در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 6

متن درس





مصباح الانس: بررسی تقدم و تأخر روح و بدن در حکمت اسلامی

مصباح الانس: بررسی تقدم و تأخر روح و بدن در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶)

دیباچه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح مصباح الانس، به بررسی یکی از مسائل بنیادین حکمت اسلامی، یعنی رابطه میان روح و بدن و تقدم و تأخر آنها، می‌پردازد. این موضوع، که در زمره مباحث پیچیده فلسفی و کلامی قرار دارد، از منظر شارح مصباح الانس، با استناد به آرای حکمایی چون شیخ صدرالدین قونوی و صدرالمتألهین، و با ارجاع به آیات قرآن کریم و احادیث نبوی، تحلیل شده است.

روح و بدن، چونان دو بال وجود انسانی، در نظام هستی‌شناختی حکمت اسلامی جایگاهی ویژه دارند. این نوشتار، با کاوش در نسبت میان این دو، تلاش می‌کند تا با تبیین مراتب وجودی روح کلی و جزئی، و نقش عالم ناسوت در تحقق کمالات انسانی، به فهم دقیق‌تری از این رابطه دست یابد.

بخش نخست: جایگاه بدن به مثابه ظرف ظهور روح انسانی

اهمیت بدن به عنوان شرط لازم تعین روح

در حکمت اسلامی، بدن به مثابه ظرفی مادی برای ظهور روح انسانی تلقی می‌شود، چنان‌که بدون این ظرف، تحقق کمالات وجودی انسان ممکن نیست. آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با استناد به حدیث نبوی که علم الأبدان را بر علم الأدیان مقدم می‌دارد، تأکید می‌کنند که استقرار روح انسانی جز در سایه وجود بدن آماده میسر نمی‌شود. بدن، چونان زمینی حاصلخیز، بستری است که روح در آن شکوفا می‌گردد و بدون آن، سخن از دین و معنویت بی‌معنا خواهد بود.

این دیدگاه با آیه شریفه وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ (سوره حجر، آیه ۸۵؛ : و آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز به‌حق نیافریدیم) همخوانی دارد. این آیه، نظم حکیمانه عالم را نشان می‌دهد که در آن، بدن به عنوان بخشی از خلقت مادی، زمینه‌ساز تحقق حقایق معنوی است.

درنگ: بدن، به مثابه آینه‌ای برای تجلی روح، شرط لازم برای تحقق انسان به عنوان موجودی کامل است. بدون این ظرف مادی، روح انسانی نمی‌تواند کمالات خود را در عالم ناسوت ظاهر سازد.

تطبیق با نظریه صدرالمتألهین

این دیدگاه با نظریه «حدوث جسمانی و بقای روحانی» صدرالمتألهین هم‌راستاست. صدرا معتقد است که روح از ماده پدید می‌آید، اما بقای آن روحانی است. این پیوند عمیق میان جسم و روح، نشان‌دهنده آن است که بدن، نه تنها نقص نیست، بلکه بستری ضروری برای ظهور کمالات انسانی است. روح، چونان نوری است که در آینه بدن بازتاب می‌یابد و بدون این آینه، تجلی آن ممکن نخواهد بود.

جمع‌بندی بخش نخست

بدن، به عنوان شرط لازم برای تعین روح انسانی، در نظام حکمت اسلامی جایگاهی بنیادین دارد. این جایگاه، نه تنها در احادیث نبوی، بلکه در آیات قرآن کریم و آرای حکمایی چون صدرالمتألهین نیز تأیید شده است. بدن، چونان کوزه‌ای گلی است که گوهر روح در آن جای می‌گیرد و بدون آن، انسان به کمال وجودی خویش دست نخواهد یافت.

بخش دوم: تقدم و تأخر روح و بدن: حل تعارض ظاهری

اشکال تقدم بدن بر روح در برابر تقدم ارواح

یکی از اشکالات مطرح در این بحث، تعارض ظاهری میان تقدم زمانی بدن بر روح، و روایتی نبوی است که می‌فرماید: خلق الارواح قبل الاجسام بألفی عام (ارواح دو هزار سال پیش از اجسام خلق شده‌اند). آیت‌الله نکونام قدس‌سره این اشکال را با تمایز میان دو نوع روح حل می‌کنند: روح کلی (عالیه) که مقدم بر ابدان است، و روح جزئی که متأخر از بدن و وابسته به ماده است.

روح کلی، در عالم اعیان ثابته و نفوس عالیه، به عنوان حقیقتی پیشین در مراتب وجودی قرار دارد. اما روح جزئی، که در بدن انسانی ظهور می‌یابد، نتیجه تکامل مادی در فرآیند خلقت است. این تمایز با آیه شریفه فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (سوره حجر، آیه ۲۹؛ : پس چون او را سامان دادم و از روح خود در او دمیدم، برایش به سجده افتید) تأیید می‌شود، که نشان‌دهنده دمیده شدن روح پس از تکمیل بدن است.

