متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۶)
دیباچه
کتاب *مصباح الانس*، اثر برجسته عبدالله بن محمد قونوی، یکی از متون بنیادین عرفان نظری است که به کاوش در اسرار وجود، و رابطه میان حقتعالی و مخلوقات میپردازد. درسگفتار جلسه شماره ۱۶۶، ارائهشده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۹۱ هجری شمسی (مطابق با ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲)، به بررسی مفهوم کلیدی «لا اختلاف فيه» در توصیف وجود محض الهی اختصاص دارد. این مفهوم، که ریشه در آرای صدرالدین قونوی و شارحان او دارد، به وحدت ذاتی حقتعالی، فقدان قید، و عینیت ذات و صفات الهی اشاره میکند.
بخش نخست: مفهوم وجود محض و «لا اختلاف فيه»
توصیف وجود محض الهی
صدرالدین قونوی در *مصباح الانس*، حقتعالی را بهعنوان «الوجود المحض الذي لا اختلاف فيه» توصیف میکند، یعنی خداوند وجود محضی است که هیچگونه اختلافی در آن راه ندارد. این توصیف، به وحدت ذاتی و بساطت وجود الهی اشاره دارد که عاری از هرگونه قید، تعدد یا تمایز است.
درنگ: وجود محض الهی، حقیقتی است واحد و بسیط که هیچگونه اختلاف یا تعددی در آن راه ندارد.
معنای «لا اختلاف فيه»
عبارت «لا اختلاف فيه» به فقدان هرگونه قید در وجود محض الهی دلالت دارد. قیود، بهعنوان حیثیات یا جهات متمایز، زمینهساز اختلاف و کثرتاند، اما وجود محض، از هر قیدی مبراست. این فقدان قید، به اطلاق تام الهی منجر میشود، بهگونهای که حتی قید اطلاق نیز بر آن عارض نمیگردد.
قرآن کریم در این باره میفرماید: ﴿لَيْسَ [مطلب حذف شد] : «چیزی مانند او نیست»). این آیه، بر بیمانندی و وحدت ذاتی حقتعالی تأکید دارد.
درنگ: «لا اختلاف فيه» به معنای فقدان هرگونه قید در وجود محض است که به اطلاق تام الهی، حتی عاری از قید اطلاق، اشاره دارد.
اطلاق تام و رهایی از قید اطلاق
اطلاق تام الهی، به معنای وجودی است که نهتنها از قیود متعارف مبراست، بلکه حتی به صفت اطلاق نیز مقید نیست. این اطلاق، چونان اقیانوسی بیکران است که هیچ ساحلی آن را محدود نمیسازد. اضافه «وجود محض» به اطلاق، اضافه بیانیه است، یعنی وجود محض همان اطلاق است، نه صفتی زائد بر آن. مانند خاتمی که از نقره است، وجود محض نیز عین اطلاق است، نه چیزی که صفت اطلاق بر آن افزوده شود.
درنگ: اطلاق تام الهی، وجودی است که حتی از قید اطلاق آزاد است و وجود محض، عین اطلاق است.
وحدت در ثبوت حقیقت الهی
معنای دیگر «لا اختلاف فيه»، فقدان اختلاف در ثبوت حقیقت الهی است. ثبوت، به معنای وجود ذاتی و غیرمشروط حقتعالی است که در همه حال واحد و یکسان باقی میماند. این وحدت، چونان خورشیدی است که نورش در همه جهات یکسان میتابد، بیآنکه سایهای از کثرت بر آن افتد.
قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ [مطلب حذف شد] : «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»). این آیه، وحدت ذاتی الهی را در همه مراتب وجودی نشان میدهد.
درنگ: «لا اختلاف فيه» به وحدت در ثبوت حقیقت الهی اشاره دارد که در همه حال یکسان و غیرمتغیر است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین مفهوم وجود محض الهی و عبارت «لا اختلاف فيه» پرداخت. این مفهوم، وحدت ذاتی، بساطت، و اطلاق تام حقتعالی را نشان میدهد که عاری از هرگونه قید، حتی قید اطلاق، است. فقدان اختلاف در ثبوت حقیقت الهی، بر وحدت غیرمشروط ذات الهی تأکید دارد. این دیدگاه، عالم را چونان آیینهای میبیند که هر جلوهاش، بازتاب وحدت بیکران الهی است.
بخش دوم: تمایز ظاهر و حقیقت در وجود الهی
کثرت ظاهری و وحدت حقیقی
اگرچه در مرتبه ظهور، به دلیل صفات و مظاهر، کثرتی مشاهده میشود، اما در مرتبه ذات، وجود محض الهی عاری از هرگونه تعدد است. این کثرت ظاهری، چونان امواجی است که بر سطح اقیانوس پدیدار میشوند، اما ذات اقیانوس همچنان واحد و یکپارچه باقی میماند.
قرآن کریم میفرماید: ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»). این آیه، بر بقای ذات الهی و فناپذیری مظاهر تأکید دارد.
درنگ: کثرت صفات و مظاهر در مرتبه ظهور، ظاهری است و به وحدت ذاتی وجود محض خللی وارد نمیکند.
وحدت وجود و موجود
محققان عرفان نظری معتقدند که وجود همان موجود است و موجود، ظهور همان وجود است. این دیدگاه، بر عینیت وجود و موجود تأکید دارد، بهگونهای که موجود، انتزاعی از وجود است و هیچگونه زائدی بر آن ندارد. این وحدت، چونان یک حقیقت واحد است که در آینههای گوناگون منعکس میشود، بیآنکه تعددی در ذات آن پدید آید.
درنگ: وجود و موجود، یک حقیقت واحدند و موجود، ظهور وجود است، نه چیزی زائد بر آن.
دیدگاه اهل نظر درباره حقیقت حق
اهل نظر، حقیقت حق را وجود خاص الهی میدانند که موجود است و هیچگونه تعددی در آن راه ندارد. این وجود خاص، چونان گوهری یگانه است که هیچ شریکی در ذات یا صفات آن متصور نیست.
قرآن کریم میفرماید: ﴿وَلِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «و برای خدا مثل اعلی است»). این آیه، بر بیمانندی حقیقت الهی تأکید میکند.
درنگ: حقیقت حق، وجود خاص الهی است که موجود و عاری از هرگونه تعدد است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تمایز میان کثرت ظاهری و وحدت حقیقی در وجود الهی پرداخت. کثرت صفات و مظاهر، تنها در مرتبه ظهور پدیدار میشود، اما ذات الهی، حقیقتی واحد و بسیط است. دیدگاه محققان و اهل نظر، بر عینیت وجود و موجود و اختصاص وجود خاص به حقتعالی تأکید دارد. این تبیین، عالم را چونان بوستانی میبیند که هر گل آن، جلوهای از وحدت الهی است.
بخش سوم: نقد معقول ثانی و تبیین مفاهیم فلسفی
نقد اطلاق الهی بهعنوان معقول ثانی
ادعای اینکه اطلاق الهی معقول ثانی است، خطایی فاحش است، زیرا اطلاق الهی، حقیقتی ذاتی و عینی است، نه مفهومی ذهنی. معقول ثانی، به دو نوع منطقی و فلسفی تقسیم میشود: معقول ثانی منطقی، عروض و اتصافش در ذهن است، مانند مفهوم کلی؛ و معقول ثانی فلسفی، عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است، مانند «زید عالم». اطلاق الهی، فراتر از این تقسیمبندیهاست.
درنگ: اطلاق الهی، حقیقتی ذاتی است و نمیتوان آن را معقول ثانی دانست، زیرا فراتر از مفاهیم ذهنی است.
تبیین معقول اول و ثانی
معقول اولی، مانند زید یا آسمان، مستقیماً در ذهن متصور میشود. معقول ثانی منطقی، مانند کلی با تنوین، عروض و اتصافش در ذهن است. معقول ثانی فلسفی، مانند «زید عالم»، عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است. این تقسیمبندی، ساختار مفاهیم ذهنی را در فلسفه اسلامی روشن میسازد، اما اطلاق الهی، به دلیل ذاتی بودن، در هیچیک از این دستهها جای نمیگیرد.
درنگ: معقول اولی و ثانی، مفاهیم ذهنیاند، اما اطلاق الهی، حقیقتی عینی و ذاتی است.
کاربرد معقول ثانی فلسفی در توصیف الهی
وقتی گفته میشود «خداوند موجود است»، عروض این قضاوت در ذهن است، اما اتصاف وجود به خداوند در خارج است. این، مصداق معقول ثانی فلسفی است، اما به دلیل عینیت وجود و ذات الهی، تعددی در ذات ایجاد نمیکند.
قرآن کریم میفرماید:
درنگ: توصیف «خداوند موجود است» معقول ثانی فلسفی است، اما به دلیل عینیت وجود و ذات، تعددی ایجاد نمیکند.