در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 169

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۹)

مقدمه: درآمدی بر تبیین وحدت وجود و معرفت‌شناسی الهی

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و آکادمیک از درس‌گفتار جلسه ۱۶۹ مصباح الانس، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۹۱ هجری شمسی است. این درس‌گفتار، به کاوشی عمیق در مفاهیم فلسفی و عرفانی، به‌ویژه وحدت وجود، رابطه وجود و موجود، و نقد دیدگاه‌های متکلمان، فلاسفه، و عارفان می‌پردازد. با تمرکز بر آرای صدرالدین قونوی، این متن چارچوبی عرفانی-فلسفی ارائه می‌دهد که وجود حق را به‌عنوان حقیقتی مطلق و یگانه معرفی می‌کند.

بخش نخست: وحدت وجود حق و تبیین حقیقت مطلق

وحدت وجود: حقیقتی عاری از اختلاف

در عرفان نظری، وجود حق به‌عنوان حقیقتی واحد و مطلق معرفی می‌شود که هیچ‌گونه اختلاف یا کثرت ذاتی در آن راه ندارد. این دیدگاه، که ریشه در مکتب ابن‌عربی و قونوی دارد، وجود را منحصر به حق می‌داند و کثرت را ظهورات و تعینات آن می‌شمارد. قونوی تأکید می‌کند که «وجود حق لا اختلاف فيه»، یعنی وجود پروردگار عاری از هرگونه تفاوت است و تنها یک حقیقت یگانه است. این اصل، مبنای نظریه وحدت وجود قرار می‌گیرد، که در آن، وجود حق به‌منزله دریایی بی‌کران است که همه موجودات، چون موج‌هایی بر سطح آن، از او سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: وجود حق، حقیقتی مطلق و یگانه است که هیچ اختلاف یا کثرتی در آن راه ندارد. این اصل، بنیاد نظریه وحدت وجود را تشکیل می‌دهد، که موجودات را ظهورات حق می‌داند.

آیه شریفه «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» (حدید: ۳) این وحدت را تأیید می‌کند: «اوست اول و آخر و پیدا و پنهان» (). این آیه، به وحدت ذاتی حق و ظهور او در همه مراتب وجود اشاره دارد، گویی حق، چون نوری است که در همه آینه‌ها تجلی می‌یابد، بی‌آنکه ذاتش متکثر شود.

تعینات و ظهورات: ظروف تجلی حقیقت الهی

حقیقت مطلق حق، دارای تعیناتی است که به‌صورت مخلوقات ظهور می‌یابد. این تعینات، چون ظروفی هستند که حقیقت الهی در آنها نزول می‌کند. مخلوقات، به‌منزله مظاهر فیض الهی، از حقیقت واحد حق ناشی می‌شوند، و تفاوت در مراتب آنها به استعدادهای قوابلشان بازمی‌گردد، نه به ذات حق. این مفهوم، با نظریه فیض ابن‌عربی همخوانی دارد، که مخلوقات را تجلیات اسماء و صفات الهی می‌داند. آیه شریفه «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵) این حقیقت را بازمی‌نماید: «مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو رو کنید آنجا وجه خداست» (). این آیه، به ظهور حق در همه موجودات اشاره دارد، گویی هر موجود، آینه‌ای است که وجه حق را منعکس می‌کند.

موجودات، به‌عنوان ظروف نزول حقیقت الهی، فاقد غیریت ذاتی با حق‌اند. در عرفان نظری، غیریت، به معنای وجود موجودی مستقل در برابر حق، نفی می‌شود. آیه شریفه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (اخلاص: ۱) این یگانگی را تأیید می‌کند: «بگو اوست خداى یگانه» (). این آیه، وجود را منحصر به حق می‌داند و هر موجودی را مظهر او می‌شمارد، گویی همه عالم، چون کتابی است که هر واژه‌اش نامی از حق را می‌خواند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین وحدت وجود حق و نقش تعینات به‌عنوان ظروف تجلی حقیقت الهی پرداخت. وجود حق، حقیقتی مطلق و یگانه است که مخلوقات، چون ظهورات او، از فیض بی‌کرانش سرچشمه می‌گیرند. آیات قرآن کریم، این اصول را تأیید می‌کنند و وجود را به حق محدود می‌سازند. این دیدگاه، بنیادی برای فهم رابطه وجود و موجود در بخش‌های آتی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: نقد معرفت‌شناسی فلسفی و کلامی

ضعف معرفت‌شناسی در فلسفه و کلام پیشین

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد ضعف معرفت‌شناسی در نظام‌های فلسفی و کلامی پیشین است. فلسفه اسلامی، پیش از ملاصدرا، فاقد نظام جامع معرفت‌شناختی بود. مباحثی مانند وجود ذهنی، اتحاد عالم و معلوم، و ماهیت علم، به‌صورت پراکنده و غیرمنسجم مطرح می‌شدند. این پراکندگی، به نزاع‌های بی‌حاصل در تبیین رابطه وجود و موجود منجر شد. متکلمان، به‌ویژه اشاعره، وجود را عارض بر موجود می‌دانستند، در حالی که فلاسفه صدرایی بر اصالت وجود تأکید داشتند. عارفان، مانند قونوی، وجود را حق و موجودات را ظهورات آن می‌شمردند.

درنگ: ضعف معرفت‌شناسی در فلسفه و کلام پیشین، ریشه نزاع‌های بی‌حاصل در تبیین وجود و موجود است. شناخت ظرف معرفت (ذهن) پیش‌نیاز فهم حقیقت وجود است.

تأکید بر شناخت ظرف معرفت، به‌منزله پایه‌گذاری بنای معرفتی است. بدون فهم ماهیت ذهن و ابزارهای ادراکی، شناخت حقیقت وجود ممکن نیست. این اصل، با قاعده «ثبت العرش ثم انقش» همخوانی دارد، که بر لزوم استحکام پایه‌های معرفتی تأکید می‌کند. ضعف در این حوزه، به خلط میان مفاهیم ذهنی و مصادیق خارجی منجر شده و نزاع‌هایی مانند اصالت وجود و اصالت ماهیت را پدید آورده است.

نقد نزاع‌های لفظی و مفهوم‌گرایی

بسیاری از مباحث فلسفی و کلامی، به دلیل فقدان مبنای معرفت‌شناختی، به لفاظی و نزاع‌های بی‌حاصل تبدیل شده‌اند. فلسفه، به معنای حکمت، باید به واقعیات عینی بپردازد، نه به بازی‌های زبانی و مفاهیم انتزاعی. این نقد، به ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی و کلامی اشاره دارد، که باید بر واقعیات و معرفت‌شناسی استوار باشد. متکلمان اهل سنت، به‌ویژه اشعری و بصری، به دلیل وابستگی به دولت‌ها، از آزادگی فکری محروم بودند و به بزرگ‌نمایی آرای خود پرداختند. در مقابل، علمای شیعه، به دلیل آزادگی، کمتر مورد حمایت قرار گرفتند، اما از استقلال فکری برخوردار بودند.

نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت، نمونه‌ای از این مشکلات است. اصالت ماهیت، که در فلسفه مشایی رایج بود، ماهیت را اصیل و وجود را اعتباری می‌دانست، در حالی که اصالت وجود، وجود را حقیقت اصلی و ماهیت را مفهوم ذهنی می‌شمارد. این اختلاف، به دلیل خلط میان ذهن و خارج، به تسلسل در تبیین موجود منجر شد. موجود، به‌عنوان وصف اشتقاقی، از وجود انتزاع می‌شود و حقیقتی زاید بر وجود نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد ضعف معرفت‌شناسی در فلسفه و کلام پیشین و نزاع‌های لفظی ناشی از آن پرداخت. تأکید بر شناخت ظرف معرفت و پرهیز از مفهوم‌گرایی، راهگشای فهم حقیقت وجود است. این نقدها، زمینه‌ساز تبیین عرفانی وجود در بخش آتی هستند.

بخش سوم: تبیین رابطه وجود و موجود در عرفان نظری

موجود: وصف اشتقاقی و انتزاعی

در فلسفه صدرایی و عرفان نظری، موجود به‌عنوان وصف اشتقاقی از وجود انتزاع می‌شود. موجود، حقیقتی مستقل از وجود نیست، بلکه مفهومی ذهنی است که ذهن بر وجود می‌نهد. این دیدگاه، نقدی بر متکلمان اشعری است که وجود را عارض بر موجود می‌دانستند. در عرفان، موجودات به‌عنوان ظهورات وجود حق فهمیده می‌شوند، نه موجوداتی مستقل. آیه شریفه «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكْ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص: ۸۸) این حقیقت را تأیید می‌کند: «هر چیز جز وجه او نابودشونده است» (). این آیه، به فناپذیری موجودات و بقای وجه حق اشاره دارد، گویی همه عالم، چون سایه‌ای است که در نور حق پایدار می‌ماند.

درنگ: موجود، وصف اشتقاقی و انتزاعی از وجود است. در عرفان نظری، موجودات ظهورات وجود حق‌اند و حقیقتی مستقل ندارند.

تمایز میان وجود و موجود، به جلوگیری از خلط ذهن و خارج کمک می‌کند. وجود، حقیقتی عینی است، در حالی که موجود، مفهومی حاکی از وجود است. این تمایز، در تبیین رابطه حاکی (ذهن) و محکی (خارج) نیز اهمیت دارد. ذهن، چون آینه‌ای است که واقعیات خارجی را منعکس می‌کند، اما نباید با خود واقعیت‌ها یکسان انگاشته شود.

نقد مفهوم واجب الوجود

مفهوم واجب الوجود، که در فلسفه ارسطویی و ابن‌سینایی رایج است، به‌عنوان تبیینی ناکافی برای حقیقت حق مورد نقد قرار می‌گیرد. این مفهوم، به دلیل انتزاعی بودن، نمی‌تواند حقیقت عرفانی حق را به‌طور کامل بیان کند. تقسیم‌بندی واجب، ممکن، و ممتنع، به تثلیث تشبیه شده و با وحدت وجود ناسازگار است. ممتنع الوجود، به‌ویژه، مفهومی ذهنی و فاقد حقیقت عینی دانسته می‌شود. این نقد، به ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی و بازگشت به حقیقت وجود حق تأکید دارد.

حق، وجود محض است و مخلوقات، ظهورات او هستند. این دیدگاه، با آیه شریفه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» (شوری: ۱۱) همخوانی دارد: «چون او را هیچ چیز مانند نیست» (). این آیه، یکتایی حق و مخلوقات را تأیید می‌کند، گویی هر موجود، چون گوهری یکتا، از خزانه حق تراشیده شده است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین رابطه وجود و موجود در عرفان نظری و نقد مفهوم واجب الوجود پرداخت. موجود، وصفی انتزاعی از وجود است و مخلوقات، ظهورات حق‌اند. نقد مفاهیم فلسفی، به ضرورت فهم حقیقت وجود به‌صورت عرفانی تأکید دارد.

بخش چهارم: یکتایی حق و مخلوقات در پرستش الهی

یکتایی حق و مخلوقات

حق، یگانه است و هیچ شریکی ندارد. این اصل، با آیه شریفه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» (اخلاص: ۱) تأیید می‌شود: «بگو اوست خداى یگانه» (). مخلوقات نیز، به‌عنوان ظهورات حق، یکتا هستند. آیه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» (شوری: ۱۱) نه‌تنها یکتایی حق، بلکه یکتایی هر مخلوق را نیز تأیید می‌کند. هر موجود، چون اثری بی‌نظیر از قلم آفرینش، مشابهی ندارد.

درنگ: حق و مخلوقات، هر یک به‌نحوی یکتا هستند. حق، یگانه در ذات و صفات است، و مخلوقات، چون ظهورات او، بی‌نظیرند.

این یکتایی، به وحدت در کثرت اشاره دارد. هر مخلوق، به‌منزله جلوه‌ای از حق، بی‌همتاست. این دیدگاه، پرستش حق را بر اساس معرفت فردی ممکن می‌سازد، گویی هر بنده، با آینه دل خویش، نوری از حق را می‌بیند و می‌پرستد.

پرستش حق بر اساس معرفت فردی

هر بنده، حق را بر اساس ظرفیت و فهم خود می‌پرستد. این تنوع در مراتب معرفت، به معنای تعدد حق نیست، بلکه به ظهورات گوناگون اسماء و صفات او اشاره دارد. حق، چون خورشیدی است که هر کس به قدر پنجره دلش از او نور می‌گیرد. این دیدگاه، به وحدت حق در عین تنوع معرفت‌ها تأکید دارد. آیه شریفه «تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» (مؤمنون: ۱۴) به برتری حق در خلق اشاره دارد: «پر برکت است خدايى که بهترين آفرينندگان است» (). مخلوقات نیز، به‌نوعی خالق‌اند، اما حق، خالق برتر است.

این اصل، دعوتی است به معرفت عمیق و پرستش حق بر اساس فهم هر فرد. هر بنده، با شناخت اسماء و صفات الهی، به قدر ظرفیت خویش، حق را می‌شناسد و می‌پرستد، گویی هر قلب، معبدی است که در آن، تنها حق پرستیده می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به یکتایی حق و مخلوقات و پرستش الهی بر اساس معرفت فردی پرداخت. حق، یگانه است و مخلوقات، ظهورات بی‌نظیر او هستند. پرستش حق، سفری معرفتی است که هر بنده، به قدر فهم خویش، در آن گام برمی‌دارد.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با تبیین وحدت وجود، نقد معرفت‌شناسی فلسفی و کلامی، و کاوش در رابطه وجود و موجود، چارچوبی عرفانی-فلسفی ارائه داد. وجود حق، حقیقتی مطلق و یگانه است که مخلوقات، ظهورات او هستند. نقد مفاهیم فلسفی، مانند واجب الوجود، به ضرورت بازگشت به حقیقت عرفانی وجود تأکید دارد. آیات قرآن کریم، چون مشعل‌هایی، این مسیر را روشن می‌کنند. پرستش حق، سفری است که هر بنده، با معرفت خویش، در آن گام برمی‌دارد. این متن، دعوتی است به تأمل در حقیقت وجود و معرفت الهی، تا دل‌ها به نور حق روشن شوند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، موضوع اصلی علم عرفان چیست؟

2. طبق متن، چرا دیدگاه متکلمین درباره موضوع علم کلام نادرست است؟

3. بر اساس متن، مخلوقات از نظر وجودی چه جایگاهی دارند؟

4. طبق متن، فصل اول تمهید جملی درباره چیست؟

5. بر اساس متن، چرا فلسفه سنتی در تبیین وجود مشکل دارد؟

6. متن بیان می‌کند که مخلوقات ذات ندارند و صرفاً ظهورات حق هستند.

7. بر اساس متن، خدا می‌تواند به ذات مخلوق تبدیل شود.

8. طبق متن، علم عرفان، فلسفه و کلام سه حقیقت متفاوت را بررسی می‌کنند.

9. متن تأکید دارد که وجود حقیقی تنها متعلق به ذات الهی است.

10. بر اساس متن، عدم در برابر وجود قرار دارد و وجودی مستقل است.

11. موضوع اصلی علم عرفان طبق متن چیست؟

12. چرا دیدگاه فلاسفه درباره وجود مشکل دارد؟

13. تفاوت مخلوقات با خدا از نظر وجودی چیست؟

14. چرا صانع به عنوان موضوع علم کلام نادرست است؟

15. منظور از تعینات در فصل اول تمهید جملی چیست؟

پاسخنامه

1. وجود حقیقی

2. چون صانع را صفت فعلی می‌دانند

3. ظهورات حق هستند

4. تصحیح تعینات بین ذات و صفات

5. چون وجود را به واجب، ممکن و ممتنع تقسیم می‌کند

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. موضوع علم عرفان وجود حقیقی است که همان ذات الهی است.

12. چون وجود را به واجب، ممکن و ممتنع تقسیم می‌کنند که نادرست است.

13. خدا ذات و وجود حقیقی دارد، اما مخلوقات ظهورات حق هستند.

14. چون صانع صفت فعلی است و ذات الهی را نادیده می‌گیرد.

15. تعینات به معنای ظهورات و اضافات بین ذات و صفات الهی است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده