در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 66

متن درس

 

مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶)

مقدمه: در جست‌وجوی حقیقت وجود و نفی کثرات اعتباری

سفر عرفانی به سوی حقیقت توحید، سفری است که سالک را از ظلمات مفاهیم اعتباری و کثرات ذهنی به سوی نور بی‌کران وحدت وجود رهنمون می‌سازد. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شصت و ششم، به تبیین مفاهیم عمیق وجود، ثبوت، اختيار، و نفی امکان و امتناع در چارچوب عرفان نظری و فلسفه اسلامی می‌پردازد. محور این اثر، نقد دیدگاه‌های کلامی و تبیین وحدت وجود است که موجودات را ظهورات حق دانسته و مفاهیم انتزاعی مانند ممکن، ممتنع، و معدوم را فاقد واقعیت عینی می‌شمارد.

بخش اول: وجوب ذاتی حق و نفی امکان و تأخیر

لزوم ذات الهی و علم مطلق به هدایت

بحث با استناد به آیه شریفه وَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا (اسراء، ۸۴؛ : و پروردگارتان به کسی که راه‌یافته‌تر است داناتر است) آغاز می‌شود. این آیه بر علم مطلق الهی به مراتب هدایت بندگان دلالت دارد. در نگاه عرفانی، هدایت نه تنها به معنای تشریعی، بلکه شامل هدایت تکوینی و وجودی است که ظهور موجودات در مراتب وجود را دربرمی‌گیرد. ذات حق، به عنوان واجب‌الوجود، از هرگونه نقص، محدودیت، یا حالت انتظاری مبراست. امکان، تأخیر، یا تعلیق در وجود و صفات الهی راه ندارد، زیرا ذات او لزوم محض است که همه کمالات را به نحو ذاتی دربرمی‌گیرد.

درنگ: ذات الهی، به عنوان واجب‌الوجود، لزوم محض است که از هرگونه امکان، تأخیر، یا نقصان در وجود و صفات مبراست و علم مطلق او به هدایت، ظهور موجودات را در مراتب هستی تضمین می‌کند.

اختيار الهی و سازگاری با لزوم ذاتی

یکی از پرسش‌های بنیادین در الهیات، رابطه اختيار الهی با لزوم ذاتی اوست. اختيار به معنای انجام فعل از سر اراده است، نه تعطیل یا توقف در فعل. برخلاف برداشت عامیانه که اختيار را به انجام گاه‌به‌گاه یک عمل و توقف در آن محدود می‌کند، اختيار الهی اراده‌ای دائمی و مستمر است که با لزوم ذاتی حق منافاتی ندارد. به تعبیری، همان‌گونه که انسان با خواندن مداوم نماز ظهر از سر اراده، مختار است، حق تعالی نیز در افعال بی‌کران خود، از سر اراده‌ای مطلق و بی‌نیاز از تغییر، مختار است. این اختيار، چونان نوری است که از ذات واجب‌الوجود ساطع شده و همه مظاهر هستی را روشن می‌سازد.

نقد برداشت عامیانه از اختيار

دیدگاه عامیانه‌ای که اختيار را به معنای انجام ناپیوسته یک عمل می‌داند، مورد نقد قرار می‌گیرد. این دیدگاه، اختيار را به تغییر و تنوع در افعال محدود کرده و از درک عمق اختيار الهی بازمی‌ماند. اختيار الهی، اراده‌ای است که در دوام و لزوم ذاتی حق متجلی می‌شود و نیازی به تعطیل یا تغییر ندارد. این نقد، چونان آیینه‌ای است که کاستی‌های فهم عامیانه را آشکار کرده و سالک را به سوی درک حقیقی اختيار الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست به تبیین وجوب ذاتی حق، علم مطلق او به هدایت، و اختيار الهی در سازگاری با لزوم ذاتی پرداخت. ذات الهی، به عنوان لزوم محض، از امکان و تأخیر مبراست و اختيار او، اراده‌ای دائمی و مطلق است که همه مظاهر هستی را دربرمی‌گیرد. نقد دیدگاه عامیانه، بر عمق این مفاهیم تأکید کرده و راه را برای فهم توحیدی هموار می‌سازد.

بخش دوم: وجود، ثبوت، و نفی مفاهیم کلامی

وجود به عنوان تنها واقعیت و نفی عدم

در نگاه عرفانی و فلسفی، تنها وجود واقعی است و عدم، صرفاً مفهومی ذهنی و فاقد حقیقت عینی است. این اصل، که ریشه در حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان ابن‌عربی دارد، بر این نکته تأکید می‌کند که همه هستی، ظهور حق است و هیچ‌چیز جز وجود و مظاهر آن واقعیت ندارد. عدم، چونان سایه‌ای است که در برابر نور وجود محو می‌شود و هیچ جایگاه عینی در نظام هستی ندارد.

درنگ: وجود، تنها حقیقت عینی است و عدم، مفهومی ذهنی و فاقد واقعیت است که در برابر نور وجود محو می‌شود.

مفهوم ثبوت و نفی معدوم ثابت

ثبوت، به معنای وجود در علم الهی است، نه وجود خارجی. مفهوم معدوم ثابت، یعنی چیزی که در علم خدا ثابت است اما در خارج موجود نیست، مورد انکار قرار می‌گیرد، زیرا ثبوت خود نوعی وجود است. به تعبیر قرآن کریم، هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا (انسان، ۱؛ : آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشته است که چیزی شایان ذکر نبود؟) بر این نکته دلالت دارد که شیء، حتی پیش از وجود خارجی، در علم الهی ثابت است. این دیدگاه، با نظریه اعیان ثابته ابن‌عربی همخوانی دارد که موجودات را پیش از ظهور خارجی، در علم الهی دارای ثبوت می‌داند.

نقد مباحث کلامی و فقدان اساس علمی

مباحث کلامی، به‌ویژه تقسیم‌بندی‌های وجود، ثبوت، و حال، فاقد پایه علمی و فلسفی دانسته شده‌اند. این مفاهیم، که در کلام معتزله و اشاعره رواج داشتند، به دلیل انتزاعی بودن، از حقیقت وجود فاصله گرفته و به ذهنیت‌های غیرواقعی منجر شده‌اند. در مقابل، فلسفه و عرفان، وجود را محور قرار داده و مفاهیم کلامی را به دلیل فقدان عمق فلسفی رد می‌کنند. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های توهم کلامی را دریده و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد.

نفی امکان و امتناع در عرفان نظری

مفاهیم کلامی امکان و امتناع، به عنوان تقسیم‌بندی‌های ذهنی و انتزاعی، در عرفان نظری مردود شمرده می‌شوند. همه موجودات، ظهورات حق‌اند و تقسیم‌بندی‌هایی مانند ممکن، ممتنع، یا واجب، صرفاً در ذهن انسان شکل می‌گیرند. به تعبیری، هستی چونان اقیانوسی است که همه موج‌های آن، تجلیات نور حق‌اند و هیچ موجی از ذات اقیانوس جدا نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم به تبیین وجود به عنوان تنها واقعیت، نفی عدم، و نقد مفاهیم کلامی امکان، امتناع، و ثبوت معدوم پرداخت. این بخش، با تأکید بر وحدت وجود، همه هستی را ظهور حق دانسته و مفاهیم انتزاعی کلامی را فاقد حقیقت عینی شمرده است. ثبوت در علم الهی، به عنوان وجود علمی، جایگزین مفاهیم نادرست کلامی شده و راه را برای فهم عمیق توحید هموار می‌کند.

بخش سوم: معیت الهی و تبیین مفهوم شیء

نفی معیت غیر با خدا و تأیید معیت خدا با همه

معیت الهی، یکی از مفاهیم بنیادین در عرفان نظری است که با آیاتی چون هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (حدید، ۴؛ : او با شماست هر کجا که باشید) و وَهُوَ أَقْرَبُ إِلَيْكُمْ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق، ۱۶؛ : و او از رگ گردن به شما نزدیک‌تر است) تأیید می‌شود. این معیت، یک‌طرفه است؛ یعنی حق با همه موجودات همراه است، اما هیچ‌چیز در مرتبه ذات الهی با او معیت ندارد. به تعبیری، معیت الهی چونان نور خورشیدی است که همه موجودات را روشن می‌کند، اما هیچ مخلوقی به ذات خورشید دست نمی‌یابد.

درنگ: معیت الهی، حضور ذاتی حق در همه موجودات است، اما هیچ‌چیز در مرتبه ذات او معیت ندارد، چونان نوری که همه را روشن می‌کند اما از دسترس مخلوقات دور است.

مفهوم شیء در علم الهی

مفهوم شیء، در آیاتی چون إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (نحل، ۴۰؛ : سخن ما به چیزی، هنگامی که آن را بخواهیم، این است که به آن بگوییم باش، پس می‌شود) تبیین می‌شود. شیء، شامل هر چیزی است که در علم الهی یا در خارج موجود است. پیش از وجود خارجی، شیء در علم الهی ثابت است و این ثبوت، نوعی وجود علمی است. این مفهوم، با نظریه اعیان ثابته همخوانی دارد که موجودات را پیش از ظهور، در علم الهی دارای ثبوت می‌داند.

تصحیح آیه و نقد منابع نادرست

در برخی منابع، آیه إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ به اشتباه با عبارت «امرنا» نقل شده است. این تصحیح، بر دقت در استناد به قرآن کریم تأکید دارد و نشان می‌دهد که اراده الهی برای خلق یک شیء، تنها با خطاب «کن» محقق می‌شود. این خطاب، چونان کلیدی است که قفل وجود را گشوده و شیء را از علم الهی به ظهور خارجی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم به تبیین معیت الهی، مفهوم شیء در علم الهی، و تصحیح استنادات قرآنی پرداخت. معیت الهی، حضور ذاتی حق در همه موجودات است، اما یک‌طرفه و غیرقابل دسترسی برای مخلوقات. مفهوم شیء، هر چیزی را دربرمی‌گیرد که در علم الهی یا در خارج موجود است، و ثبوت آن در علم الهی، وجود علمی را تأیید می‌کند. این بخش، با نقد منابع نادرست، بر دقت در فهم توحیدی تأکید دارد.

بخش چهارم: قلم اعلی، عقل اول، و نقد مفاهیم فلسفی

قلم اعلی و عقل اول: مظهر اراده الهی

قلم اعلی، به عنوان اولین مخلوق و واسطه خلق عالم، با عقل اول در فلسفه ارسطویی و اسلامی یکی دانسته شده است. این مفهوم، لب و جوهره عالم هستی است که خداوند قصد خلق آن را دارد. به تعبیری، قلم اعلی چونان قلمی است که بر لوح وجود، اراده الهی را نگاشته و عالم را به ظهور می‌رساند. آیه ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (قلم، ۱؛ : نون، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند) بر اهمیت این مفهوم تأکید دارد.

درنگ: قلم اعلی، به عنوان اولین مخلوق و عقل اول، مظهر اراده و علم الهی است که عالم را بر لوح وجود نگاشته و به ظهور می‌رساند.

نقد تقسیم‌بندی‌های کلامی و فلسفی

تقسیم‌بندی‌های کلامی و فلسفی، مانند واجب، ممکن، و ممتنع، به دلیل انتزاعی بودن مورد نقد قرار می‌گیرند. در عرفان نظری، تنها وجود حق و ظهورات او واقعی‌اند و این تقسیم‌بندی‌ها، صرفاً مفاهیمی ذهنی‌اند که از حقیقت وجود فاصله دارند. این نقد، با دیدگاه وحدت وجود همخوانی دارد که همه موجودات را مظاهر حق می‌داند و تمایزات کلامی را نفی می‌کند.

نقد دیدگاه معتزله و ثبوت معدومات

دیدگاه معتزله، که معدومات ممکن را دارای ثبوت ذاتی می‌داند، باطل شمرده می‌شود، زیرا ثبوت خود نوعی وجود است و معدوم نمی‌تواند ثبوت داشته باشد. این نقد، بر اصل وحدت وجود تأکید دارد که همه هستی را ظهور حق می‌داند و هرگونه واسطه بین وجود و عدم را نفی می‌کند. به تعبیری، هستی چونان جویباری است که از چشمه وجود حق سرچشمه گرفته و هیچ معدومی در آن راه ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم به تبیین قلم اعلی و عقل اول به عنوان مظهر اراده الهی، و نقد تقسیم‌بندی‌های کلامی و فلسفی پرداخت. قلم اعلی، واسطه خلق عالم است که اراده الهی را بر لوح وجود نگاشته است. نقد دیدگاه‌های معتزله و تقسیم‌بندی‌های انتزاعی، بر وحدت وجود تأکید کرده و مفاهیم نادرست را از منظر عرفانی رد می‌کند.

بخش پنجم: خلاقیت ذهن انسانی و نقد شناخت نادرست

خلاقیت بی‌نهایت ذهن انسانی

ذهن انسانی، به عنوان مظهر خلاقیت الهی، ظرفیت بی‌نهایتی برای خلق مفاهیم و تصورات دارد. این خلاقیت، به خلقت الهی تشبیه شده و نشان‌دهنده شباهت انسان به خالق در مرتبه وجود ذهنی است. به تعبیری، ذهن انسان چونان کارگاهی است که بی‌وقفه مفاهیم و صورت‌های بی‌شمار را می‌آفریند و در این آفرینش، جلوه‌ای از خلاقیت الهی را متجلی می‌سازد.

درنگ: ذهن انسانی، چونان کارگاهی بی‌کران، مفاهیم و صورت‌های بی‌شمار را می‌آفریند و در این خلاقیت، جلوه‌ای از خلاقیت الهی را منعکس می‌کند.

نقد شناخت نادرست و ضرورت مميزی

شناخت نادرست، ریشه بسیاری از مفاهیم اعتباری مانند ممکن، ممتنع، و معدوم است. متکلمان و برخی فلاسفه، به دلیل ناتوانی در حل مسئله شناخت، به مفاهیم انتزاعی پناه برده‌اند. ضرورت مميزی، یعنی توانایی تمییز حق از باطل، برای سالک عرفانی و پژوهشگر فلسفی حیاتی است. این مميزی، چونان چراغی است که تاریکی‌های ذهن را روشن کرده و راه حقیقت را نشان می‌دهد.

نقد تصورات عامیانه درباره مفاهیم عرفانی

تصورات عامیانه درباره مفاهیمی مانند قلم اعلی، لوح، و عرش، به دلیل فقدان مميزی و فهم دقیق، مورد نقد قرار می‌گیرند. فهم این مفاهیم، نیازمند تصوری روشن و عمیق است که از سطح ظاهری فراتر رود. به تعبیری، این مفاهیم چونان گنج‌هایی‌اند که تنها با کلید معرفت و مميزی گشوده می‌شوند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم به خلاقیت بی‌نهایت ذهن انسانی، نقد شناخت نادرست، و ضرورت مميزی پرداخت. ذهن انسان، مظهر خلاقیت الهی است که مفاهیم بی‌شماری را می‌آفریند. نقد تصورات عامیانه و مفاهیم اعتباری، بر لزوم فهم دقیق و مميزی تأکید کرده و راه را برای معرفت توحیدی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شصت و ششم، سفری عرفانی و فلسفی را در پرتو وحدت وجود ترسیم می‌کند. این اثر، با تبیین وجوب ذاتی حق، نفی مفاهیم کلامی امکان و امتناع، و تأکید بر وجود به عنوان تنها واقعیت، سالک را به سوی حقیقت توحید هدایت می‌کند. معیت الهی، قلم اعلی، و خلاقیت ذهن انسانی، به عنوان مظاهر اراده و علم الهی، در این مسیر روشنگرند. نقد دیدگاه‌های معتزله، تصورات عامیانه، و شناخت نادرست، بر عمق تحلیل عرفانی افزوده و جامعیت این اثر را نشان می‌دهد. این کتاب، چونان نردبانی است که پژوهشگران الهیات و عرفان را به قله معرفت توحیدی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم «اختیار» در رابطه با خداوند به چه معناست؟

2. طبق متن، کدام آیه قرآن در مورد «انما قولنا لشیء اذا اردناه ان نقول له کن فیکون» ذکر شده است؟

3. بر اساس درسگفتار، مفهوم «ثبوت» در فلسفه به چه اشاره دارد؟

4. در متن درسگفتار، کدام شخصیت عرفانی به عنوان منبع بحث در «نفحات» ذکر شده است؟

5. طبق متن، چرا معتزله معتقد بودند که ممکنات معدومه «ثابته فی انفسها» هستند؟

6. مفهوم «اختیار» در متن درسگفتار با لزوم ذاتی خداوند منافات دارد.

7. طبق متن، مفهوم «ممتنع» به چیزی اشاره دارد که در ذهن انسان ساخته می‌شود.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که عقل اول همان قلم اعلی است.

9. بر اساس متن، معتزله معتقد بودند که بین وجود و عدم واسطه‌ای وجود دارد.

10. متن درسگفتار تأکید دارد که تمام موجودات در نهایت ظهور حق هستند.

11. تفاوت اصلی بین «وجود» و «ثبوت» در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا متن درسگفتار مفهوم «ممکن» و «ممتنع» را رد می‌کند؟

13. طبق متن، چرا معتزله در بحث شناخت دچار مشکل بودند؟

14. منظور از «قلم اعلی» در متن درسگفتار چیست؟

15. چرا متن درسگفتار تأکید دارد که «عدم» وجود ندارد؟

پاسخنامه

1. اختیار به معنای انجام عمل از روی اراده است.

2. آیه 40 سوره نحل

3. وجود در علم خداوند

4. صدرالدین قونوی

5. چون بدون وجود، در خودشان ثابت هستند.

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. وجود به موجودیت در عالم خارج یا علم خداوند اشاره دارد، در حالی که ثبوت به وجود در علم خداوند بدون ضرورت وجود خارجی اطلاق می‌شود.

12. زیرا این مفاهیم ذهنی و انتزاعی هستند و در نهایت همه چیز یا وجود است یا ظهور حق.

13. چون نتوانستند مفاهیم وجود، عدم، و ثبوت را به درستی از منظر شناخت حل کنند.

14. قلم اعلی به عقل اول اشاره دارد که لب عالم هستی و معانی تعینات امکانیه است.

15. زیرا عدم مفهومی ذهنی است و هر چه هست، وجود یا ظهور حق است.

فوتر بهینه‌شده