متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۰)
دیباچه
کتاب پیشرو، با الهام از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه شماره ۱۹۰، به تبیین یکی از عمیقترین مسائل فلسفی و عرفانی، یعنی حقیقت وجود، وحدت آن و رابطهاش با کثرت ظهورات، میپردازد. این نوشتار درصدد است تا حقیقت وجود را بهعنوان ذات بسیط الهی و مخلوقات را بهمنزله تجلیات و افعال او معرفی نماید.
بخش نخست: شبهه تشکیک وجود و نقد واجبالوجود فلسفی
تبیین شبهه هفتم: تشکیک وجود و چالش وحدت
شبهه هفتم، که محور درسگفتار حاضر است، به مسئله تشکیک وجود و نسبت آن با واجبالوجود میپردازد. این شبهه چنین تقریر میشود که وجود، بهصورت مشکک بر موجودات حمل میگردد؛ در مرتبه علّت (حقتعالی) اقوی و در مرتبه معلول (مخلوقات) اضعف است. با این حال، واجبالوجود نمیتواند بهصورت مشکک بر غیر خود حمل شود، زیرا تشکیک مستلزم کثرت و انقسام است، و ذات واجبالوجود از هرگونه کثرت و تقسیم مصون است.
درنگ: تشکیک وجود، که فلاسفه آن را در مراتب علّت و معلول قائلاند، با بساطت ذات واجبالوجود ناسازگار است، زیرا وحدت ذات الهی هرگونه انقسام یا تفاوت مرتبهای را نفی میکند. |
نقد دیدگاه فلسفی: واجبالوجود و ممکنالوجود
فلاسفه، با تقسیم وجود به واجبالوجود (خدا) و ممکنالوجود (مخلوقات)، به تشکیک وجود قائلاند. این دیدگاه، وجود را بهمثابه جریانی میبیند که در مرتبه اعلی واجب است و در مراتب دانی ممکن میشود. اما این تقسیمبندی مورد نقد قرار میگیرد، زیرا وجود، بهعنوان حقیقتی واحد، نمیتواند دو وزان متمایز (وجوبی و امکانی) داشته باشد. اگر وجود واحد است، چگونه میتوان آن را به واجب و ممکن تقسیم کرد؟ این تقسیم، به کثرت در ذات وجود منجر میشود که با وحدت آن ناسازگار است.
تمثیلی بسان جویباری زلال را در نظر آورید که از سرچشمهای واحد جاری میشود. آیا میتوان گفت آب در سرچشمه آب است و در پاییندست غیرآب؟ وجود نیز، چونان این جویبار، حقیقتی واحد است که نمیتوان آن را به دو حقیقت متمایز تقسیم کرد.
نقد ریشههای علمی مفهوم واجبالوجود
مفهوم واجبالوجود، که در فلسفه اسلامی بهویژه در آثار ابنسینا و ملاصدرا برجسته است، فاقد ریشهای استوار در مبانی علمی-فلسفی قلمداد میشود. این مفهوم، به دلیل ناتوانی در تبیین توأمان وحدت وجود و کثرت مخلوقات، دچار تناقض است. اگر وجود واجبالوجود مختص خداست، پس مخلوقات چهاند؟ و اگر وجود مشترک میان خدا و مخلوقات است، چگونه میتوان وحدت ذات الهی را حفظ کرد؟
درنگ: مفهوم واجبالوجود فلاسفه، به دلیل ناتوانی در جمع میان وحدت وجود و کثرت مخلوقات، فاقد استحکام علمی است و نمیتواند حقیقت ذات الهی را تبیین کند. |
تعارض فلسفه و عرفان: واجبالوجود در برابر مطلقالوجود
در این بخش، تعارض میان دیدگاه فلسفی و عرفانی بهدقت بررسی میشود. فیلسوف، خدا را واجبالوجود و مخلوقات را ممکنالوجود میداند، حال آنکه عارف، خدا را مطلقالوجود و مخلوقات را ظهورات یا حتی خیالات میخواند. این دو دیدگاه، هرچند در ظاهر به حقیقت وجود اشاره دارند، در تبیین رابطه میان حق و خلق دچار چالشهایی میشوند.
عارف، با تأکید بر مطلقالوجود بودن حق، مخلوقات را بهمنزله سایههایی بر پرده هستی میبیند که فاقد حقیقت مستقلاند. اما این دیدگاه، به نفی واقعیت مخلوقات میانجامد و با تجربه حسی و عقلی ناسازگار است. بهتعبیری، عارف چونان شاعری است که جهان را رؤیایی میبیند، اما این رؤیا نمیتواند واقعیت ملموس موجودات را توضیح دهد.
نقد دیدگاه عرفانی: مخلوقات بهمثابه خیالات
دیدگاه عرفانی که مخلوقات را صرفاً خیال یا وهم میداند، مورد نقد قرار میگیرد. این دیدگاه، با تشبیه مخلوقات به «ثانی چشم احول»—یعنی تصویری غیرواقعی که از خطای بصر ناشی میشود—به نفی وجود حقیقی مخلوقات میرسد. اما این نفی، به انکار تجربه عینی و شهود عقلی منجر میشود. اگر مخلوقات صرفاً خیالاند، چگونه میتوان به واقعیت جهان و مسئولیتهای انسانی در آن باور داشت؟
درنگ: نفی وجود مخلوقات بهمنزله خیالات، با واقعیت عینی و شهود عقلی ناسازگار است و نمیتواند رابطه میان حق و خلق را بهدرستی تبیین کند. |
بخش دوم: تبیین فلسفه وحدت وجود و ظهورات حق
فلسفه پیشنهادی: وجود واحد و مخلوقات بهمثابه ظهورات
در برابر دیدگاههای فلسفی و عرفانی، فلسفهای نوین پیشنهاد میشود که حقیقت وجود را مختص ذات الهی دانسته و مخلوقات را ظهورات یا افعال او میخواند. وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که به ذات حقتعالی تعلق دارد، و مخلوقات، بهمنزله تجلیات این حقیقت، فاقد ذات مستقلاند.
این دیدگاه، چونان آینهای است که نور خورشید را بازمیتاباند. آینه، خود نوری ندارد، اما تجلی نور در آن آشکار است. مخلوقات نیز، چونان آینههای الهی، ظهورات حقاند که بدون استقلال ذاتی، حقیقت او را منعکس میکنند.
درنگ: وجود، حقیقتی واحد و متعلق به ذات الهی است، و مخلوقات، بهمنزله ظهورات یا افعال حق، فاقد ذات مستقلاند. |
تبیین آیات قرآن کریم: بساطت ذات الهی
آیه شریفه لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (سوره اخلاص، آیه ۳) بر بساطت و استقلال ذات الهی دلالت دارد. این آیه، با نفی هرگونه انقسام یا وابستگی در ذات حق، بر صمدیت و غنای او تأکید میکند. این آیه را چنین آورده است: «نه زاده و نه زاییده شده است.»
همچنین، آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (سوره فاتحه، آیه ۵) بر تمایز میان حق و مخلوقات و عبودیت کامل خلق در برابر او دلالت دارد. این آیه را چنین بیان میکند: «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.»
تشکیک در ظهورات، نه در ذات
تشکیک، تنها در مرتبه ظهورات (مخلوقات) رخ میدهد، نه در ذات وجود. ذات الهی، به دلیل وحدت و بساطت، از هرگونه تشکیک مصون است. تفاوت در مراتب مخلوقات، به استعدادها و قابلهای آنها وابسته است، نه به ذات حق. این تفاوت، چونان رنگهای گوناگون در شیشههای یک پنجره است که نور واحد را به اشکال مختلف بازمیتابانند.
درنگ: تشکیک، در مراتب ظهورات مخلوقات رخ میدهد، نه در ذات بسیط الهی، و این تفاوت به استعداد قابلها بازمیگردد. |
نقد مقولی بودن وجود
مقولی بودن وجود، به معنای نسبتی ذهنی و انتزاعی است که نمیتواند حقیقت عینی وجود را تبیین کند. وجود، بهمنزله مفهومی که در ذهن بر موجودات حمل میشود، صرفاً انتزاعی است و نمیتواند ذات الهی را که فراتر از مفاهیم ذهنی است، بیان کند. این نقد، چونان پردهای است که از برابر حقیقت کنار میرود تا نور وجود را بیواسطه بنمایاند.
نقد فلسفه ماستبندی
فلسفه فلاسفه، که وجود را در قالبهای ماهوی تقسیم میکند، به «ماستبندی» تشبیه شده است. در این تمثیل، ماهیتها چونان تغارهاییاند که وجود در آنها ریخته میشود. اما این دیدگاه نادرست است، زیرا وجود، حقیقتی واحد است و نمیتوان آن را در ظرفهای ماهوی محدود کرد. فلسفه ارسطو، ابنسینا و ملاصدرا، به دلیل این محدودیت، مورد نقد قرار میگیرد.
درنگ: فلسفه ماستبندی، با تقسیم وجود در قالبهای ماهوی، حقیقت واحد وجود را محدود میکند و از تبیین وحدت ذات الهی ناتوان است. |
نفی ماهیت و تأکید بر مراتب وجود
ماهیت، بهعنوان مفهومی ارسطویی، فاقد اعتبار علمی است. موجودات، صرفاً مراتب ظهور وجود الهیاند که فاقد ذات مستقلاند. این دیدگاه، چونان نفی سایهها در برابر نور حقیقت است که تنها وجود حق را واقعی میداند.
بخش سوم: نقد تاریخی و تبیین روایات معصومین
نقد فلسفه تاریخی فلاسفه
فلاسفهای چون ابنسینا و ملاصدرا، به دلیل محدودیتهای تاریخی و چارچوبهای زمان خود، نتوانستهاند حقیقت وجود را بهدرستی تبیین کنند. اینان، چونان خیاطهاییاند که در روزگار خویش، از کفش تا کلاه میدوختند، اما در برابر پیچیدگیهای حقیقت وجود، ناتوان ماندهاند.
برتری روایات معصومین
روایات ائمه معصومین علیهمالسلام، بهویژه در آثاری چون توحید صدوق، توحید مفضل و نهجالبلاغه، دقیقترین و کاملترین منبع برای فهم حقیقت وجود و معرفت الهیاند. این روایات، با بیانی عمیق و زیبا، رابطه میان حق و خلق را تبیین میکنند و از اشکالات فلسفی و عرفانی مصوناند.
درنگ: روایات معصومین، با تبیینی دقیق و عاری از تناقض، برتری بیچونوچرای خود را بر دیدگاههای فلسفی و عرفانی نشان میدهند. |
نقد فرهنگ مطالعه روایات در حوزهها
مطالعه روایات در حوزههای علمیه، بدون مربی و تخصص کافی، به فهم نادرست منجر میشود. روایات، به دلیل عمق و پیچیدگی، نیازمند تفسیر توسط استادان متخصصاند. مطالعه خودسرانه، چونان سفری بیراهنما در تاریکی است که به گمراهی میانجامد.
آینده درخشان حوزههای علمیه
با تحول در نظام آموزشی و تربیت عالمان متخصص، حوزههای علمیه میتوانند به مرکز رشد علمی و معنوی تبدیل شوند. آموزشهای مدرن، همراه با علوم طبیعی و انسانی، طلاب را برای فهم دقیق روایات و قرآن کریم آماده خواهد کرد.
درنگ: تحول در نظام آموزشی حوزهها، با تلفیق علوم مدرن و معارف دینی، آیندهای درخشان برای تربیت عالمان ربانی رقم خواهد زد. |
بخش چهارم: معرفت، ظهورات و تحول موجودات
معرفت بهمثابه عمل
معرفت، خود نوعی عمل است و جدایی میان حکمت نظری و عملی نادرست است. معرفت، بهمنزله شهود حقیقت، عملی زیربنایی است که به حکمت و رفتار نیک منجر میشود. این دیدگاه، چونان نوری است که هم راه را مینمایاند و هم مقصد را روشن میکند.
تغییرپذیری موجودات
همه موجودات، به دلیل فقدان ذات مستقل، قابل تغییر، ارتقا یا استفلا هستند. این امکان تحول، چونان بذری است که در خاک وجود کاشته شده و با استعدادهای گوناگون، به اشکال مختلف شکوفا میشود.
درنگ: مخلوقات، بهمنزله ظهورات حق، فاقد ثبات ذاتیاند و قابلیت تحول و تکامل در مراتب وجود را دارند. |
صفات ذاتی و عرضی حق
صفات حق، همگی ذاتیاند و هیچ صفت عرضی در ذات الهی وجود ندارد. صفات الهی، به دو دسته ذاتی اولی (مستقل از فعل مخلوقات) و ذاتی ثانوی (وابسته به فعل مخلوقات) تقسیم میشوند. این تقسیم، چونان شاخههای درختی است که از ریشه واحد ذات الهی تغذیه میکنند.
نقل از قونوی: تفاوت ظهورات به حسب استعداد
قونوی در رسالة الهادیة، بر تفاوت ظهورات حق به حسب استعداد قابلها تأکید دارد. حقیقت مطلقة الوجود، در موجودات مختلف به حسب استعداد آنها ظهور مییابد. این تفاوت، در ظهورات است، نه در ذات حق.
بخش پنجم: فرهنگ، تغذیه و تحول اجتماعی
تنوع غذایی و طول عمر
تنوع در تغذیه، با استفاده از همه منابع طبیعی، به سلامت و طول عمر کمک میکند. آیه شریفه كُلُوا وَاشْرَبُوا (سوره اعراف، آیه ۳۱) بر جواز استفاده از همه منابع طبیعی با رعایت اعتدال تأکید دارد. این آیه را چنین آورده است: «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.»
این دیدگاه، چونان باغی است که هر میوهای در آن بهوقت خود بهرهای به انسان میرساند.
درنگ: تنوع غذایی، با رعایت اعتدال و استفاده از منابع طبیعی، به سلامت و طول عمر انسان یاری میرساند. |
نیاز به فرهنگسازی و تربیت
مشکلات جامعه، ناشی از فقدان فرهنگ و تربیت صحیح است، نه بدی ذاتی افراد. همه انسانها، حتی ظاهراً ناصالح، دارای ظرفیتهای خیراند. این ظرفیت، چونان گوهری است که در خاک وجود نهفته و نیازمند تربیت است.
نقد سیستمهای اجتماعی
فقدان سیستمهای تربیتی و فرهنگی کارآمد، به مشکلات اجتماعی منجر شده و نیازمند اصلاح است. این اصلاح، چونان بازسازی بنایی است که با پایههای استوار، آیندهای روشن را رقم میزند.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین شبهه تشکیک وجود و نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی، به ارائه فلسفهای نوین مبتنی بر وحدت وجود و ظهورات حق پرداخته است. حقیقت وجود، مختص ذات بسیط الهی است و مخلوقات، بهمنزله افعال و تجلیات او، فاقد ذات مستقلاند. آیات قرآن کریم، روایات معصومین و نقدهای دقیق به فلسفههای پیشین، این دیدگاه را تأیید میکنند. تأکید بر تحول حوزههای علمیه، فرهنگسازی و تنوع در تغذیه، بهعنوان راهکارهایی برای ارتقای معرفت و سلامت جامعه، از دیگر دستاوردهای این نوشتار است. این کتاب، دعوتی است به تأمل در حقیقت وجود و بازنگری در مبانی معرفتی برای رسیدن به فهمی عمیقتر از رابطه میان حق و خلق.
با نظارت صادق خادمی |