در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 123

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۳)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتار شماره ۱۲۳ از مجموعه گران‌سنگ مصباح الانس، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۲۲ تیر ۱۳۹۰، است که با نگاهی عمیق و چندوجهی به مسائل عرفانی، فلسفی و اجتماعی می‌پردازد. این اثر، با محوریت تبیین مفاهیم بنیادین چون سر القدر، ظهور تعینات، استناد وجود، استعدادات انسانی و نظام سیستمی عالم، به زبانی آکادمیک و ساختارمند نگاشته شده است.

بخش نخست: سر القدر و ظهور تعینات الهی

مفهوم سر القدر: حرکت و حکم در نظام هستی

بحث با ذکر بسمله، «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» (قرآن کریم، سوره فاتحه: ۱، )، آغاز می‌گردد که به مثابه دروازه‌ای توحیدی، محوریت الهی مباحث را نشان می‌دهد. سر القدر، به‌عنوان مفهومی بنیادین در عرفان نظری، به حرکت و حکمی تمثیلی تشبیه شده است؛ حرکت، قدر است و حکم، سر آن. این تمثیل، با اشاره به بازی‌هایی چون ورق و تاس، ظهور عالم را به حرکتی حکیمانه و قانون‌مند تشبیه می‌کند که در آن، شناخت احکام الهی، کلید موفقیت انسان در تعامل با نظام هستی است.

درنگ: سر القدر، تجلی حرکت و حکم در نظام هستی است که با معرفت به احکام الهی، انسان را به سوی حیات طیبه رهنمون می‌شود.

انسان با شناخت حکم اشیا، مهره‌های وجودی خویش را به‌درستی در صفحه هستی حرکت می‌دهد و به موفقیت دست می‌یابد. فقدان این معرفت، به حرکاتی بی‌ثمر و گاه زیان‌بار منجر می‌شود. این اصل، به ضرورت حکمت و بصیرت در زندگی عرفانی و عملی اشاره دارد، چنان‌که در عرفان ابن‌عربی، معرفت به احکام الهی، پایه سعادت است.

ظهور تعینات علمی و ایجاد الهی

ایجاد الهی، ظهور تعین علمی به‌وسیله قدرت در قالب صورتی ظاهری است. عالم، ظرف این تعینات است، نه دارای نفسسیت ذاتی. نفسسیت، تنها به ذات الهی تعلق دارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «يُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفْسَهُ» (آل عمران: ۳۰، : «خدا شما را از خویشتنش برحذر می‌دارد»). مخلوقات، تعینات و افعال الهی‌اند و فاقد استقلال وجودی‌اند.

این تبیین، با نظریه اعیان ثابته در عرفان ابن‌عربی و فلسفه ملاصدرا هم‌خوانی دارد. عالم، مظهر تعینات علمی است که از اراده نفسی حق ناشی می‌شود. انسباق امر وجودی الهی، ظهور تعین علمی ارادی است که همه عالم را به‌عنوان خواسته و دلبستگی‌های الهی جلوه‌گر می‌سازد.

درنگ: عالم، ظرف ظهور تعینات علمی الهی است که از اراده نفسی حق سرچشمه می‌گیرد و همه موجودات را مظاهر اسما و صفات الهی می‌سازد.

نظام نورانی و ثبات تعینات

تعینات علمی حق، دارای سبقی نورانی و ثابت‌اند. هیچ موجودی معدوم نمی‌شود، بلکه از مرتبه‌ای به مرتبه دیگر تبدیل می‌گردد. این اصل، با نفی عدم مطلق در فلسفه ملاصدرا، بر استمرار وجود در مراتب گوناگون تأکید دارد. عالم، به‌وسیله اقران و توازن میان موجودات حصول می‌یابد، چنان‌که هر موجودی قرین دیگری است و در نظامی سیستمی و هماهنگ عمل می‌کند.

تصور نبود برخی موجودات به‌عنوان امری خیر، گمراهی است. همه موجودات، حتی دشمنان، برای خیر یکدیگرند. این دیدگاه، به سعه صدر توحیدی دعوت می‌کند که در آن، حیات طیبه با گشودگی و هم‌زیستی با همه موجودات محقق می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین سر القدر و ظهور تعینات الهی، به بنیان‌های عرفانی نظام هستی پرداخت. سر القدر، به‌عنوان حرکت و حکم، با معرفت حکیمانه قابل درک است. عالم، ظرف تعینات علمی است که از اراده الهی سرچشمه گرفته و در نظامی نورانی و ثابت، به توازن و اقران موجودات جلوه‌گر می‌شود. حیات طیبه، در سعه صدر و هم‌زیستی با همه موجودات تحقق می‌یابد.

بخش دوم: سعه صدر و هم‌زیستی در نظام توحیدی

سعه صدر: کلید بقای وجودی

سعه صدر، به‌عنوان فضیلتی عرفانی و اجتماعی، محور بقای انسان در نظام هستی است. هرچه سعه صدر افزون‌تر باشد، قوت و دولت انسان فزونی می‌یابد. تنگ‌نظری، به اختناق و نابودی منجر می‌شود، چنان‌که جوامع بسته در تاریخ، از تنگنای خویش فروپاشیده‌اند. جوامع باز، با گشودگی و تنفس در فضای وجودی، به بقا و بالندگی دست می‌یابند.

درنگ: سعه صدر، نیروی حیات‌بخش جوامع باز است که با گشودگی به سوی همه موجودات، بقا و قوت را تضمین می‌کند.

سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام، نمونه‌ای والا از سعه صدر است. ایشان با دشمنان با مسالمت هم‌زیستی می‌کردند، ازدواج و وصلت داشتند، اما دشمنی را نیز در جای خود حفظ می‌نمودند. این الگو، به تعادل در تعاملات اجتماعی و حفظ کرامت انسانی اشاره دارد.

نقد ظلمت و تبیین وجودی آن

ظلمت، برخلاف تصور عامه، عدم نیست، بلکه وجودی با مراتب متفاوت نورانیت است. همه موجودات، حتی ظلمت، دارای سبق نورانی‌اند. این دیدگاه، با نفی عدم مطلق در عرفان نظری، بر وجودی بودن همه مخلوقات تأکید دارد. ظلمت، خود مظهر مرتبه‌ای از نور است که در نظام توحیدی، با نور هماهنگ عمل می‌کند.

تحولات اجتماعی و پویایی نسل‌ها

تحولات اجتماعی، از جمله حضور شاگردان جوان‌تر در محضر اساتید، نشان‌دهنده پویایی فرهنگی و افزایش آگاهی نسل‌هاست. جامعه، چون کودکی است که از سادگی به پختگی رسیده و با هوشیاری و دانایی، به سوی بالندگی گام برمی‌دارد. این مشاهده، به ضرورت هم‌زیستی با اقران و پذیرش تنوع نسل‌ها تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر سعه صدر و هم‌زیستی، به نقش این فضیلت در بقای وجودی انسان و جوامع پرداخت. سعه صدر، جوامع را به سوی گشودگی و حیات طیبه رهنمون می‌شود، در حالی که تنگ‌نظری، به نابودی می‌انجامد. ظلمت، به‌عنوان وجودی نورانی، در نظام توحیدی جایگاه دارد و تحولات اجتماعی، پویایی و آگاهی جامعه را نشان می‌دهند.

بخش سوم: استناد وجود و تأثیر الهی

توحید افعالی و لا مؤثر فی الوجود

اصل بنیادین توحید افعالی، با جمله «لا مؤثر فی الوجود الا هو» تبیین می‌شود. تنها مؤثر در وجود، ذات الهی است و تأثیرات، تجلی ذاتی احدی‌اند. این تأثیر، اظهار تعین علمی ذاتی است که از علم حق به عالم خارج ظهور می‌یابد. مخلوقات، فاقد نفسسیت‌اند و تنها تعینات الهی‌اند، چنان‌که حق از حیث ذات، غنی عن العالمین است.

درنگ: توحید افعالی، همه تأثیرات را به ذات الهی مستند می‌کند و مخلوقات را مظاهر تعینات اسمایی می‌داند.

تعینات اسمایی و نقش اسما و صفات

تعینات عالم، از نسبت اسما و صفات الهی ناشی می‌شوند، نه از ذات حق. همه موجودات، حتی موجودات زمینی، مظاهر اسما و صفات‌اند. انسان با دل صاف و ایمان، در هر موجودی حق را می‌بیند و نقد دیگران، نشانه نقص باطنی است. این اصل، به ضرورت معرفت توحیدی و پاکی قلب در درک وحدت وجود اشاره دارد.

تأثیر الهی، با قدرتی متعلق به اراده ذاتی و تعین معلوم در علم الهی است. فیض الهی، از طریق اسما و صفات به موجودات می‌رسد و گاه تفصیلی (خاص) و گاه جمعی (عام) است. این تنوع، به استعدادات متفاوت موجودات بستگی دارد.

نظام سیستمی عالم و استعدادات

عالم، سیستمی شعورمند است که بر اساس حکمت الهی عمل می‌کند. استعدادات، شرط فیض الهی‌اند، نه علت آن. این استعدادات، از عوامل محیطی، وراثتی و معنوی مانند لقمه، نطفه، منطقه و مربی تأثیر می‌پذیرند. تفاوت موجودات، سیستمی و هماهنگ است و تضادی در آن نیست. جداسازی موجودات، مانند شغال و سگ، کار استعمار است که هم‌زیستی طبیعی را مختل می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین توحید افعالی و نقش اسما و صفات، به استناد همه تأثیرات به ذات الهی پرداخت. عالم، سیستمی شعورمند است که استعدادات در آن به‌صورت هماهنگ چیده شده‌اند. تعینات اسمایی، همه موجودات را مظاهر الهی می‌سازد و معرفت توحیدی، انسان را به درک این وحدت رهنمون می‌شود.

بخش چهارم: اراده انسانی و تحول وجودی

نقش اراده در تغییر اقتضائات

اراده انسانی، چون شمشیری برنده، قادر است اقتضائات منفی را خنثی کند و مسیر وجودی را دگرگون سازد. مثال حر، که با اراده خویش از اقتضائات منفی رهایی یافت، گواهی بر این مدعاست. اراده ضعیف، مانند خودرویی فرسوده، ناتوان از حرکت در جاده تحول است، اما اراده قوی، کوه‌ها را جابه‌جا می‌کند.

درنگ: اراده انسانی، نیروی تحول‌آفرین است که با غلبه بر اقتضائات، انسان را به سوی کمال وجودی هدایت می‌کند.

عوامل معنوی و مادی، مانند لقمه و نطفه حلال یا حرام، بر اراده اثر می‌گذارند، اما تعیین‌کننده مطلق نیستند. انسان با آگاهی، بصیرت و تربیت مناسب، می‌تواند تأثیرات منفی را خنثی کند و به سوی تعالی گام بردارد.

نقد استعمار و خودباوری

استعمار، با القای ناتوانی، اراده انسان را تضعیف می‌کند. خودباوری، کلید تحول وجودی است که انسان را از بند القائات رها می‌سازد. این نقد، به ضرورت اعتماد به نفس و تلاش برای تحقق معرفت توحیدی تأکید دارد.

نظام‌مندی عالم و خودشناسی

عالم، چون موتوری سیستمی و شعورمند، با نظم الهی حرکت می‌کند. انسان باید خویش را بشناسد و دریابد که آیا مظهر فی مظهر (متأثر از خلق) است یا مُظهر فی مظهر (متأثر از حق). این خودشناسی، به درک جایگاه وجودی و دریافت فیض الهی یاری می‌رساند.

مراتب استعدادها، سیستمی و عادلانه است. حسرت به جایگاه دیگران، بی‌مورد است، زیرا هر موجودی در نظام خویش کامل است. اقتضائات، انسان را شکل می‌دهند، اما اختیار، این اقتضائات را تغییر می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر نقش اراده در تحول وجودی، به قدرت انسان در غلبه بر اقتضائات پرداخت. خودباوری و خودشناسی، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌کنند. عالم، سیستمی شعورمند است که در آن، استعدادها و مراتب وجودی با عدالت الهی چیده شده‌اند.

بخش پنجم: قانون و اجرا در نظام اجتماعی

قانون جنگل و اهمیت مجری

قانون جنگل، با مجری شایسته، از قوانین پیچیده بدون اجرا برتر است. مجری، کلید تحقق قانون است. در نظام شیعی، ثقلین (کتاب الله و عترت) به‌عنوان قانون و مجری معرفی شده‌اند. بدون مجری، حتی قرآن کریم بی‌اثر است.

درنگ: قانون، بدون مجری شایسته، بی‌اثر است؛ ثقلین، الگوی کامل قانون و اجرا در نظام توحیدی است.

نقد سیاست‌مداران و ارزش ایثار

سیاست‌مداران، به دلیل خودخواهی، اعتماد مردم را از دست داده‌اند، در حالی که امدادگران، با ایثار و ازخودگذشتگی، مقبولیت یافته‌اند. این مقایسه، به ضرورت اخلاص و خدمت در مدیریت اجتماعی تأکید دارد.

تربیت و تناسب با استعدادها

تربیت، باید با اقتضائات و استعدادهای کودکان هماهنگ باشد. تفاوت استعدادها، از عوامل محیطی و وراثتی ناشی می‌شود، اما اجبار نیست. این اصل، به اهمیت تربیت متناسب در نظام آموزشی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تبیین اهمیت مجری در اجرای قانون، به نقش ثقلین در نظام شیعی پرداخت. نقد خودخواهی سیاست‌مداران و تأکید بر ایثار، به ارزش‌های اخلاقی در مدیریت اشاره دارد. تربیت متناسب با استعدادها، کلید پرورش انسان‌های متعالی است.

نتیجه‌گیری کلی

با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۱۲۳ از مصباح الانساین نوشتار، تبیینی عمیق و چندوجهی از نظام هستی در چارچوب عرفان و فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. سر القدر، ظهور تعینات، سعه صدر، اراده انسانی و نظام سیستمی عالم، محورهای اصلی این اثرند که در قالبی توحیدی و حکمی بررسی شده‌اند. عالم، چون موتوری شعورمند، با نظم الهی حرکت می‌کند و همه موجودات، مظاهر اسما و صفات‌اند. سعه صدر و خودباوری، انسان را به حیات طیبه و تحول وجودی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم 'سر القدر' به چه معناست؟

2. طبق متن، چرا هیچ موجودی در عالم معدوم نمی‌شود؟

3. بر اساس متن، تأثیر خداوند در عالم چگونه محقق می‌شود؟

4. طبق متن، چرا جامعه بسته از بین می‌رود؟

5. بر اساس متن، نقش اراده در تغییر اقتضائات چیست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که تمام موجودات عالم ظهورات الهی هستند.

7. بر اساس متن، خداوند به صورت اتفاقی و بدون سیستم به موجودات فیض می‌دهد.

8. طبق متن، ظلمت در عالم وجود ندارد و تنها نورانیت وجود دارد.

9. متن درسگفتار ادعا می‌کند که اراده انسان می‌تواند بر اقتضائات محیطی و وراثتی غلبه کند.

10. بر اساس متن، انسان‌ها دارای نفس ذاتی مستقل از خداوند هستند.

11. طبق متن، منظور از 'حاصلا بالاقران' چیست؟

12. چرا طبق متن، خداوند متأثر نمی‌شود؟

13. تفاوت مظهر فی مظهر و مُظهر فی مَظهر در چیست؟

14. چرا جامعه باز در متن به عنوان عامل بقا معرفی شده است؟

15. طبق متن، نقش استعدادها در دریافت فیض الهی چیست؟

پاسخنامه

1. حرکت اشیاء که با حکمت و قاعده همراه است

2. چون همه موجودات به صورت نورانی ثابت و تبدیل‌پذیر هستند.

3. از طریق اسما و صفات الهی

4. چون تنوع استعدادها را نادیده می‌گیرد.

5. اراده می‌تواند اقتضائات را خنثی کند.

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تمام موجودات عالم به واسطه ارتباط و قرین بودن با یکدیگر ظهور می‌یابند.

12. زیرا خداوند از حیث ذات غنی عن العالمین است و تعین نمی‌پذیرد.

13. مظهر فی مظهر تأثیر از مخلوقات است، اما مُظهر فی مَظهر تأثیر مستقیم از اسما و صفات الهی است.

14. جامعه باز با پذیرش تنوع استعدادها و تعاملات، حیات طیبه را تضمین می‌کند.

15. استعدادها تعیین‌کننده میزان و نوع فیض الهی هستند که به موجودات می‌رسد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده