در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 42

متن درس





مصباح الانس: کاوش در تمایز عرفان و فلسفه

مصباح الانس: کاوش در تمایز عرفان و فلسفه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲)

مقدمه: درآمدی بر تمایز معرفت و علم

حوزه عرفان و فلسفه، دو ساحت معرفتی برجسته در سنت اسلامی، همواره موضوع تأملات عمیق و گفت‌وگوهای تخصصی بوده‌اند. این دو رشته، هرچند در برخی موارد به همگرایی می‌رسند، در موضوع، روش و غایت از یکدیگر متمایزند. درس‌گفتار شماره ۴۲ از مجموعه «مصباح الانس»، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۹ مهر ۱۳۸۸، به کاوشی دقیق در این تمایز اختصاص دارد. موضوع محوری این گفتار، تفاوت میان عرفان با محوریت «معرفت» و فلسفه با محوریت «علم» است که با نگاهی عرفانی و فلسفی، به تبیین روش‌شناختی بیان عیانی (ذوقی) و بیان نظری (استدلالی) می‌پردازد.

بخش اول: مبانی نظری تمایز عرفان و فلسفه

تنبیه اولیه: همگرایی بیان نظری و عیانی

درس‌گفتار با تنبیهی بنیادین آغاز می‌شود: «ربما یقع الموافقه بین البیان النظرى و البیان العیانى و الذوقى فى العباره». این تنبیه، به امکان همگرایی میان بیان نظری (فلسفی) و بیان عیانی و ذوقی (عرفانی) اشاره دارد، مشروط به وضوح معنا یا احاطه مقام عارف بر حقیقت. همگرایی مذکور، گاه به دلیل سادگی و وضوح معنا، مانند بدیهیات ریاضی، و گاه به سبب برتری مقام عارف در شهود حقیقت رخ می‌دهد. این تنبیه، هشداری علمی است که بر ضرورت بررسی دقیق تفاوت‌ها و شباهت‌های روش‌شناختی میان عرفان و فلسفه تأکید می‌ورزد، تا از سوءتفاهم یا تحریف در تحلیل‌ها پیشگیری شود.

درنگ: همگرایی میان بیان عرفانی و فلسفی، گاه به دلیل وضوح معنا و گاه به سبب احاطه عارف بر حقیقت است، اما این همگرایی نیازمند تبیین دقیق و علمی است تا از تحریف معانی جلوگیری شود.

ساختار مباحث مصباح الانس

درس‌گفتار به فصل چهارم کتاب «مصباح الانس» ارجاع می‌دهد که به تبیین موضوع، مبادی و مسائل علم عرفان اختصاص دارد. این فصل، از مبادی اولیه شناخت آغاز شده و به القائات عرفانی و تجلیات ذاتی، اسمایی و فعلی می‌رسد. مفاهیمی چون فرق، جمع، جمع‌الفرق، فرق‌الجمع و جمع‌الجمع، مراتب سلوک عرفانی را ترسیم می‌کنند. این ساختار، نشان‌دهنده نظام‌مندی عرفان نظری در تبیین مراحل معرفتی است که از شناخت مبادی تا شهود تجلیات الهی امتداد می‌یابد. تأکید بر این ساختار، بیانگر اهمیت نظم علمی در عرفان و پیوند آن با روش‌های معرفتی است.

اهمیت تنبیه در تحلیل عرفان و فلسفه

تنبیه مذکور، به دلیل تبیین تفاوت میان عرفان و فلسفه، از اهمیتی بسزا برخوردار است، اما نیازمند بیانی دقیق و بی‌نقص است. این تأکید، به حساسیت موضوع و ضرورت اجتناب از تحریف یا سوءتفاهم اشاره دارد. عرفان و فلسفه، هرچند در برخی عبارات به همگرایی می‌رسند، در روش و غایت از یکدیگر متمایزند. این تمایز، نه تنها در موضوع (معرفت در برابر علم)، بلکه در زبان و روش‌شناسی (شهود در برابر استدلال) نیز آشکار است.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با معرفی تنبیه اولیه و ساختار مباحث مصباح الانس، چارچوبی نظری برای تمایز عرفان و فلسفه فراهم می‌آورد. همگرایی گاه‌به‌گاه این دو رشته، نیازمند تبیین علمی و دقیق است تا از سوءتفاهمات جلوگیری شود. ساختار نظام‌مند عرفان نظری، از مبادی تا تجلیات، و تأکید بر اهمیت تنبیه، نشان‌دهنده عمق و دقت این گفتار در تحلیل معرفتی است.

بخش دوم: تمایز موضوعی و روش‌شناختی عرفان و فلسفه

تفاوت موضوع: معرفت در برابر علم

محور اصلی درس‌گفتار، تمایز موضوع عرفان (معرفت) و فلسفه (علم) است. عرفان به «معرفت» می‌پردازد که هویت‌شناسی است، در حالی که فلسفه به «علم» اختصاص دارد که صفت‌شناسی است. این تمایز، ریشه در روش‌شناسی این دو رشته دارد: عرفان به شناخت ذات و هویت اشیا و فلسفه به تحلیل صفات و ویژگی‌های آن‌ها تمرکز دارد. به تعبیر درس‌گفتار، عارف می‌گوید «می‌بینم» و فیلسوف می‌گوید «می‌دانم»، که این تفاوت زبانی، بازتاب تفاوت در روش‌شناسی (شهود قلبی در برابر استدلال عقلی) است.

درنگ: عرفان به معرفت (هویت‌شناسی) و فلسفه به علم (صفت‌شناسی) می‌پردازد. عارف با شهود قلبی «می‌بیند» و فیلسوف با استدلال عقلی «می‌داند».

علم: صفت‌شناسی و محدودیت‌های آن

علم، به توصیف صفات اشیا محدود است و به ذات یا هویت آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. مثال قرآنی كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا (: «خداوند دانا و حکیم است») نشان‌دهنده تمرکز علم بر صفات الهی است، نه ذات مطلق الهی که فراتر از ادراک بشری است. درس‌گفتار تأکید می‌کند که علم، هرگز به هویت اشیا تعلق نمی‌گیرد و در تحلیل صفات متوقف می‌ماند. این محدودیت، فلسفه را از عرفان متمایز می‌کند، زیرا عرفان به شهود ذات الهی می‌رسد.

معرفت: هویت‌شناسی و شهود مستقیم

معرفت، به شناخت ذات و هویت اشیا می‌پردازد. عبارت «عرفته» (شناختم او را) در عرفان، به شهود مستقیم هویت الهی اشاره دارد، در حالی که علم به توصیف صفات اکتفا می‌کند. عارف، با صفای باطن و کشف قلبی، حقیقت را بدون واسطه می‌بیند، که این روش، او را از فیلسوف، که پشت حجاب فکری قرار دارد، متمایز می‌سازد. درس‌گفتار، این تفاوت را با تمثیلی زیبا ترسیم می‌کند: عارف، چونان آیینه‌ای صاف، حقیقت را بی‌غبار می‌بیند، در حالی که فیلسوف، در پس پرده فکری، به تحلیل می‌پردازد.

امکان خطا در علم و معرفت

درس‌گفتار به امکان خطا در هر دو حوزه علم و معرفت اشاره دارد. فیلسوف و عارف غیرمعصوم ممکن است در شناخت خود دچار خطا شوند. عارف، گاه به خیالات باطل گرفتار می‌شود و فیلسوف، گاه در استدلال خود به اشتباه می‌افتد. این دیدگاه، به محدودیت ادراک بشری اشاره دارد و ادعاهای مطلق عرفا یا فلاسفه را نقد می‌کند. تأکید بر این نکته، از تعصبات گروهی و ادعاهای بی‌اساس پیشگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین تفاوت موضوعی و روش‌شناختی عرفان و فلسفه، چارچوبی روشن برای فهم این دو رشته ارائه می‌دهد. معرفت عرفانی، با شهود هویت، و علم فلسفی، با تحلیل صفات، دو مسیر متمایز در سلوک معرفتی‌اند. محدودیت‌های علم در شناخت ذات و امکان خطا در هر دو حوزه، بر ضرورت تواضع علمی و پرهیز از تعصب تأکید دارد.

بخش سوم: نقد فرهنگ اختلاف و تعصبات گروهی

نقد ادعای برتری عرفا و فلاسفه

درس‌گفتار، ادعای برتری عرفا بر فلاسفه یا بالعکس را نقد می‌کند. عرفا گاه مدعی‌اند که حقیقت را می‌بینند و فلاسفه در جهل‌اند، در حالی که فلاسفه، عرفا را به عدم فهم متهم می‌کنند. این تعصبات، به اختلافات غیرضروری دامن می‌زنند و مانع فهم حقیقت می‌شوند. درس‌گفتار، این رفتار را به مثابه غرور علمی و خودبرتربینی نقد کرده و به ضرورت احترام به دیدگاه‌های مختلف تأکید می‌ورزد.

درنگ: ادعای برتری عرفا یا فلاسفه بر یکدیگر، نوعی تعصب علمی است که به اختلافات غیرضروری منجر می‌شود. احترام به دیدگاه‌های مختلف، لازمه وحدت علمی و معنوی است.

نقد تعصبات گروهی و فرهنگ اختلاف

درس‌گفتار، تعصبات گروهی میان عرفا، فلاسفه و فقها را به باد نقد می‌گیرد. این تعصبات، که گاه به خودبرتربینی منجر می‌شود، ریشه در فرهنگ استعماری دارد که اختلافات را در جوامع اسلامی تقویت کرده است. درس‌گفتار، با تمثیلی طنزآمیز از دو طلبه که یکدیگر را به بی‌احترامی متهم می‌کنند، پیامدهای این فرهنگ را نشان می‌دهد و بر ضرورت ادب و احترام، حتی نسبت به مخالفان، تأکید می‌کند.

جهل و نادانی: ریشه اختلافات

جهل، نادانی، خشونت و استبداد، عوامل اصلی اختلافات میان عرفا و فلاسفه و مشکلات جوامع اسلامی‌اند. این عوامل، به فلاکت فرهنگی و علمی منجر شده و مانع وحدت و پیشرفت می‌شوند. درس‌گفتار، با اشاره به حدیث امیرالمؤمنین علیه‌السلام، «العلم نقطه کثرها جهل الجاهلین»، تأکید می‌کند که علم، نقطه‌ای واحد است که جهل جاهلان آن را به پراکندگی کشانده است.

ضرورت ادب و احترام

درس‌گفتار، ادب و احترام را حتی نسبت به دشمنان، لازمه موفقیت و سعادت می‌داند. این دیدگاه، با اخلاق اسلامی هم‌خوانی دارد که بر حفظ حرمت و پرهیز از تکبر تأکید می‌کند. تمثیل طلاب، که به دلیل بی‌احترامی متقابل، مورد توهین قرار می‌گیرند، این پیام را به‌صورت طنزآمیز منتقل می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد فرهنگ اختلاف و تعصبات گروهی، به ضرورت وحدت، ادب و احترام در میان عالمان تأکید دارد. جهل و نادانی، ریشه اصلی اختلافات‌اند و تنها با تواضع علمی و احترام متقابل می‌توان به وحدت و پیشرفت دست یافت.

بخش چهارم: نقش روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در عرفان

حاکمیت روان‌شناسی و جامعه‌شناسی بر علوم

درس‌گفتار، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را حاکم بر همه علوم می‌داند. این دو علم، به‌عنوان داور علوم، نقش کلیدی در تحلیل رفتارها و تعاملات انسانی دارند. تأکید بر این علوم، نشان‌دهنده نیاز حوزه‌های علمی به بازنگری روش‌شناختی و بهره‌گیری از علوم انسانی است. روان‌شناسی، به‌ویژه، به تحلیل حالات عرفانی کمک می‌کند و در فهم عرفان نقش کلیدی دارد.

درنگ: روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، به‌عنوان داور علوم، در تحلیل رفتارها و حالات عرفانی نقش کلیدی دارند و فقدان آن‌ها در حوزه‌های علمی، به ضعف در تبیین مسائل منجر شده است.

نقد فقدان علوم انسانی در حوزه‌ها

نبود روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در حوزه‌های علمی، به ضعف در تحلیل و تبیین مسائل منجر شده است. درس‌گفتار، با نقد فقه سنتی که گاه به احکام غیرواقع‌بینانه‌ای می‌رسد، به ضرورت بازسازی نظام آموزشی حوزه‌ها با بهره‌گیری از علوم انسانی تأکید دارد. مثال طنزآمیز «قاضی کور»، این نقد را به‌صورت طنزی عمیق بیان می‌کند.

روان‌شناسی و غیب‌گویی

روان‌شناسی، به دلیل تحلیل عمیق رفتارها، به فهم غیب نزدیک است. درس‌گفتار، روان‌شناس را «غیب‌گو» می‌خواند، زیرا از عبارات و رفتارها، به حقیقت باطنی انسان پی می‌برد. این دیدگاه، به اهمیت روان‌شناسی در تبیین دقیق مفاهیم عرفانی و پرهیز از سطحی‌نگری اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر نقش روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در تحلیل مسائل عرفانی، به ضرورت بازسازی نظام آموزشی حوزه‌ها با علوم انسانی اشاره دارد. روان‌شناسی، به‌عنوان ابزاری برای فهم حالات عرفانی، نقش کلیدی در غنی‌سازی عرفان نظری دارد.

بخش پنجم: سلوک توحیدی و ذکر لا اله الا الله

اهمیت ذکر توحید

درس‌گفتار، ذکر «لا اله الا الله» را محور سلوک توحیدی می‌داند. این ذکر، قلب را از آلودگی‌ها پاک کرده و به خلاص می‌رساند. با این حال، به دلیل عظمتش، سختی‌ها و ابتلائاتی به همراه دارد که نیازمند صبر و آمادگی معنوی است. درس‌گفتار، با تمثیلی شاعرانه، این ذکر را به دیواری تشبیه می‌کند که گاه سر سالک را می‌شکند، اما با استعاذه و صلوات، به عسل شیرین تبدیل می‌شود.

درنگ: ذکر «لا اله الا الله»، به‌عنوان محور سلوک توحیدی، قلب را از آلودگی‌ها پاک می‌کند، اما به دلیل عظمتش، سختی‌ها و ابتلائاتی به همراه دارد که با استعاذه و صبر، به خلاص منجر می‌شود.

روش پیامبر در دعوت توحیدی

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، با صراحت و صداقت، از ابتدا ذکر توحید را مطرح کرد: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». این روش، برخلاف سیاست‌بازی که به فریب و ریا منجر می‌شود، بر صفا و صداقت استوار است. درس‌گفتار، با تمثیلی از کاسب که در تعیین قیمت عادلانه دچار چالش است، این صداقت را ستایش می‌کند.

مراتب اذکار و اخلاص خاصه

اذکار، از مراتب پایین (فعل) تا مراتب بالا (توحید) طبقه‌بندی می‌شوند. ذکر «لا اله الا الله»، به‌عنوان ذکری متعالی، به خلاص و توحید کامل منجر می‌شود. درس‌گفتار، اخلاص خاصه را خلاص از خود اخلاص می‌داند، که مرحله‌ای متعالی در سلوک است. تمثیل عالم ساده‌لوح که خود را بی‌عیب می‌دید، به محدودیت فهم اخلاص در افعال اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر ذکر توحید و روش پیامبر در دعوت، به اهمیت صفا و صداقت در سلوک عرفانی اشاره دارد. مراتب اذکار و اخلاص خاصه، سالک را به خلاص و وحدت با حق می‌رساند، اما این مسیر، نیازمند صبر و آمادگی معنوی است.

نتیجه‌گیری کلی

درس‌گفتار شماره ۴۲ مصباح الانس، کاوشی عمیق و چندوجهی در تمایز عرفان و فلسفه ارائه می‌دهد. با تبیین تفاوت موضوعی (معرفت در برابر علم) و روش‌شناختی (شهود در برابر استدلال)، این گفتار، چارچوبی علمی برای فهم این دو رشته فراهم می‌آورد. نقد فرهنگ اختلاف، تعصبات گروهی و استبداد فکری، به ضرورت وحدت، ادب و احترام تأکید دارد. نقش روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در تحلیل مسائل عرفانی، از نقاط قوت این گفتار است. آیات قرآنی، مانند كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ (اسراء، ۲۰؛ : «ما همه اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می‌دهیم»)، و حدیث «العلم نقطه کثرها جهل الجاهلین»، بر وحدت حقیقت و پراکندگی ناشی از جهل تأکید دارند. ذکر «لا اله الا الله»، با سختی‌ها و ابتلائاتش، سالک را به خلاص و طهارت می‌رساند. این گفتار، با پشتوانه علمی، قرآنی و روان‌شناختی، منبعی غنی برای پژوهشگران عرفان است که بر بازسازی عرفان اسلامی تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. موضوع اصلی عرفان در درسگفتار چیست؟

2. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی بین علم و معرفت چیست؟

3. کدام یک از انواع تجلیات در درسگفتار ذکر نشده است؟

4. طبق درسگفتار، چرا عرفان و فلسفه در موضوع با هم تفاوت دارند؟

5. در درسگفتار، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی چه نقشی در علوم دارند؟

6. طبق درسگفتار، عارف همیشه به صدق می‌بیند و هیچ‌گاه خطا نمی‌کند.

7. درسگفتار بیان می‌کند که علم صفت‌شناسی است و به هویت تعلق نمی‌گیرد.

8. طبق درسگفتار، اختلاف بین عرفا و فلاسفه به دلیل تفاوت در موضوع معرفت و علم است.

9. درسگفتار ادعا می‌کند که روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در حوزه‌های علمی ما کاملاً توسعه‌یافته‌اند.

10. طبق درسگفتار، اخلاص خاصه الخاصه به معنای خلاص از رؤیت اخلاص است.

11. تفاوت اصلی بین «می‌دانم» و «می‌بینم» در دیدگاه فیلسوف و عارف چیست؟

12. چرا درسگفتار روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را داور همه علوم می‌داند؟

13. علت اصلی اختلاف بین عرفا و فلاسفه طبق درسگفتار چیست؟

14. چگونه عارف به خلاص می‌رسد طبق درسگفتار؟

15. چرا درسگفتار فرهنگ اختلاف بین عرفا و فلاسفه را نقد می‌کند؟

پاسخنامه

1. هویت‌شناسی

2. علم صفت‌شناسی و معرفت هویت‌شناسی است

3. تجلیات عقلی

4. چون عرفان به هویت و فلسفه به صفت می‌پردازد

5. داور همه علوم هستند

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. فیلسوف می‌گوید «می‌دانم» و به صفت‌شناسی می‌پردازد، در حالی که عارف می‌گوید «می‌بینم» و به هویت‌شناسی توجه دارد.

12. چون این علوم خصوصیات و رفتارهای انسانی را درک می‌کنند و بر تمام علوم دیگر حاکم هستند.

13. اختلاف به دلیل تفاوت در موضوع است؛ عرفان به هویت و فلسفه به صفت می‌پردازد.

14. عارف با اعراض از اغراض، اعراض، ذوات و هویت‌های باطل به خلاص می‌رسد.

15. چون این فرهنگ باعث تشتت آراء و عقب‌ماندگی می‌شود و مانع وحدت و پیشرفت است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده