در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 107

متن درس

 

مصباح الانس: تبیین عرفانی مُظهر، مَظهر و ظاهر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۷)

دیباچه

کتاب پیش‌رو، بازنویسی علمی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه‌ای است که به تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ (نوار شماره ۱۰۷) برگزار شده و به تبیین مفاهیم عمیق عرفانی در باب مُظهر، مَظهر و ظاهر اختصاص دارد. این مباحث، که از دقایق عرفان نظری و از پیچیده‌ترین موضوعات معرفتی است

تمامی نکات درس‌گفتار و تحلیل‌های مرتبط، بدون کم‌وکاست، در این متن گنجانده شده و با افزودن توضیحات تکمیلی، پیوندهای معنایی و استنادات قرآنی، غنای محتوایی آن افزون گشته است. این اثر، آیینه‌ای است از معارف عرفانی که در آن، ذات، صفات و افعال الهی به مثابه نوری واحد در کثرت مظاهر متجلی می‌شود.

بخش نخست: تبیین مقامات مُظهر، مَظهر و ظاهر در عرفان نظری

مقدمه‌ای بر مفاهیم بنیادین

در عرفان نظری، حق تعالی به عنوان مبدأ هستی در سه مقام مُظهر، مَظهر و ظاهر توصیف می‌شود. این مقامات، که به ترتیب به ذات، صفات و نمود بیرونی الهی اشاره دارند، بنیان وحدت وجود را تشکیل می‌دهند. مُظهر، به معنای فاعل و پدیدآورنده است که ذات الهی در این مقام، مبدأ تجلی صفات و افعال خود است. مَظهر، ظرف و محل ظهور صفات الهی است و ظاهر، نمود بیرونی ذات و صفات در عالم هستی را نشان می‌دهد. این سه‌گانه، رابطه میان وحدت ذات و کثرت مظاهر را تبیین می‌کند.

درنگ: حق تعالی در مقام مُظهر، پدیدآورنده صفات و افعال است؛ در مقام مَظهر، محل تجلی اسماء و صفات خویش است؛ و در مقام ظاهر، نمود ذات و صفات در عالم هستی است. این سه‌گانه، بنیان نظریه وحدت وجود را تشکیل می‌دهد.

تحلیل مقامات الهی در پرتو عرفان نظری

حق تعالی از حیث ذات، غیب مطلق و لا تعین است، اما از حیث صفات، مَظهر اسماء و صفات خود می‌گردد. این دیدگاه، که ریشه در آرای صدرالدین قونوی، شاگرد برجسته ابن عربی دارد، ذات الهی را محور وحدت و صفات را تعینات ذات می‌داند. به تعبیر عرفانی، ذات الهی چونان خورشیدی است که نور آن در آیینه‌های صفات و مظاهر منعکس می‌شود، بی‌آنکه ذات از وحدت و کمال خود فروکاهد.

در این مقام، پیچیدگی مباحث مُظهر، مَظهر و ظاهر به دلیل انتزاعی بودن و نیاز به درک وحدت در کثرت، آشکار می‌شود. فصل پنجم مصباح الانس، که به این موضوع اختصاص دارد، از دشوارترین مباحث عرفانی است، زیرا تبیین وحدت ذات الهی با کثرت صفات و مظاهر را می‌طلبد. این تناقض ظاهری، که ذات لا تعین چگونه در قالب صفات متعین ظهور می‌یابد، از چالش‌های بنیادین عرفان نظری است.

استناد به آرای عرفا

شارح مصباح الانس، با استناد به عبارات عرفای برجسته چون صدرالدین قونوی و دیگران، به تبیین این مفاهیم پرداخته است. قونوی در آثار خود، مانند النفحات الإلهیة و مفتاح الغیب، رابطه میان ذات و مظاهر را با دقت فلسفی و عرفانی بررسی کرده است. این استنادات، نشان‌دهنده تلاش شارح برای ایجاد پیوند میان دیدگاه‌های مختلف عرفانی و ارائه معرفتی منسجم است.

آیه قرآنی مرتبط

قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ﴾ (الأعراف: ۱۸۰)

: «و برای خدا نام‌های نیکو است، پس او را به آن نام‌ها بخوانید.»

این آیه، به اسماء حسنی الهی اشاره دارد که مظاهر ذات حق‌اند. دعا با این اسماء، به معنای اتصال به مظاهر الهی و درک وحدت وجود است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مقامات مُظهر، مَظهر و ظاهر در عرفان نظری پرداخت و نشان داد که این مفاهیم، چگونه وحدت ذات الهی را با کثرت صفات و مظاهر پیوند می‌دهند. استناد به آرای قونوی و آیات قرآنی، عمق معرفتی این مباحث را آشکار ساخت. در ادامه، به بررسی رابطه عالم هستی با این مقامات پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: عالم هستی به مثابه مظاهر حق تعالی

جهان هستی به عنوان نزول و فعل الهی

در عرفان نظری، کل عالم هستی مظهر حق تعالی است، به این معنا که تمامی موجودات، جلوه‌هایی از ذات، صفات و افعال الهی‌اند. عالم، چونان آیینه‌ای است که نور ذات الهی در آن منعکس می‌شود و هر موجود، به مثابه ذره‌ای از این نور، تجلی‌گاه حق است. این دیدگاه، مبتنی بر نظریه وحدت وجود است که هیچ موجودی را جدای از حق نمی‌داند.

عالم هستی، نزول پروردگار است، نه به معنای کاهش در کمال ذات، بلکه به معنای تجلی ذات غیرمتعین در مظاهر متعین. تمامی موجودات، افعال الهی‌اند و نتیجه اراده و مشیت حق‌اند. به تعبیری، عالم، کتابی است که هر صفحه آن، آیتی از آیات الهی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: عالم هستی، نزول و فعل الهی است که در آن، تمامی موجودات به مثابه مظاهر حق، جلوه‌های ذات، صفات و افعال الهی را منعکس می‌کنند.

تعینات ربوبی و نقش صفات الهی

موجودات عالم، تعینات صفات ربوبی‌اند که در قالب‌های مختلف ظهور یافته‌اند. برای مثال، حیات در موجودات زنده، تعین صفت حیّ الهی است و علم در انسان، جلوه صفت عالم حق. این تعینات، نشان‌دهنده سلسله‌مراتب وجودی است که همه به ذات الهی بازمی‌گردد.

اسماء و صفات الهی، مظاهر ذات حق‌اند و ذات، مُظهر این صفات است. صفات، در عین عینیت با ذات، به صورت متعین در عالم ظهور می‌یابند. این عینیت، بنیان وحدت وجود است که هیچ غیریتی میان ذات و صفات قائل نیست.

تمثیل زید در مقامات عرفانی

برای تبیین این مفاهیم، مثال زید در درس‌گفتار مطرح شده است. زید، به عنوان یک موجود، در نسبت‌های مختلف می‌تواند ظاهر (نمود عینی)، مَظهر (محل تجلی صفات پدر) یا مُظهر (پدیدآورنده نسبت به فرزندان) باشد. این تمثیل، نشان‌دهنده کاربرد مفاهیم عرفانی در سطح مخلوقات است و رابطه سلسله‌مراتبی میان موجودات را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، عالم هستی را به عنوان مظهر حق و جلوه‌ای از نزول و فعل الهی معرفی کرد. تعینات ربوبی و نقش صفات الهی، به مثابه حلقه‌های اتصال میان ذات و مظاهر، تبیین شدند. تمثیل زید، پیوند میان مفاهیم نظری و مصادیق عینی را نشان داد.

بخش سوم: وحدت ذات و صفات در پرتو عرفان

عینیت ذات و صفات

در مرتبه ذات الهی، هیچ دوئیت یا کثرتی وجود ندارد و تمامی صفات، عین ذات‌اند. این عینیت، بنیان عرفان نظری است و در مقابل دیدگاه کلامی اهل سنت قرار دارد که صفات را زائد بر ذات می‌دانند. در عرفان، صفات چونان شعاع‌های نور ذات‌اند که در عین تمایز ظاهری، از وحدت ذات جدا نیستند.

درنگ: صفات الهی، عین ذات‌اند و هیچ غیریتی میان آنها وجود ندارد. این عینیت، بنیان وحدت وجود و نفی دوئیت در مرتبه ذات است.

تفاوت احدیت و واحدیت

احدیت، به مرتبه ذات لا تعین اشاره دارد که هیچ تعینی در آن نیست، در حالی که واحدیت، مرتبه ظهور صفات متعین است. این دو مرتبه، در عین ارتباط، عین هم نیستند. احدیت، چونان اقیانوسی بی‌کران است که هیچ موجی در آن نیست، اما واحدیت، موج‌هایی است که از این اقیانوس برمی‌خیزد.

تمثیلات عرفانی

برای تبیین این مفاهیم، تمثیلاتی چون کلاه و سر یا نفس انسان به کار رفته است. کلاه و سر، وحدت ذات (سر) و کثرت صفات (کلاه‌ها) را نشان می‌دهد. نفس انسان، پیش از ظهور، عین ذات است، اما با ظهور، متعین می‌شود. این تمثیلات، رابطه میان ذات و تعینات را به زبانی ساده و در عین حال عمیق تبیین می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به بررسی وحدت ذات و صفات و تفاوت احدیت و واحدیت پرداخت. تمثیلات عرفانی، به روشن‌سازی این مفاهیم کمک کردند و نشان دادند که چگونه ذات الهی، در عین لا تعین، در قالب صفات متعین ظهور می‌یابد.

بخش چهارم: معرفت انسانی و تعینات الهی

معرفت به مراتب وجودی

معرفت انسانی، در مراتب مختلف به لا تعین (ذات مطلق)، احدیت (تعین اولیه) و واحدیت (تعینات صفات) تقسیم می‌شود. این معرفت، به درک وحدت وجود و ظهور آن در عالم وابسته است. سالک، با سیر در این مراتب، به وحدت ذات و مظاهر دست می‌یابد.

خشیت ائمه و مراتب معرفت

خشیت ائمه علیهم‌السلام، به مرتبه صفات الهی مربوط است و نه به ذات، زیرا ذات، مرتبه‌ای است که وصول به آن برای عموم ممکن نیست. این خشیت، حالتی عرفانی است که از درک جلال و عظمت الهی ناشی می‌شود و در دعاها و مناجات ائمه، جلوه‌گر است.

درنگ: خشیت ائمه، به درک صفات الهی مربوط است و نشان‌دهنده مرتبه‌ای از معرفت است که در آن، عظمت و جلال حق متجلی می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، معرفت انسانی را به عنوان پلی میان خلق و حق معرفی کرد و نقش خشیت ائمه را در تبیین مراتب معرفتی نشان داد. معرفت به تعینات الهی، راهی است به سوی درک وحدت وجود.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفاهیم عرفانی مُظهر، مَظهر و ظاهر پرداخت و رابطه میان ذات، صفات و افعال الهی را در پرتو وحدت وجود بررسی کرد. عالم هستی، به مثابه آیینه‌ای از تجلیات الهی، و انسان، به عنوان مَظهر جامع حق، در این معرفت جایگاه ویژه‌ای یافتند. تمثیلات ادبی، استنادات قرآنی و تحلیل‌های عرفانی، به غنای این متن افزودند و آن را به منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کردند.

این کتاب، دعوتی است به تأمل در ژرفای ذات الهی و درک وحدت در کثرت، تا خواننده با سیر در این معارف، به نور معرفت رهنمون گردد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، حق تعالی از چه حیثی مُظهر و مَظهر است؟

2. طبق درسگفتار، تمام عالم هستی چه نسبتی با حق تعالی دارد؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا صفات الهی عین ذات حق هستند؟

4. طبق درسگفتار، تفاوت خلق با حق در چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا لا تعین ذات حق به معنای مهمل بودن نیست؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که صفات الهی فعل ذات هستند.

7. بر اساس درسگفتار، تمام عالم هستی ظهورات و تعینات ربوبی حق است.

8. طبق متن، ذات حق بدون تعینات می‌تواند وجود داشته باشد.

9. درسگفتار می‌گوید که خلق عین ذات حق است.

10. بر اساس درسگفتار، تعینات الهی در ظرف احدیت و واحدیت عین ذات هستند.

11. چرا درسگفتار صفات الهی را عین ذات حق می‌داند؟

12. منظور از مُظهر و مَظهر در درسگفتار چیست؟

13. چرا خلق در درسگفتار ظهور حق تلقی می‌شود؟

14. تفاوت لا تعین و تعین در ذات حق چیست؟

15. چرا درسگفتار تأکید دارد که تعینات الهی کثرت ایجاد نمی‌کنند؟

پاسخنامه

1. مُظهر از حیث ذات و مَظهر از حیث صفات

2. فعل و ظهور حق است

3. چون صفات از ذات جدا نیستند

4. حق ذات دارد و خلق ظهور است

5. چون ذات حق شامل همه صفات است

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا صفات الهی زائد بر ذات نبوده و جدایی از ذات ندارند.

12. مُظهر به ذات حق اشاره دارد که صفات را ظاهر می‌کند، و مَظهر به صفات اشاره دارد که ذات را نشان می‌دهند.

13. زیرا خلق تعینات و افعال ذات حق است، نه عین ذات یا جدای از آن.

14. لا تعین به ذات بدون اشاره به صفات و تعین به ذات با صفات اشاره دارد.

15. زیرا تعینات الهی عین ذات هستند و کثرت واقعی از ذات جدا نیست.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده