در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 245

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 245)

دیباچه

کتاب مصباح الانس، اثری گران‌سنگ در عرفان نظری، دریچه‌ای است به سوی فهم ژرفای علم الهی و ظهورات آن در عالم هستی. این اثر، با نگاهی عمیق و استدلالی، به تبیین مفهوم علم عنایی الهی پرداخته و با نقد دیدگاه‌های فلسفی، تفسیری عرفانی از رابطه علم و معلوم ارائه می‌دهد. در این نوشتار، محتوای درس‌گفتار 245 از این کتاب، که به بررسی علم عنایی، نقد دیدگاه حکما، و تبیین ظهورات فیض الهی اختصاص دارد، به زبانی علمی تبیین شده است.

بخش یکم: تبیین مفهوم علم عنایی الهی

تعریف علم عنایی و تمایز آن از علم کلی

علم عنایی الهی، به مثابه نوری است که در آینه معلومات تجلی می‌یابد و با آن‌ها در وحدتی وجودی متحد می‌گردد. برخلاف علم کلی که می‌تواند از معلوم خاص تجرید شود، علم عنایی، علمی است احاطی که در ظرف ظهور موجودات، با آن‌ها یکی می‌شود. این علم، نه تنها احاطه‌ای کامل بر موجودات دارد، بلکه خود، مبنای وجودی و ظهوری آن‌هاست. این تعریف، با نظریه وحدت وجود در عرفان ابن‌عربی همخوانی دارد، جایی که علم الهی، به مثابه نور وجود، در مظاهر متعین شده و از هرگونه انفکاک یا تجرید مبراست.

درنگ: علم عنایی الهی، علمی است متحد با معلوم، که در ظرف ظهور موجودات، احاطه‌ای وجودی بر آن‌ها دارد و از تجرید صرف یا انفکاک از معلومات مبراست.

نقد دیدگاه حکما در باب علم الهی

حکما، علم عنایی را به‌عنوان علمی ازلی و فعلی تعریف کرده‌اند که به کلیات به‌صورت کلی و به جزئیات نیز به‌صورت کلی تعلق می‌گیرد. این دیدگاه، با محدود ساختن علم الهی به کلیات، از ارتباط وجودی آن با معلومات محروم می‌ماند. چنین رویکردی، که ریشه در فلسفه مشائی دارد، علم الهی را از تأثیرگذاری ظهوری جدا می‌سازد و به تجریدی صرف فرو می‌کاهد. در مقابل، عرفان نظری، با تأکید بر وحدت علم و معلوم، این تعریف را ناکافی می‌داند، زیرا علم الهی را از حقیقت ظهوری آن محروم می‌سازد.

درنگ: نقد عرفانی بر دیدگاه حکما، بر محدودیت تعریف علم الهی به کلیات و جدایی آن از ظهورات وجودی متمرکز است، که با حقیقت علم عنایی در تضاد است.

نفی کلیت و تغییر در علم عنایی

علم عنایی، نه به کلیات به‌صورت کلی و نه به جزئیات به‌صورت کلی تعلق ندارد. این علم، به دلیل اتحاد با معلوم، از محدودیت‌های کلی و جزئی فلسفی آزاد است. تغییر در معلومات، که متغیر و متعین هستند، به تغییر در ذات الهی منجر نمی‌شود، زیرا علم عنایی، در ظرف ظهور معلومات، با آن‌ها متحد است. این دیدگاه، علم الهی را به مثابه جریانی بی‌انتها معرفی می‌کند که در مظاهر، بدون تغییر در ذات، متجلی می‌شود.

درنگ: علم عنایی، به دلیل اتحاد با معلوم، نه کلی است و نه متغیر، بلکه در ظرف ظهور معلومات، با آن‌ها متحد و از محدودیت‌های فلسفی آزاد است.

علم عنایی به‌عنوان علم ظهوری

علم عنایی، علمی است ظهوری که در ظرف معلوم، با آن متحد می‌شود. برخلاف علم مؤثر یا علّی که حکما بر آن تأکید دارند، این علم، نه از جزئیات استنباط می‌شود و نه مستقل از معلوم وجود دارد، بلکه در ظهور معلومات خود را نشان می‌دهد. این تعریف، با مفهوم علم حضوری در فلسفه ملاصدرا و عرفان نظری همخوانی دارد، جایی که علم، عالم و معلوم در وحدتی وجودی یکی می‌شوند.

درنگ: علم عنایی، به‌عنوان علمی ظهوری، در ظرف معلوم با آن متحد است و بیانگر وحدت وجودی میان علم، عالم و معلوم است.

بخش دوم: احاطه الهی و ظهورات فیض

احاطه الهی بر جزئیات و تنفسات

قرآن کریم می‌فرماید: وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ (سوره نساء، آیه ۱۲۶، : «و خدا به همه چیز احاطه دارد»). این آیه، بر احاطه کامل الهی بر همه چیز، از جمله جزئی‌ترین امور مانند تنفسات انسان‌ها، تأکید دارد. هر نفس و عمل انسان، نزد خداوند متشخص و معلوم است، در حالی که انسان از ادراک این جزئیات عاجز است. این احاطه، بیانگر علم ظهوری و حضوری الهی است که هیچ عملی از دید او پنهان نمی‌ماند.

درنگ: احاطه الهی، شامل جزئی‌ترین امور، از جمله تنفسات انسان‌هاست، که نزد خداوند متشخص و معلوم است و مسئولیت انسان را در برابر اعمالش تقویت می‌کند.

نفی تغییر در نسب علمیه

نسب علمیه، که بیانگر روابط میان عالم و معلوم است، تغییرپذیر نیست. علم الهی، به‌عنوان علمی ظهوری، با معلوم متحد است و تغییر در معلومات، به تغییر در ذات الهی منجر نمی‌شود. این دیدگاه، ذات الهی را از هرگونه تغییر و حدوث مبرا می‌داند، در حالی که ظهورات آن در مظاهر متعین می‌شود.

درنگ: نسب علمیه تغییرپذیر نیست، زیرا علم عنایی، با معلوم متحد است و تغییر در معلومات، به تغییر در ذات الهی منجر نمی‌شود.

تفسیر قیصری از علم عنایی

داوود قیصری، عارف برجسته، علم عنایی را به‌عنوان مجموع قضا و قدر تفسیر کرده است. با این حال، این تفسیر ناکافی دانسته شده، زیرا ظهور تفصیلی در قدر، ازلی نیست، بلکه مستمر (لایزال) است. تعین احکام، از خصوصیات حقایق و مراتب ظهورات است، نه از ذات الهی. این نقد، تفاوت میان دیدگاه عرفانی و فلسفی را برجسته می‌کند.

درنگ: تفسیر قیصری از علم عنایی به‌عنوان مجموع قضا و قدر، به دلیل ماهیت مستمر ظهورات تفصیلی در قدر، ناکافی است.

علم عنایی به‌عنوان افاضه نور وجودی

علم عنایی، به مثابه افاضه نور وجودی الهی، در مراتب عینی و حضرات علمی ظهور می‌یابد. این نور، در ظرف استعداد مظاهر متعین شده و به‌عنوان ظهور فعلی موجودات شناخته می‌شود. این تعریف، با نظریه فیض الهی در عرفان ابن‌عربی و حکمت متعالیه همخوانی دارد، جایی که علم الهی، مبنای ظهور وجودی عالم است.

درنگ: علم عنایی، افاضه نور وجودی الهی است که در ظرف استعداد مظاهر متعین شده و ظهور فعلی موجودات را رقم می‌زند.

بخش سوم: تنزیه و تشبیه در علم الهی

تنزیه و تشبیه در آیه شریفه

قرآن کریم می‌فرماید: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ (سوره شوری، آیه ۱۱، : «چیزى مانند او نیست و او شنوا و بیناست»). این آیه، ترکیبی از تنزیه (نفی هرگونه مشابهت) و تشبیه (توصیف الهی با صفات سمع و بصر) را ارائه می‌دهد. تنزیه، ذات الهی را از هرگونه مثل و مشابه مبرا می‌داند، در حالی که تشبیه، ظهورات الهی را در مظاهر ممکن می‌سازد.

درنگ: آیه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» ترکیبی از تنزیه و تشبیه است که وحدت میان ذات و صفات الهی را نشان می‌دهد.

فیض الهی و اكملیت

فیض الهی، به مثابه جریانی از کمال ذاتی، در مظاهر ظهور می‌یابد و حکمی زاید بر کمال ذاتی است. این فیض، اكملیت (کمال وصفی) را در ظرف مظاهر متجلی می‌سازد. این دیدگاه، با نظریه فیض اقدس و مقدس در عرفان ابن‌عربی همخوانی دارد، جایی که فیض مقدس، ظهورات الهی در مظاهر است.

درنگ: فیض الهی، به‌عنوان ظهور کمال ذاتی در مظاهر، اكملیت وصفی را متجلی می‌سازد.

کمال ظرف و اكملیت

کمال هر ظرف، در پر شدن آن (امتلاء) است و اكملیت آن، در افاضه‌ای است که پس از پر شدن از آن سرریز می‌شود. این مفهوم، به فیض ایجادی الهی اشاره دارد که از کمال ذاتی سرچشمه گرفته و در مظاهر ظهور می‌یابد، به‌گونه‌ای که هر مظهر، به قدر استعداد خود، از این فیض بهره‌مند می‌شود.

درنگ: کمال ظرف در امتلاء و اكملیت آن در افاضه پس از پر شدن است، که بیانگر فیض ایجادی الهی در مظاهر است.

امتلاء الهی و غنای ذاتی

امتلاء در مورد حق تعالی، به معنای غنای ذاتی و وجوب وجود اوست که نیازی به غیر ندارد. این غنا، از صمدیت الهی ناشی می‌شود که هیچ خلأ یا نیازی در آن راه ندارد. این دیدگاه، با مفهوم صمدیت در قرآن کریم همخوانی دارد، که ذات الهی را از هرگونه نقص یا وابستگی مبرا می‌داند.

درنگ: امتلاء الهی، بیانگر غنای ذاتی و صمدیت است که ذات الهی را از هرگونه نقص یا نیاز مبرا می‌داند.

ظهور ایجادی و اكملیت

ایجادی الهی، نتیجه ظهور است، نه نتیجه کمال ذاتی به‌معنای جبری یا اقتضایی. خداوند ایجاد نکرد تا کامل شود، بلکه ایجادی او، ظهور اكملیت ذاتی در مظاهر است. این دیدگاه، ایجادی الهی را به مثابه تجلی نور وجودی در عالم معرفی می‌کند.

درنگ: ایجادی الهی، نتیجه ظهور اكملیت ذاتی است، نه تکمیل کمال الهی، و بیانگر تجلی نور وجودی در مظاهر است.

جمع‌بندی

درس‌گفتار 245 از مصباح الانس، با تبیین مفهوم علم عنایی الهی، به مثابه نوری ظهوری که در ظرف معلومات متجلی می‌شود، دریچه‌ای نو به سوی فهم وحدت علم و معلوم گشوده است. این علم، نه کلی است و نه متغیر، بلکه در وحدتی وجودی با مظاهر، احاطه‌ای کامل بر کلیات و جزئیات دارد. نقد دیدگاه حکما، که علم الهی را به کلیات محدود می‌کنند، بر تمایز عرفان نظری از فلسفه مشائی تأکید دارد. علم عنایی، به‌عنوان افاضه نور وجودی، در مراتب عینی و حضرات علمی ظهور یافته و اكملیت الهی را در مظاهر متجلی می‌سازد. ترکیب تنزیه و تشبیه در آیه شریفه قرآن کریم، وحدت میان ذات و صفات الهی را نشان داده و فیض الهی را به‌عنوان ظهور کمال ذاتی در عالم معرفی می‌کند. این تبیین، انسان را به تأمل در ربوبیت الهی و تسلیم در برابر فیض بی‌انتهای او دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، علم عنایی حق تعالی چیست؟

2. در درسگفتار، چرا علم عنایی حق به کلیات و جزئیات به صورت کلی مورد انتقاد قرار گرفته است؟

3. بر اساس درسگفتار، فیض ایجادی حق چگونه توصیف شده است؟

4. در درسگفتار، نسبت معلومیت حق به چه چیزی وابسته است؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا «ليس كمثله شىء» تنزیه‌ای است که تشبیه را در بر دارد؟

6. علم عنایی حق در درسگفتار به عنوان علمی مؤثر که تغییر ایجاد می‌کند، تعریف شده است.

7. نسب علمیه در علم عنایی حق طبق درسگفتار تغییرپذیر نیست.

8. فیض ایجادی حق در درسگفتار به کمال ذاتی حق وابسته است.

9. علم عنایی حق در ظرف ظهور معلومات متعین می‌شود.

10. ظهور تفصیلی در عالم قدر ازلی است.

11. تفاوت اصلی بین علم عنایی در عرفان و تعریف حکما از آن در درسگفتار چیست؟

12. چرا علم عنایی حق در درسگفتار مؤثر تلقی نمی‌شود؟

13. علت عدم تغییر نسب علمیه در علم عنایی حق چیست؟

14. فیض ایجادی در درسگفتار چگونه تعریف شده است؟

15. چرا «ليس كمثله شىء» در درسگفتار تنزیه‌ای با درون‌مایه تشبیه است؟

پاسخنامه

1. علم ظهوری در ظرف معلوم

2. چون علم کلی مؤثر نیست

3. فیض ظهوری در مظاهر

4. به ظهور مظاهر

5. چون مثل به معنای مثل‌المثل است

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. علم عنایی در عرفان ظهوری و در ظرف معلوم است، اما حکما آن را علم ازلی فعلی به کلیات و جزئیات به صورت کلی می‌دانند.

12. زیرا علم عنایی ظهوری و تابع معلوم است، نه علمی علّی که تغییر ایجاد کند.

13. چون منسوب و منسوب‌الیه در علم عنایی متعین و غیرمتعدد است.

14. فیض ایجادی ظهور نور وجودی حق در مظاهر بر اساس استعداد آنهاست.

15. زیرا نفی مثل به معنای نفی مثل‌المثل است که به صورت ظاهری تشبیه را در بر دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده