متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۷)
مقدمه: کاوش در وحدت وجود و چالشهای هستیشناختی
کتاب حاضر، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۸۷ از مجموعه *مصباح الانس*، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۱، است. این گفتار، به بررسی عمیق شبهه پنجم در باب وجود مطلق میپردازد که از منظر فلسفه، کلام و عرفان اسلامی، یکی از پیچیدهترین مسائل هستیشناختی را مطرح میکند. شبهه مورد بحث، با تقسیم وجود مطلق به واجب و ممکن، قدیم و حادث، عینیّت و وحدت آن را به چالش میکشد. این اثر، با نگاهی نقادانه به پاسخهای سنتی و ارائه دیدگاهی نوین مبتنی بر بساطت وجود و تمایز ذات و ظهور، کوشیده است تا این شبهه را بهگونهای منسجم و علمی رفع کند.
بخش اول: شبهه پنجم و چالشهای وجودشناختی
طرح شبهه پنجم
شبهه پنجم، وجود مطلق را به دلیل تقسیم به واجب و ممکن، قدیم و حادث، فاقد عینیّت و وحدت میداند. این شبهه استدلال میکند که اگر وجود مطلق به اقسام تقسیم شود، نمیتواند دارای عینیّت باشد، زیرا چیزی که منقسم به متعدد است، نمیتواند عین یک چیز باشد. این دیدگاه، همانند تلاش برای تقسیم نوری واحد به شعاعهای متضاد است که وحدت نور را زیر سؤال میبرد.
درنگ: شبهه پنجم، با تقسیم وجود مطلق به واجب و ممکن، قدیم و حادث، وحدت و عینیّت آن را به چالش میکشد، اما این تقسیمبندی به دلیل ناسازگاری با بساطت وجود، نیازمند بازنگری است. |
اختلافات فلسفی و عرفانی در تعریف وجود
فلاسفه، خدا را واجبالوجود و مخلوقات را ممکنالوجود میدانند، در حالی که عرفا، خدا را وجود مطلق خوانده و مخلوقات را فاقد حقیقت مستقل یا خیال میشمارند. این اختلاف، همانند دو راهی است که هر یک به مقصدی متفاوت میرسد: فلاسفه، با تقسیم وجود، آن را مقید میکنند؛ عرفا، با تأکید بر اطلاق وجود، مخلوقات را نفی میکنند. هر دو رویکرد، به دلیل یکجانبهنگری، از ارائه تبیینی جامع ناکام ماندهاند.
نقد تقسیمبندی وجود توسط فلاسفه
تقسیم وجود به واجب و ممکن توسط فلاسفه، وجود را از اطلاق و بساطت ذاتیاش دور میکند. این تقسیمبندی، همانند بریدن پارچهای یکپارچه به تکههای جداگانه است که وحدت آن را مخدوش میسازد. فلاسفه، با این رویکرد، نمیتوانند وجود را بهعنوان خدا تعریف کنند، زیرا ممکنالوجود در این نظام بیهویت میماند.
نقد دیدگاه عرفانی در نفی مخلوقات
عرفا، با تأکید بر وجود مطلق الهی، مخلوقات را خیال یا عدم میخوانند. این دیدگاه، که در آثار ابن عربی و حافظ نیز دیده میشود، با نفی هویت مخلوقات، به افراط میانجامد. همانند نقاشی که تنها سایهها را میبیند و جسم را نادیده میگیرد، این رویکرد از تبیین جایگاه واقعی مخلوقات بازمیماند.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به طرح شبهه پنجم و نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی در تعریف وجود پرداخت. شبهه، با تقسیم وجود به واجب و ممکن، وحدت آن را به چالش میکشد. فلاسفه، با مقید کردن وجود، و عرفا، با نفی هویت مخلوقات، هر دو از ارائه تبیینی جامع ناکام ماندهاند. این نقدها، زمینه را برای ارائه دیدگاهی نوین در بخشهای بعدی فراهم میسازد.
بخش دوم: دیدگاه پیشنهادی: وحدت وجود و تمایز ذات و ظهور
وجود بسیط و غیرقابل تقسیم
دیدگاه پیشنهادی این گفتار، وجود را بسیط و غیرقابل تقسیم میداند. خدا، وجود ذاتی است و مخلوقات، ظهورات این وجودند، نه اقسام آن. این دیدگاه، همانند خورشیدی است که نورش بر اشیا میتابد، بیآنکه اشیا خود نوری مستقل داشته باشند. وجود، واحد است و تقسیم به واجب و ممکن یا قدیم و حادث، تنها به نسب و صفات بازمیگردد، نه به ذات.
درنگ: وجود، بسیط و غیرقابل تقسیم است. خدا وجود ذاتی است و مخلوقات، ظهورات او هستند که فاقد ذات مستقلاند، اما هویت واقعی دارند. |
تمایز ذات و ظهور
خدا، دارای ذات است و غنی عن العالمین است، اما مخلوقات، ظهورات الهیاند که فاقد ذات مستقلاند و صرفاً فعلاند. این تمایز، همانند تفاوت میان چشمه و جویبارهایی است که از آن سرچشمه میگیرند. مخلوقات، هرچند فاقد ذاتاند، دارای فعلیتاند و میتوانند منشأ اثر باشند، مانند خلق و رزق.
نفی قیود از وجود
وجود، نه واجب است، نه ممکن، نه مطلق و نه مقید؛ وجود، صرف وجود است. هرگونه قیدگذاری، مانند واجب، ممکن، مطلق یا مقید، وجود را از بساطت ذاتیاش دور میکند. این دیدگاه، همانند نوری است که بدون رنگ و قید، در همهجا حضور دارد، بیآنکه به چیزی مقید شود.
همزادی خدا و مخلوقات
خدا بدون مخلوقات محال است. مخلوقات، همزاد وجود الهیاند و قیود حدوث و قدم، غیرواقعیاند. همانند سایهای که همواره با جسم همراه است، مخلوقات نیز همواره با وجود الهی همزادند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با ارائه دیدگاهی نوین، وجود را بسیط و غیرقابل تقسیم دانست و مخلوقات را ظهورات الهی معرفی کرد که فاقد ذات مستقلاند. این دیدگاه، با نفی قیود و تأکید بر همزادی خدا و مخلوقات، شبهه تقسیم وجود را رفع کرده و چارچوبی منسجم برای تبیین هستی ارائه میدهد.
بخش سوم: نقد روششناختی فلسفه، عرفان و کلام
وحدت علوم هستیشناختی
فلسفه، عرفان و کلام، علوم متمایزی نیستند، بلکه مشیهای مختلف در حقیقتشناسیاند. حقیقتشناسی، تنها علم واقعی است که این سه را دربرمیگیرد. این دیدگاه، همانند رودهایی است که از سرچشمهای واحد جاری میشوند، اما هر یک مسیری متفاوت میپیمایند.
درنگ: فلسفه، عرفان و کلام، مشیهای مختلف حقیقتشناسیاند. حکمت، بهعنوان علم جامع، این سه را دربرمیگیرد و به تبیین حقیقت بسیط وجود میپردازد. |
نقد روش متکلم
متکلم، به جای تعقل، به احادیث تکیه میکند و سخنش را با قالب احادیث هماهنگ میسازد. این روش، همانند بنایی است که بر پایههای پیشساخته استوار شده، اما از نوآوری و تعقل محروم است.
نقد روش فلسفی
فیلسوف، با تقسیم وجود به واجب و ممکن، به تشکیک دچار شده و وجود را مقید میکند. این تشکیک، همانند ترسیم خطوطی موازی است که هرگز به هم نمیرسند، اما وحدت را مخدوش میسازند.
نقد روش عرفانی
عارف، با تأکید بر وحدت وجود و نفی هویت مخلوقات، به افراط میانجامد. این دیدگاه، همانند نادیده گرفتن رنگهای متنوع در نقاشی و تأکید صرف بر نور است که به نفی واقعیت مخلوقات منجر میشود.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد روششناختی فلسفه، عرفان و کلام پرداخت. این سه، بهعنوان مشیهای مختلف حقیقتشناسی، در روشهای خود محدودیتهایی دارند. حکمت، بهعنوان علم جامع، میتواند این محدودیتها را رفع کرده و به تبیین حقیقت وجود بپردازد.
بخش چهارم: پاسخ به شبهه و نقد پاسخهای سنتی
پاسخ به شبهه پنجم
پاسخ سنتی به شبهه پنجم، وجوب، امکان، قدم و حدوث را اسما و صفات میداند، نه حقیقت ذاتی وجود. این پاسخ استدلال میکند که تقسیمبندی، به نسب وجود بازمیگردد، نه به ذات آن. با این حال، این پاسخ ناکارآمد است، زیرا حتی مفهوم وجود مطلق، خود قیدی است که وجود را مقید میکند.
درنگ: پاسخ سنتی به شبهه پنجم، با نسبت دادن تقسیمبندی به اسما و صفات، ناکارآمد است، زیرا مفهوم وجود مطلق نیز وجود را مقید میکند. |
نقد پاسخ عارف
پاسخ عارف، که تقسیم را به نسب وجود نسبت میدهد، نادرست است، زیرا وجود مطلق را مقید میکند. این رویکرد، همانند تلاش برای محدود کردن اقیانوسی بیکران در کوزهای کوچک است که به تناقض میانجامد.
نفی انقلاب در وجود
شبهه، علاوه بر تقسیم وجود، به انقلاب در وجود نیز اشاره دارد، مانند تبدیل ممکن به واجب یا حادث به قدیم. این انقلاب، ذاتاً محال است، زیرا چیزی نمیتواند به ضد خود تبدیل شود. این اصل، همانند خطوطی است که هرگز به هم نمیرسند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقد پاسخهای سنتی به شبهه پنجم پرداخت. پاسخ عارف، با مقید کردن وجود مطلق، و پاسخ فلاسفه، با تقسیم وجود، هر دو ناکارآمدند. نفی انقلاب در وجود، بر محال بودن تحولات ماهوی تأکید دارد.
بخش پنجم: جایگاه قونوی و نقد شارح مصباح الانس
اهمیت قونوی در عرفان نظری
عبدالله بن محمد قونوی، شاگرد برجسته ابن عربی، دیدگاههای استادش را تصفیه و نظاممند کرده و *مصباح الانس* را به اثری کلیدی در عرفان نظری تبدیل کرده است. قونوی، همانند صیقلیگری است که گوهر خام استادش را تراش داده و به آن درخششی نو بخشیده است.
درنگ: قونوی، با تصفیه و نظاممند کردن دیدگاههای ابن عربی، *مصباح الانس* را به اثری کلیدی در عرفان نظری تبدیل کرده است. |
روابط شخصی و تاریخی قونوی
قونوی، علاوه بر شاگردی ابن عربی، داماد او بود و با مولانا و شمس تبریزی همعصر بود. با این حال، شمس را به رسمیت نشناخت، اما مولانا او را عالمی بزرگ میدانست و وصیت کرد که قونوی بر جنازهاش نماز بخواند. این روابط، همانند شبکهای از پیوندهای عرفانی است که عرفای بزرگ را به هم متصل میکند.
نقد شارح مصباح الانس
شارح *مصباح الانس*، با گردآوری مطالب از منابع مختلف بدون عمق کافی، اصالت علمی اثر را تضعیف کرده است. این روش، همانند بافتن پارچهای است که نخهایش از دیگران وام گرفته شده، بیآنکه بافتی نوین خلق شود.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به جایگاه قونوی در عرفان نظری و نقد شارح *مصباح الانس* پرداخت. قونوی، با تصفیه دیدگاههای ابن عربی، اثری ماندگار خلق کرد، اما شارح، به دلیل فقدان عمق، نتوانست به ارزش علمی متن بیفزاید.
بخش ششم: تأملات قرآنی و معرفتشناختی
استناد به قرآن کریم
قرآن کریم میفرماید: هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره حدید، آیه ۳؛ : «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»). این آیه، بر ابدیت و وحدت وجود الهی و همزادی مخلوقات با خدا تأکید دارد. خدا و مخلوقات، «هُوَ الْأَوَّلُ بِلا أَوَّلٍ» و «الْآخِرُ بِلا آخِرٍ»اند، و بهشت و جهنم پایان هستی نیستند.
درنگ: قرآن کریم، با تأکید بر ابدیت و وحدت وجود الهی، خدا و مخلوقات را همزاد و فاقد ابتدا و انتها میداند. |
دستور معصوم در توحید
معصوم فرمود: «اخرجوه من الحدين فقولوا حيث ما شئتم»؛ خدا را از نیستی و چیستی خارج کنید. این دستور، همانند راهنمایی است که از محدود کردن حقیقت الهی به قیود نهی میکند، زیرا وجود، نه قابل انکار است و نه قابل قیدگذاری.
استمرار حیات مخلوقات
حیات مخلوقات، از گوری به گور دیگر یا از نوری به نور دیگر است، بدون فنا. این دیدگاه، همانند جریانی است که از سرچشمهای ابدی جاری میشود و هرگز متوقف نمیگردد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با استناد به آیات قرآن کریم و دستور معصوم، بر وحدت و ابدیت وجود الهی و همزادی مخلوقات تأکید کرد. نفی قیود از وجود و استمرار حیات مخلوقات، از محورهای اصلی این بخش بود.
بخش هفتم: نقد استدلالهای فلسفی و عرفانی
نقد تشکیک فلاسفه
تشکیک فلاسفه، که وجود را به واجب و ممکن تقسیم میکند، به تناقض میانجامد، زیرا وجود واحد است. این تشکیک، همانند تلاش برای تقسیم دریایی یکپارچه به امواج متضاد است که وحدت آن را مخدوش میکند.
درنگ: تشکیک فلاسفه، با تقسیم وجود به واجب و ممکن، به تناقض میانجامد، زیرا وجود، واحد و غیرقابل تقسیم است. |
نقد نفی هویت مخلوقات توسط عرفا
عرفا، با خواندن مخلوقات خیال یا عدم، هویت آنها را نفی میکنند. این دیدگاه، همانند نادیده گرفتن نقشهای رنگارنگ در تابلویی است که تنها نور را میبیند.
دیدگاه پیشنهادی: وجود و ظهور
وجود، واحد و بسیط است. مخلوقات، ظهورات وجودند و هویت واقعی، اما غیرذاتی دارند. این دیدگاه، همانند آینهای است که نور خورشید را بازمیتاباند، بیآنکه خود نوری مستقل داشته باشد.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، به نقد تشکیک فلاسفه و نفی هویت مخلوقات توسط عرفا پرداخت. دیدگاه پیشنهادی، با تأکید بر وحدت وجود و تمایز ذات و ظهور، شبهه تقسیم وجود را رفع کرده و تبیینی جامع ارائه میدهد.
نتیجهگیری کلی: به سوی یک نظام معرفتی نوین
کتاب حاضر، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۸۷ *مصباح الانس*، به بررسی شبهه پنجم در باب تقسیم وجود مطلق پرداخت. این گفتار، با نقد دیدگاههای فلسفی، عرفانی و کلامی، دیدگاهی نوین ارائه داد که وجود را بسیط و غیرقابل تقسیم میداند و مخلوقات را ظهورات الهی معرفی میکند. تأکید بر وحدت علوم هستیشناختی، نفی قیود از وجود، و همزادی خدا و مخلوقات، این متن را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. همانند چشمهای زلال که از کوهساری بلند جاری میشود، این اثر راه را برای بازسازی نظامهای معرفتی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |