

خطر مداومت بر سوره توحید

متن درس‌گفتار، با هشداری عمیق، به خطر مداومت بر سوره توحید اشاره می‌کند: «بلاپیچش می‌کنند… وای به حال آن کسی که نصفش را حذف کند». این هشدار، نشان‌دهنده عظمت این سوره و ابتلائات سنگینی است که مداومت بر آن به همراه دارد. حذف بخشی از سوره، گویی که نفی توحید ناب است، سالک را در معرض خطری بزرگ قرار می‌دهد.

«هو» و عظمت آن

درس‌گفتار، اسم «هو» را بالاترین اسم الهی در قرآن کریم می‌داند: «هو اسمی بالاتر از هو در قرآن کریم اصلا». این اسم، که در سوره توحید به ذات مطلق الهی اشاره دارد، از هر تعینی مبراست و نماد وحدت و اطلاق الهی است. مداومت بر این اسم، اگرچه با ابتلائات سنگین همراه است، دل سالک را غرق کمالات می‌سازد.

درنگ: اسم «هو» در سوره توحید، به ذات مطلق الهی اشاره دارد و بالاترین مرتبه اسما الهی را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

سوره توحید، به مثابه گوهری درخشان در قرآن کریم، ذات الهی را در ناب‌ترین صورت خود معرفی می‌کند. عظمت این سوره، در خلوص توحیدی و اشاره به ذات بی‌تعین الهی نهفته است. اسم «هو»، به عنوان نماد اطلاق الهی، راه را برای شهود بی‌واسطه حق تعالی هموار می‌سازد، هرچند که مداومت بر آن، سالک را در برابر ابتلائات سنگین قرار می‌دهد.

بخش پنجم: نقد تحریفات و بازگشت به توحید ناب

نقد خدای ارتباطی و مدرسه‌ای

درس‌گفتار، با نقدی صریح، خدای ارتباطی و مدرسه‌ای را مورد نکوهش قرار می‌دهد: «خدای اضافی، خدای ارتباطی… خدای مدرسه‌ای که مفت نمی‌ارزد». این خدایان، که در قالب تعینات محدود یا تعاریف خشک کلامی معرفی می‌شوند، از حقیقت مطلق الهی دورند و نمی‌توانند الهام‌بخش سلوک حقیقی باشند. در مقابل، خدای قرآنی، که در سوره توحید متجلی است، ذاتی است مطلق و بی‌نیاز که دل اولیاء را پر می‌کند.

درنگ: خدای مدرسه‌ای و ارتباطی، به دلیل محدودیت و غیرحقیقی بودن، نمی‌تواند جایگزین خدای مطلق قرآنی شود.

نقد تحریف اسماء الهی

متن درس‌گفتار، تحریف اسماء الهی را که ریشه در تأثیرات استعماری دارد، مورد نقد قرار می‌دهد: «یهو یهودا… اسم الله بوده». این تحریفات، که هویت اسلامی را تضعیف کرده‌اند، ضرورت بازگشت به اصالت قرآنی را برجسته می‌سازد. استعمار، با دستکاری در مفاهیم الهی، تلاش کرده است تا معرفت حقیقی را از جوامع اسلامی سلب کند.

ضرورت همراهی با قرآن کریم

درس‌گفتار، با تأکید بر همراهی با قرآن کریم، راه رهایی از تحریفات را نشان می‌دهد: «ما باید با قرآن همراه بشویم». قرآن کریم، به مثابه منبعی اصیل و بی‌خدشه، راهنمای معرفت الهی است و جایگزینی برای فرهنگ‌های تحریف‌شده ارائه می‌دهد. این دعوت، گویی که فراخوانی است به سوی چشمه‌ای زلال در میان بیابان تحریفات.

درنگ: همراهی با قرآن کریم، راه رهایی از تحریفات استعماری و بازگشت به توحید ناب است.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد خدایان محدود و تحریف‌شده، همراه با دعوت به بازگشت به قرآن کریم، راه را برای احیای توحید ناب هموار می‌سازد. این بخش، با تأکید بر اصالت قرآنی و ضرورت رهایی از تحریفات استعماری، عرفان اسلامی را به عنوان راهی اصیل برای معرفت الهی معرفی می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این اثر، با تبیین علم الحقائق در پرتو درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به ارائه رویکردی جامع و عمیق در عرفان نظری پرداخته است. علم الحقائق، به مثابه گوهری در میان علوم الهی، راهی است برای شناخت حق تعالی در نسبت با خلق، اما این شناخت، به ظرفیت بشری و تجلیات الهی مقید است. تمایز میان عرفان محبین و محبوبی، نقد خدایان محدود و تحریف‌شده، و تأکید بر سوره توحید به عنوان شناسنامه ذات الهی، از برجسته‌ترین نکات این نوشتار است. همراهی با قرآن کریم، رهایی از تعینات، و استقامت در برابر ابتلائات، سالک را به سوی شهود بی‌کران ذات الهی رهنمون می‌سازد. این اثر، نه تنها برای پژوهشگران عرفان و الهیات، بلکه برای هر جوینده حقیقت، منبعی غنی و الهام‌بخش است که دعوتی است به سوی بازسازی عرفان اسلامی با پشتوانه‌ای قرآنی و علمی.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، علم الهی شرعی به چه علمی اطلاق می‌شود؟

2. طبق متن، چرا شناخت حق از حیث اطلاق در حیطۀ بشر نیست؟

3. بر اساس متن، مسائل علم الهی در عرفان شامل چیست؟

4. طبق متن، وصول به ذات حق در عرفان برای چه کسانی ممکن است؟

5. بر اساس متن، منظور از 'حیرت الکمل' چیست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که علم الهی شرعی شامل شناخت حق مطلق بدون هیچ قیدی است.

7. طبق متن، وصول به ذات حق برای محبوبین ممکن است، زیرا آن‌ها قبل از تعین به خدا می‌رسند.

8. متن درسگفتار تأکید دارد که شناخت حق از حیث ارتباط با خلق در محدودۀ طاقت بشری است.

9. بر اساس متن، عرفان محبین به شناخت حق قبل از تعین محدود است.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که سورۀ توحید شناسنامۀ خدا بدون اشاره به مخلوقات است.

11. تفاوت اصلی بین عرفان محبین و محبوبین در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، شناخت حق مطلق در حیطۀ بشر نیست؟

13. منظور از 'من حیث الارتباط' در علم الهی شرعی چیست؟

14. چرا متن درسگفتار سورۀ توحید را شناسنامۀ خدا می‌داند؟

15. طبق متن، چرا شناخت حق به‌صورت مقید و ارتباطی در عرفان مورد تأکید است؟

پاسخنامه

1. علمی که به شناخت خدا از حیث ارتباطش با خلق و انتشاء عالم از او می‌پردازد

2. زیرا حق مطلق در حیطۀ طاقت بشری نیست

3. شناخت حق به احدیت، واحدیت، اسما و صفات و موضوعات ظاهرشده در زمینۀ حق

4. برای محبوبین که قبل از تعین به خدا می‌رسند

5. حیرت کاملان در برابر شناخت حق مطلق

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. عرفان محبین به شناخت حق از حیث تعین محدود است، اما محبوبین قبل از تعین به ذات حق می‌رسند.

12. زیرا حق مطلق فراتر از طاقت بشری است و حتی کاملان در برابر آن حیرت‌زده می‌شوند.

13. شناخت حق از حیث ارتباطش با خلق و انتشاء عالم از او، نه به‌صورت مطلق.

14. زیرا سورۀ توحید تنها به خدا بدون اشاره به مخلوقات یا اوصاف اضافی می‌پردازد.

15. زیرا شناخت حق مطلق خارج از طاقت بشری است و شناخت مقید در حد توان بشر ممکن است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده