متن درس
تأملاتی در تأثیر و تأثر وجودی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۲)
مقدمه
این نوشتار، با نگاهی عمیق به مباحث عرفانی و فلسفی، به بررسی رابطه میان تأثیر و تأثر در مراتب وجودی میپردازد. درسگفتار شماره ۱۴۲ از مجموعه *مصباح الانس*، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۹۰ هجری شمسی، به تحلیل ارتباط میان تصورات، تأثیرات و تأثرات در مراتب حسی، عقلی و نفسی اختصاص دارد. این مبحث، با تکیه بر مفاهیم عرفانی نظیر جلاء، استجلاء و وحدت وجود، چارچوبی برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه میدهد.
بخش اول: مراتب تصورات و تأثرات
تساوی مراتب تصورات و تأثرات
در نظام وجودی، مراتب تصورات (حسی، عقلی و نفسی) با مراتب تأثرات همخوانی و تساوی دارند. هر تصور، تأثیری متناسب با مرتبه خود در فاعل و مفعول ایجاد میکند. این تساوی، ریشه در وحدت وجود دارد که مراتب گوناگون را بهعنوان ظهورات ذات الهی میبیند. برای مثال، تصور حسی، تأثری در مرتبه مادی ایجاد میکند، در حالی که تصور عقلی، تأثری در مرتبه معقولات پدید میآورد.
درنگ: تساوی مراتب تصورات و تأثرات، نشاندهنده نظم الهی در نظام هستی است که هر تصور، تأثری متناسب با مرتبه وجودی خود ایجاد میکند.
عمومیت قاعده تأثیر و تأثر
قاعده تأثیر و تأثر، اصلی فراگیر است که در همه مراتب وجودی، از حق تا خلق، از تجرد تا حس، جاری است. این قاعده بیان میدارد که هر فاعلی پیش از اثرگذاری بر مفعول، خود متأثر میشود. این اصل، حتی در نسبت با ذات الهی نیز بررسی میشود، هرچند ذات الهی از تأثر به معنای نقصان مبراست. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹، : «هر روز او در کاری است»).
این آیه بر فعالیت دائمی و پویای ذات الهی در نظام هستی دلالت دارد، که تأثیرات و تأثرات را در بر میگیرد.
ظرف فاعلی پیشین
هر تصوری، نیازمند ظرفی فاعلی است که آن را در ذهن پدید آورد. این ظرف، به علم و اراده الهی اشاره دارد که منشأ تمام تصورات و تأثرات در عالم است. بدون این ظرف، هیچ تصوری محقق نمیشود. این دیدگاه با مفهوم علم حضوری الهی در فلسفه اسلامی همسو است، که موجودات را در علم الهی حاضر میداند.
تأثر ناشی از تعلق و تقید
هر تصور، با تعلق و تقید معقول یا محسوس، تأثری خاص ایجاد میکند. این تعلق، به محدودیتهای وجودی موجودات در مراتب مختلف اشاره دارد. برای مثال، تصورات معقول در مرتبه عقلی و تصورات محسوس در مرتبه حسی، تأثرات متناسب با خود را پدید میآورند. این مفهوم، با تمایز مراتب وجود در فلسفه مشاء و عرفان نظری پیوند دارد.
درنگ: تعلق و تقید، بهعنوان محدودیتهای وجودی، تأثرات را در مراتب مختلف وجودی شکل میدهند و نشاندهنده نظم حکیمانه الهیاند.
تصورات فعلی و انفعالی
تصورات به دو دسته فعلی و انفعالی تقسیم میشوند. تصورات فعلی، به فعل فاعل وابستهاند و تأثر را به دنبال دارند، در حالی که تصورات انفعالی، از تأثیر غیر ناشی میشوند. میان این دو، پیوندی وثیق (وشیجه) وجود دارد که به وحدت بین فاعل و مفعول اشاره دارد. اصطلاح «وشیجه» به معنای پیوند عمیق، با مفهوم وحدت وجود در عرفان همخوانی دارد.
بخش دوم: وحدت و تأثیر در نظام هستی
وحدت در تأثیر و تأثر
هیچ تأثیر و تأثری بدون وحدت (جمعیه) محقق نمیشود. تأثیر از حیث جمعیه اسمائی (حق) و تأثر از حیث حقایق کونیه (خلق) است. این بیان، بر وحدت میان حق و خلق تأکید دارد، بهگونهای که تمام تأثیرات از ذات الهی سرچشمه میگیرند و تأثرات در ظرف خلق ظاهر میشوند. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
وَمِن وَرَائِهِمُ اللَّهُ حَاكِمٌ (سوره البقره، آیه ۱۵۹، : «و خداوند از پس ایشان حاکم است»).
این آیه بر حاکمیت مطلق الهی بر تمام امور دلالت میکند.
درنگ: وحدت میان حق و خلق، مبنای تمام تأثیرات و تأثرات در عالم است، که از علم و قدرت الهی سرچشمه میگیرد.
حضرت علمیه: منشأ ترکیب و تحلیل
علم الهی (حضرت علمیه)، معدن جمعیه فعلی و انفعالی است. خلقت، بهعنوان ترکیب علم الهی در عالم کثرت، از این معدن سرچشمه میگیرد و بازگشت موجودات به سوی آن، تحلیل به وحدت الهی است. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همسو است:
إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ (سوره هود، آیه ۱۲۳، : «همه کارها به سوی او بازمیگردد»).
این آیه بر مبدأ و مقصد الهی تمام مراتب وجودی تأکید دارد.
مراتب تأثیر و تراکیب عالم
مراتب تأثیر، همان مراتب ترکیب و تحلیل در عالم است. تمام موجودات، از انسان و حیوان تا آسمانها، به علم الهی وابستهاند. خلقت، ظهور تراکیب علم الهی در عالم کثرت است و بازگشت، تحلیل به سوی وحدت الهی. این دیدگاه با نظریه فیض الهی در عرفان نظری همخوانی دارد.
بخش سوم: علم، عمل و اقتضای الهی
رابطه علم و عمل
هر علمی، عملی را ایجاب میکند که خود، نوعی تأثیر و تأثر است. مراتب عملی، مشابه مراتب علمی است و علم بدون عمل، ناقص میماند. این رابطه با حدیث شریف «مَنْ عَلِمَ فَعَمِلَ فَهُوَ عَالِمٌ» همخوانی دارد، که بر وحدت میان علم و عمل تأکید میکند.
درنگ: علم و عمل، دو روی یک سکهاند که در مراتب وجودی، وحدتی عمیق دارند و تجلی علم در عمل، نشانه کمال معرفت است.
وحدت عالم با حق
تمام موجودات عالم، با حق متحدند و هیچ تأثیر و تأثری بدون اقتضای الهی محقق نمیشود. این وحدت، با آیه شریفه از قرآن کریم همسو است:
يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (سوره الفتح، آیه ۱۰، : «دست خدا بالای دستهایشان است»).
این آیه، حاکمیت الهی بر تمام افعال و تأثیرات عالم را نشان میدهد.
اقتضای الهی در ارتباطات عالم
تمام ارتباطات میان موجودات، از میل و جدایی تا شکستن، تحت اقتضای الهی است. این اقتضا، گاه ارادی و گاه غیرارادی است و تفاوت در مراتب میل، اراده و مراد است. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (سوره الکهف، آیه ۳۹، : «هیچ نیرو و توانی جز با خدا نیست»).
این آیه بر وابستگی تمام حرکات و ارتباطات به اراده الهی تأکید دارد.
غایت بهعنوان علة فاعلی
غایت، علة فاعلی فاعل است. فاعل، بهواسطه غایت علمی (مانند رفع تشنگی) به سوی غایت خارجی (مانند نوشیدن آب) حرکت میکند. این دیدگاه با فلسفه ارسطویی و مشائی درباره علل چهارگانه (غایی، فاعلی، مادی، صوری) همسو است و رابطه میان نیت و عمل را در عرفان تبیین میکند.
مراتب عمل
هر عملی، با مراحل حضور، میل، عزم، جزم و اقدام شکل میگیرد. حضور و میل، ضروریاند، اما عزم، جزم و اقدام، اختیاریاند. این تقسیمبندی، فرآیند تصمیمگیری و عمل را بهصورت سلسلهمراتبی تبیین میکند و بر مسئولیت انسان در قبال اعمال اختیاری تأکید دارد. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره الإنسان، آیه ۳، : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»).
بخش چهارم: نیات، اعمال و ادراکات
ثواب و عقاب در نیات و اعمال
در حسنات، ثواب عمل به نیت تعلق میگیرد، اما در سیئات، عقاب تنها به مقدمات عمل تعلق دارد، نه نیت صرف. این تمایز، بر عدالت و فضل الهی تأکید دارد. در حسنات، نیت ارزشمند است، اما در سیئات، عمل ناتمام عقاب ندارد. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همسو است:
وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ (سوره البقره، آیه ۲۸۴، : «و اگر آنچه در دلهایتان است آشکار کنید یا پنهان دارید، خدا شما را به آن محاسبه خواهد کرد»).
درنگ: در حسنات، نیت ارزشمند است و ثواب به آن تعلق میگیرد، اما در سیئات، عقاب تنها به مقدمات عمل وابسته است، که نشاندهنده عدالت و فضل الهی است.
ادراکات کلی و جزئی
ادراکات کلی، در ذات واجب و مبادی عالیهاند، اما در انسان، از جزئیات استخراج میشوند. ادراکات جزئی، از طریق حواس ظاهری و باطنی به دست میآیند. این تقسیمبندی، تفاوت میان علم الهی (کلی) و علم انسانی (جزئی) را نشان میدهد و با فلسفه مشاء درباره ادراکات عقلی و حسی همخوانی دارد.
تأثیرات و زمینههای فاعلی
تمام تصورات و اعمال، با زمینههای فاعلی و غایی الهی همراهاند. انسان نمیداند کدام عمل از خود اوست و کدام از حق. این پیچیدگی، با آیه شریفه از قرآن کریم همسو است:
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ (سوره التکویر، آیه ۲۹، : «و شما جز آنچه خدا بخواهد، نمیخواهید»).
این آیه بر وابستگی تمام اعمال به اراده الهی تأکید دارد.
بخش پنجم: نقد خلقت بدون تدبیر و حکمت الهی
خلق بغیر رویه: دو تفسیر
مفهوم «خلق بغیر رویه» دو تفسیر دارد: نخست، خلقت بدون تدبیر و برنامهریزی، که به نقص در ذات الهی منجر میشود و با حکمت الهی ناسازگار است. دوم، خلقت فراتر از تصورات بشری، که بر تنزیه الهی از محدودیتهای انسانی تأکید دارد. تفسیر دوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ (سوره الشوری، آیه ۱۱، : «چیزی مانند او نیست»).
درنگ: خلق بغیر رویه، به معنای خلقت فراتر از تصورات بشری است، نه خلقت بدون تدبیر، که با حکمت و کمال الهی ناسازگار است.
نقد خلقت بدون تدبیر
اگر خلقت بدون تدبیر باشد، ظلم، جنگ و رنج عالم نتیجه بیتوجهی الهی خواهد بود، که با حکمت و رحمت الهی ناسازگار است. عالم، تحت تدبیر حکیمانه الهی است، هرچند برای ذهن بشری پیچیده باشد. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همسو است:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ (سوره الأحقاف، آیه ۳، : «آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست جز بهحق نیافریدیم»).
تمثیل پختن غذا و حکمت خلقت
رنج عالم، مانند پختن غذا در قابلمه است که برای هدفی متعالی (خوراک مؤمن) ضروری است. این تمثیل، رنج را بخشی از حکمت الهی معرفی میکند که برای تحقق غایات متعالی لازم است. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ (سوره البلد، آیه ۴، : «ما انسان را در رنج آفریدیم»).
غایات بلندمدت و کوتاهمدت
رنج عالم، برای غایات بلندمدت (کمال خلقت) است، در حالی که غایات کوتاهمدت (مانند خوراک سگ) رنج کمتری دارند. این دیدگاه، رنج را بخشی از فرآیند تکامل عالم میداند که در غایات متعالی معنا مییابد. این مفهوم با فلسفه عرفانی درباره تکامل وجودی همسو است.
بخش ششم: صفات ذاتی و فعلی
تفاوت صفات ذاتی و فعلی
صفات ذاتی الهی، از تأثر مبرا هستند، اما تأثرات در صفات فعلی (خلقی) ظاهر میشوند. این تمایز، مشکل تأثر در ذات الهی را حل میکند. ذات الهی، بسیط و غیرمتأثر است، اما در مراتب خلق، تأثر ظاهر میشود. این مفهوم با آیه شریفه از قرآن کریم همخوانی دارد:
وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى (سوره النحل، آیه ۶۰، : «و برای خدا مثل اعلی است»).
درنگ: صفات ذاتی الهی، از تأثر مبرا هستند، اما صفات فعلی، در مراتب خلق، تأثرات را ظاهر میسازند.
عدم صفات ذاتی در انسان
انسان، برخلاف ذات الهی، فاقد صفات ذاتی است و تمام صفاتش فعلی و وابسته به تأثیرات خارجیاند. این محدودیت وجودی، انسان را در مرتبه خلق، متأثر از عوامل بیرونی قرار میدهد. این دیدگاه با عرفان نظری درباره مراتب وجود همسو است.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۴۲ از مجموعه *مصباح الانس*، با بررسی عمیق تأثیر و تأثر در مراتب وجودی، چارچوبی عرفانی و فلسفی برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه میدهد. این مبحث، با تأکید بر وحدت وجود، تمام مراتب عالم را تحت اقتضای علم و قدرت الهی میداند. آیات قرآن کریم، مانند وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللَّهُ و يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ، حاکمیت الهی بر تمام امور را تأیید میکنند. نقد خلقت بدون تدبیر و تمثیل پختن غذا، رنج عالم را در چارچوب حکمت الهی تبیین میکنند. تمایز میان صفات ذاتی و فعلی، بر بساطت و کمال الهی تأکید دارد.
با نظارت صادق خادمی