متن درس
مصباح الانس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۴)
مقدمه: سیر عرفانی سالک در پرتو اسمای الهی
سلوک عرفانی، سفری است از ظلمت خویشتن به سوی نور بیکران الهی، که در آن سالک با گذر از منازل و احوال گوناگون، به سوی وحدت وجودی هدایت میشود. این کتاب، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مراحل عرفان عملی و مقامات ولایت میپردازد. محور این اثر، شرح فصل پنجم فاتحه از مصباح الانس است که با اقتباس از منازل السائرین، سیر سالک را از حضرات نازله جزئيه به حضرات رفیعه کلیة ترسیم میکند. این سیر، چونان صعودی است از کثرت ظاهری به وحدت وجودی، که در آن سالک در پرتو اسم ظاهر، به شهود حقیقت دست مییابد.
بخش اول: احوال مرقیه و سیر سالک به سوی وحدت
مفهوم احوال مرقیه
احوال مرقیه، حالاتی هستند که سالک را از حضرات نازله جزئيه، که مرتبهای جزئی و محدود است، به سوی حضرات رفیعه کلیة، که مرتبهای فراگیر و متعالی است، سوق میدهند. این احوال، چونان پلکانهایی نورانیاند که سالک را از ظلمات کثرت به سوی روشنای وحدت میبرند. این فرآیند، در پرتو اسم ظاهر الهی محقق میشود که حکم آن، رویت وحدت وجودیه در عین کثرت ظاهریه است. بدین معنا که سالک، در عین مشاهده کثرت مظاهر، به شهود وحدت ذاتی حق تعالی نائل میآید.
درنگ: احوال مرقیه، چونان بالهایی معنوی، سالک را از محدودیتهای جزئيه به سوی گستره کلیة هدایت میکنند و در پرتو اسم ظاهر، وحدت وجودی را در کثرت ظاهری متجلی میسازند. |
ساختار عرفان عملی در فصل پنجم
فصل پنجم فاتحه، برخلاف چهار فصل پیشین که به عرفان نظری اختصاص داشتند، به عرفان عملی میپردازد. این بخش، با اقتباس از منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، مراحل سلوک را به گونهای نظاممند ترسیم میکند. این مراحل، شامل بدایات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، وادیها، و احوال است که هر یک، چونان منزلگاهی در مسیر سلوک، سالک را به سوی مقصد اعلی رهنمون میسازد. بدایات، آغاز راه است؛ ابواب، درهای ورود به سلوک؛ معاملات، رفتارهای عملی؛ اخلاق، تهذیب نفس؛ و اصول، شالودههای اساسی سلوکاند. وادیها، میدانهای تجربه عرفانیاند که سالک را به احوال، یعنی حالات معنوی، میرسانند.
انتقال از اصول به احوال
سالک پس از طی مراحل اصول، وارد وادیها میشود و در این وادیها، به احوال معنوی دست مییابد. این احوال، چونان جرقههایی از نور الهی، قلب سالک را گرم میکنند و او را به سوی مقام ولایت رهنمون میسازند. این انتقال، چونان گذر از خاک به افلاک است که در آن، سالک از زمین کثرت به آسمان وحدت صعود میکند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین احوال مرقیه و جایگاه آنها در سیر عرفانی سالک پرداخت. این احوال، با هدایت اسم ظاهر، سالک را از مراتب جزئيه به کلیة منتقل میکنند. ساختار عرفان عملی، با اقتباس از منازل السائرین، چارچوبی منظم و تدریجی ارائه میدهد که سالک را از بدایات تا احوال هدایت میکند. این فرآیند، چونان سفری است که سالک را از ظلمات خویشتن به سوی نور بیکران حق تعالی میرساند.
بخش دوم: ولایت و مراحل دهگانه آن
مفهوم ولایت و بندگى
ولایت، مقامی است که سالک در آن به مرتبه «عبده و رسوله» نائل میشود، چنانکه در تشهد نماز میخوانیم: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله». این مقام، نتیجه طی مراحل منظم سلوک است که از بندگى آغاز شده و به ولایت میرسد. ولایت، چونان تاجی است که بر سر بندهای نهاده میشود که قلبش از غیر حق پاک شده و به حال معنوی دست یافته است. این مقام، نه منصبی خودساخته است و نه امری تصادفی، بلکه نیازمند طی مبادی، اصول، و مراحلی نظاممند است.
درنگ: ولایت، مقامی است که از بندگى آغاز میشود و با طی مراحل سلوک، به توانمندی معنوی و تمکین منجر میگردد. این مقام، نه گتره و تصادفی، بلکه نتیجه تلاشی نظاممند است. |
اقسام ولایت
ولایت، مراتب گوناگونی دارد که شامل نبی، رسول، امام، خلیفه، و حاکم است. هر یک از این مراتب، جلوهای از ولایت الهی است که از مسیر سلوک عرفانی حاصل میشود. این اقسام، چونان شاخههای درختی تنومند، از ریشه واحد ولایت الهی سرچشمه میگیرند و هر یک، نقشی در هدایت خلق به سوی حق ایفا میکنند.
مراحل پس از ولایت
پس از دستیابی به ولایت، سالک به حقایق و نهایات میرسد و توحید را محقق میسازد. این مراحل، چونان قلههای رفیع سلوکاند که سالک در آنها به شهود وحدت وجودی نائل میآید. توحید، مقصد نهایی سلوک است که در آن، سالک از کثرت مظاهر عبور کرده و به وحدت ذاتی حق تعالی میرسد.
مراحل دهگانه ولایت
مراحل ولایت، در ده منزل تعریف شدهاند که عبارتاند از: لحظ، وقت، صفا، سرور، سر، نفس، قرب، غرق، غیبت، و تمکین. این مراحل، چونان نردبانیاند که سالک را پلهپله به سوی مقصد اعلی هدایت میکنند. این ده مرحله، به چهار ریتم معنوی تقسیم میشوند:
- لحظ، وقت، صفا: این سه مرحله، بنیان ولایت را تشکیل میدهند و سالک را به پالایش معنوی میرسانند.
- سرور، سر، نفس: این مراحل، به شادمانی معنوی و خودآگاهی سالک اشاره دارند.
- قرب، غرق: این دو مرحله، سالک را به نزدیکی و غرق شدن در حق سوق میدهند.
- غیبت، تمکین: این مراحل، به فنا و توانمندی نهایی سالک در مقام ولایت منتهی میشوند.
تمکین و قدرت ولایت
تمکین، مرجع نهایی ولایت است که در آن، دست سالک به دست الهی متصل میشود، چنانکه «بده یا بگیرد، تفاوت نکند». این مقام، تنها با طی مراحل پیشین حاصل میشود و نشانهای از اقتدار و توانمندی معنوی است. سالکی که به تمکین میرسد، چونان درختی است که ریشه در خاک الهی دارد و شاخسار آن در آسمان معرفت سایه افکنده است.
لحظ و وقت: مغز و پوسته سلوک
لحظ، مغز وقت است و وقت، پوسته لحظ. لحظ، لحظه شهود و آگاهی عمیق است که در باطن زمان، یعنی وقت، شکل میگیرد. وقت، حال متوسط بین ماضی و مستقبل است که سالک در آن، بر لحظه حال متمرکز میشود و از گذشته و آینده میرهد. این تمرکز، چونان غنیمت شمردن دم است که سالک را از دو عدم (ماضی و مستقبل) به سوی حقیقت حال هدایت میکند.
درنگ: لحظ، چونان مغزی در پوسته وقت، لحظه شهود سالک است که در باطن زمان شکل میگیرد و او را به حقیقت حال رهنمون میسازد. |
ذوق و آمادگی برای ولایت
ذوق، چشیدن حال معنوی است که سالک را برای ورود به مقام ولایت آماده میکند. این ذوق، چونان قاشقی است که از دیگ معرفت، مزهای از حقیقت را به کام سالک میرساند و او را برای غوطهوری در اقیانوس ولایت مهیا میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تبیین مفهوم ولایت، اقسام آن، و مراحل دهگانهاش پرداخت. ولایت، مقامی است که از بندگى آغاز شده و با طی مراحل منظم، به تمکین میرسد. مراحل دهگانه، با چهار ریتم معنوی، چارچوبی نظاممند برای سلوک ارائه میدهند. لحظ و وقت، چونان مغز و پوسته سلوک، سالک را به حقیقت حال هدایت میکنند، و ذوق، پلی است به سوی مقام ولایت.
بخش سوم: نقد و تحلیل مفاهیم عرفانی
وحدت وجود و کثرت مظاهر
یکی از مفاهیم کلیدی در این درسگفتار، رویت وحدت وجودیه در عین کثرت ظاهریه است. برخلاف دیدگاه محییالدین عربی که کثرت را عین وحدت میداند، در این متن تأکید شده که وحدت در وجود و کثرت در مظاهر است. وجود، واحد است و کثرت، در تعینات و مظاهر پدیدار میشود. این تمایز، چونان خطکشی است که مرز میان حقیقت و ظاهر را روشن میسازد.
درنگ: وحدت در وجود و کثرت در مظاهر است؛ کثرت، متفرع بر وحدت است و نمیتوان آن را عین وحدت دانست. |
نقد دیدگاه محییالدین عربی
محییالدین عربی، کثرت را عین وحدت میداند، اما این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته است. کثرت، متفرع بر وحدت است و نمیتوان آن را با وحدت یکی دانست. این نقد، چونان چراغی است که مسیر صحیح معرفت را روشن میکند و از انحراف در فهم وحدت وجود جلوگیری مینماید.
ملاصدرا: شارح زيرک
ملاصدرا، نه مخترع، بلکه شارحی زيرک است که از منابع گوناگون، از جمله محییالدین، ابنسینا، و شیخ اشراق، گزینش کرده و نظام فلسفی متالهین را پدید آورده است. او، چونان باغبانی است که از گلستانهای پیشین، گلهایی چیده و باغی نو آراسته است. این گزینش، نشان از عمق فهم و توانایی او در تلفیق آراء دارد.
مرتضی مطهری و سادهسازی معارف
مرتضی مطهری، با سادهسازی متون عربی و تبدیل آنها به فارسی روان، معارف دینی را به جامعه دانشگاهی منتقل کرد. او، چونان پلی بود که حوزه و دانشگاه را به هم پیوند داد. آثار او، از داستان و راستان تا سایر تألیفات، شرحی بر متون پیشین است که با زبانی ساده، دانش دینی را به نسل جوان عرضه کرد.
نقد محدودیتهای مطهری
با وجود خدمات ارزشمند مطهری، او در حوزههایی چون عرفان و فقه، تخصص عمیقی نداشت و آثارش در این زمینهها گاه با ضعفهایی همراه است. این نقد، چونان آینهای است که نقاط قوت و ضعف را به روشنی نشان میدهد و بر لزوم ارزیابی انتقادی آثار او تأکید دارد.
تأثیر مطهری بر حوزه
آثار مطهری، حوزههای علمیه را به چالش کشید و زمینهساز تحول و پویایی در آنها شد. این تأثیر، چونان نسیمی بود که خوابزدگی حوزهها را برهم زد و آنها را به سوی نوآوری و تحقیق سوق داد.
نیاز به تحقیق در حوزه
حوزههای علمیه، به جای اکتفا به شرح متون پیشین، نیازمند تحقیق و تولید علمی جدید هستند. این نیاز، چونان دعوتی است به سوی پویایی و خلاقیت در عرصه معرفت دینی.
نقد تفسیر اشکوری
برخلاف تفسیر اشکوری که سر را فاعل لحظ میداند، سالک فاعل است و سر و عین آن، مفعولاند. این نقد، بر لزوم دقت در تحلیل عبارات عرفانی تأکید دارد و از تفاسیر نادرست جلوگیری میکند.
مشکلات متون عرفانی
متون عرفانی، به دلیل غلطها و پیچیدگیها، گاه غیرقابل فهم تلقی میشدند. اما این غیرقابل فهم بودن، ناشی از اشکالات متنی است که باید اصلاح شوند. این اصلاح، چونان بازسازی بنایی کهن است که با رفع عیوب، شکوه خود را بازمییابد.
انصاف در نقد گذشتگان
با وجود اشکالات متون پیشین، باید به محدودیتهای علمی و تاریخی گذشتگان انصاف داشت. آنها، چونان پیشگامانی بودند که با امکانات محدود، راه را برای آیندگان گشودند.
صفا و علم
در گذشته، صفا بر علم غلبه داشت، اما امروز، علم بر صفا پیشی گرفته است. این مقایسه، چونان ترازویی است که توازن میان علم و صفا را به ما یادآوری میکند.
درنگ: صفا و علم، دو بال سلوکاند که باید در توازن باشند تا سالک به سوی حقیقت پرواز کند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد و تحلیل مفاهیم عرفانی، از جمله وحدت وجود، کثرت مظاهر، و دیدگاههای ملاصدرا، مطهری، و اشکوری پرداخت. این نقدها، بر لزوم دقت در فهم مفاهیم و اصلاح متون عرفانی تأکید دارند. انصاف در نقد گذشتگان و توجه به توازن علم و صفا، از دیگر نکات کلیدی این بخش است.
بخش چهارم: دم، وقت، و صفا در سلوک
دم و نقد حال
وقت، دم و حال نقد است که بین دو عدم (ماضی و مستقبل) قرار دارد. سالک باید دم را غنیمت شمرد و از گذشته و آینده رها شود. این تمرکز بر حال، چونان چشمهای است که حیات معنوی سالک را سیراب میکند.
نقد مواد مخدر
استفاده از مواد مخدر، مانند حشیش و شیره، برای غنیمت شمردن دم، عملی زیانبار و بیربط به عرفان است. این انحراف، چونان بیراههای است که سالک را از مسیر حق دور میسازد.
دم به دم و حقیقت حال
سلوک، دم به دم است و ماضی و مستقبل، خیال و تاریخاند. حقیقت، در لحظه حال متجلی میشود. این دیدگاه، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن میکند و سالک را به تمرکز بر حقیقت حال دعوت مینماید.
حرکت و زمان
زمان، حرکت ثابت است و حال، جوهره آن. ماضی و مستقبل، خارج از حالاند و حقیقت، در لحظه حال محقق میشود. این اصل، چونان کلیدی است که راز زمان در سلوک را میگشاید.
حضره علمیه
تمام معلومات، در حضره علمیه و در لحظه حال محقق میشوند. وجود، به این حضره متعلق است و سالک در آن، به شهود حقیقت نائل میآید. این حضره، چونان آیینهای است که تمامی هستی در آن منعکس میشود.
صفا و زوال اغیار
با دستیابی به لحظ و وقت، سالک به صفا میرسد و اغیار (غیریها) از حال او زایل میشوند. این صفا، چونان آبی زلال است که قلب سالک را از تیرگیها میشوید.
درنگ: صفا، نتیجه تمرکز بر دم و زوال اغیار است که سالک را به زلالی معنوی و شهود حقیقت رهنمون میسازد. |
ترتیب مقامات: وقت، لحظ، صفا
ترتیب مقامات ولایت، وقت، لحظ، و سپس صفا است. وقت، حال را شکل میدهد؛ لحظ، شهود را پدید میآورد؛ و صفا، قلب را از غیر پاک میکند. این ترتیب، چونان نقشهای است که مسیر سلوک را ترسیم میکند.
سرور و صفا
صفا، به سرور میانجامد، زیرا غم با نبود صفا پدید میآید. سرور، چونان گلی است که در باغ صفا میروید و قلب سالک را از شادمانی معنوی لبریز میکند.
سر و سرار
سرور، با زوال حروف اضافی (واو و ر)، به سر و سپس سرار (راز) تبدیل میشود. این تحول، چونان کیمیاگری است که کثرت حروف را به وحدت معنا بدل میسازد.
اولیاء تحت قبائي
حدیث قدسی «أَوْلِيَائِي تَحْتَ قِبَابِي لَا يَعْرِفُهُمْ غَيْرِي» به اختفای اولیاء در قبای الهی اشاره دارد. این حدیث، هرچند ممکن است از عرفا باشد، اما عمق معنوی مقام اولیاء را نشان میدهد. قبا، به دلیل پوشیدگی بیشتر، بر قباب ترجیح دارد و نشان از اختفای کامل اولیاء در ساحت الهی است.
آیه مرتبط
آیه شریفه قرآن کریم، يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي (فجر: ۲۷-۳۰)، به مقام اولیاء و نفس مطمئنه اشاره دارد. : «ای نفس مطمئنه، خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد، و در میان بندگان من درآی، و به بهشت من داخل شو.» این آیه، چونان نوری است که مقصد نهایی سلوک را روشن میسازد.
ولی و سر
ولی باید صاحب سر (راز) باشد، وگرنه ادعای ولایت او بیاساس است. این سر، چونان گوهری است که در صدف قلب ولی نهان است و تنها خدا از آن آگاه است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تبیین مفاهیم دم، وقت، و صفا در سلوک پرداخت. تمرکز بر لحظه حال، زوال اغیار، و دستیابی به صفا و سرور، از مراحل کلیدی سلوکاند. نقد مواد مخدر و تأکید بر حقیقت حال، به پالایش مسیر عرفانی کمک میکند. حدیث قدسی و آیه سوره فجر، عمق معنوی مقام اولیاء را نشان میدهند.
نتیجهگیری نهایی
کتاب، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، سفری عرفانی را ترسیم میکند. این اثر، با تبیین احوال مرقیه، مراحل ولایت، و نقد مفاهیم عرفانی، چارچوبی نظاممند برای فهم سلوک ارائه میدهد. مراحل دهگانه ولایت، از لحظ تا تمکین، چونان نردبانی است که سالک را به سوی وحدت وجودی هدایت میکند. نقد دیدگاههای محییالدین، ملاصدرا، و مطهری، همراه با تأکید بر اصلاح متون عرفانی و نیاز به تحقیق در حوزه، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان بدل ساخته است. این کتاب، چونان چراغی است که مسیر سلوک را روشن میکند و سالک را به سوی مقصد اعلی رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی |