متن درس
مصباح الانس: کاوشی در کلی طبیعی و مسئله حمل در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۸)
مقدمه
این اثر، بازتاب تأملات عمیق فلسفی و منطقی در یکی از پیچیدهترین مباحث فلسفه اسلامی، یعنی مسئله کلی طبیعی و حمل حقایق، است که از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۸، مورخ ۵/۱۲/۱۳۸۹) در شرح کتاب شریف مصباح الانس استخراج شده است. این نوشتار، با رویکردی علمی و آکادمیک، به بررسی اختلافات فلاسفه در باب وجود کلی طبیعی، تمایز وجود و ماهیت، و امکان حمل حقایق در خارج میپردازد. با نگاهی نقادانه به دیدگاههای فیلسوفان ماهیتمحور، این متن بر اولویت وجود بر ماهیت و نقش آن در حل مسائل فلسفی تأکید دارد.
بخش اول: مبانی نظری کلی طبیعی و حمل حقایق
این بخش، به تبیین مفهوم کلی طبیعی، نقد دیدگاههای ماهیتمحور، و تأکید بر وحدت وجود بهعنوان مبنای حمل حقایق اختصاص دارد. با بررسی آرای فلاسفهای چون قطبالدین رازی و خواجه نصیرالدین طوسی، این بخش چارچوبی علمی برای فهم مسئله ارائه میدهد.
۱. نقد قطبالدین رازی به حمل حقایق
قطبالدین رازی، فیلسوف برجسته مکتب ری، معتقد است که حقایقی مانند جنس، فصل و نوع، هنگامی که در فرد متحقق میشوند، به دلیل تعددشان، حمل میان آنها ممتنع است. این دیدگاه، به محدودیت حمل منطقی حقایق متکثر در خارج اشاره دارد، زیرا حمل نیازمند وحدتی است که کثرت حقایق آن را مختل میکند. این نقد، همانند آیینهای است که تناقض ظاهری کثرت حقایق را در برابر وحدت حمل نمایان میسازد.
درنگ: قطبالدین رازی، به دلیل تعدد حقایق جنس، فصل و نوع در فرد، حمل میان آنها را در خارج ممتنع میداند. |
۲. مسئله کلی طبیعی
بحث کلی طبیعی، یکی از مناقشات بنیادین فلسفه اسلامی است که بر این پرسش متمرکز است: آیا کلی طبیعی در خارج موجود است یا تنها در عقل تحقق دارد؟ این مسئله، همانند دری است که به سوی تمایز میان وجود خارجی و وجود ذهنی کلیات گشوده میشود، و فلاسفه را به دو اردوگاه وجودمحور و ماهیتمحور تقسیم کرده است.
۳. تمایز وجود و ماهیت
طبیعت، به معنای وجود در خارج تحقق دارد، نه به معنای ماهیت. جنس، فصل و نوع، مفاهیمی ذهنیاند و وجود خارجی آنها به وجود بازمیگردد. این دیدگاه، بر اولویت وجود بر ماهیت تأکید دارد، چنانکه ماهیت، مفهومی انتزاعی است، اما وجود، حقیقتی عینی و خارجی. این تمایز، همانند نوری است که تاریکی مفاهیم ذهنی را از حقیقت وجود جدا میسازد.
درنگ: طبیعت، به معنای وجود در خارج است، نه ماهیت؛ جنس، فصل و نوع، مفاهیم ذهنیاند و وجودشان به وجود وابسته است. |
۴. وحدت وجود و کثرت ماهیت
ماهیت، مصدر کثرت است، زیرا دو ماهیت نمیتوانند یکی شوند، اما وجود، مصدر وحدت است و تنها یک معنا دارد. این تمایز، ریشه اختلافات فلاسفه در مسئله کلی طبیعی را تشکیل میدهد. وحدت وجود، امکان حمل را فراهم میکند، در حالی که کثرت ماهیت، حمل را ممتنع میسازد. این اصل، همانند رودی است که از سرچشمه وحدت وجود جاری شده و کثرت ماهیات را در خود حل میکند.
۵. مشکل ماهیت در کلی طبیعی
فلاسفهای که به ماهیت گرایش داشتند، در تبیین وحدت چند چیز در خارج با دشواری مواجه شدند. گرایش به ماهیت، به دلیل کثرت ذاتی آن، مسئله حمل و وحدت کلی طبیعی را پیچیده کرد. این مشکل، همانند گرهی است که در تار و پود ماهیتباوری تنیده شده و تنها با تیغ وجودمحوری گشوده میشود.
۶. وجود و حمل
در دیدگاه وجودمحور، همه چیز در خارج یکی است و کلی طبیعی، به معنای وجود، در خارج متحقق است. این رویکرد، با تأکید بر وحدت وجود، مسئله حمل را حل میکند، زیرا وجود، برخلاف ماهیت، قابل حمل است. این دیدگاه، همانند کلیدی است که قفل پیچیدگیهای حمل را میگشاید.
درنگ: در دیدگاه وجودمحور، کلی طبیعی به معنای وجود در خارج متحقق است و به دلیل وحدت وجود، حمل ممکن میشود. |
۷. اختلافات فلاسفه
اختلافات فلاسفه در کلی طبیعی، ناشی از گرایش به ماهیت بود که آنها را سردرگم کرد. این اختلافات، به دلیل عدم توافق بر سر مبنای وجود یا ماهیت، به مناقشات دامنهداری منجر شد. این مناقشات، همانند شاخههای پراکندهای هستند که از تنه مشترک فلسفه روییدهاند، اما به دلیل مبانی متفاوت، از یکدیگر فاصله گرفتهاند.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین مبانی نظری کلی طبیعی و حمل حقایق، بر اولویت وجود بر ماهیت و نقش آن در حل مسئله حمل تأکید کرد. نقد قطبالدین رازی و بررسی اختلافات فلاسفه، چارچوبی علمی برای فهم پیچیدگیهای این مبحث فراهم آورد. این بخش، زمینه را برای کاوش در آرای خاص فلاسفه و نقدهای تاریخی در بخش بعدی آماده میکند.
بخش دوم: آرای فلاسفه و نقدهای تاریخی
این بخش، به بررسی دیدگاههای خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین رازی، جایگاه تاریخی شهر ری، و نقد گرایشهای ماهیتمحور اختصاص دارد. با تأکید بر وجود خارجی کلی طبیعی، این بخش به تبیین استدلالهای فلسفی و زمینههای تاریخی آنها میپردازد.
۱. دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی معتقد است که کلی طبیعی تنها در عقل وجود دارد و در خارج، افراد متحققاند. این دیدگاه، کلی طبیعی را به حوزه ذهن محدود میکند و وجود خارجی آن را به افراد نسبت میدهد. این رویکرد، همانند آیینهای است که کلیات را در ذهن منعکس میکند، اما در خارج، تنها سایههای افراد را میبیند.
درنگ: خواجه نصیر، کلی طبیعی را به عقل محدود میکند و وجود خارجی آن را به افراد نسبت میدهد. |
۲. نقد قطبالدین رازی به خواجه
قطبالدین رازی، دیدگاه خواجه را رد کرده و معتقد است جنس، فصل و نوع در خارج قابل حملاند. این نقد، بر امکان حمل حقایق در خارج تأکید دارد و کلی طبیعی را دارای وجود خارجی میداند. این دیدگاه، همانند نوری است که بر وجود عینی کلیات در خارج تابیده و تاریکی محدودیتهای ذهنی را میزداید.
۳. معرفی قطبالدین رازی
قطبالدین رازی، صاحب کتاب محاکمات، آرای شیخ اشراق، خواجه نصیر و فخر رازی را نقد کرده است. این معرفی، جایگاه علمی او را بهعنوان یکی از فلاسفه برجسته مکتب ری نشان میدهد. او، همانند ستارهای است که در آسمان فلسفه اسلامی درخشیده و با نقدهای خود، راه را برای تأملات عمیقتر گشوده است.
۴. اهمیت تاریخی شهر ری
شهر ری، در گذشته شهری عظیم با اهمیت علمی و قضایی بود، چنانکه هشتصد قاضی در آن حکم میراندند. تهران، در مقایسه با ری، روستایی ییلاقی بود. این توصیف، عظمت تاریخی و فرهنگی ری را بهعنوان مهد علمایی چون فخر رازی، قطبالدین رازی و ابوالفتوح رازی برجسته میکند. ری، همانند گوهری است که در تاج فرهنگ اسلامی درخشیده است.
درنگ: ری، شهری با عظمت تاریخی و علمی، مهد علمایی چون فخر رازی و قطبالدین رازی بود. |
۵. تحولات تهران و مناطق اطراف
تهران، از روستایی کوچک به شهری گسترده با مناطقی چون شمشک، دیزین، کرج و ورامین تبدیل شده است. جاده شمشک به دیزین، به دلیل پیچیدگی و خطر، نمادی از چالشهای طبیعی است. شمشک، که زمانی روستایی فقیر بود، به دلیل ارزش زمینها، به ثروت کلان رسیده است. این تحولات، همانند جویباری هستند که از سرچشمه تاریخ به سوی مدرنیته جاری شدهاند.
۶. علمای ری و اخلاص در علم
ری، مهد علمایی بود که دریایی از علم بودند. در گذشته، علما به دلیل نبود انگیزه مادی، عالم واقعی بودند، اما امروزه علم به نان آلوده شده است. این نقد، به کاهش اخلاص در علم و تأثیر انگیزههای مادی اشاره دارد. علمای ری، همانند چشمههای زلالی بودند که معرفت را بیچشمداشت به جامعه عرضه میکردند.
۷. پیچیدگی بحث کلی طبیعی
بحث کلی طبیعی، معادل پنجاه کتاب است که در یک صفحه فشرده شده و نیازمند صبر برای فهم است. این توصیف، به عمق و پیچیدگی مباحث فلسفی و نیاز به تأمل عمیق اشاره دارد. این بحث، همانند کوهی است که صعود به قله آن، نیازمند شکیبایی و استقامت است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی آرای خواجه نصیر و قطبالدین رازی، جایگاه تاریخی ری، و نقد گرایشهای ماهیتمحور، بر وجود خارجی کلی طبیعی تأکید کرد. با کاوش در زمینههای تاریخی و علمی، این بخش چارچوبی جامع برای فهم اختلافات فلسفی ارائه داد و زمینه را برای بررسی استدلالهای فلسفی و نقدهای اجتماعی در بخش بعدی فراهم کرد.
بخش سوم: استدلالهای فلسفی و تأملات اجتماعی
این بخش، به تبیین استدلالهای فلسفی در باب وجود کلی طبیعی، نقد فرهنگ اجتماعی مرتبط با قلیان و صلوات، و تأکید بر اخلاص و تربیت الهی اختصاص دارد. با تلفیق مباحث فلسفی و اجتماعی، این بخش به عمق تأثیرات معنوی و فرهنگی میپردازد.
۱. تعریف جنس، فصل و نوع
جنس، وجه اشتراک (مانند حیوان)، فصل، وجه اختصاص (مانند ناطق)، و نوع، ترکیب این دو (مانند انسان) است. این تعریف، مبنای منطقی و فلسفی بحث کلی طبیعی و حمل حقایق را روشن میکند. این مفاهیم، همانند پایههای بنایی هستند که ساختار کلی طبیعی بر آنها استوار است.
درنگ: جنس (وجه اشتراک)، فصل (وجه اختصاص)، و نوع (ترکیب جنس و فصل)، مبنای منطقی بحث کلی طبیعیاند. |
۲. تحقق حقایق در فرد
جنس، فصل و نوع در فرد (مانند انسان) متحققاند، اما تعدد آنها حمل را ممتنع میکند. این مسئله، به تناقض ظاهری بین وحدت فرد و کثرت حقایق در آن اشاره دارد. این تناقض، همانند گرهی است که تنها با تأکید بر وحدت وجود گشوده میشود.
۳. وجود کلی طبیعی در خارج
کلی طبیعی در خارج وجود دارد، اما نه بهصورت عقلانی، بلکه با تعینات خاص. این دیدگاه، وجود خارجی کلی طبیعی را تأیید میکند، اما آن را به تعینات افراد وابسته میداند. این اصل، همانند نوری است که در ظروف گوناگون به اشکال متفاوت تجلی مییابد.
۴. نقد گرایش به ماهیت
فلاسفهای که وجود را مفهوم و ماهیت را حقیقت گرفتند، در مسئله حمل دچار مشکل شدند. این نقد، به خطای مبنایی در اولویت دادن به ماهیت بر وجود اشاره دارد. این خطا، همانند راهی است که به بیراهه کثرت ماهیات منتهی میشود.
۵. حقیقت مطلقه و وجود خارجی
حقیقت مطلقه، حتی با قید اطلاق، در خارج موجود است. این ادعا، با استناد به نسخ مفتاح الغیب و کتاب النصوص، وجود خارجی حقیقت مطلقه را تأیید میکند. این حقیقت، همانند خورشیدی است که بینیاز از قیود ذهنی، در خارج میدرخشد.
۶. تمایز حقیقت در مظهر
حقیقت، تنها در منظور (محل ظهور) متمایز میشود و وجود آن در مظهر قطعی است. این دیدگاه، بر وجود عینی حقیقت در مظاهر تأکید دارد و تمایز را به تعینات وابسته میکند. این اصل، همانند جویباری است که در بستر مظاهر به اشکال گوناگون جاری میشود.
۷. پاسخ فلسفی به مسئله حمل
تعین، عارض بر حقیقت میشود (مانند زید)، و وجود تعین در خارج، وجود حقیقت را اثبات میکند. وجود عارض (تعین) بدون معروض (حقیقت) محال است، پس زید بدون طبیعت وجود ندارد. این استدلال، وابستگی وجود افراد به طبیعت کلی را نشان میدهد. این پاسخ، همانند پلی است که کثرت تعینات را به وحدت حقیقت پیوند میدهد.
درنگ: تعین، عارض بر حقیقت است و وجود عارض بدون معروض محال است، پس افراد بدون طبیعت کلی در خارج موجود نیستند. |
۸. عروض عرضی و عارضی
عروض در خارج، عرضی (مانند خنده) است، نه عارضی (ذهنی). این تمایز، بر وجود عینی عروض در خارج تأکید دارد و آن را از مفاهیم ذهنی متمایز میکند. این دیدگاه، در نقد خواجه، عروض را به حوزه خارج بازمیگرداند، همانند نوری که از ذهن به واقعیت ساطع میشود.
۹. فرهنگ قلیان و صلوات
در گذشته، قلیان در مجالس علمی و دینی جایگاه ویژهای داشت و ترتیب آن نشانه منزلت بود. پس از آیتالله بروجردی، صلوات جای قلیان را گرفت، اما با افزایش تعداد صلواتها پس از انقلاب، اخلاص آن کاهش یافت. این نقد، به ضرورت صفا و صمیمیت در اعمال دینی تأکید دارد. این تحولات، همانند شاخههایی هستند که از تنه فرهنگ دینی روییده، اما گاه از اخلاص دور شدهاند.
۱۰. اخلاص و ارزش معنوی
آنچه نزد خدا ارزش دارد، صفا، صمیمیت، عشق و ارادت است، نه دکان و دستگاه. عالمی که از صلوات در منبر پرهیز داشت، نمونهای از اخلاص بود. این تأکید، همانند گوهری است که در میان زرقوبرق ظواهر میدرخشد.
۱۱. تأثیر یک عالم مخلص
یک عالم مخلص، مانند یک گل، میتواند بهار معنوی ایجاد کند. این استعاره، به تأثیر عمیق افراد مخلص در تحولات معنوی اشاره دارد. این عالم، همانند ستارهای است که در تاریکی زمانه راه را روشن میکند.
درنگ: یک عالم مخلص، مانند گلی است که بهار معنوی را به ارمغان میآورد. |
۱۲. تفاوت حوزه و دانشگاه
حوزه، برخلاف دانشگاه، محدودیت ندارد و میتواند از صفر تا بینهایت رشد کند. حوزه، هم بزرگترین عالمان و هم فرومایگان را پرورش داده، زیرا در و دروازه ندارد. دانشگاه، به دلیل ساختار محدود، نابغهپرور نیست. این تمایز، همانند دریایی است که حوزه را در برابر برکههای محدود دانشگاه قرار میدهد.
۱۳. تربیت الهی
خداوند افراد را تربیت میکند و با عنایت خود، آنها را به رشد یا سقوط میرساند. این دیدگاه، به نقش الهی در هدایت انسانها تأکید دارد. این تربیت، همانند بادی است که کشتی سرنوشت را به سوی مقصد یا پرتگاه هدایت میکند.
۱۴. وحدت حقیقت در کثرت تعینات
حقیقت کلی، بهصورت واحد و متکثر در افراد (مانند زید و عمر) متحقق میشود. تعدد تعینات به معنای کثرت حقیقت نیست، بلکه حقیقت واحد است. زید در حالات مختلف (شب، روز، خواب، بیداری) یک حقیقت دارد، ولی تعیناتش متفاوت است. این اصل، همانند خورشیدی است که در آیینههای گوناگون به اشکال مختلف بازتاب مییابد.
۱۵. هماهنگی حقایق
حقایق متکونه، با وجود کثرت، در وجود واحد هماهنگ میشوند، همانند ابوت که در مجموع اجزاء تحقق دارد. این هماهنگی، به وحدت وجودی حقایق در عین کثرت ظاهری اشاره دارد. این وحدت، همانند نغمهای است که از سازهای مختلف به گوش میرسد.
۱۶. مجبول بودن موجودات
موجودات، نه مجبورند و نه کاملاً مختار؛ بلکه مجعولاند و به جبل خود عمل میکنند. این دیدگاه، به وضعیت فلسفی موجودات و محدودیت اختیار آنها اشاره دارد. موجودات، همانند برگهایی هستند که بر شاخههای جبل الهی روییدهاند.
۱۷. صلوات پایانی
صلوات بر محمد و آل محمد، پایانبندی بحث است. این دعا، بهعنوان سنتی معنوی، نشاندهنده اخلاص و توکل به خدا در پایان مباحث فلسفی است. این صلوات، همانند مهر پایان است که بر نامه معرفت زده میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین استدلالهای فلسفی در باب وجود کلی طبیعی، نقد فرهنگ قلیان و صلوات، و تأکید بر اخلاص و تربیت الهی، تلفیقی از مباحث فلسفی و اجتماعی ارائه داد. با تأکید بر وحدت حقیقت در کثرت تعینات، این بخش به هماهنگی وجودی حقایق و نقش معنوی اخلاص در علم و عمل توجه کرد.
نتیجهگیری کلی
این اثر، با تأمل در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در مسئله کلی طبیعی و حمل حقایق در فلسفه اسلامی پرداخت. با تبیین اختلافات فلاسفه، تأکید بر وحدت وجود، و نقد گرایشهای ماهیتمحور، این نوشتار چارچوبی علمی برای فهم این مبحث ارائه داد. بررسی آرای خواجه نصیر و قطبالذین رازی، جایگاه تاریخی ری، و نقد فرهنگ اجتماعی، عمق فلسفی و اجتماعی این درس را نمایان کرد. تأکید بر اخلاص، تربیت الهی، و تأثیر عالمان مخلص، این اثر را به منبعی جامع برای پژوهشگران فلسفه و الهیات تبدیل کرد.
با نظارت صادق خادمی |