در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 229

متن درس

 

مصباح الانس

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 229)

بخش اول: تبیین مفهوم عماء در عرفان نظری

مقدمه

مفهوم «عماء» در عرفان نظری، به‌ویژه در پرتو حدیث نبوی «كَانَ فِي عَمَاء»، یکی از کلیدی‌ترین موضوعات در فهم سلسله‌مراتب ظهور الهی است. این مفهوم، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح مصباح‌الانس (صفحه ۷۶) مورد بررسی قرار گرفته، به تبیین مرتبه‌ای واسطه‌ای میان غیب مطلق و ظهورات وجودی می‌پردازد. عماء، به‌عنوان یَنبوع مظاهر وجود، نه تنها در حدیث نبوی بلکه در آرای عرفانی، جایگاه ویژه‌ای دارد. این بخش، با تحلیل تفصیلی محتوای درس‌گفتار، به بررسی دقیق این مفهوم و ارتباط آن با احدیت ربانی، واحدیت، و فیض الرحمن می‌پردازد.

درنگ: عماء، به‌عنوان مرتبه‌ای برزخی و یَنبوع مظاهر وجود، نه احدیت غیبی محض است و نه واحدیت، بلکه واسطه‌ای ظهوری است که احدیت ربانی را متجلی می‌سازد.

مفهوم‌شناسی عماء در حدیث نبوی

حدیث نبوی «أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ؟» با پاسخ «كَانَ فِي عَمَاء» محور اصلی بحث در این بخش است. این حدیث، سؤالی عمیق از مرتبه وجودی رب پیش از خالقیت را مطرح می‌کند. سؤال از «رب» پیش از خلقت، به مرتبه‌ای پیش از واحدیت اشاره دارد، و پاسخ «في عماء» به احدیت ربانی ارجاع می‌یابد. این مرتبه، نه احدیت غیبی (تعین اول) است که فاقد نسبت رب و خالق است، و نه واحدیت (تعین ثانی) که مرتبه ظهور خلق است.

سؤال حدیث، به‌گونه‌ای ظریف، از مرتبه‌ای پیش از خالقیت می‌پرسد که ذهن سائل به احدیت غیبی یا واحدیت نمی‌رسد. احدیت ربانی، به‌عنوان مرتبه‌ای واسطه‌ای، ظهور احدیت را در نسبت با واحدیت نشان می‌دهد. این تمایز، نوآوری کلیدی درس‌گفتار است که عماء را نه احدیت محض و نه واحدیت، بلکه مرتبه‌ای ظهوری معرفی می‌کند که چشمه‌سار همه ظهورات وجودی است.

تحلیل حدیث و مراتب وجود

حدیث، با سؤال از «رب» پیش از خلقت، به احدیت ربانی اشاره دارد. این مرتبه، به‌مثابه پلی میان غیب مطلق و ظهورات عینی، نقش کلیدی در فهم سلسله‌مراتب وجود ایفا می‌کند. احدیت غیبی، به دلیل فقدان ظهور مستقیم، نمی‌تواند مراد حدیث باشد، زیرا سائل از «رب» می‌پرسد، که نسبتی با خالقیت دارد. واحدیت نیز، به دلیل اینکه مرتبه ظهور خلق است، از دایره مراد حدیث خارج می‌شود. احدیت ربانی، به‌عنوان مرتبه‌ای که ظهور احدیت را به واحدیت متصل می‌کند، پاسخ دقیق سؤال است.

این تحلیل، با نقد آرای عرفا، به‌ویژه قونوی در «مفتاح الغیب»، تکمیل می‌شود. قونوی عماء را یا احدیت یا واحدیت دانسته، اما این تفاسیر با متن حدیث ناسازگار است. احدیت ربانی، به‌عنوان مرتبه‌ای متمایز، هم ظهور احدیت است و هم مظهر واحدیت، و این تمایز، درایت حدیث را به‌گونه‌ای علمی و دقیق تبیین می‌کند.

درنگ: احدیت ربانی، مرتبه‌ای است که نه احدیت غیبی محض است و نه واحدیت، بلکه ظهور احدیت در نسبت با واحدیت را نشان می‌دهد و پاسخ سؤال حدیث را در خود دارد.

عماء و مفاهیم هم‌ردیف

عماء، در عرفان نظری، با مفاهیمی چون فیض منبسط، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی هم‌معناست. این مفاهیم، به جنبه‌های مختلف احدیت ربانی اشاره دارند. عماء، به اعتبار برزخیت، واسطه‌ای میان غیب و ظهور است؛ نفس الرحمن، به اعتبار انبساط وجودی، بسط فیض الهی را نشان می‌دهد؛ و تجلی رحمانی، به اعتبار ظهور صوری، نمود عینی این مرتبه است. این وحدت مفهومی، به‌گونه‌ای تمثیلی، مانند ماهیت است که به عناوین مختلف (ماده، هیولا، استقصا) نامیده می‌شود.

به‌بیانی شاعرانه، عماء چون ابر نازکی است که از بخار وجود برمی‌خیزد و چون چشمه‌ای زلال، سرچشمه همه ظهورات عالم است. این مرتبه، به‌مثابه حجابی نورانی، غیب هویت را از ظهور متمایز می‌سازد، اما این حجاب، علمی و ربانی است و نه مانعی برای ظهور.

نقد آرای عرفا

بسیاری از عرفا، عماء را یا با احدیت غیبی یا با واحدیت یکی دانسته‌اند. اما این تفاسیر، به دلیل عدم انطباق با متن حدیث، نادرست است. احدیت غیبی، فاقد نسبت رب و خالق است، و واحدیت، مرتبه‌ای پس از خالقیت است. احدیت ربانی، به‌عنوان مرتبه‌ای متمایز، هم ظهور احدیت را دارد و هم مظهر واحدیت است. این نقد، بر وفاداری به درایت حدیث تأکید دارد و نشان می‌دهد که عماء، یَنبوع مظاهر وجود و اصل اعیان مظهریه است.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تمرکز بر حدیث نبوی و تبیین مفهوم عماء، احدیت ربانی را به‌عنوان مرتبه‌ای کلیدی معرفی کرد. این مرتبه، نه احدیت غیبی است که فاقد ظهور است، و نه واحدیت که مرتبه ظهور خلق است، بلکه واسطه‌ای است که ظهور احدیت را به واحدیت متصل می‌کند. عماء، به‌عنوان فیض منبسط و نفس الرحمن، چشمه‌سار همه ظهورات وجودی است. نقد آرای عرفا، به‌ویژه قونوی، بر ضرورت وفاداری به متن حدیث تأکید دارد و احدیت ربانی را پاسخ دقیق سؤال حدیث می‌داند.

بخش دوم: مراتب تجلی و نکاحات خمس

مراتب تجلی و تعین

مراتب تجلی، در عرفان نظری، به دو صورت اجمالی و تفصیلی تبیین می‌شوند. تعین اول (احدیت) به‌صورت اجمالی و تعین ثانی (واحدیت) به‌صورت تفصیلی، مراتب ظهور را نشان می‌دهند. تعین ثانی، حضرة ارتسام است که اعیان ثابته در آن به وجود علمی حق موجودند. این اعیان، مانند نور چراغ بر کتاب، به وجود حق وابسته‌اند و نه به وجود ذاتی خود.

به‌بیانی تمثیلی، اعیان ثابته چون سایه‌هایی هستند که از نور حق بر صفحه وجود نقش می‌بندند. این نور، نه از کتاب (اعیان) که از چراغ (حق) است، و وجود اعیان، تنها به اعتبار وجود حق معنا می‌یابد. این تشبیه، فقر وجودی اعیان را به زیبایی نشان می‌دهد.

درنگ: اعیان ثابته، به وجود علمی حق موجودند و مانند نور چراغ بر کتاب، وجودشان وابسته به حق است و نه ذاتی خود.

نکاحات خمس و ظهورات عالم

نکاحات خمس، سلسله ظهورات عالم را از غیب تا ناسوت تبیین می‌کنند. این مراتب عبارت‌اند از:

  1. نکاحت غیبی ازلی: ظهور اولیه اسماء الهی در مرتبه غیب، که فاتح حضرات اسماء است.
  2. نکاحت تجردی: ظهور در مرتبه حقایق تجردی، که به وجودات بسیط اشاره دارد.
  3. نکاحت جمعی (انسانی): ظهور در مقام انسان کامل، که جامع همه مراتب است.
  4. نکاحت روحی: ظهور در مرتبه ارواح، که واسطه میان معانی و عالم مثال است.
  5. نکاحت مثالی: ظهور در عالم مثال، که به وجودات مثالی اشاره دارد.

این نکاحات، اجتماعات منتجه‌ای هستند که ظهورات عالم را تولید می‌کنند. به‌مثابه زواجی که اولاد می‌آورد، نکاحت، تولید ظهور است. بدون تولید، زواج ناقص است، و این اصل در همه مراتب عالم جاری است.

انسان، مظهر جامع

انسان، به‌عنوان مقام جمعی، مظهر تام همه مراتب وجود است. این مقام، مانند زوج در ارث، با همه مراتب ظهور حاضر است. انسان، قوت عالم ربوبیت و ملائکه است و زیباترین مخلوق الهی است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَالِقِينَ

(سوره مؤمنون: ۱۴، : پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است).

انسان، چون آیینه‌ای تمام‌نما، همه حقایق را از ناسوت تا ملکوت در خود متجلی می‌سازد. این مقام، صلاحیت ظهور همه تعینات تفصیلی را دارد و به‌مثابه چشمه‌ای است که همه رودهای وجود از آن جاری می‌شوند.

درنگ: انسان، به‌عنوان مقام جمعی، مظهر تام همه مراتب وجود است و صلاحیت ظهور همه حقایق را از ناسوت تا ملکوت دارد.

نقد دیدگاه شیخ در نفی نکاحت غیبی

برخی، مانند شیخ، مرتبه معانی (غیبی) را به دلیل فقدان ظهور عینی، نکاحت نمی‌دانند. اما این دیدگاه قابل نقد است، زیرا ظهور علمی اعیان ثابته، خود نوعی تولید است که در نکاحات خمس جای می‌گیرد. ظهور علمی، هرچند عینی نیست، اما به‌عنوان نتیجه اسماء و صفات، نکاحت محسوب می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، مراتب تجلی و نکاحات خمس را به‌عنوان سلسله ظهورات عالم تبیین کرد. تعین اول و ثانی، به‌ترتیب، ظهور اجمالی و تفصیلی حق‌اند، و اعیان ثابته، به وجود علمی حق موجودند. نکاحات خمس، از غیب تا ناسوت، مراحل تولید ظهورات را نشان می‌دهند، و انسان، به‌عنوان مظهر جامع، همه این مراتب را در خود جمع می‌کند. نقد دیدگاه شیخ، بر امکان شمول نکاحت در ظهور علمی تأکید دارد و جایگاه انسان را به‌عنوان زیباترین مخلوق الهی تأیید می‌کند.

بخش سوم: عماء، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی

وحدت مفهومی عماء، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی

عماء، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی، یک حقیقت‌اند که به اعتبارات مختلف نامیده می‌شوند. عماء، به لحاظ برزخیت، واسطه غیب و ظهور است؛ نفس الرحمن، به لحاظ انبساط، بسط وجودی را نشان می‌دهد؛ و تجلی رحمانی، به لحاظ ظهور صوری، نمود عینی این مرتبه است. این وحدت، مانند ماهیت است که به عناوین مختلف نامیده می‌شود، اما ذاتاً یکی است.

به‌بیانی تمثیلی، عماء چون سحابی است که از بخار وجود برمی‌خیزد و نفس الرحمن چون نسیمی است که این سحاب را به حرکت درمی‌آورد. تجلی رحمانی، چون بارانی است که از این سحاب بر زمین وجود می‌بارد و همه عالم را سیراب می‌کند.

درنگ: عماء، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی، یک حقیقت‌اند که به اعتبارات برزخیت، انبساط، و ظهور صوری نامیده می‌شوند.

انبعاث وجود عام

انبعاث وجود عام، چه به‌صورت ذاتی (در حقایق تجردی) و چه به‌صورت تعلقی (در حقایق مثالی)، از تنزل ربانی نشأت می‌گیرد. این تنزل، جامع وجوه جمع و تمییز است و ظهور احدیت ربانی را نشان می‌دهد. عماء، به‌عنوان فیض ربانی، هم به مُظهر (احدیت ربانی) و هم به مظهر (ظهورات) مرتبط است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، وحدت مفهومی عماء، نفس الرحمن، و تجلی رحمانی را تبیین کرد. این مفاهیم، به جنبه‌های مختلف احدیت ربانی اشاره دارند و به‌عنوان چشمه‌سار ظهورات، نقش کلیدی در سلسله‌مراتب وجود ایفا می‌کنند. انبعاث وجود عام، از تنزل ربانی ناشی می‌شود و عماء، به‌مثابه واسطه‌ای نورانی، غیب و ظهور را به هم متصل می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل تفصیلی آن، مفهوم عماء را در پرتو حدیث نبوی «كَانَ فِي عَمَاء» بررسی کرد. عماء، به‌عنوان یَنبوع مظاهر وجود، مرتبه‌ای برزخی است که احدیت ربانی را متجلی می‌سازد. این مرتبه، نه احدیت غیبی است و نه واحدیت، بلکه واسطه‌ای ظهوری است که ظهور احدیت را به واحدیت متصل می‌کند. نکاحات خمس، سلسله ظهورات عالم را از غیب تا ناسوت تبیین می‌کنند، و انسان، به‌عنوان مظهر جامع، همه مراتب را در خود جمع می‌کند. آیه شریفه قرآن کریم:

فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَالِقِينَ

(سوره مؤمنون: ۱۴، : پس آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است)، جایگاه انسان را به‌عنوان زیباترین مخلوق الهی تأیید می‌کند. این تحلیل، با حفظ امانت کامل به متن اصلی و افزودن توضیحات تکمیلی، درک عمیق‌تری از عماء و احدیت ربانی را برای مخاطبان متخصص فراهم آورده است.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، حضرة العمائية به چه مرتبه‌ای اشاره دارد؟

2. بر اساس متن، چرا حق در حضرة العمائية به صفات خلق متلبس می‌شود؟

3. کدام صفت در متن به عنوان صفت خلقی ذکر شده که به حق نسبت داده می‌شود؟

4. طبق متن، شرط تلبس خلق به صفات رب چیست؟

5. بر اساس متن، حقيقة الانسانية الكمالية در چه مرتبه‌ای ظهور می‌یابد؟

6. حق در حضرة العمائية به صفات خلق متلبس می‌شود بدون تنزل ظهوری.

7. خلق در صورت رفع قیود کثرت می‌تواند به صفات رب متلبس شود.

8. کثرت حقیقی طبق متن در ظرف وجود پذیرفته شده است.

9. حقيقة الانسانية الكمالية در متن به عنوان میزان حقیقت کمال معرفی شده است.

10. صفات فقر و ذلت در متن به عنوان صفات ذاتی کون پذیرفته شده‌اند.

11. منظور از حضرة العمائية در متن چیست؟

12. چرا حق در متن به صفات خلقی مانند استقراض متلبس می‌شود؟

13. تفاوت تلبس حق به صفات خلق و تلبس خلق به صفات رب در متن چیست؟

14. چرا کثرت حقیقی در متن نفی شده است؟

15. نقش انسان در مراتب کلی طبق متن چیست؟

پاسخنامه

1. مرتبه واحدیت

2. به دلیل تنزل ظهوری از حضرة الوجوب

3. استقراض

4. رفع قیود کثرت

5. مرتبه برزخ اجمالی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حضرة العمائية مرتبه واحدیت است که حق در آن به صفات خلق و خلق به صفات رب متلبس می‌شود.

12. حق به دلیل تنزل ظهوری از حضرة الوجوب به صفات خلقی متلبس می‌شود.

13. حق بدون قید به صفات خلق متلبس می‌شود، اما خلق با رفع قیود کثرت به صفات رب متلبس می‌شود.

14. زیرا کثرت متفرع بر وحدت است و در ظرف وجود تعدد ذاتی وجود ندارد.

15. انسان به عنوان مرتبه ششم، جامع تمام مراتب ظهور و میزان حقیقت کمال است.

فوتر بهینه‌شده