در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 194

متن درس

 

مصباح الانس: تبیین مراتب معرفت ذات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۴)

بخش نخست: مقدمه‌ای بر مراتب معرفت ذات

معرفت ذات الهی، به مثابه سفری روحانی در اقیانوس بی‌کران حقیقت، از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مباحث عرفان نظری است که در درس‌گفتار شماره ۱۹۴ مصباح الانس، با نگاهی ژرف و نقادانه مورد بررسی قرار گرفته است. این درس‌گفتار، که از بیانات آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره استخراج شده، به تبیین مراتب معرفت ذات، نقد شبهات و اشکالات، و ترسیم چارچوبی روشن برای فهم امکان وصول به حق می‌پردازد. در این بازنویسی، محتوای اصلی با زبانی فاخر و آکادمیک، ویژه پژوهشگران و مخاطبان متخصص، ارائه شده و تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی آن به‌طور کامل حفظ گردیده است. ساختار این نوشتار، با افزودن عناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی، و تمثیلات ادبی، به‌گونه‌ای طراحی شده که هم جامعیت علمی را تضمین کند و هم جذابیتی معنوی برای خواننده به ارمغان آورد.

این درس‌گفتار، با محوریت کتاب مصباح الانس، به تحلیل مراتب معرفت ذات الهی، از کُنه ذات تا معرفت ذات به وجه عام، پرداخته و با نقد عبارات مخلوط و ناسازگار، راه را برای فهمی دقیق‌تر هموار می‌سازد. آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه دَنی فَتَدَلَّی فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنی (نجم: ۸-۹) و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر: ۱)، به‌عنوان چراغ راه، مسیر این تبیین را روشن می‌کنند. در ادامه، هر بخش از درس‌گفتار با شرح و تفصیل، همراه با تحلیل‌های عمیق و تمثیلات فاخر، ارائه می‌شود.

درنگ: معرفت ذات الهی، سفری است که از مراتب نازل معرفت افعال و صفات آغاز شده و در اوج، به شهود ذات در مرتبه لاتعین می‌رسد، اما کُنه ذات و وجه خاص الهی، به دلیل بی‌نهایت بودن حق، از دسترس مخلوق خارج است.

بخش دوم: تمایز مراتب معرفت ذات و نقد اختلاط در تبیین آن‌ها

اختلال در تبیین مراتب معرفت

معرفت ذات الهی، به مثابه نوری که در مراتب گوناگون تجلی می‌یابد، دارای درجاتی است که در متون عرفانی، گاه به دلیل اختلاط در بیان، به ابهام منجر شده است. در درس‌گفتار حاضر، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به این اختلاط اشاره کرده و تأکید می‌ورزند که عدم تفکیک دقیق میان مراتب معرفت کُنه ذات، معرفت ذات به وجه خاص، و معرفت ذات به طور عام، فهم حقیقت را دشوار ساخته است. این اختلال، که در عبارات مصباح الانس به «قاطی‌پاتی» تعبیر شده، ریشه در نبود ویرایش دقیق متون قدیم دارد. این نقد، ضرورت بازنگری علمی متون عرفانی را آشکار می‌سازد، تا از این رهگذر، معارف الهی با وضوح بیشتری به طالبان حقیقت عرضه گردد.

امتناع معرفت کُنه ذات

معرفت به کُنه ذات الهی، به مثابه تلاش برای در بر گرفتن اقیانوسی بی‌کران در کوزه‌ای خاکی، امری محال است. این امتناع، ریشه در حقیقت قرآنی وَهُوَ الْمُحِيطُ بِكُلِّ شَيْءٍ (فصلت: ۵۴) دارد که خداوند را محیط به همه چیز معرفی می‌کند. هر ادعایی مبنی بر معرفت به کُنه ذات، به معنای احاطه بر حق است که با محدودیت مخلوق در تناقض است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این ادعا را ناآگاهانه می‌دانند و تأکید می‌ورزند که کُنه ذات، به‌عنوان حقیقت غیرمتعین الهی، از دسترس هرگونه معرفت بشری خارج است. این دیدگاه، با سنت عرفانی ابن‌عربی در تنزیه [مطلب حذف شد] : «و او به هر چیزی احاطه دارد.»

امتناع معرفت ذات به وجه خاص الهی

معرفت به ذات الهی به وجهی که خاص خود خداوند است، یعنی شناختی که خداوند از خود دارد، نیز محال است. این مرتبه، که در متن به «معرفة ذات على ما یخص به الحق» تعبیر شده، مستلزم آن است که سالک، ذات الهی را به همان شیوه‌ای بشناسد که حق خود را می‌شناسد. چنین ادعایی، به مثابه تلاش برای هم‌ترازی با بی‌نهایت، از سوی آیت‌الله نکونام قدس‌سره نادانی تلقی شده است. به تعبیری، اگر کسی بگوید «من خدا را بهتر از خدا می‌شناسم» یا «من خدا را مانند خدا می‌شناسم»، در گمراهی است، زیرا محدودیت مخلوق، مانع از چنین شناختی می‌شود.

درنگ: معرفت به کُنه ذات و وجه خاص الهی، به دلیل محدودیت مخلوق و بی‌نهایت بودن حق، غیرممکن است، اما معرفت ذات به طور عام، برای اولیای کامل و سالکان والامقام ممکن است.

بخش سوم: امکان معرفت ذات برای اولیا و سالکان

معرفت ذات برای محبوبین و محبّین عالین

معرفت به ذات الهی، به مثابه قله‌ای رفیع در مسیر سلوک، برای محبوبین (اولیای کامل) و به‌صورت محدود برای محبّین عالین (سالکان در مراتب کمال) ممکن است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این معرفت را سنگین‌ترین مرتبه عرفانی می‌دانند که تنها با رفع تعینات نفسانی و رسیدن به مرتبه لاتعین محقق می‌شود. این دیدگاه، با بیت حافظ «تو خود حجاب خودی، از میان برخیز» هم‌خوانی دارد که بر ضرورت زوال تعینات برای وصول به حقیقت تأکید می‌ورزد. محبوبین، که در اوج قرب الهی قرار دارند، و محبّین عالین، که در درجات کمال سیر می‌کنند، می‌توانند به این معرفت دست یابند، هرچند با مراتب متفاوت.

رفع اشکال امتناع معرفت ذات

برخی متکلمان و فلاسفه، به دلیل تعین‌دار بودن انسان و لاتعین بودن ذات الهی، معرفت ذات را غیرممکن می‌دانند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این اشکال را با تبیین رفع تعینات پاسخ می‌دهند. سالک، با محو هویت نفسانی، خود را به مرتبه لاتعین می‌رساند و به مثابه آینه‌ای صیقلی، مظهر ذات غیرمتعین می‌شود. این فرآیند، که در عرفان نظری به فنا فی‌الله تعبیر می‌شود، معرفت ذات را ممکن می‌سازد. این پاسخ، نه‌تنها شبهه متکلمان را دفع می‌کند، بلکه چارچوبی عرفانی برای فهم امکان وصول به ذات ارائه می‌دهد.

درنگ: رفع تعینات نفسانی، سالک را به مرتبه لاتعین می‌رساند، که در آن معرفت ذات الهی، نه به کُنه یا وجه خاص، بلکه به صورت عام، برای اولیا و سالکان ممکن می‌گردد.

بخش چهارم: معرفت صفات و افعال الهی

امکان معرفت صفات و افعال

معرفت به صفات الهی (مانند علم و قدرت) و افعال الهی (مانند خلق و رزق)، به مثابه دریچه‌هایی به سوی اقیانوس حقیقت، برای همه عرفا ممکن است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌ورزند که این معرفت، در مقایسه با معرفت ذات، در مرتبه‌ای نازل‌تر قرار دارد و مورد پذیرش عرفا و فلاسفه است. با این حال، متکلمان، به دلیل دیدگاه تنزیهی، تنها معرفت به افعال را ممکن دانسته و معرفت صفات را نفی می‌کنند. این اختلاف، ریشه در مبانی کلامی و عرفانی دارد و نشان‌دهنده محدودیت دیدگاه متکلمان در برابر عمق عرفانی و فلسفی است.

عدم وجود کُنه در صفات الهی

صفات الهی، به مثابه شعاع‌های نور از خورشید ذات، فاقد کُنه هستند، زیرا کُنه تنها به ذات الهی اختصاص دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره توضیح می‌دهند که صفات، به ذات ارجاع می‌شوند و دارای مراتب هستند، مانند مراتب علم الهی. این دیدگاه، که با فلسفه ملاصدرا هم‌راستاست، نشان می‌دهد که کُنه، به‌عنوان حقیقت غیرقابل دسترسی، تنها در مورد ذات مطرح است و صفات، به‌عنوان مظاهر ذات، فاقد چنین حقیقتی‌اند.

درنگ: معرفت به صفات و افعال الهی، برای عرفا و فلاسفه ممکن است، اما متکلمان، به دلیل محدودیت دیدگاه تنزیهی، تنها معرفت به افعال را می‌پذیرند.

بخش پنجم: نقد و تصحیح عبارات مخلوط

نقد اختلاط عبارات

عبارات مصباح الانس، به دلیل اختلاط میان مراتب معرفت کُنه ذات، معرفت ذات به وجه خاص، و معرفت ذات به طور عام، گاه به ابهام منجر شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این عبارات را «قاطی‌پاتی» توصیف کرده و بر ضرورت تصحیح و تنقیح آن‌ها تأکید می‌ورزند. این اختلاط، ناشی از نبود امکانات ویرایشی در متون قدیم است که فهم دقیق معارف عرفانی را دشوار ساخته است. این نقد، دعوتی است به بازنگری علمی متون، تا حقیقت الهی با وضوح بیشتری در دسترس طالبان قرار گیرد.

اهمیت تکمیل مطالعه مصباح الانس

مطالعه مصباح الانس، به مثابه کندوکاو در گنجینه‌ای ملکوتی، امری ضروری و معجزه‌آساست. این کتاب، که در کنار فصوص‌الحکم و تمهید القواعد جایگاهی والا دارد، با وجود دشواری‌های نگارشی، حاوی عباراتی عمیق و روحانی است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تکمیل این مطالعه را وظیفه‌ای عرفانی می‌دانند که به احیای معارف الهی کمک می‌کند. این تلاش، به مثابه بازسازی بنایی کهن، به نسل‌های آینده نوری از حقیقت هدیه می‌دهد.

درنگ: تصحیح عبارات مخلوط و تکمیل مطالعه مصباح الانس، به مثابه بازسازی گنجینه‌ای عرفانی، راه را برای فهم دقیق‌تر معارف الهی هموار می‌سازد.

بخش ششم: معرفت پس از فناء و استهلاک

معرفت رائحة الحق

معرفت به رائحة الحق، به مثابه عطر دل‌انگیزی که پس از محو کامل تعینات به مشام سالک می‌رسد، تنها پس از فنای کامل و استهلاک نفسانی ممکن است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این فرآیند را به «درب و داغان شدن» تشبیه می‌کنند، که نشان‌دهنده سختی‌های عظیم سلوک است. این معرفت، که با شهود ذات الهی همراه است، در مرتبه‌ای فراتر از سلوک عادی قرار دارد و با مفاهیم قونوی در باب فنا و بقای بالله هم‌خوانی دارد.

تمایز معرفت ممکن و غیرممکن

معرفت به ذات الهی به وجه خاص (یخص) و احاطه به ذات، به دلیل محدودیت مخلوق، غیرممکن است، اما معرفت ذات به طور عام، برای اولیا و محبوبین، از طریق رفع تعینات ممکن می‌شود. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تمایز را با ظرافت تبیین کرده و تأکید می‌ورزند که سالک، هرچند به شهود ذات می‌رسد، به کُنه یا وجه خاص الهی دست نمی‌یابد. این معرفت، به مثابه نوری است که سالک را در خود محو می‌کند، بدون آنکه او را به مقام الوهیت برساند.

درنگ: معرفت رائحة الحق، پس از فنای کامل و محو تعینات، به سالک ارزانی می‌شود، اما این معرفت، هرگز به کُنه یا وجه خاص الهی نمی‌رسد.

بخش هفتم: معرفت اولیا به اعیان ثابته

شناخت اعیان ثابته

اولیای کامل، که در مرتبه کمل الواصلین قرار دارند، به اعیان ثابته، یعنی وجودات علمی مخلوقات در علم الهی، به همان نحوی که در علم خداوند متعین‌اند، معرفت می‌یابند. این معرفت، که با آیه جَفَّ الْقَلَمُ بِمَا هُوَ كَائِنٌ هم‌خوانی دارد، نشان‌دهنده علم معصوم به «ما کان و ما یکون» است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این معرفت را در مرتبه واحدیت قرار داده و آن را از معرفت ذات متمایز می‌دانند.

نقد اختلاط حقایق علمی و حقيقة الحق

اختلاط میان حقایق علمی (اعیان ثابته) و حقيقة الحق (ذات الهی)، به ابهام در متن مصباح الانس منجر شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این اختلاط را ناشی از نبود ترتیب منطقی در عبارات می‌دانند. حقایق علمی، در مرتبه واحدیت قرار دارند، در حالی که حقيقة الحق به ذات الهی در مرتبه احدیت اشاره دارد. این نقد، بر ضرورت تفکیک دقیق مراتب وجود تأکید دارد و راه را برای فهمی منسجم‌تر هموار می‌سازد.

درنگ: اولیای کامل به اعیان ثابته، به‌عنوان وجودات علمی در علم الهی، معرفت می‌یابند، اما این معرفت از حقيقة الحق، که به ذات الهی اشاره دارد، متمایز است.

بخش هشتم: وارثان ارث نبوی و قرب الهی

وارثان ارث نبوی

وارثان ارث نبوی، که در مرتبه قرب بی‌نهایت قرار دارند، به معرفت ذات الهی به صورتی که خداوند خود را می‌شناسد، دست می‌یابند. این مرتبه، که با آیه دَنی فَتَدَلَّی فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنی (نجم: ۸-۹) تبیین می‌شود، نشان‌دهنده اوج قرب نبوی است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این قرب را فراتر از مفاهیم عادی فنا و سلوک دانسته و تأکید می‌ورزند که معصومین و اولیای کامل به این [مطلب حذف شد] : «سپس نزدیک شد و [فاصله‌اش] کمتر شد، تا اینکه به [حد] دو کمان یا کمتر رسید.»

تبیین آیه لیلة القدر

آیه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ و لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (قدر: ۱ و ۳) به عظمت بی‌نهایت لیلة القدر اشاره دارد که قابل اندازه‌گیری نیست. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این آیه را با آیه دَنی فَتَدَلَّی پیوند داده و تأکید می‌ورزند که خیر بی‌نهایت لیلة القدر، به مراتب قرب الهی اشاره دارد که فراتر از [مطلب حذف شد] : «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم… شب قدر از هزار ماه بهتر است.»

درنگ: وارثان ارث نبوی، در مرتبه قرب بی‌نهایت، به معرفت ذات الهی دست می‌یابند، که با آیات دَنی فَتَدَلَّی و لیلة القدر تبیین می‌شود.

بخش نهم: تصویرسازی عرفانی و محو سالک

تصویرسازی لاتعین

سالک، با رفع تعینات، به مرتبه لاتعین می‌رسد، که به مثابه محو شدن در انوار حق است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این فرآیند را با تشبیهات «شطرنجی شدن» و «تیغ تیغ شدن» به زیبایی تصویر کرده‌اند. این لاتعین، به معنای خدا شدن نیست، بلکه محو شدن در حق است، چنان‌که سالک خود را فدای حقیقت می‌کند و تنها حق باقی می‌ماند. این مفهوم، با عبارت «آن را که خبر شد خبری باز نیامد» هم‌خوانی دارد و نشان‌دهنده فنا فی‌الله است.

مثال کودک پابرهنه

آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با تمثیلی دل‌انگیز از کودکی که با وجود ثروت پدر، پابرهنه راه می‌رود، رضایت به محو شدن در برابر عظمت حق را به تصویر می‌کشند. این کودک، که به سادگی زندگی می‌کند، به مثابه سالکی است که تنها عظمت الهی را کافی می‌داند و خود را در برابر آن محو می‌بیند. این تمثیل، با مفهوم توکل و رضا در عرفان هم‌راستاست و نشان‌دهنده عمق معنوی سلوک است.

درنگ: سالک در مرتبه لاتعین، به مثابه شهری ویران، خود را فدای حق می‌کند تا تنها خدا به‌عنوان شهر آباد باقی بماند.

بخش دهم: نقد پیشینیان و ضرورت تصحیح متون

تلاش پیشینیان و قدردانی

پیشینیان، با وجود محدودیت‌های زمانه، به مثابه کاوشگرانی در تاریکی، تلاش‌های ارزشمندی در تدوین معارف عرفانی داشته‌اند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با استناد به سیوطی، این تلاش‌ها را ستوده و تأکید می‌ورزند که عبارات آن‌ها، به دلیل نبود امکانات ویرایشی، نیازمند تصحیح است. این نقد، نه به معنای انکار ارزش کار پیشینیان، بلکه دعوتی به بازسازی علمی متون برای نسل‌های آینده است.

ضرورت تصحیح متون عرفانی

تصحیح متون عرفانی، مانند مصباح الانس، به مثابه صیقل دادن گوهری گران‌بها، امری ضروری است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره بر لزوم مطالعه خط به خط و رفع اغلاط نگارشی و محتوایی تأکید می‌ورزند. این فرآیند، به احیای معارف عرفانی و انتقال آن به طالبان حقیقت کمک می‌کند، تا نوری از حقیقت در دسترس همگان قرار گیرد.

درنگ: تصحیح متون عرفانی، به‌عنوان وظیفه‌ای علمی و معنوی، به احیای معارف الهی و انتقال آن به نسل‌های آینده کمک می‌کند.

بخش یازدهم: عرفان محبّین و محبوبین

تمایز عرفان محبّین و محبوبین

عرفان حوزه‌های علمیه، عمدتاً عرفان محبّین است که به معرفت صفات و افعال محدود می‌شود. اما عرفان محبوبین، که به وصول به ذات الهی می‌رسد، نیازمند احیاست. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این تمایز را با ظرافت تبیین کرده و تأکید می‌ورزند که احیای عرفان محبوبین، به تحولی عظیم در حوزه‌های علمیه منجر می‌شود. این عرفان، به مثابه گلی شکوفا در باغ معرفت، سالک را به شهود ذات هدایت می‌کند.

مراتب احدیت و واحدیت

مراتب وجود، شامل احدیت (ذات غیرمتعین)، واحدیت (اسماء و صفات)، و مظاهر واحدیت (اعیان ثابته) است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این مراتب را چارچوبی برای فهم معرفت اولیا دانسته و توضیح می‌دهند که اولیای کامل، به اعیان ثابته در علم الهی معرفت می‌یابند، اما حقيقة الحق در مرتبه احدیت قرار دارد. این تبیین، با نظریه مراتب وجود در عرفان ابن‌عربی هم‌راستاست.

درنگ: عرفان محبوبین، که به معرفت ذات می‌رسد، فراتر از عرفان محبّین است و احیای آن، به تحول در معارف عرفانی منجر می‌شود.

بخش دوازدهم: روش تدریس و حفظ معارف عرفانی

روش تدریس نقادانه

روش تدریس آیت‌الله نکونام قدس‌سره، به مثابه کندوکاوی عمیق در معدن معرفت، بر تحلیل خط به خط و نقد دقیق متون استوار است. این روش، که با مطالعه دقیق کتب مانند لمعه همراه بوده، به پرورش طلاب عمیق و آگاه منجر شده است. مثال طلبه هندی، که با مطالعه دقیق و نقادانه به موفقیت‌های علمی و معنوی دست یافت، گواهی بر کارآمدی این روش است. این رویکرد، نه‌تنها معرفت را تعمیق می‌بخشد، بلکه مجتهدانی توانمند تربیت می‌کند.

نقد عدم ضبط درس‌ها

عدم ضبط درس‌های عرفانی، به مثابه از دست رفتن گنجینه‌ای بی‌بدیل، نتیجه فقدان امکانات در گذشته بوده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره از این امر ابراز تأسف کرده و تأکید می‌ورزند که این درس‌ها، اگر ثبت می‌شدند، اقیانوسی از علم را به ارمغان می‌آوردند. تلاش طلاب برای ضبط درس‌ها با هزینه‌های اندک، نشان‌دهنده تعهد آن‌ها به حفظ معارف است.

صفا و سخاوت طلاب

روابط طلاب، به‌ویژه طلبه هندی که با سخاوت و صفا با دیگران رفتار می‌کرد، به مثابه گلی در باغ معرفت، نشان‌دهنده اخلاق عرفانی است. این طلبه، که با توزیع موز و کمک به فقرا، پیوندهای معنوی را تقویت می‌کرد، نمونه‌ای از سلوک عرفانی در عمل است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این صفا را ستوده و آن را الگویی برای طلاب می‌دانند.

درنگ: روش تدریس نقادانه و حفظ معارف عرفانی، به همراه صفا و سخاوت طلاب، به تربیت نسلی آگاه و معنوی منجر می‌شود.

بخش سیزدهم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۱۹۴ مصباح الانس، به مثابه چراغی فروزان در مسیر معرفت الهی، مراتب معرفت ذات، صفات، و افعال را با دقتی عرفانی و فلسفی تبیین کرده است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقد عبارات مخلوط و ناسازگار، چارچوبی روشن برای فهم امکان و امتناع معرفت ارائه داده‌اند. معرفت کُنه ذات و وجه خاص الهی، به دلیل بی‌نهایت بودن حق، غیرممکن است، اما معرفت ذات به طور عام، برای اولیای کامل و سالکان والامقام، از طریق رفع تعینات و رسیدن به لاتعین، ممکن می‌گردد. این معرفت، که با فنای کامل و محو در انوار حق همراه است، سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که تنها حق به‌عنوان شهر آباد باقی می‌ماند.

آیات قرآن کریم، به‌ویژه دَنی فَتَدَلَّی فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنی و لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، به‌عنوان چراغ‌های هدایت، این مسیر را روشن می‌کنند. نقد پیشینیان، ضرورت تصحیح متون، و احیای عرفان محبوبین، از دیگر دستاوردهای این درس‌گفتار است که به تحول در معارف عرفانی کمک می‌کند. تمثیلات فاخر، مانند کودک پابرهنه و طلبه هندی، به غنای معنوی متن افزوده و درس‌های عرفانی را در قالبی دل‌انگیز ارائه کرده‌اند.

این بازنویسی، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به زبانی فاخر و آکادمیک، چارچوبی منسجم و جذاب برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان فراهم آورده است. امید است که این تلاش، به مثابه گامی در مسیر احیای معارف الهی، مورد پذیرش طالبان حقیقت قرار گیرد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معرفت به كنه ذات خدا چه حکمی دارد؟

2. طبق متن، معرفت ذات به چه معناست؟

3. متن درسگفتار چه گروهی را قادر به معرفت ذات می‌داند؟

4. بر اساس متن، متكلمين چه سطحی از معرفت را ممكن می‌دانند؟

5. طبق متن، اعيان ثابته در چه مرتبه‌ای قرار دارند؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که معرفت به كنه ذات خدا برای همه ممكن است.

7. طبق متن، معرفت ذات برای محبوبين و محبين عالين امكان‌پذیر است.

8. متن بیان می‌کند که متكلمين معرفت صفات را ممكن می‌دانند.

9. بر اساس متن، اعيان ثابته همان وجودات علمی مخلوقات در علم خداست.

10. متن درسگفتار معرفت ذات را برای فلاسفه و عرفا غیرممكن می‌داند.

11. تفاوت معرفت كنه ذات و معرفت ذات چیست؟

12. چرا معرفت به ذات خدا به شكل خاص او (يخص) محال است؟

13. متن چگونه مشكل تعين در معرفت ذات را حل می‌کند؟

14. اعيان ثابته در متن به چه معناست؟

15. چرا متكلمين فقط معرفت افعال را ممكن می‌دانند؟

پاسخنامه

1. محال است

2. شناخت ذات خدا بدون تعين

3. محبوبين و محبين عالين

4. معرفت افعال

5. واحديت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. معرفت كنه ذات شناخت كامل ذات خداست كه محال است، اما معرفت ذات شناخت ذات بدون تعين است كه برای محبوبين ممكن است.

12. زیرا این معرفت مستلزم احاطه به خدا است، در حالی كه خدا محيط به همه چیز است.

13. با برداشتن تعين از سالك، او مظهر لا تعين می‌شود و معرفت ذات برایش ممكن می‌گردد.

14. اعيان ثابته وجودات علمی مخلوقات در علم خدا هستند كه در مرتبه واحديت قرار دارند.

15. زیرا متكلمين معتقدند تنها افعال خدا مانند خلق قابل شناخت است، نه صفات یا ذات.