در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 174

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۴)

مقدمه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوین علمی درس‌گفتار شماره ۱۷۴ از مجموعه مباحث عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۹۱ هجری شمسی ارائه شده است. این درس‌گفتار، برگرفته از متن *مصباح الانس* تألیف عبدالله بن محمد قونوی، به تبیین عرفانی مفهوم وحدت وجود، نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی درباره وجود مطلق، و تمایز میان حقیقت وجود الهی و ظهورات مخلوقات می‌پردازد.

بخش اول: حقیقت وجود الهی و وحدت آن

وحدت وجود در عرفان نظری

عرفان نظری، بر وحدت وجود حق‌تعالی تأکید دارد و آن را حقیقتی بسیط و غیرقابل تقسیم می‌داند. در این دیدگاه، ذات الهی، وجودی واحد است که هیچ‌گونه کثرت یا اختلاف در آن راه ندارد. مانند اقیانوسی بی‌کران که موج‌هایش از آن جدا نیستند، حق‌تعالی وجودی است که تمامی مظاهر عالم، ظهورات آن‌اند. این مفهوم، با آیه شریفه ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۱، : «بگو اوست خدای یگانه») هم‌خوانی دارد که بر یگانگی و بساطت ذات الهی تأکید می‌کند.

درنگ: حقیقت وجود الهی، حقیقتی واحد و بسیط است که کثرت در آن راه ندارد. تمامی مظاهر عالم، ظهورات این وجود واحدند.

تمایز وجود و ظهور در نگاه عرفانی

در عرفان، حق‌تعالی به‌عنوان وجود محض معرفی می‌شود: ﴿الحَقُّ هُوَ الوُجُودُ﴾ و مخلوقات، ظهورات این وجودند: ﴿الخَلقُ ظُهُورٌ لِلوُجُودِ﴾. کثرت، نه در ذات وجود، بلکه در ظهورات آن است. مانند خورشیدی که نورش واحد است، اما در آینه‌های گوناگون به رنگ‌ها و اشکال مختلف بازتاب می‌یابد، وجود الهی نیز در مظاهر عالم به‌صورت کثرت جلوه‌گر می‌شود، بی‌آنکه ذاتش متکثر شود.

نقد مفهوم وجود مطلق

وجود مطلق، اگرچه در برابر وجود مقید قرار می‌گیرد، خود نیز قیدی است که ذات الهی را محدود می‌کند. اطلاق، مانند چارچوبی که بر بی‌کرانگی تحمیل شود، نمی‌تواند حقیقت وجود الهی را به‌طور کامل بازنمایی کند. اگر اطلاق حذف شود، تمایز میان حق و خلق دشوار می‌شود، زیرا مخلوقات نیز وجود دارند. راه‌حل عرفانی، در معرفی حق به‌عنوان وجود محض و خلق به‌عنوان ظهورات آن است که از این پارادوکس جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، به تبیین وحدت وجود الهی و تمایز آن از ظهورات مخلوقات پرداخت. حقیقت وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که کثرت تنها در ظهورات آن مشاهده می‌شود. نقد مفهوم وجود مطلق، بر محدودیت‌های زبانی و مفهومی در توصیف ذات الهی تأکید دارد. این دیدگاه، بنیاد عرفان نظری را تشکیل می‌دهد و راه را برای فهم عمیق‌تر حقیقت الهی هموار می‌کند.

بخش دوم: نقد معرفت‌شناختی دیدگاه‌های کلامی و فلسفی

نقد وجود خاص در دیدگاه متکلمان و حکما

برخی متکلمان و حکما، حق‌تعالی را دارای وجود خاص می‌دانند، یعنی وجودی متمایز از دیگر وجودها. این دیدگاه، ذات الهی را در مقابل مخلوقات قرار می‌دهد و به ترکیب یا کثرت منجر می‌شود. مانند نقاشی که اثرش از او جدا باشد، وجود خاص، ذات الهی را به چیزی محدود و مرکب تبدیل می‌کند که با بساطت و وحدت ذاتی منافات دارد. آیه شریفه ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ﴾ (سوره شوری، آیه ۱۱، : «چیزی مانند او نیست») بر بی‌مانندی و عدم ترکیب در ذات الهی تأکید دارد.

درنگ: وجود خاص، به دلیل مستلزم بودن ترکیب و کثرت، نمی‌تواند وصف ذات الهی باشد، زیرا ذات الهی بسیط و واحد است.

نقد وجود زائد در دیدگاه جمهور

دیدگاه جمهور، که وجود را زائد بر ذات و خارجی می‌داند، به دلیل مستلزم بودن کثرت و ترکیب، باطل است. وجود زائد، مانند لباسی که بر تن پوشیده شود، به معنای غیریت میان وجود و ذات است که با وحدت ذاتی الهی ناسازگار است. این دیدگاه، به محالاتی مانند تسلسل و تعدد وجودات منجر می‌شود. آیه شریفه ﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى﴾ (سوره نحل، آیه ۶۰، : «و برای خدا مثل اعلی است») بر بی‌مانندی و وحدت ذات الهی تأکید می‌کند.

تفاوت زائدیت ذهنی و خارجی

زائدیت در ذهن، که مورد قبول فلاسفه و عرفاست، به معنای تمایز مفهومی در ادراک بشری است، اما زائدیت در خارج، به کثرت واقعی منجر می‌شود که با بساطت ذات الهی منافات دارد. مانند سایه‌ای که از خورشید بر زمین می‌افتد، زائدیت ذهنی تنها بازتابی از حقیقت است، اما زائدیت خارجی، ذات را به چیزی مرکب تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به نقد دیدگاه‌های کلامی و فلسفی درباره وجود خاص و زائد پرداخت. وجود خاص و زائد، به دلیل مستلزم بودن ترکیب و کثرت، نمی‌توانند وصف ذات الهی باشند. تمایز میان زائدیت ذهنی و خارجی، بر محدودیت‌های ادراک بشری و بساطت ذات الهی تأکید دارد.

بخش سوم: نقد مفهوم اطلاق و پارادوکس‌های آن

اطلاق به‌عنوان قید

مفهوم وجود مطلق، اگرچه در برابر وجود مقید قرار می‌گیرد، خود قیدی است که ذات الهی را محدود می‌کند. اطلاق، مانند نامی که بر بی‌نام تحمیل شود، نمی‌تواند حقیقت ذات الهی را به‌طور کامل بازنمایی کند. اگر اطلاق حذف شود، تمایز میان حق و خلق دشوار می‌شود، زیرا مخلوقات نیز وجود دارند. این پارادوکس، نشان‌دهنده محدودیت‌های زبانی در توصیف ذات الهی است. آیه شریفه ﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ﴾ (سوره انعام، آیه ۱۰۰، : «منزه است و برتر از آنچه وصف می‌کنند») بر فراتر بودن ذات الهی از توصیفات بشری تأکید دارد.

درنگ: اطلاق، خود قیدی است که ذات الهی را محدود می‌کند. حقیقت ذات، فراتر از هرگونه صفت، حتی اطلاق، است.

نقد مفهوم مطلق‌الوجود

مفهوم مطلق‌الوجود، به دلیل ماهیت ذهنی‌اش، وجود خارجی ندارد و مانند مفعول مطلق، صرفاً در ذهن است. این مفهوم، مانند نقشه‌ای که از مقصد حکایت می‌کند اما خود مقصد نیست، نمی‌تواند حقیقت ذات الهی را بازنمایی کند. عرفا، با تأکید بر وجود محض، از این محدودیت‌های مفهومی عبور می‌کنند.

امتياز ذات الهی بدون مقارنه

امتياز ذات الهی، نه به مقارنه با چیزی دیگر، بلکه به استقلال و بی‌نیازی آن است. ذات الهی، مانند قله‌ای که هیچ همسایه‌ای ندارد، از هرگونه مقارنه یا عروض خصوصیات مبراست. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿وَهُوَ الْغَنِيُّ﴾ (سوره فاطر، آیه ۱۵، : «و اوست بی‌نیاز») هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به نقد مفهوم اطلاق و پارادوکس‌های آن پرداخت. اطلاق، به‌عنوان قیدی که ذات الهی را محدود می‌کند، نمی‌تواند حقیقت آن را بازنمایی کند. امتياز ذات الهی، در استقلال و بی‌نیازی آن است که از هرگونه مقارنه مبراست.

بخش چهارم: وحدت وجود و ظهورات خلق

الحق هو الوجود، والخلق هو الظهور

در دیدگاه عرفانی، حق‌تعالی وجود محض است و مخلوقات، ظهورات این وجودند. مانند نوری که از خورشید ساطع می‌شود و در آینه‌ها بازتاب می‌یابد، مخلوقات نیز جلوه‌هایی از وجود الهی‌اند، بی‌آنکه وجودی مستقل داشته باشند. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (سوره قصص، آیه ۸۸، : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است») هم‌خوانی دارد که بر بقای ذات الهی و فناپذیری ظهورات تأکید می‌کند.

درنگ: حق‌تعالی وجود محض است و مخلوقات، ظهورات این وجودند. کثرت، در ظهورات است، نه در ذات الهی.

عدم نیاز به تمایز مطلق و مقید

در دیدگاه وحدت وجود، نیازی به تمایز میان وجود مطلق و مقید نیست، زیرا حق وجود است و خلق ظهور. این دیدگاه، مانند رودی که به اقیانوس می‌پیوندد، تمامی قیود مفهومی را در حقیقت وجود الهی محو می‌کند. آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (سوره یس، آیه ۸۲، : «فرمان او چون چیزی را اراده کند، این است که به آن می‌گوید باش، پس می‌شود») بر این حقیقت تأکید دارد.

نفی ماهیت در وجود الهی

مفهوم ماهیت، مانند سایه‌ای خیالی بر حقیقت، در ذات الهی جایی ندارد. ماهیت حق، همان وجودیت اوست: ﴿مَاهِيَتُهُ أَنِّيَتُهُ﴾. این دیدگاه، با رد مفاهیم فلسفی سنتی، بر وحدت وجود و ذات تأکید دارد. مانند نسیمی که جز حرکت خود چیزی نیست، وجود الهی نیز جز ذاتش چیزی ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، دیدگاه وحدت وجود را به‌عنوان راه‌حلی جامع برای مشکلات مفهومی معرفی کرد. حق‌تعالی وجود محض است و مخلوقات، ظهورات آن. نفی ماهیت و عدم نیاز به تمایز مطلق و مقید، بر سادگی و وحدت ذات الهی تأکید دارد.

بخش پنجم: نقد برهان‌های فلسفی و معرفت‌شناختی

محالات ناشی از زائدیت

زائدیت وجود، به محالاتی مانند تسلسل، تعدد وجودات، و تناهی وجودات در هر موجود منجر می‌شود. مانند زنجیری که حلقه‌هایش بی‌پایان افزوده شوند، زائدیت وجود، به کثرت و پیچیدگی‌های غیرقابل حل می‌انجامد. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۳، : «نه زاده و نه زاییده شده») هم‌خوانی دارد که بر بساطت و وحدت ذات الهی تأکید می‌کند.

درنگ: زائدیت وجود، به دلیل مستلزم بودن تسلسل و کثرت، با وحدت و بساطت ذات الهی ناسازگار است.

نقد نسبت وجود به مخلوقات

اگر وجود حق به همه مخلوقات نسبت داده شود، یا وجود در ذاتش نیست، یا به مخلوقات وابسته است، که هر دو باطل‌اند. ذات الهی، مانند چشمه‌ای زلال، مستقل و بی‌نیاز است و وجودش به هیچ چیز وابسته نیست. آیه شریفه ﴿وَهُوَ الْغَنِيُّ﴾ (سوره فاطر، آیه ۱۵، : «و اوست بی‌نیاز») بر این حقیقت تأکید دارد.

عینیت صفات و ذات الهی

صفات الهی، مانند علم و قدرت، عين ذات‌اند و زائد نیستند. تصور هرگونه زائدیت، مانند افزودن رنگ به نور خالص، به کثرت و ترکیب منجر می‌شود. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿وَهُوَ الْحَقُّ﴾ (سوره حج، آیه ۶، : «و اوست حق») هم‌خوانی دارد که ذات الهی را حقیقت واحد معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به نقد برهان‌های فلسفی و معرفت‌شناختی پرداخت. زائدیت وجود، نسبت وجود به مخلوقات، و تصور صفات زائد، همگی با وحدت و بساطت ذات الهی ناسازگارند. دیدگاه عرفانی، با تأکید بر عینیت صفات و ذات، از این مشکلات عبور می‌کند.

بخش ششم: جمع‌بندی عرفانی و راهکارهای معرفتی

وحدت در وجود و کثرت در ظهور

وجود، حقیقتی واحد است و کثرت، تنها در ظهورات آن است. مانند نوری که در آینه‌های گوناگون به رنگ‌های مختلف بازتاب می‌یابد، ذات الهی نیز در مظاهر عالم به‌صورت کثرت جلوه‌گر می‌شود، بی‌آنکه وحدتش مخدوش شود. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ﴾ (سوره رحمن، آیه ۲۷، : «و وجه پروردگارت باقی می‌ماند») هم‌خوانی دارد.

درنگ: وحدت در ذات وجود الهی است و کثرت، تنها در ظهورات آن. این دیدگاه، تمامی مشکلات مفهومی را برطرف می‌کند.

نقد برهان‌های وجود مطلق

برهان‌های مبتنی بر وجود مطلق، اگرچه دیدگاه‌های دیگر را نقض می‌کنند، خود به دلیل قید بودن اطلاق، مشکل دارند. دیدگاه وحدت وجود، با حذف قیود مفهومی، مانند پرنده‌ای که از قفس مفاهیم رها می‌شود، به حقیقت ذات الهی نزدیک‌تر است.

راهکارهای معرفتی عرفانی

عرفان، با تأکید بر وحدت وجود و ظهوری بودن مخلوقات، راهی برای فهم حقیقت الهی ارائه می‌دهد. این دیدگاه، مانند کلیدی که قفل‌های معرفتی را می‌گشاید، از محدودیت‌های فلسفی و کلامی عبور می‌کند و به سوی حقیقت بی‌کران هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، دیدگاه وحدت وجود را به‌عنوان راه‌حلی جامع معرفی کرد و بر نقد برهان‌های وجود مطلق تأکید داشت. عرفان، با ارائه راهکارهای معرفتی، به فهم عمیق‌تر حقیقت الهی یاری می‌رساند.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب حاضر، با تبیین عرفانی وحدت وجود، نقد دیدگاه‌های کلامی و فلسفی، و تأکید بر ظهوری بودن مخلوقات، یکی از عمیق‌ترین مباحث عرفان نظری را ارائه داد. حقیقت وجود الهی، حقیقتی واحد و بسیط است که کثرت تنها در ظهورات آن مشاهده می‌شود. نقد مفاهیم اطلاق، وجود خاص و زائد، بر محدودیت‌های زبانی و مفهومی در توصیف ذات الهی تأکید دارد. دیدگاه وحدت وجود، با حذف قیود مفهومی، راهی برای فهم حقیقت الهی ارائه می‌دهد. این متن، مانند چراغی در مسیر معرفت، نه‌تنها به‌عنوان رساله‌ای عرفانی، بلکه به‌عنوان منبعی برای پژوهش‌های الهیاتی و فلسفی، ارزشی والا دارد. پژوهشگران و دانشجویان حوزه الهیات و عرفان، در این اثر، گنجینه‌ای از معارف عمیق خواهند یافت.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مشکل اصلی در بحث وجود بین متکلمین، فلاسفه و عرفا چیست؟

2. متکلمین در مورد وجود خالق و مخلوق چه دیدگاهی دارند؟

3. بر اساس متن، دیدگاه عرفا درباره مخلوقات چیست؟

4. فلاسفه چگونه وجود را در رابطه با خدا و مخلوقات توصیف می‌کنند؟

5. بر اساس متن، تعداد نظرات مختلف درباره وجود که در اسفار و منظومه ذکر شده چیست؟

6. بر اساس متن، وجود شدت و ضعف ذاتی دارد و می‌تواند به واجب و ممکن تقسیم شود.

7. مخلوقات طبق دیدگاه متن، ظهور وجود حق هستند و ذات ندارند.

8. مفهوم واجب الوجود به عنوان تعریف خدا در متن مورد تأیید قرار گرفته است.

9. متن معتقد است که ماهیت به طور کلی مفهومی خیالی و غیرواقعی است.

10. بر اساس متن، عرفا معتقدند که خدا وجود مطلق است و مخلوقات وجود مقید دارند.

11. تفاوت اصلی بین وجود و ظهور در دیدگاه متن چیست؟

12. چرا متن مفهوم واجب الوجود را رد می‌کند؟

13. چرا دیدگاه فلاسفه درباره شدت و ضعف وجود در متن نادرست شمرده شده است؟

14. مفهوم اعتبار در دیدگاه عرفا طبق متن چگونه تعریف شده است؟

15. چرا متن معتقد است که حوزه‌های علمیه در بحث شناخت عقب‌مانده‌اند؟

پاسخنامه

1. تلاش برای قرار دادن یک وجود بر دو موجود

2. وجود خالق و مخلوق متباین‌اند

3. مخلوقات وهم و خیال‌اند

4. وجود خدا شدت بیشتری دارد و مخلوقات شدت کمتری

5. بیش از ۱۱۰ نظر

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. وجود ذات دارد و مختص خدا است، در حالی که ظهور فاقد ذات است و به مخلوقات اشاره دارد.

12. زیرا واجب الوجود قیدی بر وجود است و وجود را مقید می‌کند، در حالی که خدا وجود بدون قید است.

13. زیرا وجود نمی‌تواند شدت و ضعف ذاتی داشته باشد، وگرنه عرضی می‌شود.

14. اعتبار به معنای وهم و خیال است، اما در مرتبه‌ای پایین‌تر از آن.

15. زیرا حوزه‌ها فاقد بحث جامع درباره معرفت و شناخت بوده و به تقلید بسنده کرده‌اند.

فوتر بهینه‌شده