متن درس
مظاهر الهی: تبیین مراتب ظهور در فلسفه و عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۶)
مقدمه
این اثر، بازنویسی و تحلیلی جامع از درسگفتار شماره ۱۰۶ مجموعه مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۵/۱/۱۳۹۰، است. این درسگفتار، در ادامه مباحث فصل پنجم کتاب مصباح الانس، به کاوشی عمیق در مفاهیم مُظهر، مظهر، و ظاهر در مراتب وجودی و نسبت آنها با حقیقت الهی میپردازد. محور اصلی بحث، تبیین رابطه میان ظهورات الهی و تعینات در سلسلهمراتب هستی است که در چارچوبی عرفانی-فلسفی، وحدت وجود و جلوههای آن را مورد بررسی قرار میدهد.
بخش اول: اصول بنیادین ظهورات الهی
سرآغاز بحث و زمینهسازی
درسگفتار با ذکر شریف بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ آغاز میشود که چونان کلیدی معنوی، دروازه ورود به مباحث عرفانی و فلسفی را میگشاید. این عبارت، با تأکید بر رحمانیت و رحیمیت الهی، چارچوبی قدسی برای تبیین ظهورات حق فراهم میآورد. جلسه حاضر، در ادامه مباحث پیشین فصل پنجم مصباح الانس، به بررسی رابطه میان مُظهر، مظهر، و ظاهر در مراتب وجودی اختصاص دارد.
آیه شریفه: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (قرآن کریم، سوره فاتحه، آیه ۱، : به نام خداوند بخشنده مهربان)
این آیه، چونان مشعلی فروزان، مسیر بحث را روشن میسازد و بر وحدتبخشی حقیقت الهی در همه مراتب ظهور تأکید میورزد. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به این مبنا، به تبیین اصول اولیه ظهورات الهی میپردازند و زمینه را برای کاوش در مراتب وجود فراهم میآورند.
درنگ: ذکر بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، چارچوبی قدسی برای تبیین ظهورات الهی فراهم میآورد و بر وحدت حقیقت الهی در همه مراتب وجود تأکید دارد.
اصول اولیه و موضوع محوری
بحث با عبارت إذا تحققت هذه الأصول آغاز میشود که به معنای تحقق اصول پیشین بهعنوان مبنای نظری است. این اصول، که احتمالاً به مباحث فصول پیشین درباره اقتضاء، آثار، و لااقتضاء اشاره دارند، زمینهساز فهم رابطه میان مُظهر و مظهر در مراتب هستی هستند. متن تأکید میکند که هر مُظهر، برای امری خاص، صورتی دارد که به واسطه آن، حقیقتش متعین و ظاهر میشود. این صورت، مظهر مُظهر است و مُظهر، چونان باطنی پنهان، در پس آن باقی میماند.
این دیدگاه، چونان رودی زلال، به سوی وحدت وجود جاری است و نشان میدهد که همه ظهورات، جلوههایی از یک حقیقت واحد هستند. آیتالله نکونام قدسسره، با تکیه بر این اصل، به کاوش در مراتب ظهور و تعینات میپردازند و بر این نکته تأکید دارند که مُظهر، بهعنوان مبدأ ظهور، از مظهر، بهعنوان محل ظهور، متمایز است.
بخش دوم: تمایز و رابطه میان مُظهر، مظهر، و ظاهر
تمایز مراتب ظهور
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، تمایز میان مفاهیم مُظهر، مظهر، و ظاهر در مراتب وجودی است. مُظهر، بهعنوان فاعل ظهور، باطن است و مظهر، بهعنوان محل ظهور، ظاهر مُظهر محسوب میشود. یک شیء میتواند در مرتبهای مُظهر، در مرتبهای مظهر، و در مرتبهای ظاهر باشد. این تمایز، چونان آیینهای که نور حقیقت را در زوایای مختلف بازتاب میدهد، مراتب مختلف هستی را نشان میدهد.
برای تبیین این مفهوم، تمثیل پدر و پسر بهکار گرفته شده است. یک پدر میتواند پسر دیگری باشد، اما نمیتواند پدر خودش باشد، همانگونه که مُظهر نمیتواند مظهر خودش باشد، زیرا این امر به دور منطقی منجر میشود. این تمثیل، چونان کلیدی زرین، درهای فهم مراتب ظهور را میگشاید و نشان میدهد که هر مرتبه، نقش خاص خود را دارد.
درنگ: مُظهر، بهعنوان باطن و فاعل ظهور، از مظهر، بهعنوان ظاهر و محل ظهور، متمایز است. یک شیء میتواند در مراتب مختلف، نقش مُظهر، مظهر، یا ظاهر را ایفا کند.
مراتب ظهور و ظرف حق
متن تأکید میکند که تمام مظاهر و ظواهر، در نهایت به ظرف حق، یعنی حقیقت الهی، بازمیگردند. در این مرتبه، همه چیز مُظهرات حق است و کثرت ظاهری مظاهر، در وحدت حقیقت الهی محو میشود. هر مظهری، مُظهر امری خاص است، اما نمیتواند مظهر خودش باشد، زیرا این امر به توقف متقابل و دور منطقی منجر میشود.
آیه شریفه: قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَىْءٍ وَهُوَ ٱلْوَٰحِدُ ٱلْقَهَّٰرُ (قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۱۶، : بگو: خداوند آفریننده هر چیزی است و او یگانه و قهار است)
این آیه، چونان نوری درخشان، وحدت حقیقت الهی را تأیید میکند و نشان میدهد که همه مظاهر، جلوههایی از مبدأ واحد هستند. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به این اصل، بر وحدت وجودی تأکید دارند و کثرت مظاهر را بهعنوان بازتابهای حقیقت الهی تفسیر میکنند.
نفی ظهور مُظهر به ذات
درسگفتار با عبارت كل مُظهر لأمر ما لا يمكن أن يكون ظاهراً تأکید میکند که مُظهر نمیتواند به ذات خود ظاهر شود، زیرا در این صورت، دیگر مُظهر نخواهد بود، بلکه ظاهر میشود. این دیدگاه، به تمایز میان باطن و ظاهر اشاره دارد و نشان میدهد که مُظهر، تنها از طریق مظهر ظاهر میشود.
این اصل، چونان صخرهای استوار، از دور منطقی جلوگیری میکند و بر این نکته تأکید دارد که مُظهر، به دلیل ماهیت باطنیاش، نمیتواند خود بهطور مستقیم ظاهر شود. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد که ذات الهی را تنها از طریق مظاهر قابل ظهور میداند.
بخش سوم: مظاهر و صورتهای ظهور
مُظهر و صورت مظهر
متن با عبارت كل مُظهر لأمر ما من هذه المظاهر أعني صورته بیان میکند که هر مُظهر، صورتی دارد که به واسطه آن، حقیقتش متعین و ظاهر میشود. این صورت، مظهر مُظهر است و مُظهر، باطن باقی میماند. این رابطه، چونان رابطه میان نور و آیینه، حقیقت مُظهر را در مظهر بازتاب میدهد.
آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این اصل، نشان میدهند که مظهر، بهعنوان صورت مُظهر، در مراتب مختلف وجودی (حسی، مثالی، عقلی) ظاهر میشود. این مراتب، چونان طبقات یک عمارت باشکوه، جلوههای گوناگون حقیقت الهی را نشان میدهند.
درنگ: مظهر، بهعنوان صورت مُظهر، حقیقت آن را در مراتب حسی، مثالی، یا عقلی ظاهر میسازد، در حالی که مُظهر، باطن باقی میماند.
انواع مظاهر و مراتب وجود
درسگفتار اظهار میدارد که مظاهر میتوانند حسی (ناسوتی)، مثالی (ملکوتی)، یا عقلی (جبروتی) باشند. اما در هر صورت، مُظهر نمیتواند خود ظاهر شود، زیرا این امر به دور منطقی منجر میشود. این تمایز، به تنوع مراتب وجودی اشاره دارد که هر یک، جلوهای خاص از حقیقت الهی را نشان میدهند.
این مراتب، چونان شاخههای درختی تنومند، از یک ریشه واحد، یعنی حقیقت الهی، سرچشمه میگیرند. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر وحدتبخشی حقیقت الهی در همه مراتب تأکید دارند و کثرت مظاهر را بهعنوان جلوههای این وحدت تفسیر میکنند.
بخش چهارم: وحدت وجود و تعینات الهی
وحدت در ذات و کثرت در تعینات
یکی از نکات محوری درسگفتار، تمایز میان ذات الهی، که فاقد تعین است (لا تعين)، و صفات و احوال، که متعین هستند، است. ذات الهی، به دلیل استغنای مطلق، از هرگونه تعین مبراست، اما صفات و احوال، مظهر این ذات در مراتب وجودی هستند.
این دیدگاه، چونان دریایی ژرف، وحدت وجود را در خود نهفته دارد و نشان میدهد که کثرت تعینات، جلوههایی از حقیقت واحد هستند. آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این اصل، بر این نکته پافشاری میکنند که ذات الهی، تنها از طریق مظاهر قابل ظهور است.
درنگ: ذات الهی، فاقد تعین است و تنها از طریق صفات و احوال، که مظاهر آن هستند، در مراتب وجودی ظاهر میشود.
نفی دور در ظهور ذات
متن با عبارت فهذا لا ذات لا دور في ظهوره تأکید میکند که ذات الهی، به دلیل عدم تعین، از دور در ظهور مبراست. ذات، ظاهر نمیشود، بلکه مظاهرش ظاهر میشوند. این اصل، از توقف متقابل جلوگیری میکند و بر استغنای ذات الهی تأکید دارد.
این دیدگاه، چونان صخرهای که در برابر امواج دور منطقی استوار میماند، بر تمایز میان ذات و مظاهر تأکید دارد. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، نشان میدهند که ذات الهی، فراتر از هرگونه تعین و ظهور مستقیم است.
احوال و نسبتهای ذات
درسگفتار با عبارت إن أحوال الشيء صور نسبه التي هي بالنسبة إليه عين ذاته بیان میکند که احوال یک شیء، صورتهای نسبی آن هستند که نسبت به آن شیء، عين ذاتش تلقی میشوند. این احوال، پیش از ظهور، عين ذات هستند، اما پس از ظهور، به دلیل تعینات، متمایز میشوند.
این اصل، چونان نوری که از منشور حقیقت میگذرد، وحدت و کثرت را در ظهورات الهی نشان میدهد. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این دیدگاه، بر وحدت وجود تأکید دارند و کثرت تعینات را بهعنوان جلوههای حقیقت واحد تفسیر میکنند.
بخش پنجم: مظهر بهعنوان صورت خلقی
تعینات و صورتهای خلقی
درسگفتار اظهار میدارد که تعینات، مظهر غیب ذات هستند و پس از ظهور، به صورتهای خلقی تبدیل میشوند. این صورتها، جلوههای حق در مراتب مختلف هستند و در عالم ناسوت، ملکوت، و جبروت ظاهر میشوند.
این دیدگاه، چونان باغی پرشکوفه، تنوع مظاهر را در وحدت حقیقت الهی نشان میدهد. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر این نکته تأکید دارند که همه تعینات، مظهر غیب ذات الهی هستند و کثرت ظاهری آنها، از وحدت باطنی سرچشمه میگیرد.
درنگ: تعینات، مظهر غیب ذات الهی هستند و پس از ظهور، به صورتهای خلقی در مراتب ناسوتی، ملکوتی، و جبروتی ظاهر میشوند.
قاعده تبعیت در ظهور
متن با عبارت والتحقيق أن قاعدة الظهور تبعية الظاهر للمُظهر في التعين بیان میکند که قاعده ظهور، تبعیت ظاهر از مُظهر در تعین است. ظاهر، تابع مُظهر است و تعین آن، به مُظهر وابسته است. این تبعیت، رابطه وحدتبخش میان مُظهر و مظهر را نشان میدهد.
این قاعده، چونان نخ تسبیح، همه مظاهر را به مُظهر الهی پیوند میدهد و نشان میدهد که هویت و تعین مظهر، از مُظهر سرچشمه میگیرد. آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این اصل، بر وحدت وجود و ظهورات الهی تأکید دارند.
بخش ششم: جایگاه حضرت زهرا (س) بهعنوان مظهر الهی
وابستگی پیامبر اکرم (ص) به حضرت زهرا (س)
یکی از نکات برجسته درسگفتار، پاسخ به پرسش شاگرد درباره عنوان اُمّ أبیها (مادر پدرش) برای حضرت زهرا (س) است. متن توضیح میدهد که پیامبر اکرم (ص) وابستگی عمیقی به حضرت زهرا داشتند، بهگونهای که او را مادر خود میخواندند. این وابستگی، عاطفی و معنوی بود و از رابطه پیامبر با حضرت خدیجه یا امیرمؤمنان متمایز است.
رفتارهایی مانند سلام دادن پیامبر به حضرت زهرا یا دادن جایگاه خود به ایشان، چونان گوهرهایی درخشان، این رابطه والا را نشان میدهند. حضرت زهرا، بهعنوان حوراء انسیه و بضعة منی، مظهری خاص از حقیقت الهی تلقی میشوند و وابستگی پیامبر به ایشان، نشانه تقرب به حقیقت الهی از طریق این مظهر است.
درنگ: عنوان اُمّ أبیها برای حضرت زهرا (س)، به وابستگی عمیق معنوی و عاطفی پیامبر اکرم (ص) به ایشان اشاره دارد و جایگاه والای ایشان را بهعنوان مظهر اسماء الهی نشان میدهد.
حیثیتهای مظهریت حضرت زهرا (س)
درسگفتار تأکید میکند که حضرت زهرا (س)، نهتنها به دلیل رابطه با حضرت خدیجه، بلکه به دلیل ویژگیهای منحصربهفرد خود، چونان حوراء انسیه و بضعة منی، مظهری بینظیر از حقیقت الهی هستند. این جایگاه، از رابطه پیامبر با امیرمؤمنان، که بیشتر معقول و مبتنی بر نزاکت بود، متمایز است.
این دیدگاه، چونان ستارهای در آسمان عرفان، جایگاه حضرت زهرا (س) را بهعنوان مظهر کامل اسماء و صفات الهی نشان میدهد. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر نقش محوری ایشان در سلسله ظهورات الهی تأکید دارند.
بخش هفتم: وحدت و کثرت در ظهورات الهی
تمایز و اتحاد در ظهور
درسگفتار اظهار میدارد که در ظهور، ظاهر و مظهر میتوانند به لحاظ اتحاد، یکی شوند، اما به لحاظ تمایز، متمایز باقی میمانند. این دیدگاه، به رابطه دیالکتیکی میان وحدت و کثرت در ظهورات الهی اشاره دارد.
این اصل، چونان موجی که در اقیانوس وحدت به کثرت میرسد، نشان میدهد که مظاهر، از یک سو، با مُظهر یکی هستند و از سوی دیگر، به دلیل تعینات، متمایز میمانند. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این دیدگاه، بر وحدت وجود و کثرت ظهورات تأکید دارند.
درنگ: ظاهر و مظهر، به لحاظ اتحاد با مُظهر یکی هستند، اما به لحاظ تمایز در تعینات، متمایز باقی میمانند، که این به وحدت و کثرت در ظهورات الهی اشاره دارد.
ظهورات در عالم تعینات
درسگفتار تأکید میکند که همه مظاهر و ظواهر، در عالم تعینات قرار دارند و ذات الهی، به دلیل لا تعين، فراتر از این مراتب است. تعینات، مظهر غیب ذات هستند و در مراتب مختلف، به صورتهای خلقی ظاهر میشوند.
این دیدگاه، چونان پلی که میان غیب و شهود کشیده شده، رابطه میان ذات الهی و مظاهر را نشان میدهد. آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر این نکته تأکید دارند که همه تعینات، جلوههایی از حقیقت الهی هستند.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۰۶ مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، دریچهای به سوی فهم عمیق مراتب ظهورات الهی در فلسفه و عرفان اسلامی گشوده است. این درسگفتار، با تبیین مفاهیم مُظهر، مظهر، و ظاهر، و تأکید بر وحدت وجود، عالم را بهعنوان جلوهای از حقیقت الهی معرفی میکند. تمایز میان ذات الهی، که فاقد تعین است، و مظاهر، که متعین هستند، به همراه تحلیل رابطه میان وحدت و کثرت، از محورهای اصلی بحث است.
تأکید بر جایگاه حضرت زهرا (س) بهعنوان مظهر الهی، گواهی بر پیوند عمیق عرفان نظری با معارف اهلبیت (ع) است.
با نظارت صادق خادمی