متن درس
مراتب ادراک و پویایی وجودی در روانشناسی عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۸)
مقدمه: سفری به سوی فهم مراتب ادراک و ظهورات الهی
در گستره بیکران حکمت و عرفان اسلامی، کاوش در مراتب ادراک انسانی و پیوند آن با ظهورات اسما و صفات الهی، چون ستارهای درخشان در آسمان معرفت میدرخشد. درسگفتار حاضر، که در پانزدهم مهرماه ۱۳۹۰ در قالب جلسه صد و سی و هشتم از سلسله مباحث مصباح الانس ارائه شده، با نگاهی روانشناختی، فلسفی و عرفانی، به تبیین فرآیند تصمیمگیری، مراتب تصورات، و نقش قوای ادراکی در سیر وجودی انسان میپردازد. این گفتار، با نقدی ژرف بر نظامهای آموزشی سنتی و علوم انسانی، افقی نو در فهم پیوند میان روانشناسی، فلسفه و عرفان میگشاید.
بخش نخست: فرآیند تصمیمگیری و مراتب ادراک
طرح مسئله: روانشناسی تصمیمگیری
در آغاز این گفتار، پرسشی بنیادین مطرح میشود: فرآیند تصمیمگیری انسانی چگونه شکل میگیرد و مراتب آن چیست؟ این پرسش، که ریشه در روانشناسی فلسفی دارد، به تحلیل مراحل ادراک و عمل میپردازد. اما به دلیل فقدان ضوابط دقیق روانشناختی در سنتهای پیشین، گاه با تناقضات و توجیهات همراه است. این نقد، ضرورت روششناسی علمی در تحلیل فرآیندهای ذهنی را آشکار میسازد، گویی که ذهن انسان، چون آیینهای است که بدون صیقل علم، تصاویر را مشوش بازمیتاباند.
مراتب چهارگانه تصمیمگیری
فرآیند تصمیمگیری، به مثابه سفری از تصور تا عمل، در چهار مرتبه اصلی تبیین میشود: تصور، ارزیابی سود و زیان، تصمیم، و اراده. این مراحل، چون پلههای نردبانی هستند که انسان را از قلمرو نظر به ساحت عمل رهنمون میسازند. هرچند بسته به دقت تحلیل، این مراتب میتوانند تا ده یا بیشتر تقسیم شوند، مشابه فواصل مکانی که گاه به کیلومتر و گاه به ذره سنجیده میشود.
مرحله اول: تصور
نخستین گام، تصور شیء یا موضوع موردنظر است که چون بذری در خاک ذهن کاشته میشود. این ادراک اولیه، بدون قضاوت، پایه شناخت و عمل قرار میگیرد. تصور، در فلسفه اسلامی، به مثابه دریچهای است که نور معرفت از آن به قلب انسان میتابد.
مرحله دوم: ارزیابی سود و زیان
پس از تصور، ذهن به ارزیابی سود و زیان یا مثبت و منفی شیء میپردازد. این مرحله، چون ترازویی است که خیر و شر را میسنجد و مبنای تصمیمگیری را فراهم میسازد. نقش قوه وهم در این ارزیابی، برجسته است و انسان را به سوی انتخابی آگاهانه هدایت میکند.
مرحله سوم: تصمیمگیری
در این مرتبه، ذهن پس از ارزیابی، تصمیم به پیگیری یا رها کردن موضوع میگیرد. این تصمیم، چون پلی است که نظر را به عمل متصل میسازد و قوه عاقله را در انتخاب اولویتها به کار میگیرد.
مرحله چهارم: اراده و عمل
سرانجام، اراده و عزم برای اقدام عملی پدیدار میشود و قوای بدنی را به حرکت وا میدارد. این مرحله، چون میوهای است که از شاخسار تصور و تصمیم به بار مینشیند و عمل را به ظهور میرساند.
نقش الهام الهی در ادراک
پیش از تصور آگاهانه، الهامی الهی، چون نسیمی قدسی، در جان انسان دمیده میشود که به «لب بدیهی» تعبیر شده است. این فیض الهی، فرآیند ادراک را آغاز میکند و تصورات را به مبدأ متعالی پیوند میزند. گاه این الهامات، بهصورت غیرآگاهانه در ذهن سالک شکل میگیرند، چنانکه او خود از منشأ آنها بیخبر است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با کاوش در فرآیند تصمیمگیری، مراتب ادراک را از تصور تا اراده تبیین کرد. این مراتب، که ریشه در روانشناسی فلسفی اسلامی دارند، به روشنی نشان میدهند که ذهن انسان، چون کارگاهی است که با نظم و دقت، از ادراکات اولیه تا عمل را سامان میدهد. نقد فقدان روششناسی علمی و تأکید بر نقش الهام الهی، این بخش را به پلی میان روانشناسی و عرفان بدل ساخته است.
بخش دوم: مراتب تصورات و نظام ادراکی
تصورات عام و خاص
تصورات انسانی، به دو گونه عام (کلی) و خاص (جزئی) تقسیم میشوند. تصور عام، چون آسمانی گسترده، کلیات را در بر میگیرد، و تصور خاص، چون ستارهای در این آسمان، به جزئیات میپردازد. این تقسیمبندی، که ریشه در فلسفه ابنسینا دارد، نقش کلیدی در فرآیند ادراک ایفا میکند.
مراتب چهارگانه تصورات
مراتب تصورات، به چهار نوع اصلی تقسیم میشوند که هر یک نقشی ویژه در نظام ادراکی دارند: تصور مطلق روحانی، تصور ذهنی خیالی، تصور حسی، و تصور جامع. این مراتب، چون نهرهایی هستند که از سرچشمه معرفت به سوی دریای وجود جاری میشوند.
تصور مطلق روحانی و فطری
این مرتبه، که به ادراکات اولیه و غیرمادی ذهن اشاره دارد، چون نوری بدیهی در جان انسان میدرخشد. تصور مطلق، به دلیل ماهیت فطری و روحانیاش، از قید ماده آزاد است و به مبدأ الهی متصل میگردد.
تصور ذهنی خیالی
در این مرتبه، مفاهیم در ذهن بهصورت تمثلی شکل میگیرند. قوه خیال، چون نقاشی چیرهدست، معانی را در قالب تصاویر لطيف بازمیآفریند. این تصور، که از محسوسات ظریفتر است، پیوندی میان ماده و معنا برقرار میسازد.
تصور حسی
تصور حسی، از طریق حواس ظاهری به ادراک محسوسات میانجامد. این مرتبه، چون آیینهای است که جهان مادی را در خود بازمیتاباند، اما ادراک آن به تعینات غیرمادی وابسته است.
تصور جامع
سرانجام، تصور جامع، چون گوهری گرانبها، کلی، خاص و حسی را در خود گرد میآورد و به وحدت ادراکات منجر میشود. این مرتبه، تجلی وحدت در کثرت است و قوه جامع را به نمایش میگذارد.
نقد نظریه صورت در ذهن
نظریه سنتی که علم را بهصورت الصورة الحاصلة در ذهن تعریف میکند، مورد نقد قرار میگیرد. ذهن، نه اشکال مادی، بلکه معانی و تعینات غیرشکلدار را درک میکند. این دیدگاه، چون نسیمی تازه، غبار سادهانگاری را از فلسفه سنتی میزداید و ادراک را به ساحت معنا میکشاند.
تمثیل سیدی، این مفهوم را به زیبایی روشن میسازد: ذهن، مانند سیدی است که فاقد اشکال مادی است و تنها تعیناتی غیرمادی را پردازش میکند. حتی در شبکیه چشم، ادراک به تعینات الکتریکی وابسته است، نه به اشکال مادی. این پیوند با علوم عصبشناسی، حکمت اسلامی را با دانش مدرن همنوا میسازد.
مادی بودن برخی مراتب علم
برخلاف دیدگاه سنتی که علم را کاملاً مجرد میداند، برخی مراتب علم مادیاند و به فرآیندهای مغزی وابستهاند. این نقد، که دلایل سنتی تجرد نفس را ناکافی میداند، بر پیوند فلسفه با علوم تجربی تأکید دارد. علم، گاه چون رودی است که از خاک ماده سرچشمه میگیرد و گاه چون نوری که از آسمان معنا میتابد.
شعور اجمالی وحداني
شعور اجمالی وحداني، به برتری عالم نسبت به معلوماتش اشاره دارد که از مقام جمعي و نورانی او سرچشمه میگیرد. این ادراک، که فراتر از تصورات علمی است، چون گوهری است که در حجاب طبیعت و علایق نفسانی پنهان شده و تنها با شهود عرفانی آشکار میگردد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین مراتب تصورات، نظام ادراکی انسان را از فطرت تا وحدت ترسیم کرد. نقد نظریه صورت در ذهن و تأکید بر تعینات غیرمادی، فلسفه اسلامی را با علوم مدرن پیوند زد. شعور اجمالی، چون چراغی در تاریکی، راه را به سوی ادراکات متعالی روشن ساخت.
بخش سوم: نظام ادراک در عرفان ابنعربی
تدابیر الهی در مملکت انسانی
محییالدین ابنعربی، در تدابیر الهییه فی المملکة الانسانیة، به نظام ادراک انسانی میپردازد. حواس، محسوسات را به حس مشترک (بنتاسیا) منتقل میکنند که چون خزانهای، ادراکات اولیه را گرد میآورد. این فرآیند، چون جویباری است که از چشمه حواس به سوی دریای معرفت جاری میشود.
نقش حس مشترک
حس مشترک، به مثابه خزانهای است که محسوسات را در خود جای میدهد. این قوه، چون صافیای است که آشوب ادراکات را به نظم میکشاند و مقدمه پردازشهای بعدی را فراهم میسازد.
خیال و متخیلات
محسوسات در خزانه خیال به متخیلات تبدیل میشوند که اشکالی لطيفتر از محسوساتاند. قوه خیال، چون آینهای جادویی، تصاویر را از ماده به معنا میبرد و ادراک را غنا میبخشد.
حافظه و ذکر
خیال، ادراکات را به حافظه (ذکر) منتقل میکند که مسئول حفظ معلومات است. حافظه، چون گنجینهای است که دانش را برای آیندگان نگاه میدارد.
فکر و متفکرات
حافظه، معلومات را به فکر عرضه میکند که با تفکیک حق از باطل، متفکرات را شکل میدهد. فکر، چون قاضیای عادل، حقیقت را از باطل جدا میسازد.
عقل و معقولات
فکر، معلومات را به عقل منتقل میکند که با تفصیل آنها، معقولات را تولید میکند. عقل، چون پادشاهی حکیم، مفاهیم کلی را سامان میدهد.
روح قدسی و نفس ناطقه
عقل، معقولات را به روح قدسی و نفس ناطقه میسپارد که مرجع نهایی ادراکات است. این مرتبه، چون قلهای است که انسان را به افق الهی میرساند.
حضرت قدس و تسلیم اعمال
روح، در برابر حضرت قدس به سجده میافتد و اعمال از دستش میریزد، نشانهای از عظمت الهی. این تجربه عرفانی، چون لحظهای است که انسان در برابر نور حق، خود را ناچیز مییابد. روح، اعمال را چون قربانی به خدا تقدیم میکند، بیآنکه از ماهیت آنها آگاه باشد.
امام مبین و کتابت اعمال
اعمال با امام مبین، که کتابت الهی پیش از خلقت است، تطبیق داده میشود. این مفهوم، در قرآن کریم چنین آمده است:
إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره جاثیه، آیه ۲۹، : «ما آنچه را انجام میدادید، نسخهبرداری میکردیم»).
امام مبین، چون لوح محفوظ، علم پیشین الهی را نمایان میسازد و اعمال را با آن میسنجد.
رفع به عليين و سدرة المنتهى
اعمال نیک به عليين، مرتبه اعلای عالم بالا، ارتقا مییابد:
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (سوره مطففین، آیه ۱۸، : «نه چنین است، بیتردید کتاب نیکوکاران در عیلیین است»).
این اعمال، تا سدرة المنتهى، مرتبه نهایی تقرب الهی، سیر میکنند:
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَىٰ (سوره نجم، آیه ۱۴، : «نزد سدرة المنتهى»).
این مراتب، چون قلههای رفیعی هستند که ارواح نیک به سوی آنها بال میگشایند.
سجین و فلك عصيري
اعمال ناشایست، درهای آسمان را بسته نگه میدارند و به سجین، مرتبه دانی عالم، فروکاسته میشوند:
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ (سوره مطففین، آیه ۷، : «نه چنین است، بیتردید کتاب بدکاران در سجین است»).
فلك عصيري، عالم مادی، نیز مقصد این اعمال است. این مراتب، چون گودالهایی هستند که ارواح ناپاک در آن فرو میغلتند.
ارزیابی ابنعربی و فتوحات مکیه
محییالدین ابنعربی، چون اقیانوسی پهناور، تأثیری عمیق در عرفان اسلامی برجای گذاشته است. اما آثار او، از جمله فتوحات مکیه، آمیزهای از مطالب ارزشمند و غیرمستند است. این اختلاط دیدهها و شنیدهها، گاه به پیچیدگی منجر شده است. ابنعربی، چون باغبانی است که گلهای معرفت را با خارهای ابهام درآمیخته، و نیازمند نقدی است که حقیقت را از باطل جدا سازد.
نقد تفسیرهای غیرمرتبط
برخی تفسیرها، مانند تفسیر قونوی از سوره فاتحه، به جای تمرکز بر متن قرآنی، به مسائل فلسفی و عرفانی پرداختهاند. این انحراف، چون جویباری است که از سرچشمه اصلی دور افتاده و به مردابی از ابهام فرومیریزد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، نظام ادراک در عرفان ابنعربی را از حواس تا حضرت قدس ترسیم کرد. نقش قوای ادراکی، از حس مشترک تا نفس ناطقه، سیر وجودی انسان را به تصویر کشید. نقد آثار ابنعربی و تفسیرهای غیرمرتبط، بر ضرورت روششناسی علمی و حفظ اصالت متون تأکید داشت.
بخش چهارم: نقد نظامهای آموزشی و علوم انسانی
نقد نظام آموزشی حوزهها
نظام آموزشی حوزههای علمیه، با جذب استعدادهای برتر و هدایت آنها به فعالیتهای غیرعلمی، مانند وعظ و روضهخوانی، به هدررفت توانمندیها منجر شده است. این نظام، چون باغی است که نهالهای ارزشمند را در خاکی نامناسب میکارد و از شکوفایی بازمیدارد.
تقسیمبندی حرفه و علم
حوزهها باید بین فعالیتهای حرفهای (مانند وعظ) و علمی (تحقیقات تخصصی) تمایز قائل شوند. حرفههایی چون منبر، به مهارتهای اجرایی نیاز دارند، در حالی که علم، چون گوهری کمیاب، نیازمند تلاش درازمدت و تخصص است.
نقد فقدان تخصص در مجتهدان
برخی مجتهدان، فاقد سواد علمی کافیاند و صرفاً با تجربه یا جایگاه اجتماعی به این مقام میرسند. این پدیده، چون سایهای است که بر نور معرفت میافتد و اعتبار علمی را خدشهدار میسازد.
نقد اتلاف منابع انسانی
اتلاف منابع انسانی، بهویژه در حوزه زنان، به عقبماندگی اجتماعی منجر شده است. آموزشهای غیرمرتبط با نیازهای عملی، مانند کارهای خانگی، چون بذری است که در خاکی بایر پاشیده میشود و میوهای به بار نمیآورد.
پیشنهاد تقسیم کار جنسیتی
تقسیم کار جنسیتی، با مدیریت داخلی برای زنان و مدیریت خارجی برای مردان، میتواند بهرهوری اجتماعی را افزایش دهد. این مدل، چون نغمهای هماهنگ، نقشهای مکمل را به زیبایی اجرا میکند.
نقد علوم انسانی سنتی
علوم انسانی سنتی، به روشهای غیرعلمی و سادهانگارانه وابستهاند که پاسخگوی مسائل پیچیده نیستند. این علوم، چون ابزارهایی فرسوده، در برابر چالشهای مدرن ناکارآمدند.
مثال استعداد هدررفته
استعدادهای استثنایی که به حوزههای علمیه هدایت میشوند، به دلیل نظام آموزشی نامناسب، هدر میروند. مثالی از یک نابغه که در حوزه شکوفا نشد و در علوم مدرن به موفقیت رسید، این حقیقت را چون آیینهای روشن میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد نظامهای آموزشی و علوم انسانی، بر ضرورت اصلاح ساختارها و روششناسی علمی تأکید کرد. پیشنهاد تقسیمبندی حرفه و علم، و توجه به مدیریت منابع انسانی، راه را برای توسعه اجتماعی و علمی هموار میسازد.
جمعبندی نهایی
این گفتار، با کاوش در مراتب ادراک و تصمیمگیری، نظام وجودی انسان را از روانشناسی تا عرفان ترسیم کرد. مراتب تصورات، از فطرت تا وحدت، و نقش قوای ادراکی، از حواس تا روح قدسی، سیر انسان را به سوی حق آشکار ساخت. نقد نظامهای آموزشی و علوم انسانی، ضرورت روششناسی علمی و تخصصگرایی را برجسته کرد. ارزیابی ابنعربی و آثار او، بر اهمیت نقد انتقادی تأکید داشت. آیات قرآنی، چون چراغهایی در این مسیر، حقیقت را روشن ساختند. این متن، چون گوهری گرانبها، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده است.