درنگ: تمایز میان روح کلی و روح جزئی، کلید حل تعارض ظاهری میان تقدم ارواح و ابدان است. روح کلی، چونان نوری پیشین در عالم اعیان ثابته، مقدم است، اما روح جزئی، چونان گلی از خاک ماده، متأخر از بدن است.

نقش عالم مثال در فهم تقدم و تأخر

این تمایز به نظریه «عالم مثال» در فلسفه ابن‌عربی و قونوی بازمی‌گردد. عالم مثال، چونان پلی میان عالم مجردات و عالم ماده، واسطه ظهور ارواح کلی و جزئی است. مثال منفصل (نزولی و صعودی) به عوالم پیش و پس از دنیا اشاره دارد، در حالی که مثال متصل در ذهن و خیال انسان شکل می‌گیرد. روح کلی، در عالم مثال منفصل نزولی، پیش از خلقت مادی وجود دارد، اما روح جزئی، در فرآیند خلقت مادی (علقه، مضغه و غیره) ظاهر می‌شود.

نقد دیدگاه‌های یک‌جانبه

آیت‌الله نکونام قدس‌سره دیدگاه‌هایی که ارواح یا ابدان را به‌صورت مطلق مقدم یا متأخر می‌دانند، نقد می‌کنند. ایشان تأکید دارند که روح انسانی، گرچه از ماده ظاهر می‌شود، سبقه‌ای علمی و ربوبی دارد که در عالم اعیان ثابته ریشه دارد. این دیدگاه، نظریه صدرایی «جرمانیه الحدوث و روحانیه البقا» را تقویت می‌کند، که روح را در ابتدا وابسته به ماده می‌داند، اما در بقا، مجرد و مستقل از آن می‌شود. این مطلب با آیه شریفه ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (سوره ص، آیه ۷۲؛ : سپس آن را خلقی دیگر بخشیدیم) همخوانی دارد، که به خلقت جدید روح پس از تکامل مادی اشاره می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

تمایز میان روح کلی و جزئی، و نقش عالم مثال به عنوان واسطه، به حل تعارض ظاهری میان تقدم ارواح و ابدان یاری می‌رساند. روح، چونان نطفه‌ای است که در خاک ماده کاشته می‌شود، اما ریشه‌هایش به عالم ربوبی متصل است. نقد دیدگاه‌های یک‌جانبه، بر ضرورت فهم جامع و چندلایه این رابطه تأکید دارد.

بخش سوم: عالم ناسوت و نقش آن در شریعت و کمال انسانی

اهمیت عالم ناسوت در شریعت

عالم ناسوت، به عنوان بستر مادی تحقق کمالات انسانی، در نظام شریعت جایگاهی والا دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که اهتمام شریعت به دنیا، به دلیل نقش بنیادین عالم ناسوت در ظهور کمالات روحی و معنوی است. بدن، چونان مرکبی است که روح بر آن سوار می‌شود، و بدون حفظ این مرکب، تحقق دین ممکن نخواهد بود. این دیدگاه با آیه شریفه وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ (سوره بقره، آیه ۱۹۵؛ : و خود را با دست خود به‌سوی هلاکت نیندازید) تأیید می‌شود، که بر اهمیت حفظ طبیعت انسانی تأکید دارد.

درنگ: عالم ناسوت، چونان صحنه‌ای است که بازیگران روح و دین در آن به ایفای نقش می‌پردازند. بدون این صحنه، کمالات انسانی و احکام شریعت تحقق نمی‌یابد.

نقد استدلال‌های نادرست درباره احکام شرعی

آیت‌الله نکونام قدس‌سره برخی استدلال‌های نادرست در تبیین احکام شرعی، مانند رجم محصن، را نقد می‌کنند. ایشان استدلال شارح را که رجم را به هتک حرمت اسمای الهی نسبت می‌دهد، نادرست می‌دانند و تأکید می‌کنند که رجم محصن به دلیل تخریب بنیاد خانواده و اخلاق اجتماعی وضع شده است. این دیدگاه با آیه شریفه إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا (سوره مائده، آیه ۳۳؛ : سزای کسانی که با خدا و پیامبرش می‌جنگند و در زمین به فساد می‌کوشند) همخوانی دارد، که مجازات‌های شرعی را برای جلوگیری از فساد اجتماعی می‌داند.

همچنین، استدلال شارح درباره شرط چهار شاهد در زنا، که آن را به اهمیت طبیعت انسانی نسبت می‌دهد، نقد می‌شود. این شرط، نه برای حفظ طبیعت، بلکه برای جلوگیری از اثبات گناه و حفظ حرمت وضع شده است. این نقد، بر ضرورت فهم دقیق ملاکات احکام تأکید دارد.

رابطه کمال دنیوی و اخروی

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که کمال اخروی، نتیجه کمال دنیوی است. ثمرات عالم ناسوت، مانند اولاد صالح، زمینه‌ساز سعادت اخروی‌اند. این دیدگاه با آیه شریفه بَلْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ (سوره زمر، آیه ۵۳؛ : آدمی را جز آنچه کوشیده است نصیب نیست) تأیید می‌شود، که بر پیوند میان تلاش دنیوی و پاداش اخروی تأکید دارد.

ایشان با استناد به حدیث إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث، بیان می‌کنند که ثمرات دنیوی، چونان بذرهایی هستند که در خاک دنیا کاشته شده و در آخرت به بار می‌نشینند. این اصل، با مفهوم «سلامت دنیوی و سعادت اخروی» هم‌راستاست.

درنگ: کمال اخروی، چونان میوه‌ای است که از درخت سلامت دنیوی می‌روید. بدون کوشش در عالم ناسوت، سعادت آخرت دست‌نیافتنی است.

نقد دیدگاه فقر به عنوان کمال

آیت‌الله نکونام قدس‌سره دیدگاه‌هایی که فقر را کمال می‌دانند، نقد کرده و با استناد به حدیث الفقر کاد أن یکون کفراً، فقر را نقص می‌شمارند. ایشان تأکید دارند که سلامت دنیوی، شامل قدرت، ثروت و ایمان، شرط سعادت اخروی است. فقر، چونان سایه‌ای است که نور کمال را تیره می‌کند، و بدبختی در دنیا به بدبختی در آخرت می‌انجامد. این دیدگاه با آیه شریفه وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا (سوره طه، آیه ۱۲۴؛ : و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت) همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

عالم ناسوت، به عنوان بستری برای اجرای احکام شریعت و تحقق کمالات انسانی، نقشی محوری دارد. نقد استدلال‌های نادرست، بر ضرورت فهم دقیق فلسفه احکام تأکید می‌کند. پیوند میان سلامت دنیوی و سعادت اخروی، نشان‌دهنده آن است که کمال در دنیا، دروازه سعادت در آخرت است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بررسی رابطه میان روح و بدن در حکمت اسلامی، نشان داد که بدن، به عنوان ظرف مادی، شرط لازم برای ظهور روح انسانی است. تمایز میان روح کلی و جزئی، به حل تعارض ظاهری میان تقدم ارواح و ابدان یاری رساند. عالم ناسوت، به مثابه صحنه‌ای برای تحقق کمالات انسانی و اجرای احکام شریعت، جایگاهی والا دارد. نقد دیدگاه‌های نادرست، بر ضرورت فهم دقیق ملاکات احکام و پیوند میان سلامت دنیوی و سعادت اخروی تأکید کرد.

روح و بدن، چونان دو روی یک سکه، در نظام هستی‌شناختی حکمت اسلامی به هم پیوسته‌اند. این اثر، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی و آرای حکمایی چون قونوی و صدرا، تلاش کرد تا این رابطه را به زبانی فاخر و علمی تبیین کند. امید است که این نوشتار، برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به حکمت اسلامی، منبعی ارزشمند باشد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا علم الأبدان بر علم الأدیان مقدم شمرده شده است؟

2. طبق متن، چه چیزی باعث ظهور روح انسانی می‌شود؟

3. بر اساس متن، کدام مفهوم به عنوان ظرف نزولات ربوبی توصیف شده است؟

4. متن درسگفتار چه تعداد روح را برای انسان مطرح می‌کند؟

5. طبق متن، چرا در شرع به عالم ناسوت اهمیت داده شده است؟

6. بر اساس متن، ارواح کلی مقدم بر ابدان هستند و هیچ ارتباطی با عالم ابدان ندارند.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که روح انسانی از ماده ایجاد نمی‌شود و از عالم بالا نازل می‌شود.

8. طبق متن، حکم رجم به دلیل ادعای الوهیت زانی اعمال می‌شود.

9. متن درسگفتار تأکید دارد که عالم ناسوت به دلیل اهمیتی که در شرع دارد، باید حفظ شود.

10. بر اساس متن، نیاز به چهار شاهد در شهادت زنا برای اهمیت دادن به طبیعت انسان است.

11. تفاوت اصلی بین ارواح کلی و ارواح جزئی طبق متن چیست؟

12. چرا طبق متن، علم الأبدان بر علم الأدیان مقدم است؟

13. علت اصلی حکم رجم در زنا طبق متن چیست؟

14. چرا در قصاص به دو شاهد اکتفا شده، اما در زنا چهار شاهد لازم است؟

15. مفهوم «انشاناه خلقاً آخر» در متن به چه معناست؟

پاسخنامه

1. زیرا بدون بدن، انسان و دین وجود نمی‌یابد.

2. مزاج طبیعی بدن

3. اعيان ثابتة

4. یک روح واحد

5. زیرا بدن ظرف تحقق روح انسانی است.

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. ارواح کلی مقدم بر ابدان و مستقل از عالم ماده‌اند، در حالی که ارواح جزئی از مزاج طبیعی بدن ناشی می‌شوند.

12. زیرا بدون وجود بدن، انسان و در نتیجه دین پدید نمی‌آید.

13. حفظ بنیاد خانواده و جلوگیری از تزلزل اخلاق خانوادگی.

14. در قصاص به دلیل صفت عدالت دو شاهد کافی است، اما در زنا برای جلوگیری از اثبات گناه، چهار شاهد لازم است.

15. ایجاد روح انسانی از ماده به عنوان خلقی جدید و متمایز.

فوتر بهینه‌شده