در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 192

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۲)

مقدمه: کاوش در اشتراک وجود و معرفت ذات الهی

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و فاخر درس‌گفتار شماره ۱۹۲ از مجموعه *مصباح الانس*، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۳۰/۱/۱۳۹۲، است. این گفتار به بررسی شبهات هشتم، نهم و دهم در باب اشتراک وجود میان واجب‌الوجود و ممکنات، رابطه وجود و ماهیت، و تمایز مفهوم و حقیقت وجود می‌پردازد. شبهات مذکور از مسائل بنیادین فلسفه و عرفان اسلامی‌اند که با چالش‌های هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی عمیقی همراه‌اند. این اثر، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه، عرفا و متکلمان پیشین، دیدگاهی نوین مبتنی بر عرفان شیعی و ولایی ارائه می‌دهد که وجود را بسیط، غیرقابل تقسیم و منحصر به حق می‌داند و مخلوقات را ظهورات الهی معرفی می‌کند.

بخش اول: شبهه اشتراک وجود و چالش‌های هستی‌شناختی

طرح شبهه هشتم: اشتراک معنوی وجود

شبهه هشتم، به مسئله اشتراک معنوی وجود میان واجب‌الوجود (خداوند) و ممکنات (مخلوقات) می‌پردازد. این شبهه، ریشه در فلسفه اسلامی، به‌ویژه آرای ابن‌سینا و ملاصدرا، دارد و مدعی است که مفهوم وجود به‌صورت معنوی بر واجب و ممکنات اطلاق می‌شود، بدون آنکه اشتراک لفظی یا ماهوی باشد. به بیان دیگر، وجود به‌عنوان مفهومی عام، بر خداوند و مخلوقات اطلاق می‌گردد، اما با تفاوت در مراتب: در خداوند، وجود عین ذات است، اما در ممکنات، وجود زائد بر ماهیت تلقی می‌شود. این شبهه، همانند تلاش برای تقسیم نوری واحد به شعاع‌های متمایز است که وحدت ذاتی نور را به چالش می‌کشد.

درنگ: شبهه هشتم، اشتراک معنوی وجود میان واجب‌الوجود و ممکنات را مطرح می‌کند، اما این اشتراک مفهومی، به دلیل تفاوت مراتب وجود در حق و خلق، نیازمند بازنگری از منظر عرفان شیعی است.

اختلافات فلاسفه و عرفا در تعریف وجود

فلاسفه، مانند ابن‌سینا و فارابی، وجود را به واجب‌الوجود (خداوند) و ممکن‌الوجود (مخلوقات) تقسیم کرده و وجود را به‌عنوان مفهومی عام بر هر دو اطلاق می‌کنند. در مقابل، عرفا، مانند بایزید بسطامی و ابن‌عربی، وجود را منحصر به حق دانسته و مخلوقات را فاقد وجود مستقل یا صرف ظهورات الهی می‌شمارند. این اختلاف، همانند دو راهی است که یکی به سوی تقسیم‌بندی منطقی و دیگری به سوی وحدت عرفانی می‌رود. فلاسفه با تقسیم وجود، آن را مقید می‌کنند، در حالی که عرفا با نفی هویت مستقل مخلوقات، به اطلاق وجود تأکید دارند. هر دو رویکرد، به دلیل یک‌جانبه‌نگری، از ارائه تبیینی جامع ناکام مانده‌اند.

نقد رویکرد کلامی و لفظی گذشتگان

رویکرد فلاسفه و عرفای پیشین، به دلیل محدودیت‌های تاریخی و فقدان زیرساخت‌های علمی، عمدتاً کلامی، لفظی و ذهنی بوده است. این رویکردها، که از ابن‌سینا و فارابی تا عرفای باکتاب و بی‌کتاب را دربرمی‌گیرد، فاقد دقت علمی و روش‌شناختی لازم بوده‌اند. همانند بنایی که بر پایه‌های سست کلامی استوار شده، این دیدگاه‌ها از عمق فلسفی و عرفانی کافی برخوردار نبوده و به مباحث مفهومی و لفظی محدود مانده‌اند. این نقد، زمینه را برای ارائه دیدگاهی نوین فراهم می‌سازد که از محدودیت‌های کلامی فراتر می‌رود.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، به طرح شبهه هشتم و بررسی اختلافات فلاسفه و عرفا در تعریف وجود پرداخت. شبهه اشتراک معنوی وجود، با تأکید بر تفاوت مراتب وجود در واجب و ممکن، وحدت ذاتی وجود را به چالش می‌کشد. نقد رویکرد کلامی و لفظی گذشتگان، لزوم بازنگری این مفاهیم را از منظر عرفان شیعی نشان می‌دهد. این بخش، زمینه‌ساز ارائه دیدگاه نوین در بخش‌های بعدی است.

بخش دوم: دیدگاه نوین: وجود حق و ظهورات خلق

وجود بسیط و غیرقابل تقسیم

دیدگاه نوین این گفتار، وجود را بسیط، غیرقابل تقسیم و منحصر به خداوند (حق) می‌داند. مخلوقات، ظهورات این وجود الهی‌اند و فاقد وجود مستقل هستند. این دیدگاه، همانند خورشیدی است که نورش بر اشیا می‌تابد، بی‌آنکه اشیا خود نوری مستقل داشته باشند. وجود، واحد است و تقسیم به واجب و ممکن یا قدیم و حادث، تنها به نسب و صفات بازمی‌گردد، نه به ذات.

درنگ: وجود، بسیط و غیرقابل تقسیم است. خداوند وجود ذاتی است و مخلوقات، ظهورات او هستند که فاقد وجود مستقل‌اند، اما هویت واقعی دارند.

تمایز ذات و ظهور

خداوند، دارای ذات است و غنی عن العالمین است، اما مخلوقات، ظهورات الهی‌اند که فاقد ذات مستقل‌اند و صرفاً فعل الهی‌اند. این تمایز، همانند تفاوت میان چشمه و جویبارهایی است که از آن سرچشمه می‌گیرند. مخلوقات، هرچند فاقد ذات مستقل‌اند، دارای فعلیت‌اند و می‌توانند منشأ اثر باشند، مانند خلق و رزق.

نفی قیود از وجود

وجود، نه واجب است، نه ممکن، نه مطلق و نه مقید؛ وجود، صرف وجود است. هرگونه قیدگذاری، مانند واجب، ممکن، مطلق یا مقید، وجود را از بساطت ذاتی‌اش دور می‌کند. این دیدگاه، همانند نوری است که بدون رنگ و قید، در همه‌جا حضور دارد، بی‌آنکه به چیزی مقید شود.

همزادی خدا و مخلوقات

خداوند بدون مخلوقات محال است. مخلوقات، همزاد وجود الهی‌اند و قیود حدوث و قدم، غیرواقعی‌اند. همانند سایه‌ای که همواره با جسم همراه است، مخلوقات نیز همواره با وجود الهی همزادند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با ارائه دیدگاهی نوین، وجود را بسیط و غیرقابل تقسیم دانست و مخلوقات را ظهورات الهی معرفی کرد که فاقد ذات مستقل‌اند. این دیدگاه، با نفی قیود و تأکید بر همزادی خدا و مخلوقات، شبهه اشتراک وجود را رفع کرده و چارچوبی منسجم برای تبیین هستی ارائه می‌دهد.

بخش سوم: نقد شبهه اشتراک معنوی و پاسخ‌های سنتی

بررسی اشتراک معنوی وجود

اشتراک معنوی وجود، به معنای کاربرد مفهوم وجود بر واجب و ممکنات است، مشابه کاربرد مفهوم انسان بر افراد مختلف. این اشتراک، مفهومی است و نه لفظی. برای مثال، همان‌گونه که مفهوم انسان بر پیامبر (ص) و امت اطلاق می‌شود، مفهوم وجود نیز بر خداوند و مخلوقات قابل اطلاق است، اما با تفاوت در مراتب. این دیدگاه، همانند پلی است که میان دو ساحل متمایز ارتباط برقرار می‌کند، اما ماهیت ساحل‌ها را یکی نمی‌سازد.

درنگ: اشتراک معنوی وجود، مفهوم وجود را بر واجب و ممکنات اطلاق می‌کند، اما تفاوت مراتب وجود در حق و خلق، این اشتراک را به نسبتی مفهومی محدود می‌سازد.

نقد اطلاق وجود زائد یا عین

شبهه مطرح می‌کند که وجود در اشیا یا زائد بر ذات است یا عین ذات. اگر وجود زائد باشد، در همه موجودات به‌صورت یکسان اطلاق نمی‌شود، و اگر عین ذات باشد، وحدت وجود مخدوش می‌گردد. این شبهه، همانند تلاش برای تقسیم‌بندی نوری واحد به شعاع‌های متضاد است که وحدت آن را زیر سؤال می‌برد.

پاسخ به شبهه اشتراک معنوی

پاسخ سنتی به شبهه، اشتراک معنوی را به نسبتی کلی نسبت می‌دهد که مفهوم وجود را بر واجب و ممکن اطلاق می‌کند. در خداوند، وجود عین ذات است، اما در ممکنات، وجود زائد بر ذات تلقی می‌شود. این پاسخ، همانند ترسیم خطوطی موازی است که هرگز به هم نمی‌رسند، اما وحدت مفهومی را حفظ می‌کنند.

نقد مفهوم «له الوجود»

مفهوم «له الوجود» (موجود دارای وجود) به جدایی وجود از ذات اشاره دارد که در مورد خداوند صحیح نیست. موجود، همان وجود است و افزودن قید «له» به معنای جدایی وجود از ذات است. این نقد، همانند نفی سایه‌ای است که به اشتباه از جسم جدا فرض شده باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به بررسی شبهه اشتراک معنوی وجود و نقد پاسخ‌های سنتی پرداخت. اشتراک معنوی، مفهوم وجود را بر واجب و ممکن اطلاق می‌کند، اما تفاوت مراتب وجود، این اشتراک را به نسبتی مفهومی محدود می‌سازد. نقد مفهوم «له الوجود» بر وحدت وجود و ذات در خداوند تأکید دارد.

بخش چهارم: شبهه نهم و نقد مفهوم ماهیت

طرح شبهه نهم: زائد بودن وجود بر ماهیت

شبهه نهم، به استدلال فلاسفه در اثبات زائد بودن وجود بر ماهیت می‌پردازد. استدلال این است که ماهیت را می‌توان بدون وجود تصور کرد، بنابراین ماهیت از وجود جداست. این دیدگاه، همانند تصور سایه‌ای است که بدون جسم فرض شده باشد.

درنگ: شبهه نهم، با استدلال به تصور ماهیت بدون وجود، وجود را زائد بر ماهیت می‌داند، اما این دیدگاه به دلیل ناسازگاری با وحدت وجود، ناکارآمد است.

نقد مفهوم ماهیت

مفهوم ماهیت، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، در این گفتار به‌عنوان مفهومی غیرواقعی و من‌درآوردی رد می‌شود. در عرفان شیعی، ماهیت به معنای هویت است و نه مفهومی جدا از وجود. بر اساس روایات، مانند آنچه در اصول کافی آمده، «ماهیت» همان هویت است و وجود، عین هویت الهی است. این دیدگاه، همانند نفی پرده‌ای است که به اشتباه میان نور و آینه فرض شده باشد.

نقد استدلال فلاسفه

استدلال فلاسفه مبنی بر جدایی ماهیت و وجود، به دلیل ناسازگاری با بساطت وجود، نادرست است. وجود، بسیط است و نمی‌توان آن را به ماهیت و وجود تقسیم کرد. این نقد، همانند رد تلاش برای تقسیم‌بندی اقیانوسی یکپارچه به امواج متمایز است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی شبهه نهم و نقد مفهوم ماهیت پرداخت. شبهه، با استدلال به جدایی ماهیت و وجود، وحدت وجود را مخدوش می‌کند. نقد مفهوم ماهیت و تأکید بر هویت به‌عنوان ظهور وجود، این شبهه را رفع کرده و به تبیین وحدت وجود کمک می‌کند.

بخش پنجم: شبهه دهم و تمایز مفهوم و حقیقت وجود

طرح شبهه دهم

شبهه دهم، به تمایز میان مفهوم وجود (که برای همه قابل فهم است) و حقیقت وجود (که غیرقابل شناخت است) می‌پردازد. مفهوم وجود بديهي است، اما حقیقت آن در خداوند فراتر از ادراک انسانی است. این شبهه، همانند تلاش برای شناخت عمق اقیانوسی است که سطح آن برای همه آشکار است، اما ژرفای آن ناپیدا.

درنگ: شبهه دهم، مفهوم وجود را بديهي و حقیقت آن را غیرقابل شناخت می‌داند، اما این تمایز به دلیل وحدت وجود و ظهور، نیازمند بازنگری است.

نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری

مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، مفهوم وجود را واضح‌ترین مفاهیم و حقیقت آن را پنهان‌ترین می‌داند. این دیدگاه نادرست است، زیرا حقیقت وجود هم آشکار است (به دلیل ظهور در مخلوقات) و هم پنهان (به دلیل لاتعین ذات). این نقد، همانند اصلاح آینه‌ای است که تصویر را وارونه نشان می‌دهد.

وحدت مفهوم و حقیقت وجود

وجود، هم اعرف الاشیاء (آشکارترین) است و هم در غایت الخفاء (پنهان‌ترین). این دوگانگی، به ذات وجود بازمی‌گردد، نه به تفکیک مفهوم و حقیقت. وجود الهی، همانند نوری است که هم درخشش آن آشکار است و هم عمق آن ناپیدا.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی شبهه دهم و نقد تمایز میان مفهوم و حقیقت وجود پرداخت. تأکید بر وحدت وجود و ظهور، این شبهه را رفع کرده و نشان می‌دهد که وجود الهی، هم آشکار است و هم پنهان، بدون نیاز به تفکیک مفهوم و حقیقت.

بخش ششم: معیت الهی و وحدت وجود و ظهور

معیت الهی بدون ممازجت یا مفارقت

خداوند، در اشیا حاضر است بدون آمیختگی (ممازجت) و خارج از اشیاست بدون جدایی (مفارقت). این معیت، همانند حضور نوری است که در همه‌جا سایه می‌افکند، بی‌آنکه با اشیا آمیخته شود یا از آن‌ها جدا گردد. این تعبیر با آیه هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (سوره حدید، آیه ۴، : «او با شماست هر کجا که باشید») هم‌خوانی دارد.

درنگ: معیت الهی، حضور خداوند در اشیا بدون آمیختگی و خارج از اشیا بدون جدایی است، که به وحدت وجود و ظهور اشاره دارد.

وحدت وجود و ظهور

وجود و ظهور، دو حقیقت جدا نیستند. اگر ذات الهی را ببینی، وجود را دیده‌ای؛ و اگر تعین مخلوقات را ببینی، ظهور را مشاهده کرده‌ای. این دیدگاه، همانند تماشای دریایی است که گاه امواج آن دیده می‌شود و گاه عمق بی‌کرانش. همان‌گونه که شاعر می‌سراید: «به دریا بنگرم دریا تو را بینم»، وجود و ظهور در وحدتی عمیق یکی‌اند.

نقد تمایز وجود و ظهور

تمایز میان وجود و ظهور، به دلیل وحدت ذاتی آن‌ها، نادرست است. مخلوقات، ظهورات وجود الهی‌اند و نه موجوداتی مستقل. این دیدگاه، همانند نفی جدایی میان خورشید و پرتوهای آن است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به بررسی معیت الهی و وحدت وجود و ظهور پرداخت. معیت الهی، حضور فراگیر و متعالی خداوند را نشان می‌دهد، و وحدت وجود و ظهور، شبهه جدایی میان حق و خلق را رفع می‌کند.

بخش هفتم: عرفان شیعی و وصول به ذات الهی

عرفان محبوبین و معرفت ذات

عرفان محبوبین، که بر محور ولایت و معرفت ائمه معصومین (ع) استوار است، امکان وصول به ذات الهی را از طریق معرفت الهی ممکن می‌داند. دعای اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ (ترجمه: «خدایا خودت را به من بشناسان، که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت») بر اهمیت معرفت الهی به‌عنوان مبنای شناخت پیامبر (ص) و ائمه (ع) تأکید دارد. این عرفان، همانند پلی است که سالک را از تعینات به سوی لاتعین ذات الهی هدایت می‌کند.

درنگ: عرفان محبوبین، با تأکید بر معرفت ائمه معصومین (ع)، وصول به ذات الهی را از طریق شهود قلبی ممکن می‌سازد.

نقد نهی از تفکر در ذات الهی

حدیث لَا تَفَكَّرُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ (ترجمه: «در ذات خداوند تفکر نکنید») به معنای منع مطلق نیست، بلکه به محدودیت تفکر عقلی اشاره دارد. معرفت ذات الهی، از طریق دل و شهود ممکن است، نه از طریق فکری که به تعینات محدود است. این دیدگاه، همانند راهنمایی است که سالک را از مسیر صعب عقل به سوی دشت فراخ شهود هدایت می‌کند.

امام حسین (ع) به‌عنوان مظهر ذات الهی

امام حسین (ع)، به‌عنوان مظهر کامل ذات الهی و پیامبر عشق، تجلی الهی را در عالم ناسوت به نمایش گذاشته است. او، همانند نوری است که خدا را بر زمین کشیده و عشق الهی را در قلب بشریت متجلی ساخته است.

حضرت زهرا (س) و مقام ام ابیها

حضرت زهرا (س)، با لقب «ام ابیها» (مادر پدرش)، به مقام والای ولایی و معنوی خود اشاره دارد که فراتر از روابط ظاهری، نقش او را در هدایت و تکامل معنوی پیامبر (ص) و امت نشان می‌دهد. این مقام، همانند چشمه‌ای است که هم سرچشمه است و هم جویبارهای حیات‌بخش را تغذیه می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به بررسی عرفان شیعی و امکان وصول به ذات الهی از طریق معرفت ولایی پرداخت. تأکید بر مقام ائمه معصومین (ع)، به‌ویژه امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س)، عرفان شیعی را به‌عنوان راهی متعالی برای شناخت ذات الهی معرفی می‌کند.

بخش هشتم: نقد عرفان سنتی و تأکید بر عرفان شیعی

نقد عرفان سنتی حوزه‌ها

عرفان سنتی در حوزه‌های علمیه، به دلیل تکیه بر لفاظی و فقدان عمق علمی، از عرفان حقیقی فاصله دارد. این عرفان، همانند گیاهی است که در خاک کم‌عمق ریشه دوانده و از شکوفایی کامل بازمانده است.

درنگ: عرفان سنتی حوزه‌ها، به دلیل تکیه بر لفاظی، از عرفان حقیقی مبتنی بر قرآن و روایات ائمه (ع) فاصله دارد.

عرفان شیعی و منابع اصیل

عرفان حقیقی، مبتنی بر قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (ع) است که با تأکید بر معرفت ولایی، راهی متعالی برای شناخت حقیقت الهی ارائه می‌دهد. این عرفان، همانند چشمه‌ای زلال است که از سرچشمه وحی سیراب می‌شود.

مخلوقات به‌عنوان ظهورات الهی

مخلوقات، تجلیات و ظهورات ذات الهی‌اند که از مراتب عالی وجود نازل شده‌اند. همان‌گونه که بلور شکسته نور را پراکنده می‌کند، مخلوقات نیز پرتوهای وجود الهی را در عالم متجلی می‌سازند.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، به نقد عرفان سنتی و تأکید بر عرفان شیعی مبتنی بر قرآن و روایات پرداخت. مخلوقات، به‌عنوان ظهورات الهی، در وحدتی عمیق با وجود الهی قرار دارند.

نتیجه‌گیری کلی: به سوی یک نظام معرفتی نوین

کتاب حاضر، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۱۹۲ *مصباح الانس*، به بررسی شبهات هشتم، نهم و دهم در باب اشتراک وجود، رابطه وجود و ماهیت، و حقیقت وجود پرداخت. این گفتار، با نقد دیدگاه‌های فلسفی، عرفانی و کلامی سنتی، دیدگاهی نوین مبتنی بر عرفان شیعی ارائه داد که وجود را بسیط و غیرقابل تقسیم می‌داند و مخلوقات را ظهورات الهی معرفی می‌کند. تأکید بر معیت الهی، وحدت وجود و ظهور، و عرفان ولایی ائمه معصومین (ع)، این متن را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. همانند چشمه‌ای زلال که از کوهساری بلند جاری می‌شود، این اثر راه را برای بازسازی نظام‌های معرفتی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. شبهه هشتم در متن درسگفتار به چه موضوعی اشاره دارد؟

2. طبق متن، چرا فلاسفه و عرفای گذشته به کارهای کلامی و لفظی متهم شده‌اند؟

3. بر اساس متن، پاسخ به شبهه هشتم چه نکته‌ای را درباره اشتراک معنوی وجود تأکید می‌کند؟

4. متن درسگفتار چه تعریفی از موجود ارائه می‌دهد؟

5. طبق متن، چرا مفهوم ماهیت در فلسفه‌های سنتی مورد انتقاد قرار گرفته است؟

6. متن درسگفتار ادعا می‌کند که وجود در خدا عین ذاتش است، اما در ممکنات زاید بر ذات است.

7. بر اساس متن، مفهوم وجود بدین معناست که تمام موجودات دارای ذات مستقل هستند.

8. متن درسگفتار وجود را به عنوان حقیقت و ممکنات را به عنوان ظهورات وجود معرفی می‌کند.

9. طبق متن، فلاسفه معتقدند که ماهیت و وجود در همه موجودات عین یکدیگر هستند.

10. متن درسگفتار تأکید می‌کند که حقیقت وجود قابل تعقل نیست، اما مفهوم وجود بديهی است.

11. تفاوت اصلی بین وجود و ظهور در دیدگاه متن درسگفتار چیست؟

12. چرا متن درسگفتار فلسفه‌های مبتنی بر اصالت ماهیت را کهنه می‌داند؟

13. مفهوم اشتراک معنوی وجود در متن درسگفتار به چه معناست؟

14. چرا متن درسگفتار شبهه هشتم را نادرست می‌داند؟

15. متن درسگفتار چگونه حقیقت وجود را از مفهوم وجود متمایز می‌کند؟

پاسخنامه

1. اشتراک معنوی وجود بین واجب و ممکنات

2. به دلیل فقدان دانش علمی و ذهنیت مفهومی

3. اشتراک معنوی وجود یک نسبت اطلاقی کلی است

4. موجود یعنی چیزی که له الوجود است

5. چون ماهیت مفهومی من‌درآوردی و غیرواقعی است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. وجود به حقیقت ذات حق اشاره دارد، اما ظهور به تعینات و مظاهر ممکنات اطلاق می‌شود.

12. زیرا این فلسفه‌ها ماهیت را به عنوان مفهومی مستقل و غیرواقعی مطرح می‌کنند.

13. اشتراک معنوی وجود به معنای نسبت اطلاقی کلی است که بر خدا و ممکنات صدق می‌کند.

14. زینا اشتراک معنوی وجود یک مفهوم اطلاقی است و نه به معنای عینیت یا زاید بودن در همه موجودات.

15. مفهوم وجود بديهی و قابل فهم است، اما حقیقت وجود غیرقابل تعقل و مربوط به ذات حق است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده