متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۲)
مقدمه: دریچهای به سوی حقیقت مطلقه
جهان هستی، چونان آیینهای است که جمال و جلال الهی در آن متجلی میشود. درسگفتار حاضر، برگرفته از نوار شماره ۱۶۲ کتاب مصباح الانس، که در تاریخ ۷/۷/۱۳۹۱ ارائه شده، به تبیین عمیقترین مفاهیم عرفانی و فلسفی در حوزه توحید و ظهور حق در عالم میپردازد. این گفتار، با استناد به قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام، بهویژه توحید مفضل، تلاش دارد تا رابطه دوسویه حق و خلق، حقیقت مطلقه، و نظام احسن عالم را با دقتی علمی و زبانی فاخر روشن سازد.
بخش یکم: حقیقت مطلقه و فراسوی وحدت و کثرت
حقیقت مطلقه، چونان اقیانوسی بیکران است که از هرگونه محدودیت و تقابل مبراست. این حقیقت، نه در قالب وحدت عددی میگنجد و نه در کثرت تعریف میشود، بلکه فراتر از هرگونه دوگانهانگاری، چونان نوری بیمرز در همه مظاهر تجلی مییابد.
ماهیت حقیقت مطلقه
حقیقت الهی، به تعبیر عرفانی، از آنرو که مطلق است، نه واحد است به معنای عددی و نه کثیر، و نه در قالب هیچیک از متقابلات منطقی جای میگیرد. این حقیقت، چونان خورشیدی است که پرتوهایش در همه آیینههای وجود ساری است، بیآنکه به هیچیک مقید شود. قرآن کریم در این باره میفرماید: لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ (سوره انعام، آیه ۱۰۳؛ : «دیدگان او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد»). این آیه، بر محدودیت ادراک انسانی در برابر حقیقت مطلقه تأکید دارد.
درنگ: حقیقت مطلقه، فراتر از وحدت و کثرت، و مبرا از هرگونه تقابل است. این حقیقت، نه مقید به صفتی خاص است و نه اقتضاء نفي چیزی را دارد، بلکه در همه اشیاء ظهور مییابد، بیآنکه به آنها محدود شود. |
نفی اقتضاء و ظهور بیقید
حق تعالی، از آنرو که ذاتش از هر قیدی منزه است، نه اقتضاء نفي چیزی را دارد و نه به صفتی خاص مقید میشود. این نفی اقتضاء، به معنای آن است که خداوند در همه اشیاء حضور دارد، اما از آنها منزه است. او با هر مظهری ظهور مییابد، بیآنکه به آن مظهر محدود گردد، چونان نوری که در آیینهها میدرخشد، اما ذاتش از آیینهها جداست. این دیدگاه، به تعادل میان تجلی و تنزیه الهی اشاره دارد و عالم را صحنهای برای ظهور بیقید حق میداند.
جمعبندی بخش یکم
حقیقت مطلقه، بهعنوان محور توحید عرفانی، فراتر از هرگونه محدودیت مفهومی یا منطقی است. این حقیقت، نه در قالب وحدت و کثرت میگنجد و نه به صفتی خاص مقید میشود. ظهور حق در همه مظاهر، بیآنکه به آنها محدود گردد، نشاندهنده عظمت الهی و پویایی نظام خلقت است.
بخش دوم: ظهور حق و خلق در ظرف وجود
عالم هستی، چونان بستری است که حق در آن تجلی مییابد و خلق در آن به سوی کمال صعود میکند. این رابطه دوسویه، که در آن حق نزول میکند و خلق صعود مییابد، محور اصلی توحید عرفانی است.
ارتباط حق و خلق
رابطه حق و خلق، چونان پیوندی است میان آفریدگار و آفریده، که هر یک هویت متمایز خود را دارند، اما در عین حال در یک هماهنگی عمیق قرار گرفتهاند. حق، بهعنوان مُظهر، در خلق تجلی مییابد و خلق، بهعنوان مظهر، ظرف ظهور حق است. این ارتباط دوسویه، به وحدت وجود در کثرت اشاره دارد، که در آن حق و خلق در عین تمایز، در وحدتی عمیق درهمتنیدهاند.
نزول حق و صعود خلق
حق تعالی، از مرتبه ذات به سوی موجودات نزول میکند، چونان نوری که از مبدأ بیکران به سوی عالم سایه میافکند. در مقابل، خلق از مرتبه وجود مادی به سوی حق صعود میکند، چونان مسافری که در مسیر معرفت به سوی مقصد الهی گام برمیدارد. این فرآیند، به تلبس حق به موجودات و تلبس موجودات به صفات الهی منجر میشود، که در آن حق در اشکال مظاهر و مظاهر در قالب اوصاف الهی متشکل میگردند.
درنگ: عالم هستی، مظهر خلق و ظرف ظهور حق است. حق در خلق نزول میکند و خلق در مسیر سلوک به سوی حق صعود مییابد. این رابطه دوسویه، جلوهای از وحدت وجود در کثرت است. |
آفریدگار یا آفریده بودن عالم
عالم، چونان آیینهای است که هم آفریده است و هم ظرف ظهور آفریدگار. این دوگانگی ظاهری، در حقیقت بیانگر وحدت در کثرت است. عالم، بهعنوان آفریده، مظهر حق است و بهعنوان ظرف ظهور، مُظهر حق محسوب میشود. این دیدگاه، عالم را نه صرفاً مخلوق، بلکه صحنهای برای تجلی جمال و جلال الهی میداند.
پیچیدگی حقیقت و لزوم بیان صریح
حقیقت الهی، به دلیل عمق و پیچیدگیاش، گاه انسان را به سکوت وامیدارد، چونان کوهی که قلهاش در مه غموض پنهان است. با این حال، سکوت در برابر این حقیقت جایز نیست، بلکه بیان صریح و دقیق آن، حتی در مراتب دشوار، ضروری است. این بیان، چونان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و انسان را به تأمل در عجایب خلقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش دوم
ظهور حق در خلق و صعود خلق به سوی حق، محور اصلی نظام توحیدی عالم است. عالم، بهعنوان مظهر و مُظهر، صحنهای برای تجلی الهی و تکامل خلق است. بیان صریح این حقیقت، به جای سکوت، راهگشای فهم عمیقتر نظام خلقت است.
بخش سوم: کمال و نقص در نظام احسن
نظام خلقت، چونان نقاشیای است که هر نقش و نگارش، جلوهای از حکمت الهی است. کمال و نقص، چونان دو بال این نظام، در خدمت تکامل عالم و آدم قرار دارند.
نقص و حقیقت انسان
نقصهایی چون کوری، کری یا صفات منفی نظیر ریا و تملق، به حقیقت انسان تعلق ندارند، بلکه عوارضی هستند که به برخی افراد نسبت داده میشوند. حقیقت انسان، بهعنوان حیوان ناطق، از این عوارض مبراست. این دیدگاه، با استناد به روایات امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل، نقص را نتیجه اعمال انسانها میداند: بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ (سوره شوری، آیه ۳۰؛ : «به سبب آنچه دستهایشان فراهم آورده است»).
نقص و عوامل انسانی
نقصهای موجود در انسانها، چونان سایههایی هستند که از اعمال خودشان یا عوامل طبیعی و غیرطبیعی، مانند تأثیرات والدین یا محیط، برمیخیزند. این نقصها، به ذات خلقت نسبت داده نمیشوند، بلکه نتیجه انتخابها و عملکردهای انسانیاند. امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل میفرمایند که نقصهایی چون کوسجی، از اعمال والدین یا عوامل محیطی ناشی میشوند، نه از ذات خلقت الهی.
درنگ: نقصهای موجود در انسانها، مانند کوری یا صفات منفی، به حقیقت انسان تعلق ندارند، بلکه نتیجه اعمال و انتخابهای انسانی یا عوامل محیطیاند. این نقصها، به ذات خلقت الهی نسبت داده نمیشوند. |
تکامل و نقص
نقص، چونان ماده خامی است که در کوره تکامل، به کمال تبدیل میشود. هنگامی که نقص با کمال ترکیب گردد، به وصفی فراتر از کمال منجر میشود، نه به نقصان یا مذمت. این دیدگاه، نقص را بخشی از فرآیند تکامل عالم میبیند، که در نهایت به جمال و جلال الهی منتهی میگردد.
نظام احسن و اختیار
نظام احسن عالم، چونان باغی است که آزادی انسان، چونان بذری در آن کاشته شده است. زیبایی این نظام، به اختیار انسان است که امکان ایجاد نقص یا کمال را به او میدهد. قرآن کریم در این باره میفرماید: إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره انسان، آیه ۳؛ : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»). این آیه، بر اختیار انسان در انتخاب مسیر کمال یا نقص تأکید دارد.
شر وجودی و نقد دیدگاه عدمی
شر، برخلاف دیدگاه ارسطویی که آن را عدمی میداند، وجودی است و نتیجه اعمال و انتخابهای انسانی است. این دیدگاه، نقدی بر نظریه شر عدمی است و شر را بخشی از نظام احسن میبیند که در نهایت به کمال منتهی میشود. شر، چونان زخمی است که با حکمت الهی به شفا میرسد، نه غایتی مستقل از خیر.
جمعبندی بخش سوم
نظام احسن عالم، با محوریت اختیار انسان، صحنهای برای تکامل و ظهور کمال است. نقصها، نتیجه اعمال انسانیاند و به ذات خلقت نسبت داده نمیشوند. شر، وجودی است و در فرآیند تکامل، به سوی کمال هدایت میشود.
بخش چهارم: تحول و تکامل موجودات
عالم هستی، چونان رودی است که در آن، همه موجودات در جریان تحول و تکاملاند. هیچ موجودی ثابت نیست و همه در مسیر تغییر و تعالی قرار دارند.
تکامل موجودات
موجودات عالم، از انسان تا حیوان و نبات، در یک فرآیند پویا و متغیر قرار دارند. این تحول، نتیجه تعاملات و تأثیرات متقابل موجودات است، که در طول زمان به تکامل منجر میشود. قرآن کریم در این باره میفرماید: لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (سوره رعد، آیه ۱۱؛ : «چیزی را در قومی تغییر نمیدهد تا آنکه خودشان آنچه را در خود دارند تغییر دهند»).
نقص در حیوانات و انسانها
نقصهای موجود در حیوانات یا انسانها، چونان تغییراتی هستند که در طول زمان، بر اثر تعاملات محیطی یا اعمال خودشان پدید آمدهاند. برای مثال، زهر مار یا صفات منفی در برخی حیوانات، نتیجه تکامل تاریخی و تأثیرات متقابل است، نه ذات خلقت الهی. این دیدگاه، با روایت امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل همخوانی دارد که نقص را به اعمال و عوامل محیطی نسبت میدهد.
درنگ: همه موجودات در عالم در حال تحول و تکاملاند. نقصهای موجود، نتیجه تعاملات تاریخی و اعمال خود موجودات است، نه ذات خلقت الهی. |
تحول تعینات الهی
تعینات الهی، چونان نقشهایی هستند که در بوم خلقت تغییر مییابند. انسان، حیوان، نبات و حتی جمادات، در یک چرخه مداوم تحول قرار دارند. این پویایی، نشاندهنده حکمت الهی در خلقت است که هیچ موجودی را در جایگاه ثابت نگه نمیدارد.
خواب و تربیت
خواب، چونان دریچهای است به سوی خودآگاهی و تأمل در گذشته و آینده. خوابهای سبک، به انسان کمک میکنند تا از تجارب گذشته و آینده خود آگاه شود، در حالی که خواب سنگین، مانع این آگاهی است. تربیت انسان، در گرو مدیریت خواب و استفاده از آن برای تعالی معنوی است.
جمعبندی بخش چهارم
عالم، صحنهای پویا برای تحول و تکامل موجودات است. نقصها، نتیجه تعاملات تاریخی و اعمال موجوداتاند و در فرآیند تکامل، به سوی کمال هدایت میشوند. خواب، بهعنوان ابزاری برای خودآگاهی، در این مسیر نقش مهمی ایفا میکند.
بخش پنجم: توحید مفضل و تبیین نقص و کمال
توحید مفضل، چونان گوهری است که حکمت الهی در خلقت را آشکار میسازد. این روایت، با تبیین نقص و کمال، انسان را به تأمل در نظام احسن دعوت میکند.
نقد فلسفه ارسطویی
دیدگاه ارسطویی، که ماهیت را ثابت و غیرقابل تغییر میداند، مورد نقد قرار گرفته است. این دیدگاه، با نظریه تکامل و پویایی عالم سازگار نیست. در مقابل، عرفان اسلامی، با تأکید بر تحول تعینات الهی، همه موجودات را در حال تغییر و تکامل میبیند.
توحید مفضل و تبیین نقص
امام صادق علیهالسلام در توحید مفضل، نقصهایی چون کوسجی یا بیماری را به اعمال والدین یا عوامل محیطی نسبت میدهند، نه به ذات خلقت الهی. این دیدگاه، مسئولیت انسان در قبال نقصها را برجسته میکند و خلقت را از هر عیبی مبرز میداند.
درنگ: توحید مفضل، با تبیین نقص بهعنوان نتیجه اعمال انسانی و عوامل محیطی، خلقت الهی را از هر عیبی مبرز میداند. این دیدگاه، مسئولیت انسان در قبال نقصها را برجسته میکند. |
حجت بالغه و مسئولیت انسان
حجت بالغه الهی، چونان نوری است که هیچ عذری را برای انسان باقی نمیگذارد. انسان، چه به علم و چه به جهل، مسئول اعمال خویش است. قرآن کریم میفرماید: وَلِكُلٍّ دَرَجَٰتٌ مِّمَّا عَمِلُوا (سوره احقاف، آیه ۱۹؛ : «و برای هر کس به سبب آنچه کردهاند درجاتی است»). این آیه، بر مسئولیت انسان در برابر اعمالش تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
توحید مفضل، با تبیین نقص بهعنوان نتیجه اعمال انسانی، خلقت را از هر عیبی مبرز میداند. حجت بالغه الهی، انسان را مسئول اعمال خویش میسازد و او را به تأمل در نظام احسن دعوت میکند.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۱۶۲ از مصباح الانس، چونان دریچهای به سوی فهم حقیقت مطلقه و نظام احسن عالم گشوده شده است. این گفتار، با تبیین رابطه دوسویه حق و خلق، حقیقت مطلقه، و نقش اختیار در تکامل عالم، چارچوبی جامع برای فهم توحید عرفانی ارائه میدهد. نقصها، نتیجه اعمال انسانی و عوامل محیطیاند، اما در کلیت نظام الهی، به سوی کمال هدایت میشوند. توحید مفضل، بهعنوان گوهری در این مسیر، خلقت را از هر عیبی مبرز میداند و انسان را به تأمل در حکمت الهی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |