در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 207

متن درس

 

کاوشی در وحدت و کثرت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 207)

مقدمه: دریچه‌ای به سوی عرفان نظری

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل مفاهیم بنیادین عرفان نظری در اثر گران‌سنگ «مصباح الانس» می‌پردازد. این اثر، از برجسته‌ترین متون عرفانی در حوزه وحدت و کثرت، مراتب سلوک، و نسبت افعال به حق و عبد به شمار می‌رود.

بخش نخست: تبیین وحدت در مراتب وجود

تقسیم‌بندی وحدت در عرفان نظری

مصباح الانس، با ژرف‌نگری عرفانی، وحدت را به سه مرتبه ذاتی، صفاتی و افعالی تقسیم می‌کند. وحدت ذاتی، به یگانگی ذات الهی اشاره دارد که هیچ‌گونه کثرتی در آن راه ندارد؛ گویی دریایی بی‌کران که هیچ موجی بر سطح آن پدیدار نیست. وحدت صفاتی، به یکپارچگی صفات الهی در عین تمایز ظاهری آن‌ها می‌پردازد؛ مانند نوری که در منشور به رنگ‌های گوناگون تجلی می‌یابد، اما در اصل واحد است. وحدت افعالی، یگانگی افعال الهی را در مراتب ظهور نشان می‌دهد؛ مانند جویباری که از سرچشمه‌ای واحد جاری شده و در مسیر خود، به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌گردد.

درنگ: تقسیم‌بندی وحدت به ذاتی، صفاتی و افعالی، چارچوبی بنیادین برای فهم مراتب وجود و ظهور الهی در عرفان نظری فراهم می‌آورد.

وحدت افعالی و اقسام آن

وحدت افعالی، خود به دو نوع تقسیم می‌شود: وحدتی که کثرت بالقوه در آن نهفته است و وحدتی فعلی که با کثرت مقابل همراه است. وحدت بالقوه، مانند بذری است که در خود امکان رویش شاخ و برگ‌های بسیار را دارد، اما هنوز به فعلیت نرسیده است. وحدت فعلی، در مرتبه‌ای نازل‌تر، کثرت را در کنار وحدت آشکار می‌سازد؛ گویی درختی که شاخه‌هایش در برابر چشم ناظر گسترده شده، اما ریشه‌اش همچنان واحد است. این تمایز، نشان‌دهنده حرکت وجود از وحدت محض به سوی کثرت در مراتب پایین‌تر است.

نزول وحدت و ظهور کثرت

هرچه وحدت به مراتب پایین‌تر نزول می‌کند، کثرت در آن آشکارتر می‌شود. این نزول، مانند فروافتادن نور از آسمان به زمین است که در هر مرتبه، سایه‌ها و رنگ‌های گوناگون پدید می‌آورد. در عرفان، این مرتبه، نقطه اوج حرکت صعودی سالک است؛ جایی که از درک کثرت ظاهری، به سوی وحدت باطنی گام برمی‌دارد. این حرکت، مشابه نزول وجود در فلسفه از عقول به نفوس و نهایتاً به عالم هیولاست.

تشبیه کثرت به عالم هیولا

کثرت ذاتی، صفاتی و افعالی در مرتبه نازل، به عالم هیولا تشبیه شده است؛ جهانی که در آن، افراد عادی تنها کثرت را می‌بینند و از وحدت غافل‌اند. این تشبیه، مانند آن است که ناظری به جنگلی انبوه بنگرد و تنها درختان پراکنده را ببیند، بی‌آنکه وحدت ریشه‌های درهم‌تنیده را درک کند. این نکته، بر محدودیت ادراک عامه در برابر مراتب وحدت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با کاوش در تقسیم‌بندی وحدت و مراتب آن، چارچوبی نظری برای فهم ظهور الهی در عالم ارائه داد. وحدت ذاتی، صفاتی و افعالی، مانند سه پرده از یک نمایش الهی، مراتب وجود را به تصویر می‌کشند. نزول وحدت و ظهور کثرت، سالک را به سوی درک وحدت باطنی هدایت می‌کند، در حالی که عالم هیولا، نماد کثرت ظاهری است که تنها با چشم بصیرت، به وحدت بازمی‌گردد.

بخش دوم: مراتب ادراک سالک در سلوک عرفانی

مراتب ادراک و سلوک

سالک در مسیر سلوک، گاه کثرت را همراه با وحدت، گاه تنها کثرت، و گاه تنها وحدت را مشاهده می‌کند. این مراتب، مانند پله‌های نردبانی است که سالک را از ظلمات کثرت به سوی نور وحدت بالا می‌برد. سالک مبتدی، کثرت را به عنوان شروط و مقدمات می‌بیند؛ سالک متوسط، وحدت را در کنار کثرت درک می‌کند؛ و سالک کامل، جز وحدت چیزی نمی‌بیند.

درنگ: مراتب ادراک سالک، نشان‌دهنده مراحل سلوک است که از کثرت ظاهری به وحدت باطنی و نهایتاً به جمع وحدت و کثرت منتهی می‌شود.

کثرت به مثابه معدات و شروط

در مرتبه‌ای، سالک کثرت را به صورت شروط و معدات می‌بیند، نه علل و مقتضیات. این دیدگاه، مانند آن است که ناظری به آینه‌ای بنگرد و انعکاس‌های گوناگون را نه به عنوان حقیقت مستقل، بلکه به عنوان مظاهر نور واحد ببیند. این مرحله، نشانه‌ای از پیشرفت سالک است که کثرت را از اصالت می‌اندازد و آن را به مظهر حق تقلیل می‌دهد.

جهت وجوبی و عبادی افعال

افعال در مرتبه‌ای، دو چهره وجوبی (فعل الله) و عبادی (فعل العبد) پیدا می‌کنند. از منظر وجوبی، فعل به خدا نسبت داده می‌شود؛ مانند رودی که از سرچشمه الهی جاری است. از منظر عبادی، فعل به بنده نسبت می‌یابد؛ مانند دستی که در آب رود غوطه‌ور است. این دوگانگی، مبنای فهم سرّالقدر و تفاوت میان طاعت و معصیت است.

سرّالقدر و نسبت افعال

در نگاه وجوبی، افعال به سرّالقدر بازمی‌گردند، اما در نگاه امکانی، به حسن و قبح و طاعت و معصیت تقسیم می‌شوند. سرّالقدر، مانند پرده‌ای است که اراده الهی را در پس همه افعال پنهان می‌دارد. نگاه امکانی، افعال را به بنده نسبت داده و آن‌ها را در ترازوی شرع می‌سنجد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، مراتب ادراک سالک را در سلوک عرفانی کاوش کرد. از درک کثرت به عنوان معدات، تا فهم دوچهرگی افعال و نهایتاً رسیدن به سرّالقدر، سالک در مسیری پرفراز و نشیب، به سوی وحدت گام برمی‌دارد. این مراتب، مانند سفری است از ساحل کثرت به اقیانوس بی‌کران وحدت.

بخش سوم: آیات و احادیث در تبیین وحدت و سلوک

آیه «فَرَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ»

«سپس او را به پایین‌ترین مراتب بازگرداندیم» (قرآن کریم، سوره تین، آیه ۵).

این آیه، بر نقش مشیت الهی در تعیین مراتب وجودی انسان تأکید دارد، اما اعمال انسان را نیز در این نزول دخیل می‌داند. گویی انسان، با دستان خود، سایه‌ای بر نور وجودش می‌افکند و به اسفل سافلین فرومی‌غلتد.

آیه «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

«و تو [ای پیامبر] هنگامی که تیر انداختی، نینداختی، بلکه خدا انداخت» (قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۱۷).

این آیه، بر وحدت افعالی تأکید دارد و نشان می‌دهد که افعال، هرچند در ظاهر از بنده سر می‌زنند، در حقیقت از خداست. مانند نقشی که بر بوم ظاهر می‌شود، اما قلم در دست نقاش است.

آیه «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ»

«بی‌گمان کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند» (قرآن کریم، سوره فتح، آیه ۱۰).

این آیه، بر وحدت در مقام ظهور تأکید دارد و نشان می‌دهد که هر فعل ظاهری، در باطن به خدا بازمی‌گردد؛ مانند شاخه‌ای که به ریشه بازمی‌گردد.

آیه «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»

«خداوند حمد کسی را که او را ستایش کرد، شنید» (برگرفته از دعای صلاة).

این عبارت، لسان حق را نشان می‌دهد؛ جایی که بنده، به عنوان مظهر حق، حمد می‌کند و خدا آن را می‌شنود. گویی آینه‌ای که نور را بازمی‌تاباند، خود نور نیست، اما نور در آن تجلی یافته است.

حدیث «كُنْتُ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ»

این حدیث، بر اتحاد سالک با حق در اوج سلوک تأکید دارد؛ جایی که بنده جز مظهر حق نیست و همه افعالش به خدا بازمی‌گردد. مانند قطره‌ای که در اقیانوس محو می‌شود، اما اقیانوس در آن جاری است.

آیه «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ»

«با آنها بجنگید تا خدا به دست‌های شما آنها را عذاب کند» (قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۱۴).

این آیه، نشان‌دهنده نسبت افعال به خدا از طریق بندگان است؛ گویی دستان بندگان، ابزار اجرای اراده الهی‌اند.

آیه «اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ»

«خودتان را بکشید» (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۵۴).

این آیه، بر ضرورت مبارزه با نفس اماره و بازگشت به حق تأکید دارد؛ مانند کندن ریشه‌های علف هرز از باغ دل.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، مفاهیم وحدت و سلوک را تبیین کرد. این آیات، مانند چراغ‌هایی در مسیر سالک، راه را از کثرت به وحدت روشن می‌کنند. از سرّالقدر تا مبارزه با نفس، هر آیه و حدیث، دریچه‌ای به سوی حقیقت الهی می‌گشاید.

بخش چهارم: مقام وحدت و جمع وحدت و کثرت

مقام وحدت و بازگشت به ذات

سالک در اوج سلوک، به مقامی می‌رسد که جز حق نمی‌بیند و افعال، به صفات ذاتی و سپس به ذات بازمی‌گردند. این مقام، مانند رسیدن به قله‌ای است که از آن، همه مناظر در یک نگاه واحد دیده می‌شود. این بازگشت، هدف نهایی سلوک عرفانی است.

تقسیم‌بندی وحدت به حقیقیه، نسبیه و عددیه

وحدت، به حقیقیه، نسبیه و عددیه تقسیم می‌شود. وحدت حقیقیه، وحدت مطلق ذات است که هیچ کثرتی در آن راه ندارد؛ مانند اقیانوسی که هیچ موجی بر آن نیست. وحدت نسبیه، وحدتی است که در نسبت با مظاهر ظاهر می‌شود؛ مانند نوری که در آینه‌ها منعکس می‌گردد. وحدت عددیه، کثرت را در قالب وحدت ظاهری نشان می‌دهد؛ مانند دانه‌های تسبیح که در یک رشته جمع شده‌اند.

وحدت احدیه و عدم تعدد

وحدت احدیه، وحدتی است که حتی صفت وحدت نیز در آن به عنوان صفت جداگانه وجود ندارد. این وحدت، مانند ذات نوری است که هیچ سایه‌ای در آن راه ندارد. در این مرتبه، هیچ تمایز و تعددی، حتی در سطح صفت، وجود ندارد.

درنگ: وحدت احدیه، بالاترین مرتبه وحدت است که در آن، هیچ تمایز و تعددی، حتی در سطح صفت، وجود ندارد.

بالقوه و بالفعل در نگاه سالک

کثرت بالقوه در نگاه سالک، به معنای امکان کثرت است که با ادراک وحدت محو می‌شود. این بالقوه بودن، مانند سایه‌ای است که با تابش نور حقیقت، ناپدید می‌گردد. این نکته، بر نقش ادراک سالک در تبدیل کثرت به وحدت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، اوج سلوک عرفانی را کاوش کرد؛ جایی که سالک به مقام وحدت و جمع وحدت و کثرت می‌رسد. وحدت احدیه، مانند گوهری است که در عمق وجود الهی نهفته است و سالک، با گذر از کثرت، به آن دست می‌یابد. این مقام، پایان سفر سالک و آغاز اتحاد با حق است.

نتیجه‌گیری کلی

کتاب حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی مصباح الانس، سفری معرفتی در وادی وحدت و کثرت ارائه داد. از تقسیم‌بندی وحدت تا مراتب سلوک، و از آیات قرآن کریم تا مقام وحدت احدیه، هر بخش، مانند نوری بود که گوشه‌ای از حقیقت الهی را روشن کرد. این اثر، نه تنها برای پژوهشگران الهیات و عرفان، بلکه برای هر جوینده حقیقتی که در پی فهم ژرفای وجود است، منبعی گران‌قدر به شمار می‌رود. امید است که این نوشتار، دریچه‌ای به سوی معرفت الهی گشوده باشد و خوانندگان را در مسیر سلوک یاری رساند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، وحدت ذاتی به چه معناست؟

2. وحدت فعلی در درسگفتار به چه صورت تعریف شده است؟

3. طبق متن، مرتبه اعلای سالک در سلوک عملی چیست؟

4. بر اساس درسگفتار، چه چیزی باعث می‌شود فعل به صورت حسن یا قبح دیده شود؟

5. در متن درسگفتار، مفهوم «رددناه اسفل السافلین» به چه اشاره دارد؟

6. وحدت ذاتی در متن درسگفتار به معنای وحدتی است که کثرت بالقوه در آن وجود دارد.

7. بر اساس متن، سالکی که کثرات را به عنوان معدات می‌بیند، در مرتبه‌ای بالاتر از کسی است که تنها کثرت را می‌بیند.

8. طبق درسگفتار، فعل وحسانی الهی در اصل مقید به تأثیر و تأثر کیفی است.

9. متن درسگفتار بیان می‌کند که حسن و قبح افعال به شریعت و ملاحظات عقل و طبع وابسته است.

10. بر اساس متن، وحدت عددی به معنای وحدتی است که مقابل کثرت ندارد.

11. تفاوت اصلی بین وحدت ذاتی و وحدت فعلی چیست؟

12. چرا در متن درسگفتار، مرتبه کثرت به عالم هیولا تشبیه شده است؟

13. علت این که سالک در مرتبه‌ای خاص فقط وحدت را می‌بیند و کثرت را نمی‌بیند چیست؟

14. مفهوم «لسان وجوبی» و «لسان امکانی» در افعال چگونه در متن توضیح داده شده است؟

15. چرا در متن درسگفتار، شریعت به عنوان مرجع تعیین حسن و قبح افعال معرفی شده است؟

پاسخنامه

1. وحدتی که هیچ کثرتی در آن نیست و به ذات حق تعلق دارد

2. وحدتی که کثرت بالفعل در آن ظهور می‌یابد

3. دیدن فعل حق در همه چیز و ندیدن فعل عبد

4. شریعت و ملاحظه امکانی فعل

5. رها شدن انسان به سوی کثرت و ندیدن وحدت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. وحدت ذاتی هیچ کثرتی را در خود ندارد و به ذات حق تعلق دارد، در حالی که وحدت فعلی همراه با ظهور کثرت بالفعل است.

12. زیرا کثرت در این مرتبه به اوج خود می‌رسد و افراد عادی تنها کثرت را می‌بینند، مانند عالم هیولا که منتهی‌الیه کثرت است.

13. سالک در این مرتبه به مقام وحدت رسیده و کثرات را از اصالت انداخته، تنها ظهور حق را مشاهده می‌کند.

14. لسان وجوبی فعل را به حق نسبت می‌دهد و آن را سرّالقدر می‌بیند، در حالی که لسان امکانی فعل را به عبد نسبت داده و حسن یا قبح آن را مشخص می‌کند.

15. زیرا شریعت با بیان احکام عقل و طبع، حسن و قبح افعال را مشخص کرده و راه جبران معصیت یا رشد طاعت را نشان می‌دهد.