متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۹)
دیباچه
کتاب حاضر، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۲۹ از مجموعه گرانسنگ مصباح الانس، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۰، است که با نگاهی عمیق و چندوجهی به مسائل عرفانی، فلسفی، فقهی و اجتماعی میپردازد. این اثر، با محوریت تبیین مفاهیم بنیادین چون فقر و غنای وجودی، وحدت وجود، استناد افعال، ملاك احکام، و نقش اختیار در نظام توحیدی، به زبانی آکادمیک و ساختارمند نگاشته شده است.
بخش نخست: فقر و غنای وجودی در پرتو وحدت وجود
مفهوم فقر و غنا: مالکیت ذاتی و ظهوری
بحث با ذکر بسمله، «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ» (قرآن کریم، سوره فاتحه: ۱، )، آغاز میگردد که به مثابه دروازهای توحیدی، محوریت الهی مباحث را نشان میدهد. پرسش بنیادین این است که آیا همهچیز متعلق به خداست یا به انسان؟ پاسخ این است که خداوند، غنی بالذات است و همهچیز از آن اوست، در حالی که انسان، فقیر بالذات و دارای وجود ظهوری است. موجودات، تا زمانی که ظهور و تعین نیابند، موجود نیستند و در علم الهی بهصورت وجود علمی حضور دارند. این دیدگاه، با نفی عدم مطلق، همهچیز را به وجود الهی مستند میداند.
درنگ: خداوند غنی بالذات است و همهچیز به او مستند است؛ موجودات، در مرتبه ظهور، تعینات علمی الهیاند که فاقد استقلال وجودیاند. |
این تبیین، با نظریه اعیان ثابته در عرفان ابنعربی و فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد. خداوند، مالک نفسى و ذاتى است، در حالی که انسان، مالک ظهوری و اضافی است. این تمایز، دوگانه کاذب «خدا دارد، ما نداریم» یا «ما داریم، خدا ندارد» را رد میکند و بر وحدت وجود تأکید دارد. همه موجودات، مظاهر اسما و صفات الهیاند که در مراتب ظهور، بهصورت تعینی و مقطعی جلوهگر میشوند.
استناد افعال به خدا و انسان
همه افعال و آثار، مستقیماً به خدا مستندند (بِلاَ وَاسِطَةٍ)، زیرا عالم، تجلی اسمای مختص به اوست. واسطهها، همان تعینات ظهوریاند که معدات نامیده میشوند و در نظام وحدانیت وجودی، به ذات الهی بازمیگردند. با این حال، این استناد با فاعلیت انسانی منافاتی ندارد. خداوند فاعل نفسى و ذاتى است و انسان فاعل ظهوری و تعینی. این هماهنگی، در آیه شریفه «مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ» (قرآن کریم، سوره انفال: ۱۷، : «تو پرتاب نکردی آنگاه که پرتاب کردی، بلکه خدا پرتاب کرد») تجلی مییابد. انسان، به ظهور تعینی فاعل است، اما فاعلیت حقیقی به خدا مستند است.
درنگ: همه افعال به خدا (نفسى و ذاتى) و انسان (ظهوری و تعینی) مستندند، بدون منافات، و این هماهنگی در نظام وحدت وجود تحقق مییابد. |
این دیدگاه، با نقد معتزله، که فاعلیت الهی را مانند تیری رها شده میدانند، بر استمرار فاعلیت الهی تأکید دارد. خدا، نهتنها در آغاز، بلکه در هر لحظه، فاعل است و انسان، مظهر این فاعلیت در مرتبه ظهور است. اصل «لا حول و لا قوة الا بالله» نیز بر افتقار وجودی انسان و استناد همه قوتها به خدا دلالت دارد.
جایگاه مصباح الانس در تبیین عرفانی
مصباح الانس، بهعنوان اثری برجسته در عرفان نظری، از متون فلسفی مانند اسفار و شفا شفافتر، بازتر و تفصیلیتر است. عبارات آن، هرچند گاه مانند «گوشت نپخته» پراکندهاند، اما با بازآرایی علمی، به تبیینی روشن از وحدت وجود و استناد افعال میرسند. این اثر، با عبارات وزین و ساختارمند، بهعنوان اوج عرفان نظری شناخته میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین فقر و غنای وجودی، بر وحدت وجود و استناد همه افعال به خدا تأکید کرد. موجودات، مظاهر اسما و صفات الهیاند که در مرتبه ظهور، تعین مییابند. فاعلیت الهی و انسانی، در چارچوب وحدت وجود، هماهنگ است و تکلیف، منبعث از این ظهورات است. مصباح الانس، با تبیینی شفافتر از متون سنتی، این مفاهیم را بهگونهای فاخر و حکمی ارائه میدهد.
بخش دوم: ملاك احکام و حکمت الهی
ملاكمندی احکام الهی
همه احکام الهی، اعم از واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات و مباحات، ملاك دارند. خیر در واجبات و شر در محرمات، ملاك است و حتی مباحات، که به حد تکلیف واجب یا حرام نرسیدهاند، بیملاك نیستند. برای مثال، نفس کشیدن، هرچند مباح است، اما ملاك دارد، زیرا بر جسم و روح اثر میگذارد. زکات نیز، بر اساس نصاب، ملاك جزمی دارد و بدون نصاب، ملاك آن به حد تکلیف نمیرسد.
درنگ: همه احکام الهی، از واجبات تا مباحات، ملاك دارند و حکمت الهی، احکام را بر اساس خیر و شر تنظیم کرده است. |
این دیدگاه، با نقد اشاعره، که احکام را بیملاك و قابل تغییر میدانند، بر حکمت الهی تأکید دارد. خدا، حکیمی است که احکامش بر اساس ملاكات خیر و شر وضع شدهاند، نه زور و اجبار. این اصل، با هماهنگی عقل و شرع، احکام را لطف الهی میداند که بر مراتب و مظاهر عالم مترتباند.
نقد فقهای بیفلسفه
فقهایی که فاقد بنیان فلسفیاند، در فهم مباحات دچار مشکل میشوند. مباحات، هرچند ملاك جزمی به حد واجب یا حرام ندارند، اما بیملاك نیستند. این نقص، به ضعف در فهم عمیق احکام و نظام الهی منجر میشود. برای مثال، تصور نادرست برخی فقها که مباحات را بیملاك میدانند، از فقدان نگاه فلسفی ناشی میشود.
سنت الهی و نظم عالم
عالم، بر اساس سنتهای الهی، مانند سوزندگی آتش و مایعیت آب، نظم یافته است. این سنتها، ظهوری و تعینیاند و خدا آنها را بر اساس حکمت قرار داده است. تقسیم عالم به مراتب عقول، ناسوت و جمع انسانی، همه بر اساس ملاكات است که نظم الهی را در کلیات و جزئیات نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر ملاكمندی احکام، به حکمت الهی در تنظیم احکام و نظم عالم پرداخت. همه احکام، از مباحات تا واجبات، ملاك دارند و حکمت الهی، آنها را بر اساس خیر و شر تنظیم کرده است. نقد فقهای بیفلسفه، به ضرورت نگاه حکمی در فقه تأکید دارد و سنتهای الهی، نظم عالم را در مراتب مختلف نشان میدهند.
بخش سوم: آزادی و تکلیف در نظام دینی
نقد قیممآبی و فضولی
دین، قیم مردم نیست و علما نباید مانند قیم عمل کنند. دخالت در امور شخصی، مانند نحوه نفس کشیدن یا پوشش افراد، نادرست است و به انحراف و گریز از دین منجر میشود. تمثیل اسب چموش، نشاندهنده پیامدهای فشار بیش از حد بر جامعه است که به جای هدایت، به انحراف و هرجومرج میانجامد.
درنگ: دین، قیم مردم نیست و دخالت بیش از حد در امور شخصی، به انحراف و گریز از دین منجر میشود. |
این دیدگاه، با تأکید بر آیه شریفه «سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلْأَرْضِ» (قرآن کریم، سوره جاثیه: ۱۳، : «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است برای شما رام کرد»)، بر اختیار انسانی در چارچوب الهی دلالت دارد. خدا، برخی امور مانند ظلم و غصب را ممنوع کرده و مابقی را به اختیار انسان واگذار کرده است.
آزادی در اجرای احکام
نماز، هرچند واجب است، اما در نحوه و زمان اجرای آن (اول وقت یا آخر وقت) آزادی وجود دارد. این انعطاف، به وسعت نظام دینی اشاره دارد که با تسهیل امور، به جذب مردم کمک میکند. در مقابل، سختگیری در مساجد، مانند قفل کردن درها به دلیل ترس از سرقت، به کاهش حضور مردم و تبدیل مساجد به بتخانههایی پر از تزئینات منجر شده است.
نقد سرقت در اماکن دینی
سرقت در اماکن دینی، مانند فیضیه، نشاندهنده ضعف نظام دینی است. این امر، به ضرورت اصلاح روشهای دینمداری و حفظ حرمت اماکن مقدس تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد قیممآبی و فضولی، به ضرورت اعتدال و آزادی در نظام دینی پرداخت. دین، با واگذاری اختیار به انسان در چارچوب الهی، به تعادل میان تکلیف و آزادی تأکید دارد. سختگیریهای بیمورد، به انحراف و کاهش اعتبار دین منجر میشود و اصلاح روشهای دینمداری، ضرورتی عاجل است.
بخش چهارم: حدود و تجسس در نظام فقهی
حدود و نقش بازدارندگی
حدود فقهی، مانند حد زنا، محدودند و اثبات آنها به دلیل شرایط سخت (چهار شاهد عادل) عملاً ناممکن است. این شرایط، به حکمت الهی در دشوارسازی حدود و جلوگیری از سوءاستفاده اشاره دارد. حدود، مانند مترسک، برای بازدارندگی وضع شدهاند، نه برای اجرا.
درنگ: حدود فقهی، با شرایط سخت اثبات، نقش بازدارنده دارند و حکمت الهی، از اجرای گسترده آنها جلوگیری میکند. |
تجسس در گناهان دیگران، مانند زنا، نادرست است و عادل را فاسق میکند. این اصل، به حرمت تجسس و حفظ حریم خصوصی در شرع تأکید دارد.
نقد زندانهای امروزی
زندانهای امروزی، به جای ترسآور بودن، محل آسایش شدهاند و از نقش بازدارنده خود دور افتادهاند. این انحراف، به ضرورت اصلاح نظام کیفری و بازگشت به حکمت الهی در مجازاتها اشاره دارد.
نقد تجسس در خانواده و آموزش
تجسس والدین در جیب یا کیف فرزندان، حرام است و امنیت خانه را مختل میکند. در نظام آموزشی نیز، فضولی معلمان و ناظمان در امور شخصی دانشآموزان نادرست است و به جای تربیت، به انحراف منجر میشود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین حدود و نقش بازدارنده آنها، به حکمت الهی در دشوارسازی اثبات حدود و جلوگیری از تجسس تأکید کرد. نقد زندانهای امروزی و تجسس در خانواده و آموزش، به ضرورت حفظ حریم خصوصی و اصلاح نظامهای کیفری و آموزشی اشاره دارد.
بخش پنجم: نظام عالم و اختیار انسانی
نظاممندی عالم و ملاكات
عالم، بر اساس ملاكات در کلیات و جزئیات (انسان، حیوانات، گیاهان) میچرخد. همه آثار، از منظر وحدت و وجوب، به خدا مستندند، اما در اختیار انساناند. تجلی احدی، آثار عالم را به تعینات هر مظهر پیوند میدهد. این دیدگاه، به نظم الهی و نقش ملاكات در همه مراتب وجودی اشاره دارد.
درنگ: عالم، سیستمی شعورمند است که بر اساس ملاكات الهی نظم یافته و همه آثار، به تجلی احدی و تعینات مظاهر مستندند. |
مالکیت الهی و اختیار انسانی
همهچیز مال خداست، اما در اختیار انسان قرار گرفته است. این اصل، در آیه شریفه «سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلْأَرْضِ» (قرآن کریم، سوره جاثیه: ۱۳) تجلی مییابد. خدا، با تمام اقتدارش، عالم را برای انسان رام کرده و جز در موارد ممنوعه (مانند ظلم و غصب)، اختیار را به او واگذار کرده است.
نقد روشهای دینمداری
روشهای نادرست دینمداری، مانند دخالت بیش از حد در امور مردم، به بنبست و انحراف منجر میشود. حوزههای علمیه باید روش دینمداری را بازتعریف کنند و به جای تمرکز صرف بر احکام فقهی، به فلسفه و حکمت دینی توجه کنند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین نظاممندی عالم و نقش ملاكات، به استناد همه آثار به خدا و اختیار انسانی تأکید کرد. نقد روشهای نادرست دینمداری، به ضرورت بازنگری در رویکردهای دینی و توجه به حکمت و فلسفه اشاره دارد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۲۹ از مصباح الانس، تبیینی عمیق و چندوجهی از وحدت وجود، استناد افعال، ملاك احکام، و تعادل میان تکلیف و آزادی ارائه میدهد. عالم، سیستمی شعورمند است که بر اساس ملاكات الهی نظم یافته و همه آثار، به تجلی احدی و تعینات مظاهر مستندند. نقد دیدگاههای معتزله و اشاعره، بر حکمت و عقلانیت احکام تأکید دارد. در بخش اجتماعی، متن با نقد قیممآبی، تجسس و سختگیری، به ضرورت اعتدال و حفظ حریم خصوصی اشاره میکند.
با نظارت صادق خادمی |