متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۹)
مقدمه: درآمدی بر مراتب ادراک و ضرورت روششناسی علمی
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی فاخر و علمی از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه شماره ۱۳۹ (مصباح الانس، تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۹۰) است که به تحلیل مراتب ادراک انسانی و نقد روشهای غیرعلمی در علوم سنتی و دینی میپردازد. این بحث، با الهام از تألیف صدرالدین قونوی در مصباح الانس، به کاوش در مراتب ادراک از حس تا مراتب باطنی نظیر سر، خفی و اخفی پرداخته و بر ضرورت ایجاد معیارهای سنجش علمی برای رهایی از خرافات تأکید دارد.
بخش نخست: مراتب ادراک انسانی و تبیین فلسفی آن
تعریف و ترتیب مراتب ادراک
ادراک انسانی، به مثابه دریایی ژرف، مراتبی منظم و متصل دارد که از قوای ظاهری آغاز شده و به مراتب باطنی و روحانی امتداد مییابد. این مراتب، شامل حس، خیال، ذکر (حافظه)، فکر، عقل، و سپس مراتب عمیقتر نظیر سر، خفی و اخفی است. این ترتیب، که از ظاهر به باطن سیر میکند، در فلسفه و عرفان اسلامی ریشهای عمیق دارد و به فرآیند شناخت انسان از محسوسات تا معقولات و شهودات باطنی اشاره دارد.
درنگ: مراتب ادراک انسانی، از حس به عقل و مراتب باطنی، سفری است از ظاهر به باطن که در نظام فلسفی و عرفانی اسلامی تبیین شده است. |
این تقسیمبندی، که در آثار صدرالدین قونوی نیز مورد توجه قرار گرفته، نشاندهنده سلسلهمراتبی است که هر مرتبه، دروازهای به مرتبه بعدی میگشاید. حس، به مثابه دروازه ورودی ادراک، با محسوسات آغاز میشود؛ خیال، تصاویر ذهنی را سامان میدهد؛ ذکر، گنجینه معلومات را حفظ میکند؛ و فکر، با تحلیل و ترکیب، به سوی عقل رهنمون میشود. مراتب باطنی، نظیر سر و خفی، به شهودات روحانی اشاره دارند که در عرفان نظری، قلههای معرفت الهیاند.
اختلاف در ترتیب مراتب و فقدان اجماع
حکما و عرفا، در تبیین ترتیب این مراتب، گاه دیدگاههای متفاوتی ارائه کردهاند. برخی، ذکر را مقدم بر فکر دانستهاند، حال آنکه دیگران، فکر را پیش از ذکر قرار دادهاند. این اختلاف، به مثابه امواج متلاطمی در دریای معرفت، نشاندهنده پیچیدگی فرآیند ادراک و تأثیر دیدگاههای فلسفی و عرفانی است. با این حال، فقدان معیارهای علمی برای حل این اختلافات، به پراکندگی و ابهام در تبیینها انجامیده است.
درنگ: اختلاف در ترتیب مراتب ادراک، به نبود معیارهای علمی برای سنجش و ارزیابی دقیق بازمیگردد. |
این عدم اجماع، نه تنها در میان عرفا، بلکه در میان فلاسفه نیز مشهود است. برخی، ذکر را به دلیل نقش حافظه در حفظ معلومات، مقدم بر فکر میدانند، زیرا ذهن پیش از تحلیل، باید اطلاعات را در خود نگه دارد. در مقابل، گروهی فکر را مقدم میشمارند، چرا که تحلیل و نقد، زمینهساز حفظ معنادار معلومات است. این اختلافات، ضرورت بازنگری علمی در روششناسی علوم دینی و فلسفی را برجسته میسازد.
بخش دوم: نقد روشهای سنتی و ضرورت روششناسی علمی
نقش علوم تجربی در رهایی از خرافات
علوم تجربی، به سان مشعلی فروزان، بشر را از تاریکی خرافات رهایی بخشیده و معیارهای عینی برای سنجش حقیقت ارائه کرده است. پیش از ظهور این علوم، ادعاهای غیرمستند، مانند تعیین مرکز عالم توسط ملای خرافی، در میان علما رواج داشت. علوم تجربی، با تأکید بر آزمایش و اثبات، این باورهای بیاساس را به چالش کشید و روشی نظاممند برای شناخت حقیقت عرضه کرد.
درنگ: علوم تجربی، با ارائه روشهای اثباتپذیر، بشر را از خرافات نجات داده و بر ضرورت روششناسی علمی تأکید دارد. |
این تحول، به ویژه در جوامع اسلامی، که همچنان با خرافات دست به گریباناند، اهمیت بسزایی دارد. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با اشاره به مثال «میخ ملا»، به ضعف روششناختی در علوم سنتی و تأثیر آن بر ترویج باورهای غیرعلمی پرداخته و بر لزوم بهرهگیری از علوم تجربی در اصلاح نظام فکری تأکید دارد.
ضرورت معیارهای سنجش علمی
برای رهایی از خرافات در حوزه دین و فلسفه، ایجاد معیارهای سنجش علمی، به مثابه ترازویی دقیق، ضروری است. این ترازو، که در کلام آیتالله نکونام به عنوان ابزاری برای ارزیابی حقیقت معرفی شده، امکان تمایز میان ادعاهای معتبر و غیرمستند را فراهم میآورد. بدون چنین معیاری، علوم دینی و فلسفی در معرض ابهام و پراکندگی باقی میمانند.
درنگ: ایجاد معیارهای سنجش علمی، به مثابه ترازویی دقیق، برای رهایی از خرافات و اصلاح نظام فکری ضروری است. |
تمثیل ترازوی نادقیق، که تفاوت میان یک سنگ و قالب یخ را به درستی نشان نمیدهد، به روشنی فقدان ابزارهای دقیق در علوم سنتی را نشان میدهد. این تمثیل، که در درسگفتارها با ظرافت مطرح شده، بر این حقیقت تأکید دارد که بدون معیارهای علمی، تمایز میان حق و باطل ممکن نیست.
نقد روشهای غیرعلمی و حافظهمحوری
روشهای غیرعلمی، که فاقد استنادات تجربی، فلسفی یا منطقیاند، به مثابه میخ ملای خرافی، ارزش معرفتی ندارند. این روشها، که در علوم سنتی رواج داشتهاند، به ترویج ادعاهای بیاساس انجامیدهاند. همچنین، نظامهای آموزشی حافظهمحور، که بر حفظ صرف تأکید دارند، علم را راکد و فاقد حیات میکنند. علم زنده، در گرو تفکر و اندیشه است، نه انباشت معلومات بدون تحلیل.
درنگ: علم مبتنی بر حافظه، فاقد حیات است؛ تفکر و اندیشه، روح علم را زنده نگه میدارد. |
آیتالله نکونام، با نقد نظامهای آموزشی سنتی، بر ضرورت توجه به مسیر معلومات تأکید دارند. معلومات، مانند نسیمی که از مسیری نامعلوم میوزد، تنها زمانی ارزشمند است که منشأ، نحوه و زمینه آن تحلیل شود. این دیدگاه، با روانشناسی شناختی و نظریههای مدرن یادگیری همخوانی دارد که علم را نتیجه تعامل پویای ورودی و خروجی میدانند.
بخش سوم: فرآیند ادراک و پیوند آن با عمل
از ادراک نظری تا حکمت عملی
فرآیند ادراک، به سان رودی جاری، از تصور کلی به تصور خاص، تصدیق، سنجش سود و زیان، و سپس عمل میرسد. حکمت عملی، که میوه حکمت نظری است، تنها زمانی محقق میشود که مراحل ادراک به درستی طی شوند. این فرآیند، که در فلسفه اسلامی به تفصیل تبیین شده، نشاندهنده پیوند ناگسستنی میان شناخت و عمل است.
درنگ: حکمت عملی، متفرع بر حکمت نظری است و عمل، نتیجه مراحل منظم ادراک است. |
این مراحل، که از تصور کلی آغاز شده و به عمل ختم میشود، در درسگفتارها با مثالهایی ملموس تبیین شدهاند. برای نمونه، فردی که فقه میداند، ابتدا مسألهای را تصور کرده، سپس آن را تحلیل و تصدیق میکند، سود و زیان آن را میسنجد، و در نهایت، به عمل میرسد. این فرآیند، نشاندهنده نظاممندی ادراک و نقش آن در زندگی عملی است.
نقش نفس در تبدیل معلومات
نفس انسانی، به مثابه کیمیاگری ماهر، اطلاعات حسی را به معانی نفسانی تبدیل میکند. این تبدیل، که در درسگفتارها با ظرافت شرح داده شده، نه به معنای تراشیدن یا تولید زباله، بلکه به مثابه تعالی و ساماندهی معلومات است. نفس، با این فرآیند، معلومات را از سطح حسی به مراتب عقلانی و روحانی ارتقا میدهد.
درنگ: نفس، اطلاعات حسی را به معانی نفسانی تبدیل میکند، نه آنکه آنها را تراش دهد یا زباله تولید کند. |
این دیدگاه، که با نظریه قوای نفسانی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، بر نقش فعال نفس در فرآیند ادراک تأکید دارد. برخلاف تصور نادرستی که نفس را نجاری میپندارد که معلومات را تراش میدهد، نفس در حقیقت، سازنده و مبدل است و معلومات را در نظام معرفتی خود جای میدهد.
بخش چهارم: نظاممندی خلقت و نزول مراتب ادراک
نظاممندی الهی و کن فیکون
خلقت الهی، به سان باغی منظم، بر اساس نظام و قاعده استوار است. خداوند، امور را از حضرة علمیه به صورت مرتبهبهمرتبه به انسان منتقل میکند، نه به شیوهای بینظم یا خودسرانه. آیه شریفه «إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ» (یس: ۸۲، : «فرمان او چون چیزی را اراده کند، این است که به آن میگوید: باش، پس میشود»)، به خلقت نظاممند الهی اشاره دارد که با حکمت و سببیت همراه است.
درنگ: خلقت الهی، نظاممند و با سببیت است؛ «کن فیکون» به معنای خلق بیسبب نیست. |
این نظاممندی، که در درسگفتارها با تمثیل «هر دم بیل» نقد شده، نشاندهنده پرهیز الهی از اقدامات بینظم است. «هر دم بیل»، که به کارهای بیقاعده و غیرعلمی اشاره دارد، در مقابل نظاممندی خلقت الهی قرار میگیرد و ضرورت روششناسی علمی را در علوم دینی برجسته میسازد.
نزول مراتب ادراک و جزر و مد هستی
امور الهی، به سان بارانی که از آسمان فرو میریزد، از حضرة علمیه مرتبهبهمرتبه نزول کرده و به حس انسانی میرسد. این فرآیند، که در عرفان نظری به نظریه نزولات معروف است، معرفت را نتیجه سیر مراتب وجودی میداند. هستی، مانند دریایی که جزر و مد دارد، در تبادلات تعینات و تجلیات وجودی پویاست و این پویایی، زمینهساز ادراک انسانی است.
درنگ: هستی، با جزر و مد خود، به تبادلات وجودی اشاره دارد که ادراک را ممکن میسازد. |
این جزر و مد، که در درسگفتارها به دروج (نزول) و عروج (صعود) تعبیر شده، به پویایی معرفت در عرفان نظری اشاره دارد. بدون این سیر و سلوک وجودی، ادراک انسانی ممکن نمیشود. این مفهوم، با نظریه تجدد امثال در عرفان ابنعربی و ملاصدرا همخوانی دارد که هستی را در تحول دائمی میبیند.
بخش پنجم: نقد مفاهیم کلی و مراتب عرفانی
نقد مفهوم کلی و تأکید بر تشخصات
مفهوم کلی، به مثابه سایهای بر دیوار، امری ذهنی و غیرواقعی است. عالم وجود، از تشخصات و جزئیات تشکیل شده و کلی، تنها در ذهن انسان شکل میگیرد. این دیدگاه، که در درسگفتارها با قاطعیت مطرح شده، با فلسفه ملاصدرا و عرفان نظری همخوانی دارد که وجود را در تشخصات میبیند.
درنگ: کلی، مفهومی ذهنی است؛ عالم وجود، از تشخصات و جزئیات تشکیل شده است. |
این نقد، که با تمثیل «میخچه» و «برف» در درسگفتارها بیان شده، بر این حقیقت تأکید دارد که مفاهیم کلی، مانند ماهیت یا امکان، فاقد وجود خارجیاند. عالم، مجموعهای از موجودات مشخص و متشخص است که هر یک، جلوهای از تجلیات الهیاند.
مراتب عرفانی و انعطاف در تقسیمبندی
مراتب عرفانی، به سان نردبانی به سوی آسمان، بسته به دیدگاه، به تعداد مختلف تقسیم شدهاند. برخی، آن را سه مرتبه، و برخی دیگر، صد یا هزار مرتبه دانستهاند. این انعطاف، به تنوع مراتب وجودی در عرفان نظری اشاره دارد و نشاندهنده امکان تبیین معرفت در سطوح گوناگون است.
درنگ: مراتب عرفانی، با انعطاف در تقسیمبندی، به تنوع مراتب وجودی و امکان تبیینهای مختلف اشاره دارد. |
آیتالله نکونام، با اشاره به این تقسیمبندیها، بر این نکته تأکید دارند که همه این تبیینها میتوانند درست باشند، مشروط بر آنکه با روششناسی علمی و استدلالی همراه شوند. این دیدگاه، به ضرورت بازسازی علمی کلام عرفانی و پرهیز از ابهام اشاره دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
این اثر، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مراتب ادراک انسانی، نقد روشهای غیرعلمی، و تأکید بر ضرورت روششناسی علمی پرداخته است. مراتب ادراک، از حس تا مراتب باطنی، به مثابه سفری از ظاهر به باطن، در نظام فلسفی و عرفانی اسلامی تبیین شده و با آیات قرآنی، نظیر «ٱنظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ» (بقره: ۲۵۹، : «به طعام و شراب خود بنگر»)، پشتیبانی شده است. نقد خرافات و حافظهمحوری، همراه با تأکید بر نظاممندی خلقت الهی، این اثر را به منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کرده است.
با نظارت صادق خادمی |