در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 166

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۶)

دیباچه

کتاب *مصباح الانس*، اثر برجسته عبدالله بن محمد قونوی، یکی از متون بنیادین عرفان نظری است که به کاوش در اسرار وجود، و رابطه میان حق‌تعالی و مخلوقات می‌پردازد. درس‌گفتار جلسه شماره ۱۶۶، ارائه‌شده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۹۱ هجری شمسی (مطابق با ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲)، به بررسی مفهوم کلیدی «لا اختلاف فيه» در توصیف وجود محض الهی اختصاص دارد. این مفهوم، که ریشه در آرای صدرالدین قونوی و شارحان او دارد، به وحدت ذاتی حق‌تعالی، فقدان قید، و عینیت ذات و صفات الهی اشاره می‌کند.

بخش نخست: مفهوم وجود محض و «لا اختلاف فيه»

توصیف وجود محض الهی

صدرالدین قونوی در *مصباح الانس*، حق‌تعالی را به‌عنوان «الوجود المحض الذي لا اختلاف فيه» توصیف می‌کند، یعنی خداوند وجود محضی است که هیچ‌گونه اختلافی در آن راه ندارد. این توصیف، به وحدت ذاتی و بساطت وجود الهی اشاره دارد که عاری از هرگونه قید، تعدد یا تمایز است.

درنگ: وجود محض الهی، حقیقتی است واحد و بسیط که هیچ‌گونه اختلاف یا تعددی در آن راه ندارد.

معنای «لا اختلاف فيه»

عبارت «لا اختلاف فيه» به فقدان هرگونه قید در وجود محض الهی دلالت دارد. قیود، به‌عنوان حیثیات یا جهات متمایز، زمینه‌ساز اختلاف و کثرت‌اند، اما وجود محض، از هر قیدی مبراست. این فقدان قید، به اطلاق تام الهی منجر می‌شود، به‌گونه‌ای که حتی قید اطلاق نیز بر آن عارض نمی‌گردد.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: ﴿لَيْسَ [مطلب حذف شد] : «چیزی مانند او نیست»). این آیه، بر بی‌مانندی و وحدت ذاتی حق‌تعالی تأکید دارد.

درنگ: «لا اختلاف فيه» به معنای فقدان هرگونه قید در وجود محض است که به اطلاق تام الهی، حتی عاری از قید اطلاق، اشاره دارد.

اطلاق تام و رهایی از قید اطلاق

اطلاق تام الهی، به معنای وجودی است که نه‌تنها از قیود متعارف مبراست، بلکه حتی به صفت اطلاق نیز مقید نیست. این اطلاق، چونان اقیانوسی بی‌کران است که هیچ ساحلی آن را محدود نمی‌سازد. اضافه «وجود محض» به اطلاق، اضافه بیانیه است، یعنی وجود محض همان اطلاق است، نه صفتی زائد بر آن. مانند خاتمی که از نقره است، وجود محض نیز عین اطلاق است، نه چیزی که صفت اطلاق بر آن افزوده شود.

درنگ: اطلاق تام الهی، وجودی است که حتی از قید اطلاق آزاد است و وجود محض، عین اطلاق است.

وحدت در ثبوت حقیقت الهی

معنای دیگر «لا اختلاف فيه»، فقدان اختلاف در ثبوت حقیقت الهی است. ثبوت، به معنای وجود ذاتی و غیرمشروط حق‌تعالی است که در همه حال واحد و یکسان باقی می‌ماند. این وحدت، چونان خورشیدی است که نورش در همه جهات یکسان می‌تابد، بی‌آنکه سایه‌ای از کثرت بر آن افتد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ [مطلب حذف شد] : «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»). این آیه، وحدت ذاتی الهی را در همه مراتب وجودی نشان می‌دهد.

درنگ: «لا اختلاف فيه» به وحدت در ثبوت حقیقت الهی اشاره دارد که در همه حال یکسان و غیرمتغیر است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین مفهوم وجود محض الهی و عبارت «لا اختلاف فيه» پرداخت. این مفهوم، وحدت ذاتی، بساطت، و اطلاق تام حق‌تعالی را نشان می‌دهد که عاری از هرگونه قید، حتی قید اطلاق، است. فقدان اختلاف در ثبوت حقیقت الهی، بر وحدت غیرمشروط ذات الهی تأکید دارد. این دیدگاه، عالم را چونان آیینه‌ای می‌بیند که هر جلوه‌اش، بازتاب وحدت بی‌کران الهی است.

بخش دوم: تمایز ظاهر و حقیقت در وجود الهی

کثرت ظاهری و وحدت حقیقی

اگرچه در مرتبه ظهور، به دلیل صفات و مظاهر، کثرتی مشاهده می‌شود، اما در مرتبه ذات، وجود محض الهی عاری از هرگونه تعدد است. این کثرت ظاهری، چونان امواجی است که بر سطح اقیانوس پدیدار می‌شوند، اما ذات اقیانوس همچنان واحد و یکپارچه باقی می‌ماند.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است»). این آیه، بر بقای ذات الهی و فناپذیری مظاهر تأکید دارد.

درنگ: کثرت صفات و مظاهر در مرتبه ظهور، ظاهری است و به وحدت ذاتی وجود محض خللی وارد نمی‌کند.

وحدت وجود و موجود

محققان عرفان نظری معتقدند که وجود همان موجود است و موجود، ظهور همان وجود است. این دیدگاه، بر عینیت وجود و موجود تأکید دارد، به‌گونه‌ای که موجود، انتزاعی از وجود است و هیچ‌گونه زائدی بر آن ندارد. این وحدت، چونان یک حقیقت واحد است که در آینه‌های گوناگون منعکس می‌شود، بی‌آنکه تعددی در ذات آن پدید آید.

درنگ: وجود و موجود، یک حقیقت واحدند و موجود، ظهور وجود است، نه چیزی زائد بر آن.

دیدگاه اهل نظر درباره حقیقت حق

اهل نظر، حقیقت حق را وجود خاص الهی می‌دانند که موجود است و هیچ‌گونه تعددی در آن راه ندارد. این وجود خاص، چونان گوهری یگانه است که هیچ شریکی در ذات یا صفات آن متصور نیست.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «و برای خدا مثل اعلی است»). این آیه، بر بی‌مانندی حقیقت الهی تأکید می‌کند.

درنگ: حقیقت حق، وجود خاص الهی است که موجود و عاری از هرگونه تعدد است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تمایز میان کثرت ظاهری و وحدت حقیقی در وجود الهی پرداخت. کثرت صفات و مظاهر، تنها در مرتبه ظهور پدیدار می‌شود، اما ذات الهی، حقیقتی واحد و بسیط است. دیدگاه محققان و اهل نظر، بر عینیت وجود و موجود و اختصاص وجود خاص به حق‌تعالی تأکید دارد. این تبیین، عالم را چونان بوستانی می‌بیند که هر گل آن، جلوه‌ای از وحدت الهی است.

بخش سوم: نقد معقول ثانی و تبیین مفاهیم فلسفی

نقد اطلاق الهی به‌عنوان معقول ثانی

ادعای اینکه اطلاق الهی معقول ثانی است، خطایی فاحش است، زیرا اطلاق الهی، حقیقتی ذاتی و عینی است، نه مفهومی ذهنی. معقول ثانی، به دو نوع منطقی و فلسفی تقسیم می‌شود: معقول ثانی منطقی، عروض و اتصافش در ذهن است، مانند مفهوم کلی؛ و معقول ثانی فلسفی، عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است، مانند «زید عالم». اطلاق الهی، فراتر از این تقسیم‌بندی‌هاست.

درنگ: اطلاق الهی، حقیقتی ذاتی است و نمی‌توان آن را معقول ثانی دانست، زیرا فراتر از مفاهیم ذهنی است.

تبیین معقول اول و ثانی

معقول اولی، مانند زید یا آسمان، مستقیماً در ذهن متصور می‌شود. معقول ثانی منطقی، مانند کلی با تنوین، عروض و اتصافش در ذهن است. معقول ثانی فلسفی، مانند «زید عالم»، عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است. این تقسیم‌بندی، ساختار مفاهیم ذهنی را در فلسفه اسلامی روشن می‌سازد، اما اطلاق الهی، به دلیل ذاتی بودن، در هیچ‌یک از این دسته‌ها جای نمی‌گیرد.

درنگ: معقول اولی و ثانی، مفاهیم ذهنی‌اند، اما اطلاق الهی، حقیقتی عینی و ذاتی است.

کاربرد معقول ثانی فلسفی در توصیف الهی

وقتی گفته می‌شود «خداوند موجود است»، عروض این قضاوت در ذهن است، اما اتصاف وجود به خداوند در خارج است. این، مصداق معقول ثانی فلسفی است، اما به دلیل عینیت وجود و ذات الهی، تعددی در ذات ایجاد نمی‌کند.

قرآن کریم می‌فرماید:

درنگ: توصیف «خداوند موجود است» معقول ثانی فلسفی است، اما به دلیل عینیت وجود و ذات، تعددی ایجاد نمی‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به نقد تصور اطلاق الهی به‌عنوان معقول ثانی و تبیین مفاهیم معقول اولی و ثانی پرداخت. اطلاق الهی، حقیقتی ذاتی است که فراتر از مفاهیم ذهنی قرار دارد. کاربرد معقول ثانی فلسفی در توصیف الهی، بدون ایجاد تعدد، بر عینیت وجود و ذات تأکید دارد. این تبیین، ذهن را به سوی فهم وحدت ذاتی الهی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه متکلمان و عینیت ذات و صفات

دیدگاه متکلمان درباره وجود و موجود

متکلمان، مانند ابوالحسن اشعری و ابوالحسین بصری، معتقدند که وجود عین هر موجود است، اما با تصور صفات زائد بر ذات، به خطا می‌روند. این دیدگاه، به دلیل زائد دانستن صفات، ذات الهی را مرکب می‌سازد.

درنگ: متکلمان، با تصور صفات زائد، ذات الهی را مرکب می‌دانند که با وحدت ذاتی ناسازگار است.

نقد صفات زائد

تصور صفات زائد، مانند رحمان و کریم به‌عنوان اموری متمایز از ذات، به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود. این دیدگاه، چونان تصور قوطی‌ای است که صفات گوناگون در آن ریخته شده‌اند، درحالی‌که ذات الهی، حقیقتی بسیط و واحد است.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه»). این آیه، بر وحدت و بساطت ذاتی الهی تأکید دارد.

درنگ: صفات الهی، عین ذات‌اند و تصور زائد بودن آن‌ها، به کثرت و ترکیب در ذات منجر می‌شود.

عینیت ذات و صفات

صفات الهی، مانند رحمان، رحیم و کریم، زائد بر ذات نیستند، بلکه عین ذات‌اند. ذات الهی، حقیقتی واحد است که تعیناتش به‌صورت صفات ظاهر می‌شوند، چونان نوری که در رنگ‌های گوناگون متجلی می‌گردد، بی‌آنکه ذات نور تغییر کند.

درنگ: صفات الهی، عین ذات‌اند و هیچ‌گونه ترکیب یا کثرتی در ذات ایجاد نمی‌کنند.

نقد تصور ترکیب در ذات الهی

تصور ذات الهی به‌صورت قوطی‌ای که صفات در آن قرار دارند، خطاست. ذات الهی، تمام‌العلم، تمام‌القدرة و تمام‌الکمال است و هیچ‌گونه ترکیبی ندارد. این بساطت، چونان گوهری یگانه است که هیچ شکافی در آن متصور نیست.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لَمْ يَلِدْ [مطلب حذف شد] : «نه زاده و نه زاییده شده»). این آیه، بر بساطت و بی‌نیازی ذات الهی تأکید دارد.

درنگ: ذات الهی، بسیط و عاری از ترکیب است و صفات، عین آن هستند، نه اجزایی زائد.

ظهورات صفات و عدم کثرت

وقتی صفات الهی، مانند علم، فعلیت می‌یابند و به دیگران منتقل می‌شوند، کثرتی در ذات الهی ایجاد نمی‌کنند. صفات و مخلوقات، جلای فعلی ذات‌اند، چونان نوری که در آیینه‌های گوناگون منعکس می‌شود، بی‌آنکه ذات نور متکثر گردد.

درنگ: ظهورات صفات و مخلوقات، جلای فعلی ذات‌اند و کثرتی در ذات الهی ایجاد نمی‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به نقد دیدگاه متکلمان درباره صفات زائد و تأکید بر عینیت ذات و صفات الهی پرداخت. تصور صفات زائد، به ترکیب و کثرت در ذات منجر می‌شود، درحالی‌که ذات الهی، بسیط و واحد است. ظهورات صفات، جلوه‌های ذات‌اند و هیچ‌گونه تعددی ایجاد نمی‌کنند. این تبیین، ذهن را به سوی فهم بساطت و وحدت الهی سوق می‌دهد.

بخش پنجم: قانون علیت و ظهورات الهی

قانون علیت در موجودات و خداوند

قانون علیت در موجودات، یا نفسی است، مانند اراده انسان، یا غیری، مانند نجار و در. در وجود الهی، علیت نفسی است و ظهورات، عین ذات‌اند. خداوند، چونان چشمه‌ای است که نهرهای وجود از آن جاری می‌شوند، بی‌آنکه غیریتی میان چشمه و نهرها باشد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ [مطلب حذف شد] : «فرمان او چون چیزی را اراده کند، این است که به آن می‌گوید باش، پس می‌شود»).

درنگ: در وجود الهی، علیت نفسی است و ظهورات، عین ذات‌اند، نه غیری.

نقد دور در علیت الهی

خداوند، به دلیل ذات وجودی‌اش، معلول هیچ‌چیز نیست و علیت او نفسی است. ظهوراتش، عین ذات‌اند و دور ایجاد نمی‌کنند. این دیدگاه، چونان نوری است که از ذات خود می‌تابد، بی‌آنکه نیازی به منبع دیگری داشته باشد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لَمْ يَلِدْ [مطلب حذف شد] : «نه زاده و نه زاییده شده»).

درنگ: خداوند، معلول هیچ‌چیز نیست و علیت او نفسی است، بدون ایجاد دور.

نقد خلقت غیری

تصور اینکه خداوند مخلوقاتی غیری مانند سنگ یا انسان خلق کرده، خطاست. خداوند وجود می‌دهد و مخلوقات، ظهورات وجود او هستند، نه اشیاء غیری. این دیدگاه، با گفته ابن‌سینا در *اشارات* هم‌خوانی دارد که خداوند زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه وجود به آن داده است.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿اللَّهُ خَالِقُ [مطلب حذف شد] : «خدا آفریننده هر چیزی است»).

درنگ: مخلوقات، ظهورات وجود الهی‌اند، نه اشیاء غیری، و خداوند وجود به آن‌ها اعطا کرده است.

تبیین اوجده در خلقت

خداوند مخلوقات را «اوجد»، یعنی وجود به آن‌ها داد. این وجود، از سنخ وجود الهی است و نه غیری. خلقت، چونان اعطای نور است که از ذات نورانی حق‌تعالی ساطع می‌شود.

درنگ: خلقت، اعطای وجود از سنخ وجود الهی است، نه جعل اشیاء غیری.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی قانون علیت در موجودات و خداوند پرداخت. علیت الهی، نفسی است و ظهورات، عین ذات‌اند. نقد خلقت غیری و تبیین «اوجده»، بر وحدت وجود و نقش خداوند به‌عنوان مبدأ وجود تأکید دارد. این دیدگاه، عالم را چونان جلوه‌گاه نور الهی می‌بیند که همه موجودات، ظهورات آن نورند.

بخش ششم: وحدت وجود و تنوع ظهورات

مثال باران و تنوع ظهورات

وجود الهی، مانند بارانی است که در قالب‌های گوناگون، چون تگرگ، بخار یا آب، ظهور می‌یابد، اما حقیقت آن واحد باقی می‌ماند. مخلوقات، ظهورات این وجود واحدند که در قالب‌های متنوع متجلی می‌شوند.

قرآن کریم می‌فرماید:

درنگ: مخلوقات، مانند قالب‌های مختلف باران، ظهورات وجود واحد الهی‌اند.

دواسمی بودن موجودات

همه موجودات دواسمی‌اند: اسم اولشان وجود است و اسم دومشان، مانند زمین یا آسمان، به تناسب ظهورشان است. این اسامی، چونان نام‌هایی‌اند که بر جلوه‌های گوناگون یک حقیقت واحد نهاده شده‌اند.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «و برای خداست نام‌های نیکو»).

درنگ: موجودات، دواسمی‌اند: اسم اولشان وجود و اسم دومشان به تناسب ظهورشان است.

تناسب اسامی موجودات

اسامی موجودات، مانند هویج یا شلغم، بر اساس حکمت و تناسب انتخاب شده‌اند و من‌درآوردی نیستند. این اسامی، چونان نشانه‌هایی‌اند که حکمت الهی را در خلقت هر موجود آشکار می‌سازند.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿عَلَّمَ آدَمَ [مطلب حذف شد] : «و به آدم همه نام‌ها را آموخت»).

درنگ: اسامی موجودات، بر اساس حکمت و تناسب انتخاب شده‌اند و نشانه‌ای از نظم الهی‌اند.

امکان چنداسمی بودن موجودات

موجودات می‌توانند چنداسمی باشند، مانند گندم که موجود، ماده، جسم، نبات، یا غذا نامیده می‌شود. هر اسم، بر اساس ملاکی خاص است و جلوه‌ای از حقیقت وجودی را نشان می‌دهد.

درنگ: موجودات می‌توانند چنداسمی باشند و هر اسم، جلوه‌ای از حقیقت وجودی را نشان می‌دهد.

اسامی الهی در موجودات

اسامی الهی، مانند معلوم، مقدور، ظاهر و باطن، بر موجودات، مانند گندم، قابل اطلاق‌اند، اما این نیازمند معرفت عمیق است. هر موجود، چونان آیینه‌ای است که اسمای حسنی را در خود منعکس می‌کند.

درنگ: اسامی الهی، با معرفت عمیق، بر موجودات قابل اطلاق‌اند و هر موجود، مظهر اسمای حسنی است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به تبیین وحدت وجود و تنوع ظهورات پرداخت. مخلوقات، ظهورات وجود واحد الهی‌اند که در قالب‌های متنوع متجلی می‌شوند. اسامی موجودات، بر اساس حکمت الهی انتخاب شده و می‌توانند چندگانه باشند. اطلاق اسامی الهی بر موجودات، با معرفت عمیق، عالم را به آیینه‌ای از اسمای حسنی تبدیل می‌کند.

بخش هفتم: اختلاف و تخلف در موجودات و وجود الهی

معنای اختلاف و تخلف

اختلاف در موجودات، به معنای تفاوت در ظهورات است، مانند گندم و جو، اما تخلف، به معنای انعطال یا ناسازگاری نیست. هر موجود، بر اساس اقتضای خود عمل می‌کند، چونان نهرهایی که هر یک مسیر خاص خود را می‌پیمایند.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿كُلُّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی نزد او به اندازه‌ای است»).

درنگ: اختلاف در موجودات، به معنای تنوع است، اما تخلف، به معنای ناسازگاری، در خلقت وجود ندارد.

لا اختلاف و لا تخلف در موجودات

در میان موجودات، نه اختلاف به معنای بی‌نظمی وجود دارد و نه تخلف به معنای انعطال. هر موجود، بر اساس اقتضای خود عمل می‌کند، مانند گندم که همیشه گندم می‌روید. این نظم، چونان کتابی است که هر واژه‌اش با حکمت الهی نگاشته شده است.

درنگ: در موجودات، لا اختلاف و لا تخلف حاکم است و هر موجود، بر اساس اقتضای خود عمل می‌کند.

لا اختلاف و لا تخلف در وجود الهی

در وجود الهی، نه اختلاف به معنای تعدد وجود دارد و نه تخلف به معنای ناسازگاری صفات. ذات و صفات الهی، حقیقتی واحد و ثابت‌اند، چونان خورشیدی که نورش دائماً و بی‌تغییر می‌تابد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَيَبْقَى [مطلب حذف شد] : «و وجه پروردگارت باقی می‌ماند»).

درنگ: در وجود الهی، لا اختلاف و لا تخلف حاکم است و ذات و صفات، حقیقتی واحد و ثابت‌اند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به بررسی اختلاف و تخلف در موجودات و وجود الهی پرداخت. اختلاف در موجودات، به معنای تنوع است، اما تخلف وجود ندارد. در وجود الهی، نه تعدد و نه ناسازگاری راه دارد. این تبیین، نظم و وحدت الهی را در خلقت و ذات حق‌تعالی آشکار می‌سازد.

بخش هشتم: اختلافات عرفا، فلاسفه و متکلمان

تفاوت دیدگاه‌ها

اختلافات میان عرفا، فلاسفه و متکلمان، ریشه در تفاوت مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی آن‌ها دارد. عرفا بر وحدت وجود، فلاسفه بر تحلیل عقلی، و متکلمان بر صفات زائد تأکید دارند. این اختلافات، چونان شاخه‌های درختی‌اند که از ریشه واحد حقیقت الهی سرچشمه گرفته‌اند.

درنگ: اختلافات عرفا، فلاسفه و متکلمان، به مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی آن‌ها بازمی‌گردد.

برهان بر وجود مطلق الهی

حق‌تعالی، واجب‌الوجودی است که موجد همه مخلوقات است و وجودش مطلق است، بدون قید اطلاق. این برهان، چونان مشعلی است که تاریکی کثرت را می‌زداید و وحدت الهی را آشکار می‌سازد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿اللَّهُ خَالِقُ [مطلب حذف شد] : «خدا آفریننده هر چیزی است»).

درنگ: خداوند، واجب‌الوجودی است که وجود مطلق او، مبدأ همه مخلوقات است.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، به بررسی اختلافات عرفا، فلاسفه و متکلمان و برهان بر وجود مطلق الهی پرداخت. این اختلافات، غنای معرفتی اسلام را نشان می‌دهد، اما همه به سوی حقیقت واحد الهی هدایت می‌شوند. برهان واجب‌الوجود، وحدت و اطلاق الهی را تأیید می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۱۶۶ از *مصباح الانس*، با تبیین مفهوم «لا اختلاف فيه»، به بررسی وجود محض الهی، وحدت ذاتی، و عینیت ذات و صفات پرداخت. این مفهوم، بر فقدان قید، اطلاق تام، و بساطت ذات الهی تأکید دارد. نقد دیدگاه متکلمان درباره صفات زائد، بر ضرورت بازگشت به وحدت وجود دلالت می‌کند. مخلوقات، ظهورات وجود واحد الهی‌اند که در قالب‌های متنوع متجلی شده و اسامی آن‌ها، بر اساس حکمت الهی انتخاب شده است. اختلاف و تخلف، نه در موجودات و نه در وجود الهی راه ندارد، و نظم خلقت، آیینه حکمت الهی است. اختلافات عرفا، فلاسفه و متکلمان، غنای معرفتی اسلام را نشان می‌دهد، اما همه به سوی حقیقت واحد هدایت می‌شوند. این تبیین، عالم را چونان کتابی می‌بیند که هر واژه‌اش، نامی از اسمای حسنی را زمزمه می‌کند و انسان را به سوی شهود وحدت الهی فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، عبارت 'لا اختلاف فيه' در مورد وجود محض به چه معناست؟

2. طبق متن، منظور از 'اطلاق تام' چیست؟

3. بر اساس متن، چرا قیود منبع اختلافات هستند؟

4. طبق متن، دیدگاه متکلمین درباره وجود چیست؟

5. بر اساس متن، معقول ثانی فلسفی چیست؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که وجود محض خداوند حتی از قید اطلاق آزاد است.

7. طبق متن، صفات الهی زاید بر ذات خداوند هستند.

8. بر اساس متن، اختلاف در ظاهر وجود به دلیل تعینات و ظهورات است.

9. متن درسگفتار ادعا می‌کند که وجود و موجود دو حقیقت جداگانه هستند.

10. بر اساس متن، معقول ثانی منطقی عروض و اتصافش هر دو در ذهن است.

11. طبق متن، تفاوت اصلی بین معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی چیست؟

12. چرا طبق متن، وجود محض خداوند فاقد اختلاف است؟

13. منظور از 'اضافه بیانیه' در متن چیست؟

14. طبق متن، چرا دیدگاه متکلمین درباره صفات زاید بر ذات نادرست است؟

15. منظور از 'لا تخلف' در موجودات طبق متن چیست؟

پاسخنامه

1. وجود محض فاقد هرگونه قید است

2. وجودی که حتی از قید اطلاق آزاد است

3. چون قیود مستلزم اختلافات هستند

4. وجود عین کل موجود است

5. عروض در ذهن و اتصاف در خارج

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. معقول ثانی منطقی عروض و اتصافش در ذهن است، اما معقول ثانی فلسفی عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است.

12. زیرا وجود محض فاقد هرگونه قید و تعدد است.

13. اضافه بیانیه به این معناست که صفت و موصوف یک حقیقت واحد هستند، مانند خاتم از نقره.

14. چون صفات الهی عین ذات خداوند هستند و زاید بر آن نیستند.

15. لا تخلف یعنی موجودات همواره مطابق ذات خود عمل می‌کنند، مانند گندم که همیشه گندم می‌روید.