متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۱)
مقدمه
این اثر، بازنویسی علمی و جامع درسگفتار شماره ۱۱۱ از مجموعه ارزشمند *مصباح الانس*، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۹/۲/۱۳۹۰، است. این درسگفتار، در ادامه مباحث پیشین، به کاوشی عمیق در مفاهیم عرفانی و فلسفی مرتبط با تعینات، ظهورات، و احاطه الهی میپردازد. محور اصلی بحث، تبیین رابطه میان ذات الهی و مظاهر آن در سلسلهمراتب هستی است که در چارچوبی عرفانی-فلسفی، وحدت وجود و جلوههای آن را مورد بررسی قرار میدهد.
بخش اول: اصول بنیادین تعینات و ظهورات
سرآغاز بحث و زمینهسازی
درسگفتار با ذکر شریف بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ آغاز میشود که چونان کلیدی معنوی، دروازه ورود به مباحث عرفانی و فلسفی را میگشاید. این عبارت، با تأکید بر رحمانیت و رحیمیت الهی، چارچوبی قدسی برای تبیین ظهورات حق فراهم میآورد. جلسه حاضر، در ادامه مباحث پیشین، به بررسی رابطه میان مُظهر، مظهر، ظاهر، و تعینات عالی و دانی اختصاص دارد.
آیه شریفه: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (قرآن کریم، سوره فاتحه، آیه ۱، : به نام خداوند بخشنده مهربان)
این آیه، چونان مشعلی فروزان، مسیر بحث را روشن میسازد و بر وحدتبخشی حقیقت الهی در همه مراتب ظهور تأکید میورزد. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به این مبنا، به تبیین اصول اولیه تعینات و ظهورات میپردازند و زمینه را برای کاوش در مراتب وجود فراهم میآورند.
درنگ: ذکر بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ، چارچوبی قدسی برای تبیین تعینات و ظهورات الهی فراهم میآورد و بر وحدت حقیقت الهی در همه مراتب وجود تأکید دارد.
تداوم بحث تعینات و ظهورات
درسگفتار به تداوم مباحث پیشین درباره تعینات پرداخته و مفاهیم مُظهر، مظهر، ظاهر، و تعینات عالی و دانی را با ظرافت و تفصیل دنبال میکند. این مفاهیم، چونان شاخههای درختی تنومند، از ریشه وحدت وجود سرچشمه میگیرند و نشاندهنده جلوههای گوناگون حقیقت الهی در مراتب هستی هستند. با این حال، به دلیل آمیختگی عرفان با کلام در برخی متون گذشته، این مباحث خالی از اشکال نیستند.
آیتالله نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه، به بررسی این آمیختگی میپردازند و بر ضرورت پالایش عرفان از مفاهیم غیرمستند و تقویت استدلال منطقی تأکید دارند. این نقد، چونان صیقلدادن گوهر حقیقت، به روشنسازی مفاهیم عرفانی یاری میرساند و مسیر را برای فهمی عمیقتر هموار میسازد.
نقد آمیختگی عرفان و کلام
آمیختگی عرفان و کلام در متون گذشته، بهویژه در سدههای اخیر، به توهمات و اشکالاتی منجر شده است. این مشکل، ریشه در فقدان دقت فلسفی و منطقی در برخی مباحث عرفانی دارد که گاه به تفسیرهای نادرست از رابطه میان خدا و خلق انجامیده است. آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این نکته، بر ضرورت بازنگری در این مفاهیم و تقویت بنیانهای منطقی عرفان پافشاری میکنند.
این نقد، چونان باد خزانی که برگهای خشکیده را از شاخسار حقیقت میزداید، به پالایش عرفان از مفاهیم نادرست یاری میرساند و بر اهمیت استدلال منطقی در تبیین معارف الهی تأکید دارد.
درنگ: آمیختگی عرفان و کلام در متون گذشته، به دلیل فقدان دقت فلسفی، به توهمات و اشکالات منجر شده و پالایش عرفان از مفاهیم نادرست، ضرورتی بنیادین است.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با تبیین اصول بنیادین تعینات و ظهورات، زمینه را برای کاوش در مفاهیم عرفانی و فلسفی فراهم آورد. ذکر بسمله، چونان نوری که مسیر حقیقت را روشن میکند، بر وحدت حقیقت الهی تأکید دارد. نقد آمیختگی عرفان و کلام، بر ضرورت پالایش مفاهیم و تقویت استدلال منطقی دلالت میکند. این بخش، چونان پایهای استوار، چارچوبی برای مباحث بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: عالم هستی بهمثابه ظهور پروردگار
جهان هستی، جلوه حق
درسگفتار تأکید میکند که تمام عالم هستی، ظهور پروردگار است و خداوند، به همه چیز احاطه دارد. این احاطه، چونان اقیانوسی بیکران، همه موجودات را در بر میگیرد و نشاندهنده وحدت وجود در مراتب گوناگون هستی است. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به این اصل، عالم را بهمثابه آیینهای میدانند که نور حقیقت الهی در آن بازتاب مییابد.
این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد که همه موجودات را مظهر تجلیات الهی میداند. عالم، چونان کتابی گشوده، آیات الهی را به نمایش میگذارد و هر ذره از آن، نشانی از مبدأ واحد است.
درنگ: تمام عالم هستی، ظهور پروردگار است و خداوند، با احاطهای بیکران، همه موجودات را در بر میگیرد.
تمثیل احاطه انسان به معلومات
برای تبیین مفهوم احاطه الهی، درسگفتار به تمثیلی شهودی اشاره میکند: انسان به معلومات خود احاطه دارد، همانگونه که خداوند به همه معلوماتش احاطه دارد، اما احاطه الهی، به مرتبهای اشرف و متعالیتر است. معلومات انسان، ظهور توجه، آگاهی، حیات، و علم اوست، و این احاطه، در ظرف علم او قرار دارد.
این تمثیل، چونان پلی که میان ادراک انسانی و ادراک الهی کشیده شده، به فهم رابطه میان ذات، علم، و معلومات یاری میرساند. آیتالله نکونام قدسسره، با بهرهگیری از این تمثیل، بر وحدت میان مدرِک و مدرَک در ظرف علم تأکید دارند.
نقد تمثیل آینه
درسگفتار، تمثیل مخلوقات به تصاویر در آینه را ناقص میداند و آن را با مفهوم احاطه جایگزین میکند. تمثیل آینه، اگرچه به شهود رابطه میان خدا و خلق یاری میرساند، اما نمیتواند حقیقت احاطه الهی را بهطور کامل بیان کند. احاطه، چونان مفهومی ژرفتر، بر فراگیری و کمال علم الهی دلالت دارد.
این نقد، چونان صیقلی که بر آیینه حقیقت کشیده میشود، به پالایش مفاهیم عرفانی کمک میکند و بر برتری احاطه الهی نسبت به تمثیلهای محدود تأکید دارد.
درنگ: تمثیل آینه برای بیان ظهورات الهی ناقص است و مفهوم احاطه، به دلیل ژرفای بیشتر، جایگزین مناسبتری است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین عالم هستی بهمثابه ظهور پروردگار، بر وحدت وجود و احاطه الهی تأکید کرد. تمثیل احاطه انسان به معلومات، به فهم این مفهوم یاری رساند، اما نقد تمثیل آینه، بر ضرورت بهرهگیری از مفاهیم دقیقتر دلالت دارد. این بخش، چونان دریچهای به سوی حقیقت، عالم را جلوهگاه نور الهی معرفی میکند.
بخش سوم: احاطه علمی و وحدت ذات، علم، و معلومات
احاطه علمیه
درسگفتار، احاطه به مدرَکات را احاطهای علمی میداند که در مدرِک نسبت به مدرَکاتش وجود دارد. این احاطه، در خداوند به کمال میرسد، زیرا علم الهی، غیرمنفک از ذات اوست. مدرَکات، از فاعل ادراک خارج نیستند و در ظرف علم او قرار دارند، و این ظرف، چونان دریایی بیکران، همه معلومات را در بر میگیرد.
آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر وحدت میان مدرِک و مدرَک در ظرف علم تأکید دارند و نشان میدهند که این وحدت، در مرتبه الهی به کمال میرسد.
درنگ: احاطه به مدرَکات، احاطهای علمی است که در مدرِک نسبت به مدرَکاتش وجود دارد و در خداوند، به کمال میرسد.
وحدت ذات، علم، و معلومات
درسگفتار، ذات، علم، و معلومات را سهگانهای میداند که ذات، به واسطه علم، به همه معلومات احاطه دارد. علم، از ذات عالم جدا نیست، و این وحدت، چونان نوری که از سرچشمه حقیقت میجوشد، همه مراتب وجودی را روشن میسازد. در مرتبه انسانی، نفس، آیینه مدرَکات است، اما در مرتبه الهی، احاطه فراتر از هر تمثیلی است.
این دیدگاه، بر ساختار وجودی معرفت در انسان و تعمیم آن به خداوند دلالت دارد و نشان میدهد که همه معلومات، در ظرف علم الهی قرار دارند.
برتری احاطه الهی
احاطه الهی، از احاطه انسانی برتر است، زیرا انسان موجود حقیقی را در غیر خود میبیند، اما خداوند آن را در ذات خود مشاهده میکند. این برتری، چونان فاصله میان قطره و اقیانوس، مرتبه متعالی ادراک الهی را نشان میدهد. آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این اصل، بر تفاوت بنیادین میان ادراک انسانی و الهی پافشاری میکنند.
درنگ: احاطه الهی، به دلیل مشاهده موجودات در ذات حق، از احاطه انسانی که موجودات را در غیر خود میبیند، برتر است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین احاطه علمی و وحدت ذات، علم، و معلومات، به فهم رابطه میان مدرِک و مدرَک یاری رساند. برتری احاطه الهی، مرتبه متعالی علم حق را نشان داد و این بخش، چونان گامی در مسیر حقیقت، به روشنسازی مفاهیم عرفانی کمک کرد.
بخش چهارم: نقد مفاهیم سنتی و دعوت به تعالی
نقد مفهوم ممکن
درسگفتار، مفهوم ممکن الوجود را نادرست میداند و آن را به دلیل محدودیتش کنار میگذارد. ممکن، از حیث ذات، غیرموجود است و وجودش از علت است، اما این مفهوم، در فلسفه سنتی، ناقص تلقی میشود. آیتالله نکونام قدسسره، با دعوت به «فأرق» (تعالی بیشتر)، بر ضرورت رها کردن مفاهیم محدود مانند ممکن تأکید دارند.
این نقد، چونان تیغی که گرههای معرفتی را میگشاید، بر پالایش فلسفه از مفاهیم غیرضروری و تمرکز بر وحدت وجود دلالت دارد.
درنگ: مفهوم ممکن الوجود، به دلیل محدودیت و نقص، کنار گذاشته شده و جای خود را به وجود و ظهور میدهد.
وجود و ظهور
درسگفتار، خداوند را وجود و مخلوقات را ظهور او میداند. مفهوم «ليس» (نیستی) کنار گذاشته شده و تنها وجود و ظهور معتبرند. این دیدگاه، چونان رودی زلال، به سوی حقیقت وحدت وجود جاری است و نشان میدهد که همه عالم، جلوهای از حق است.
آیه شریفه: سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ (قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۲۰، : در زمین سیر کنید و ببینید چگونه خداوند خلق را آغاز کرد)
این آیه، چونان دعوتی به تأمل در عالم، بر ظهورات الهی و وحدت وجود دلالت دارد. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به این اصل، عالم را بهمثابه علامت خدا معرفی میکنند.
نقد مفاهیم واجب، ممکن، و ممتنع
درسگفتار، مفاهیم واجب الوجود، ممکن الوجود، و ممتنع الوجود را نادرست میداند و بر یک وجود (حق) و یک ظهور (مخلوقات) تأکید میکند. این دیدگاه، مفاهیم سنتی را کنار میگذارد و به پالایش فلسفه از خرافات یاری میرساند.
این نقد، چونان انقلابی در معرفت، بر ضرورت تمرکز بر حقیقت الهی و پرهیز از مفاهیم غیرضروری دلالت دارد.
درنگ: مفاهیم واجب، ممکن، و ممتنع کنار گذاشته شده و تنها وجود (حق) و ظهور (مخلوقات) معتبرند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد مفاهیم سنتی و دعوت به تعالی، بر پالایش فلسفه و عرفان از مفاهیم نادرست تأکید کرد. تبیین وجود و ظهور، عالم را جلوه حق معرفی کرد و این بخش، چونان گامی بلند، به فهم عمیقتر حقیقت یاری رساند.
بخش پنج: تجلیات احدیت و احاطه الهی
تجلیات احدیت
درسگفتار، اشیاء را از حیث حقیقت، تجلیات حضرت احدیت میداند که قائم به حقاند. همه عالم، بالحق موجود است و هیچ موجودی جز به حق قوام ندارد. این دیدگاه، چونان نوری که از سرچشمه احدیت میجوشد، وحدت وجود را در همه مراتب نشان میدهد.
آیتالله نکونام قدسسره، با تأکید بر این اصل، بر قستگی همه وجود به حق و تجلیات آن در مراتب احدیت تأکید دارند.
درنگ: اشیا، تجلیات حضرت احدیتاند و همه عالم، بالحق موجود است.
احاطه علت به معلول
درسگفتار، علت (خدا) را به دلیل اشراف بر معلول (مخلوقات)، دارای احاطه به آنها میداند. معلول، اما، به علت احاطه ندارد، زیرا علت اصل و معلول فرع است. این اصل، چونان سلسلهای که مراتب را به هم پیوند میدهد، رابطه خدا و خلق را در نظریه وحدت وجود نشان میدهد.
این دیدگاه، بر نظم سلسلهمراتبی عالم و محوریت حق بهعنوان علت کل تأکید دارد.
نفی ناز خدا
ادعای «ناز خدا» که عالم را فرو میریزد، نادرست است، زیرا مخلوقات بالحق به خدا وابستهاند و نابود نمیشوند. این نقد، چونان صخرهای استوار، بر ثبات و قوام عالم به واسطه وابستگی به خدا تأکید دارد.
آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، «لا يمكن الفرار من حكومتك» (نمیتوان از حکومت خدا گریخت)، بر رابطه ناگسستنی خدا و خلق تأکید دارند.
درنگ: مخلوقات، بالحق به خدا وابستهاند و ادعای ناز خدا که عالم را فرو میریزد، نادرست است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین تجلیات احدیت و احاطه الهی، عالم را قائم به حق معرفی کرد. نقد ادعای ناز خدا، بر ثبات عالم تأکید دارد و این بخش، چونان آیینهای، حقیقت وحدت وجود را بازتاب میدهد.
بخش ششم: علم، نفس، و ظهورات الهی
نقد محليت نفس
درسگفتار، نفس را ظرف معلومات نمیداند، بلکه آن را مظهر معلومات میخواند. علم، تعین نفس را به دست میدهد، نه اینکه در آن ذخیره شود. این دیدگاه، تفاوت میان ظرف مادی (کاسه) و نفس عارف را نشان میدهد.
آیتالله نکونام قدسسره، با تبیین این اصل، بر نقش نفس بهعنوان مظهر حقیقت تأکید دارند.
درنگ: نفس، ظرف معلومات نیست، بلکه مظهر آنهاست و علم، تعین آن را به دست میدهد.
تفاوت علم و آب
درسگفتار، به تمثیلی زیبا اشاره میکند: آب از کاسه کم میشود، اما علم با بخشش، جلا مییابد. نفس، مانند چشمهای است که علم را میافشاند و با بخشش، ارزش آن افزون میشود. این تمثیل، بر کرامت علم و پویایی آن در مقایسه با اشیای مادی تأکید دارد.
روایت «ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه» (چشمههای حکمت از قلب او بر زبانش جاری شد)، این اصل را تأیید میکند و علم را به چشمهای بیانتها تشبیه میکند.
حق، تنها مدرِک حقیقی
درسگفتار، حق تعالی را تنها مدرِک حقیقی میداند و مخلوقات را مدرَکات او. این دیدگاه، محوریت خدا را بهعنوان فاعل کل نشان میدهد و مخلوقات را ظهورات حق میخواند.
این اصل، چونان نوری که همه را روشن میکند، بر وحدت در مراتب وجود تأکید دارد.
درنگ: حق تعالی تنها مدرِک حقیقی است و مخلوقات، ظهورات و مدرَکات او هستند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تبیین نقش نفس بهعنوان مظهر علم و تأکید بر تفاوت علم و آب، به کرامت علم و پویایی آن اشاره کرد. حق بهعنوان تنها مدرِک حقیقی، محوریت الهی را نشان داد و این بخش، مفاهیم عرفانی را غنیتر کرد.
بخش هفتم: عشق، زیبایی، و انس با خدا
زیبایی عالم هستی
درسگفتار، عالم را سرشار از زیبایی و تجلیات الهی میداند. از شب و سحر تا حیوانات و حشرات، همه جلوههای حقاند. حتی موجودات کوچک، مانند پشه، دارای تمام تعینات الهیاند و حکمت خالق را نشان میدهند.
نقل قول از امام صادق علیهالسلام، که هرچه در انسان است در موجودات دیگر نیز هست، بر وحدت خلقت تأکید دارد. این دیدگاه، عالم را چونان باغی پرشکوفه معرفی میکند که هر ذرهاش جلوهای از حق است.
درنگ: عالم هستی، از شب و سحر تا موجودات کوچک، سرشار از زیبایی و تجلیات الهی است.
نقد نفرت و دعوت به عشق
درسگفتار، نفرت را برخلاف عرفان میداند و قلب را به عشق و محبت دعوت میکند. انسان باید عالم را با دیدینی عاشقانه در آغوش بگیرد و از نفرت که قلب را آلوده میکند، بپرهیزد.
تمثیل ایرانیان در غربت یا داستان بوسه در ترکیه، به ضرورت تقویت محبت و خلاقیت در ابراز عشق اشاره دارد. این بیان، چونان نسیمی که غبار نفرت را میزداید، قلب را به سوی عشق هدایت میکند.
مؤمن، آیینه خدا
درسگفتار، مؤمن را آیینه خدا میداند که باید با معانقه و محبت، تجلیات الهی را لمس کند. عشق در معرفت، به کمال میرسد و از شهوت و گناه متمایز میشود. این دیدگاه، مؤمن را بهعنوان مظهر زیبایی الهی معرفی میکند.
تمثیل وضو برای خدا، به رابطه عاشقانه عارف با حق اشاره دارد که در آن، عارف وضوی قرب میگیرد.
درنگ: مؤمن، آیینه خداست و با عشق و معرفت، تجلیات الهی را در خود و دیگران لمس میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تبیین زیبایی عالم و دعوت به عشق و محبت، عارف را به انس با خدا هدایت کرد. نقد نفرت و تأکید بر معرفت، قلب را به سوی حقیقت باز کرد و این بخش، چونان ترانهای عاشقانه، راه را به سوی حق نشان داد.
جمعبندی نهایی
این اثر، بازآفرینی درسگفتار شماره ۱۱۱ از مجموعه مصباح الانس، دریچهای به سوی فهم عمیق تعینات و ظهورات الهی در فلسفه و عرفان اسلامی گشوده است. با تبیین مفاهیم مُظهر، مظهر، و ظاهر، و تأکید بر وحدت وجود، عالم بهعنوان جلوهای از حقیقت الهی معرفی شد. نقد مفاهیم سنتی، مانند ممکن و واجب، و پالایش عرفان از خرافات، به غنای معرفتی متن افزود.
تمثیلات ادبی، چونان چشمههایی زلال، مفاهیم پیچیده را روشن کردند و دعوت به عشق و انس با خدا، روح متن را به اوج برد.
با نظارت صادق خادمی