در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 48

متن درس





مصباح الانس: تأملات عرفانی در مراتب سلوک از اسلام تا احسان

مصباح الانس: تأملات عرفانی در مراتب سلوک از اسلام تا احسان

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۸)

دیباچه

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه چهل‌وهشتم سلسله مباحث *مصباح الانس* (به تاریخ ۱۴/۸/۱۳۸۸)، به بررسی فاتحه و فصل پنجم کتاب ارزشمند *مصباح الانس*، اثر صدرالدین قونوی، با تمرکز بر فهرست مراحل عرفان عملی و سیر سالک از مقامات نفسانی به مراتب وحدانی اختصاص دارد. این فصل، چونان گوهری در تاج معارف عرفانی، مراتب سلوک را در سه ظرف بنیادین اسلام، ایمان و احسان ترسیم کرده و با بهره‌گیری از منابع معتبر عرفانی، نظیر *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، *طائیه* ابن‌فارض و *اسفار اربعه* ملاصدرا، به تبیین مراحل کمال عملی می‌پردازد.

بخش یکم: چارچوب و مرجعیت مراحل عرفان عملی

ساختار و اهمیت فصل پنجم مصباح الانس

کتاب *مصباح الانس*، تألیف صدرالدین قونوی، شاگرد برجسته محیی‌الدین ابن‌عربی، چونان بنایی رفیع، با ساختاری منظم به تبیین مبادی عرفان نظری و عملی می‌پردازد. فصل پنجم، که محور این نوشتار است، با عنوان «فيما أفاده الكمل من ضبط كليات مهمات العلم والعمل»، چونان دریچه‌ای به سوی سلوک، به حکمت عملی اختصاص یافته و فهرست مراتب، منازل و مقامات عرفان عملی را کاوش می‌کند. این فصل، مکمل فصول نظری پیشین بوده و با تأکید بر سیر سالک از کثرت به وحدت، نقش بسزایی در تکمیل ساختار علمی کتاب ایفا می‌کند. آیه شریفه الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (زمر: ۱۸؛ : کسانی که به سخن گوش فرا می‌دهند و بهترین آن را پیروی می‌کنند)، بر ضرورت گزینش برترین معارف در این مسیر تأکید دارد.

درنگ: فصل پنجم مصباح الانس، با تمرکز بر حکمت عملی، مراتب سلوک را در سه ظرف اسلام، ایمان و احسان ترسیم کرده و مکمل فصول نظری است.

مرجعیت منابع عرفانی

محتوای این فصل، از منابع معتبر عرفانی، از جمله *منازل السائرین* خواجه عبدالله انصاری، آثار صدرالدین قونوی، *طائیه* ابن‌فارض و تعالیم محیی‌الدین ابن‌عربی استخراج شده است. *طائیه* ابن‌فارض، اثری منظوم و عرفانی، با وجود فقدان ساختار کلاسیک، از جایگاه علمی والایی برخوردار بوده و با شرح اساتید عرفان، به منبعی درسی در حوزه سلوک عملی بدل گشته است. این اثر، چونان شعله‌ای در ظلمت، مفاهیم عرفانی را با زبانی شاعرانه روشن می‌سازد. آیه شریفه وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (نحل: ۴۴؛ : و این ذکر را به‌سوی تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به‌سویشان نازل شده بیان کنی)، بر اهمیت تبیین دقیق معارف عرفانی تأکید دارد.

نقد ساختار و آشفتگی عبارات

ساختار فصل پنجم، گرچه تلاشی برای تدوین حکمت عملی است، به دلیل ترکیب عبارات از منابع مختلف، گاه آشفته و فاقد انسجام کامل به نظر می‌رسد. این عبارات، چونان تکه‌های نان گدایی، از متون گوناگون گردآوری شده و نیازمند رفو و تدوین علمی‌اند. با این حال، محتوای غنی و ارجاعات معتبر، ارزش علمی آن را حفظ کرده و با بازسازی نظام‌مند، می‌توان آن را به منبعی جامع بدل کرد. این نقد، ضرورت روش‌شناسی علمی در تدوین متون عرفانی را گوشزد می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

فصل پنجم *مصباح الانس*، با تمرکز بر حکمت عملی، چارچوبی برای تبیین مراحل سلوک ارائه داده و با بهره‌گیری از منابع معتبر عرفانی، مراتب کمال را ترسیم می‌کند. گرچه عبارات گاه آشفته‌اند، محتوای غنی و ارجاعات علمی، این اثر را به منبعی ارزشمند بدل ساخته است. این بخش، زمینه‌ای برای کاوش تفصیلی مراتب عرفان عملی در ادامه فراهم می‌آورد.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه عرفان عملی

مراتب اسلام، ایمان و احسان

عرفان عملی، چونان درختی تناور، در سه مرتبه بنیادین اسلام، ایمان و احسان ریشه دارد. این مراتب، که در ترتیب سلوک به ترتیب ابتدا، متوسط و نهایت قرار می‌گیرند، تمامی مراحل کمال عملی را در بر می‌گیرند. اسلام، ظرف ابتدایی، به تصفیه نفس و تزکیه عبد اختصاص دارد؛ ایمان، ظرف متوسط، با حب الهی (حب بالله، لله، فی الله) تعریف می‌شود؛ و احسان، ظرف نهایی، به مقام رویت و جلای رابطه عبد و رب اشاره دارد. آیه شریفه وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ (مائده: ۲؛ : و در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید)، بر اهمیت این مراتب در سلوک تأکید دارد.

درنگ: تمامی مراحل عرفان عملی در سه مرتبه اسلام (تزکیه نفس)، ایمان (حب الهی) و احسان (مقام رویت) خلاصه می‌شوند.

ماهیت احسان و مقام رویت

احسان، که از ریشه حسن به معنای زیبایی نشأت می‌گیرد، فراتر از انفاق مادی است و به کمال نهایی سلوک، یعنی مقام رویت، اشاره دارد. در این مقام، سالک چونان آینه‌ای صیقلی، خدا را می‌بیند یا شاهد حال و گفتار خویش است، چنان‌که در تعابیر «کأنّی أراک» (گویی تو را می‌بینم)، «أری أنت ترانی» (می‌بینم که تو مرا می‌بینی) و «أشهد أنک تسمع کلامی» (گواهی می‌دهم که سخنم را می‌شنوی) متجلی می‌شود. این مقام، چونان قله‌ای در سلوک، عبد را به تجلی حسن الهی رهنمون می‌سازد. آیه شریفه وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ (بقره: ۱۸۶؛ : و هنگامی که بندگانم از تو درباره من پرسیدند، [بگو] من نزدیکم)، بر قرب الهی در این مقام تأکید دارد.

ایمان و حب الهی

ایمان، چونان پلی میان اسلام و احسان، با حب الهی تعریف می‌شود. این حب، که در سه صورت حب بالله، لله و فی الله متجلی است، سالک را به سوی معرفت عاطفی و شهودی هدایت می‌کند. ایمان، چونان شعله‌ای در دل، محبت الهی را برمی‌افروزد و سالک را از کثرت نفسانی به سوی وحدت رهنمون می‌سازد. این مرتبه، با آیه شریفه وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (بقره: ۱۶۵؛ : و کسانی که ایمان آورده‌اند، محبتشان به خدا شدیدتر است)، هم‌راستا است.

اسلام و تزکیه نفس

اسلام، چونان پایه‌ای استوار در بنای سلوک، به تصفیه نفس و تزکیه عبد اختصاص دارد. این مرتبه، که ظرف ابتدایی سلوک است، سالک را به پالایش نفسانی و آمادگی برای مراتب بالاتر دعوت می‌کند. تزکیه، چونان جویباری زلال، رذایل نفسانی را شسته و عبد را برای ورود به ظرف ایمان مهیا می‌سازد. آیه شریفه قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (شمس: ۹؛ : همانا رستگار شد کسی که نفس خود را پاکیزه کرد)، بر اهمیت تزکیه در این مرتبه تأکید دارد.

گسترش و انعطاف مراتب

مراتب عرفان عملی، گرچه در سه ظرف اسلام، ایمان و احسان خلاصه می‌شوند، قابلیت گسترش به هفت (هفت شهر عشق)، صد یا حتی سیصد مرحله را دارند. این انعطاف، چونان شاخه‌های درختی پربار، از تنوع دیدگاه‌های عرفا حکایت دارد. برای نمونه، خواجه عبدالله انصاری در *منازل السائرین* منازل صدگانه‌ای را ترسیم کرده است. این تنوع، ضرورت تدوین قاعده‌ای نظام‌مند برای سلوک را نمایان می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

مراتب سه‌گانه اسلام، ایمان و احسان، چونان نردبانی به سوی کمال، مراحل سلوک را ترسیم می‌کنند. اسلام با تزکیه نفس، ایمان با حب الهی و احسان با مقام رویت، سالک را از کثرت به وحدت رهنمون می‌سازند. انعطاف در تعداد مراتب، جامعیت عرفان عملی را نشان داده و ضرورت نظام‌مندی علمی را گوشزد می‌کند.

بخش سوم: سیر سالک و تجلیات عرفانی

فنای نفس و ظهور وحدت

هنگامی که نفس سالک در مقامات نه‌گانه عرفانی فانی شود، حجاب‌های کثرت زایل گشته و وحدت ظاهر می‌گردد. این فناء، چونان محو سایه در نور خورشید، سالک را از مقام اسلام به باطن آن، یعنی نور حدقه ایمان، منتقل می‌کند. حدقه ایمان، چونان دروازه‌ای به سوی حقیقت، نقطه ورود به مرتبه ایمانی است. آیه شریفه وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ (یونس: ۲؛ : و کسانی را که ایمان آورده‌اند مژده ده که برایشان نزد پروردگارشان پایه‌ای استوار است)، بر این انتقال تأکید دارد.

درنگ: فنای نفس در مقامات نه‌گانه، با زوال کثرت و ظهور وحدت، سالک را از اسلام به نور حدقه ایمان رهنمون می‌سازد.

تجلی فعلی و توحید فعلی

تجلی فعلی، که تجلی حق در مظهر است، در عبد به توحید فعلی منجر می‌شود. این تجلی، چونان نور خورشید بر آینه، از منظر حق تجلی فعلی و از منظر عبد توحید فعلی است. سالک در این مقام، با مداومت بر ذکر، جمع همت و دفع خواطر، به تجلیات الهی دست می‌یابد. آیه شریفه وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (ذاریات: ۵۵؛ : و یادآوری کن که یادآوری به مؤمنان سود می‌دهد)، بر نقش ذکر در این مقام تأکید دارد.

میل حبی و عشق زرفا

سالک در مقام تجلی فعلی، به دلیل مناسبت فعلی و نسبت جمعی، میل حبی به مظاهر حسنه، به‌ویژه صورت‌های انسانی، پیدا می‌کند. این میل، که در فلسفه ملاصدرا به عشق زرفا (عشق به صورت‌های زیبا) تعبیر شده، در جلد هفتم *اسفار اربعه* مفصلاً بحث شده است. این گرایش، چونان غنج دل در برابر زیبایی، در محبین متجلی است، اما محبوبین از آن مصون‌اند. آیه شریفه زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ (آل‌عمران: ۱۴؛ : برای مردم محبت شهوات آراسته شده است)، بر این گرایش نفسانی اشاره دارد.

تفاوت محبین و محبوبین

محبین، چونان پرندگانی گرفتار دام صورت، به مظاهر حسنه گرایش دارند، اما محبوبین، که از موهبت الهی برخوردارند، از این گرایش‌ها مصون مانده و سلوکشان متعالی‌تر است. برای نمونه، مولوی، به عنوان محب، به شمس وابسته شد، اما قونوی، به دلیل ارادت به محیی‌الدین ابن‌عربی، به شمس اعتنا نکرد. این تمایز، چونان تفاوت میان جویبار و اقیانوس، مراتب مختلف سلوک را نمایان می‌سازد.

درنگ: میل حبی و عشق زرفا مختص محبین است، اما محبوبین، با سلوکی متعالی، از گرایش به مظاهر حسنه مصون‌اند.

نقد پنهان‌کاری و سالوسی

پنهان‌کاری در بیان واقعیات عرفانی، نظیر عشق زرفا، به مدت چهارده قرن مورد نقد است. این سالوسی، که در شرع نیز نفوذ کرده، به ضرر عرفا و حوزه‌های علمیه بوده و مانع زندگی اصیل معنوی گشته است. شفافیت در بیان معارف، چونان کلیدی برای گشودن قفل‌های جهل، ضرورت دارد. آیه شریفه وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ (کهف: ۲۹؛ : و بگو حق از پروردگارتان است)، بر لزوم صداقت در تبیین حقیقت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

سیر سالک از فنای نفس به ظهور وحدت، با تجلیات فعلی و توحید فعلی همراه است. میل حبی، که در محبین به مظاهر حسنه متجلی می‌شود، در محبوبین جایگاهی ندارد. نقد پنهان‌کاری و تأکید بر شفافیت، ضرورت بازنگری در روش‌های سنتی را نمایان می‌سازد. این بخش، پایه‌ای برای بررسی مظاهر تجلی در ادامه فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: مظاهر تجلی و چالش‌های سلوک

مظاهر ارضی و سماوی

تجلی فعلی، تنها در مظهر، اعم از ارضی یا سماوی، محقق می‌شود. مظاهر ارضی، نظیر صورت‌های انسانی، به دلیل تمرکز بر شهوت و شکل، ناقص و ناسوتی‌اند، حال آنکه مظاهر سماوی، مانند ملائکه و ملکوت، متعالی و در انبیا، نظیر ابراهیم علیه‌السلام، متجلی می‌شوند. آیه شریفه وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (انعام: ۷۵؛ : و این‌گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم)، بر تجلی سماوی تأکید دارد.

درنگ: تجلی فعلی در مظاهر ارضی ناقص و در مظاهر سماوی متعالی است، که در انبیا به کمال می‌رسد.

نقد تمرکز بر مظاهر ارضی

محبین، به دلیل محدودیت نفسانی، که چونان کورکی بر گردن مانع نگاه به آسمان است، به مظاهر ارضی گرایش دارند. این تمرکز، چونان شمردن گل‌های قالی به جای ستارگان آسمان، سالک را از سماوات محروم می‌سازد. محبوبین، با سلوکی متعالی، به سوی مظاهر سماوی پرواز می‌کنند و از نقصیت ارضی مصون‌اند.

مثال بادبادک و خطرات سلوک

سلوک سالک، چونان بادبادکی است که به سوی آسمان اوج می‌گیرد، اما ممکن است به دلیل شدت صعود، بازنگردد یا در نشئه دنیا سقوط کند. برخی عرفا، در مراتب بالا، به دلیل خوف از تنهایی یا حضور سماوات، به مظاهر پست پناه می‌برند. این خوف، چونان سایه‌ای در نور، چالش‌های سلوک را نمایان می‌سازد. آیه شریفه إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ (آل‌عمران: ۱۷۵؛ : این تنها شیطان است که دوستانش را می‌ترساند)، بر این خوف نفسانی اشاره دارد.

عظمت انسان در سلوک

انسان، چونان موجودی بی‌کران، قادر است از جنیات بترسد یا با ملائکه الهیمان مواجه شود. این عظمت، که خدا برخی را به دریافت بی‌نهایت و برخی را به انکار آن هدایت کرده، ظرفیت انسان را در سلوک عرفانی نمایان می‌سازد. آیه شریفه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (اسراء: ۷۰؛ : و همانا فرزندان آدم را گرامی داشتیم)، بر این کرامت انسانی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

مظاهر تجلی، اعم از ارضی و سماوی، بستر سلوک سالک‌اند. مظاهر ارضی، با نقصیت نفسانی، محبین را محدود می‌کنند، اما مظاهر سماوی، محبوبین را به کمال رهنمون می‌سازند. خطرات سلوک، نظیر خوف و سقوط، و عظمت انسان، ضرورت هدایت و روش‌شناسی علمی را گوشزد می‌کنند.

بخش پنجم: نقدهای عرفانی و پیشنهادهای اصلاحی

نقد سالوسی در شرع

سالوسی در شرع، که واقعیات عرفانی را پنهان کرده، به ضرر عرفا، حوزه‌ها و جامعه دینی بوده است. این تظاهر، چونان نقابی بر چهره حقیقت، مانع زندگی اصیل معنوی گشته و ضرورت شفافیت را نمایان می‌سازد. آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف: ۲؛ : ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید)، بر پرهیز از تظاهر تأکید دارد.

نقد تاریخ‌نگاری و جایگاه خدیجه

تاریخ‌نگاری اهل سنت، با برجسته‌سازی عایشه به دلیل شمیل بودن (خودنمایی)، جایگاه حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را کم‌رنگ کرده است. خدیجه، با عفاف و کمال، چونان گوهری درخشان، شایسته معرفی شایسته است، اما غفلت شیعه این فرصت را از دست داده است. آیه شریفه وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ (نور: ۲۶؛ : و زنان پاک برای مردان پاک‌اند)، بر شایستگی خدیجه تأکید دارد.

درنگ: غفلت شیعه در معرفی حضرت خدیجه، در برابر برجسته‌سازی عایشه توسط اهل سنت، ضرورت بازنگری در تاریخ‌نگاری دینی را نمایان می‌سازد.

نقد شعر عرفانی و پیشنهاد محاکمه شعرا

اشعار عرفانی، نظیر *مثنوی* مولوی، نیازمند نقد و ارزیابی علمی‌اند. به جای شب شعر، که چونان محفلی برای تظاهر است، باید محاکمه شعرا برگزار شود تا خوبی‌ها و بدی‌های اشعار مشخص گردد. این پیشنهاد، چونان مشعلی در تاریکی، مسیر پالایش ادبیات عرفانی را روشن می‌سازد. آیه شریفه وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (شعراء: ۲۲۴؛ : و شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند)، بر ضرورت نقد شعر تأکید دارد.

نقد عملکرد حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه، به جای تمرکز بر کارهای جزئی، باید به تولید علمی و نقد متون، نظیر محاکمه شعرا، بپردازند. این غفلت، چونان خاری در پای معرفت، مانع پیشرفت علمی شده است. آیه شریفه وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال: ۶۰؛ : و برایشان هرچه در توان دارید از نیرو آماده کنید)، بر ضرورت آمادگی علمی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد سالوسی، تاریخ‌نگاری نادرست، اشعار عرفانی و عملکرد حوزه‌ها، ضرورت بازنگری علمی در عرفان عملی را نمایان می‌سازد. پیشنهاد محاکمه شعرا و معرفی شایسته خدیجه، راهی نوین برای پالایش معارف عرفانی ارائه می‌دهد. این بخش، افقی روشن برای آینده عرفان عملی ترسیم می‌کند.

بخش ششم: نفس، روح و سر در نشئات سلوک

رابطه نفس، روح و سر

نفس، روح و سر، که به ترتیب با اسلام، ایمان و احسان对应 می‌کنند، در نشئه ناسوتی رابطه‌ای قوی دارند. نفس، چونان خاک، بستر ابتدایی سلوک است؛ روح، چونان نسیم، به ایمان جان می‌بخشد؛ و سر، چونان نور، به احسان منتهی می‌شود. این پیوستگی، چونان نخ تسبیح، مراتب سلوک را به هم متصل می‌کند.

درنگ: نفس (اسلام)، روح (ایمان) و سر (احسان) در نشئه ناسوتی رابطه‌ای قوی داشته و مراتب سلوک را متصل می‌کنند.

نشئات خاص و غربت

هر یک از نفس، روح و سر، نشئه خاص خود را دارند: نفس در نشئه حسی (اسلام)، روح در نشئه غیبی (ایمان)، و سر در نشئه غیبی حقیقی (احسان). هر نشئه، نسبت به دیگری غربت دارد، چنان‌که عارف اسلامی نسبت به احسانی متفاوت است. این غربت، چونان فاصله میان جویبار و دریا، چالش‌های سلوک را نمایان می‌سازد.

غلبه اثر نشئه

هر نشئه، اثر خاص خود را بر سالک غالب می‌کند، چنان‌که صاحب آن تابع آثارش می‌شود. محبین از اسلام آغاز می‌کنند، اما محبوبین از احسان، که نشان‌دهنده تفاوت در فطرت و سلوک است. این غلبه، چونان رنگی بر بوم، هویت معنوی سالک را شکل می‌دهد.

استتباع نفس و انتقال به روح

نفس در مقام اسلام، تابع مولای خود است و به سوی او بازمی‌گردد. با ظهور وحدت، نفس به روح منتقل شده و حقیقت ایمان را محقق می‌کند. این انتقال، با زوال حظوظ نفسانی و احکام انحرافی، چونان پالایش طلا از ناخالصی، نفس را به حالت روحی ارتقا می‌دهد. آیه شریفه وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (شمس: ۷؛ : و سوگند به نفس و آنچه آن را سامان داد)، بر این پالایش تأکید دارد.

شرح روح و غربت نفس

روح، با زوال رسوبات نفسانی، به سیر خود ادامه داده و نفس تابع آن می‌شود. نفس در این مرتبه، چونان غریبی در دیار روح، حظوظ خود را از دست داده و مورد اعتنا قرار نمی‌گیرد. این غربت، مانند کسی که پس از خوردن غذا قادر به مطالعه نیست، محدودیت‌های نفسانی را نمایان می‌سازد.

رکنان مرتبه ایمانی

مرتبه ایمانی، دارای دو رکن است که در متن اصلی به تفصیل شرح نشده‌اند، اما نشان‌دهنده ساختاری نظام‌مند برای ایمان‌اند. این ارکان، چونان ستون‌های بنای ایمان، سالک را در این مرتبه استوار می‌دارند.

جمع‌بندی بخش ششم

نفس، روح و سر، با نشئات خاص خود، مراتب سلوک را شکل می‌دهند. انتقال از نفس به روح، با زوال کثرت و ظهور وحدت، سالک را به حقیقت ایمان رهنمون می‌سازد. غربت نفس در روح و غلبه اثر نشئه، چالش‌ها و ظرفیت‌های سلوک را نمایان می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در فصل پنجم *مصباح الانس*، مراتب عرفان عملی را در سه ظرف اسلام، ایمان و احسان تبیین کرده و سیر سالک را از فنای نفس تا ظهور وحدت و انتقال به روح تحلیل نمود. منابع معتبر، نظیر *منازل السائرین*، *طائیه* ابن‌فارض و *اسفار* ملاصدرا، چارچوبی غنی برای این تبیین فراهم آورده‌اند. تمایز محبین و محبوبین، نقد سالوسی، تاریخ‌نگاری نادرست، و اشعار عرفانی، همراه با پیشنهاد محاکمه شعرا و معرفی شایسته خدیجه، ضرورت بازنگری علمی در عرفان عملی را نمایان ساخت. این اثر، چونان مشعلی در مسیر سالکان، راهی نوین برای پژوهشگران الهیات و عرفان گشوده و با تأکید بر روش‌شناسی علمی، آینده‌ای روشن برای سلوک عرفانی ترسیم می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، بالاترین مرتبه کمال در عرفان عملی چیست؟

2. در متن، ظرف اولیه در مراحل عرفان عملی چیست؟

3. طبق متن، تجلی فعلی به چه چیزی نسبت داده می‌شود؟

4. کدام‌یک از موارد زیر در متن به عنوان ویژگی اصلی احسان ذکر شده است؟

5. در متن، نشئه نفس با کدام مرتبه عرفانی مرتبط است؟

6. احسان در متن به معنای انفاق و بخشش مادی است.

7. طبق متن، محبین در عرفان عملی به میل حبی و صورت‌پرستی مبتلا می‌شوند، اما محبوبین از این حالت مصون هستند.

8. تجلی فعلی در متن تنها در مظهر ارضی رخ می‌دهد.

9. نفس در مرتبه ایمان به دلیل زوال حظوظ نفسانی غربت پیدا می‌کند.

10. متن بیان می‌کند که مراحل عرفان عملی تنها به سه مرتبه اسلام، ایمان و احسان محدود می‌شود.

11. تفاوت اصلی بین محبین و محبوبین در عرفان عملی چیست؟

12. چرا در متن احسان به عنوان ظرف نهایی کمال معرفی شده است؟

13. طبق متن، چرا نفس در مرتبه ایمان غربت پیدا می‌کند؟

14. منظور از تجلی فعلی و توحید فعلی در متن چیست؟

15. چگونه نفس در مرتبه اسلام به ایمان منتقل می‌شود؟

پاسخنامه

1. احسان

2. اسلام

3. حق

4. رویت عبد و رب

5. اسلام

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. محبین به میل حبی و صورت‌پرستی مبتلا می‌شوند، اما محبوبین از این حالات مصون هستند.

12. احسان به معنای رویت عبد و رب است که بالاترین مرتبه کمال عرفانی را نشان می‌دهد.

13. نفس در مرتبه ایمان به دلیل زوال حظوظ نفسانی و رسوبات، از حالت ظاهری خود خارج شده و غریب می‌شود.

14. تجلی فعلی به حق و توحید فعلی به عبد نسبت داده می‌شود، که نشان‌دهنده ارتباط عبد با حق در مقام فعل است.

15. نفس با زوال حجب کثره و ظهور وحدت، از مقام اسلام به نور حدقه ایمان منتقل می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده