متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۰)
دیباچه
این اثر، بازنویسی و تدوینی فاخر و علمی از درسگفتار شماره ۲۰۰ کتاب شریف مصباح الانس است که با تاریخ ۲۷/۲/۱۳۹۲ هجری شمسی توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره ارائه شده است. این درسگفتار، با محوریت نقد مفاهیم سنتی حدوث و قدم عالم، و با رویکردی عرفانی-فلسفی، به تبیین نظریهای بدیع در باب وحدت وجود و ظهورات دائمی فیض الهی میپردازد.
بخش نخست: نقد مفاهیم سنتی حدوث و قدم
شمول تکوین الهی بر کل هستی
در دیدگاه اهل حکمت و در مقام تحقیق، تکوین الهی، چونان دریایی بیکران، تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد. این شمول، از مجردات عقلانی تا موجودات مادی، گواهی بر گستردگی فیض حق تعالی است. تکوین، نه تنها به خلقت آغازین اشاره دارد، بلکه به جریان مستمر آفرینش در تمامی مراتب هستی دلالت میکند. این دیدگاه، زمینهساز نقد تقسیمبندیهای سنتی مخلوقات است که در ادامه بررسی میشود.
درنگ: تکوین الهی، چونان نوری فراگیر، همه مراتب وجود را در بر میگیرد و هیچ موجودی از فیض خلقت او مستثنی نیست. |
این شمول، با آیه شریفه «وَهُوَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ» (فصلت: ۵۴) («و او به هر چیزی احاطه دارد» – ) همخوانی دارد و بر احاطه کامل حق تعالی بر هستی تأکید میورزد.
تقسیمبندی مخلوقات و نقد آن
در فلسفه و کلام اسلامی، مخلوقات به دستههایی چون مخترعات، مبدعات، مکنات و محدثات تقسیم شدهاند. محدثات، موجوداتیاند که در ظرف ماده و مدت محصورند، در حالی که مجردات، از این قیود آزادند. این تقسیمبندی، هرچند در نگاه نخست، نظمی ظاهری به عالم میبخشد، اما در مقام تحقیق، به دلیل سادهانگاری و ناسازگاری با حقیقت وحدت وجود، مورد نقد قرار میگیرد. محدثات، که ماده و مدت را در خود دارند، تنها بخشی از مراتب وجودند و نمیتوانند کل حقیقت هستی را نمایندگی کنند.
نقد این تقسیمبندی، از آنروست که مفاهیم سنتی، چونان چارچوبهایی کهنه، دیگر توان تبیین پویایی خلقت الهی را ندارند. عالم، نه مجموعهای از دستههای ثابت، بلکه چونان جریانی سیال از ظهورات حق تعالی است که در هر لحظه، نو به نو تجلی مییابد.
رد مفهوم حدوث و قدم
یکی از اساسیترین نقدهای این درسگفتار، رد دوگانه سنتی حدوث و قدم عالم است. متکلمان، با قیاس «العالم متغیر، کل متغیر حادث، فالعالم حادث»، مدعیاند که عالم از عدم پدید آمده است. در مقابل، فلاسفه، با قیاس «العالم اثر القدیم، اثر القدیم قدیم، فالعالم قدیم»، قدم عالم را اثبات میکنند. هر دو قیاس، به دلیل نارسایی در صغری و کبری، نادرستاند. عالم، به معنای فیض حق تعالی، نه متغیر است و نه قدیم به معنای کهنگی. فیض الهی، چونان چشمهای جوشان، ثابت و دائمی است، اما ظهورات آن، که عالمی نامیده میشوند، متغیرند.
درنگ: عالم، نه حادث است و نه قدیم، بلکه ظهوری مستمر از فیض الهی است که در مراتب بیشمار تجلی مییابد. |
این نقد، با تمایز میان عالم (فیض حق) و عالمی (ظهورات فیض) تکمیل میشود. عالم، چونان حقیقت الهی، ثابت و بیتغییر است، اما عالمی، چونان موجودات، در حال تحول و نو شدن است. این دیدگاه، با آیه «كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹) («هر لحظه او در کاری است» – ) همخوانی دارد.
نقد داستانسرایی حدوث
متکلمان، با داستانسراییهایی چون «غیر از خدا هیچکس نبود، یکهو خلقی پدید آمد»، خلقت را به پدیدهای ناگهانی و از عدم نسبت میدهند. این تبیین، نه تنها با حکمت الهی ناسازگار است، بلکه خدا را به موجودی ناآگاه یا ناتوان در گذشته معرفی میکند. فرض ناآگاهی، ناتوانی، بخل یا مصلحت (به معنای ضعف) در خدا، با صفات جود، علم و قدرت مطلق او منافات دارد. خدا، چونان آفتابی بیغروب، دائماً خالق است و خلقت او، جریانی مستمر و بیوقفه است.
این نقد، به سادهانگاری متکلمان در تبیین خلقت اشاره دارد که چونان نقاشی ناشیانه، تصویری ناقص از حقیقت الهی ارائه میدهد. خلقت، نه حادثهای ناگهانی، بلکه ظهوری دائمی از فیض حق است که در مراتب بینهایت ادامه دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد مفاهیم سنتی حدوث و قدم، به تبیین دیدگاه عرفانی-فلسفی در باب خلقت پرداخت. تکوین الهی، تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد و تقسیمبندیهای سنتی مخلوقات، به دلیل کهنگی و سادهانگاری، ناکافیاند. عالم، نه حادث است و نه قدیم، بلکه ظهوری مستمر از فیض الهی است که در تمایز میان عالم (فیض حق) و عالمی (ظهورات) معنا مییابد. این دیدگاه، با رد داستانسراییهای متکلمان، خلقت را جریانی دائمی و نو به نو معرفی میکند که با حکمت و قدرت الهی سازگار است.
بخش دوم: وحدت وجود و ظهورات الهی
خلقت مستمر و نو به نو
خلقت الهی، چونان رودی جاری، هر لحظه نو میشود و هیچ موجودی از فیض مستمر حق تعالی محروم نیست. این نوبودگی، نه به معنای حدوث از عدم، بلکه به معنای ظهور در مراتب جدید است. عالم، مجموعهای بینهایت از ظهورات الهی است که نه آغاز دارد و نه پایان. این دیدگاه، با آیه «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ» (حدید: ۳) («اوست اول و آخر» – ) و شرح امام سجاد علیهالسلام، که خدا را اول بیابتدا و آخر بیانتها میداند، همخوانی دارد.
درنگ: خلقت الهی، چونان جریانی سیال، هر لحظه نو به نو است و عالم، مجموعهای بینهایت از ظهورات حق تعالی است. |
این نوبودگی، با مفهوم «کل یوم هو فی شأن» پیوند دارد و نشان میدهد که خدا، هر لحظه در شأنی جدید است. عالم ناسوت، نه آغاز دارد و نه پایان، بلکه چونان پردهای از نمایش الهی، دائماً در حال تحول است.
رد ماده ازلی و ذات مخلوقات
مفهوم ماده ازلی، که برخی آن را بستری برای خلقت انسان میدانند، در این دیدگاه رد میشود. ماده، نه وجودی مستقل دارد و نه ازلی است، بلکه تراکمی از تعینات و ظهورات الهی است. مخلوقات، چونان سایههایی بر دیوار وجود، فاقد ذات مستقلاند و تنها ظهوراتی از فیض حقاند. این دیدگاه، با تأکید بر فقدان ذات در مخلوقات، تفاوت بنیادین میان خدا و مخلوق را روشن میکند: خدا ذات دارد، اما مخلوقات، تنها ظهوراتاند.
تمثیل آرد، که مخلوقات را به تودهای پراکنده تشبیه میکند، این فقدان اتصال و ذات را به زیبایی نشان میدهد. مخلوقات، چونان ذرات آرد در باد، دائماً در حال تحول و جابجاییاند و هیچ ثباتی جز در ظهور الهی ندارند.
عوالم متعدد و تبدیلات عالم
عالم، چونان باغی پرشکوفه، شامل عوالم متعدد تجردی، ملکوتی، مثالی و ناسوتی است. هر عالم، مرتبهای از ظهورات الهی است که در تبدیلات دائمی، از مرتبهای به مرتبه دیگر سیر میکند. این تبدیلات، نه حدوث از عدم، بلکه ظهور در مراتب جدید است. انسان، چونان مسافری در این عوالم، هر لحظه در مرتبهای جدید است و هیچگاه در دو لحظه یکسان نیست.
درنگ: عالم، چونان آینهای چندوجهی، شامل عوالم متعدد است که هر یک ظهوری از فیض الهی در مراتب بیشمار است. |
این دیدگاه، با نقد تقسیمبندیهای عاميانه مخلوقات، بر پیچیدگی و پویایی خلقت تأکید میکند. عالم، نه مجموعهای از اشیاء ثابت، بلکه جریانی از تعینات و ظهورات است که در هر لحظه تجدید میشود.
نقد کن فیکون و خلقت تدریجی
مفهوم «إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (بقره: ۱۱۷) («چون به کاری فرمان دهد، تنها به آن گوید باش پس میشود» – )، در نگاه عاميانه، به خلقتی ناگهانی تفسیر میشود. اما در مقام تحقیق، کن فیکون، خلقتی تدریجی است که در مراتب وجود رخ میدهد. هیچ پدیدهای، چونان شهابی ناگهانی، یکهو پدیدار نمیشود، بلکه چونان درختی که از دانه میروید، به تدریج ظهور مییابد.
این نقد، به سادهانگاری در تبیین خلقت میپردازد و بر تدریجی بودن همه پدیدهها تأکید میکند. حتی افتادن یک جسم، که در نگاه عامه ناگهانی است، در حقیقت، جریانی تدریجی از تعینات بیشمار است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین وحدت وجود و ظهورات الهی، خلقت را جریانی مستمر و نو به نو معرفی کرد. عالم، نه مادهای ازلی دارد و نه ذاتی مستقل، بلکه مجموعهای از ظهورات فیض حق است که در عوالم متعدد تجلی مییابد. انسان، چونان مسافری در این عوالم، دائماً در حال تحول است و خلقت، نه ناگهانی، بلکه تدریجی و پویاست. این دیدگاه، با تأکید بر نوبودگی و تبدیلات عالم، نظریهای عمیق در باب وحدت وجود ارائه میدهد.
بخش سوم: نقدهای اجتماعی و دعوت به تحول
نقد حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، چونان باغهایی که از نوآوری محروم ماندهاند، به دلیل اتکا به مفاهیم کهنه حدوث و قدم، از پویایی علمی بازماندهاند. این حوزهها، به جای تحقیق و نوآوری، به تقلید از فلاسفه قدیم چون ارسطو و ابنسینا اکتفا کردهاند. این تقلید، فلسفه را به علمی ایستا بدل کرده که دیگر توان پاسخگویی به پرسشهای معاصر را ندارد.
ارسطو و ابنسینا، هرچند در روزگار خویش عظیم بودند، در مقایسه با علم معاصر، نیازمند بازآموزیاند. این نقد، نه به معنای انکار جایگاه ایشان، بلکه دعوتی به تجدیدنظر در روششناسی فلسفی است تا با تحقیق علمی، فلسفه اسلامی احیا شود.
پرسش فلسفی بنیادین
پرسش بنیادین فلسفی، این است که عالم، پدیدهای خودبسنده است یا آفریدهای الهی؟ این پرسش، حوزههای علمیه را به چالش میکشد تا به جای مباحث کهنه، به اثبات علمی وجود خدا بپردازند. دلایل سنتی اثبات خدا، چونان مشعلهایی کمنور، عمدتاً احساسیاند و فاقد مبنای علمی استوارند. این نقد، دعوتی است به بازسازی استدلالهای الهیاتی با روشهای علمی و فلسفی.
درنگ: پرسش بنیادین فلسفی، اثبات علمی وجود خدا با روشهای عقلانی است، نه اتکا به دلایل احساسی و سنتی. |
نقد جامعه اسلامی
جامعه اسلامی، چونان قومی پراکنده، به دلیل تفرقه، فقدان علم و قدرت، و عدم احترام متقابل، از رشد بازمانده است. این جامعه، که پس از کربلا از هوش رفت، هنوز به وحدت و همدلی دست نیافته است. دعواها و بدبینیهای مداوم، چونان خارهایی در راه پیشرفت، مانع شکوفایی امت اسلامی شدهاند.
تمثیل هنرمندان، که از یکدیگر تعریف و احترام میکنند، دعوتی است به یادگیری از این وحدت و همدلی. جامعه اسلامی، باید چونان باغی پرگل، از تفرقه به وحدت و از بدبینی به خوشبینی گذر کند.
نقد منشأ انسان و تکامل
دیدگاههای سنتی درباره منشأ انسان، چونان داستانهایی کهنه، نادرستاند. انسان، نه نسل جن است و نه نتیجه زنا، بلکه از نسلهای پیشین و در جریانی طبیعی و اجتماعی تکامل یافته است. عالم، همواره پر از مخلوقات بوده و انسان، چونان شاخهای از درخت خلقت، با موجودات هممرتبه خود پیوند یافته است.
تمثیل نسناسها، به پیچیدگی تکامل انسان اشاره دارد و داستانهای غیرعلمی را رد میکند. این دیدگاه، خلقت انسان را ظهوری تدریجی از فیض الهی میداند که در مراتب وجود رخ داده است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد حوزههای علمیه و جامعه اسلامی، به ضرورت تحول علمی و اجتماعی تأکید کرد. حوزهها، باید از تقلید به تحقیق گذر کنند و پرسشهای بنیادین فلسفی را با روشهای علمی پاسخ دهند. جامعه اسلامی، نیازمند وحدت، علم و احترام متقابل است تا از تفرقه و عقبماندگی رهایی یابد. نقد منشأ انسان، بر تدریجی بودن خلقت و پیچیدگی تکامل تأکید کرد و دیدگاههای غیرعلمی را رد نمود.
جمعبندی نهایی
این اثر، با بازنویسی درسگفتار شماره ۲۰۰ مصباح الانس، نظریهای عمیق و عرفانی در باب وحدت وجود و ظهورات الهی ارائه داد. عالم، نه حادث است و نه قدیم، بلکه ظهوری مستمر از فیض حق تعالی است که در مراتب بینهایت تجلی مییابد. خلقت، جریانی نو به نو و تدریجی است که هیچ موجودی از آن مستثنی نیست. مخلوقات، فاقد ذات مستقلاند و تنها ظهوراتی از فیض الهیاند که در عوالم متعدد تحول مییابند.
نقدهای تند به مفاهیم سنتی، حوزههای علمیه و جامعه اسلامی، دعوتی است به تحول علمی و اجتماعی. این دیدگاه، با تأکید بر تحقیق، وحدت و احترام متقابل، راهی نوین برای احیای فلسفه و عرفان اسلامی در فضای آکادمیک میگشاید. امید است این اثر، چونان مشعلی فروزان، راهنمای پژوهشگران و حقیقتجویان باشد.
با نظارت صادق خادمی |