در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 60

متن درس

 

مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰)

مقدمه: سلوک عرفانی و تحقق توحید در پرتو وحدت وجود

سلوک عرفانی، سفری است معنوی که سالک را از ظلمات نفسانی به سوی نور بی‌کران توحید رهنمون می‌سازد. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شصتم، به تبیین مراحل عرفان عملی و مقامات توحید در عرفان اسلامی می‌پردازد. محور این اثر، شرح مفاهیم عمیق معرفت، فنا، بقا، تحقق، تجرید، تفرید و مقام جمع است که سالک را به درک وحدت وجود و شهود حق در همه مظاهر هستی هدایت می‌کند.

بخش اول: مراحل سلوک عرفانی و تحقق حقیقت وجود جمعی

مفهوم سلوک و مقامات نهایات

سلوک عرفانی، فرآیندی تدریجی است که سالک را از مراتب نفسانی به سوی مقامات متعالی هدایت می‌کند. در عرفان اسلامی، عالی‌ترین بخش سلوک، نهایات نامیده می‌شود که شامل مقاماتی چون معرفت، فنا، بقا، تحقق، تجرید، تفرید و مقام جمع است. این مراحل، چونان پلکان‌هایی هستند که سالک را از کثرت ظاهری به وحدت ذاتی حق تعالی می‌رسانند. معرفت، دروازه ورود به سلوک است که آگاهی اولیه سالک را از حقیقت وجود فراهم می‌سازد. فنا، مرحله‌ای است که در آن، خودخواهی و نفسانیات سالک محو می‌شود. بقا، استقرار در حقیقت حق است که سالک را به ثبات معنوی می‌رساند. تحقق، محکم شدن در حقیقت وجود جمعی است که سالک در آن، حق را در همه مظاهر هستی مشاهده می‌کند.

درنگ: سلوک عرفانی، سفری است از معرفت نفسانی به سوی تحقق حقیقت وجود جمعی، که سالک را به شهود حق در همه مظاهر هستی رهنمون می‌سازد.

تحقق و تثبیت حقیقت در نفس سالک

تحقق، مرحله‌ای است که سالک پس از فنا و بقا به آن می‌رسد. در این مقام، حقیقت حق در نفس سالک تثبیت می‌شود و او به وجود جمعی دست می‌یابد. وجود جمعی، به معنای ادراک وحدت در کثرت است، که سالک در آن، مقصود (حق) را در همه‌چیز می‌یابد. این مقام، با مفهوم «حق الحق فی نفسه» هم‌خوانی دارد، که دلالت بر محکم شدن حقیقت در دل سالک دارد. به تعبیر قرآن کریم، این ادراک با آیه وَمَا هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ (ق، 18؛ : آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید، نیستند و خدا هیچ دلیلی برای آنها نازل نکرده است) هم‌راستاست. این آیه بر این نکته تأکید دارد که همه موجودات، ظهورات حق‌اند و نام‌گذاری‌ها صرفاً تمایزات اعتباری‌اند.

ظهورات الهی و تمایزات اعتباری

در عرفان اسلامی، همه موجودات عالم، ظهورات الهی‌اند و نام‌هایی چون احمد، محمود، تقی یا نقي، صرفاً برای تمایز ظاهری به کار می‌روند، نه تفاوت در ذات. این دیدگاه، ریشه در اصل وحدت وجود دارد که کثرات را جلوه‌های واحد حق می‌داند. تمایزات اعتباری، چونان نقاب‌هایی هستند که بر چهره حقیقت کشیده شده‌اند، اما سالک در مقام تحقق، این نقاب‌ها را کنار زده و حق را در همه مظاهر می‌بیند. این ادراک، چونان کلیدی است که قفل کثرت را گشوده و وحدت ذاتی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، به تبیین مراحل اولیه سلوک عرفانی، از معرفت تا تحقق، پرداخت. این مراحل، سالک را از آگاهی نفسانی به سوی تثبیت حقیقت در وجود جمعی هدایت می‌کنند. وجود جمعی، مقامی است که سالک در آن، حق را در همه مظاهر هستی مشاهده می‌کند و تمایزات اعتباری را کنار می‌زند. این فرآیند، چونان سفری است که سالک را از ظلمات کثرت به سوی روشنای وحدت می‌رساند.

بخش دوم: از تجرید تا تفرید: رهایی از مظاهر و رسیدن به وحدت ذاتی

تجرید: رهایی از ملابس و مظاهر

تجرید، مرحله‌ای است که سالک از تمامی ملابس و مظاهر مادی و اعتباری رها شده و به شهود حق نائل می‌آید. این شهود، دوسویه است؛ سالک حق را می‌بیند و حق نیز سالک را مشاهده می‌کند. این مقام، با حدیث شریف «اعبد الله کانک تراه» (خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می‌بینی) هم‌خوانی دارد. قرآن کریم نیز در آیه فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (شرح، 7؛ : پس چون فراغت یافتی، به کوشش برخیز) بر این کوشش معنوی پس از رهایی از تعلقات تأکید دارد. تجرید، چونان بال‌هایی است که سالک را از قفس مظاهر به سوی آسمان حقیقت پرواز می‌دهد.

درنگ: تجرید، رهایی از مظاهر و ملابس است که سالک را به شهود دوسویه حق و خلق رهنمون می‌سازد، چنان‌که حق را می‌بیند و حق او را مشاهده می‌کند.

تفرید: وحدت محض در ذات حق

تفرید، مرحله‌ای فراتر از تجرید است که سالک در آن، جز ذات حق چیزی را مشاهده نمی‌کند. در این مقام، تخلیط (آمیختگی با مظاهر) کاملاً نفی شده و سالک به وحدت محض می‌رسد. این مقام، با برزخیه ثانیه (وحدت) مرتبط است و در مقابل برزخیه اول (احدیت) قرار می‌گیرد. قرآن کریم در آیه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (اخلاص، 1؛ : بگو اوست خدا، یکتا) بر این وحدت ذاتی تأکید دارد. تفرید، چونان قله‌ای است که سالک پس از عبور از دره‌های کثرت، بر آن ایستاده و جز نور حق چیزی نمی‌بیند.

نقد مفهوم معدوم و موجود

در درس‌گفتار، نقدی بر دیدگاه برخی شارحان مطرح شده که سريان حق را در معدوم و موجود می‌دانند. این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته، زیرا در نظام هستی‌شناختی عرفانی، معدوم جایگاهی ندارد و همه‌چیز ظهور حق است. این نقد، با آیه فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي (حجر، 29؛ : پس چون او را سامان دادم و از روح خود در او دمیدم) هم‌خوانی دارد، که بر وجود روح الهی در همه موجودات تأکید می‌کند. این دیدگاه، چونان چراغی است که تاریکی مفهوم معدوم را زدوده و وحدت وجود را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی مراحل تجرید و تفرید و نقد مفاهیم نادرست در عرفان پرداخت. تجرید، سالک را از مظاهر رها کرده و به شهود دوسویه می‌رساند، در حالی که تفرید، او را به وحدت محض در ذات حق هدایت می‌کند. نقد مفهوم معدوم، بر اصل وحدت وجود تأکید دارد و هرگونه دوگانگی را نفی می‌کند. این مراحل، چونان رودهایی هستند که به اقیانوس توحید می‌ریزند.

بخش سوم: مقام جمع و اوج توحید

مقام جمع: وحدت میان حق و خلق

مقام جمع، عالی‌ترین مرتبه سلوک است که سالک در آن، به وحدت میان حق و خلق می‌رسد. در این مقام، تفرقه نفی شده و وحدت در همه مراتب حق و خلق اثبات می‌گردد. این مقام، با برزخیه ثانیه (وحدت) تعریف می‌شود و در مقابل برزخیه اول (احدیت) قرار می‌گیرد. قرآن کریم در آیه اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (بقره، 255؛ : خدا، جز او معبودی نیست، زنده و پاینده است) بر این وحدت ذاتی و فعلی تأکید دارد. مقام جمع، چونان آیینه‌ای است که حق و خلق را در وحدتی بی‌کران منعکس می‌کند.

درنگ: مقام جمع، اوج سلوک است که سالک در آن، تفرقه را نفی کرده و وحدت را در همه مراتب حق و خلق اثبات می‌نماید.

شريعت، طريقت و حقيقت

سالک در مقام جمع، شواهد آیات را برای عامه (شريعت)، قواعد هدایات را برای خاصه (طريقت) و عنایات را برای خاصه الخاصه (حقيقت) نصب می‌کند. این تقسیم‌بندی، جامعیت دیانت اسلامی را نشان می‌دهد که شريعت، طريقت و حقيقت را دربرمی‌گیرد. آیه إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ (آل‌عمران، 19؛ : دین نزد خدا اسلام است) بر این جامعیت تأکید دارد. این سه سطح، چونان سه حلقه زنجیرند که سالک را به سوی مقصد اعلی پیوند می‌دهند.

مقام قاب قوسین: وحدت حدوث و قدم

مقام قاب قوسین، اوج قرب الهی است که در آن، حدوث و قدم یکی شده و امر به حق بازمی‌گردد. این مقام، در آیه فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (نجم، 11؛ : پس به فاصله دو کمان یا نزدیک‌تر بود) تجلی یافته است. در این مرتبه، سالک به بازگشت به مبدأ نائل آمده و دایره هستی را کامل می‌کند. آیه وَهُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (انعام، 103؛ : اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و به هر چیز داناست) این جامعیت را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین مقام جمع، شريعت، طريقت و حقيقت، و مقام قاب قوسین پرداخت. مقام جمع، وحدت میان حق و خلق را محقق می‌سازد و سالک را به درک جامعیت دیانت اسلامی رهنمون می‌کند. مقام قاب قوسین، اوج قرب الهی است که حدوث و قدم را در وحدتی بی‌کران یکی می‌سازد. این مراحل، چونان قله‌های رفیعی هستند که سالک را به سوی حقیقت توحید هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: نقد و تحلیل مفاهیم عرفانی

تفاوت دیانت و سیاست‌مداری

دیانت اسلامی، برخلاف سیاست‌مداری که حقیقت را تدریجاً و تکه‌تکه بیان می‌کند، از همان ابتدا حقیقت توحید را با صراحت اعلام کرده است. این ویژگی در دستور قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا (: بگویید جز خدا معبودی نیست تا رستگار شوید) متجلی است. این صراحت، چونان نوری است که از روز نخست، مقصد نهایی دیانت را روشن می‌سازد.

تدریج در تربیت عرفانی

برای تربیت عرفانی، مراحل سلوک به‌صورت تدریجی تقسیم‌بندی شده‌اند، مانند یادگیری الفبا، تا سالک به‌تدریج به توحید برسد. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که مسیر را برای سالک هموار می‌سازد. آیه وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا (بقره، 125؛ : و هنگامی که خانه [کعبه] را برای مردم جایگاه بازگشت و امن قرار دادیم) بر این تدریج در مسیر معنوی تأکید دارد.

انصاف در نقد و تحلیل

در نقد مفاهیم عرفانی، انصاف شرط است. حتی اگر در فردی چون شمر حسنی یافت شود، باید آن را به رسمیت شناخت. این انصاف، چونان ترازویی است که حسن و ضعف را به درستی می‌سنجد و از قضاوت یک‌جانبه جلوگیری می‌کند.

درنگ: انصاف در نقد، چونان آیینه‌ای است که حقیقت را بی‌غرض منعکس می‌کند و سالک را از قضاوت‌های نادرست بازمی‌دارد.

شعر و شطحیات در عرفان

اشعار عرفانی، چونان جرقه‌هایی از حقیقت‌اند که حالات معنوی سالک را بیان می‌کنند. شعری چون «بنازم به بزم محبت که آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند» به شهود دوسویه در مقام تجرید اشاره دارد. این اشعار، گاه شطحیاتی دارند که حالات عرفانی را با زبانی رمزآلود بیان می‌کنند، اما نیازمند تعلیق و تفسیر دقیق‌اند تا از سوءتفاهم جلوگیری شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به نقد و تحلیل مفاهیم عرفانی، از جمله تفاوت دیانت و سیاست‌مداری، تدریج در تربیت، انصاف در نقد و نقش اشعار عرفانی پرداخت. این بخش، بر صراحت دیانت در بیان توحید، اهمیت تدریج در سلوک و لزوم انصاف در تحلیل تأکید دارد. اشعار عرفانی، چونان چراغ‌هایی هستند که مسیر سلوک را روشن می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

کتاب برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شصتم، سفری عرفانی را در پرتو مراحل سلوک و تحقق توحید ترسیم می‌کند. این اثر، با تبیین مراحل معرفت، فنا، بقا، تحقق، تجرید، تفرید و مقام جمع، سالک را از کثرت ظاهری به وحدت ذاتی هدایت می‌کند. نقد مفاهیم نادرست، مانند وجود معدوم، و تأکید بر شهود دوسویه و وحدت وجود، عمق تحلیل عرفانی را نشان می‌دهد. تقسیم‌بندی شريعت، طريقت و حقيقت، جامعیت دیانت اسلامی را آشکار می‌سازد، و مقام قاب قوسین، اوج قرب الهی را متجلی می‌کند. این کتاب، چونان مشعلی است که مسیر سلوک را برای پژوهشگران الهیات و عرفان روشن می‌سازد و آن‌ها را به سوی حقیقت توحید رهنمون می‌شود.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، بالاترین مرحله در منازل سلوک چیست؟

2. کدام مفهوم در متن به عنوان محکم شدن حقیقت در دل سالک تعریف شده است؟

3. در متن، 'وجود جمعی' به چه معناست؟

4. طبق متن، کدام مرحله پس از تحقیق به وجود می‌آید؟

5. کدام عبارت در متن به عنوان شعار توحید معرفی شده است؟

6. طبق متن، سالک در مرحله تحقیق به وجود جمعی می‌رسد که حق را در همه چیز می‌بیند.

7. متن بیان می‌کند که توحید از همان روز اول بدون نیاز به مراحل قبلی به دست می‌آید.

8. طبق متن، تفرید به معنای تخلیط صفات در وجود سالک است.

9. متن اشاره دارد که مقام ایاک نعبد و ایاک نستعین بالاترین مقام توحید است.

10. طبق متن، سالک در مرحله تجرد همچنان به مظاهر خلقی وابسته است.

11. تفاوت اصلی بین تجرد و تفرید در سلوک عرفانی طبق متن چیست؟

12. چرا در متن، توحید به عنوان سیاست دیانت معرفی شده است؟

13. منظور از 'حقا' در عبارت 'لیظهر علما و عینا و حقا' چیست؟

14. چگونه سالک در مرحله تحقیق به وجود جمعی می‌رسد؟

15. چرا در متن، ریا به عنوان صفتی کودکانه توصیف شده است؟

پاسخنامه

1. توحید

2. تحقیق

3. دیدن حق در همه چیز

4. تجرد

5. لا اله الا الله

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تجرد به معنای رهایی از مظاهر و ملابس خلقی است، در حالی که تفرید به معنای شهود صرف ذات حق بدون تخلیط است.

12. زیرا توحید از ابتدا کلمه لا اله الا الله را به عنوان هدف نهایی بیان می‌کند.

13. حقا به معنای رسیدن به حقیقت کامل و کل امر برای خداست.

14. سالک با محکم شدن حقیقت در دلش، حق را در همه نمودها و وجودها می‌بیند.

15. زیرا ریا از ضعف ایمان ناشی می‌شود و در حضور شهود حق بی‌معنا است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده