در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 38

متن درس





اسما و صفات الهی

اسما و صفات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی‌وهشتم)

بخش اول: تبیین معیارهای تشخیص حق از باطل در عرفان عملی

در ساحت عرفان عملی، یکی از بنیادی‌ترین پرسش‌هایی که ذهن سالک و پژوهشگر را به خود مشغول می‌دارد، وجود یا فقدان معیاری روشن برای ارزیابی حالات و تجارب عرفانی است. این پرسش، که آیا عرفان از قواعدی عینی و مشخص برای تشخیص حق از باطل برخوردار است، محور اصلی درس‌گفتار حاضر را تشکیل می‌دهد. در این بخش، با تکیه بر مباحث مطرح‌شده در درس‌گفتار سی‌وهشتم، به تحلیل تفصیلی این موضوع پرداخته و با رویکردی علمی و دانشگاهی، معیارهای تشخیص، چالش‌های فقدان قواعد عینی، و راهکارهای پیشنهادی بررسی می‌گردد.

مقدمه: چارچوب عرفانی و پرسش بنیادین

بحث با استهلال به نام خداوند متعال آغاز می‌شود: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ. این استهلال، نه‌تنها نشانه‌ای از تقدس موضوع است، بلکه چارچوبی معنوی برای بررسی حالات درونی سالک و معیارهای تشخیص آن‌ها فراهم می‌آورد. محور این بخش، مفهوم فتح و تمایز میان خواطر اربعه است؛ خواطری که بدون تأمل و به‌صورت ناگهانی بر قلب سالک وارد می‌شوند و به القائات و خطابات معنوی تعبیر می‌گردند. این خواطر، به دلیل ماهیت ناخودآگاه خود، نیازمند معیاری دقیق برای ارزیابی صحت و سقمشان هستند.

درنگ: پرسش محوری عرفان عملی، وجود معیاری عینی برای سنجش حالات و تجارب عرفانی است که فقدان آن، سالک را در برابر پیچیدگی‌های تشخیص حق از باطل آسیب‌پذیر می‌سازد.

اهمیت موضوع و چالش‌های عرفان عملی

مباحث این درس‌گفتار، به دلیل عمق عرفانی و پیچیدگی‌هایشان، سنگین و دشوار توصیف شده‌اند. اما این سنگینی نباید اصل پرسش را تحت‌الشعاع قرار دهد: آیا عرفان معیاری مشخص برای ارزیابی تجارب درونی دارد؟ پاسخ اولیه این است که هر مسئله‌ای، از جمله عرفان، باید از معیاری برخوردار باشد. با این حال، برخلاف منطق که از قواعد مشخصی مانند شکل‌های اول و دوم برخوردار است، عرفان فاقد معیارهای عینی و تعریف‌شده است. در این فقدان، سالک یا مربی او (پیر) به‌عنوان معیار عمل می‌کنند، که خود چالشی بنیادین را پدید می‌آورد.

تحلیل: این دیدگاه، به محدودیت‌های روش‌شناختی عرفان عملی اشاره دارد. وابستگی به مربی، اگرچه در سنت عرفانی رایج است، اما در نبود مربی یا در صورت خطای او، سالک را بدون ابزار تشخیص رها می‌کند. این مسئله، ضرورت تدوین قواعدی عقلانی و شرعی را برجسته می‌سازد.

تنوع حالات عرفانی و پیچیدگی تشخیص

سالک در مسیر سلوک با انبوهی از حالات و تجارب مواجه می‌شود: خواطر، القائات، واردات، صفات، فتوح مطلق و مقید، و تجلیات. این حالات ممکن است رحمانی یا شیطانی باشند، و تشخیص منشأ آن‌ها برای سالک، به‌ویژه بدون هدایت مربی، امری دشوار است. برای مثال، القائات ممکن است به علوم و معارف الهی مربوط باشند و به طاعت و صلاح هدایت کنند (رحمانی)، یا به لذت‌های نفسانی و معصیت سوق دهند (نفسانی یا شیطانی). این تنوع و پیچیدگی، بر نیاز به قاعده‌ای روشن برای تشخیص تأکید دارد.

تحلیل: تنوع حالات عرفانی، مانند رودی پرتلاطم است که سالک را در خود غوطه‌ور می‌سازد. بدون قطب‌نمایی معرفتی، او در میان امواج این حالات گمراه می‌شود. این تشبیه، به ضرورت ابزاری عقلانی و شرعی برای هدایت سالک اشاره دارد.

نقد فقدان قاعده و وابستگی به مربی

یکی از نقدهای اساسی درس‌گفتار، ارائه مسائل به جای قواعد است. به جای عرضه قاعده‌ای مشخص برای تشخیص، متن به توصیف حالات و تجارب می‌پردازد، که این امر سالک را در سردرگمی فرو می‌برد. این نقد، به ضعف روش‌شناختی در عرفان عملی اشاره دارد، که به جای توانمندسازی سالک، او را به مربی یا حالات درونی‌اش وابسته می‌کند. در نبود مربی، یا در صورت خطای او، سالک فاقد معیاری برای ارزیابی تجارب خود است، که این امر به انحرافات عرفانی منجر می‌شود.

تحلیل: این نقد، مانند نوری است که تاریکی‌های روش‌شناختی عرفان را روشن می‌کند. وابستگی به مربی، اگرچه در سنت عرفانی ریشه دارد، اما بدون قاعده‌ای عینی، سالک را در برابر خطاها آسیب‌پذیر می‌سازد.

معیار عصمت و شرع در تشخیص

درس‌گفتار، معیار عصمت (قرآن کریم و معصومین علیهم‌السلام) را به‌عنوان معیار نهایی تشخیص حق از باطل معرفی می‌کند. هرچه عارف به عصمت نزدیک‌تر باشد، حالات و تجاربش به حق نزدیک‌تر است، و هرچه از آن دور شود، به باطل گرایش می‌یابد. این اصل، با استناد به شرع، هر آنچه به قربه و صلاح منجر شود را رحمانی و هر آنچه کراهت شرعی دارد را شیطانی می‌داند.

ٱلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ ٱلْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِٱلْفَحْشَاءِ (بقره: ۲۶۸). : «شیطان شما را از فقر می‌ترساند و به فحشا فرمان می‌دهد.»

تحلیل: این آیه از قرآن کریم، به نقش شیطان در گمراهی و وسوسه اشاره دارد و بر ضرورت هوشیاری در برابر القائات فاسد تأکید می‌کند. معیار شرع، مانند چراغی است که مسیر سالک را در تاریکی‌های عرفان روشن می‌سازد.

درنگ: معیار عصمت، مبتنی بر قرآن کریم و معصومین علیهم‌السلام، به‌عنوان سنگ محک تشخیص حق از باطل در عرفان معرفی می‌شود و هرگونه انحراف از آن، به گمراهی می‌انجامد.

جهان‌شمولی عرفان و چالش‌های مدرن

عرفان، پدیده‌ای فرادینی و جهان‌شمول است که به حالات دل انسان مربوط می‌شود و در همه فرهنگ‌ها، از ادیان ابراهیمی تا مکاتب غیر دینی، وجود دارد. این جهان‌شمولی، عرفان را به تجربه‌ای انسانی تبدیل کرده که از محدودیت‌های دینی فراتر می‌رود. با این حال، در دنیای مدرن، عرفان‌های سکولار، که بدون تکیه بر خدا یا دین شکل گرفته‌اند، با جاذبه‌های ظاهری و شگفتی‌هایشان، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده‌اند. این عرفان‌ها، با استفاده از گفت‌وگوهای دو نفره، زیبایی‌های بصری، و حتی معجزات ظاهری، در برابر روش‌های سنتی تبلیغ دینی، مانند منبر تک‌نفره، جذابیت بیشتری یافته‌اند.

تحلیل: عرفان سکولار، مانند جریانی خروشان است که با رنگ و لعاب ظاهری، دل‌های خسته از مدرنیته را به سوی خود می‌کشد. این جاذبه، چالشی برای عرفان دینی است که نیازمند به‌روزرسانی روش‌های تبلیغاتی خود است.

نقد عرفان‌های باطل و انحرافات معاصر

درس‌گفتار به گسترش عرفان‌های باطل، به‌ویژه در ایران و تهران، اشاره دارد که به فساد دینی و غیر دینی منجر شده‌اند. این عرفان‌های خودساخته، که از معیار عصمت پیروی نمی‌کنند، به انحرافات اخلاقی و معرفتی دامن زده‌اند. جامعه دینی، به دلیل ناتوانی در مقابله با این انحرافات، در برابر آن‌ها آسیب‌پذیر است.

وَقَالَتِ ٱلْأَرْضُ أَثْقَالَهَا (زلزال: ۲). : «و زمین بارهای سنگین خود را بیرون افکند.»

تحلیل: این آیه از قرآن کریم، به‌صورت استعاری به عواقب فساد و انحراف در جامعه اشاره دارد، گویی زمین از بار گناهان و انحرافات به تنگ آمده و آن‌ها را بیرون می‌ریزد.

تشبیه ماهی و تور: نقد وابستگی و پیشنهاد خودکفایی

درس‌گفتار با تشبیه ماهی و تور، به نقد روش‌های غیرمولد در آموزش عرفان و حوزه‌های علمیه می‌پردازد. ارائه مسائل بدون قاعده، مانند دادن ماهی به جای تور است که وابستگی ایجاد می‌کند. در مقابل، تور، نماد خودکفایی و توانمندسازی است که سالک را به کشف حقیقت قادر می‌سازد. این تشبیه، به حوزه‌های علمیه نیز تعمیم می‌یابد که به جای وابستگی به شهریه و اموال عمومی، باید علم تولید کرده، آن را بسته‌بندی کنند و به جهانیان عرضه دارند.

تحلیل: این تشبیه، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های ساختاری حوزه‌های علمیه را بازتاب می‌دهد. خودکفایی علمی و اقتصادی، مانند پلی است که حوزه‌ها را به جایگاه واقعی‌شان در جهان معاصر رهنمون می‌سازد.

مثال‌های کاربردی و نقد سوءمدیریت

درس‌گفتار با مثال‌هایی ملموس، مانند فروش انگشتر در مکه با تبلیغ خواص معنوی، به اهمیت شناخت نیازهای بازار و تجاری‌سازی دانش دینی اشاره دارد. همچنین، نقد سوءاستفاده از امکانات عمومی، مانند استفاده از توالت فرنگی برای چادرنشینان، به ضرورت مدیریت صحیح منابع و پرهیز از اسراف تأکید می‌کند. مثال عالم وارسته‌ای که بدون دلبستگی به مال، همه چیز را می‌بخشد، نمونه‌ای از رفتار رحمانی و تقوی در سلوک است.

تحلیل: این مثال‌ها، مانند نقاشی‌هایی زنده هستند که مفاهیم عرفانی و اخلاقی را در قالب تصاویر ملموس به نمایش می‌گذارند. وارستگی عالم، مانند ستاره‌ای درخشان در آسمان عرفان است که راه را به سالک نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با تمرکز بر پرسش بنیادین وجود معیار در عرفان، به چالش‌های فقدان قواعد عینی و وابستگی به مربی پرداخت. معیار عصمت و شرع، به‌عنوان سنگ محک تشخیص حق از باطل معرفی شد، و نقد عرفان‌های باطل و انحرافات معاصر، ضرورت روش‌شناسی دقیق را برجسته ساخت. تشبیه ماهی و تور، بر اهمیت خودکفایی و توانمندسازی تأکید کرد، و مثال‌های کاربردی، مفاهیم را به شکلی ملموس ارائه دادند. این بخش، زمینه‌ای برای بررسی عمیق‌تر انواع فتح و خواطر اربعه در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: انواع فتح و خواطر اربعه

در این بخش، به بررسی تفصیلی انواع فتح و خواطر اربعه پرداخته می‌شود که در درس‌گفتار به‌عنوان مفاهیم محوری عرفان عملی مطرح شده‌اند. این مفاهیم، به دلیل ماهیت پیچیده و چندوجهی خود، نیازمند تحلیل دقیق و قاعده‌مند هستند.

انواع فتح و تمایز آن‌ها

فتح، به‌عنوان یکی از مراتب شهود عرفانی، به انواع مختلفی مانند فتح قریب، فتح مبین، و فتح مطلق تقسیم می‌شود. این انواع، با توجه به شدت و وضوح شهود، از یکدیگر متمایز می‌گردند. فتح قریب، به شهودهای نزدیک و ملموس اشاره دارد، در حالی که فتح مبین، به شهودهای روشن و واضح، و فتح مطلق، به شهودهای بی‌قید و گسترده دلالت می‌کند.

تحلیل: این طبقه‌بندی، مانند نردبانی است که سالک را به سوی مراتب عالی‌تر شهود هدایت می‌کند. هر نوع فتح، دریچه‌ای به سوی درک عمیق‌تر حقایق الهی است.

خواطر اربعه و ماهیت آن‌ها

خواطر اربعه، به خواطری اطلاق می‌شود که بدون تأمل و به‌صورت ناگهانی بر قلب سالک وارد می‌شوند. این خواطر، که به القائات و خطابات معنوی تعبیر می‌گردند، ممکن است رحمانی، نفسانی، یا شیطانی باشند. القائات ربانی، به علوم و معارف الهی مربوط بوده و به طاعت و صلاح هدایت می‌کنند، در حالی که القائات فاسد، به دو نوع نفسانی (هواجس) و شیطانی (وسواس) تقسیم می‌شوند. هواجس، به لذت‌های نفسانی سوق می‌دهند، اما وسواس، سالک را به تردید و سردرگمی می‌کشاند.

تحلیل: خواطر اربعه، مانند بادهایی هستند که گاه به سوی بهشت و گاه به سوی پرتگاه قلب سالک را می‌رانند. تشخیص منشأ این خواطر، نیازمند معیاری دقیق است که درس‌گفتار بر آن تأکید دارد.

چالش تشخیص صحت القائات

یکی از چالش‌های اصلی در عرفان عملی، تشخیص صحت یا فساد القائات است. القاء فاسد، شایسته اعتماد نیست، اما فقدان معیاری مشخص، سالک را در برابر گمراهی آسیب‌پذیر می‌سازد. درس‌گفتار، با نقد ارائه مسائل به جای قاعده، بر ضرورت تدوین ابزارهای تشخیصی تأکید می‌کند.

تحلیل: این چالش، مانند迷宫ی است که سالک را در پیچ‌وخم‌های خود گرفتار می‌سازد. بدون قاعده‌ای روشن، او در میان القائات سرگردان می‌ماند.

درنگ: القائات ربانی، با هدایت به سوی طاعت و صلاح، از القائات فاسد (نفسانی و شیطانی) متمایز می‌شوند، اما تشخیص آن‌ها نیازمند معیاری شرعی و عقلانی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی انواع فتح و خواطر اربعه، به پیچیدگی‌های عرفان عملی و ضرورت قاعده‌مندی در تشخیص پرداخت. تمایز میان القائات ربانی و فاسد، و چالش‌های تشخیص آن‌ها، بر اهمیت معیارهای شرعی و عقلانی تأکید کرد. این تحلیل، زمینه را برای نتیجه‌گیری کلی و پیشنهاد راهکارهای عملی در بخش نهایی فراهم می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

درس‌گفتار سی‌وهشتم از مجموعه اسما و صفات الهی، با تمرکز بر معیارهای تشخیص حق از باطل در عرفان عملی، به یکی از بنیادی‌ترین چالش‌های این حوزه پرداخته است. پرسش محوری وجود معیار در عرفان، به نقد فقدان قواعد عینی و وابستگی به مربی منجر شد. معیار عصمت و شرع، به‌عنوان سنگ محک تشخیص معرفی گردید، و نقد عرفان‌های باطل و انحرافات معاصر، ضرورت روش‌شناسی دقیق را برجسته ساخت. تشبیه ماهی و تور، به اهمیت خودکفایی و توانمندسازی در عرفان و حوزه‌های علمیه اشاره کرد، و مثال‌های کاربردی، مفاهیم را به شکلی ملموس ارائه دادند. این اثر، با تلفیق تحلیل‌های تفصیلی و تمثیلات ادبی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و سالکان عرفان فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، معیار اصلی تشخیص حق از باطل در عرفان چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، خواطر اربعه به چه چیزی اشاره دارد؟

3. طبق متن، چه چیزی باعث می‌شود عرفان از علوم دیگر متمایز شود؟

4. در درسگفتار، القاء ربانی چه ویژگی‌ای دارد؟

5. طبق درسگفتار، مباحاتی که به مخالفت با نفس نزدیک‌ترند، چه حکمی دارند؟

6. درسگفتار معتقد است که عرفان به دین وابسته نیست و در همه فرهنگ‌ها وجود دارد.

7. طبق متن، القاء فاسد قابل اعتماد است و نیازی به بررسی ندارد.

8. درسگفتار بیان می‌کند که هواجس نفسانی از وسواس شیطانی شدیدتر است.

9. بر اساس متن، معیار شرع برای تشخیص حق از باطل در القائات کافی است.

10. درسگفتار ادعا می‌کند که هر عارفی بدون تاسی به عصمت، حق است.

11. چرا درسگفتار عرفان را به حالات دل مرتبط می‌داند؟

12. طبق درسگفتار، تفاوت القاء ربانی و فاسد چیست؟

13. منظور از هواجس نفسانی در درسگفتار چیست؟

14. چرا درسگفتار بر ضرورت قاعده برای تشخیص حق از باطل در عرفان تاکید دارد؟

15. طبق درسگفتار، چرا مباحاتی که به موافقت با نفس نزدیک‌ترند، ناپسند هستند؟

پاسخنامه

1. عصمت قرآن و معصومین

2. چهار نوع القائات و خطابات

3. وابستگی به حالات دل

4. مرتبط با علوم و معارف و طاعت است

5. از اولی هستند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا عرفان به حالات درونی انسان وابسته است و در همه افراد، صرف‌نظر از دین، وجود دارد.

12. القاء ربانی با علوم، معارف و طاعت مرتبط است، اما القاء فاسد به لذت نفسانی یا معصیت منجر می‌شود.

13. خواطری است که به لذت نفسانی وابسته است و از معصیت حق کمتر است.

14. زیرا بدون قاعده، سالک نمی‌تواند القائات ربانی را از فاسد یا شیطانی تشخیص دهد.

15. چون این مباحات به هوای نفس وابسته‌اند و از حق دور می‌شوند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده