در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 209

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 209)

دیباچه: درآمدی بر رحمت الهی و سلوک عرفانی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای عمیق عرفانی، به بررسی مفاهیم بنیادین رحمت الهی، تقسیم‌بندی علوم شرعی و الهی، و نقش محوری رحم در سلوک عرفانی و حیات انسانی می‌پردازد. رحمت، چونان جریانی زلال و حیات‌بخش، نه‌تنها در مراتب وجودی انسان، بلکه در تمامی شئون هستی، از طبیعت تا دیانت، جاری است.

بخش نخست: فاتحه به مثابه مطلع معرفت

ساختار فاتحه و نقش آن در تبیین مبادی

فاتحه، به مثابه دروازه‌ای به سوی معرفت، در این درس‌گفتار به عنوان پیشگفتاری معرفی می‌شود که مبادی و اصول بحث را تبیین می‌کند. این ساختار، همانند کلیدی که قفل گنجینه‌ای گران‌سنگ را می‌گشاید، چارچوبی نظام‌مند برای ورود به مباحث عرفانی فراهم می‌آورد. فاتحه، در اینجا نه صرفاً به معنای دعای متداول، بلکه به عنوان مطلعی است که ذهن مخاطب را برای دریافت حقایق الهی آماده می‌سازد. این رویکرد، بر اهمیت نظم و انسجام در ارائه مفاهیم عمیق عرفانی تأکید دارد و نشان می‌دهد که هر بحث عرفانی نیازمند مبادی روشن و استوار است.

درنگ: فاتحه، چونان مشعلی فروزان، راه ورود به معارف الهی را روشن می‌سازد و ذهن را برای دریافت حقایق عرفانی مهیا می‌کند.

بخش دوم: تقسیم‌بندی علوم شرعی و الهی

علوم امهات و فروع: شالوده معرفت دینی

علوم شرعی و الهی، در این درس‌گفتار، به دو دسته بنیادین (امهات اصلی) و مشتق (فروع کلی) تقسیم می‌شوند. علوم امهات، همانند ریشه‌های تنومند درختی که شاخ و برگ‌های معرفت را تغذیه می‌کنند، اصول کلی و بنیادی معرفت دینی را تشکیل می‌دهند. فروع کلی، شاخه‌های کاربردی و جزئی‌تر این علوم هستند که از اصول بنیادین سرچشمه می‌گیرند. این تقسیم‌بندی، همانند نقشه‌ای دقیق، راه را برای فهم نظام‌مند علوم دینی هموار می‌سازد.

تقسیم علوم به ابدان و ادیان

بر اساس حدیثی منسوب به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، علوم به دو دسته علم ابدان و علم ادیان تقسیم می‌شوند. علم ابدان، شامل علوم تجربی، ریاضی و اجتماعی است که به جنبه‌های مادی و حرکتی انسان مربوط می‌شود، در حالی که علم ادیان، علوم انسانی و معرفتی را در بر می‌گیرد که به شناخت دین و معارف الهی اختصاص دارد. این تقسیم‌بندی، چونان دو بال پرنده‌ای که به سوی آسمان معرفت پرواز می‌کند، دیدگاهی جامع به علوم انسانی و غیرانسانی ارائه می‌دهد.

علم مطبوع و مسموع: معرفت باطنی و اکتسابی

علوم به دو نوع مطبوع (باطنی و فطری) و مسموع (اکتسابی) تقسیم می‌شوند. علم مطبوع، چونان گوهری نهفته در نهاد انسان، معرفتی فطری است که بدون آن، علم مسموع به قساوت قلب و تکبر منجر می‌شود. همانند چشمه‌ای که بدون سرچشمه زلال، خشک و بی‌ثمر می‌ماند، علم مسموع بدون پشتوانه علم مطبوع، فاقد اثر حقیقی است. این تأکید بر اهمیت معرفت باطنی، راه را برای فهم عمیق‌تر علوم الهی باز می‌کند.

درنگ: علم مطبوع، چونان نوری باطنی، شرط لازم برای باروری علم مسموع است و بدون آن، معرفت به قساوت و تکبر می‌انجامد.

بخش سوم: رحمت الهی، محور سلوک عرفانی

رحمت به عنوان اصل بنیادین

رحمت الهی، با ریشه در اسمای رحمان و رحیم، محور حرکت و سلوک عرفانی قرار می‌گیرد. این رحمت، چونان جویباری که از سرچشمه الهی جاری می‌شود، از رحم طبیعت تا رحم انسانی و رحم دیانت (اخوت مؤمنان) امتداد می‌یابد. رحمت، اساس معرفت عرفانی و رفتار انسانی را تشکیل می‌دهد و بر ضرورت مهربانی و مدارا در تمامی مراتب وجود تأکید دارد.

مراتب رحم: از طبیعت تا دیانت

رحم، در مراتب گوناگون، از طبیعت مادی تا اخوت مؤمنان گسترش می‌یابد. این سیر تکاملی، همانند صعودی معنوی از خاک به افلاک، نشان‌دهنده پیوستگی رحمت در تمامی شئون هستی است. در بالاترین مرتبه، رحم دیانت در آیه‌ای از «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (سوره حجرات، آیه ۱۰) متجلی می‌شود.

: «جز این نیست که مؤمنان با یکدیگر برادرند.»

این آیه، اخوت مؤمنان را به عنوان اوج رحمت انسانی معرفی می‌کند که پیوندی معنوی و الهی میان انسان‌ها برقرار می‌سازد.

نقش رحمت در سلوک عرفانی

عارف و مؤمن باید مظهر رحمت الهی باشند و از خشونت به دور بمانند. خشونت، چونان سایه‌ای تاریک، با ایمان و معرفت عرفانی در تضاد است. همانند گلی که در زیر آفتاب رحمت شکوفا می‌شود، عارف باید با همه موجودات، حتی دشمنان، با مهربانی و مدارا رفتار کند. این اصل، شرط لازم برای تحقق ایمان و سلوک عرفانی است.

درنگ: عارف خشن، چونان شمعی خاموش، فاقد نور معرفت است؛ رحمت و مهربانی، جوهره سلوک عرفانی و ایمان حقیقی است.

حدیث قدسی رحم: پیوند با رحمت الهی

در حدیثی قدسی، خداوند می‌فرماید: «أَنَا الرَّحْمَنُ، خَلَقْتُ الرَّحِمَ وَشَقَقْتُ لَهَا اسْمًا مِنْ اسْمِي، فَمَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَهَا قَطَعْتُهُ».

: «من رحمانم، رحم را آفریدم و نامی از نام خود بر آن نهادم، پس هر که آن را پیوند دهد، به او پیوند می‌دهم و هر که آن را بگسلد، از او می‌گسلم.»

این حدیث، رحم را به عنوان مظهر رحمت الهی معرفی می‌کند. پیوند با رحم، پیوند با خداست و گسستن آن، جدایی از رحمت الهی را در پی دارد. این اصل، چونان ستونی استوار، سلوک عرفانی را بر پایه محبت و رحمت استوار می‌سازد.

بخش چهارم: خشونت، مانع ایمان و انسانیت

خشونت به عنوان نقض انسانیت

خشونت، نه‌تنها با اسلام، بلکه با انسانیت نیز ناسازگار است. مصادیق خشونت، از فحاشی تا درگیری‌های ساده، چونان زخم‌هایی بر پیکر انسانیت، مانع تحقق معرفت و ایمان هستند. همانند بیماری‌ای که جسم را از درون می‌فرساید، خشونت قلب را به قساوت می‌کشاند و انسان را از رحمت الهی دور می‌سازد.

مسلمان به عنوان مظهر رحمت

مسلمان واقعی، چونان چشمه‌ای گوارا، مظهر مهربانی و رحمت است، به‌گونه‌ای که حتی کافران و دشمنان به او پناه می‌برند. این دیدگاه، اسلام را دینی معرفی می‌کند که ذاتاً با رحمت و محبت عجین است. همانند درختی که سایه‌اش همه را در بر می‌گیرد، مؤمن باید مأمنی امن و مهربان برای همه موجودات باشد.

نقد پسوندهای غیرضروری به اسلام

افزودن پسوند به اسلام، چونان پوشاندن آفتاب با ابر، نشانه‌ای از عدم درک معنای حقیقی آن است. اسلام، به خودی خود، حامل تمامی معانی رحمت و کمال است و نیازی به افزودن وصله‌های زاید ندارد. این دیدگاه، چونان آینه‌ای صاف، خودکفایی مفهومی اسلام را بازتاب می‌دهد.

درنگ: اسلام، چونان گوهری کامل، نیازی به پسوند ندارد؛ رحمت و مهربانی، ذات و جوهره آن است.

خشونت به عنوان بیماری روانی

خشونت، نشانه‌ای از بیماری روانی است که باید در انسان حس انزجار ایجاد کند. همانند نجاستی که قلب را آلوده می‌سازد، خشونت باید در انسان واکنش منفی برانگیزد. عدم انزجار از خشونت، نشانه قساوت قلب و دوری از رحمت الهی است.

بخش پنجم: طبیعت و دنیا، ظرف رحمت الهی

رحم به عنوان حقیقت طبیعت

قونوی، رحم را حقیقت جامع طبیعت می‌داند که میان کیفیات اربعه (عناصر چهارگانه) پیوند ایجاد می‌کند. طبیعت، چونان بستری زاینده، ظرف ظهور رحمت الهی است و هماهنگی میان عناصر هستی را برقرار می‌سازد. این دیدگاه، طبیعت را نه‌تنها ماده‌ای بی‌جان، بلکه مظهر رحمت الهی معرفی می‌کند.

نقد مذمت دنیا

مذمت دنیا توسط برخی حکما، چونان نگریستن به آینه‌ای غبارگرفته، ناشی از عدم درک حقیقت رحمانی آن است. دنیا، به عنوان ظرف رحمت و کمال، نباید مورد نکوهش قرار گیرد. همانند زمینی حاصلخیز که بذر کمال را می‌پروراند، دنیا بستر تحقق سعادت انسانی است.

دنیا به عنوان اسم اعظم الهی

دنیا، به معنای نزدیکی و نه پست بودن، ظرف ظهور اسمای الهی و کمال انسانی است. این دیدگاه، چونان باز کردن پنجره‌ای به سوی نور، دنیا را به عنوان اسم اعظم الهی معرفی می‌کند که تمامی اسما و صفات الهی در آن متجلی می‌شوند.

درنگ: دنیا، چونان رحمی الهی، ظرف کمال و سعادت است و مذمت آن، نشانه نادانی از حقیقت رحمانی آن است.

نقش طبیعت در ظهور روح انسانی

بدون مزاج طبیعی، روح انسانی ظهور نمی‌یابد و امکان جمع میان کلیات و جزئیات فراهم نمی‌شود. طبیعت، چونان بستری که روح را در خود می‌پروراند، ظرف لازم برای تجلی روح انسانی است. آیه‌ای از قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌کند: «عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً وَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» (سوره مؤمنون، آیه ۱۴).

: «خون بسته‌ای، سپس پاره‌گوشتی، و استخوان‌ها را با گوشت پوشاندیم، سپس او را آفرینشی دیگر بخشیدیم.»

این آیه، بر نقش طبیعت در آماده‌سازی ماده برای پذیرش روح تأکید دارد.

بخش ششم: آیات رحمت و صبر در قرآن کریم

ممنوعیت تکبر و خشونت

قرآن کریم در آیه‌ای نهی از تکبر و خشونت را چنین بیان می‌کند: «وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (سوره لقمان، آیه ۱۸).

: «و در زمین با تکبر راه مرو، که خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.»

این آیه، بر ضرورت فروتنی و رحمت حتی نسبت به طبیعت تأکید دارد و خشونت و تکبر را با معرفت عرفانی ناسازگار می‌داند.

توصیه به صبر و رحمت

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر، توصیه به صبر و رحمت را چنین بیان می‌کند: «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ» (سوره بلد، آیه ۱۷).

: «و یکدیگر را به شکیبایی و مهربانی سفارش کردند.»

این آیه، صبر در برابر آزار دیگران و رحمت نسبت به آنها را به عنوان اصول اساسی اخلاق اسلامی و عرفانی معرفی می‌کند.

بخش هفتم: اخوت مؤمنان و وظایف اخلاقی

اخوت، پیوند معنوی مؤمنان

اخوت مؤمنان، فراتر از خویشاوندی ظاهری، پیوندی معنوی است که وظایفی چون ایثار، حمایت و محبت بی‌قیدوشرط را بر دوش مؤمن می‌نهد. این پیوند، چونان رشته‌ای نورانی، مؤمنان را به یکدیگر متصل می‌کند و اخلاق عرفانی را در رفتار جمعی متجلی می‌سازد.

رحمت نسبت به همه موجودات

انسان باید نسبت به همه موجودات، از سنگ تا درخت، با رحمت رفتار کند. این دیدگاه، رحمت را چونان جریانی جهان‌شمول معرفی می‌کند که حتی در برابر طبیعت بی‌جان نیز باید رعایت شود. همانند نسیمی که همه را نوازش می‌دهد، رحمت عرفانی باید همه هستی را در بر گیرد.

درنگ: رحمت، چونان دریایی بی‌کران، همه موجودات را در بر می‌گیرد و عارف را به هماهنگی با کل هستی فرا می‌خواند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این درس‌گفتار، با محوریت رحمت الهی، به تبیین مفاهیم بنیادین عرفان نظری پرداخته و رحمت را به عنوان جریانی زلال و حیات‌بخش معرفی کرده است که از طبیعت تا دیانت جاری است. تقسیم‌بندی علوم به ابدان و ادیان، بر نقش علوم انسانی و معرفتی در کنار علوم مادی تأکید دارد. آیات و احادیث نقل‌شده، مانند حدیث قدسی رحم و آیات مربوط به صبر و رحمت، بر ضرورت مهربانی و دوری از خشونت به عنوان جوهره ایمان و عرفان تأکید دارند. دنیا، برخلاف تصور برخی، نه‌تنها پست نیست، بلکه به عنوان رحم و اسم اعظم الهی، بستر تحقق کمال انسانی است. این نوشتار، با شرح و تفصیل کامل، این مفاهیم را در قالبی علمی و فاخر ارائه داده و راه را برای فهم عمیق‌تر معارف الهی هموار ساخته است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، رحم در چه مراحلی از طبیعت تا دیانت گسترش می‌یابد؟

2. بر اساس متن، علوم شرعیه الهی به چه دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند؟

3. طبق حدیث ذکرشده در متن، پیامبر (ص) علم را به چند دسته تقسیم کرده‌اند؟

4. در متن، چه صفتی برای مومن به عنوان ویژگی اصلی ذکر شده است؟

5. بر اساس متن، رحم به عنوان اسم اعظم الهی با چه مفهومی مرتبط است؟

6. طبق متن، عارف قسی‌القلب نمی‌تواند وجود داشته باشد.

7. متن بیان می‌کند که علم ابدان تنها به علم طب محدود می‌شود.

8. بر اساس متن، خشونت با ایمان و اسلام سازگار است.

9. متن اشاره دارد که علوم ادیان شامل علوم انسانی و معرفتی است.

10. طبق متن، رحم تنها به معنای رحم انسانی است و شامل طبیعت نمی‌شود.

11. تفاوت اصلی بین علم ابدان و علم ادیان چیست؟

12. چرا طبق متن، خشونت با مفهوم ایمان ناسازگار است؟

13. رحم دیانت در متن چگونه تعریف شده است؟

14. چرا متن بر اهمیت مرحمت در رفتار با دشمنان تأکید دارد؟

15. طبق متن، چرا عالم طبیعت به عنوان رحم معرفی شده است؟

پاسخنامه

1. رحم طبیعت، رحم انسانی، رحم حسب و نسب، رحم دیانت

2. علوم امهات اصلیه و علوم فرعیه کلی

3. دو دسته: علم ابدان و علم ادیان

4. مرحمت

5. رحمت

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. علم ابدان شامل علوم مربوط به حرکت و نظام بدنی انسان مانند علوم تجربی و ریاضی است، در حالی که علم ادیان به علوم انسانی و معرفتی اشاره دارد.

12. زیرا ایمان با مرحمت و مهربانی همراه است و خشونت مانع تحقق صفات مومنانه می‌شود.

13. رحم دیانت به اخوت مومنان اشاره دارد که بر اساس آیه «انما المومنون اخوه» شکل می‌گیرد.

14. زیرا مرحمت با دشمنان نشان‌دهنده مروت و مداراست که از ویژگی‌های مومن واقعی است.

15. چون عالم طبیعت ظرف تحقق همه اسمای الهی و بستر کمال موجودات است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده