متن درس
مصباح الانس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۲)
مقدمه
کتاب حاضر، با الهام از درسگفتارهای عمیق و ژرف آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم عرفانی و فلسفی در حوزه اسما و صفات الهی میپردازد. این اثر، با تمرکز بر جلسه شماره ۱۰۲ از سلسله درسگفتارهای مصباح الانس، به بررسی رابطه وحدتبخش میان حق و خلق، ظهورات الهی و مفهوم وحدت وجود اختصاص دارد.
بخش نخست: عالم، آیینه ظهورات الهی
آغازین کلام: توکل بر رحمانیت الهی
درسگفتار با ذکر شریف بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (: به نام خداوند بخشنده مهربان) آغاز میشود که نشانهای از توکل بر رحمانیت و رحیمیت الهی است. این ذکر، چارچوبی معنوی برای تبیین مفاهیم عرفانی فراهم میآورد و ذهن مخاطب را به سوی حقیقت الهی رهنمون میسازد. جلسه شماره ۱۰۲، با تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۸۹، به بررسی فصل پنجم کتاب مصباح الانس اختصاص دارد که موضوع آن «في إمكان كون الشيء مظهراً و ظاهراً باعتبارين» است.
درنگ: ذکر بسمالله الرحمن الرحیم، بهسان کلیدی است که درهای معرفت الهی را میگشاید و دل را به سوی حقیقت رحمانی رهنمون میسازد. |
ساختار فصول مصباح الانس و جایگاه فصل پنجم
کتاب مصباح الانس، پیش از ورود به فصل پنجم، به مباحثی چون اقتضاء شیء، آثار شیء، خصوصیات و لااقتضاء پرداخته است. این فصول، به بررسی علل و اسباب هستی و خصوصیات اشیاء اختصاص دارند. اما فصل پنجم، با موضوع امکان ظهور شیء بهعنوان مظهر و ظاهر، گامی فراتر نهاده و به تبیین رابطه وحدتبخش میان حق و خلق از منظری عرفانی میپردازد. این فصل، به دلیل وضوح و صفا در بیان، از فصول پیشین متمایز است و پیچیدگیهای بحث ماهیت را به کناری نهاده، حقیقت ظهورات الهی را با زبانی روشنتر آشکار میسازد.
فصل پنجم، با کنار گذاشتن ابهامات فصول پیشین، به نظریه وحدت وجود نزدیک میشود که عالم را جلوهای از وجود حق میداند. این رویکرد، کثرت عالم را بهسان موجهایی بر دریای بیکران وحدت الهی تفسیر میکند و هر موجود را مظهری از حقیقت واحد میبیند.
عالم، چهره پروردگار
محور اصلی درسگفتار، این حقیقت عرفانی است که تمام عالم هستی، چهره پروردگار است. این دیدگاه با استناد به آیه شریفه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ ٱللَّهِ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ (سوره بقره، آیه ۱۱۵؛ : هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست؛ همانا خداوند وسعتدهنده و داناست) تبیین میشود. این آیه، بهسان مشعلی فروزان، حقیقت وحدت وجود را روشن میسازد و هر موجود را جلوهای از وجه الهی معرفی میکند.
در این نگاه، عالم نه تنها مخلوق حق، بلکه آیینهای است که چهره پروردگار در آن متجلی شده است. هر کجا که دیده حقیقتجو بنگرد، وجه الله را میبیند، چه در آسمان بیکران، چه در زمین استوار، و چه در دل سنگ و خشت. این دیدگاه، کثرت عالم را به وحدت الهی بازمیگرداند و هر موجود را بهسان گوهری در تاج وجود الهی میبیند.
درنگ: عالم، بهسان آیینهای است که چهره پروردگار در آن منعکس شده و هر موجود، جلوهای از وجه الهی است. |
ظهورات الهی و فعل پروردگار
درسگفتار تأکید میکند که همه افعال، اشیاء و ظهورات عالم، تجلیات پروردگار هستند. عالم، بهعنوان فعل، تعین و تجلی حق، در مراتب مختلف وجودی از ناسوت تا ملکوت، جبروت، اسماء و صفات ظهور مییابد. این مراتب، بهسان پلههایی هستند که روح حقیقتجو را از کثرت ظاهری به وحدت باطنی رهنمون میسازند.
هر فعل و حرکت در عالم، بهسان نغمهای از سمفونی بیکران الهی است که حقیقت حق را در قالب کثرت آشکار میسازد. این دیدگاه، عالم را نه مجموعهای از اشیاء مستقل، بلکه جریانی از ظهورات الهی میبیند که در هر لحظه، جلوهای نو از حق را به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین عالم بهعنوان آیینه ظهورات الهی، بنیان نظری وحدت وجود را استوار میسازد. عالم، چهره پروردگار است و هر موجود، جلوهای از وجه الهی. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآنی و تبیینهای عرفانی، کثرت عالم را به وحدت الهی بازمیگرداند و انسان را به تأمل در حقیقت الهی دعوت میکند.
بخش دوم: دشواری ادراک ذات و راههای تقرب
دشواری ادراک ذات الهی
درسگفتار، با تمثیلی از ضريح و زري، به دشواری ادراک مستقیم ذات الهی اشاره دارد. ضريح، بهسان نمادی از حضور الهی، قابل لمس است، اما ذات حق، به دلیل عظمت و استغنای مطلق، از دسترس ادراک انسانی خارج است. انسان، همانگونه که نمیتواند ضريح را در آغوش کشد، قادر به ادراک کامل ذات الهی نیست، اما از طریق اسماء و صفات (یا الله، یا رحمن، یا رحیم) میتواند به او تقرب جوید.
این تمثیل، بهسان پلی است که محدودیتهای ادراک انسانی را به امکان تقرب از طریق مظاهر الهی پیوند میدهد. اسماء الهی، بهمانند دروازههایی هستند که دل عارف را به سوی حقیقت بیکران حق میگشایند.
درنگ: ذات الهی، بهسان خورشیدی است که نورش در همه جا گسترده است، اما تابش آن تنها از طریق مظاهرش قابل دریافت است. |
عالم، مظهر اسماء و صفات
عالم، بهعنوان مظهر اسماء و صفات الهی، بستری است که انسان میتواند از طریق آن به حق تقرب جوید. هر موجود، از سنگ و خشت تا آسمان و زمین، جلوهای از اسماء الهی است. انسان، با گفتن یا الله، یا رحمن، یا رحیم، بهسان کسی است که گوهری از گنجینه بیکران الهی را در آغوش میکشد.
این دیدگاه، عالم را بهمانند کتابی میبیند که هر صفحهاش، آیهای از آیات الهی است. انسان، با خواندن این آیات، به حقیقت پروردگار نزدیکتر میشود و دلش از نور معرفت روشن میگردد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین دشواری ادراک ذات الهی و امکان تقرب از طریق اسماء و صفات، راهی روشن برای حقیقتجویان میگشاید. عالم، بهعنوان مظهر اسماء الهی، آیینهای است که انسان میتواند چهره حق را در آن بنگرد و از طریق محبت و معرفت، به او نزدیک شود.
بخش سوم: وحدت وجود و عشق به موجودات
وحدت وجود و محبت به مخلوقات
درسگفتار، با تأکید بر وحدت وجود، بیان میدارد که عارف، همه موجودات را مظهر حق میبیند و به آنها عشق میورزد. این دیدگاه، با شعری عرفانی («به دریا بنگرم دریا تو بینم») تبیین میشود که عالم را آیینهای برای تجلی حق میداند. عارف، در هر موجود، جلوهای از پروردگار میبیند و با عشق و صفا با آن مواجه میشود.
این عشق، بهسان جویباری است که از چشمه وحدت وجود سرچشمه میگیرد و همه موجودات را سیراب میسازد. عارف، با دیدن دریا، نه تنها دریا، بلکه حقیقت الهی را میبیند و دلش از نور این معرفت روشن میگردد.
درنگ: عارف، بهسان باغبانی است که در هر گل، زیبایی باغبان الهی را میبیند و با عشق به همه موجودات مینگرد. |
نقد مفاهیم امکان و اعتبار
درسگفتار، مفاهیم امکان و اعتبار را به کناری نهاده و عالم را حقیقتی میداند که مظهر، ظاهر و مُظهر است. این دیدگاه، با رد هرگونه دوگانگی، عالم را بهسان جریانی از ظهورات الهی میبیند که در آن، همه چیز وقوع و حقیقت است.
این رویکرد، بهمانند نسیمی است که غبار مفاهیم پیچیده فلسفی را از آیینه حقیقت میزداید و عالم را بهصورت جلوهای روشن از حق آشکار میسازد.
خدا، قرضدهنده حسن
با استناد به آیه شریفه مَن ذَا ٱلَّذِي يُقْرِضُ ٱللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَٰعِفَهُۥ لَهُۥ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَٱللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (سوره بقره، آیه ۲۴۵؛ : کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خدا آن را برایش چندین برابر کند؟ و خداست که تنگ میگیرد و گشایش میدهد، و به سوی او بازمیگردید)، خداوند بهعنوان قرضدهندهای معرفی میشود که از بندگانش قرض حسن میطلبد. این قرض، به معنای محبت و انفاق بدون منت است که دل را به نور الهی روشن میسازد.
این تمثیل، خدا را بهسان پادشاهی میبیند که با مهربانی از بندگانش طلب محبت میکند، نه از سر نیاز، بلکه برای آنکه دل بندگان را به نور معرفت بیاراید.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین وحدت وجود و ضرورت محبت به مخلوقات، انسان را به عشق و صفا با همه موجودات دعوت میکند. عالم، آیینه ظهورات الهی است و هر محبت به مخلوق، محبتی به خالق است.
بخش چهارم: خدا آزاري و رابطه انسان با مخلوقات
خدا آزاري، آزار به مخلوقات
درسگفتار، با نقد خدا آزاري، تأکید میکند که هر بدرفتاری با مخلوقات، به دلیل ظهور حق در آنها، آزار به خداست. انسان، با محبت و مهربانی به مخلوقات، در واقع به پروردگار محبت میورزد.
این دیدگاه، بهسان هشداری است که انسان را از پایمال کردن حقوق مخلوقات برحذر میدارد و دل را به سوی محبت و صفا رهنمون میسازد.
درنگ: هر آزار به مخلوق، بهسان زخمی است بر پیکر حقیقت الهی، و هر محبت، گلی است بر دامن وجود حق. |
رابطه انسان و زمین
زمین، بهعنوان مظهر حق، شایسته احترام و محبت است. رفتار انسان با زمین، بازتاب رابطه او با خداست. درسگفتار، با اشاره به روایاتی، انسان را به احترام به زمین دعوت میکند، زیرا زمین، شاهد اعمال انسان است.
زمین، بهسان مادری مهربان، انسان را در آغوش میگیرد و با او سخن میگوید. احترام به زمین، به معنای احترام به ظهورات الهی است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین خدا آزاري و ضرورت احترام به مخلوقات، انسان را به محبت و مهربانی دعوت میکند. زمین، بهعنوان مظهر حق، آیینهای است که رفتار انسان در آن منعکس میشود.
بخش پنجم: معرفت و زیارت
معرفت، کلید وصول به حقیقت
درسگفتار، با تأکید بر اهمیت معرفت در زیارت، بیان میکند که تفاوت میان زیارت از دور یا نزدیک، در زائر است، نه در مزیار. معرفت، بهسان کلیدی است که درهای حقیقت را میگشاید.
زیارت، بهمانند سفری است که روح را به سوی حقیقت الهی رهنمون میسازد، اما این سفر، تنها با نور معرفت به مقصد میرسد.
درنگ: معرفت، بهسان مشعلی است که تاریکیهای جهل را میزداید و راه زیارت حقیقت را روشن میسازد. |
رفتار اولیاء خدا
اولیاء خدا، با معرفت به وحدت وجود، حتی با دشمنان خود با مرحمت رفتار میکنند، زیرا همه را مظهر حق میبینند. این رفتار، بهسان آیینهای است که عمق معرفت عرفانی را نشان میدهد.
اولیاء، بهمانند باغبانانی هستند که در هر بوته، گلی از باغ الهی میبینند و با مهربانی به همه موجودات مینگرند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین اهمیت معرفت در زیارت و رفتار اولیاء خدا، انسان را به سوی حقیقتجویی و محبت دعوت میکند. معرفت، کلید وصول به حقیقت است و اولیاء، الگویی برای این راه.
نتیجهگیری کلی
کتاب اسما و صفات الهی، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، عالم را بهسان آیینهای معرفی میکند که چهره پروردگار در آن متجلی است. این اثر، با تبیین وحدت وجود، دشواری ادراک ذات الهی، ضرورت محبت به مخلوقات و اهمیت معرفت، انسان را به سوی حقیقت الهی رهنمون میسازد. هر موجود، جلوهای از حق است و هر محبت به مخلوق، محبتی به خالق.
با نظارت صادق خادمی |