متن درس
مراتب سلوک عرفانی در اسلام، ایمان و احسان
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۶)
دیباچه
این اثر، بازنویسی و تدوینی است علمی و دانشگاهی از درسگفتار جلسه چهل و ششم مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۸۸، با محوریت تبیین مراحل سلوک عرفانی در مراتب سهگانه اسلام، ایمان و احسان. متن حاضر، با نگاهی عمیق به عرفان عملی، فرآیند تهذیب نفس و وصول به مقام قرب الهی را در ساختاری منظم و آکادمیک تشریح میکند. هدف، ارائه محتوایی است که ضمن وفاداری به معارف اصلی، برای پژوهشگران و دانشپژوهان حوزه الهیات و عرفان اسلامی، منبعی غنی و روشمند فراهم آورد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات نبوی، و ارجاعات به متون کلاسیک عرفانی نظیر «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، این متن به تبیین مراتب سلوک و پیوند آن با اخلاق الهی میپردازد. ساختار اثر، شامل بخشهای موضوعی با عناوین و زیرعناوین تخصصی، توضیحات تفصیلی، و جمعبندیهای علمی است که همگی در راستای تعمیق فهم مخاطب از سلوک عرفانی تنظیم شدهاند.
بخش نخست: یقظه، سرآغاز سلوک عرفانی
مفهوم یقظه و آگاهی نفس
سلوک عرفانی، سفری است از خویشتن به سوی حق، که با بیداری باطنی نفس، موسوم به یقظه، آغاز میگردد. یقظه، لحظهای است که انسان به نقصان خویش و اتلاف عمر در امور دنیوی آگاه میشود و حسرتی عمیق بر تفريط در انجام وظایف الهی بر دلش مینشیند. این بیداری، چونان جرقهای است که آتش اشتیاق به سوی حق را در جان سالک میافروزد. قرآن کریم این حالت را چنین توصیف میکند:
يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ
(: ای دریغا بر من از آنچه در برابر خدا کوتاهی کردم) (زمر: ۵۶).
این آیه، حسرت نفس بر تفريط در جنب الهی را به تصویر میکشد و یقظه را نقطه عطفی در تحول باطنی سالک میداند. در «منازل السائرین»، خواجه عبدالله انصاری یقظه را نخستین منزل سلوک معرفی میکند که سالک را به توبه و اصلاح نفس سوق میدهد.
درنگ: یقظه، بیداری باطنی است که نفس را به نقصان خویش آگاه میسازد و حسرت بر تفريط در وظایف الهی، سالک را به سوی توبه و سلوک هدایت میکند. |
توبه، رجوع به موافقت الهی
توبه، دومین گام در بدایات سلوک، رجوع از مخالفت با اوامر الهی به موافقت با آن و حرکت از ظاهر به باطن است. این مرحله، با یقظه، محاسبه نفس، و انابه همراه است. سالک در این منزل، با محاسبه اعمال خویش، به کمبودها و خطاهای خود پی میبرد و با انابه، به سوی حق بازمیگردد. قرآن کریم میفرماید:
وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ
(: و همگی به سوی خدا توبه کنید، ای مؤمنان) (نور: ۳۱).
نکته شایان توجه آن است که در ترتیب منازل، محاسبه مقدم بر انابه است، زیرا آگاهی از خطا (محاسبه) زمینهساز بازگشت قلبی (انابه) میگردد. این ترتیب، در متون عرفانی چون «منازل السائرین» نیز مورد تأکید است.
جمعبندی بخش نخست
یقظه و توبه، چونان دو بال، سالک را در بدایات سلوک به پرواز درمیآورند. یقظه، آگاهی از نقصان و حسرت بر تفريط است، و توبه، بازگشت به سوی حق با محاسبه و انابه. این دو منزل، پایههای سلوک عرفانی را تشکیل میدهند و سالک را برای التزام به شرع و تهذیب نفس آماده میسازند.
بخش دوم: مقام اسلام، التزام به شرع و ترک عادات
ترک عادات و لذات فانی
مقام اسلام، نخستین مرتبه سلوک، جایی است که سالک از عادات نفسانی و لذات فانی دست میکشد و رفتار و گفتارش را با احکام شرعی هماهنگ میسازد. این التزام، چونان ریسمانی است که سالک را از پرتگاه هوسات نفسانی نجات میدهد و به سوی اوامر الهی هدایت میکند. قرآن کریم میفرماید:
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
(: آنچه رسول به شما داد، بگیرید و از آنچه نهی کرد، بازایستید) (حشر: ۷).
این آیه، بر لزوم تبعیت از شرع تأکید دارد. سالک در این مقام، از «راجل» (پیاده) به «سالک» (سفرکننده) بدل میشود، زیرا به جای پیروی از دل، اوامر الهی را مبنای عمل قرار میدهد.
درنگ: مقام اسلام، التزام به شرع و ترک عادات نفسانی است که سالک را از هوسات دل به سوی اوامر الهی سوق میدهد. |
اعتصام بحبل الله
اعتصام بحبل الله، تمسک به امر و نهی الهی و تأسیس اعمال بر یقین است. سالک در این مرحله، با تفکر، تذکر، و سماع، به تعمیق یقین میرسد و صفات الهی را در خویش پیاده میسازد. قرآن کریم میفرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا
(: و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید) (آلعمران: ۱۰۳).
این تمسک، سالک را به تلبس به صفات الهی هدایت میکند، جایی که او ادای صفات حق را درمیآورد و به تدریج به تخلق و تحقق میرسد.
جمعبندی بخش دوم
مقام اسلام، بنیان سلوک عرفانی است که با ترک عادات، التزام به شرع، و اعتصام بحبل الله، سالک را از ظواهر دنیوی به سوی باطن الهی هدایت میکند. این مرتبه، چونان خاک حاصلخیزی است که بذر ایمان و احسان در آن کاشته میشود.
بخش سوم: مقام ایمان، غربت باطنی و تخلق به اخلاق الهی
غربت باطنی و انفصال از عادات
مقام ایمان، مرحلهای است که نفس از ظواهر نفسانی و عادات منفصل شده و به وحدت باطنی متصل میگردد. این غربت باطنی، چونان تنهایی عارفی است در میان خلق، که با قلت اهل حق همراه است. قرآن کریم میفرماید:
قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
(: اندکی از بندگانم سپاسگزارند) (سبأ: ۱۳).
این آیه، بر قلت اهل ایمان تأکید دارد. غربت باطنی، در باطن سالک رخ میدهد و تظاهر ظاهری، نشانه بیماری روانی و کمبود شخصیت است.
درنگ: غربت باطنی در مقام ایمان، انفصال از عادات و اتصال به وحدت باطنی است، و تظاهر ظاهری، مانعی در سلوک عرفانی محسوب میشود. |
نقد تظاهر ظاهری
تظاهر ظاهری، چونان لباسی است که عیوب باطن را میپوشاند، اما سالک را از سلوک بازمیدارد. رفتارهای غیرعادی، لباس شهرت، یا آرایشهای مضحک، نشانههایی از بیماری روانیاند که با اخلاص عرفانی منافات دارند. قرآن کریم میفرماید:
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ
(: و مانند کسانی نباشید که از دیارشان با تکبر و خودنمایی خارج شدند) (انفال: ۴۷).
این آیه، ریا و خودنمایی را نکوهش میکند و بر اخلاص در سلوک تأکید دارد.
تخلق به اخلاق ملکی
سالک در مقام ایمان، با انفصال از عادات و خرافات، به اخلاق ملکی و روحانی متصل میشود. این تخلق، چونان رنگی است الهی که جان سالک را زینت میدهد. قرآن کریم میفرماید:
صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
(: رنگ خدا، و چه کسی از خدا نیکوتر رنگ میدهد) (بقره: ۱۳۸).
این آیه، بر تخلق به صفات الهی تأکید دارد. سالک در این مرحله، صفاتی چون رحمت، صبر، و کرامت را در خویش تثبیت میکند.
جمعبندی بخش سوم
مقام ایمان، چونان پلی است که سالک را از ظواهر به باطن هدایت میکند. غربت باطنی، انفصال از عادات، و تخلق به اخلاق الهی، مراتب این مقاماند که سالک را برای وصول به احسان آماده میسازند.
بخش چهارم: مقام احسان، مشاهده الهی و تحقق صفات
مشاهده الهی و فنای از قیود
مقام احسان، اوج سلوک عرفانی است، جایی که سالک با فنای از قیود نفسانی و رفع حجابها، به مشاهده الهی میرسد. این مرحله، چونان قلهای است که سالک پس از پیمودن درههای اسلام و ایمان، بر آن میایستد و وجه حق را مینگرد. قرآن کریم میفرماید:
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
(: و پروردگارت را بپرست تا یقین بر تو آید) (حجر: ۹۹).
این آیه، یقین را نتیجه عبادت مستمر میداند. حدیث نبوی «الإحسان أن تعبد الله كأنك تراه» نیز احسان را عبادت با حضور قلب و شهود الهی معرفی میکند.
درنگ: مقام احسان، مشاهده الهی و فنای از قیود نفسانی است که سالک را به قرب حق و شهود وجه الهی میرساند. |
نفی طمع و عشق بیقید
احسان، مقام عشق بیطمع است، جایی که سالک خدا را نه برای نعمت یا ترس از عذاب، بلکه برای ذات او دوست دارد. این عشق، چونان جویباری است که از چشمه قلب سالک جاری میشود و همه موجودات را سیراب میکند. قرآن کریم میفرماید:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ
(: و برخی از مردم به جای خدا همتایانی میگیرند و آنها را مانند خدا دوست دارند) (بقره: ۱۶۵).
این آیه، عشق خالص به خدا را میستاید. سالک در این مقام، حتی در عذاب الهی، خدا را دوست دارد و از طمع به غیر، خود، و حتی خدا رها میشود.
تحقق و رحمت عام
تحقق، هدف نهایی سلوک، جایی است که سالک به رحمت عام میرسد و به همه موجودات، اعم از مؤمن و کافر، محبت میورزد. این رحمت، چونان خورشیدی است که بر همه میتابد و هیچکس را از نور خویش محروم نمیسازد. قرآن کریم میفرماید:
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
(: و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم) (انبیاء: ۱۰۷).
این آیه، سیره نبوی را الگویی برای رحمت عام معرفی میکند. سالک در این مقام، چون پیامبر، با محبت خویش، حتی دشمنان را به سوی خیر هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
مقام احسان، قله سلوک عرفانی است که با مشاهده الهی، نفی طمع، و تحقق رحمت عام، سالک را به مقام قرب و عمل خدایی میرساند. این مرتبه، تجلی کامل صفات الهی در وجود سالک است.
بخش پنجم: سیره نبوی و اخلاق عملی در سلوک
سیره نبوی، الگوی جذب همگان
سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، چونان آیینهای است که جلوه رحمت الهی را به خلق نشان میدهد. ایشان با محبت، بزرگواری، و تساهل، حتی مشرکان را به اسلام جذب کردند. قرآن کریم میفرماید:
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
(: هنگامی که یاری خدا و پیروزی آمد و دیدی که مردم گروهگروه به دین خدا درمیآیند) (نصر: ۱-۲).
این آیه، به جذب افواج مردم به دین خدا اشاره دارد. پیامبر با اعلام امان برای خانه ابوسفیان در فتح مکه، موانع شرم و ترس را از دل مشرکان زدود و آنان را به اسلام دعوت کرد.
درنگ: سیره نبوی، با محبت و تساهل، موانع شرم و ترس را از دل خلق میزداید و آنان را به سوی حق جذب میکند. |
نقد تکبر و انحصارطلبی
تکبر و انحصارطلبی در اعمال دینی، چونان خاری است که در مسیر سلوک فرو میرود و سالک را از صفا بازمیدارد. رفتارهایی نظیر اختصاص جای در مسجد یا حرم، نشانه نفسانیتاند که با تواضع و ایثار منافات دارند. قرآن کریم میفرماید:
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ
(: و چهرهات را از مردم با تکبر برمگردان) (لقمان: ۱۸).
این آیه، تکبر را نهی میکند و بر تواضع در عبادات تأکید دارد.
ایثار در عبادت
ایثار در عبادات، چونان گلی است که در باغ معرفت میروید. سالک با واگذاری فرصت به دیگران، به صفا میرسد و تواضع خویش را نشان میدهد. قرآن کریم میفرماید:
وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
(: و دیگران را بر خود مقدم میدارند، هرچند خود نیازمند باشند) (حشر: ۹).
این آیه، ایثار را نشانه تعالی معنوی میداند. سیره اولیا، مانند واگذاری جای در حرم به دیگران، نمونهای از این ایثار است.
جمعبندی بخش پنجم
سیره نبوی و اخلاق عملی، چونان مشعلی است که مسیر سلوک را روشن میکند. محبت عام، پرهیز از تکبر، و ایثار در عبادات، سالک را به سوی تحقق صفات الهی هدایت میکنند.
نتیجهگیری کل
این اثر، با تدوین درسگفتار جلسه چهل و ششم مصباح الانس، مراتب سلوک عرفانی را در سه مقام اسلام، ایمان، و احسان تبیین کرد. یقظه، ترک عادات، غربت باطنی، و مشاهده الهی، مراحل کلیدی این سلوکاند که با التزام به شرع، تهذیب نفس، و عشق بیطمع به حق، سالک را به تحقق صفات الهی میرسانند. سیره نبوی، بهعنوان الگویی عملی، رحمت عام و جذب همگان را نشان میدهد. این متن، با تلفیق عرفان عملی، اخلاق اسلامی، و ارجاعات قرآنی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی است.
با نظارت صادق خادمی |