در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 168

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۸)

مقدمه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوین علمی درس‌گفتار شماره ۱۶۸ از مجموعه مباحث عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۱ هجری شمسی (۱۸ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی) ارائه شده است. این درس‌گفتار، برگرفته از متن *مصباح الانس* تألیف عبدالله بن محمد قونوی، به تبیین مفهوم وجود حق‌تعالی، تمایز آن از مفاهیم ذهنی، و نقد آمیختگی مباحث لفظی، فلسفی و عرفانی در شناخت الهی می‌پردازد. افزون بر این، با تأکید بر محبت به‌عنوان جوهره دین و عرفان، به آسیب‌شناسی اجتماعی و دینی جوامع اسلامی پرداخته و راهکارهایی برای اصلاح نگاه به دیگران ارائه می‌دهد.

بخش اول: حقیقت وجود الهی و وحدت آن

وحدت وجود در عرفان نظری

یکی از محورهای بنیادین عرفان نظری، تأکید بر وحدت وجود حق‌تعالی است. در این دیدگاه، حقیقت وجود الهی، واحدی است که هیچ‌گونه کثرت یا اختلاف در آن راه ندارد. این حقیقت، چنان‌که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده، از هرگونه دوگانگی یا تجزیه مبراست: ﴿وَلَا اخْتِلَافَ فِی وُجُودِهِ أَیْ مِنْ حَیْثُ الْحَقِیقَةِ وَإِنِ اخْتَلَفَ فِیهِ مِنْ حَیْثُ الظَّاهِرِ﴾ (: «و در وجود او هیچ اختلافی نیست، یعنی از حیث حقیقت، هرچند از حیث ظاهر اختلافاتی به نظر آید»). این بیان، به تمایز میان ذات الهی و مظاهر آن اشاره دارد. ذات حق، چونان خورشیدی است که نورش واحد است، اما در ظهوراتش، به دلیل کثرت آینه‌های عالم، گوناگون جلوه می‌کند.

درنگ: حقیقت وجود الهی، یکپارچه و غیرقابل تقسیم است. اختلافات ظاهری، ناشی از کثرت مظاهر و محدودیت ادراک انسانی است، نه نقص در ذات الهی.

تمایز وجود و موجود در نگاه عرفانی

عرفا بر این باورند که وجود الهی، عین موجودیت اوست: ﴿بَانَ الْوُجُودَ مَوْجُودٌ بِوُجُودٍ هُوَ عَیْنُهُ﴾ (: «وجود، موجود به وجودی است که عین اوست»). این بیان، به وحدت میان وجود و موجود در حق‌تعالی اشاره دارد. برخلاف مفاهیم ذهنی که وجود و موجود را جدا می‌پندارند، در عرفان، وجود الهی، حقیقتی است که فراتر از این تمایزات قرار دارد. مانند اقیانوسی که موج‌هایش از او جدا نیستند، وجود الهی نیز با مظاهرش یکی است، اما این وحدت، نباید با تحلیل‌های ذهنی مخدوش شود.

نقد مفاهیم ذهنی در شناخت وجود

مفهوم «موجود» با تنوین، که در ذهن انسان شکل می‌گیرد، تنها یک بازنمایی ذهنی است و نمی‌تواند حقیقت وجود الهی را به‌طور کامل بازتاب دهد. وجود الهی، یک حقیقت خارجی است که از قید و بند مفاهیم ذهنی آزاد است. مانند سایه‌ای که از خورشید بر زمین می‌افتد، مفاهیم ذهنی تنها به حقیقت اشاره دارند، اما خود حقیقت نیستند. این تمایز، از آمیختگی مباحث لفظی با حقیقت وجود جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، به تبیین وحدت وجود الهی و تمایز آن از مفاهیم ذهنی پرداخت. حقیقت وجود، واحدی است که هیچ‌گونه کثرت در آن راه ندارد، و مفاهیم ذهنی، تنها سایه‌هایی از این حقیقت‌اند. این دیدگاه، بنیاد عرفان نظری را تشکیل می‌دهد و از آمیختگی مباحث لفظی با حقیقت وجود پرهیز می‌دهد.

بخش دوم: نقد معرفت‌شناختی و آسیب‌شناسی مباحث وجود

آمیختگی مباحث لفظی، فلسفی و عرفانی

یکی از چالش‌های اصلی در شناخت وجود الهی، آمیختگی مباحث لفظی با مباحث فلسفی و عرفانی است. این آمیختگی، به اختلاف میان متکلمان، فلاسفه و عرفا دامن زده است. مباحث لفظی، که اغلب به مفاهیم ذهنی وابسته‌اند، نمی‌توانند حقیقت وجود را بازنمایی کنند. مانند کوزه‌ای که نمی‌تواند اقیانوس را در خود جای دهد، ذهن انسان نیز با مفاهیم لفظی، تنها به گوشه‌ای از حقیقت اشاره می‌کند.

درنگ: آمیختگی مباحث لفظی با فلسفه و عرفان، مانع شناخت دقیق وجود الهی می‌شود. تفکیک این حوزه‌ها، ضرورتی معرفت‌شناختی است.

نقد متکلمان و محدودیت‌های معرفتی

متکلمان، به دلیل وابستگی به ظواهر قرآن کریم و روایات و فقدان عمق فلسفی و عرفانی، نتوانستند به شناخت عمیق وجود الهی دست یابند. این محدودیت، همراه با تعصب و کم‌سوادی، به عقب‌ماندگی جوامع اسلامی انجامید. متکلمان، مانند باغبانانی که تنها به شاخ و برگ درختان توجه دارند، از ریشه‌های عمیق معرفت غافل ماندند و با تحریک عواطف عمومی، به جای رشد معرفتی، تفرقه و نزاع را دامن زدند.

کاستی‌های فلسفه اسلامی در شناخت

فلسفه اسلامی، با وجود دستاوردهای درخشان، در بحث شناخت و وجود ذهنی دچار کاستی‌هایی است. فقدان توجه کافی به فرآیندهای شناختی ذهن، باعث ابهام در تبیین وجود ذهنی و خارجی شده است. مانند نقشه‌ای که جزئیات مسیر را نشان نمی‌دهد، فلسفه اسلامی در تحلیل شناخت، گاه به کلی‌گویی بسنده کرده و از تبیین دقیق بازمانده است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به نقد معرفت‌شناختی مباحث وجود پرداخت و آمیختگی مباحث لفظی، محدودیت‌های متکلمان، و کاستی‌های فلسفه اسلامی را بررسی کرد. این نقدها، بر ضرورت تفکیک حوزه‌های معرفتی و توجه به فرآیندهای شناختی تأکید دارند.

بخش سوم: محبت به‌عنوان جوهره دین و عرفان

محبت: اصل بنیادین عرفان

محبت، چونان چشمه‌ای زلال، جوهره دین و عرفان است. عارف، با قلب پاک، همه موجودات را به‌عنوان مظاهر الهی دوست می‌دارد و از خشونت و تعصب پرهیز می‌کند. این دیدگاه، در مقابل بدبینی و خشونت برخی جوامع دینی قرار دارد که ریشه در تربیت نادرست و تعصب دارد، نه در ذات دین.

درنگ: محبت، جوهره دین و عرفان است. عارف با محبت به همه، حتی گناهکاران، به اصلاح فرد و جامعه کمک می‌کند.

نقد خشونت و تعصب در رفتار دینی

خشونت و تعصب، مانند ابری تیره، مانع تابش نور محبت الهی است. استفاده از ابزارهایی چون تکفیر یا لعن بی‌اساس، با روح دین و عرفان در تضاد است. مانند باغبانی که به جای پرورش گل‌ها، آنها را لگدمال می‌کند، خشونت دینی به جای اصلاح، تخریب می‌آفریند.

تمثیل محبت در زندگی روزمره

یکی از نمونه‌های عملی محبت، داستان فردی است که از ترس مجازات به دلیل قاچاق سیگار مضطرب بود و با محبت و اطمینان‌بخشی آرام شد. این تمثیل، مانند چراغی در تاریکی، نشان‌دهنده قدرت محبت در رفع ترس و اضطراب است. محبت، چون کلیدی است که قفل‌های دل را می‌گشاید و انسان را به سوی خیر هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، محبت را به‌عنوان اصل بنیادین دین و عرفان معرفی کرد و بر نقد خشونت و تعصب تأکید داشت. محبت، نه‌تنها راه اصلاح فرد است، بلکه به بهبود جامعه نیز کمک می‌کند.

بخش چهارم: جمع‌بندی عرفانی و راهکارهای اجتماعی

وجود الهی: حقیقت واحد و ظهورات کثیره

وجود الهی، حقیقتی واحد است که در عالم کثرت، ظهورات گوناگون می‌یابد. عارف، با معرفت، به این حقیقت نزدیک می‌شود، اما همواره میان معرفت انسانی و حقیقت الهی فاصله‌ای وجود دارد. مانند مسافری که به سوی کوهی عظیم گام برمی‌دارد، عارف هرگز به تمامی حقیقت نمی‌رسد، اما در مسیر، به نور الهی روشن می‌شود.

اصلاح اجتماعی از منظر عرفانی

از منظر عرفانی، اصلاح جامعه در گرو ترویج محبت و پرهیز از خشونت است. عارف، چونان پناهگاهی است که مردم به آن روی می‌آورند، نه مایه ترس آنها. این دیدگاه، به ضرورت رفتار محبت‌آمیز و عقلانی در مواجهه با دیگران تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش پایانی، وجود الهی را به‌عنوان حقیقت واحد و ظهورات کثیره معرفی کرد و بر اصلاح اجتماعی از طریق محبت تأکید داشت. این دیدگاه، راهنمایی عملی برای زندگی عرفانی و اجتماعی است.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب حاضر، با تبیین مفهوم وجود الهی، نقد معرفت‌شناختی مباحث لفظی و فلسفی، و تأکید بر محبت به‌عنوان جوهره دین، یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفان نظری را ارائه داد. این متن، نه‌تنها به‌عنوان رساله‌ای عرفانی، بلکه به‌عنوان راهنمایی برای اصلاح فرد و جامعه، ارزشی والا دارد. پژوهشگران و دانشجویان الهیات و عرفان، در این اثر، منبعی غنی برای تأمل و تحقیق خواهند یافت.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، چرا حقیقت مطلقه نه واحد است و نه کثیر؟

2. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی بین وجود و موجود چیست؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا متکلمین از فلاسفه و عرفا ضعیف‌تر شمرده شده‌اند؟

4. طبق درسگفتار، چرا بحث شناخت در فلسفه اسلامی توسعه نیافت؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا عرفای منطقی از عرفای متکلم قوی‌تر بودند؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که حقیقت مطلقه مقید به اسما و صفات نیست.

7. بر اساس درسگفتار، موجود بودن خداوند به معنای وجودی متمایز از ذات اوست.

8. طبق درسگفتار، متکلمین به دلیل تعصب و کم‌سوادی، تأثیر منفی بر جامعه گذاشتند.

9. بر اساس درسگفتار، وجود ذهنی همان حقیقت خارجی است.

10. درسگفتار تأکید می‌کند که فلاسفه و عرفای منطقی در بحث شناخت ضعیف عمل کردند.

11. چرا درسگفتار حقیقت مطلقه را نه واحد و نه کثیر می‌داند؟

12. طبق درسگفتار، چرا موجود مفهومی ذهنی است؟

13. چرا متکلمین در تاریخ اسلام عقب‌ماندگی ایجاد کردند؟

14. چگونه درسگفتار وجود ذهنی را از وجود خارجی متمایز می‌کند؟

15. چرا عرفای منطقی از نظر درسگفتار قوی‌تر بودند؟

پاسخنامه

1. چون حقیقت مطلقه فاقد هرگونه تعین است

2. وجود یک حقیقت خارجی است و موجود یک مفهوم ذهنی است

3. چون متکلمین به منطق و فلسفه اهمیت نمی‌دادند

4. چون فلاسفه به مسائل ذهنی بی‌توجه بودند

5. چون عرفای منطقی به فلسفه و منطق تکیه داشتند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. زیرا حقیقت مطلقه فراتر از تعینات و مقید به واحد یا کثیر بودن نیست.

12. چون موجود نتیجه انتزاع ذهنی از حقیقت وجود خارجی است.

13. به دلیل کم‌سوادی و تعصب، متکلمین جامعه را به جای پیشرفت، متلاشی کردند.

14. وجود ذهنی حاکی از حقیقت خارجی است، اما وجود خارجی خود حقیقت است.

15. چون عرفای منطقی از فلسفه و منطق برای تبیین عرفان استفاده می‌کردند.

فوتر بهینه‌شده