در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 47

متن درس





مصباح الانس: ریاضت و مراحل سلوک عرفانی

ریاضت و مراحل سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل‌وهفتم)

مقدمه: چارچوب عرفان عملی و اهمیت ریاضت

عرفان عملی، به‌عنوان دانشی که به سلوک معنوی و تهذیب نفس می‌پردازد، در پی آن است که سالک را از کثرت نفسانی به وحدت الهی رهنمون سازد. درس‌گفتار چهل‌وهفتم از مجموعه اسما و صفات الهی، به تبیین مراحل سلوک عرفانی، با محوریت ریاضت و مقامات بدایات، ابواب و معاملات می‌پردازد. این درس‌گفتار، با تأکید بر مفهوم ریاضت به‌عنوان ابزاری برای مهار نفس، به نقد روش‌های نادرست و ارائه معیارهای صحیح برای سلوک می‌پردازد.

بخش نخست: ریاضت و مهار نفس

مفهوم ریاضت در عرفان عملی

ریاضت، به‌عنوان سومین ظرف در مراحل عرفان عملی، فرآیندی است که به مهار و رام‌سازی نفس اختصاص دارد. این فرآیند، که در حوزه معاملات قرار می‌گیرد، به ازاله شماس یا سر کشی‌های نفس از طریق قطع مألوفات (خواسته‌های نفسانی) و مخالفت با مرادات (اراده‌های نفسانی) می‌پردازد. ریاضت، نفس را از حالت تجاوز و قلدری به سوی انقیاد و اطاعت هدایت می‌کند. برخلاف تصورات رایج، ریاضت به معنای تضعیف یا سرکوب نفس نیست، بلکه به مثابه تربیت اسبی سرکش است که با حفظ قوت و توان، تحت کنترل سالک درمی‌آید.

تحلیل: ریاضت، مانند مهار زدن به رخش اسطوره‌ای است که با وجود قدرت و شکوه، در خدمت اراده سالک قرار می‌گیرد. این فرآیند، نفس را از خودسری به سوی اطاعت الهی سوق می‌دهد، بی‌آنکه از توان و انرژی آن کاسته شود. هدف ریاضت، ایجاد تعادل میان قوای نفسانی و هدایت آن‌ها به سوی کمال است.

درنگ: ریاضت در عرفان عملی، به معنای مهار و رام‌سازی نفس است، نه تضعیف یا سرکوب آن. نفس باید مانند اسبی نیرومند و رام، در خدمت اراده الهی قرار گیرد.

نقد روش‌های نادرست ریاضت

برخی روش‌های ریاضت، به‌ویژه در میان دراویش و قلندرها، به تضعیف و ذلیل کردن نفس منجر می‌شوند که این رویکرد از منظر عرفان عملی نادرست است. چنین روش‌هایی، نفس را به انزوا و ناتوانی می‌کشانند، مانند معتادی که از زندگی اجتماعی و نیازهای طبیعی محروم شده و تنها به انزوا پناه می‌برد. این نوع ریاضت، نفس را به الاغی ضعیف تبدیل می‌کند که توان حرکت ندارد، در حالی که ریاضت صحیح، نفس را به اسبی رام و قدرتمند بدل می‌سازد که قادر است به کوه یا جاده بتازد.

تحلیل: این نقد، مانند آینه‌ای است که انحرافات روش‌های نادرست را بازتاب می‌دهد. تضعیف نفس، نه تنها کمال نیست، بلکه به انحراف در سلوک منجر می‌شود. ریاضت باید نفس را توانمند و در عین حال مطیع سازد، مانند باغبانی که شاخه‌های هرز را می‌چیند، اما ریشه درخت را تقویت می‌کند.

تمثیل اسب و الاغ

درس‌گفتار با تمثیلی بدیع، تفاوت میان ریاضت صحیح و نادرست را تبیین می‌کند. نفس در ریاضت باید مانند اسبی نیرومند و رام باشد که با وجود توان بالا، تحت کنترل است. تبدیل نفس به الاغی ضعیف و ناتوان، نشانه کمال نیست، بلکه نقصان است. کمال نفس در رخش شدن آن است، یعنی نیرومند، اما مطیع و هدایت‌پذیر.

تحلیل: این تمثیل، مانند نقاشی‌ای است که حقیقت ریاضت را به تصویر می‌کشد. اسب رام، نماد نفسی است که با حفظ قوت، در مسیر الهی گام برمی‌دارد، در حالی که الاغ ضعیف، نماد نفسی است که از توان و حیات محروم شده و در انزوا فرو رفته است.

الگوگیری از سیره پیامبر اکرم (ص)

پیامبر اکرم (ص)، به‌عنوان الگویی بی‌نظیر، با وجود قوت چهل مرد، نفسی مهار شده و تحت کنترل ایمان و عدالت داشتند. این سیره نشان می‌دهد که قدرت نفسانی، زمانی ارزشمند است که با اراده الهی و عدالت همراه باشد.

تحلیل: پیامبر (ص)، مانند مشعلی فروزان، راه را به سالکان نشان می‌دهد. قدرت نفسانی ایشان، نه در خودسری، بلکه در انقیاد به حق متجلی بود. این الگو، سالک را به سوی ریاضتی دعوت می‌کند که نفس را به تعالی و کمال رهنمون سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تمرکز بر مفهوم ریاضت، به تبیین اهمیت مهار نفس و نقد روش‌های نادرست پرداخت. ریاضت، به‌عنوان فرآیندی برای رام‌سازی نفس، باید قوت آن را حفظ کند و آن را در مسیر الهی هدایت نماید. تمثیل اسب و الاغ، به زیبایی تفاوت میان ریاضت صحیح و نادرست را نشان داد، و سیره پیامبر (ص) به‌عنوان الگویی کامل، راهنمای سالکان در این مسیر معرفی شد. این بخش، زمینه را برای بررسی نقش ذکر و مراحل پیشرفته‌تر سلوک فراهم می‌آورد.

بخش دوم: نقش ذکر و تلقین مرشد

ذکر به‌عنوان رکن ریاضت

ذکر، یکی از ارکان اصلی ریاضت، فرآیندی است که با دوام و ملازمت همراه است. این ابزار معنوی، حجاب‌های نفسانی را از میان برمی‌دارد و نفس را به سوی وحدت و خلوص هدایت می‌کند. با این حال، ذکر «لا اله الا الله»، به دلیل وزن و پیچیدگی معنوی، برای مبتدیان سنگین است و توصیه می‌شود که سالک با ذکرهای ساده‌تر مانند صلوات، سبحان الله و استغفر الله آغاز کند.

تحلیل: ذکر، مانند جویباری است که خاک‌های نفسانی را از قلب سالک می‌شوید و آن را برای پذیرش نور الهی آماده می‌سازد. انتخاب ذکرهای ساده برای مبتدیان، نشان‌دهنده اهمیت تدریج در سلوک است، مانند باغبانی که ابتدا نهال را آبیاری می‌کند و سپس به سراغ درختان کهنسال می‌رود.

درنگ: ذکر، ابزاری برای ازاله حجاب‌های نفسانی است، اما انتخاب آن باید متناسب با حال سالک باشد. ذکرهای ساده مانند صلوات و استغفر الله برای مبتدیان مناسب‌ترند.

اهمیت تلقین مرشد

ذکر باید توسط مرشد تلقین شود، زیرا انتخاب ذکری مناسب نیازمند تشخیص دقیق حال سالک است. ذکر بدون هدایت مرشد، مانند دارویی است که بدون تجویز پزشک مصرف شود و ممکن است به جای سود، زیان برساند.

تحلیل: مرشد، مانند طبیبی است که با شناخت دقیق بیماری‌های نفسانی، داروی مناسب را تجویز می‌کند. تلقین مرشد، سالک را از خطای انتخاب نادرست مصون می‌دارد و مسیر سلوک را هموار می‌سازد.

اثر ذکر در رفع ظلمات حجاب

ذکر باید به گونه‌ای باشد که ظلمات حجاب را از میان بردارد و اثر آن در رفع موانع معنوی قوی‌تر باشد. این امر با دفع خواطر غیرالهی و توجه ساذج (ساده و خالص) به حق محقق می‌شود. توجه ساذج، به معنای تمرکز بی‌واسطه بر حق است که از عقاید و تصورات غیرضروری آزاد است.

تحلیل: ذکر، مانند کلیدی است که قفل‌های نفسانی را می‌گشاید و قلب را برای دریافت نور الهی آماده می‌کند. دفع خواطر غیرالهی، مانند پاک‌سازی باغ از علف‌های هرز است که به رشد گل‌های معرفت می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر نقش ذکر و تلقین مرشد، به اهمیت این ابزار معنوی در ریاضت و سلوک پرداخت. ذکر، به‌عنوان وسیله‌ای برای ازاله حجاب‌های نفسانی، باید با هدایت مرشد و متناسب با حال سالک انتخاب شود. توجه ساذج و دفع خواطر غیرالهی، نفس را به سوی خلوص و وحدت هدایت می‌کند. این بخش، زمینه را برای بررسی اسمای الهی و مراحل پیشرفته‌تر سلوک فراهم می‌آورد.

بخش سوم: اسمای الهی و تأثیر آن در سلوک

پیاده‌سازی اسمای الهی در نفس

اعتقاد به اسمای الهی و پیاده‌سازی آن‌ها در نفس، بخش مهمی از سلوک عرفانی است. سالک باید اسمایی مانند رحمان، کریم و مجید را در وجود خود متجلی سازد و آن‌ها را به‌عنوان اعتقادات خود در رفتار و کردار پیاده کند. این فرآیند، نفس را از خودخواهی به سوی کمال الهی سوق می‌دهد.

تحلیل: اسمای الهی، مانند جواهراتی هستند که قلب سالک را زینت می‌دهند و او را به انسانی الهی تبدیل می‌کنند. این فرآیند، مانند نقاشی‌ای است که رنگ‌های رحمت، کرم و عزت را بر بوم وجود سالک می‌افشاند.

درنگ: پیاده‌سازی اسمای الهی در نفس، سالک را به انسانی مهربان، کریم و دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند که صفات الهی را در رفتار خود متجلی می‌سازد.

تأثیر اسمای الهی بر روابط انسانی

پیاده‌سازی اسمای الهی، انسان را به موجودی دوست‌داشتنی و مهربان تبدیل می‌کند که ترس و نفرت را از روابط خانوادگی و اجتماعی دور می‌سازد. سالکی که صفات الهی را در خود متجلی کرده، دیگران را با محبت و امنیت همراه می‌کند، به‌گونه‌ای که حتی نزدیکان از او نمی‌هراسند، بلکه به او عشق می‌ورزند.

تحلیل: این تأثیر، مانند نسیمی است که فضای خانه و جامعه را از تاریکی ترس و نفرت پاک می‌کند و نور محبت و اطمینان را می‌پراکند. سالک، با تزیین نفس خود به صفات الهی، به چراغی تبدیل می‌شود که دیگران را به سوی حق هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر پیاده‌سازی اسمای الهی، به نقش این صفات در تعالی نفس و بهبود روابط انسانی پرداخت. سالک، با متجلی ساختن اسمایی مانند رحمان و کریم، نه تنها به کمال باطنی می‌رسد، بلکه در ظاهر نیز به فردی دوست‌داشتنی و الهام‌بخش تبدیل می‌شود. این بخش، زمینه را برای بررسی مراحل بدایات، ابواب و معاملات فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: مراحل بدایات، ابواب و معاملات

بدایات و آماده‌سازی نفس

بدایات، به‌عنوان مقدمات سلوک، شامل ریاضت و ازاله شماس است که نفس را برای ورود به مراحل پیشرفته‌تر آماده می‌کند. این مرحله، مانند خاکی حاصلخیز است که بذرهای معرفت را برای رویش آماده می‌سازد.

تحلیل: بدایات، مانند پایه‌های بنایی عظیم است که اگر استوار نباشد، عمارت سلوک فرو می‌ریزد. ریاضت در این مرحله، نفس را از خودسری به سوی انقیاد هدایت می‌کند.

ابواب و مقامات ده‌گانه

پس از بدایات، سالک وارد مرحله ابواب می‌شود که شامل مقاماتی مانند زهد، ورع، حزن، خوف، اشفاق، خشوع، اخبات، تبتل، رجاء و رغبه است. زهد، به معنای اعراض از هر آنچه خارج از ذات الهی است، اولین مقام این مرحله است. ورع، دوری از شبهات و انحرافات شرعی را شامل می‌شود، و حزن، تأسف بر فقدان کمالات الهی است که با خوف، حذر، اشفاق، خشوع و اخبات همراه می‌شود.

تحلیل: ابواب، مانند دروازه‌هایی هستند که سالک را به سوی باغ معرفت هدایت می‌کنند. هر مقام، مانند پلکانی است که سالک را به مرتبه‌ای بالاتر می‌رساند، از دوری از غیر (زهد) تا رام شدن در برابر حق (اخبات).

معاملات و مقامات پیشرفته

پس از کسب زهد، ورع و حزن، سالک به مقام معاملات می‌رسد که شامل رعایت، مراقبه، حرمت، اخلاص، تهذیب، استقامت، توکل، تفویض، ثقه و تسلیم است. اخلاص، به معنای تسویه اعمال از شائبه غیرالهی، هسته مرکزی این مقامات است. مراقبه، دوام توجه به حق در ظاهر و باطن است، و تفویض، واگذاری همه امور به خدا با اعتماد به علم و قدرت اوست. تسلیم، اوج این مقامات است که سالک را به وحدت و آرامش می‌رساند.

تحلیل: معاملات، مانند رودی است که سالک را از کثرت به وحدت می‌برد. هر مقام، مانند موجی است که نفس را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند و به سوی ساحل تسلیم هدایت می‌نماید.

درنگ: معاملات، با مقاماتی مانند اخلاص، مراقبه و تسلیم، سالک را از کثرت نفسانی به وحدت الهی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی مراحل بدایات، ابواب و معاملات، به تبیین پیشرفت تدریجی سالک در مسیر سلوک پرداخت. بدایات، نفس را برای سلوک آماده می‌کند، ابواب، مقامات تعالی‌بخش را معرفی می‌نماید، و معاملات، سالک را به اوج تسلیم و وحدت می‌رساند. این مراحل، مانند نردبانی هستند که سالک را به سوی قله‌های معرفت الهی هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: تجلی فعلی و توحید فعلی

ظهور قلب و وحدت

با رفع احکام کثرت، اثر وحدت در نفس ظاهر می‌شود و قلب سالک فعال می‌گردد. این قلب، مختص نفس است و با سماع و بصر وحدانی همراه است که تنها حق را می‌بیند و می‌شنود. سالک در این مقام، جز زیبایی و جمال الهی نمی‌بیند و نمی‌شنود.

تحلیل: قلب، مانند آیینه‌ای است که نور حق را بازتاب می‌دهد. فعال شدن قلب، نشانه وحدت نفس است که مانند گلی در باغ وجود شکوفا می‌شود و تنها جمال الهی را مشاهده می‌کند.

تجلی فعلی و عشق به مظاهر الهی

تجلی فعلی و توحید فعلی، به معنای دیدن خدا در همه اشیاء و درک زیبایی و جمال در تمام مظاهر است. این حالت با میل حبی و عشق به مظاهر حسنه همراه است، مانند آنچه در قصیده ابن فارض بیان شده است. سالک در این مقام، مانند گرسنه‌ای که به دنبال نان است، تنها به دنبال خدا می‌گردد.

تحلیل: تجلی فعلی، مانند دری است که به سوی اقیانوس بی‌کران عشق الهی گشوده می‌شود. سالک، مانند عاشقی است که در هر مظهر، تنها معشوق حقیقی را می‌جوید.

درنگ: تجلی فعلی، سالک را به درک وحدت الهی در همه مظاهر می‌رساند، جایی که تنها جمال حق را مشاهده می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تمرکز بر تجلی فعلی و توحید فعلی، به اوج سلوک عرفانی پرداخت. فعال شدن قلب و درک وحدت در همه مظاهر، سالک را به مقام عشق و محبت الهی می‌رساند. این مقام، مانند قله‌ای است که سالک پس از پیمودن مسیرهای دشوار سلوک، به آن دست می‌یابد.

نتیجه‌گیری کلی

درس‌گفتار چهل‌وهفتم از مجموعه، با محوریت ریاضت و مراحل سلوک عرفانی، به تبیین فرآیندی پرداخت که سالک را از کثرت نفسانی به وحدت الهی رهنمون می‌سازد. ریاضت، به‌عنوان ابزاری برای مهار نفس، باید قوت آن را حفظ کند و آن را در مسیر الهی هدایت نماید. ذکر و تلقین مرشد، مانند چراغی در این مسیر، سالک را از گمراهی مصون می‌دارند. پیاده‌سازی اسمای الهی، نفس را به کمال و محبت می‌رساند، و مراحل بدایات، ابواب و معاملات، مانند پله‌هایی هستند که سالک را به سوی تسلیم و وحدت هدایت می‌کنند. تجلی فعلی، اوج این سلوک است که سالک را به درک جمال الهی در همه مظاهر می‌رساند. این نوشتار، مانند مشکاتی است که نور معرفت را در دل مخاطبان می‌افشاند و آن‌ها را به سوی سلوک الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، منظور از 'ریاضت' در عرفان عملی چیست؟

2. در درسگفتار، چه چیزی به عنوان 'شماس' تعریف شده است؟

3. طبق متن، اولین ذکر پیشنهادی برای مبتدیان در ریاضت چیست؟

4. در درسگفتار، زهد به چه معناست؟

5. طبق متن، کدام صفت در مرحله معاملات به عنوان اولین مقام ذکر شده است؟

6. ریاضت در عرفان عملی به معنای ضعیف کردن و ذلیل کردن نفس است.

7. ذکر لا اله الا الله برای مبتدیان در عرفان عملی مناسب است.

8. زهد به معنای دوری از هر چیزی است که خارج از ذات سالک باشد.

9. ورع در درسگفتار به معنای دوری از هر چیزی است که شائبه انحراف شرعی یا ضرر معنوی داشته باشد.

10. تسلیم در مرحله معاملات به معنای واگذاری همه امور به خدا بدون توجه به عقل و وهم است.

11. تفاوت اصلی بین ریاضت صحیح و روش‌های نادرست دراویش در برخورد با نفس چیست؟

12. چرا ذکر لا اله الا الله برای مبتدیان در عرفان عملی مناسب نیست؟

13. زهد در درسگفتار چگونه تعریف شده و چرا با فقر متفاوت است؟

14. ورع در مرحله معاملات چه ویژگی‌ای دارد؟

15. چرا در درسگفتار تأکید شده که اعتقادات الهی باید در نفس سالک پیاده شود؟

پاسخنامه

1. رام کردن نفس بدون کاهش قدرت آن

2. سركشی‌های نفس

3. صلوات

4. دل نبستن به موجودیت

5. رعایت

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. درست

11. ریاضت صحیح نفس را رام می‌کند بدون کاهش قدرت آن، اما روش دراویش نفس را ضعیف و ذلیل می‌کند.

12. این ذکر سنگین و ترکیبی است و برای شروع، ذکرهای ساده‌تری مانند صلوات یا سبحان الله توصیه می‌شود.

13. زهد دل نبستن به موجودیت است، نه فقر، زیرا زاهد می‌تواند مال داشته باشد اما به آن وابسته نباشد.

14. ورع دوری از هر چیزی است که شائبه انحراف شرعی یا ضرر معنوی داشته باشد.

15. پیاده‌سازی اسمای الهی در نفس، سالک را به صفات الهی مانند مهربانی و کرامت متصف می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده