متن درس
حب ذاتی و خلقت عالم: کاوشی در عرفان محبوبین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۷)
دیباچه
این اثر، بازآفرینی علمی و فاخر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای به تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۹۱ هجری شمسی است که به بررسی عمیق مفاهیم عرفانی و فلسفی در کتاب شریف مصباح الانس اختصاص دارد. این درسگفتار، با تمرکز بر منشأ خلقت عالم، نقش حب ذاتی الهی، تمایز میان جلاء و استجلاء، و نقد دیدگاههای سنتی عرفانی و کلامی، چارچوبی نوین برای فهم نظام هستی ارائه میدهد. این اثر، چونان چراغی در مسیر معرفت، خواننده را به تأمل در حب ذاتی حق، نقد روایات غیرمعتبر و بازنگری در روشهای معرفتشناختی دعوت میکند.
بخش نخست: حب ذاتی و منشأ خلقت عالم
حب الهی: سرچشمه فیض خلقت
درسگفتار با تبیین منشأ خلقت عالم آغاز میشود که یَنبوع همه آثار و معدنی است که فیض وجود از آن جاری میگردد. این منشأ، حب ذاتی الهی است که چونان جوشش چشمهای ازلی، عالم را از عدم به وجود میآورد. برخلاف دیدگاههای کلامی که حب را صفتی زائد میپندارند، در عرفان نظری، حب ذاتی حق، جوهری است که بدون نیاز به علتی خارجی، خلقت را ممکن میسازد.
درنگ: حب ذاتی الهی، چونان چشمهای ازلی، سرچشمه فیض خلقت است که عالم را از جود ذات حق به وجود میآورد.
مخلوقات: تجلیات ربوبی
همه مخلوقات، از عوالم عالی جبروت و ملکوت تا ناسوت، تجلیات و نزولات ربوبی پروردگارند. این دیدگاه، ریشه در عرفان ابنعربی دارد که مخلوقات را مظاهر اسماء و صفات الهی میداند. عالم، چونان آینهای است که نور ذات حق در مراتب گوناگون آن بازمیتابد، و هر مرتبه، جلوهای خاص از کمال الهی را نمایان میسازد.
عامل ظهور تعینات
عامل ظهور تعینات و نزولات ربوبی، حب ذاتی حق است. این حب، نه به معنای نیاز یا کمبود، بلکه بهعنوان کمال ذاتی، ظرف ظهور مظاهر اسماء و صفات را فراهم میکند. گویی حب الهی، چونان کلیدی است که درهای وجود را به سوی تجلیات ربوبی میگشاید.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین حب ذاتی بهعنوان منشأ خلقت و مخلوقات بهعنوان تجلیات ربوبی، چارچوبی عرفانی برای فهم نظام هستی ارائه میدهد. این دیدگاه، خلقت را جلوهای از جود ذاتی حق میداند که بدون نیاز به علتی خارجی، عالم را به وجود میآورد.
بخش دوم: جلاء و استجلاء در مراتب هستی
کمال جلاء: ظهورات ربوبی
کمال جلاء، به ظهور بیواسطه اسماء و صفات الهی در عوالم عالی، مانند جبروت و ملکوت، اشاره دارد. در این مراتب، فیض ربوبی بدون طلب یا استعداد خلقی، چونان نوری بیحجاب، ساطع میشود. گویی عوالم عالی، آینههایی صیقلیاند که نور حق را بیهیچ کاستی بازمیتابانند.
کمال استجلاء: نزولات خلقی
کمال استجلاء، به ظهورات خلقی در عوالم نازل، بهویژه ناسوت، مربوط است که با طلب و استعداد مخلوق همراه است. در این مراتب، فیض الهی با محدودیتهای خلقی مواجه میشود و ظهور آن، چونان نوری است که از پس پردههای استعداد خلقی میتابد.
درنگ: جلاء، چونان نور بیحجاب حق در عوالم عالی، و استجلاء، چونان پرتوی آن در پس پردههای ناسوت، مراتب تجلی الهی را آشکار میسازد.
تفاوت عوالم در دریافت فیض
عوالم عالی، به دلیل قرب به ذات حق، فیض ربوبی را بدون طلب دریافت میکنند، در حالی که عوالم نازل، به دلیل محدودیتهای خلقی، نیازمند استعداد و طلباند. این تمایز، چونان نقشهای است که مسیر نزول فیض از جبروت تا ناسوت را ترسیم میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین کمال جلاء و استجلاء، مراتب مختلف تجلی الهی را روشن میسازد. عوالم عالی، چونان آینههای بیغبار، و عوالم نازل، چونان شیشههایی با پردههای استعداد، فیض حق را در مراتب گوناگون بازمیتابانند.
بخش سوم: نقد روایت «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً»
منشأ و اعتبار روایت
درسگفتار به نقد روایت مشهور «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً» میپردازد که در برخی متون عرفانی بهعنوان حدیث قدسی نقل شده است. این روایت، که خدا را گنجی مخفی معرفی میکند که برای شناخته شدن خلق کرده، از نظر معرفتشناختی نادرست دانسته میشود. برخلاف ادعای برخی عرفا، این روایت نه حدیث قدسی است و نه با اصول توحید سازگار.
اشکالات معرفتشناختی
روایت مذکور، با ازلی بودن معرفت و خلقت الهی ناسازگار است. خدا، که همواره معروف و خالق بوده، نیازی به خلقت برای شناخته شدن ندارد. این روایت، گویی ذات حق را به موجودی حادث و نیازمند تقلیل میدهد که با توحید ذاتی مغایرت دارد.
درنگ: روایت «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً»، چونان قصهای شاعرانه، با ازلی بودن معرفت الهی ناسازگار است و ذات حق را از کمال بینیازی دور میسازد.
تمثیل ازدواج و خلقت
برای تبیین این نقد، تمثیلی بدیع ارائه میشود: نسبت دادن خلقت به حب الهی برای شناخته شدن، مانند ازدواجی است که به عشق والدین انجام شده و فرزندان را به رنج میاندازد. در عرفان محبوبین، خلقت از جود ذاتی حق سرچشمه میگیرد، نه نیازی حادث.
ناسازگاری با قرآن کریم
روایت کَنز مخفی با آیه شریفه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹) («هر روز او در کاری است» – ) ناسازگار است. این آیه، خلقت را جلوهای از شأن ازلی حق میداند، نه امری حادث برای رفع نیاز.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد روایت «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً»، بر ازلی بودن خلقت و معرفت الهی تأکید میکند. این نقد، خواننده را به بازنگری در روایات غیرمعتبر و تأمل در توحید ذاتی دعوت میکند.
بخش چهارم: عرفان محبوبین در برابر عرفان متداول
تمایز عرفان محبوبین
عرفان محبوبین، برخلاف عرفان متداول که گرفتار قیاسهای کلامی است، بر معرفت بیواسطه ذات حق تأکید دارد. این عرفان، با دعای خالصانه «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ»، از مفاهیم غیرمستدل فاصله میگیرد و راه شهود مستقیم را میپوید.
نقد عرفان قونوی و محییالدین
درسگفتار، عرفان قونوی و محییالدین را به دلیل اتکا به روایات غیرمعتبر و مفاهیم کلامی نقد میکند. قونوی، که بخش عمده محتوای مصباح الانس را از او اقتباس کرده، به جای استناد به قرآن کریم، به عبارات عرفانی بسنده کرده است.
درنگ: عرفان محبوبین، چونان سفری بیواسطه به سوی حق، از قیاسهای کلامی و روایات غیرمعتبر دوری میجوید.
نقد روششناسی شارح مصباح الانس
شارح مصباح الانس، به جای تولید محتوای نوین، به گردآوری عبارات قونوی و دیگران اکتفا کرده است. این روش، که فاقد خلاقیت معرفتی است، در برابر عرفان محبوبین که بر تحقیق و شهود استوار است، ناکافی مینماید.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمایز عرفان محبوبین از عرفان متداول، بر ضرورت معرفت بیواسطه و پرهیز از مفاهیم غیرمستدل تأکید میکند. نقد قونوی و شارح، خواننده را به سوی روشی اصیل در عرفان هدایت میکند.
بخش پنجم: نقد مفاهیم کلامی و متکلمان
نقد اعیان ثابته
مفهوم اعیان ثابته، که در کلام و برخی مکاتب عرفانی بهعنوان ماهیاتی لا موجود و لا معدوم معرفی شده، از نظر درسگفتار غیرعلمی است. این مفهوم، که خلقت را به ماستبندی تشبیه میکند، با دیدگاه عرفان محبوبین که مخلوقات را وجودات علمی در علم الهی میداند، ناسازگار است.
وجودات علمی در علم الهی
مخلوقات، پیش از خلقت، بهصورت وجودات علمی در علم الهی حاضرند و با فیض حق، به وجود عینی درمیآیند. این دیدگاه، جایگزین مفهوم اعیان ثابته است و خلقت را سیر از علم الهی به عین میداند.
درنگ: مخلوقات، چونان نگارههایی در علم الهی، از وجود علمی به عینی سیر میکنند، بینیاز از مفاهیم کلامی اعیان ثابته.
نقد خلقت از عدم
دیدگاه متکلمان که خلقت را از عدم میدانند، نادرست است. در عرفان، خلقت، تحقق عینی وجودات علمی در علم خداست، نه پدید آمدن از نیستی. گویی وجود، چونان جویباری از علم الهی به سوی عین جاری میشود.
نقد تقسیمبندی واجب، ممکن و ممتنع
تقسیمبندی متکلمان به واجب، ممکن و ممتنع، به دلیل فقدان مبنای علمی، نادرست است. این مفاهیم، که به جای تحلیل وجود، به تقسیمبندیهای ذهنی اکتفا کردهاند، از حقیقت معرفت دورند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد مفاهیم کلامی مانند اعیان ثابته و خلقت از عدم، بر ضرورت روش علمی در معرفت تأکید میکند. دیدگاه وجودات علمی، چارچوبی روشن برای فهم خلقت ارائه میدهد.
بخش ششم: عرفان و فلسفه در برابر عرفان محبوبین
تقسیمبندی عرفان
عرفان به دو نوع کلامی (محییالدین و قونوی) و فلسفی (ابنسینا و ملاصدرا) تقسیم میشود. عرفان کلامی، گرفتار مفاهیم غیرمستدل است، در حالی که عرفان فلسفی، از منطق و فلسفه بهره میگیرد. اما عرفان محبوبین، فراتر از این دو، بر شهود بیواسطه استوار است.
نقد آثار ملاصدرا و حاجی سبزواری
آثار ملاصدرا (اسفار) و حاجی سبزواری (منظومه) به دلیل پذیرش مفاهیم غیرعلمی مانند اعیان ثابته، مورد نقد قرار میگیرند. این آثار، گویی در آسمان مفاهیم ذهنی پرواز کردهاند، اما از زمین حقیقت فاصله دارند.
درنگ: عرفان محبوبین، چونان نسیمی از ساحت حق، از قید کلام و فلسفه رها است و به شهود بیواسطه راه میبرد.
نقد تفسیر قونوی از سوره حمد
تفسیر قونوی از سوره حمد، به دلیل فقدان استناد قرآنی و اتکا به عرفان نظری، غیرمعتبر است. درسگفتار، تفسیر جامع سوره حمد را نیازمند تحلیل عمیق و علمی میداند که در قالب یک جلد کتاب ارائه شده است.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تمایز عرفان محبوبین از عرفان کلامی و فلسفی، بر ضرورت شهود بیواسطه و روش علمی تأکید میکند. نقد آثار قونوی و ملاصدرا، خواننده را به سوی معرفتی اصیل هدایت میکند.
بخش هفتم: ظلم و عدالت در عرفان عملی
اثر وضعی ظلم
ظلم، اثری وضعی و ویرانگر دارد که چونان ویروسی، وجود عامل آن را نابود میکند. درسگفتار، با تمثیلی از بیماری، ظلم را آفتی میداند که نه تنها به دیگران، بلکه به خود ظالم نیز آسیب میرساند.
سیره عالمان در پرهیز از خشونت
سیره عالمانی چون ادیب نیشابوری، که حتی از کشتن پشهها پرهیز میکردند، الگویی از رحمت و احترام به حیات است. این سیره، چونان چراغی در عرفان عملی، راه پرهیز از ظلم را روشن میسازد.
درنگ: سیره عالمان در پرهیز از ظلم، چونان نغمهای الهی، قلبها را به سوی رحمت و عدالت هدایت میکند.
نقد خشونت و خونریزی
خونریزی، حتی در مورد حیوانات، اثری وضعی دارد که به عامل آن بازمیگردد. درسگفتار، با اشاره به سیره ائمه پس از کربلا که به دعا و نشر معارف پرداختند، از خشونت دوری میجوید.
تمثیل پنکه قارقاری
سادهزیستی عالمانی چون ادیب نیشابوری، که با پنکههای قارقاری زندگی میکردند، نشانهای از زهد و تقواست. این تمثیل، چونان آینهای، زیبایی زهد را در برابر تجمل نمایان میسازد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تأکید بر اثر وضعی ظلم و سیره عالمان در پرهیز از خشونت، عرفان عملی را بهعنوان راهی برای تحقق عدالت و رحمت معرفی میکند. این بخش، خواننده را به تأمل در اخلاق و پرهیز از ظلم دعوت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این اثر، با بازنویسی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، سفری عمیق در ژرفای عرفان و فلسفه است. از تبیین حب ذاتی بهعنوان منشأ خلقت تا نقد روایت «کُنتُ کَنزاً مَخفیاً»، از تمایز جلاء و استجلاء تا نقد مفاهیم کلامی، این متن چارچوبی جامع برای فهم نظام هستی ارائه میدهد. عرفان محبوبین، با تأکید بر شهود بیواسطه و پرهیز از قیاسهای غیرمستدل، راهی نوین پیش روی پژوهشگران میگشاید. سیره عالمان در پرهیز از ظلم، عرفان عملی را بهعنوان پلی به سوی عدالت و رحمت معرفی میکند. این اثر، چونان گنجی معرفتی، خواننده را به بازنگری در روشهای معرفتشناختی و گام نهادن در مسیر حقیقت دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی