در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 4

متن درس

 

مصباح الانس: تأملی در رحمت و انسان کامل

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهارم)

دیباچه

کتاب پیش‌رو، با الهام از درس‌گفتارهای عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل یکی از متون برجسته عرفان اسلامی، یعنی مصباح الانس، می‌پردازد. این اثر، با رویکردی علمی و آکادمیک، ساختار و محتوای این کتاب را در پرتو مفاهیم بنیادین عرفان، از جمله رحمت الهی و انسان کامل، مورد بررسی قرار می‌دهد.

بخش نخست: ساختار و فهرست مصباح الانس

آغاز با نام حق

درس‌گفتار با ذکر شریف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (به نام خداوند رحمان و رحیم، ) آغاز می‌شود. این عبارت، چونان کلیدی زرین، دروازه ورود به معارف عرفانی را می‌گشاید و محوریت بحث را بر رحمانیت و رحیمیت الهی استوار می‌سازد. رحمت الهی، که چونان جویباری زلال در سراسر این اثر جاری است، مبنای سلوک عرفانی و پیوند عالم و آدم با حق‌تعالی معرفی می‌شود.

درنگ: آغاز متن با بسم‌الله، نشان‌دهنده پیوند ناگسستنی عرفان اسلامی با توحید و رحمت الهی است. این عبارت، عرفان را در چارچوب الهیات قرآنی قرار داده و از هرگونه انحراف معنوی دور می‌سازد.

تأکید بر رحمت به‌عنوان نقطه عزیمت، نه‌تنها عرفان را از خشونت و سخت‌گیری مبرا می‌دارد، بلکه آن را چونان نسیمی ملایم، به سوی لطف و ملایمت الهی رهنمون می‌سازد. این رویکرد، ریشه در آیات قرآن کریم دارد که خداوند را به‌عنوان رحمان و رحیم معرفی می‌کند و عالم را بر پایه لطف و مرحمت بنا نهاده است.

فهرست کلی و ساختار کتاب

متن درس‌گفتار، ساختار مصباح الانس را چنین معرفی می‌کند: ثُمَّ هَذَا الْكِتَابُ مُرَتَّبٌ عَلَى فَاتِحَةٍ وَتَمْهِيدٍ جُمْلِيٍّ فِيهِ سَابِقَةٌ وَفَصْلَانِ وَخَاتِمَةٌ (سپس این کتاب بر فاتحه، تمهید جملی که در آن سابقه و دو فصل و خاتمه است، مرتب شده است، ). این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای دقیق، مسیر معرفت عرفانی را برای خواننده ترسیم می‌کند. فاتحه، به‌منزله درآمدی بر مقدمات، تمهید جملی، بیانگر ارتباط حق و عالم، و خاتمه، تبیین‌کننده غایت سلوک، یعنی انسان کامل، است.

هدف اصلی کتاب، تبیین جایگاه انسان کامل به‌عنوان قله سلوک عرفانی است. انسان کامل، چونان آینه‌ای تمام‌نما، تجلی‌گاه صفات الهی و واسطه فیض میان حق و خلق معرفی می‌شود. این ساختار نظام‌مند، نشان‌دهنده تلاش مؤلف برای ارائه چارچوبی منطقی و منسجم برای مباحث عرفانی است که خواننده را از مبادی معرفت به سوی مقاصد متعالی رهنمون می‌سازد.

فهرست تفصیلی و تقسیم‌بندی محتوایی

درس‌گفتار، فهرست تفصیلی کتاب را با دقت ارائه می‌دهد:

  • فاتحه: از صفحه ۲۶، شامل پنج فصل در مقدمات شروع، که به تقسیم‌بندی علوم اصلی و فرعی می‌پردازد.
  • تمهید جملی: از صفحه ۲۶ تا ۵۱، در بیان ارتباط حق و عالم، با تأکید بر غنای ذاتی خداوند.
  • سابقه: تا صفحه ۵۱، در تبیین اصول صحت.
  • فصل اول: تا صفحه ۱۰۰، در تصحیح اضافات میان ذات و صفات الهی.
  • فصل دوم: تا صفحه ۱۱۸، در نسبت میان حق و مخلوقات.
  • خاتمه: از صفحه ۱۱۸ تا ۱۲۵، در بیان متعلقات طلب و مراتب استکمال.
  • باب: از صفحه ۱۲۵ تا ۲۷۹، در ترتیب وجودی و ارتباطات میان حق و مخلوقات.
  • خاتمه کتاب: از صفحه ۲۷۹ تا ۳۴۳، در تبیین خواص انسان کامل.

این فهرست، چونان نردبانی استوار، خواننده را از مبادی مقدماتی به سوی قله‌های معرفت عرفانی هدایت می‌کند. هر بخش، با دقتی علمی و نظمی منطقی، به تبیین جنبه‌ای از معارف عرفانی می‌پردازد و در نهایت، به انسان کامل، به‌عنوان تجلی‌گاه وحدت حق و خلق، ختم می‌شود.

درنگ: فهرست تفصیلی مصباح الانس، با ارائه ساختاری منظم و منطقی، خواننده را به سوی فهم نظام‌مند عرفان اسلامی هدایت می‌کند. تأکید بر انسان کامل به‌عنوان غایت سلوک، جایگاه این مفهوم را در عرفان برجسته می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین ساختار و فهرست مصباح الانس، چارچوبی علمی برای فهم این اثر عرفانی ارائه داد. آغاز با نام خداوند، تأکید بر رحمت الهی، و ارائه فهرستی نظام‌مند، نشان‌دهنده پیوند عمیق این اثر با الهیات قرآنی و عرفان اسلامی است. این بخش، چونان دریچه‌ای به سوی معارف عرفانی، خواننده را برای ورود به مباحث عمیق‌تر آماده می‌سازد.

بخش دوم: رحمت الهی، مبنای سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی علوم و آغاز از رحمت

در فاتحه کتاب، علوم به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می‌شوند و نقطه عزیمت بحث، رحمت الهی قرار می‌گیرد. این رویکرد، عرفان را چونان شاخه‌ای از درخت معرفت الهی معرفی می‌کند که ریشه در لطف و مرحمت حق دارد. رحمت، به‌سان چشمه‌ای جوشان، سرچشمه تمامی مراتب وجودی و معرفتی معرفی می‌شود.

تقسیم‌بندی علوم، نشان‌دهنده روش‌مندی مؤلف در ارائه معارف عرفانی است. علوم اصلی، که چونان ستون‌های بنای معرفت‌اند، و علوم فرعی، که چونان شاخ و برگ آن، در خدمت تبیین رحمت الهی قرار می‌گیرند. این تقسیم‌بندی، عرفان را از رویکردهای پراکنده و غیرنظام‌مند متمایز می‌سازد.

شش مرتبه رحمت

درس‌گفتار، رحمت الهی را در شش مرتبه تبیین می‌کند:

  1. رحم سبب و نسب: رحمتی که در پیوندهای خونی و خانوادگی متجلی است.
  2. رحم انسانی: رحمتی که در همدلی و نوع‌دوستی میان انسان‌ها بروز می‌یابد.
  3. رحم طبیعی: رحمتی که در نظام طبیعت و آفرینش جاری است.
  4. رحم وجودی: رحمتی که در اصل وجود و هستی مخلوقات نهفته است.
  5. رحم ایمانی: رحمتی که در اخوت مؤمنان تجلی می‌یابد، چنان‌که در قرآن کریم آمده: إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ إِخْوَةٌ (همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، سوره حجرات، آیه ۱۰، ).
  6. رحم حق: رحمتی که از ذات الهی سرچشمه گرفته و تمامی مراتب را دربرمی‌گیرد.

این مراتب، چونان پله‌هایی به سوی قله معرفت، رحمت را از سطح ظاهری به سوی عمق متعالی هدایت می‌کنند. رحم ایمانی، با استناد به آیه قرآنی، پیوند اخوت میان مؤمنان را برجسته می‌سازد، و رحم حق، به‌عنوان قله رحمت، انسان را به سوی وحدت با ذات الهی رهنمون می‌شود.

درنگ: تقسیم‌بندی رحمت به شش مرتبه، از نسب تا حق، نشان‌دهنده عمق و گستردگی این مفهوم در عرفان اسلامی است. رحم حق، به‌عنوان تجلی نهایی، عارف را به سوی وحدت با ذات الهی هدایت می‌کند.

پیوند رحمت با عرفان ابن عربی

درس‌گفتار به آرای شیخ محیی‌الدین ابن عربی در فصوص الحکم اشاره دارد که عالم را بر پایه رحمت و لطف الهی بنا کرده است. این ارجاع، پیوند عمیق مصباح الانس با عرفان نظری ابن عربی را آشکار می‌سازد. رحمت در عرفان ابن عربی، چونان اصلی وجودی، تمامی مراتب خلقت را دربرمی‌گیرد و عالم را به‌سان آیینه‌ای از لطف الهی معرفی می‌کند.

این پیوند، عرفان مصباح الانس را در بستری تاریخی و نظری قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که رحمت، نه‌تنها مبنای سلوک عملی، بلکه محور تأملات نظری عرفان اسلامی است. این رویکرد، عرفان را از انحرافات ظاهری و سطحی دور ساخته و آن را در چارچوب معارف قرآنی استوار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین رحمت الهی به‌عنوان مبنای سلوک عرفانی، جایگاه این مفهوم را در مصباح الانس برجسته ساخت. تقسیم‌بندی علوم، مراتب شش‌گانه رحمت، و پیوند با عرفان ابن عربی، نشان‌دهنده عمق و نظام‌مندی این اثر است. رحمت، چونان مشعلی فروزان، مسیر عرفان را روشن می‌سازد و عارف را به سوی وحدت با حق هدایت می‌کند.

بخش سوم: انسان کامل، غایت سلوک عرفانی

تبیین انسان کامل

خاتمه کتاب مصباح الانس، به تبیین خواص انسان کامل اختصاص دارد: فَفِي بَيَانِ خَوَاصِّ الْإِنْسَانِ الْكَامِلِ لِأَنَّهُ مَعَ آخِرِيَّتِهِ الشَّهُودِيَّةِ أَوَّلُ الْأَوَائِلِ فِي التَّوَجُّهِ الْإِلَهِيِّ الشَّامِلِ (در بیان ویژگی‌های انسان کامل، زیرا او با شهود نهایی‌اش، اولینِ اوایل در توجه الهی شامل است، ). انسان کامل، به‌سان پلی میان حق و خلق، تجلی‌گاه صفات الهی و محور توجه الهی معرفی می‌شود.

این مفهوم، چونان قله‌ای رفیع در عرفان اسلامی، عارف را به سوی کمال شهودی و وحدت با حق رهنمون می‌سازد. انسان کامل، با شهود کامل حق، نه‌تنها به غایت سلوک می‌رسد، بلکه به‌عنوان واسطه فیض، آغازگر توجه الهی به خلق است. این جایگاه، انسان کامل را به موجودی بی‌همتا در نظام هستی تبدیل می‌کند.

درنگ: انسان کامل، با شهود نهایی و جایگاهش به‌عنوان اولینِ اوایل در توجه الهی، غایت سلوک عرفانی و تجلی‌گاه وحدت حق و خلق است.

ارتباط حق و عالم در تمهید جملی

تمهید جملی، به بیان ارتباط حق و عالم می‌پردازد: وَأَمَّا التَّمْهِيدُ الْجُمْلِيُّ فَفِي ذِكْرِ مَا بِهِ صِحَّةُ ارْتِبَاطِ الْعَالَمِ بِالْحَقِّ وَالْحَقِّ بِالْعَالَمِ (و اما تمهید جملی، در ذکر آنچه صحت ارتباط عالم با حق و حق با عالم را تضمین می‌کند، ). این بخش، با تأکید بر غنای ذاتی خداوند، رابطه متقابل میان حق و عالم را تبیین می‌کند.

این رابطه، چونان تار و پودی ظریف، نظام هستی را به هم پیوند می‌دهد. خداوند، با غنای ذاتی خویش، از عالمین بی‌نیاز است، اما از سر لطف و رحمت، عالم را آفریده و با آن در ارتباط است. این پیوند، عرفان را به سوی توحید ناب هدایت می‌کند و از هرگونه شائبه شرک دور می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین انسان کامل و ارتباط حق و عالم، به غایت و مبنای سلوک عرفانی پرداخت. انسان کامل، به‌عنوان تجلی‌گاه صفات الهی، و ارتباط حق و عالم، به‌عنوان بستر این تجلی، نشان‌دهنده عمق و جامعیت مصباح الانس است. این بخش، عرفان را به‌عنوان راهی به سوی وحدت با حق معرفی می‌کند.

بخش چهارم: چالش‌ها و انحرافات عرفان اسلامی

تاریخچه ضبط درس‌گفتارها

درس‌گفتار به تاریخچه ضبط مباحث مصباح الانس اشاره دارد که از ثلث اول کتاب آغاز شده و به دلیل فقدان نوارهای اولیه، نیاز به بازخوانی دقیق دارد. این تلاش، چونان گنجینه‌ای که از دل خاک بیرون آمده، نشان‌دهنده اهتمام به حفظ و انتقال معارف عرفانی است.

فقدان امکانات ضبط در گذشته، چالش‌هایی را برای مستندسازی ایجاد کرده بود، اما با همت شاگردان و علاقه‌مندان، این درس‌گفتارها حفظ شده‌اند. این بخش، بر اهمیت مستندسازی علمی و انتقال دقیق معارف تأکید دارد.

دو دسته عارفان و چالش‌های عرفان

درس‌گفتار، عارفان را به دو دسته تقسیم می‌کند:

  • عارفان بی‌سواد: کسانی که واصل و متخلق به عرفان بودند، اما فاقد سواد کافی برای تبیین معارف.
  • عالمان غیرعارف: کسانی که سواد داشتند، اما تجربه عرفانی نداشتند و عرفان را از منظر نظری تحلیل می‌کردند.

این تقسیم‌بندی، چونان آیینه‌ای، چالش اصلی عرفان اسلامی را بازمی‌تاباند: فقدان افرادی که هم عارف و هم عالم باشند. عارفان بی‌سواد، با وجود اخلاص و کمال معنوی، نتوانستند معارف را به‌درستی منتقل کنند، و عالمان غیرعارف، با وجود سواد، فاقد شهود عرفانی بودند. این شکاف، به انحرافات عرفانی منجر شده است.

درنگ: فقدان تلفیق علم و عرفان، به‌عنوان چالش اصلی عرفان اسلامی، به انحرافات و سوءاستفاده‌ها منجر شده است. عارف عالم، چونان گوهری نایاب، کلید اصلاح این وضعیت است.

مثال عارف بی‌سواد

درس‌گفتار به عارفی ربانی اشاره می‌کند که با وجود کم‌سوادی، از نظر اخلاقی و معنوی برجسته بود و مسائل شرعی را به دیگران ارجاع می‌داد. این عارف، چونان ستاره‌ای در آسمان عرفان، با اخلاص و پاکی خود، راه کمال معنوی را پیمود، اما فقدان سواد، او را از تبیین معارف بازداشت.

این مثال، نشان‌دهنده آن است که عرفان بدون سواد نیز می‌تواند به کمال معنوی منجر شود، اما برای انتقال به دیگران، نیاز به زبان علمی و فصاحت کلام دارد. اخلاص این عارف، چونان مشعلی فروزان، راه را برای شاگردانش روشن ساخت.

نقد عالمان غیرعارف

درس‌گفتار به عالمانی مانند ابن سینا اشاره دارد که با وجود نبوغ علمی، عارف نبودند و عرفان را از منظر فلسفی یا پزشکی تحلیل می‌کردند. ابن سینا، در مقامات العارفین، عرفان را به دیوانگی تقلیل داد و فاقد شهود عرفانی بود. این رویکرد، چونان شاخه‌ای بی‌بر، از حقیقت عرفان دور افتاد.

این نقد، بر تمایز میان عرفان شهودی و تحلیل نظری تأکید دارد. عالمان غیرعارف، با وجود سواد، نتوانستند عمق عرفان را درک کنند و گاه به انحرافات نظری دامن زدند. این وضعیت، عرفان را از جایگاه واقعی خود دور ساخت.

نیاز به عارف عالم

درس‌گفتار از «سلطان الکونین» سخن می‌گوید، یعنی کسی که هم عارف باشد و هم عالم. این ترکیب، چونان گوهری نایاب، کلید اصلاح عرفان اسلامی است. عارف عالم، با تلفیق شهود و علم، می‌تواند معارف را به‌درستی تبیین و از انحرافات جلوگیری کند.

فقدان چنین افرادی، عرفان را به سوی انحرافات و سوءاستفاده‌ها سوق داده است. عارف عالم، چونان باغبانی دانا، می‌تواند درخت عرفان را از آفات حفظ کرده و میوه‌های معرفت را به دیگران عرضه کند.

انحرافات عرفانی

درس‌گفتار به انحرافاتی مانند درویشی قلابی، شارلاتانیسم، و سوءاستفاده از عرفان برای کسب درآمد اشاره می‌کند. این انحرافات، چونان ابرهای تیره، چهره عرفان اصیل را پوشانده‌اند و آن را از مسیر اصلی خود دور ساخته‌اند.

افرادی که با ظاهرسازی، مانند ذکر و ورد، خود را عارف جلوه می‌دهند، فاقد حقیقت‌اند و به عرفان آسیب رسانده‌اند. این نقد، بر لزوم بازگشت به عرفان اصیل و پرهیز از عرفان‌بازی‌های سطحی تأکید دارد.

اهمیت سواد در عرفان

درس‌گفتار تأکید می‌کند: «عرفان یک حقیقت است، زبانش سواد می‌خواهد». این جمله، چونان نگینی در تاج عرفان، بر ضرورت علم در تبیین و انتقال معارف عرفانی تأکید دارد. بدون سواد، عرفان یا به سکوت می‌انجامد یا به انحراف می‌گراید.

سواد، چونان ابزاری دقیق، عارف را قادر می‌سازد تا حقیقت عرفان را به دیگران منتقل کند. عرفان بدون سواد، مانند گنجی پنهان است که از دسترس دیگران دور می‌ماند.

درنگ: عرفان، چونان گنجی گران‌بهاست که زبانش سواد می‌خواهد. بدون علم، عرفان یا به سکوت می‌انجامد یا به انحراف می‌گراید.

وصیت عارف به وارث

درس‌گفتار به وصیت عارفی اشاره دارد که به پسرش توصیه کرد از خودسری بپرهیزد و از عالمان مشورت بگیرد. این وصیت، چونان چراغی در مسیر، فروتنی عارف و تأکید بر مشورت با عالمان را نشان می‌دهد.

این توصیه، بر اهمیت حفظ اصالت عرفان و پرهیز از انحرافات تأکید دارد. عارف، با آگاهی از محدودیت‌های وارث خود، او را به سوی علم و مشورت هدایت کرد تا راه عرفان اصیل ادامه یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی چالش‌ها و انحرافات عرفان اسلامی، به ضرورت تلفیق علم و عرفان پرداخت. فقدان عارفان عالم، انحرافات ظاهری، و سوءاستفاده از عرفان، از موانع اصلی این مسیر بوده‌اند. تأکید بر سواد و اخلاص، راه اصلاح عرفان و بازگشت به اصالت آن را هموار می‌سازد.

بخش پنجم: راهکارها و چشم‌انداز عرفان اصیل

هماهنگی با قرآن و سنت

درس‌گفتار پیشنهاد می‌دهد که عرفان باید با قرآن کریم و سنت هماهنگ باشد و از انحرافات، مانند سحر یا شارلاتانیسم، پرهیز شود. این توصیه، چونان قطب‌نمایی استوار، عرفان را در مسیر اصیل خود نگه می‌دارد.

قرآن کریم، به‌عنوان منبع اصلی معرفت، و سنت، به‌عنوان شارح آن، عرفان را از هرگونه انحراف مصون می‌دارند. این هماهنگی، عرفان را به سوی توحید ناب هدایت کرده و از شائبه‌های شرک‌آلود دور می‌سازد.

نقد سحر و شارلاتانیسم

درس‌گفتار، با نقد سحر و شارلاتانیسم، بر لزوم پرهیز از این انحرافات تأکید دارد. سحر، که گاه با عرفان اشتباه گرفته می‌شود، از منظر قرآن کریم نفی شده و عرفان اصیل را از این اتهامات مبرا می‌سازد.

این نقد، نشان‌دهنده تلاش برای تصفیه عرفان از آلودگی‌های ظاهری است. عرفان اصیل، چونان جویباری زلال، از هرگونه شائبه سحر و فریب دور است و تنها به سوی حق رهنمون می‌شود.

چشم‌انداز عرفان در حوزه‌های علمیه

درس‌گفتار، با اشاره به ظرفیت‌های حوزه‌های علمیه، پیشنهاد می‌دهد که عرفان روایتی و محبین، که ریشه در قرآن کریم و سنت دارد، در این مراکز احیا شود. این چشم‌انداز، چونان بذری امیدبخش، نوید احیای عرفان اصیل را می‌دهد.

حوزه‌های علمیه، با بهره‌مندی از قرآن کریم و سنت، می‌توانند عرفان را به‌عنوان علمی متعالی و هماهنگ با شریعت ترویج کنند. این رویکرد، عرفان را از انحرافات حفظ کرده و آن را به جایگاه واقعی خود بازمی‌گرداند.

درنگ: هماهنگی عرفان با قرآن کریم و سنت، و پرهیز از انحرافات مانند سحر، راه احیای عرفان اصیل در حوزه‌های علمیه است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با ارائه راهکارهایی برای احیای عرفان اصیل، بر هماهنگی با قرآن کریم و سنت، نقد انحرافات، و احیای عرفان در حوزه‌های علمیه تأکید کرد. این راهکارها، عرفان را به سوی اصالت و توحید هدایت کرده و از هرگونه انحراف مصون می‌دارند.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب مصباح الانس: تأملی در رحمت و انسان کامل، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین ساختار و محتوای مصباح الانس پرداخت. این اثر، با زبانی فاخر و علمی، رحمت الهی را به‌عنوان مبنای سلوک، و انسان کامل را به‌عنوان غایت آن معرفی کرد. بررسی چالش‌ها و انحرافات عرفان، و ارائه راهکارهایی برای احیای آن، این کتاب را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کرده است.

عرفان اسلامی، چونان گنجی گران‌بها، در پرتو قرآن کریم و سنت، می‌تواند به جایگاه واقعی خود بازگردد. تلفیق علم و عرفان، پرهیز از انحرافات، و احیای عرفان در حوزه‌های علمیه، راهی است که این کتاب پیش پای خوانندگان می‌نهد. امید است که این اثر، چونان مشعلی فروزان، راه معرفت را برای جویندگان حقیقت روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ساختار کلی کتاب چگونه تنظیم شده است؟

2. مفهوم 'رحم' در درسگفتار به چند مرتبه تقسیم شده است؟

3. طبق متن، هدف اصلی از تمهید جملی چیست؟

4. در درسگفتار، علوم به چند دسته اصلی تقسیم شده‌اند؟

5. بر اساس درسگفتار، انسان کامل در خاتمه کتاب به چه عنوانی توصیف شده است؟

6. ورود به بحث عرفان در درسگفتار از مفهوم رحمت آغاز می‌شود.

7. تمهید جملی در درسگفتار به بررسی مراتب استکمال می‌پردازد.

8. بر اساس درسگفتار، علوم فرعی از علوم اصلی مستقل هستند.

9. انسان کامل در درسگفتار به عنوان مظهر رحمت حق توصیف شده است.

10. درسگفتار بیان می‌کند که عرفان بدون سواد علمی کامل نمی‌شود.

11. مفهوم 'رحم انسانی' در درسگفتار چیست؟

12. چرا استاد فرزانه قدس سره عرفان را از منظر رحمت آغاز می‌کند؟

13. تفاوت اصلی بین 'سابقه' و 'تمهید جملی' در ساختار کتاب چیست؟

14. چرا در درسگفتار تأکید شده که عرفان نیازمند سواد علمی است؟

15. منظور از 'سلطان الکونین' در درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. فاتحه، تمهید جملی، دو فصل، خاتمه

2. شش مرتبه

3. بیان ارتباط عالم با حق و حق با عالم

4. دو دسته: اصلی و فرعی

5. اول الاوائل در توجه الهی

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. رحم انسانی به ارتباط عاطفی و برادری میان مؤمنان اشاره دارد، چنان‌که در عبارت 'إن المؤمنین إخوة' ذکر شده است.

12. زیرا رحمت، نقطه شروع لطف، ملایمت و سلامت است که عرفان را به شکلی جامع و انسانی معرفی می‌کند.

13. سابقه به بیان اصول اولیه و پایه‌ای می‌پردازد، در حالی که تمهید جملی ارتباط عالم و حق را توضیح می‌دهد.

14. زیرا بدون سواد علمی، عارف نمی‌تواند حقایق را به درستی بیان یا منتقل کند.

15. عارفی است که هم بصیرت عرفانی (دیدن) و هم سواد علمی (خواندن) را داراست.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده