در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 120

متن درس

 

تبیین وحدت وجود و تأثیرگذاری موجودات

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۰)

دیباچه

این اثر، بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتاری از مجموعه مصباح الانس، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه‌ای به تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۹۰ است که به یکی از عمیق‌ترین مسائل عرفان نظری و فلسفه اسلامی، یعنی تبیین تأثیرگذاری موجودات در چارچوب وحدت وجود، اختصاص دارد.

بخش نخست: تبیین مسئله تأثیرگذاری موجودات در وحدت وجود

صورت‌بندی مسئله تأثیرگذاری اغیار

یکی از پرسش‌های بنیادین در عرفان نظری و فلسفه اسلامی، چگونگی تأثیرگذاری موجودات بر یکدیگر، یا به تعبیر دقیق‌تر، تأثیرگذاری اغیار (موجودات غیری) است. این پرسش، در قالب سؤالی از متن مصباح الانس مطرح شده است: «فما وجه تسمية الاغيار موثرات كالارواح بالنسبة الى الاشباح؟» به این معنا که چگونه می‌توان موجوداتی چون ارواح نسبت به اشباح، یا طبیعت نسبت به صور طبیعی، را مؤثر دانست، در حالی که اصل فلسفی و عرفانی بر این است که هیچ شئ نمی‌تواند در غیر خود اثر بگذارد؟ این تناقض ظاهری، محور بحثی عمیق در فصل هفتم مصباح الانس قرار گرفته است.

برای فهم دقیق‌تر این مسئله، باید به چارچوب وحدت وجود توجه کرد. در این چارچوب، موجودات، به عنوان ظهورات حق تعالی، فاقد غیریت واقعی‌اند. تأثیرگذاری ظاهری میان موجودات، مانند تأثیر سنگ بر شیشه یا آب بر پنبه، در حقیقت، جلوه‌ای از تأثیر فیض الهی در مراتب مختلف تعینات است. این دیدگاه، با نفی غیریت مستقل میان موجودات، تأثیرگذاری را به وحدت وجودی میان فاعل و قابل بازمی‌گرداند.

درنگ: مسئله تأثیرگذاری اغیار، در چارچوب وحدت وجود، به تأثیر فیض الهی در مراتب مختلف تعینات تحلیل می‌شود، نه به غیریت واقعی میان موجودات.

نفی تأثیرگذاری غیری و اصل وحدت وجودی

اصل بنیادین در این بحث، نفی تأثیرگذاری غیری است: «شئ در غیر خود اثر نمی‌کند، بلکه در خود اثر می‌گذارد.» این اصل، ریشه در فلسفه مشائی و عرفان نظری دارد و بیانگر آن است که تأثیرگذاری، به دلیل وحدت وجودی میان موجودات، تنها در مراتب مختلف یک حقیقت واحد رخ می‌دهد. به تعبیری، تأثیر شئ در خودش، با تفاوت تعینات، تحلیل می‌شود. برای مثال، تأثیر روح بر قالب یا طبیعت بر صورت‌های طبیعی، نه به معنای تأثیرگذاری یک موجود مستقل بر موجودی دیگر، بلکه به معنای ظهور فیض الهی در مراتب مختلف است.

این دیدگاه، با تمثیل زید و عمرو روشن‌تر می‌شود: زید و عمرو، به عنوان دو موجود ظاهری، در حقیقت، ظهورات یک فیض الهی‌اند. تصور دوگانگی میان آن‌ها، ناشی از تعینات ظاهری است، حال آنکه در باطن، هر دو جلوه‌های یک حقیقت واحدند. این تمثیل، به تمایز میان وحدت حقیقی و کثرت ظاهری اشاره دارد و نشان می‌دهد که کثرت، صرفاً در سطح تعینات ظهوری است.

درنگ: تأثیرگذاری ظاهری میان موجودات، در حقیقت، ظهور فیض الهی در مراتب مختلف تعینات است و غیریت واقعی میان موجودات نفی می‌شود.

وحدت حقیقت و کثرت تعینات

یکی از مفاهیم محوری در این درس‌گفتار، تمایز میان وحدت حقیقت و کثرت تعینات است: «همه عالم هستی یک حقیقت است، ولی یک تعین نیست.» این بیان، به نظریه وحدت وجود در عرفان نظری اشاره دارد که در آن، همه موجودات، جلوه‌های یک حقیقت واحد (حق تعالی) هستند و کثرت، صرفاً در سطح تعینات ظهوری پدیدار می‌شود. تعینات، لحظه به لحظه تغییر می‌کنند، اما حقیقت وجودی آن‌ها، به دلیل وابستگی به حق، ثابت و پایدار است.

برای تبیین این مفهوم، تمثیل نفس و آرد به کار گرفته شده است. نفس انسان، به عنوان یک حقیقت، دارای تعینات لحظه به لحظه است که تغییر می‌کنند، اما حقیقت وجودی آن ثابت است. به همین سان، عالم هستی، مانند مشتی آرد است که با عوامل مختلف (مانند آب، حرارت یا فشار) به تعینات گوناگونی چون خمیر، سنگ، یا فلز تبدیل می‌شود. این تمثیل، وحدت حقیقت وجودی و کثرت تعینات را به زیبایی نشان می‌دهد.

درنگ: عالم هستی، دارای یک حقیقت واحد است که کثرت ظاهری آن، از تعینات مختلف ناشی می‌شود، مانند آردی که به اشکال گوناگون درمی‌آید.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مسئله تأثیرگذاری موجودات در چارچوب وحدت وجود پرداخت. این بحث، با نفی غیریت واقعی میان موجودات و تحلیل تأثیرگذاری به عنوان ظهور فیض الهی در مراتب مختلف، به یکی از عمیق‌ترین مسائل عرفان نظری پاسخ داد. تمایز میان وحدت حقیقت و کثرت تعینات، با بهره‌گیری از تمثیلات نفس و آرد، به گونه‌ای روشن و جامع ارائه شد. این مفاهیم، بنیانی برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود و رابطه میان حق و مخلوقات فراهم می‌آورند.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های سنتی و تبیین ظهورات الهی

نقد تأثیرگذاری ظاهری و نفی ماهیت مستقل

یکی از محورهای مهم این درس‌گفتار، نقد تأثیرگذاری ظاهری میان موجودات است: «این سنگ شیشه را می‌شکند، خب شیشه غیر سنگ است.» این تأثیرگذاری ظاهری، به دلیل غیریت ظاهری میان موجودات است، اما در حقیقت، هر دو (سنگ و شیشه) ظهورات یک فیض الهی‌اند و تفاوت آن‌ها در تعینات و خصوصیات ظهوری است. این دیدگاه، با نفی ماهیت مستقل، اعلام می‌دارد که موجودات، صرفاً ظهورات و تعینات وجود حق‌اند و ماهیت، تنها یک مفهوم ذهنی است.

برای مثال، تفاوت در تأثیرات میان سنگ، شیشه و پنبه، ناشی از تفاوت در تعینات و ظرفیت‌های ظهوری آن‌هاست. سنگ، شیشه را می‌شکند، اما پنبه را نه؛ پنبه، آب را جذب می‌کند، اما شیشه نه. این تفاوت‌ها، نه به دلیل غیریت واقعی، بلکه به سبب مراتب مختلف تعینات است. همه این موجودات، در حقیقت، از یک ماده و فیض الهی نشأت گرفته‌اند.

درنگ: تفاوت در تأثیرات میان موجودات، ناشی از تعینات و ظرفیت‌های ظهوری آن‌هاست، نه غیریت واقعی، و همه از یک فیض الهی‌اند.

نقد فلسفه‌های ماهیت‌محور و ماست‌بندی

این درس‌گفتار، به نقد فلسفه‌های سنتی، به‌ویژه دیدگاه‌های ماهیت‌محور، پرداخته است. در فلسفه مشائی، جسم، ترکیبی از ماده و صورت تلقی می‌شود و وجود، عارض بر ماهیت دانسته می‌شود. این دیدگاه، با تمثیل ماست‌بندی مورد نقد قرار گرفته است: «فلسفه‌های ماست‌بندی، تغار (ماهیت) را غیر از شیر (وجود) فرض می‌کنند.» در این تمثیل، تغار، به عنوان ظرف ماهیت، مستقل از شیر (وجود) فرض شده است، حال آنکه در دیدگاه عرفانی، هیچ ظرف مستقلی وجود ندارد و همه چیز، ظهورات وجود حق است.

این نقد، با نفی مفاهیم جنس و فصل ادامه می‌یابد: «ما گفتیم اصلاً جنس و فصل نداریم.» این مفاهیم، به عنوان تمایزات ذهنی، در برابر وحدت وجودی نفی می‌شوند و موجودات، صرفاً تعینات وجودی با حثیات مختلف تلقی می‌گردند. این دیدگاه، بر وحدت حقیقت وجودی و تفاوت در تعینات تأکید دارد.

درنگ: فلسفه‌های ماهیت‌محور، با فرض ظرف مستقل (تغار)، مورد نقد قرار می‌گیرند و همه موجودات، ظهورات وجود حق دانسته می‌شوند.

نقد دیدگاه خیالی بودن مخلوقات

یکی از نقدهای مهم این درس‌گفتار، به دیدگاه ابن عربی است که مخلوقات را خیال و وهم می‌داند: «محیی‌الدین می‌گفت وجود است، مابقی‌اش همه‌اش خیالات است.» این دیدگاه، مورد نقد قرار گرفته، زیرا مخلوقات، به عنوان ظهورات حق، دارای حقیقتی ظهوری و واقعی‌اند، نه صرفاً خیال. در مقابل، شعری ارائه شده است: «کلما فی الکون حق و حقیقی من حقیقی و رقیق وجدا»، که مخلوقات را حقایق ظهوری و رقایق وجودی می‌داند.

این نقد، بر ضرورت حفظ واقعیت عینی مخلوقات در چارچوب وحدت وجود تأکید دارد. مخلوقات، هرچند وابسته به حق‌اند، دارای وجود واقعی و ظهوری‌اند و تقلیل آن‌ها به وهم، با حقیقت عرفانی سازگار نیست.

درنگ: مخلوقات، به عنوان ظهورات حق، دارای حقیقت ظهوری‌اند و دیدگاه خیالی بودن آن‌ها مورد نقد قرار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد دیدگاه‌های سنتی، از جمله فلسفه‌های ماهیت‌محور و دیدگاه خیالی بودن مخلوقات، پرداخت. این نقدها، با تأکید بر وحدت وجود و نفی ماهیت مستقل، به تبیین ظهورات الهی به عنوان حقیقت عالم هستی منجر شد. تمثیلات ماست‌بندی و آرد، به همراه شعر پیشنهادی، مفاهیم عرفانی را به گونه‌ای روشن و جذاب ارائه کردند. این بخش، با نفی غیریت واقعی و تأکید بر ظهورات الهی، پایه‌ای برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود فراهم آورد.

بخش سوم: آیات قرآنی و تبیین ظهورات الهی

استناد به آیات قرآن کریم

این درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، عمق معرفتی خود را تقویت کرده است. سه آیه کلیدی در این بحث مطرح شده‌اند:

۱. ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ (سوره الإخلاص: ۲)؛ : «خداوند صمد است.» این آیه، به صمدیت الهی، یعنی بی‌نیازی مطلق و ذات مستقل حق، اشاره دارد که در مقابل تعینات وابسته مخلوقات قرار می‌گیرد. تمثیل آرد، این تمایز را به زیبایی نشان می‌دهد: خدا صمد است و آرد نیست، حال آنکه مخلوقات، همه آردند.

۲. إِنَّ صَلَاتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ (سوره الأنعام: ۱۶۲)؛ : «بی‌گمان، نماز من و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است.» این آیه، به تسلیم کامل انسان در برابر حق و وابستگی همه شئون او به خدا اشاره دارد که با دیدگاه ظهورات و تعینات همخوانی دارد.

۳. كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ (سوره الرحمن: ۲۹)؛ : «هر روز او در کاری است.» این آیه، به تجدید مداوم ظهورات الهی در هر لحظه اشاره دارد و با دیدگاه تعینات لحظه به لحظه سازگار است. «شأن» در این آیه، به ظهورات و تجلیات الهی اشاره دارد که در هر لحظه به صورت جدید ظاهر می‌شوند.

درنگ: آیات قرآن کریم، با تأکید بر صمدیت الهی، تسلیم کامل در برابر حق و تجدید ظهورات، وحدت وجود و تعینات را تبیین می‌کنند.

نفی غلو در نسبت به پیامبر و ائمه

این درس‌گفتار، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه غلو در نسبت به پیامبر و ائمه را نفی می‌کند: «پیامبر هم آرد است، امیرالمؤمنین هم آرد است.» این بیان، به این معناست که پیامبر و ائمه، هرچند مظاهر عالی حق‌اند، ذاتی وابسته به حق دارند و مستقل نیستند. این دیدگاه، با حفظ توحید، از نسبت دادن صفات الهی به مخلوقات پرهیز می‌کند و آن‌ها را ظهورات الهی در مراتب عالی می‌داند.

تمثیل آرد، این مفهوم را به زیبایی نشان می‌دهد: پیامبر، مانند الماسی است که از آرد حق ساخته شده، اما همچنان آرد است، نه ذات مستقل. این دیدگاه، با آیه إِنَّ صَلَاتِى وَنُسُكِى همخوانی دارد که همه شئون انسان را وابسته به حق می‌داند.

درنگ: پیامبر و ائمه، مظاهر عالی حق‌اند، اما ذاتشان وابسته به حق است و هرگونه غلو در نسبت به آن‌ها نفی می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با استناد به آیات قرآن کریم و تبیین ظهورات الهی، به تقویت معرفتی این درس‌گفتار پرداخت. آیات صمد، تسلیم و تجدید شأن، وحدت وجود و تعینات را به گونه‌ای روشن و عمیق تبیین کردند. نفی غلو در نسبت به پیامبر و ائمه، با تأکید بر وابستگی همه مخلوقات به حق، از دیگر دستاوردهای این بخش بود. این مفاهیم، به فهم دقیق‌تر رابطه میان حق و مخلوقات کمک کرد.

بخش چهارم: نقد تشکیک وجود و تبیین عرفان وجودی

نقد تشکیک وجود در فلسفه ملاصدرا

یکی از نقدهای مهم این درس‌گفتار، به نظریه تشکیک وجود در فلسفه ملاصدراست: «ملاصدرا می‌گوید وجود مشکک است، ما گفتیم ذات وجود تشکیک ندارد.» ملاصدرا، وجود را دارای مراتب شدت و ضعف می‌داند، اما این دیدگاه، با تأکید بر وحدت ذات وجود، مورد نقد قرار گرفته است. در این دیدگاه، تشکیک، تنها در مراتب ظهور رخ می‌دهد، نه در ذات وجود که بسیط و واحد است.

این نقد، به تمایز میان تشکیک در ذات و تشکیک در مراتب ظهور اشاره دارد. ذات وجود، به عنوان حقیقت حق، فاقد هرگونه کثرت یا شدت و ضعف است، اما مراتب ظهور آن، مانند تعینات مختلف، کثرت ظاهری را پدید می‌آورند.

درنگ: تشکیک وجود، تنها در مراتب ظهور پذیرفته می‌شود، نه در ذات وجود که بسیط و واحد است.

تبیین عرفان وجودی و نفی جبه

این درس‌گفتار، با نقد ادعای منصور حلاج («لیس فی جبتی الا الله»)، به تبیین عرفان وجودی می‌پردازد. حلاج، با فرض جبه (ماهیت) به عنوان ظرف، نوعی شرک را مرتکب شده است. این دیدگاه، هرگونه ظرف مستقل را نفی می‌کند و اعلام می‌دارد که همه چیز، ظهورات و تعینات حق‌اند: «جبه را از کجا آوردی؟»

این نقد، به ضرورت نفی ماهیت یا ظرف مستقل در برابر وجود حق تأکید دارد. عرفان وجودی، با نفی هرگونه «تغار» یا «جبه»، همه عالم هستی را ظهورات الهی می‌داند. پیامبر و ائمه، مظاهر عالی این ظهورات‌اند، اما همه، در مراتب مختلف، جلوه‌های یک حقیقت واحدند.

درنگ: عرفان وجودی، با نفی هرگونه ظرف مستقل (جبه)، همه عالم هستی را ظهورات و تعینات الهی می‌داند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد تشکیک وجود در فلسفه ملاصدرا و تبیین عرفان وجودی، به یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفانی پرداخت. نفی تشکیک در ذات وجود و تأکید بر وحدت حقیقت، به همراه نقد جبه در عرفان حلاج، به تبیین عرفانی جامع و منسجم منجر شد. این بخش، با تأکید بر ظهورات الهی، راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود هموار کرد.

نتیجه‌گیری نهایی

این اثر، با بازنویسی فاخر و علمی درس‌گفتار مصباح الانس، به تبیین یکی از عمیق‌ترین مسائل عرفان نظری و فلسفه اسلامی، یعنی تأثیرگذاری موجودات در چارچوب وحدت وجود، پرداخت. با نفی غیریت واقعی میان موجودات و تحلیل تأثیرگذاری به عنوان ظهور فیض الهی در مراتب مختلف، این متن، دیدگاه عرفانی جامعی ارائه کرد. نقد فلسفه‌های ماهیت‌محور، دیدگاه خیالی بودن مخلوقات و تشکیک وجود، به همراه استناد به آیات قرآن کریم، عمق معرفتی این بحث را تقویت کرد. تمثیلات آرد، نفس و ماست‌بندی، مفاهیم پیچیده را به گونه‌ای روشن و جذاب ارائه دادند. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، منبعی جامع و معتبر برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان فراهم آورده است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چرا یک شیء نمی‌تواند در غیر خودش اثر بگذارد؟

2. طبق متن، تمام موجودات عالم به چه چیزی نسبت داده می‌شوند؟

3. متن درسگفتار، تأثیر اشیاء بر یکدیگر را چگونه توضیح می‌دهد؟

4. بر اساس متن، چرا سنگ روی شیشه اثر می‌گذارد اما روی پنبه خیر؟

5. طبق متن، نقش اسماء الهی در تأثیرگذاری چیست؟

6. متن بیان می‌کند که تمام عالم هستی یک حقیقت واحد است.

7. بر اساس متن، اشیاء به دلیل ماهیت‌های مستقل خود بر یکدیگر اثر می‌گذارند.

8. طبق متن، تعینات مختلف اشیاء مانع از تأثیرگذاری آن‌ها بر یکدیگر می‌شود.

9. متن تأکید دارد که همه موجودات ظهورات حق تعالی هستند.

10. بر اساس متن، تأثیرگذاری اشیاء به دلیل جدایی کامل آن‌ها از یکدیگر است.

11. چرا یک شیء نمی‌تواند در غیر خودش اثر بگذارد؟

12. تفاوت تعین و حقیقت در متن چیست؟

13. چرا سنگ روی شیشه اثر می‌گذارد اما روی پنبه خیر؟

14. نقش اسماء الهی در تأثیرگذاری اشیاء چیست؟

15. چگونه همه عالم هستی یک حقیقت واحد تلقی می‌شود؟

پاسخنامه

1. چون غیر هیچ ارتباطی با شیء ندارد

2. به ظهورات حق تعالی

3. تأثیر از طریق تعینات مختلف یک حقیقت

4. زیرا تعینات سنگ و شیشه مناسب یکدیگرند

5. اسماء الهی سبب ظهورات اشیاء می‌شوند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا غیر هیچ ارتباطی با شیء ندارد و اثرگذاری از طریق تعینات مناسب صورت می‌گیرد.

12. حقیقت یک وجود واحد است، اما تعینات ظهورات مختلف آن حقیقت در مراتب گوناگون هستند.

13. چون تعینات سنگ و شیشه مناسب یکدیگرند، اما پنبه تعین متفاوتی دارد که اثر سنگ را تحمل می‌کند.

14. اسماء الهی سبب ظهورات اشیاء و تأثیرگذاری تعینات بر یکدیگر می‌شوند.

15. همه موجودات ظهورات حق تعالی هستند که با تعینات مختلف ظاهر می‌شوند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده