در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 61

متن درس

 

مصباح الانس: تأملی در مقام او أدنى و مراتب معرفت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۱)

مقدمه: درآمدی بر مقام او أدنى و سیر عرفانی

عرفان عملی، به مثابه سفری باطنی است که سالک را از ظلمت پراکندگی نفس به نور وحدت و قرب الهی رهنمون می‌سازد. در این مسیر، مقام «او أدنى» به عنوان اوج سلوک عرفانی، جایگاهی است که در آن، سالک به شهود حقیقت ذات الهی و تجلیات اسماء و صفات نائل می‌گردد. این مقام، که در قرآن کریم با آیه شریفه وَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (سوره نجم: ۹، : «تا آنکه فاصله‌اش به قدر [طول] دو کمان یا نزدیک‌تر شد») اشاره شده، منزلتی است که در آن، پیامبر اکرم (ص)، سيد الأولين والآخرين، به وحدت تام با ذات الهی دست یافته است. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۱ مصباح الانس (مورخ ۹/۱۱/۱۳۸۱) از آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق و تفصیلی این مقام و مفاهیم مرتبط با آن، از جمله احدیت، واحدیت، و مراتب معرفت می‌پردازد.

در ادامه، به بررسی تفصیلی مقام او أدنى، تمایز آن با قاب قوسین، نقد دیدگاه‌های رایج، و تبیین مراتب معرفت پرداخته می‌شود.

بخش اول: مقام او أدنى و قاب قوسین در سلوک عرفانی

مفهوم قاب قوسین و او أدنى

مقام «قاب قوسین» به عنوان ظرف واحدیت، برزخ ثانی است که در آن، دو قوس جمال و جلال متجلی می‌شوند. این مقام، منزلتی است که سالک در آن به ظهور اسماء و صفات الهی دست می‌یابد، گویی در آستانه دروازه‌ای ایستاده که زیبایی و شکوه الهی را به یکباره در خود منعکس می‌کند. در مقابل، مقام «او أدنى»، ظرف احدیت و برزخ اولی است که به ذات غیرمشروط الهی اشاره دارد. در این مقام، سالک به قرب تام ذات دست می‌یابد، قربی که در آیه شریفه وَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (سوره نجم: ۹، : «تا آنکه فاصله‌اش به قدر [طول] دو کمان یا نزدیک‌تر شد») متجلی شده است. این قرب، نه به معنای احاطه به ذات، بلکه شهودی است که در آن، سالک در نور احدیت غرق می‌شود.

درنگ: قاب قوسین، ظرف واحدیت و تجلی اسماء جمالی و جلالی است، در حالی که او أدنى، ظرف احدیت و قرب به ذات الهی است که در آن، سالک به شهود بی‌واسطه حقیقت نائل می‌گردد.

نقد اختصاص او أدنى به پیامبر اکرم (ص)

در درس‌گفتار، ادعای اختصاص مقام او أدنى به پیامبر اکرم (ص) مورد نقد قرار گرفته و تأکید شده که مراتب معرفت، رتبی (درجه‌ای) است، نه طولی (خطی). این دیدگاه، بر این اصل استوار است که صفات الهی، چون علم و قدرت، در همه موجودات، از انبیا تا نباتات، به صورت تنزیلی متجلی می‌شوند. به عنوان مثال، قدرت نبات در شکافتن آسفالت و زمین، تنزیل قدرت الهی است، گویی هر موجودی، به قدر مرتبه وجودی خود، آینه‌ای از صفات الهی است. این نقد، بر جامعیت نظام معرفتی الهی تأکید دارد و نشان می‌دهد که مقام او أدنى، هرچند در مرتبه اعلای آن مختص پیامبر (ص) و ائمه معصومین است، در مراتب نازله برای محبوبین و حتی محبین با کوشش فراوان قابل دسترسی است.

این دیدگاه، گویی دریچه‌ای است که از تنگنای انحصار به وسعت جامعیت الهی گشوده می‌شود. مراتب معرفت، نه خطی و محدود، بلکه چون حلقه‌های متداخل، در هر مرتبه‌ای ظهور خاص خود را دارند. پیامبر (ص) در مقام ختمی، مظهر تام احدیت است، اما این امر مانع از آن نیست که محبین، با سلوک و کوشش، به مراتب نازله این مقام دست یابند.

درنگ: مراتب معرفت، رتبی و نه طولی است. صفات الهی در همه موجودات به تنزیل ظهور می‌یابد، و مقام او أدنى، هرچند در مرتبه اعلا مختص پیامبر (ص) است، برای محبین با کوشش قابل دسترسی است.

جمع‌بندی بخش

بخش نخست، به تبیین مقام او أدنى و قاب قوسین پرداخت و تمایز آن‌ها را در چارچوب احدیت و واحدیت روشن ساخت. قاب قوسین، به مثابه آینه‌ای است که جمال و جلال الهی را منعکس می‌کند، در حالی که او أدنى، چون دری است که به سوی ذات بی‌تعین گشوده می‌شود. نقد اختصاص او أدنى به پیامبر (ص)، بر جامعیت نظام معرفتی و امکان دسترسی محبین به مراتب نازله این مقام تأکید دارد. این بخش، چارچوبی برای فهم مراتب سلوک و تجلیات الهی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: شهود کل شیء و نقش محبت اصلیه

شهود کل شیء در مقام او أدنى

در مقام او أدنى، سالک به شهود کل شیء نائل می‌گردد، به گونه‌ای که هر ذره از هستی، آیینه‌ای برای کل هستی می‌شود. این شهود، که در درس‌گفتار به عنوان «سره شهود كل شى» توصیف شده، حقیقتی است که در آن، سالک با چشم دل، همه هستی را در هر جزء مشاهده می‌کند. این امر، به اصل وحدت وجود اشاره دارد، گویی هر ذره، چون قطره‌ای است که اقیانوس بی‌کران هستی را در خود منعکس می‌سازد. این شهود، نه تنها درک وحدت در کثرت است، بلکه تجربه‌ای عمیق از حضور الهی در همه مظاهر خلقت است.

درنگ: شهود کل شیء در مقام او أدنى، حقیقتی است که در آن، هر ذره از هستی، آیینه کل هستی می‌شود و سالک با چشم دل، وحدت الهی را در کثرت خلقت مشاهده می‌کند.

چگونگی حصول شهود کل شیء

حصول شهود کل شیء، از طریق فعلیت یافتن تعامل بین اسماء ذاتیه (مفاتیح الغیب) و اسماء کلی اصليه (مانند ظاهر، باطن، اول و آخر) در تجلی اول (احدیت) و تجلی ثانی (واحدیت) میسر می‌گردد. اسماء ذاتیه، که کلیدهای غیب‌اند، در تجلی اول به ظهور می‌رسند، در حالی که اسماء کلی، مانند ظاهر و باطن، در تجلی ثانی متعین می‌شوند. این تعامل، گویی نسیمی است که از جانب یمن الهی می‌وزد و قلب سالک را به حیات معنوی می‌رساند. محبت اصلیه (حب ذاتی) نقش کلیدی در این فرآیند ایفا می‌کند، زیرا این محبت، نیروی محرکه‌ای است که سالک را به وصول کمالات اشتمالی و اختصاصی هدایت می‌کند.

این فرآیند، به مثابه باغبانی است که با عشق و دقت، نهال‌های معرفت را در باغ وجود سالک پرورش می‌دهد تا به باروری کامل برسد. اسماء ذاتیه، چون بذرهایی هستند که در خاک احدیت کاشته شده و در واحدیت به ثمر می‌نشینند، و محبت اصلیه، چون آبی است که این نهال‌ها را سیراب می‌سازد.

درنگ: شهود کل شیء از طریق تعامل اسماء ذاتیه و کلی در تجلیات احدیت و واحدیت حاصل می‌شود، و محبت اصلیه، نیروی محرکه این وصول است.

نقش قلب محمدی در شهود

قلب سالک، که در درس‌گفتار به «عَيْنِ قَلْبِهِ» تعبیر شده، مرکز شهود عرفانی است که همه هستی را در خود منعکس می‌سازد. این قلب، در مقام ختمی، به قلب محمدی تبدیل می‌شود که به عنوان مظهر احدیت، جامع همه اسماء و صفات است. در این مقام، هیچ اسمی بر دیگری غلبه ندارد، و هر اسم، مشتمل بر همه اسماء است، گویی آینه‌ای است که همه تصاویر الهی را در خود جای داده است. این قلب، با مزاج اجمل و اعدل، به عنوان ظرف ختمی، تجلی احدیت جمعیه را محقق می‌سازد.

درنگ: قلب محمدی، به عنوان مظهر احدیت، جامع همه اسماء و صفات است و با چشم دل، همه هستی را در مقام او أدنى شهود می‌کند.

جمع‌بندی بخش

این بخش، به تبیین شهود کل شیء در مقام او أدنى و نقش محبت اصلیه در این فرآیند پرداخت. شهود کل شیء، حقیقتی است که در آن، هر ذره از هستی، آیینه کل هستی می‌شود، و این شهود از طریق تعامل اسماء ذاتیه و کلی در تجلیات احدیت و واحدیت حاصل می‌گردد. قلب محمدی، به عنوان مظهر تام احدیت، این شهود را در عالی‌ترین مرتبه خود متجلی می‌سازد، گویی چراغی است که تاریکی‌های کثرت را به نور وحدت روشن می‌کند.

بخش سوم: مقام ختمی و مراتب تجلی

مقام ختمی و مظهر احدیت

مقام ختمی، که مختص پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین است، مظهر احدیت است و در ظرف برزخ اولی قرار دارد. این مقام، جامع همه اسماء کلی، جزئی، ذاتی، صفاتی، اصلی و فرعی است، به گونه‌ای که هیچ اسمی بر دیگری غلبه ندارد. این جامعیت، گویی باغی است که در آن، همه گل‌های اسماء الهی در هماهنگی کامل شکوفا شده‌اند. در این مقام، سالک به تعین اول می‌رسد که مظهر احدیت است، در حالی که انبیا در ظرف واحدیت (برزخ ثانی) مظهر موظهر وجوبی و ظهوری‌اند.

تمایز بین مظهر و موظهر در این مقام، از ظرافت‌های عرفانی است. مقام ختمی، هم مظهر احدیت است و هم موظهر واحدیت، به این معنا که هم ذات الهی را متجلی می‌سازد و هم اسماء و صفات را در خود جای می‌دهد. این تمایز، گویی تفاوت میان خورشید و پرتوهای آن است؛ خورشید (احدیت) نور خود را در پرتوها (واحدیت) متجلی می‌سازد، اما مقام ختمی، هر دو را در خود جمع می‌کند.

درنگ: مقام ختمی، مظهر احدیت و موظهر واحدیت است که جامع همه اسماء بوده و هیچ اسمی بر آن غلبه ندارد.

مظهر لاتعین در ظرف ذات

در ظرف ذات، که لاتعین است، مظهر نیز لاتعین می‌گردد. این مرتبه، مختص اولیای کامل محبوبین است که در ذات الهی مظهر می‌شوند. در این مقام، مظهر و موظهر هر دو در لاتعین ذات حل می‌شوند، گویی قطره‌ای است که در اقیانوس بی‌کران ذات الهی غرق شده و هویت خود را در آن از دست می‌دهد. این لاتعین، نه به معنای فقدان وجود، بلکه اوج وحدت است که در آن، همه تعینات در ذات بی‌تعین الهی محو می‌شوند.

درنگ: در ظرف ذات، مظهر و موظهر در لاتعین الهی حل می‌شوند، و این مرتبه مختص اولیای کامل محبوبین است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، به تبیین مقام ختمی و مراتب تجلی در احدیت و واحدیت پرداخت. مقام ختمی، به عنوان مظهر تام احدیت، جامع همه اسماء است و در ظرف لاتعین ذات، به وحدت کامل با ذات الهی می‌رسد. این مقام، که مختص پیامبر (ص) و ائمه است، اوج سلوک عرفانی را نمایان می‌سازد و تمایز بین مظهر و موظهر را به عنوان کلیدی برای فهم مراتب تجلی معرفی می‌کند.

بخش چهارم: نقد عوام‌زدگی و اهمیت معرفت

نقد اظهارنظرهای نادرست عوام

درس‌گفتار به شدت از عوام‌زدگی در معرفت دینی انتقاد می‌کند. اظهارنظرهای نادرست در مسائل فقهی، مانند احکام ماهی یا الکل، به دلیل جهل، جامعه را مضطرب می‌سازد. این نقد، گویی هشداری است به سالکان که از سطحی‌نگری بپرهیزند و به سوی معرفت عمیق گام بردارند. عوام، با قضاوت‌های بی‌اساس، چون ابرهایی تیره، نور حقیقت را پنهان می‌کنند و مانع از تابش معرفت الهی می‌شوند.

درنگ: عوام‌زدگی و اظهارنظرهای نادرست، مانع از دسترسی به حقیقت الهی است و جامعه را در اضطراب و گمراهی فرو می‌برد.

نقد شبهات در فلسفه و عرفان

برخی طلاب، به دلیل شبهات، از مطالعه فلسفه و عرفان هراس دارند و این ترس، مانع از پیشرفت معرفتی آن‌ها می‌شود. درس‌گفتار این ترس را بی‌جا دانسته و بر ضرورت مطالعه عمیق علوم عقلی و عرفانی تأکید دارد. این دیدگاه، گویی دعوتی است به گشودن درهای معرفت، تا سالک با جرئت و آگاهی، به سوی حقیقت گام بردارد.

درنگ: ترس از شبهات در فلسفه و عرفان، مانعی برای معرفت است. مطالعه عمیق و نقادانه، کلید گشودن درهای حقیقت است.

نقد مسائل سیاسی و اجتماعی

درس‌گفتار به مسائل سیاسی و اجتماعی، مانند نزاع‌های تاریخی بر سر غنا و موسیقی، اشاره کرده و آن‌ها را نتیجه جهل می‌داند. در گذشته، برخی به دلیل عدم فهم دقیق، این امور را حرام می‌دانستند، در حالی که این قضاوت‌ها، ریشه در نادانی داشته است. این نقد، گویی هشداری است که معرفت دینی باید از چنگال جهل و سطحی‌نگری رها شود.

درنگ: قضاوت‌های نادرست در مسائل دینی و اجتماعی، نتیجه جهل است و معرفت عمیق، راه رهایی از این گمراهی‌هاست.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با نقد عوام‌زدگی، شبهات در فلسفه و عرفان، و قضاوت‌های نادرست در مسائل اجتماعی، بر ضرورت معرفت عمیق تأکید دارد. جهل، چون سدی در برابر حقیقت است، و مطالعه عمیق و نقادانه، کلید گشودن این سد و رسیدن به نور معرفت الهی است.

بخش پنجم: برتری علم و جایگاه مداد علما

برتری مداد علما بر دماء شهدا

درس‌گفتار به حدیث شریف «مَدَادُ الْعُلَمَاءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ» اشاره کرده و تأکید می‌کند که پایین‌ترین مرتبه عالم (مداد) برتر از بالاترین مرتبه شهید (دم) است. مداد عالم، به عنوان فعل و عصاره کمال او، از دم شهید، که عصاره وجود اوست، برتر است. این برتری، گویی تفاوت میان نوری است که از عالم می‌تابد و خونی است که از شهید جاری می‌شود؛ نور عالم، همه تاریکی‌ها را روشن می‌سازد، در حالی که خون شهید، گواهی بر ایثار اوست.

درنگ: مداد علما، به عنوان عصاره کمال عالم، برتر از دماء شهداست، زیرا علم، نور معرفت را در همه هستی می‌گستراند.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تکیه بر حدیث برتری مداد علما بر دماء شهدا، جایگاه والای علم را در سلوک عرفانی برجسته می‌سازد. علم، چون چراغی است که راه حقیقت را روشن می‌کند و سالک را به سوی کمال الهی هدایت می‌نماید.

بخش ششم: ساختار مصباح الانس و ورود به تمهید جملی

ساختار مقدمات مصباح الانس

درس‌گفتار، ساختار مصباح الانس را در پنج فصل تشریح می‌کند: چهار فصل حکمت نظری و یک فصل حکمت عملی. این مقدمات، چارچوبی برای ورود به تمهید جملی و اصل عرفان فراهم می‌آورد. حکمت عملی، با تکیه بر منازل السائرین، سالک را به سوی کمالات عملی هدایت می‌کند، گویی پلی است که از نظریه به عمل می‌رسد.

درنگ: مقدمات مصباح الانس، با چهار فصل حکمت نظری و یک فصل حکمت عملی، چارچوبی نظام‌مند برای ورود به اصل عرفان فراهم می‌آورد.

ورود به تمهید جملی

پس از اتمام مقدمات، مصباح الانس وارد تمهید جملی می‌شود که اصل عرفان را در بر می‌گیرد. این مرحله، گویی گشودن درهای معرفت عمیق است که سالک را به سوی قواعد و خصوصیات عرفانی هدایت می‌کند. این انتقال، چون سفری است از ظاهر به باطن، از نظریه به حقیقت.

درنگ: تمهید جملی، دروازه ورود به اصل عرفان است که سالک را از مقدمات نظری به عمق معرفت عملی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش

این بخش، ساختار مصباح الانس را به عنوان چارچوبی نظام‌مند برای تبیین عرفان نظری و عملی معرفی کرد. مقدمات، با چهار فصل حکمت نظری و یک فصل حکمت عملی، زمینه‌ساز ورود به تمهید جملی و اصل عرفان است، گویی سفری است که سالک را از مبادی نظری به قله‌های معرفت عملی می‌رساند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این اثر، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۶۱ مصباح الانس از آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مقام او أدنى و مفاهیم مرتبط با آن، از جمله قاب قوسین، احدیت، واحدیت، و مراتب معرفت پرداخت. مقام او أدنى، به عنوان ظرف احدیت، اوج سلوک عرفانی است که در آن، سالک به شهود کل شیء نائل می‌گردد. نقد اختصاص این مقام به پیامبر (ص)، بر جامعیت نظام معرفتی و امکان دسترسی محبین به مراتب نازله تأکید دارد. محبت اصلیه، به عنوان نیروی محرکه، سالک را به وصول کمالات اشتمالی و اختصاصی هدایت می‌کند، و قلب محمدی، به عنوان مظهر احدیت، همه اسماء را در خود جمع می‌سازد.

نقد عوام‌زدگی و شبهات، بر ضرورت معرفت عمیق و اجتناب از قضاوت‌های سطحی تأکید دارد. حدیث برتری مداد علما بر دماء شهدا، جایگاه والای علم را در سلوک عرفانی برجسته می‌سازد. ساختار مصباح الانس، با مقدمات نظری و عملی، زمینه‌ساز ورود به اصل عرفان است. این اثر، گویی چراغی است که راه سالکان را به سوی حقیقت الهی روشن می‌سازد و منبعی ارزشمند برای پژوهشگران علوم دینی و عرفانی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، مقام او ادنى به چه چیزی اشاره دارد؟

2. در درسگفتار، قاب قوسين به چه چیزی اشاره دارد؟

3. طبق متن، تفاوت اصلی مراتب معرفت چیست؟

4. در درسگفتار، اسمای ذاتیه به چه چیزی اشاره دارند؟

5. طبق متن، مقام ختمي در چه ظرفی مظهر احديت است؟

6. مقام او ادنى مختص به سير نبي اكرم است و ديگران به آن دسترسي ندارند.

7. مراتب معرفت به صورت رتبي است، نه طولي، و همه موجودات به تناسب مرتبه خود از آن برخوردارند.

8. قاب قوسين به ظرف احديت اشاره دارد كه برزخ اولي است.

9. محبت اصلیه در درسگفتار به عنوان عين حقیقت حقایق احمدیه معرفی شده است.

10. مداد علما در مقایسه با دماء شهدا در درسگفتار به عنوان مرتبه‌ای پایین‌تر معرفی شده است.

11. تفاوت اصلی بین مقام او ادنى و قاب قوسين چیست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده که مراتب معرفت رتبي است، نه طولي؟

13. محبت اصلیه در مقام او ادنى چه نقشی ایفا می‌کند؟

14. چرا مداد علما در درسگفتار از دماء شهدا افضل دانسته شده است؟

15. منظور از مظهر لا تعين در ظرف ذات چیست؟

پاسخنامه

1. مقام احديت

2. ظرف واحديت

3. رتبی بودن مراتب

4. مفاتیح الغیب و احکام وحدانيه

5. ظرف احديت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. مقام او ادنى ظرف احديت و برزخ اولي است، در حالی که قاب قوسين ظرف واحديت و برزخ ثاني است.

12. زیرا همه موجودات به تناسب مرتبه خود از صفات الهی مانند علم و قدرت برخوردارند، نه اینکه برخی آن را داشته باشند و برخی خیر.

13. محبت اصلیه باعث وصول به کمالات اسمایی اشتمالی و اختصاصی در ظرف احديت می‌شود.

14. زیرا مداد علما کمال فعلي و ذاتي است، در حالی که دماء شهدا عصاره شهيد و مرتبه عالي اوست.

15. مظهر لا تعين در ظرف ذات به معنای مظهری است که مانند ذات، تعين ندارد و در بالاترین مقام کمال اولیای محبوبین قرار دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده