متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۱۲)
بخش نخست: تبیین وحدت وجود و رابطه حق و خلق
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۱۲ مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰، است که به یکی از مسائل بنیادین عرفان نظری، یعنی رابطه میان وجود حق تعالی و مخلوقات، میپردازد. بحث حاضر، در ادامه مباحث فصل پنجم مصباح الانس، به تبیین مفاهیمی چون مُظهر، مَظهر، و ظاهر اختصاص دارد و با نگاهی عمیق به نظریه وحدت وجود، چالشهای فلسفی و عرفانی رابطه میان وحدت و کثرت را بررسی میکند.
وحدت وجود و چالش کثرت ظاهری
یکی از مسائل محوری عرفان نظری، تبیین رابطه میان وجود حق تعالی بهعنوان وجود بسیط و مخلوقات بهعنوان جلوههای کثیر است. این مسئله در عبارت عربی «البسيط لا يكون قابلا و فاعلا معا من جهة واحده» ریشه دارد که به استحالۀ همزمانی فاعلیت و قابلیّت در وجود بسیط اشاره میکند. وجود بسیط الهی، که فاقد هرگونه ترکیب یا کثرت است، نمیتواند همزمان فاعل (مُظهر) و قابل (مَظهر) باشد، مگر آنکه این دوگانگی در مراتب مختلف وجودی تحلیل شود. این دیدگاه، چالش اصلی عرفان نظری را در حفظ توحید در برابر کثرت ظاهری مخلوقات مطرح میکند.
اگر وجود حق تعالی و مخلوقات بهعنوان دو وجود مستقل فرض شود، شرک پدید میآید، زیرا پذیرش دو وجود مستقل با اصل توحید ناسازگار است. از سوی دیگر، انکار کامل وجود مخلوقات نیز به نادیده گرفتن واقعیت عینی آنها منجر میشود. عرفا برای حل این تناقض، نظریه وحدت وجود را پیش کشیدهاند که مخلوقات را ظهورات، تعینات و تجلیات حق تعالی میداند. این دیدگاه، وجود مخلوقات را وابسته به حق و فاقد ذات مستقل معرفی میکند، همانگونه که نور در آینه جز جلوهای از منبع نور نیست.
| درنگ: نظریه وحدت وجود، با تأکید بر وابستگی وجودی مخلوقات به حق تعالی، شرک را نفی کرده و توحید را در عین حفظ واقعیت ظهوری مخلوقات تثبیت میکند. |
نقد دیدگاه خیالی بودن مخلوقات
برخی عرفا، برای تأکید بر وحدت وجود، وجود مخلوقات را به خیال و وهم تقلیل داده و تنها حق تعالی را موجود حقیقی دانستهاند. این دیدگاه، که در آثار ابن عربی و اشعار شاعرانی چون حافظ و مولوی بازتاب یافته، مخلوقات را به سایهها یا انعکاسهایی در آینه تشبیه میکند. برای نمونه، ابن عربی میگوید: «كلما فى الكون وهم او خيال او عكوس فى مريا و المثال»، که مخلوقات را صرفاً خیال یا انعکاس میداند. این رویکرد، اگرچه در راستای حفظ توحید است، مورد نقد قرار گرفته، زیرا مخلوقات، هرچند فاقد ذات مستقلاند، دارای حقیقتی ظهوری و تعینی هستند.
نقد این دیدگاه بر اصل سنخیت میان علت و معلول استوار است. اگر مخلوقات وهم باشند، باید علت آنها، یعنی حق تعالی، نیز وهم باشد، زیرا میان علت و معلول سنخیت وجود دارد. این استدلال، به محال بودن وهمی بودن مخلوقات اشاره دارد، زیرا نفی حقیقت مخلوقات به نفی حقیقت الهی منجر میشود. قرآن کریم نیز با آیهای فاخر این نقد را تأیید میکند:
«فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ [مطلب حذف شد] : «پس تبارک الله، نیکوترین آفرینندگان».
این آیه، به کمال خلقت الهی و واقعیت عینی مخلوقات اشاره دارد و دیدگاه وهمی بودن آنها را رد میکند. مخلوقات، بهسان گلهایی در باغ وجود الهی، نه وهماند و نه مستقل، بلکه جلوههایی از فیض بیکران حقاند.
مخلوقات بهمثابه افعال الهی
برای حل مسئله وحدت و کثرت، مخلوقات بهعنوان افعال پروردگار معرفی شدهاند که وجودشان ظهوری و وابسته به حق است. همانگونه که حیات و خصوصیات انسان جلوههای وجود او هستند و نه موجوداتی مستقل، مخلوقات نیز ظهورات وجود حقاند. این دیدگاه، تمایز میان وجود ذاتی حق و وجود ظهوری مخلوقات را روشن میکند. حق تعالی ذات دارد و فعل دارد، اما مخلوقات خود فعلاند و فاقد ذات مستقل، هرچند میتوانند افعالی از خود بروز دهند.
تمثیل انسان و حیاتش در اینجا راهگشاست: انسان با حیات و خصوصیاتش دو وجود مستقل نیست، بلکه حیات و نفس او ظهورات وجود او هستند. به همین سان، مخلوقات بهمثابه نفس و حیات وجود الهیاند که در مراتب مختلف تعین یافتهاند. این دیدگاه، هم توحید را حفظ میکند و هم واقعیت ظهوری مخلوقات را تأیید مینماید.
| درنگ: مخلوقات، بهعنوان افعال الهی، فاقد ذات مستقلاند، اما دارای وجود ظهوری هستند که در نسبت با حق معنا مییابد. |
نفی شرک و تبیین توحید
پذیرش دو وجود مستقل برای خدا و مخلوقات به شرک میانجامد، زیرا توحید تنها با یک وجود اصیل سازگار است. برای رفع این تناقض، عرفا مخلوقات را بهعنوان ظهورات حق تلقی کردهاند که وجودشان بالحق، یعنی به واسطه حق، است. این دیدگاه، با تمایز میان «حق» و «بالحق»، رابطه وابستگی مخلوقات به حق را تبیین میکند. حق تعالی وجود ذاتی و مستقل دارد، در حالی که مخلوقات، بهسان سایهای بر دیوار وجود، تنها به واسطه نور حق موجودند.
نقل قول از امیرالمؤمنین علیهالسلام در اینجا روشنگر است: «نزلونا عن الربوبيه … فقولوا حيث ما شئتم». این کلام، بر نفی ذات مستقل برای ائمه تأکید دارد، اما نسبت دادن صفات کمال به آنها را مجاز میداند، زیرا این صفات ظهورات الهیاند. ائمه، بهمثابه آینههای تمامنمای صفات الهی، مظاهر عالی حقاند، اما ذاتشان وابسته به اوست.
نفی اختیار فرار از ملک الهی
یکی از نتایج نظریه وحدت وجود، نفی امکان فرار از حاکمیت الهی است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «لايمكن الفرار من حكومته». این کلام، به وحدت قلمرو وجودی حق اشاره دارد که مخلوقات نمیتوانند از آن خارج شوند، همانگونه که ماهی نمیتواند از اقیانوس وجود الهی بیرون جهد. این دیدگاه، حاکمیت مطلق الهی را تأیید کرده و هرگونه دوگانگی در قلمرو وجود را نفی میکند.
نقد فلسفههای ماهیتمحور
درسگفتار به نقد فلسفههای سنتی، که وجود را عارض بر ماهیت میدانند، پرداخته و آنها را به «فلسفه ماستبندی» تشبیه کرده است. در این تمثیل، ماهیت به کاسهای تشبیه شده که وجود، مانند شیر، در آن ریخته میشود. این دیدگاه، که در فلسفههای سنتی رایج است، مورد نقد قرار گرفته، زیرا مخلوقات فاقد ماهیت مستقلاند و وجودشان صرفاً ظهور حق است. بهسان آبی که از آسمان فرو میریزد و به برف، باران یا تگرگ بدل میشود، مخلوقات نیز ظهورات بیواسطه وجود الهیاند، نه ترکیبی از ماهیت و وجود.
| درنگ: مخلوقات فاقد ماهیت مستقلاند و وجودشان ظهور بیواسطه حق تعالی است، نه ترکیبی از ماهیت و وجود. |
نقد فرهنگهای نادرست عرفانی و فلسفی
درسگفتار به تأثیر منفی برخی دیدگاههای عرفانی و فلسفی بر فرهنگ دینی و اجتماعی اشاره کرده و آنها را به تضعیف ایمان و عمل دینی متهم میکند. این دیدگاهها، با تقلیل مخلوقات به وهم و خیال، به گمراهی عوام و مشکلات اجتماعی منجر شدهاند. خواص، یعنی علما و عرفا، به دلیل ارائه تفاسیر نادرست، مسئولیت این انحرافات را بر عهده دارند. این نقد، به ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و بازنگری در تفاسیر عرفانی و فلسفی تأکید دارد.
رحمت و عدالت الهی
با وجود نقد دیدگاههای نادرست، درسگفتار به رحمت و عدالت الهی اشاره کرده و تأکید میکند که حق تعالی، حتی علمایی که از روی غفلت به خطا رفتهاند، را مورد رحمت قرار میدهد. قرآن کریم این حقیقت را با آیهای والا تأیید میکند:
«وَمَا ٱللَّهُ بِظَلَّٰمٍ لِّلْعَبِيدِ» [مطلب حذف شد] : «و خدا به بندگان ستمکار نیست».
این آیه، عدالت الهی را در کنار رحمت واسعه او به تصویر میکشد، که حتی خطاهای ناخواسته را در بر میگیرد. این دیدگاه، بهسان بارانی رحمتبخش، دلهای مؤمنان را به امید و اطمینان سیراب میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با تبیین نظریه وحدت وجود و رابطه حق و خلق، به یکی از عمیقترین مسائل عرفان نظری پرداخت. مخلوقات، بهعنوان ظهورات و تعینات حق، فاقد ذات مستقلاند، اما دارای حقیقتی ظهوری هستند که در نسبت با حق معنا مییابد. نقد دیدگاههای خیالی بودن مخلوقات و فلسفههای ماهیتمحور، به همراه استناد به آیات قرآنی، به روشنسازی این مفاهیم کمک کرد. این بخش، با تأکید بر توحید و نفی شرک، راه را برای فهم عمیقتر رابطه میان وحدت و کثرت هموار ساخت.
بخش دوم: اصلاح فرهنگ دینی و مسئولیت خواص
مقدمه
بخش دوم این نوشتار، به نقد تأثیرات منفی دیدگاههای نادرست عرفانی، فلسفی و کلامی بر فرهنگ دینی و اجتماعی پرداخته و مسئولیت خواص، یعنی علما و عرفا، را در این انحرافات بررسی میکند. این بخش، با تکیه بر محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، به ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و ارائه تفاسیر صحیح از مفاهیم عرفانی تأکید دارد. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و استناد به سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام، این بخش به تبیین راهحلهای پیشنهادی برای رفع این چالشها میپردازد.
تأثیر دیدگاههای نادرست بر فرهنگ دینی
یکی از انتقادات اصلی درسگفتار، تأثیر منفی دیدگاههای عرفانی و فلسفی نادرست بر فرهنگ دینی و زندگی اجتماعی است. این دیدگاهها، با تقلیل مخلوقات به وهم و خیال، به تضعیف ایمان و عمل دینی منجر شدهاند. برای نمونه، تأکید بیشازحد بر هویت خیالی عالم، بهسان بادی سمی، ریشههای ایمان را سست کرده و عوام را به سوی گمراهی سوق داده است. این نقد، به ضرورت بازنگری در تفاسیر عرفانی و فلسفی و ارائه روایتی جامع و متوازن از توحید و خلقت اشاره دارد.
مسئولیت خواص در گمراهی عوام
درسگفتار، خواص را بهعنوان عامل اصلی گمراهی عوام معرفی کرده و تأکید میکند که علما و عرفا، با ارائه دیدگاههای نادرست، به انحرافات اجتماعی دامن زدهاند. این مسئولیت، بهسان بار سنگینی بر دوش خواص است که باید با هدایت صحیح جامعه، آن را به مقصد رسانند. نقد خواص، نه از سر انکار تلاشهایشان، بلکه بهمنظور تأکید بر نقش کلیدی آنها در اصلاح فرهنگ دینی است.
| درنگ: خواص، با ارائه تفاسیر نادرست از مفاهیم عرفانی و فلسفی، مسئولیت انحرافات اجتماعی را بر عهده دارند و باید با اصلاح فرهنگ دینی، جامعه را به سوی حقیقت هدایت کنند. |
راهحل پیشنهادی: فرهنگ جامع توحیدی
برای رفع این چالشها، درسگفتار به ایجاد فرهنگی جامع و توحیدی اشاره کرده که در آن، مخلوقات بهعنوان ظهورات حق تلقی شده و توحید در عین حفظ واقعیت عینی عالم تثبیت میشود. این فرهنگ، بهسان پلی است که وحدت و کثرت را به هم پیوند میدهد و از افراط و تفریط در تفاسیر عرفانی جلوگیری میکند. سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام، که بر نفی ربوبیت مستقل برای مخلوقات تأکید دارد، در اینجا راهنمایی روشن است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد تأثیرات منفی دیدگاههای نادرست عرفانی و فلسفی، به مسئولیت خواص در هدایت جامعه پرداخت. این بخش، با تأکید بر ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و ارائه تفاسیر صحیح از توحید و خلقت، به ایجاد فرهنگی جامع و متوازن اشاره کرد. استناد به سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام و تمثیلات ادبی، به غنای این بخش افزود و راه را برای اصلاح فرهنگ دینی هموار ساخت.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۱۲ مصباح الانس، به تبیین یکی از عمیقترین مسائل عرفان نظری، یعنی رابطه میان حق و خلق، پرداخت. نظریه وحدت وجود، بهعنوان راهحلی جامع برای حل مسئله وحدت و کثرت، مخلوقات را ظهورات و تعینات حق معرفی کرد که فاقد ذات مستقلاند، اما دارای حقیقتی ظهوری هستند. نقد دیدگاههای خیالی بودن مخلوقات و فلسفههای ماهیتمحور، به همراه استناد به آیات قرآنی، به روشنسازی این مفاهیم کمک کرد. بخش دوم، با تأکید بر مسئولیت خواص در اصلاح فرهنگ دینی، به ضرورت ارائه تفاسیر صحیح و متوازن از توحید و خلقت اشاره داشت.
|
با نظارت صادق خادمی |