در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 227

متن درس

 

تجلی احدی و واحدی: سیر نزول وجود در عرفان نظری

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 227)

دیباچه: درآمدی بر سیر نزول وجود

این نوشتار، چونان مشعلی فروزان در ظلمات معرفت، به کاوش در ژرفای سیر نزول وجود از مقام احدیت به واحدیت و مراتب ظهور اسماء الهی می‌پردازد. برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 227، همانند دریایی که گوهرهای حکمت را در خود نهان دارد، این اثر با شرح و تفصیل مباحث تجلی احدی، واحدی، مقام خاتمیت، ولایت و نقش انسان کامل، راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت ذاتی حق و ظهورات آن در کثرات هموار می‌سازد.

بخش نخست: تجلی احدی و مقام جمع وجود

مفهوم تجلی احدی

تجلی احدی، چونان نور بی‌کران در آسمان بساطت، مقام حضرة احدية الجمع است که وجود در آن با تعین اول و قابل اول ظهور می‌یابد. این مقام، که به «او أدنى» کنایه دارد، مرتبه‌ای است که حق تعالی در آن، بدون کثرت و با هویت بسیط، متجلی می‌شود. همانند جویباری زلال که از سرچشمه‌ای واحد جاری می‌گردد، تجلی احدی، جمع وجودی حق را در بر دارد و هیچ‌چیز از دایره وجود آن عزب نمی‌ماند. این علم بسیط، برخلاف علم اجمالی در اصول فقه که با جهل آمیخته است، لب حقیقت وجود است و عاری از هرگونه نقصان.

مقام او أدنى و خاتمیت

مقام «او أدنى»، چونان قله‌ای رفیع در ساحت قرب، به خاتم انبیا (حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولایت (امیرالمؤمنین علیه‌السلام) اشاره دارد. این مرتبه، ظرف ظهور اعظم حق است که در آن، مظهر کامل الهی به وحدت با حق نزدیک می‌شود. قرآن کریم این قرب را چنین توصیف می‌فرماید:

﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى﴾ (سوره نجم، آیه ۹)

: «تا آنکه فاصله‌اش به قدر دو کمان یا کمتر شد.»

این آیه، چونان آیینه‌ای صاف، قرب وجودی خاتم و ولایت را بازتاب می‌دهد، جایی که فاصله به کمترین مقدار، یعنی دو قوس یا کمتر، می‌رسد.

دو تفسیر از دَنی فَتَدَلَّی

در تفسیر آیه ﴿دَنَى فَتَدَلَّى﴾ (نجم: ۸)، دو دیدگاه مطرح است: اگر فاعل جبرئیل باشد، او به مقام خاتم نزدیک شده و خود را به آن مرتبه رسانده است؛ و اگر فاعل خاتم باشد، ایشان به حق تعالی نزدیک‌تر شده‌اند. در نگاه عرفانی، خاتم به‌عنوان مظهر اعظم، فاعل اصلی این قرب است، و این نزدیکی، ظرف ظهور احدیت را تشکیل می‌دهد. این قرب، همانند قطره‌ای است که به اقیانوس بی‌کران می‌پیوندد و در آن محو می‌شود.

درنگ: تجلی احدی، مقام جمع وجودی حق است که در آن، خاتم انبیا و ولایت در مرتبه «قاب قوسین أو أدنى» به‌عنوان مظهر اعظم ظهور می‌یابند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین تجلی احدی، مقام جمع وجود و نقش خاتم و ولایت در مرتبه قرب، بنیانی برای فهم سیر نزول وجود فراهم آورد. این مقام، چونان سرچشمه‌ای زلال، مبدأ همه ظهورات است و با بساطت خود، تمامی حقایق را در بر می‌گیرد.

بخش دوم: تجلی واحدی و مراتب اسماء الهی

مفهوم تجلی واحدی

تجلی دوم، مقام واحدیت است که چونان شاخه‌ای تنومند از درخت احدیت، مراتب اسماء الهی (حیات، علم، قدرت، اراده) را در خود متجلی می‌سازد. این مرتبه، مقام تفصیل است که حقایق و مراتب در آن از جمع احدی به کثرت نورانی ظهور می‌یابند. واحدیت، صورت و ظله احدیت است، نه امری جدا از آن، و همانند آیینه‌ای است که نور خورشید را در خود بازتاب می‌دهد، بدون آنکه هویتی مستقل داشته باشد.

اقتدار الهی در واحدیت

مقام واحدیت، چونان تخت پادشاهی حق، مرتبه اقتدار الهی است که حاکمیت او بر وجود و ایجاد را نشان می‌دهد. غفلت از این اقتدار، همانند غبار بر آیینه معرفت، به اهمال در اعمال و کردار منجر می‌شود. معرفت به اقتدار حق، انسان را به التزام عملی و دوری از غفلت سوق می‌دهد، چنان‌که اگر آدمی بداند هر عملی در برابر این اقتدار محاسبه می‌شود، راه هدایت را استوارتر می‌پیماید.

محدودیت شناخت اسماء

شناخت اسماء الهی در میان مردم، چونان قطره‌ای در برابر اقیانوس، محدود است. اغلب به چند اسم مانند «الله»، «الرحمن» و «الرحیم» بسنده می‌شود، در حالی که اسماء الهی، همانند ستارگان آسمان حکمت، بی‌شمار و گسترده‌اند. این محدودیت، از عدم توجه به سعه وجودی حق و تنوع شئون او ناشی می‌شود.

تنوع افعال الهی

اسماء الهی، نه‌تنها به رحمت و ترحم، بلکه به قهر، تخریب و نابودی نیز اشاره دارند. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در تابلوی آفرینش، جامعیت و اقتدار حق را در عالم نشان می‌دهد. حق تعالی، گاه با لطف، انسان را نوازش می‌کند و گاه با قهر، او را به سوی کمال سوق می‌دهد.

درنگ: تجلی واحدی، مرتبه تفصیل اسماء الهی و اقتدار حق است که غفلت از آن، به اهمال در اعمال منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین تجلی واحدی و نقش اسماء الهی در ظهور مراتب وجود، به اهمیت اقتدار الهی و محدودیت شناخت انسان از اسماء پرداخت. این مرتبه، آیینه‌ای است که تفصیل حقایق الهی را در خود متجلی می‌سازد.

بخش سوم: ظهور اعمال در ناسوت و نقش ابتلا

ظهور اعمال در ناسوت

موجودات و انسان‌ها در ظرف ناسوت، چونان آیینه‌هایی شفاف، مظهر اعمال خویش‌اند. خیر و شر، نصرت و خذلان، همه نتیجه کردار انسان است. همانند بذری که در خاک کاشته می‌شود و میوه‌ای متناسب با خود می‌دهد، هر عملی در این عالم به صورت ظهورات ناسوتی متجلی می‌گردد. انسان نباید جز بر خویشتن خرده گیرد، زیرا هر آنچه در برابرش قرار می‌گیرد، بازتاب اعمال اوست.

ابتلا، بلا و کرامت

ظهور اعمال، گاه در ظرف بلا، گاه در ابتلا و گاه در کرامت رخ می‌دهد. برای مؤمنان، حتی در عافیت، ابتلائاتی چونان کوره‌ای برای خالص‌سازی فراهم می‌شود تا از تعلق به ماده رهایی یابند. قرآن کریم این حقیقت را در روایتی عمیق بازگو می‌کند که مؤمن، حتی اگر به قله کوه پناه برد، شیطانی برای آزمودن او خلق می‌شود. این ابتلا، همانند تیغی برنده، روح را از تعلقات ناسوتی می‌رهاند.

درنگ: انسان در ناسوت، مظهر اعمال خویش است و ابتلائات، راهی برای تعالی مؤمن و رهایی از تعلقات مادی است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر ظهور اعمال در ناسوت و نقش ابتلائات در تعالی مؤمنان، نشان داد که عالم، آیینه‌ای است که کردار انسان را بازتاب می‌دهد و ابتلا، وسیله‌ای برای تقرب به حق است.

بخش چهارم: نقد تفسیر عدمی اسماء و علم احدی

نقد تفسیر عدمی اسماء

تفسیر اسماء الهی به صفات سلبیه یا عدمی، چونان بنایی بر شن‌های روان، نادرست است. تمام اسماء الهی، وجودی، وجوبی، ظهوری و اظهاري‌اند. این نقد، همانند مشعلی در تاریکی، بر حقیقت وجودی اسماء تأکید دارد که هر یک، شانی از شئون حق‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به عدم نسبت داد.

علم احدی و بساطت

علم در مقام احدیت، علم بسیط و جمعي است که چونان اقیانوسی بی‌کران، همه حقایق را در بر می‌گیرد. این علم، برخلاف علم اجمالی در فقه که با جهل آمیخته است، لب حقیقت وجود است و هیچ نقصانی در آن راه ندارد.

درنگ: اسماء الهی، وجودی و ظهوری‌اند و علم احدی، بسیط و عاری از هرگونه جهل است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد تفسیر عدمی اسماء و تبیین علم احدی، بر وجودی بودن اسماء و بساطت علم الهی تأکید کرد، که پایه‌ای برای فهم مراتب وجود است.

بخش پنجم: مقام خاتمیت و ولایت

تقدم وجودی خاتم

خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، در مقام احدیت، پیش از آدم وجود داشته است: «كنت نبياً وآدم بين الماء والطين». این مقام، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، مظهر اعظم احدیت است و تقدم وجودی خاتم را نشان می‌دهد.

وحدت خاتمیت و ولایت

خاتم النبیین، پدر آدم، و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، پدر ابوطالب است. در مرتبه ولایت، این دو، نفس واحده‌اند، همانند دو شاخه از یک ریشه که در حقیقت یکی‌اند. در معراج، خاتم صدای امیرالمؤمنین را شنید، زیرا در مقام ولایت، هر دو در وحدت نفس متحدند، گرچه سیر صعودی خاتم با تشرف همراه است.

تفاوت ائمه در ولایت

ائمه معصومین (علیهم‌السلام)، گرچه نور واحدی‌اند، هر یک خصوصیتی خاص دارند. امیرالمؤمنین، به‌عنوان نفس رسول، در ولایت متمایز است، همانند خورشیدی که نورش بر دیگر ستارگان برتری دارد.

درنگ: خاتم و ولایت، در مقام احدیت، نفس واحده‌اند و تقدم وجودی خاتم، مظهر اعظم این مرتبه را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین مقام خاتمیت و ولایت، وحدت نفس خاتم و امیرالمؤمنین و تفاوت‌های ظهوری ائمه را روشن ساخت، که پایه‌ای برای فهم نقش انسان کامل است.

بخش ششم: واحدیت، صورت احدیت و جامعیت آن

واحدیت، ظله احدیت

واحدیت، صورت و ظله احدیت است، نه امری غیر از آن. این مرتبه، چونان سایه‌ای که از خورشید پدید می‌آید، ظهور احدیت در مرتبه نزول است و هیچ جدایی میان این دو نیست.

جامعیت واحدیت

واحدیت، جامع همه تعینات و اعتبارات است و مرتبه الوهیت نامیده می‌شود. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:

﴿لاَ إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ (سوره بقره، آیه ۲۵۵)

: «هیچ معبودی جز او نیست.»

این آیه، چونان مشعلی فروزان، مقام الوهیت را نشان می‌دهد که همه تعینات را در خود جمع می‌کند.

تممیز حقایق در واحدیت

تجلی واحدی، شامل تممیز حقایق و مراتب است که در احدیت مستحیل بودند و در این مرتبه، چونان گل‌هایی در باغ وجود، به تفصیل ظهور می‌یابند.

درنگ: واحدیت، صورت احدیت و جامع همه تعینات است که در مرتبه الوهیت، حقایق را به تفصیل متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین واحدیت به‌عنوان ظله احدیت و جامعیت آن، نشان داد که این مرتبه، ظرف تفصیل حقایق و مراتب الهی است که در الوهیت متجلی می‌شود.

بخش هفتم: قاب قوسین و نقش ولایت

حضرة قاب قوسین

حضرة قاب قوسین، چونان قله‌ای در ساحت قرب، مقام مظهر اعلی (خاتم و ولایت) است که در آن، قرب به حق به کمترین فاصله، یعنی دو قوس یا کمتر، تحقق می‌یابد. این مرتبه، ظرف ظهور وحدت نورانی است که هیچ کثرتی در آن راه ندارد.

ولایت، علت نبوت

ولایت، علت و باطن نبوت است و از آن اعظم. نبوت، ظهور ولایت است، همانند شاخه‌ای که از ریشه‌ای تنومند می‌روید. خاتم و امیرالمؤمنین در این مرتبه متحدند، چنان‌که نفس واحده‌ای در دو مظهر ظهور یافته است.

فاصله مراتب وجودی

فاصله میان مراتب وجودی، مانند خاتمیت، ولایت و انبیا، چونان فاصله میان آسمان و زمین، عظیم است. این فاصله، همانند دره‌ای ژرف، تفاوت میان عصمت و عدالت یا وجوب و قرب را نشان می‌دهد.

درنگ: حضرة قاب قوسین، مقام قرب خاتم و ولایت است که ولایت، علت و باطن نبوت، در آن متجلی می‌شود.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تبیین حضرة قاب قوسین و نقش ولایت به‌عنوان علت نبوت، بر وحدت خاتم و ولایت و فاصله عظیم مراتب وجودی تأکید کرد.

بخش هشتم: انسان کامل و مرتبه انسانی

قابل ثانی و انسان کامل

قابل ثانی، انسان کامل (خاتم) است که چونان آیینه‌ای جامع، اجمال و وحدت را در برابر تفصیل و کثرت در خود جمع می‌کند. این مرتبه، به واحدیت منسوب است و مظهر اعظم حق را نشان می‌دهد.

مرتبه انسانی، میزان وجود

مرتبه انسانی، چونان ترازویی دقیق، میزان سنجش کمال موجودات است. همه موجودات، از سنگ و گل تا بشر، با این مرتبه سنجیده می‌شوند، همانند ستارگانی که درخشششان با خورشید مقایسه می‌شود.

ولایت، معیار کمال

کمال و نقص موجودات، بر اساس ولایتشان به انسان کامل سنجیده می‌شود. زیبایی، زشتی و تنوع آن‌ها، چونان رنگ‌های گوناگون در باغ آفرینش، از این ولایت ناشی می‌شود.

درنگ: انسان کامل، قابل ثانی و میزان وجود است که کمال موجودات با ولایت او سنجیده می‌شود.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، با تبیین انسان کامل به‌عنوان قابل ثانی و مرتبه انسانی به‌عنوان میزان وجود، نقش ولایت را در تعیین کمال موجودات روشن ساخت.

بخش نهم: حضرات خمس و اسماء سبعه

حضرات خمس

حضرات خمس، چونان پنج دریچه به سوی حقیقت، شامل غیب مطلق، حس مطلق، غیب مقید، حس مقید و مقام جمعي (انسان کامل) است. این تقسیم‌بندی، همانند نقشه‌ای جامع، مراتب وجود را نشان می‌دهد.

اسماء سبعه

اسماء سبعه (حیات، علم، قدرت، اراده و غیره)، چونان ستون‌های بنای الوهیت، کلیات تعینات واحدیت‌اند که در مرتبه مظهري ظهور می‌یابند. این اسماء، شئون اصلی حق‌اند که عالم را سیراب می‌کنند.

درنگ: حضرات خمس، مراتب وجود و اسماء سبعه، شئون اصلی الوهیت در واحدیت را نشان می‌دهند.

جمع‌بندی بخش نهم

این بخش، با تبیین حضرات خمس و اسماء سبعه، چارچوبی برای فهم مراتب وجود و شئون الهی در واحدیت ارائه داد.

بخش دهم: تعین ثانی و تجلی ظاهر

تعین ثانی، اصل ظهور

تعین ثانی (واحدیت)، اصل ظهور تعینات و مرجع آن‌هاست، زیرا همه ظهورات عالم، مظهر واحدیت‌اند. این مرتبه، چونان ریشه‌ای تنومند، همه شاخه‌های وجود را تغذیه می‌کند.

تجلی ظاهر و الوهیت

تجلی ظاهر، با اسم الله و الوهیت ظهور می‌یابد که مقام جمعي همه اسماء و معانی کلی و جزئی است. این تجلی، همانند اقیانوسی است که همه جویبارهای وجود در آن جمع می‌شوند.

عالم معانی

واحدیت، با تحقق معانی کلی و جزئی، عالم معانی نامیده می‌شود که تحقق علمی حق است، همانند کتابی که همه حقایق در آن نگاشته شده است.

درنگ: تعین ثانی، اصل ظهور و تجلی ظاهر، مقام الوهیت و عالم معانی را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دهم

بخش دهم، با تبیین تعین ثانی و تجلی ظاهر، نقش واحدیت را به‌عنوان مبدأ ظهورات و عالم معانی روشن ساخت.

بخش یازدهم: حضرة الارتسام و عمائیة

حضرة الارتسام

واحدیت، با کثرت نسبي اسمائی و کثرت حقیقی کونی، حضرة الارتسام نامیده می‌شود که مظهر اسماء الهی است. این مرتبه، چونان تابلویی رنگین، کثرت‌های نورانی را در خود متجلی می‌سازد.

حضرة العمائیة

واحدیت، با برزخیت میان وحدت و کثرت و اشتمال بر حقایق کلی، حضرة العمائیة نامیده می‌شود. این مرتبه، همانند پلی میان وحدت و کثرت، ظهورات کونی را ممکن می‌سازد.

حقیقت انسانی کامل

حقیقت انسانی کامل، با اندراج حقایق کلی در حضرة العمائیة و اثر خفی آن، مرتبه کمال انسانی است. انسان کامل، چونان گوهری در صدف، جامع همه حقایق است.

درنگ: حضرة الارتسام و عمائیة، کثرت‌های نورانی و برزخیت واحدیت را نشان می‌دهند که حقیقت انسانی کامل در آن ظهور می‌یابد.

جمع‌بندی بخش یازدهم

این بخش، با تبیین حضرة الارتسام و عمائیة، نقش واحدیت در ظهور کثرت‌ها و حقیقت انسانی کامل را روشن ساخت.

بخش دوازدهم: مرتبه امکان و تفاوت الله و رحمن

مرتبه امکان

مرتبه امکان، متوسط میان وجوب و امتناع است و ظهورات تدریجی حق را شامل می‌شود. این مرتبه، چونان راهی میان دو ساحل، ظهورات را به تدریج متجلی می‌سازد.

ظهور اسم الله

اسم الله، تجلی و تعین ظاهر وجود است که با سعه جمعي، همه مراتب را در بر می‌گیرد. این اسم، همانند خورشیدی است که همه عالم را روشن می‌کند.

تفاوت الله و رحمن

الله، مقام جمعي، و رحمن، مقام اطلاقي است. هر دو یک حقیقت‌اند، اما در مرتبه ظهور متفاوت‌اند. قرآن کریم این تنوع را چنین بیان می‌فرماید:

﴿ادْعُوهُمْ بِأَسْمَائِهِ الْحُسْنَى﴾ (سوره اعراف، آیه ۱۸۰)

: «او را با نام‌های نیکویش بخوانید.»

این آیه، چونان کلیدی زرین، بر تنوع اسماء حسنی و تمایز مراتب ظهور آن‌ها تأکید دارد.

درنگ: مرتبه امکان، ظهورات تدریجی و اسم الله، سعه جمعي را نشان می‌دهد، در حالی که رحمن، مقام اطلاقي است.

جمع‌بندی بخش دوازدهم

بخش دوازدهم، با تبیین مرتبه امکان و تفاوت الله و رحمن، چارچوبی برای فهم ظهورات تدریجی و سعه اسماء الهی ارائه داد.

بخش سیزدهم: وحدت تجلی واحدی و سرایت احدیت

وحدت تجلی واحدی

وحدت تجلی واحدی، به احدیت ذاتی نزدیک‌تر است، زیرا احدیت بر آن احاطه دارد و در آن ساری است. این وحدت، چونان نوری است که از خورشید احدیت ساطع می‌شود.

سرایت احدیت در واحدیت

احدیت، با سرایت اثر خود در واحدیت، کثرت نسبي اسمائی (ثبوتی و سلبی) را ایجاد می‌کند. این سرایت، همانند جویباری است که از سرچشمه احدیت به سوی کثرات جاری می‌شود.

نزول و ظهور

مظهر، ظرف نزول حق، و مظهور، مقام ظهور خلقی است. نزول، ربوبیت وجودی، و ظهور، خلق ناسوتی است. این تمایز، چونان خطی میان آسمان و زمین، رابطه حق و خلق را تبیین می‌کند.

درنگ: وحدت تجلی واحدی، با سرایت احدیت، کثرت‌های اسمائی را در ظرف نزول و ظهور متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سیزدهم

این بخش، با تبیین وحدت تجلی واحدی و سرایت احدیت، رابطه میان نزول و ظهور را روشن ساخت و نقش واحدیت را در کثرت‌های اسمائی نشان داد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، چونان سفری در اقیانوس بی‌کران معرفت، به تبیین سیر نزول وجود از مقام احدیت به واحدیت و مراتب اسماء الهی پرداخت. تجلی احدی، مقام جمع وجودی حق است که خاتم انبیا و ولایت در مرتبه «قاب قوسین أو أدنى» مظهر آن‌اند. تجلی واحدی، مرتبه تفصیل اسماء و اقتدار الهی است که انسان کامل به‌عنوان میزان وجود، جامع وحدت و کثرت در آن ظهور می‌یابد. حضرات خمس، اسماء سبعه، حضرة الارتسام و عمائیة، چارچوبی جامع برای فهم مراتب وجود ارائه می‌دهند. قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى﴾ و ﴿ادْعُوهُمْ بِأَسْمَائِهِ الْحُسْنَى﴾، بر قرب وجودی و تنوع اسماء تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ظرف واحدیت اول به چه اشاره دارد؟

2. طبق متن، قطب در چه ظرفی قرار دارد؟

3. در متن، تعین وجوبی در ظرف اسما و صفات الهی چگونه توصیف شده است؟

4. بر اساس متن، تعداد ابدال به چه تعداد اشاره شده است؟

5. طبق متن، حقایق رسل در چه حضرتی ظهور پیدا می‌کنند؟

6. در ظرف واحدیت، اسما و صفات الهی فاقد تعین وجوبی هستند.

7. قطب در شیعه باید معصوم باشد.

8. مفهوم ابدال در متن به تعداد مشخصی محدود نیست و می‌تواند بیش از هفت باشد.

9. اجماع در شیعه به عنوان کاشف قول معصوم مطرح است، اما خود به خود ارزش مستقلی ندارد.

10. نسبت دادن صفات خلقی به حق در متن به معنای تلبس حق به صفات خلقی است.

11. تفاوت واحدیت اول و واحدیت ثانی در چیست؟

12. چرا قطب در شیعه باید معصوم باشد؟

13. منظور از تلبس حق به صفات خلقی چیست؟

14. چرا اجماع در شیعه ارزش مستقلی ندارد؟

15. حقایق رسل چگونه در حضرت عمائیه ظهور می‌یابند؟

پاسخنامه

1. اعیان ثابته

2. ظرف عصمت

3. تعین عینی و ذاتی

4. هفت

5. حضرت عمائیه

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. درست

11. واحدیت اول به اعیان ثابته اشاره دارد، در حالی که واحدیت ثانی به عالم عینی و مراتب نزولی آن مربوط است.

12. زیرا قطب مرکز دایره سیر است و بدون عصمت، دایره سلوک دچار اختلال می‌شود.

13. یعنی نسبت دادن صفات مظهر (خلق) به مظهر (حق) و بالعکس، از باب ظهور و تجلی.

14. زیرا اجماع تنها کاشف قول معصوم است و به خودی خود ملاک حسن یا اعتبار نیست.

15. حقایق رسل به عنوان اعیان ثابته کلی از اسمای الهی در حضرت عمائیه ظهور می‌یابند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده