در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 9

متن درس






مصباح الانس: مراتب بطون و سلوک عرفانی در مصباح الانس

مصباح الانس: مراتب بطون و سلوک عرفانی در مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹)


مقدمه: درآمدی بر مراتب بطون در عرفان نظری

کتاب شریف مصباح الانس، اثر گران‌سنگ ابن فناری به عنوان شرحی بر مفتاح غیب الجمع و الوجود صدرالدین قونوی، یکی از برجسته‌ترین آثار عرفان نظری در سنت اسلامی است که با تکیه بر قرآن کریم و مأثورات معصومین علیهم‌السلام، راهی به سوی معرفت الهی می‌گشاید. این اثر، چونان مشعلی است که با روشنایی معقول و شهود معتبر، مسیر الفت با خداوند را برای سالک هموار می‌سازد. درس‌گفتار نهم از سلسله مباحث آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که برگرفته از نوار شماره نه (مورخ ۱۸/۷/۱۳۸۷) است، به تبیین مراتب بطون، سلوک عرفانی، و تمایز میان حقیقت الهی و معرفت انسانی می‌پردازد. این درس‌گفتار، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به بررسی فصول مقدماتی کتاب، تقسیم علوم، و سیر مراتب بطون از حیات دنیوی تا احدیت جمع‌الجمع اختصاص دارد.

درنگ: مصباح الانس، با تبیین مراتب بطون از ناسوت تا احدیت، چونان نردبانی است که سالک را از حیات دنیوی به وحدت عینی با حق رهنمون می‌سازد.

بخش یکم: فاتحه و گشایش معرفت عرفانی

دوگانگی معنایی فاتحه

درس‌گفتار با تبیین معنای دوگانه فاتحه آغاز می‌شود: فاتحه، در عرفان به معنای گشایش و آغاز سلوک است، برخلاف معنای عرفی آن که به پایان و بسته شدن اشاره دارد. این دوگانگی، چونان آینه‌ای است که تفاوت نگاه عرفانی و عرفی را بازمی‌تاباند. در عرفان، فاتحه دروازه‌ای است که سالک را به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد، در حالی که در نگاه عرفی، نشانه‌ای از پایان حیات دنیوی است. این تمایز، بر اهمیت نگاه باطنی در فهم مفاهیم عرفانی تأکید می‌ورزد.

درنگ: فاتحه در عرفان، به مثابه کلیدی است که دروازه معرفت الهی را می‌گشاید، برخلاف معنای عرفی آن که به پایان اشاره دارد.

ساختار فصول مقدماتی

مصباح الانس در مقدمات خود، به پنج فصل تقسیم شده که هر یک به جنبه‌ای از علوم شرعی و عرفانی می‌پردازد. این ساختار، چونان نقشه‌ای است که مسیر معرفت را برای سالک ترسیم می‌کند. فصل نخست، به تقسیم علوم اختصاص دارد و علوم را به دو دسته ابدان (جسمانی) و ادیان (دینی) تفکیک می‌کند. سپس، علوم ادیان به ظاهری و باطنی تقسیم می‌شوند، و این تقسیم‌بندی، بنیانی برای تبیین مراتب بطون فراهم می‌آورد.

درنگ: ساختار پنج‌فصلی مقدمات مصباح الانس، چارچوبی نظام‌مند برای تبیین علوم شرعی و عرفانی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تقسیم علوم و مراتب بطون

تقسیم علوم شرعی

علوم شرعی در مصباح الانس به اصلی، فرعی، کلی، و جزئی تقسیم شده‌اند. علوم ادیان، که محور این درس‌گفتار است، به دو شاخه ظاهری و باطنی تفکیک می‌شوند. این علوم، چونان دو نهرند که از چشمه زلال قرآن کریم و حدیث سرچشمه گرفته و در حوض کوثر به هم می‌پیوندند. این وحدت منشأ، بر اصالت و پیوستگی علوم دینی تأکید دارد.

مراتب بطون و عمق معرفت

مفهوم بطون، یکی از محوری‌ترین مباحث عرفان نظری است که در این درس‌گفتار به تفصیل بررسی شده است. بطون، به مراتب متعدد معرفت اشاره دارد که از هفت تا هفتاد بطن، بسته به روایات، شمرده شده‌اند. این مراتب، چونان لایه‌های اقیانوسی عمیق‌اند که هر چه سالک به عمق پیش می‌رود، به حقیقت نزدیک‌تر می‌شود. درس‌گفتار، سه بطن نخست را در سال گذشته بررسی کرده و اکنون به تبیین بطون چهارم تا هفتم می‌پردازد.

درنگ: مراتب بطون، از هفت تا هفتاد، چونان لایه‌های معرفت‌اند که سالک را از ظاهر به باطن حقیقت رهنمون می‌سازند.

سیر مراتب بطون

سیر مراتب بطون، از ظرف ایمان آغاز شده، به احسان، و سپس به ولايت و مراتب عالی‌تر (اول، اوسط، و نهایت) پیش می‌رود. این سیر، چونان نردبانی است که سالک را از حیات دنیوی به احدیت جمع‌الجمع می‌رساند. هر بطن، ظرفی است که سالک در آن به معرفتی عمیق‌تر دست می‌یابد، و این سیر، با استناد به روایات و احادیث، تبیین شده است.

درنگ: سیر مراتب بطون، از ایمان تا احدیت، مسیری است که سالک را به وحدت عینی با حق رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: تمایز حقیقت و معرفت

تمایز حقیقت الهی و معرفت انسانی

یکی از نکات بنیادین درس‌گفتار، تمایز میان حقیقت الهی و معرفت انسانی است. حقیقت الهی، با شئونات و تعینات خود، مستقل از ادراک انسانی است، در حالی که معرفت، به نحوه دید و درک سالک وابسته است. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان دستگاه حقیقت و دستگاه معرفت را ترسیم می‌کند. خلط این دو، که در برخی بخش‌های مصباح الانس رخ داده، به سوءتفاهم در فهم عرفان منجر می‌شود.

درنگ: تمایز میان حقیقت الهی و معرفت انسانی، از خلط مفاهیم و انحراف در فهم عرفان جلوگیری می‌کند.

استقلال حقیقت الهی

حقیقت الهی، با شئونات، تعینات، اسما، و صفات خود، مستقل از وجود یا ادراک انسان است. این استقلال، چونان اقیانوسی است که امواجش، بی‌نیاز از نگاه بیننده، در جریان‌اند. درس‌گفتار تأکید می‌کند که معرفت سالک، اگر با تعینات الهی همراه شود، به معرفت حقیقی بدل می‌گردد، اما حقیقت، فارغ از معرفت ما، وزان خود را دارد.

درنگ: حقیقت الهی، با شئونات و تعینات خود، مستقل از ادراک انسانی است و وزان خویش را حفظ می‌کند.

نقد خلط حقیقت و معرفت

مصباح الانس، در برخی موارد، حقیقت الهی و معرفت انسانی را خلط کرده که این امر، به ابهام در تبیین مفاهیم عرفانی منجر شده است. این نقد، چونان تیغی است که مفاهیم را از آميختگی می‌رهاند و بر ضرورت تفکیک این دو دستگاه تأکید می‌ورزد. این تفکیک، برای فهم دقیق عرفان نظری و جلوگیری از انحرافات ضروری است.

درنگ: خلط حقیقت و معرفت در مصباح الانس، نیازمند پالایش است تا فهم عرفان نظری دقیق‌تر شود.

بخش چهارم: جایگاه مصباح الانس و پالایش عرفان

برتری مصباح الانس

مصباح الانس، به دلیل دقت علمی، عمق عرفانی، و نظام‌مندی، از برجسته‌ترین آثار عرفان نظری است. این کتاب، چونان گنجی است که با ترکیب متن قونوی و شرح ابن فناری، راهی روشن به سوی معرفت الهی می‌گشاید. درس‌گفتار تأکید می‌کند که در طول تاریخ عرفان، اثری علمی‌تر و شسته‌رفته‌تر از مصباح الانس یافت نمی‌شود.

درنگ: مصباح الانس، به دلیل دقت علمی و عمق عرفانی، از برجسته‌ترین آثار عرفان نظری در سنت اسلامی است.

تصحیح ابن عربی توسط قونوی

صدرالدین قونوی، شاگرد محیی‌الدین ابن عربی، با نظام‌مند کردن آرای استاد خود، عرفان او را از اشکالات پالایش کرده است. این پالایش، چونان صیقل دادن آینه‌ای است که نور حقیقت را روشن‌تر بازمی‌تاباند. قونوی با دقت و منطق، مفاهیم عرفانی را به سطحی علمی‌تر ارتقا داده و مصباح الانس، محصول این تلاش است.

درنگ: قونوی با پالایش آرای ابن عربی، عرفان نظری را به سطحی علمی‌تر و نظام‌مندتر ارتقا داده است.

ترویج عرفان محبوبین

درس‌گفتار بر ضرورت احیای عرفان محبوبین در حوزه‌های علمی تأکید می‌ورزد. این عرفان، که ریشه در منابع اصیل شیعی دارد، به دلیل فقدان حضور در مراکز علمی، نیازمند ترویج است. این دعوت، چونان فراخوانی است به بازسازی گنجی معنوی که در حوزه‌ها غریب مانده است.

درنگ: عرفان محبوبین، با ریشه در منابع شیعی، نیازمند احیا و ترویج در حوزه‌های علمی است.

بخش پنجم: مراتب هفت‌گانه بطون

بطن اول: حیات دنیوی

بطن اول، به حیات دنیوی در عالم ناسوت اشاره دارد. این مرتبه، چونان ساحلی است که سالک در آن با ظواهر مادی روبه‌روست. این بطن، ابتدایی‌ترین سطح ادراک است که سالک را به سوی مراتب عمیق‌تر هدایت می‌کند.

درنگ: بطن اول، حیات دنیوی در ناسوت است که ابتدایی‌ترین مرتبه ادراک سالک را تشکیل می‌دهد.

بطن دوم: ظرف اعطایی

بطن دوم، به ظرف اعطایی اشاره دارد که با آیه شریفه رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً (بقره: ۲۰۱) تبیین می‌شود. این آیه را چنین آورده است: «پروردگارا! در این دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت [نیز] نیکی عطا کن.» این مرتبه، به توازن میان نیازهای مادی و معنوی سالک اشاره دارد.

درنگ: بطن دوم، ظرف اعطایی است که با دعای خیر در دنیا و آخرت، توازن میان مادی و معنوی را نشان می‌دهد.

بطن سوم: ظرف روحی

بطن سوم، به مرتبه روحی و رویت باطنی در عالم ارواح و لوح محفوظ اشاره دارد. این مرتبه، چونان پلی است که سالک را از ظواهر مادی به سوی شهود باطنی هدایت می‌کند. این بطن، آغاز درک عمیق‌تر حقیقت است.

درنگ: بطن سوم، ظرف روحی است که سالک را به سوی رویت باطنی و درک عالم ارواح رهنمون می‌سازد.

بطن چهارم: سر الهی

بطن چهارم، به سر الهی و ظهور حقیقت انسانی در مراتب روح، مثال، و حس اشاره دارد. این مرتبه، با حدیث شریف «کُنتُ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ» تبیین می‌شود که به مقام احسان و آغاز ولايت اشاره دارد. در این مرتبه، سالک به مقام وحدت با حق می‌رسد، چنان‌که چشم و گوش او، چشم و گوش حق می‌شود.

درنگ: بطن چهارم، سر الهی است که با حدیث «کُنتُ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ»، آغاز ولايت و اوج احسان را نشان می‌دهد.

بطن پنجم: قلب مؤمن

بطن پنجم، به قلب مؤمن به‌عنوان جایگاه تجلی الهی اشاره دارد. این مرتبه، اوسط ولايت است که با حدیث «وَسِعَنِي قَلبُ عَبدِي المُؤمِن» تبیین می‌شود. قلب مؤمن، چونان ظرفی است که فیض الهی را دریافت می‌کند و سالک را به مراتب عالی‌تر ولايت هدایت می‌کند.

درنگ: بطن پنجم، قلب مؤمن است که به‌عنوان جایگاه تجلی الهی، اوسط ولايت را نشان می‌دهد.

بطن ششم: جمع رحمانی

بطن ششم، به جمع رحمانی میان ظاهر و باطن در دایره صفات الهی اشاره دارد. این مرتبه، که به کاملین و افراد (تک‌ها) اختصاص دارد، تخلق سالک به صفات الهی را نشان می‌دهد. کاملین، با وصف کمال ذاتی، و افراد، با وصف یگانگی، در این مرتبه به نهایات ولايت می‌رسند.

درنگ: بطن ششم، جمع رحمانی است که با تخلق به صفات الهی، سالک را به نهایات ولايت رهنمون می‌سازد.

بطن هفتم: احدیت جمع‌الجمع

بطن هفتم، به احدیت جمع‌الجمع و وحدت عینی با حق اختصاص دارد. این مرتبه، تنها به وارثان مقام محمدی (ص) تعلق می‌گیرد که با تنصیص الهی برگزیده شده‌اند. این مقام، چونان قله‌ای است که سالک در آن به فنای کامل در ذات الهی می‌رسد.

درنگ: بطن هفتم، احدیت جمع‌الجمع است که تنها به وارثان مقام محمدی (ص) اختصاص دارد.

بخش ششم: نقد و پالایش مفاهیم عرفانی

تفاوت علم حق و علم انسان

علم الهی، به‌عنوان صفت ذاتی حق، از علم انسانی، که وصف مخلوق است، متمایز است. این تمایز، چونان تفاوت میان نور خورشید و بازتاب آن در آینه است. علم انسان، محدود به ظرفیت ادراک اوست، در حالی که علم حق، بی‌کران و مطلق است.

درنگ: علم الهی، صفت ذاتی حق است و از علم انسانی، که وصف مخلوق است، متمایز می‌گردد.

وصول به لاتعین

اولیای الهی قادرند به مرتبه لاتعین ذات وصول یابند، اما این وصول مستلزم فنای نفس و رهایی از خودیت است. این مرتبه، چونان دری است که به سوی وحدت کامل با حق گشوده می‌شود، اما سالک در آن، خود را باطل می‌بیند تا در حق باقی بماند.

درنگ: وصول به لاتعین، مستلزم فنای نفس است که سالک را به وحدت کامل با ذات الهی می‌رساند.

محدودیت ناسوت

تعلق به ناسوت، مانع وصول به مراتب عالی عرفانی است. این تعلق، چونان زنجیری است که سالک را در ساحل مادیات نگه می‌دارد و از صعود به قله‌های معرفت بازمی‌دارد. اولیای الهی، با پرهیز از نان ناسوت، تنها به حق متکی‌اند.

درنگ: تعلق به ناسوت، مانع صعود به مراتب عالی عرفانی است و اولیای الهی از آن پرهیز می‌کنند.

قصد قربت در اعمال

قصد قربت، اعمال عادی مانند خوردن را به عبادت بدل می‌کند. سالک حقیقی، حتی در برابر بلا، با قصد قربت عمل می‌کند و این اخلاص، او را از تعلقات ناسوتی می‌رهاند. این اصل، چونان مشعلی است که راه سلوک را در همه حالات روشن می‌سازد.

درنگ: قصد قربت، اعمال عادی را به عبادت بدل می‌کند و اخلاص در برابر بلا را ضروری می‌داند.

نقد مصرف ناسوتی

تعلق به ناسوت، به فساد مالی و اجتماعی منجر می‌شود که مانع سلوک معنوی است. درس‌گفتار، با اشاره به مثال‌هایی از سوءاستفاده‌های مالی، بر پیامدهای منفی تعلقات مادی تأکید می‌کند. این نقد، چونان هشداری است که سالک را از غرق شدن در ناسوت برحذر می‌دارد.

درنگ: تعلق به ناسوت، به فساد مادی و معنوی منجر می‌شود و مانع سلوک عرفانی است.

بخش هفتم: مراتب ولايت و عبودیت

ولايت و عبودیت

ولايت، باطن است که در قالب عبودیت (نبوت، رسالت، امامت) ظاهر می‌شود. ولى الهی، پیش از هر چیز، بنده خداست. این رابطه، چونان ریشه و شاخه درختی است که عبودیت، ظهور ولايت باطنی است. درس‌گفتار تأکید می‌کند که ولايت، باطن است و عبودیت، ظاهر آن.

درنگ: ولايت، باطن است که در عبودیت (نبوت، رسالت، امامت) ظاهر می‌شود و ولى الهی، پیش از هر چیز، بنده خداست.

عصمت و خلافت

عصمت و ولايت، اوصاف باطنی، و نبوت، رسالت، امامت، و خلافت، اوصاف ظاهری‌اند. خلافت، بدون عصمت، انباء، یا عدالت، غصب است و فاقد مشروعیت. این تمایز، چونان خطی است که اولیای حقیقی را از مدعیان کاذب جدا می‌سازد.

درنگ: عصمت و ولايت، اوصاف باطنی، و خلافت، وصف ظاهری است که بدون عصمت یا عدالت، غصب محسوب می‌شود.

نقد خلافت سیفی

خلافت سیفی، که مبتنی بر شمشیر و زور است، فاقد حقیقت ولايت و عصمت است. درس‌گفتار، با نقد دیدگاه اهل سنت که صاحب سیف را ولى می‌دانند، بر اصالت ولايت و تنصیص الهی تأکید می‌کند. این نقد، چونان تیغی است که مشروعیت زور را از ولايت جدا می‌سازد.

درنگ: خلافت سیفی، فاقد حقیقت ولايت است و تنصیص الهی، تنها علت تامه مشروعیت است.

حب قربی اولیا

محبت به اولیای معصومین، ریشه در قرب الهی دارد، نه در زور و سیف. این حب، چونان نوری است که دل‌های مؤمنان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. اولیای الهی، با پرهیز از زور، تأثیر معنوی خود را بر دل‌ها می‌گذارند.

درنگ: محبت به اولیای معصومین، ریشه در قرب الهی دارد و از زور و سیف بی‌نیاز است.

نبوت انبائی

نبوت انبائی، به جوشش باطنی دل اشاره دارد که بدون ادعای نبوت ظاهری، در زمان غیبت نیز ممکن است. این نبوت، چونان چشمه‌ای است که از درون سالک می‌جوشد، اما اظهار نمی‌شود.

درنگ: نبوت انبائی، جوشش باطنی دل است که بدون ادعای ظاهری، در زمان غیبت نیز ممکن است.

بخش هشتم: نقد انحرافات و ادعاهای کاذب

نقد بهائیت

درس‌گفتار، با اشاره به بهائیت، بر بطلان ادعاهای کاذب تأکید می‌کند. این ادعاها، هرچند در ظاهر موفق باشند، فاقد حقیقت‌اند و نمی‌توانند جایگزین ولايت الهی شوند. این نقد، چونان آینه‌ای است که بطلان مدعیان بدون تنصیص را نشان می‌دهد.

درنگ: ادعاهای کاذب مانند بهائیت، فاقد حقیقت‌اند و نمی‌توانند جایگزین ولايت الهی شوند.

مثال حاجی سبزواری

درس‌گفتار، با اشاره به تحریف هویت اولیا مانند حاجی سبزواری، خطر انحرافات معنوی را نشان می‌دهد. این تحریفات، چونان سایه‌ای‌اند که بر نور حقیقت می‌افتند و از اصالت آن می‌کاهند.

درنگ: تحریف هویت اولیا، نشانه فقدان حقیقت در ادعاهای کاذب است.

نقد سیف و زور

مشروعیت مبتنی بر سیف، فاقد حقیقت و مخالف دین و ولايت است. درس‌گفتار، با نقد عبارت «خَرَجَ بِالسَّیفِ کَانَ وَلیّاً»، بر بطلان این دیدگاه تأکید می‌کند. این نقد، چونان خطی است که ولايت حقیقی را از زور جدا می‌سازد.

درنگ: مشروعیت مبتنی بر سیف، فاقد حقیقت است و ولايت الهی بر تنصیص استوار است.

بخش نهم: تنصیص و مشروعیت الهی

تنصیص: علت تامه

تنصیص الهی، تنها علت تامه برای مشروعیت ولايت و خلافت است. اولیای الهی، با نص الهی برگزیده می‌شوند، هرچند هویتشان ممکن است مخفی بماند. این تنصیص، چونان مهر الهی است که مشروعیت را تضمین می‌کند.

درنگ: تنصیص الهی، تنها علت تامه برای مشروعیت ولايت و خلافت است.

محبوبین و تنصیص

محبوبین الهی، با تنصیص الهی برگزیده می‌شوند، اما هویتشان ممکن است برای دیگران ناشناخته باشد. این ویژگی، چونان رازی است که در دل حقیقت نهان است و تنها با نص الهی آشکار می‌شود.

درنگ: محبوبین الهی، با تنصیص برگزیده می‌شوند، اما هویتشان ممکن است مخفی بماند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار نهم از سلسله مباحث مصباح الانس، با تبیین مراتب بطون، سلوک عرفانی، و تمایز میان حقیقت الهی و معرفت انسانی، گامی بلند در فهم عرفان نظری برمی‌دارد. این درس‌گفتار، با تقسیم علوم به ظاهری و باطنی، ترسیم هفت مرتبه بطون از ناسوت تا احدیت جمع‌الجمع، و تأکید بر تنصیص الهی، راهی روشن برای سالکان معرفت می‌گشاید. نقد خلط حقیقت و معرفت، دفاع از عرفان محبوبین، و رد خلافت سیفی، از محورهای کلیدی این بحث است. مصباح الانس، به‌عنوان اثری بی‌مانند، با پالایش آرای ابن عربی توسط قونوی، گنجی است که نیازمند مطالعه نظام‌مند و ترویج در حوزه‌های علمی است. این درس‌گفتار، دعوتی است به تأمل در سلوک عرفانی و پرهیز از انحرافات ناشی از تعلقات ناسوتی و ادعاهای کاذب.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، منظور از 'فاتحه' در ابتدای مصباح الانس چیست؟

2. طبق متن، 'بطن رابع' به کدام مرتبه اشاره دارد؟

3. در متن درسگفتار، 'لسان' بطن رابع چیست؟

4. بر اساس متن، بطن سادس به چه کسانی اختصاص دارد؟

5. طبق متن، 'مفاتیح الثانیه' به چه چیزی اشاره دارد؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که حقیقت و معرفت در عرفان یکی هستند و نباید تفکیک شوند.

7. بر اساس متن، بطن سابع تنها برای صاحب ارث محمدی قابل دسترسی است.

8. متن درسگفتار تأکید دارد که خلافت سیفی به معنای خلافت الهی است.

9. طبق متن، علم حق به حق با علم انسان به حق تفاوت دارد.

10. متن درسگفتار بیان می‌کند که همه انبیا رسول هستند.

11. تفاوت اصلی بین حقیقت و معرفت در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، خلافت سیفی نمی‌تواند خلافت الهی باشد؟

13. منظور از 'بطن سابع' در متن چیست؟

14. چرا متن درسگفتار تأکید دارد که اولیای الهی نان ناسوت را نمی‌خورند؟

15. تفاوت بین نبوت تنصیصی و نبوت انبائی چیست؟

پاسخنامه

1. باز شدن و آغاز مقدمات بحث

2. مرتبه سر الهی و ظهور عینی انسان

3. حدیث 'کنت سمعه و بصره'

4. اولیای کامل و افراد

5. صفات الوهیت در برزخیت ثانیه

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حقیقت به ذات و تعینات الهی مربوط است که مستقل از ادراک ماست، در حالی که معرفت به نحوه دید و شناخت ما از حقیقت بستگی دارد.

12. زیرا خلافت سیفی مبتنی بر زور و شمشیر است، در حالی که خلافت الهی نیازمند ولایت، عصمت یا عدالت است.

13. بطن سابع به مقام احدیت جمع الجمع اشاره دارد که تنها برای صاحب ارث محمدی قابل دسترسی است.

14. زیرا اولیای الهی با قصد قربت عمل می‌کنند و از تعلقات ناسوتی دوری می‌گزینند تا به حقیقت الهی متصل شوند.

15. نبوت تنصیصی با نص الهی مشخص می‌شود، در حالی که نبوت انبائی از جوشش باطنی دل ناشی می‌شود و تنصیص ندارد.

فوتر بهینه‌شده