متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۵)
بخش یکم: تبیین حقیقت وجود و ظهور در پرتو عرفان شیعی
این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای به تاریخ ۱۲/۲/۱۳۹۲ هجری شمسی، به بررسی عمیق و تخصصی مفاهیم وجود، واجبالوجود، و رابطه میان خدا و مخلوقات از منظر عرفان شیعی میپردازد.
مقدمه
حقیقت وجود و چگونگی رابطه میان خالق و مخلوق، از دیرباز محور تأملات فلسفی و عرفانی بوده است. در این میان، عرفان شیعی با تکیه بر قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهمالسلام، رویکردی متمایز ارائه داده که از محدودیتهای کلامی و فلسفی سنتی فراتر میرود. درسگفتار حاضر، با تمرکز بر مفهوم وجود و ظهور، به نقد دیدگاههای فلسفی (مانند ابنسینا و ملاصدرا) و عرفانی (مانند ابنعربی) پرداخته و با تبیین مفهوم وحدت وجود از منظر شیعی، چارچوبی نوین و پیشرفته عرضه میکند. این چارچوب، مخلوقات را نه بهعنوان موجودات مستقل، بلکه بهمنزله ظهورات و تجلیات الهی میبیند که وجودشان قائم به وجود مطلق الهی است. این بخش، با بهرهگیری از استعارات و تمثیلات فاخر، به تبیین این مفاهیم پرداخته و با ارائه تحلیلهای تفصیلی، به دنبال تعمیق فهم مخاطب از حقیقت وجود و رابطه آن با خالق است.
| درنگ: عرفان شیعی، با تأکید بر وحدت وجود و ظهور، خدا را وجود مطلق و مخلوقات را تجلیات او میداند که فاقد ذات مستقلاند. این دیدگاه، از محدودیتهای فلسفه سنتی و عرفان کلاسیک فراتر رفته و معرفتی متعالیتر ارائه میدهد. |
تبیین ساختار سهگانه در بررسی وجود
در بررسی مفهوم وجود، سه رویکرد متمایز مورد توجه قرار گرفته است: دیدگاه فلاسفه، عرفا، و عرفان شیعی. فلاسفه، وجود را به واجبالوجود و ممکنالوجود تقسیم کرده و خدا را بهعنوان واجبالوجود، بخشی از وجود میدانند. عرفا، با تأکید بر وحدت وجود، تنها خدا را دارای حقیقت وجودی دانسته و مخلوقات را فاقد حقیقت یا صرف توهم میشمارند. اما عرفان شیعی، با ارائه دیدگاهی نوین، خدا را وجود مطلق و مخلوقات را ظهورات و تجلیات این وجود میداند. این ساختار سهگانه، چارچوبی تطبیقی برای فهم تفاوتهای بنیادین در این رویکردها فراهم میآورد. برای مثال، همانگونه که قالیای بافتهشده از پشم، هم قالی است و هم پشم، و هم دارای گلوبوته، مخلوقات نیز در عین ظهور بودن، تجلی وجود الهیاند که هویتشان قائم به اوست.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یکتا») بر وحدت ذاتی خدا تأکید دارد و نشان میدهد که وجود الهی، یکپارچه و غیرمرکب است. این آیه، مبنای دیدگاه عرفان شیعی در تبیین وحدت وجود است که هرگونه تقسیمبندی وجود به واجب و ممکن را نفی میکند.
نقد دیدگاههای سنتی و برتری عرفان شیعی
عرفان شیعی، با بهرهگیری از منابع اصیل قرآنی و روایی، از دیدگاههای فلسفی و عرفانی سنتی پیشی گرفته و به تبیینی پیشرفتهتر از حقیقت وجود دست یافته است. فلاسفه، با تقسیم وجود به واجب و ممکن، خدا را بهعنوان بخشی از وجود محدود کردهاند. عرفای سنتی نیز با انکار حقیقت مخلوقات، آنها را بهعنوان توهم یا عدم معرفی کردهاند. اما عرفان شیعی، با تأکید بر اینکه مخلوقات ظهورات الهیاند، نه تنها حقیقت وجودی آنها را تأیید میکند، بلکه رابطهای عمیق و معنادار میان خالق و مخلوق برقرار میسازد. این دیدگاه، همانند نوری که از خورشید ساطع شده و در عین وابستگی به آن، هویت خاص خود را دارد، مخلوقات را تجلیات وجود الهی میبیند که قائم به او هستند.
بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «در دست اوست مهار هر چیز») گواهی بر این است که تمامی مخلوقات، قائم به وجود الهی بوده و هیچ استقلالی از خود ندارند.
نقد مفهوم واجبالوجود در فلسفه
مفهوم واجبالوجود در فلسفه سنتی، بهویژه در آرای ابنسینا، خدا را بهعنوان بخشی از وجود معرفی میکند که در برابر ممکنالوجود قرار میگیرد. این تقسیمبندی، وجود الهی را محدود به یک مقوله خاص کرده و از حقیقت مطلق آن میکاهد. عرفان شیعی، این دیدگاه را نقد کرده و خدا را وجود مطلق میداند که فراتر از هرگونه تقسیمبندی است. همانگونه که اقیانوسی بیکران، تمامی امواج را در بر میگیرد بدون آنکه به اجزای آن تقسیم شود، خدا نیز وجودی یکپارچه است که تمامی مخلوقات، ظهورات او هستند.
نقد دیدگاه عرفای سنتی درباره وجود
عرفای سنتی، بهویژه در مکتب وحدت وجود ابنعربی، معتقدند که تنها خدا دارای حقیقت وجودی است و مخلوقات، فاقد حقیقت و صرفاً توهماند. این دیدگاه، با نادیده گرفتن حقیقت ظهوری مخلوقات، به نوعی نیستانگاری منجر میشود. عرفان شیعی، این رویکرد را اصلاح کرده و مخلوقات را ظهورات الهی میداند که در عین فقدان ذات مستقل، دارای حقیقت ظهوریاند. این دیدگاه، مانند انعکاس نور در آینههای متعدد، مخلوقات را مظاهر وجود الهی میبیند که هویتشان وابسته به اوست.
فَإِنَّمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست») بر حضور وجه الهی در تمامی مخلوقات دلالت دارد و نشان میدهد که مخلوقات، مظاهر فعل الهیاند.
| درنگ: مخلوقات، ظهورات وجود الهیاند که فاقد ذات مستقل بوده، اما دارای حقیقت ظهوری هستند. این دیدگاه، با نفی نیستانگاری عرفای سنتی، رابطهای عمیق میان خالق و مخلوق برقرار میسازد. |
تبیین دیدگاه نوین: خدا وجود و خلق ظهور
در عرفان شیعی، خدا بهعنوان وجود مطلق و مخلوقات بهعنوان ظهورات این وجود معرفی میشوند. این دیدگاه، مخلوقات را فاقد ذات مستقل، اما قائم به وجود الهی میداند. همانگونه که سایهای از جسم جدا نیست، اما خود جسم نیست، مخلوقات نیز ظهورات فعل الهیاند که وجودشان وابسته به اوست. این تبیین، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه دوگانگی میان خالق و مخلوق را نفی کرده و رابطهای وجودی و پویا میان آنها برقرار میسازد.
تمایز میان خدا و مخلوقات
تفاوت بنیادین میان خدا و مخلوقات در ذات و فعل نهفته است. خدا دارای ذات و فعل است، درحالیکه مخلوقات صرفاً فعل الهیاند و فاقد ذات مستقل. این تمایز، مانند تفاوت میان خورشید و پرتوهای آن است: خورشید هم منبع نور است و هم خود نور، اما پرتوها تنها جلوهای از نور خورشیدند. مخلوقات، بهعنوان افعال الهی، قائم به وجود او هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند.
تبیین مفهوم ظهور و بروز
ظهور، به معنای تجلی عام وجود الهی در تمامی مخلوقات است، درحالیکه بروز، به مصادیق خاص این تجلی اشاره دارد. برای مثال، انسان، حیوان، یا اشیاء، همگی ظهورات الهیاند، اما هر یک بهصورت خاصی (بروز) تجلی یافتهاند. این تمایز، مانند تفاوت میان اقیانوس و امواج آن است: اقیانوس، کلیت وجود است و امواج، مصادیق خاص آن. هر بروز، ظهوری است، اما هر ظهور لزوماً بروز خاص نیست.
نقد وحدت وجود فلسفی
وحدت وجود در فلسفه، بهویژه در آرای ملاصدرا، وجود را به واجب و ممکن تقسیم میکند و اصالت را به وجود میدهد. این دیدگاه، با تأکید بر ماهیت، از حقیقت وجود الهی فاصله میگیرد. عرفان شیعی، این تقسیمبندی را نادرست دانسته و معتقد است که تنها یک حقیقت وجود (خداوند) وجود دارد و مخلوقات، تعینات این حقیقتاند. همانگونه که رودخانهای واحد، در مسیرهای مختلف جاری میشود، وجود الهی نیز در تعینات گوناگون ظهور مییابد.
رد مفهوم ماهیت
مفهوم ماهیت در فلسفه سنتی، بهعنوان هویت یا چیستی اشیاء، از وجود جدا انگاشته شده است. عرفان شیعی، این مفهوم را نادرست دانسته و ماهیت را همان وجود میداند. بر اساس روایت امام صادق علیهالسلام در اصول کافی، ماهیت به معنای هویت و هستی است، نه مفهومی مستقل. این دیدگاه، مانند یکی دانستن جوهر آب و موجهای آن، هرگونه جدایی میان وجود و ماهیت را نفی میکند.
تبیین حقیقت وجود از منظر شیعی
حقیقت وجود، از منظر عرفان شیعی، فراتر از ادراک انسانی است. روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام که میفرماید: «ما لك و الحقيقة» (تو را چه به حقیقت)، بر محدودیت معرفت بشری در برابر ذات الهی تأکید دارد. این حقیقت، مانند قلهای رفیع است که انسان تنها میتواند به سوی آن نظر افکند، اما هرگز به تمامی آن دست نیابد.
| درنگ: حقیقت وجود الهی، فراتر از ادراک انسانی است و مخلوقات، تنها بهعنوان ظهورات این حقیقت، قائم به وجود او هستند. |
نقد تعریفهای سنتی از خدا
تعریفهایی که خدا را تنها وجود دانسته و مخلوقات را باطل یا فاقد حقیقت میشمارند، از منظر عرفان شیعی نادرستاند. این دیدگاه، با انکار حقیقت ظهوری مخلوقات، به نوعی نیستانگاری منجر میشود. عرفان شیعی، مخلوقات را ظهورات الهی میداند که در عین وابستگی به خدا، دارای حقیقت ظهوریاند. این دیدگاه، مانند انعکاس نور در آینه، مخلوقات را جلوههای وجود الهی میبیند.
نقد مفهوم ماهیت در فلسفه
مفهوم ماهیت، بهعنوان امری جدا از وجود، در فلسفه سنتی مورد نقد عرفان شیعی قرار گرفته است. این دیدگاه، با یکی دانستن ماهیت و وجود، هرگونه دوگانگی را نفی میکند. همانگونه که جوهر آب و موجهای آن یکی است، وجود و ماهیت نیز در حقیقت الهی متحدند.
نقد استدلالهای فلسفی درباره وجود
استدلالهای فلسفی که وجود غیرمجعول را واجب میدانند، به نتایج پارادوکسیکال منجر میشوند. عرفان شیعی، با رد این استدلالها، تأکید دارد که مخلوقات، ظهورات الهیاند و نه موجودات مستقل. این دیدگاه، مانند نفی استقلال سایه از جسم، هرگونه استدلال مبتنی بر جعل یا خلق مستقل را نادرست میداند.
تبیین وحدت ذاتی خدا
وحدت ذاتی خدا، به معنای فقدان هرگونه ترکیب یا قید در ذات الهی است. خدا، وجودی مطلق و غیرمرکب است که فراتر از هرگونه تعریف یا محدودیت قرار دارد. این وحدت، مانند اقیانوسی بیکران است که هیچ مرزی آن را محدود نمیکند.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یکتا») بر این وحدت ذاتی تأکید دارد و هرگونه ترکیب یا قید را از ذات الهی نفی میکند.
رد مفهوم عدم
مفهوم عدم، بهعنوان چیزی غیرواقعی، در عرفان شیعی رد شده است. مخلوقات، ظهورات الهیاند و نه عدم. همانگونه که سایهای از جسم جدا نیست، مخلوقات نیز قائم به وجود الهیاند و هیچگاه به عدم محض تبدیل نمیشوند.
كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است») بر بقای وجه الهی و عدم نابودی کامل مخلوقات تأکید دارد.
تبیین اطلاق الهی
خدا، مطلق است و فراتر از هرگونه قید یا مفهوم، از جمله اطلاق تام. اطلاق، مفهومی فلسفی است که خود نوعی قید به شمار میرود، اما خدا، مطلق بیقید است. این حقیقت، مانند آسمانی بیکران است که هیچ ابر یا مرزی آن را محدود نمیکند.
نقد صفات نسبی و اسمی
صفات نسبی و اسمی (مانند رحمان و رحیم)، تعینات الهیاند که نشانهای از ذات غیرمتعین خدا هستند. این صفات، مانند رنگهای منعکسشده در منشور، جلوههای ذات الهیاند که در مخلوقات ظهور مییابند.
تبیین تعینات الهی
تعینات الهی (مانند علم، قدرت، و رحمت) نشانهای از ذات غیرمتعین خدا هستند، اما خود دلیل بر وجود تعین در خدا نیستند. این تعینات، مانند شاخههای درختی تنومند، از ذات الهی نشأت گرفتهاند، اما ذات خدا فراتر از هر تعینی است.
خلقت مخلوقات با تعینات الهی
مخلوقات، با تعینات الهی (مانند علم، قدرت، و رحمت) آفریده شدهاند. خدا، بهعنوان مبدأ این تعینات، خود غیرمتعین است. این خلقت، مانند ریختن آب از جامی زرین به جامهای گوناگون است که هر یک جلوهای از همان آب را نشان میدهند.
فَإِنَّمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست») بر حضور وجه الهی در تمامی مخلوقات تأکید دارد.
| درنگ: مخلوقات، با تعینات الهی آفریده شدهاند و خدا، بهعنوان مبدأ این تعینات، خود غیرمتعین است. این دیدگاه، رابطهای وجودی میان خالق و مخلوق برقرار میسازد. |
تبیین معرفت و حقیقت
معرفت، امری انسانی است که به درک نسبی انسان از خدا اشاره دارد، اما حقیقت الهی، فراتر از ادراک بشری است. این تمایز، مانند تفاوت میان دیدن سایهای از خورشید و خود خورشید است. معرفت، از طریق شهود و معرفت قلبی ممکن میشود، اما حقیقت ذات الهی، غیرقابل دسترسی کامل است.
تبیین ظهورات الهی در مخلوقات
مخلوقات، بهعنوان تجلیات و ظهورات الهی، از ذات او نشأت گرفتهاند و فاقد استقلال وجودیاند. همانگونه که قطرات باران از ابر جدا نیستند، مخلوقات نیز قائم به وجود الهیاند و هویتشان در او ریشه دارد.
نقد خداپرستی بدون عشق به مخلوقات
خداپرستی واقعی، در عشق و محبت به مخلوقات تجلی مییابد، زیرا مخلوقات، ظهورات الهیاند. همانگونه که محبت به شاخههای درخت، محبت به خود درخت است، عشق به مخلوقات نیز نشانهای از خداپرستی است. روایات شیعی، دیدار با مؤمن را مانند دیدار خدا در عرش دانسته و بر اهمیت محبت به بندگان تأکید دارند.
تبیین عشق به مخلوقات بهعنوان خداپرستی
محبت به مخلوقات، از دریا و کوه گرفته تا انسان و حیوان، معادل خداپرستی است، زیرا همه اینها مظاهر خدا هستند. این دیدگاه، مانند دیدن چهرهای واحد در آینههای گوناگون، تمامی مخلوقات را جلوههای وجود الهی میبیند.
فَإِنَّمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست») بر این حضور الهی در همه مخلوقات تأکید دارد.
نقد خداپرستی ظاهری
خداپرستی ظاهری، که بدون محبت به مخلوقات و با رفتار ناعادلانه همراه است، نادرست است. ایمان واقعی، در رفتار محبتآمیز و عادلانه با بندگان خدا آشکار میشود. این دیدگاه، مانند کوزهای خالی است که تنها ظاهر آن زیباست، اما از محتوا تهی است.
تبیین مخلوقات بهعنوان تجلیات الهی
مخلوقات، بهعنوان تجلیات، تعینات، و اسمای الهی، وجودشان وابسته به خداست. این دیدگاه، مانند انعکاس نور در آینههای بیشمار، مخلوقات را مظاهر اسما و صفات الهی میداند.
تبیین سجده بهعنوان نشانه خضوع
سجده، نماد خضوع انسان در برابر خداست که در آن، مغز، بهعنوان کاملترین عضو، در برابر خاک قرار میگیرد. این عمل، مانند فرو نهادن تاجی گرانقدر در برابر پادشاهی عظیم، نشانه تسلیم کامل است.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ [مطلب حذف شد] : «و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید») سجده را نشانه خضوع میداند.
تبیین کعبه بهعنوان مظهر الهی
کعبه، بهعنوان مظهری از خدا، مورد احترام است و محبت به آن، محبت به خداست. این دیدگاه، مانند احترام به خانهای که نشان از صاحب آن دارد، کعبه را جلوهای از حضور الهی میبیند.
وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ [مطلب حذف شد] : «و باید گرد خانه کهن طواف کنند») طواف کعبه را عبادت خدا میداند.
نقد مفهوم عدم در جوشن کبیر
مفهوم خلق از عدم در دعای جوشن کبیر، به معنای خلق از چیزی غیر از خدا نیست. خدا، از خودش خلق کرده و عدم، مفهومی غیرواقعی است. این دیدگاه، مانند نقاشیای است که از ذهن نقاش برمیخیزد، نه از مادهای خارجی.
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [مطلب حذف شد] : «پدیدآورنده آسمانها و زمین») خدا را خالقی بینیاز از ماده اولیه میداند.
تبیین فنا و عدم
فنا، به معنای تغییر مرتبه تعین است، نه نابودی کامل. مخلوقات، از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میشوند و عدم، مفهومی غیرواقعی است. این دیدگاه، مانند تبدیل دانه به نهال و سپس به درخت است که هر مرحله، جلوهای جدید از وجود است.
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ [مطلب حذف شد] : «هر که بر آن است نابودشدنی است») بر تغییر و تحول مخلوقات تأکید دارد.
تبیین مخلوقات بهعنوان خدا روی زمین
مخلوقات، بهعنوان مظاهر خدا روی زمین، شایسته محبت و احتراماند. محبت به آنها، محبت به خداست. این دیدگاه، مانند دیدن جلوههای یک گوهر در تکههای شکسته آن است که هر تکه، نشانی از اصل دارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین حقیقت وجود و ظهور از منظر عرفان شیعی، به نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی سنتی پرداخته و چارچوبی نوین ارائه کرده است. خدا، بهعنوان وجود مطلق، و مخلوقات، بهعنوان ظهورات این وجود، در رابطهای وجودی و پویا قرار دارند. آیات قرآن کریم، مانند فَإِنَّمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، بر حضور الهی در تمامی مخلوقات تأکید دارند. عرفان شیعی، با تأکید بر محبت به مخلوقات بهعنوان نشانه خداپرستی، راهی عملی برای تعالی معنوی ارائه میدهد.
| با نظارت صادق خادمی |