در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 134

متن درس

 

تأملاتی در تأثیر و تأثر ذات حق در آفرینش

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴)

دیباچه

این نوشتار، چونان دریچه‌ای به سوی معرفت الهی، به کاوشی عمیق در یکی از پیچیده‌ترین مسائل عرفان نظری و فلسفه الهی می‌پردازد: تأثیر و تأثر ذات حق تعالی در فرآیند آفرینش. استخراج‌شده از درس‌گفتار ارزشمند آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۳۴ «مصباح الانس» (نوار شماره ۱۳۴، مورخ ۱/۱۰/۱۳۹۰)، این متن با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های فلسفی، کلامی و عرفانی، پرسشی بنیادین را مطرح می‌سازد: آیا ذات الهی هنگام خلق عالم، در خود تأثیری می‌پذیرد یا خیر؟ این پرسش، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، راه را به سوی تأملاتی ژرف در تنزیه ذات الهی و وحدت وجود می‌گشاید.

بخش نخست: چیستی تأثیر و تأثر در ذات الهی

آغاز سخن: بسم الله الرحمن الرحیم

درس‌گفتار با ذکر شریف ﴿بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾ (: «به نام خداوند بخشنده مهربان»، سوره فاتحه، آیه ۱) آغاز می‌شود. این ذکر، مانند کلیدی زرین، درهای معرفت الهی را می‌گشاید و رحمانیت و رحیمیت را به مثابه بنیاد بحث معرفی می‌کند. پرسش محوری، چیستی تأثیر و تأثر در ذات الهی هنگام آفرینش است: آیا ذات، وقتی خلق می‌کند، در خود تغییری می‌پذیرد، یا بی‌تأثر باقی می‌ماند؟ این سؤال، چونان موجی در اقیانوس هستی، ذهن را به چالش‌های عمیق فلسفی و عرفانی دعوت می‌کشد.

1. طرح مسئله: تأثیر پیشین در فاعل

هر فاعلی، پیش از اثرگذاری بر مفعول، در خود تأثیری می‌پذیرد. برای مثال، پیش از شکستن کوزه، فاعل در خود انگیزه‌ای ایجاد می‌کند یا آمادگی‌ای می‌یابدد. این قاعده، در موجودات محدود، مانند انسان که پیش از عمل، خشم یا اراده‌ای در او پدید می‌آید، آشکار است. اما در ذات الهی، که بسیط و کامل است، این قاعده چگونه تفسیر می‌شود؟ اگر ذات حق تأثر پذیرد، محل حوادث می‌شود؛ و اگر تأثر نپذیرد، به بی‌تفاوتی متهم می‌گردد که با حیات و اراده الهی سازگار نیست. این دوگانگی، مانند شاخه‌های درختی پراکنده، در فلسفه و کلام ریشه دوانده است.

این پرسش با آیه قرآن کریم ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ يَفْعَلُ﴾ (: «چیزی مانند او نیست»، سوره شوری، آیه ۱۱) پیوند دارد که بر تنزیه ذات الهی از هرگونه مشابهت یا تأثر بشری تأکید می‌کند.

درنگ: پرسش از تأثیر و تأثر در ذات الهی، به دوگانگی منجر می‌شود: تأثر، ذات را محل حوادث می‌کند؛ و بی‌تفاوتی، با حکمت و حیات الهی ناسازگار است.

2. امتناع تأثر در ذات الهی

تأثر ذات حق از اثر یا تأثیرگذاری‌اش بر مخلوقات، بعید و حتی محال است. تأثر، به معنای پذیرش تغییر یا اثر از غیر، با بساطت و کمال مطلق ذات الهی منافات دارد. ذات حق، به دلیل قدرت کامل و قوه شامل، نمی‌تواند محل حوادث باشد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای شفاف، تنزیه الهی را بازتاب می‌دهد. آیه قرآن کریم ﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ﴾} (: «منزه است و برتر از آنچه وصف می‌کنند»، سوره انعام، آیه 100) این حقیقت را تأیید می‌کند که ذات الهی از هر نقص مبراست.

3. نقد بی‌تفاوتی ذات الهی

در مقابل، اگر ذات الهی هیچ تأثیری نپذیرد، به مثابه تخته‌سنگی بی‌تفاوت خواهد بود. چنین خدایی، که ملاکوت همه‌چیز در دست اوست، نمی‌تواند بی‌تفاعل باقی بماند و مخلوقات را بیافریند. این دیدگاه، با حیات، اراده و حکمت الهی که در آفرینش متجلی است، ناسازگار است. آیه قرآن کریم ﴿هُوَ ٱلْحَيُّ﴾ (: «اوست زنده»»، سوره بقره، آیه 2555) بر حیات و فعالیت ذات الهی تأکید دارد.

این دوگانگی، مانند دو راهی‌ای، که هر مسیر آن را به اشکالی دشوار می‌رساند. اگر ذات تأثر پذیرد، محل حوادث می‌شود، و اگر نپذیرد، از فعلیت و حکمت الهی دور می‌افتد. این مسئله، مانند معمایی در قلب معرفت الهی، ذهن را به تأمل وا می‌دارد.

درنگ: بی‌تأثر ماندن ذات الهی، مانند تخته‌سنگی بی‌تفعال، با حیات و اراده الهی که ملاکوت عالم را در بر دارد دارد، منسجم نیست.

4. مثال تمثیلی ملا و خر

برای تبیین این بن‌بست، مثالی از ملا و خر آورده شده است. ملا، در هر انتخابی (سوار شدن، پیاده رفتن، یا ترکیبی)، مورد انتقاد قرار می‌گیرد. این داستان، مانند آینه‌ای، بن‌بست ظاهری مسئله را نشان می‌دهد: هر پاسخی (تأثر یا بی‌تفاوتی) به نقدی می‌رسد. راه‌حل پیشنهادی، رها کردن پیش‌فرض‌های مشکل‌ساز است، مانند کنار گذاشتن خر در داستان، که دعوا را پایان می‌دهد. این رویکرد، به بازنگری در قاعده تأثیر و تأثر در ذات الهی دعوت می‌کند.

این تمثیل، مانند نسیمی که پرده‌های غبار را کنار می‌زند، نشان می‌دهد که پیش‌فرض‌های بشری، مانند قاعده تأثیر پیشین در فاعل، در مورد ذات الهی صادق نیستند. ذات حق، فراتر از این دوگانگی‌ها عمل می‌کند.

5. جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با طرح مسئله تأثیر و تأثر در ذات الهی، دوگانگی میان تأثر و بی‌تفاوتی را بررسی کرد. تأثر، ذات را محل حوادث می‌کند، و بی‌تفاوتی، با حکمت و حیات الهی ناسازگار است. مثال ملا و خر، بن‌بست ظاهری این مسئله را نشان داد و راه‌حل پیشنهادی، بازنگری در پیش‌فرض‌های مشکل‌ساز بود. این تأملات، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای فهم عمیق‌تر ذات الهی روشن می‌سازند.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی

6. نقد پاسخ‌های فلاسفه، اشاعره و معتزله

پاسخ‌های فلاسفه، اشاعره و معتزله به این مسئله، ناکافی و بی‌اساس‌اند. فلاسفه، با تأکید بر فاعل موجب بالذات، تلاش کردند ذات الهی را از تأثر برهانند، اما این دیدگاه، چگونگی فعل بدون تأثر را توضیح نمی‌دهد. اشاعره، با نفی غرض در افعال الهی، مسئله را به مصالح مخلوقات نسبت دادند، اما از تبیین تأثیر در فاعل غافل ماندند. معتزله نیز، با دیدگاه‌های خاص خود، نتوانستند این اشکال را حل کنند. این نقد، مانند تیغی تیز، محدودیت‌های مکاتب کلامی و فلسفی را آشکار می‌سازد.

این دیدگاه‌ها، مانند شاخه‌های درختی که از ریشه‌ای واحد جدا شده‌اند، به دلیل پایبندی به قواعد بشری، از فهم حقیقت الهی عاجزند. عرفان نظری، با فراتر رفتن از این محدودیت‌ها، راه‌حلی جامع ارائه می‌دهد.

درنگ: پاسخ‌های فلاسفه، اشاعره و معتزله، به دلیل پایبندی به قواعد بشری، از تبیین حقیقت تأثیر و تأثر در ذات الهی ناتوان‌اند.

7. دو وجه امتناع تأثر در ذات الهی

تأثر در ذات الهی از دو جهت محال است: نخست، انفعال از غیر، که نشانه عجز و فقر است. مانند پارچه‌ای که از دیگری رنگ می‌پذیرد، انفعال، ضعف را نشان می‌دهد. ذات الهی، با قدرت کامل و قوه شامل، از این نقص مبراست. دوم، تأثر از باعث، مانند حکمت، که به استکمال از غیر منجر می‌شود. استکمال، نشانه نقص است، و ذات الهی، خود کامل و بی‌نیاز است. آیه قرآن کریم ﴿وَهُوَ ٱلْغَنِيُّ﴾ (: «و اوست بی‌نیاز»، سوره فاطر، آیه ۱۵) این غنای ذاتی را تأیید می‌کند.

این دو وجه، مانند دو بال، ذات الهی را از هرگونه نقص و محدودیت بالا می‌برند. تأثر، چه از غیر و چه از باعث، با وجوب و بساطت ذات حق ناسازگار است.

8. نقد دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا، برای دوری از محل حوادث شدن ذات الهی، معتقد است خدا به‌صورت کلی اثر می‌گذارد، نه جزئی. اما این دیدگاه، علم الهی را محدود می‌کند. علم کلی، نمی‌تواند جزئیات آفرینش را در بر گیرد. آیه قرآن کریم ﴿وَلَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾ (: «و برگی نمی‌افتد مگر آنکه آن را می‌داند»، سوره انعام، آیه ۵۹) بر علم الهی به جزئیات تأکید دارد. این نقد، مانند نوری که تاریکی را می‌زداید، محدودیت‌های فلسفه مشائی را آشکار می‌سازد.

دیدگاه ابن‌سینا، مانند نقشه‌ای ناتمام، تنها بخشی از حقیقت الهی را ترسیم می‌کند. علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران، همه جزئیات را در بر می‌گیرد.

درنگ: دیدگاه ابن‌سینا مبنی بر علم کلی الهی، با آیه «وَلا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلا يَعْلَمُها» ناسازگار است که علم الهی به جزئیات را تأیید می‌کند.

9. نقد دیدگاه فلاسفه: فاعل موجب بالذات

فلاسفه، خدا را فاعل موجب بالذات می‌دانند، یعنی بدون تأثر، فعل را ایجاد می‌کند. اما این پاسخ، چگونگی فعل بدون تأثر را توضیح نمی‌دهد. تمثیل نان سنگک، این دیدگاه را به چالش می‌کشد: مانند کسی که نان سنگک را درسته قورت دهد بدون تکان فک، که محال است. حتی فاعل موجب، نیازمند آمادگی یا تغییر است، که در ذات الهی ناممکن است. این تمثیل، مانند آینه‌ای، محدودیت‌های زبانی در توصیف فعل الهی را نشان می‌دهد.

این دیدگاه، مانند پلی ناتمام، نمی‌تواند ذهن را به حقیقت فعل الهی برساند. ذات حق، فراتر از قواعد فلسفی، بدون نیاز به تأثر عمل می‌کند.

10. نقد تقسیم‌بندی وجود

تقسیم وجود به واجب، ممکن و ممتنع، حقیقت وجود را تکه‌تکه می‌کند. خدا وجود محض است، نه واجب‌الوجود. این تقسیم‌بندی، مانند بریدن پارچه‌ای یکپارچه، حقیقت واحد وجود الهی را محدود می‌کند. آیه قرآن کریم ﴿هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْآخِرُ﴾ (: «اوست اول و آخر»، سوره حدید، آیه ۳) بر وحدت و کمال وجود الهی تأکید دارد.

این نقد، مانند نسیمی که غبار را می‌زداید، بر وحدت وجود تأکید دارد. ذات الهی، مانند خورشیدی بی‌غروب، همه هستی را در نور خود غرق می‌سازد.

درنگ: تقسیم وجود به واجب، ممکن و ممتنع، حقیقت واحد وجود الهی را محدود می‌کند. خدا وجود محض است، نه واجب‌الوجود.

11. جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد دیدگاه‌های فلاسفه، اشاعره و معتزله، محدودیت‌های کلامی و فلسفی در تبیین تأثیر و تأثر ذات الهی را آشکار ساخت. دیدگاه ابن‌سینا، فاعل موجب بالذات، و تقسیم‌بندی وجود، نتوانستند این مسئله را حل کنند. تمثیل نان سنگک، بن‌بست این دیدگاه‌ها را نشان داد. این نقدها، مانند چراغ‌هایی در مسیر معرفت، راه را برای رویکرد عرفانی هموار می‌سازند.

بخش سوم: نقد دیدگاه اشاعره و تبیین غرض الهی

12. دیدگاه اشاعره: افعال غیرمعلل بالاغراض

اشاعره معتقدند افعال الهی بدون غرض است، اما مصالح شرعی و قیاسی به مخلوقات بازمی‌گردد. این دیدگاه، مسئله تأثیر در فاعل را حل نمی‌کند، زیرا بحث، نه نفع فعل، بلکه تأثیر در فاعل است. این دیدگاه، مانند نقشه‌ای که مقصد را نشان نمی‌دهد، از تبیین حقیقت الهی بازمی‌ماند. آیه قرآن کریم ﴿وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (: «و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا بپرستند»، سوره ذاریات، آیه ۵۶) بر هدف‌مندی آفرینش تأکید دارد.

این دیدگاه، مانند شاخه‌ای جدا از تنه درخت، از حقیقت واحد الهی دور افتاده است. مصالح مخلوقات، نمی‌تواند جایگزین تبیین فعل الهی شود.

13. نقد تفسیر آیه «لا یسأل عما یفعل»

اشاعره، آیه قرآن کریم ﴿لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ﴾ (: «از آنچه می‌کند بازخواست نمی‌شود»، سوره انبیاء، آیه ۲۳) را به معنای ممنوعیت سؤال از خدا تفسیر می‌کنند. اما این تفسیر نادرست است. معنای صحیح، «لا یمکن ان یسأل» است، یعنی خدا چنان حکیمانه عمل کرده که جای سؤال باقی نمانده. آیه قرآن کریم ﴿فَٱرْجِعِ ٱلْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ﴾ (: «پس دیده بازگردان دو بار، آیا خللی می‌بینی؟»، سوره ملک، آیه ۳) این حقیقت را تأیید می‌کند که خدا به مبارزه می‌طلبد تا خللی در آفرینش بیابیم.

این تفسیر، مانند کلیدی که قفل‌های جهل را می‌گشاید، نشان می‌دهد که خدا نه از سؤال می‌هراسد، بلکه به تأمل و پرسش دعوت می‌کند. این دیدگاه، برخلاف تفسیر اشاعره، حکمت الهی را برجسته می‌سازد.

درنگ: آیه «لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» به معنای «لا یُمْکِنُ أَنْ یُسْأَلَ» است، یعنی خدا چنان حکیمانه عمل کرده که جای سؤال باقی نمانده.

14. نقد غرض در افعال الهی

خدا نه برای خود غرض دارد و نه برای مخلوقات. غرض، مانند مرض است و ذات الهی از آن مبراست. حتی اگر مصالح به مخلوقات نسبت داده شود، باز هم غرض است و ذات الهی را محدود می‌کند. آیه قرآن کریم ﴿وَهُوَ ٱلْغَنِيُّ﴾ (: «و اوست بی‌نیاز»، سوره فاطر، آیه ۱۵) بر تنزیه ذات الهی از هرگونه غرض تأکید دارد.

این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار کثرت را می‌زداید، ذات الهی را از هرگونه انگیزه بشری مبرا می‌داند. افعال الهی، عین ذات‌اند و نیازی به غرض ندارند.

15. تمثیل دزد و نوکر

تمثیل دزد و نوکر، کاستی غرض غیرذاتی را نشان می‌دهد. نوکری که برای صاحبش می‌دود، کندتر از دزدی است که برای خود می‌دود. اگر خدا برای مخلوقات غرض داشته باشد، انگیزه‌اش ضعیف خواهد بود. این تمثیل، مانند آینه‌ای، نشان می‌دهد که ذات الهی، بدون غرض، با کمال مطلق عمل می‌کند. آیه قرآن کریم ﴿وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (: «و او بر هر چیزی تواناست»، سوره بقره، آیه ۲۰) این کمال را تأیید می‌کند.

این تمثیل، مانند چراغی در تاریکی، کاستی غرض در افعال الهی را روشن می‌سازد. ذات حق، مانند خورشیدی بی‌نیاز، همه عالم را در نور خود غرق می‌کند.

درنگ: غرض، چه برای خدا و چه برای مخلوقات، مانند مرض است. ذات الهی، بدون غرض، با کمال مطلق عمل می‌کند.

16. جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد دیدگاه اشاعره، محدودیت‌های کلامی در تبیین افعال الهی را آشکار ساخت. تفسیر نادرست آیه «لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ»، نسبت دادن مصالح به مخلوقات، و نفی غرض در افعال الهی، نتوانستند مسئله تأثیر و تأثر را حل کنند. تمثیل دزد و نوکر، کاستی غرض غیرذاتی را نشان داد. این تأملات، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای دیدگاه عرفانی هموار می‌سازند.

بخش چهارم: رویکرد عرفانی به تأثیر و تأثر

17. راه‌حل عرفانی: رهایی از پیش‌فرض‌های مشکل‌ساز

راه‌حل عرفانی، کنار گذاشتن پیش‌فرض‌های مشکل‌ساز، مانند قاعده تأثیر پیشین در فاعل، است. ذات الهی، فراتر از قواعد بشری، بدون نیاز به تأثر یا تغییر، فعل را ایجاد می‌کند. آیه قرآن کریم ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾ (: «فرمان او چون چیزی را اراده کند، این است که به آن می‌گوید باش، پس می‌شود»، سوره یس، آیه ۸۲) این حقیقت را تأیید می‌کند.

این دیدگاه، مانند کلیدی که قفل‌های هستی را می‌گشاید، ذات الهی را از محدودیت‌های بشری رها می‌سازد. فعل الهی، عین ذات است و نیازی به آمادگی یا تغییر ندارد.

درنگ: ذات الهی، فراتر از قواعد بشری، بدون نیاز به تأثر، فعل را ایجاد می‌کند، چنان‌که آیه «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئًا» تأیید می‌کند.

18. وحدت ذات و فعل الهی

در عرفان نظری، فعل الهی عین ذات است. این دیدگاه، مانند آینه‌ای شفاف، وحدت ذات و فعل را بازتاب می‌دهد. ذات حق، مانند اقیانوسی بی‌کران، همه افعال را در خود دارد، بدون آنکه نیازی به تغییر یا تأثر داشته باشد. این دیدگاه، پیش‌فرض‌های فلسفی مانند تأثیر پیشین در فاعل را کنار می‌گذارد و حقیقت الهی را در وحدت وجود تبیین می‌کند.

این معرفت، مانند نوری که تاریکی‌ها را می‌زداید، نشان می‌دهد که همه عالم، ظهور ذات الهی است. تفاوت میان افعال، مانند موج‌هایی در اقیانوس، از یک حقیقت واحد سرچشمه می‌گیرد.

19. نقد تمثیل رستم و تخته‌سنگ

تمثیل رستم و تخته‌سنگ، دوگانگی تأثر و بی‌تفاوتی را نشان می‌دهد. اگر ذات الهی تأثر نپذیرد، مانند رستم بی‌خیال است؛ و اگر تأثر پذیرد، محل حوادث می‌شود. این تمثیل، مانند آینه‌ای، محدودیت‌های زبانی در توصیف فعل الهی را نشان می‌دهد. در عرفان، ذات الهی فراتر از این دو حالت عمل می‌کند و نیازی به تأثر یا بی‌تفاوتی ندارد.

این دیدگاه، مانند پلی که ذهن را به حقیقت الهی می‌رساند، نشان می‌دهد که ذات حق، مانند خورشیدی بی‌غروب، همه عالم را در نور خود غرق می‌سازد.

درنگ: ذات الهی، فراتر از دوگانگی تأثر و بی‌تفاوتی، مانند خورشیدی بی‌غروب، همه عالم را در نور خود غرق می‌کند.

20. جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با ارائه راه‌حل عرفانی، مسئله تأثیر و تأثر را در چارچوب وحدت وجود تبیین کرد. کنار گذاشتن پیش‌فرض‌های مشکل‌ساز، وحدت ذات و فعل الهی، و نقد تمثیل رستم، مانند چراغ‌هایی در مسیر معرفت، حقیقت ظهوری ذات الهی را روشن ساختند. این تأملات، مانند نغمه‌هایی هماهنگ، وحدت و کمال ذات حق را به نمایش می‌گذارند.

خاتمه

این اثر، با استخراج و بازنویسی درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۳۴ «مصباح الانس»، به کاوشی عمیق در مسئله تأثیر و تأثر ذات الهی پرداخت. پرسش از چگونگی فعل الهی بدون تأثر یا بی‌تفاوتی، با نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی و ارائه رویکرد عرفانی، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه را برای فهم حقیقت الهی روشن ساخت. آیات قرآن کریم، مانند گوهرهایی در صدف، این تأملات را تأیید کردند. تمثیلات ملا و خر، نان سنگک، دزد و نوکر، و رستم، مانند آینه‌هایی، محدودیت‌های بشری در توصیف ذات الهی را نشان دادند. عرفان نظری، با تأکید بر وحدت ذات و فعل، راه‌حلی جامع ارائه داد. این اثر، مانند جویباری جاری، معرفت الهی را به پژوهشگران و عالمان الهیات تقدیم می‌دارد.

تشبیهات و استعارات، مانند گل‌هایی در باغ معرفت، مفاهیم پیچیده را روشن ساختند. تأکید بر تنزیه ذات الهی، نفی غرض، و وحدت وجود، پیام‌های اصلی این اثرند که پویایی علوم دینی را تضمین می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، چرا تأثیرپذیری خدا از مخلوقاتش مستبعد یا محال دانسته شده است؟

2. بر اساس درسگفتار، اگر خدا در هنگام آفرینش تأثیر نپذیرد، چه مشکلی پیش می‌آید؟

3. فلاسفه در درسگفتار چگونه خدا را توصیف کرده‌اند؟

4. اشاعره در درسگفتار چه نظری درباره افعال خدا دارند؟

5. طبق درسگفتار، مشکل اصلی پاسخ‌های فلاسفه و متکلمان به مسئله تأثیرپذیری خدا چیست؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که تأثیرپذیری خدا از مخلوقات به دلیل عجز و فقر محال است.

7. طبق درسگفتار، اگر خدا در خلق تأثیر نپذیرد، مانند انسانی است که اراده دارد.

8. درسگفتار معتقد است که فلاسفه خدا را فاعل موجَب می‌دانند که بدون تکان و تأثیر عمل می‌کند.

9. بر اساس درسگفتار، اشاعره معتقدند که افعال خدا برای منفعت خودش انجام می‌شود.

10. درسگفتار تأکید دارد که پرسش از خدا به معنای امکان یافتن نقص در خلقت او نیست.

11. طبق درسگفتار، چرا تأثیرپذیری خدا از مخلوقات محال دانسته شده است؟

12. منظور درسگفتار از تشبیه خدا به تخته‌سنگ چیست؟

13. فلاسفه در درسگفتار خدا را چگونه توصیف می‌کنند؟

14. چرا درسگفتار پاسخ‌های متکلمان و فلاسفه را ناکافی می‌داند؟

15. طبق درسگفتار، معنای آیه 'لا یسئل عما یفعل' چیست؟

پاسخنامه

1. چون تأثیرپذیری نشان‌دهنده عجز و فقر است

2. خدا مانند تخته‌سنگی بی‌تأثیر خواهد بود

3. فاعل موجَب که بدون تأثیر عمل می‌کند

4. افعال خدا غیر معلل به اغراض است

5. پاسخ‌ها بی‌اساس و ناکافی هستند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. چون تأثیرپذیری نشان‌دهنده عجز و فقر است و خدا دارای قدرت کامل و قوت شامل است.

12. اگر خدا در خلق تأثیر نپذیرد، مانند تخته‌سنگی بی‌تأثیر و بی‌اراده خواهد بود.

13. فلاسفه خدا را فاعل موجَب می‌دانند که بدون تکان یا تأثیر عمل می‌کند.

14. چون پاسخ‌های آن‌ها بی‌اساس بوده و نمی‌توانند مسئله تأثیرپذیری خدا را حل کنند.

15. معنای آیه این است که نمی‌توان در خلقت خدا نقصی یافت، نه اینکه پرسش از او ممنوع است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده