در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 196

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۶)

مقدمه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و آکادمیک از درس‌گفتار شماره ۱۹۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، برگرفته از شرح عرفانی و فلسفی کتاب شریف مصباح الانس است که در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ هجری شمسی ارائه شده است. این درس‌گفتار، با محوریت تبیین مفاهیم عمیق معرفت و حقیقت در باب ذات باری‌تعالی، تعینات الهی، و رابطه میان خالق و مخلوق، به کاوش در تمایز میان شناخت بشری و حقیقت ذاتی خداوند، چیستی تعینات خلقی و حقی، و جایگاه مخلوقات به‌عنوان تجلیات الهی می‌پردازد. افزون بر این، نقدهایی عمیق بر فرهنگ دینی و رفتارهای اجتماعی ارائه می‌دهد که دعوتی است به سوی اصلاح و تعالی معنوی.

بخش نخست: تبیین معرفت و حقیقت در عرفان اسلامی

تمایز معرفت بشری و حقیقت الهی

در عرفان اسلامی، دو مقوله بنیادین معرفت و حقیقت از یکدیگر متمایزند. معرفت، به شناخت انسان از ذات باری‌تعالی مربوط است و به ظرفیت ادراکی او وابسته می‌ماند، حال آنکه حقیقت، به ذات و افعال الهی اشاره دارد که مستقل از آگاهی یا ناآگاهی بشر وجود دارد. این تمایز، مبنای فهم عرفانی رابطه میان انسان و خداست. به‌سان تمثیلی، انسانی را بنگرید که در سایه‌سار درختی نشسته و دیگری را می‌بیند که در راه است. مشاهده او از حرکت، معرفت است که در ذهنش شکل می‌گیرد، اما خود حرکت آن رهرو، حقیقتی است مستقل از نگاه ناظر. در قیاس با حق‌تعالی، شناخت ما از او معرفت است، اما ذات و فعل او، حقیقت.

درنگ: معرفت، شناخت محدود بشری است که به ظرفیت ادراکی انسان وابسته است، اما حقیقت، ذات و افعال الهی است که مستقل از آگاهی بشر وجود دارد.

دو اصل عرفانی: معرفت و حقیقت

عرفان اسلامی بر دو اصل استوار است: معرفت و حقیقت. اصل معرفت، به میزان قرب یا دوری انسان از حق‌تعالی بستگی دارد و درجات آن به تلاش و سلوک عارف وابسته است. حقیقت اما، ذات غنی و بی‌نیاز الهی است که از هرگونه ادراک بشری مستغنی است. این اصل، خلقت عالم و تدبیر آن را در بر می‌گیرد، چه انسان آن را بشناسد و چه نشناسد. به‌سان نوری که از خورشید ساطع می‌شود و زمین را روشن می‌کند، حقیقت الهی، بی‌نیاز از نگاه آدمی، هستی را فرا می‌گیرد.

استقلال حقیقت الهی

حقیقت ذات باری‌تعالی، از معرفت بشر مستقل است. خلقت عالم، با تمامی عظمت و نظمش، گواهی بر این استقلال می‌دهد. خداوند، چه شناخته شود و چه ناشناخته بماند، خالق و رب‌العالمین است. این دیدگاه، بر استغنای ذاتی حق‌تعالی تأکید دارد و انسان را به تواضع در برابر عظمت الهی فرا می‌خواند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین تمایز معرفت و حقیقت، بر این نکته تأکید کرد که شناخت بشری، هرچند ارزشمند، محدود به ظرفیت ادراکی انسان است، در حالی که حقیقت الهی، بی‌کران و مستقل از ادراک آدمی است. این تمایز، شالوده فهم عرفانی رابطه انسان و خدا را تشکیل می‌دهد و راه را برای کاوش در تعینات الهی و تجلیات خلقت هموار می‌سازد.

بخش دوم: تعینات الهی و خلقی

چیستی تعین و تنزل صفات

تعین، قیدی است که ذات بی‌قید الهی را در قالب اسماء و صفات متجلی می‌سازد. این تعین، از مرتبه غنای ذاتی به مرتبه نسبی و اسمایی تنزل می‌یابد. به‌سان رودی که از سرچشمه‌ای زلال جاری می‌شود و در مسیر خود شاخه‌هایی می‌یابد، ذات الهی در مراتب احدیت و واحدیت، تعین می‌یابد. احدیت، مرتبه ذات بدون لحاظ صفات، و واحدیت، مرتبه ذات با لحاظ صفات است. هر دو، تعیناتی حقی‌اند که ظهورات عالم را ممکن می‌سازند.

تمایز تعینات خلقی و حقی

تعینات به دو گونه‌اند: خلقی و حقی. تعینات خلقی، از پایین به بالاست و به محدودیت‌ها و وابستگی‌های مخلوقات اشاره دارد. مثالی از این تعین، تهیه شامی است که به تلاش‌های متعدد و مواد گوناگون وابسته است. اما تعینات حقی، از بالا به پایین است و تجلی ذات الهی را در بر می‌گیرد که بی‌نقص و خودکفاست. این تعینات، مانند نوری است که از آفتاب ساطع می‌شود و بی‌نیاز از واسطه، همه‌چیز را روشن می‌کند.

درنگ: تعینات خلقی، محدود و وابسته به عوامل خارجی‌اند، در حالی که تعینات حقی، تجلیات بی‌نقص و خودکفای ذات الهی‌اند.

تجلی الهی به‌جای خلقت مادی

خلقت الهی، نه ترکیب مواد مادی، بلکه تجلی مستقیم ذات باری‌تعالی است. خداوند، برخلاف انسان که برای ساختن به مواد خارجی نیاز دارد، خود تجلی کرده و موجودات را پدید آورده است. این تجلی، مانند آینه‌ای است که تصویر خورشید را در خود منعکس می‌کند، بی‌آنکه خورشید را در خود محدود سازد.

مخلوقات به‌عنوان ظهورات الهی

تمامی مخلوقات، ظهورات و تجلیات ذات الهی‌اند. انسان، حیوان، و حتی کوچک‌ترین ذره، مظهر اسماء و صفات الهی است. به‌سان قطعات شکسته‌ای از شیشه‌ای عظیم، هر مخلوق، جلوه‌ای از ذات کامل الهی را در خود دارد، هرچند ذات او را به تمامی دربرنمی‌گیرد. این دیدگاه، عظمت خلقت را نشان می‌دهد و انسان را به تأمل در تجلیات الهی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با کاوش در مفهوم تعینات، بر تمایز میان تعینات خلقی و حقی تأکید کرد. تعینات خلقی، محدود و ناقص‌اند، در حالی که تعینات حقی، تجلیات کامل ذات الهی‌اند. مخلوقات، به‌عنوان ظهورات الهی، مظهر اسماء و صفات حق‌تعالی‌اند و این دیدگاه، بنیانی است برای فهم عرفانی خلقت و رابطه آن با خالق.

بخش سوم: علم و حرکت الهی

علم الهی و عدم نقصان آن

علم الهی، بی‌کران و بی‌نقص است. برخلاف علم انسانی که با انتقال ممکن است کاهش یابد، علم الهی با افاضه به مخلوقات، هیچ‌گاه کم نمی‌شود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
«لاَ يَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ» (سبأ: ۳)، به : «وزن ذره‌ای از علم او پنهان نمی‌ماند.» این آیه، بر احاطه کامل و بی‌نقص علم الهی گواهی می‌دهد.

حرکت وجودی خداوند

خداوند، دائم‌الحرکة است، اما این حرکت، نه از قوه به فعل، بلکه وجودی و صدوری است. برخلاف حرکت مادی که نقصان می‌آورد، حرکت الهی، صدور وجود از ذات است که بی‌محدودیت رخ می‌دهد. قرآن کریم می‌فرماید: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹)، به : «هر روز او در کاری است.» این آیه، بر پویایی و فعالیت مستمر الهی دلالت دارد.

درنگ: حرکت الهی، وجودی و صدوری است و برخلاف حرکت مادی، هیچ نقصانی در آن راه ندارد.

دائم‌الخلق و دائم‌العنایة بودن خداوند

خداوند، پیوسته در حال خلق و عنایت است. این فعالیت مستمر، نشانه کمال ذاتی اوست که بی‌نیاز از هرگونه واسطه، عالم را تدبیر می‌کند. به‌سان چشمه‌ای که بی‌وقفه می‌جوشد، ذات الهی، وجود را به مخلوقات افاضه می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین علم و حرکت الهی، بر بی‌نقصی و پویایی ذات باری‌تعالی تأکید کرد. علم الهی، جامع و بی‌کران است و حرکت او، وجودی و بی‌نقص. این ویژگی‌ها، خداوند را به‌عنوان خالق و مدبر عالم، متمایز از هر موجودی می‌سازد.

بخش چهارم: رابطه انسان و خدا در آیینه تجلیات

انسان به‌عنوان مظهر صفات الهی

انسان، به‌عنوان تجلی الهی، مظهر تمامی صفات حق‌تعالی است. علم، قدرت، جمال، و جلال الهی، در او به‌صورت ظهوری متجلی است، هرچند این صفات در انسان، وابسته و غیرذاتی‌اند. به‌سان آینه‌ای که تصویر خورشید را منعکس می‌کند، انسان، بازتاب صفات الهی است، اما ذات او نیست.

جامعیت صفات در هر مخلوق

حتی کوچک‌ترین مخلوق، مانند یک سلول یا ذره، مظهر تمامی صفات الهی است. این جامعیت، عظمت خلقت را نشان می‌دهد. به‌سان قطره‌ای که اقیانوس را در خود نهان دارد، هر ذره، جلوه‌ای از کل صفات الهی است.

درنگ: هر مخلوق، از کوچک‌ترین ذره تا انسان، مظهر تمامی اسماء و صفات الهی است، اما در مراتب متفاوت.

محدودیت ادراک بشری

ادراک انسان، به دلیل محدودیت‌های حسی، قادر به درک تمامی تجلیات الهی نیست. به‌سان نوری که در نانوایی سنگکی، موجودات ریز را آشکار می‌کند، معرفت و کمال عرفانی، امکان دیدن حقیقت را فراهم می‌سازد. این محدودیت، انسان را به سلوک و معرفت دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر جایگاه انسان و سایر مخلوقات به‌عنوان مظاهر الهی، بر جامعیت صفات الهی در خلقت و محدودیت ادراک بشری گواهی داد. این دیدگاه، انسان را به سوی معرفت و کمال عرفانی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: نقد فرهنگ دینی و دعوت به محبت

نقد رفتارهای ظالمانه

درس‌گفتار، با نقدی عمیق بر فرهنگ دینی سطحی، به تناقض میان احترام به کعبه و آزار مؤمن اشاره می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵)، به : «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست.» این آیه، بر حضور فراگیر وجه الله در تمامی مخلوقات تأکید دارد. آزار مؤمن، که برتر از کعبه است، نقض این حقیقت است.

محبت به مخلوقات به‌عنوان تجلی الهی

محبت به مخلوقات، به‌ویژه سادات و مؤمنان، محبت به تجلیات الهی است. این محبت، مشروط بر آن است که مخلوقات، مستقل از خدا پرستیده نشوند. به‌سان گلی که در باغ الهی می‌روید، هر مخلوق، جلوه‌ای از خداست که شایسته محبت است.

درنگ: محبت به مخلوقات، اگر به‌عنوان تجلیات الهی باشد، راهی به سوی قرب الهی است، اما پرستش مستقل آن‌ها، شرك است.

نقد فتاوای ظلم‌پذیر

نقد فتاوایی که ظلم را کفر نمی‌شمرند، از برجسته‌ترین نکات این درس‌گفتار است. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ» (آل عمران: ۱۱۲)، به : «همانا کسانی که آیات خدا را تکذیب کردند.» ظلم، به تکذیب آیات الهی می‌انجامد و کفر استمراری است. این نقد، به اصلاح فرهنگ دینی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد رفتارهای ظالمانه و فتاوای نادرست، بر ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و ترویج محبت به مخلوقات به‌عنوان تجلیات الهی تأکید کرد. این دعوت، راهی به سوی زندگی عارفانه و محبت‌محور است.

نتیجه‌گیری نهایی

این کتاب، با تدوین درس‌گفتار شماره ۱۹۶ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عرفانی و فلسفی مفاهیم معرفت، حقیقت، تعینات الهی، و رابطه انسان با خدا پرداخت. تمایز معرفت و حقیقت، تعینات خلقی و حقی، و جایگاه مخلوقات به‌عنوان تجلیات الهی، شالوده این اثر را تشکیل می‌دهد. نقدهای اجتماعی و دعوت به محبت، این درس‌گفتار را به منبعی ارزشمند برای اصلاح فرهنگ دینی و ترویج زندگی عارفانه تبدیل کرده است. تمثیلات و آیات قرآنی، مفاهیم پیچیده را ملموس ساخته و متن را برای پژوهشگران و متخصصان، غنی و جذاب کرده است. این اثر، دعوتی است به تأمل در عظمت خلقت و سلوک به سوی حق‌تعالی.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، دو اصل اساسی در عرفان کدامند؟

2. طبق متن، تعینات خلقی به چه معناست؟

3. بر اساس متن، چرا خدا در خلقت نیاز به تهیه مواد ندارد؟

4. متن درسگفتار تعینات الهی را چگونه توصیف می‌کند؟

5. طبق متن، چرا وحدت خدا با وحدت انسانی متفاوت است؟

6. بر اساس متن، مخلوقات ذات ندارند و فعل خدا هستند.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که خدا در خلقت خود از مواد خارجی استفاده می‌کند.

8. طبق متن، تعینات الهی نقص در ذات خدا ایجاد می‌کنند.

9. متن درسگفتار اشاره می‌کند که تمام صفات الهی در یک سلول موجود است.

10. بر اساس متن، حرکت خدا از قوه به فعل است مانند حرکت انسانی.

11. تفاوت اصلی بین تعینات خلقی و تعینات حقی چیست؟

12. چرا متن درسگفتار خدا را دائم الحرکة می‌داند؟

13. طبق متن، چرا مخلوقات فاقد ذات هستند؟

14. چرا متن درسگفتار معتقد است که خدا در خلقت چیزی کم نمی‌کند؟

15. تفاوت اصلی بین معرفت و حقیقت در عرفان چیست؟

پاسخنامه

1. معرفت و حقیقت

2. تعیناتی که از ترکیب عوامل خارجی به وجود می‌آید

3. چون خلقت خدا از تجلی ذاتش است

4. تعیناتی که از بالا به پایین و حقیقی است

5. چون وحدت خدا ذاتی و به نفس ذاتش است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تعینات خلقی از ترکیب عوامل خارجی و وابسته به ماهیت است، اما تعینات حقی از تجلی ذات خدا و از بالا به پایین است.

12. زیرا خدا دارای حرکت وجودی و ایجادی است، نه حرکت قوه به فعل مانند مخلوقات.

13. چون مخلوقات فعل و تجلیات الهی هستند و ذات تنها مختص خداست.

14. زیرا خلقت خدا از تجلی ذاتش است و مانند علم، با دادن چیزی از او کم نمی‌شود.

15. معرفت به شناخت انسان از خدا مربوط است، اما حقیقت به ذات و وجود خدا بدون وابستگی به شناخت انسان اشاره دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده