در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 250

متن درس

 

مراتب ظهور و وحدت وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 250)

مقدمه

این نوشتار، بازنویسی و تبیینی علمی و دانشگاهی از درس‌گفتارهای عرفانی و فلسفی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که بر اساس متن «مصباح الأنس» (نوار 250) و تحلیل تفصیلی آن نگاشته شده است. هدف، ارائه محتوایی منسجم، فاخر و متناسب با فضای آکادمیک برای پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در حوزه الهیات، عرفان و فلسفه اسلامی است.

بخش نخست: مراتب کلی ظهور و حضرات خمس

تقسیم‌بندی حضرات کلی

درس‌گفتار با تبیین حضرات کلی آغاز می‌شود که مراتب ظهور وجود واحد را در سه مرتبه اصلی شامل حضره الهی (ربوبی)، حضره کونیه (خلقی) و سر جامع (نفس رحمانی یا عمائی) تقسیم‌بندی می‌کند. حضرات خمس (لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت و جامع) در نهایت به این سه مرتبه منتهی می‌شوند. این تقسیم‌بندی، چارچوبی وجودشناختی ارائه می‌دهد که مراتب کثرت ظاهری را در وحدت وجودی حق تبیین می‌کند. مانند درختی که شاخه‌های متعدد آن به ریشه‌ای واحد بازمی‌گردند، حضرات خمس نیز در سه مرتبه کلی ادغام می‌شوند.

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ (البقرة: ۱۵۶)
: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.»
این آیه کریمه، وحدت وجودی حق و بازگشت تمامی مظاهر به او را تأیید می‌کند، جایی که کثرت ظاهری در وحدت ذاتی حق محو می‌شود.

درنگ: حضرات خمس در نهایت به سه مرتبه کلی حقّی، خلقی و جامع منتهی می‌شوند که چارچوبی برای فهم وحدت وجود در عین کثرت ظهورات ارائه می‌دهند.

مرتبه حقّی و تنزیه از کثرت

مرتبه حقّی، که ظهور ربوبی را در بر می‌گیرد، از هرگونه کثرت، تعدد یا قید منزه است. این مرتبه، صرفاً ظرف تعین است، اما این تعین به مظاهر نسبت داده می‌شود، نه به ذات حق. مانند نوری که در آینه‌های متعدد بازتاب می‌یابد، اما ذاتش از این بازتاب‌ها مستقل است. ذات الهی، در این مرتبه، از هر قید و محدودیتی مبراست و تنها به واسطه مظاهر، متعین جلوه می‌کند.

مرتبه خلقی و ظهورات امکانی

مرتبه خلقی، ظرف ظهورات امکانی است که هرگونه نقص، قید یا تعین به آن بازمی‌گردد. این مرتبه، محل کثرت و محدودیت‌های وجودی است که در عالم ناسوت و مادی ظاهر می‌شوند. مانند سایه‌هایی که بر زمین می‌افتند، اما از خورشید جدا نیستند، ظهورات خلقی نیز از حق نشأت می‌گیرند، اما با محدودیت‌های امکانی متمایز می‌شوند.

مرتبه جامع و نفس رحمانی

مرتبه جامع، که به عنوان برزخ یا عماء شناخته می‌شود، مقام نفس رحمانی است که حق و خلق را در خود جمع می‌کند. این مرتبه، واسطه بین اطلاق الهی و کثرت خلقی است و به فیض کلی تعلق دارد. مانند پلی که دو ساحل را به هم متصل می‌کند، نفس رحمانی نیز واسطه‌ای است که وحدت و کثرت را در خود آشتی می‌دهد.

درنگ: مرتبه جامع، به عنوان نفس رحمانی، واسطه بین حق و خلق است و وحدت وجودی را در عین کثرت ظهورات حفظ می‌کند.

بخش دوم: وحدت وجود و نفی کثرت ذاتی

وحدت وجود و ظهورات متعدد

درس‌گفتار تأکید می‌کند که کثرت و تعدد، نه در ذات خلق، بلکه در مراتب ظهور وجود واحد است: «تَعَدُّدٌ فِي الْخَلْقِ لَيْسَ، كَثْرَةٌ فِي الْخَلْقِ لَيْسَ، بَلْ مَرَاتِبُ ظُهُورِ الْوُجُودِ الْوَاحِدِ». وجود، واحد است و کثرت، صرفاً در ظهورات آن پدید می‌آید. این مراتب، چه سه‌گانه باشند و چه به حضرات خمس یا بیشتر تفصیل یابند، در نهایت به سه مرتبه حقّی، خلقی و جامع بازمی‌گردند. مانند جویباری که به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود، اما سرچشمه‌اش یکی است.

درنگ: کثرت، نه در ذات وجود، بلکه در مراتب ظهور است. وجود واحد است و ظهورات آن در مراتب مختلف متکثر می‌شوند.

نفی انتزاع و مفهوم‌سازی عقلی

در عرفان، عالم از انتزاع و مفهوم‌سازی عقلی خالی است: «فِي الْعَالَمِ إِنْتِزَاعٌ لَيْسَ، إِنْتِزَاعٌ عَمَلُ الْعَقْلِ». انتزاع، کار عقل است و در عالم حقیقت، جایی برای مفاهیم انتزاعی ندارد. حقیقت، همان واقعیت ظهور است، نه مفهومی که عقل از آن استخراج کند. مانند رودی که جریانش را نمی‌توان در قالب مفاهیم محدود کرد، حقیقت وجود نیز فراتر از مفهوم‌سازی‌های عقلی است.

نقد ریاضیات فلسفی

متن با نقد نگاه فلسفی به کثرت، از مثالی ریاضی بهره می‌گیرد: «يَكْ وَيَكْ لَيْسَ يَصِيرُ ثَلَاثَةً، بَلْ يَصِيرُ ثَلَاثَةً فِي التَّرْكِيبِ الْحَقِيقِي». یک و یک، در ترکیب حقیقی، به سه منجر می‌شود (مانند آب و خاک که گل می‌سازند)، نه دو. این ترکیب، نشان‌دهنده اثرگذاری ظهورات است که فراتر از جمع ساده است. مانند نقاشی که از ترکیب رنگ‌ها، اثری نو می‌آفریند، ظهورات نیز در ترکیب، هویتی جدید می‌یابند.

درنگ: در عرفان، کثرت در ظهورات است، نه در ذات وجود. ترکیب ظهورات، به خلق هویتی جدید منجر می‌شود که فراتر از جمع ساده است.

بخش سوم: صفات حق و احاطه وجودی

صفات ثبوتیه و سلبیه

صفات حق در مرتبه حقّی به دو دسته ثبوتیه (مانند احاطه وجودی و علمی) و سلبیه تقسیم می‌شوند: «فَالثَّبُوتِيَّةُ كَإِحَاطَةِ الْوُجُودِيَّةِ وَالْعِلْمِيَّةِ». احاطه علمی، مقدم بر احاطه وجودی است، زیرا علم حق، سرچشمه ظهورات است و اعیان ثابته در ظرف علم او ازلی‌اند. مانند نوری که پیش از تابیدن، در ذات خود روشن است، علم حق نیز مقدم بر ظهورات وجودی اوست.

احاطه و تقدم وجودی

احاطه حق، به معنای تقدم وجودی او بر هر چیزی است که متصف به ظهور است: «تَقَدُّمُ وُجُودِهِ عَلَى كُلِّ مُتَصَفٍّ بِالظُّهُورِ». این احاطه، نه به معنای محاط بودن در مقابل مساحت، بلکه به معنای تقدم ظهوری است. مانند خورشیدی که نورش بر همه چیز مقدم است، وجود حق نیز بر تمامی مظاهر تقدم دارد.

درنگ: احاطه حق، به معنای تقدم ظهوری او بر تمامی مظاهر است که در آن، علم حق، سرچشمه ظهورات وجودی است.

اراده و قبول ظهور

احاطه حق، شامل اولیت اراده و قبول ظهور در هر وقت، حال، مظهر و مرتبه است: «أَوَّلِيَّةُ الْإِرَادَةِ وَالْقَبُولِ فِي كُلِّ وَقْتٍ وَحَالٍ وَمَظْهَرٍ وَمَرْتَبَةٍ». این احاطه، به معنای پذیرش تمامی ظهورات در مراتب مختلف است که هر حکمی به حسب مرتبه خود ظاهر می‌شود. مانند اقیانوسی که امواج گوناگون را در خود می‌پذیرد، حق نیز تمامی ظهورات را در بر می‌گیرد.

بخش چهارم: نفی جعل حادث و بقای مظاهر

نفی خلقت حادث

عارف، برخلاف دیدگاه کلامی، معتقد نیست که خلقت از عدم پدید آمده است: «لَيْسَ عَارِفٌ يَعْتَقِدُ أَنَّ وَاحِدًا كَانَ وَوَاحِدًا لَمْ يَكُنْ». حق، دائم‌الفیض و دائم‌الظهور است و مظاهر از ازل همراه او بوده‌اند. این دیدگاه، جعل به معنای ایجاد از عدم را نفی می‌کند. مانند نوری که همیشه ساطع است و تاریکی را نمی‌پذیرد، حق نیز همیشه در حال افاضه فیض است.

درنگ: خلقت، ظهور ذاتی حق است، نه پدیده‌ای حادث. حق، دائم‌الفیض است و مظاهر از ازل همراه او بوده‌اند.

بقای مظاهر به بقای حق

موجودات، به بقای ذاتی حق باقی‌اند، نه به ابقای او: «نَحْنُ بَاقُونَ بِبَقَاءِ اللَّهِ، لَا بِإِبْقَاءِ اللَّهِ». این بقا، به معنای وابستگی ذاتی مظاهر به حق است، نه اینکه حق آن‌ها را خلق کرده و می‌تواند نابود کند. مانند قطره‌ای که در اقیانوس باقی است، مظاهر نیز به بقای حق وابسته‌اند.

﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ (البقرة: ۱۵۶)
: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم.»
این آیه کریمه، وابستگی ذاتی مظاهر به حق و بازگشت آن‌ها به او را نشان می‌دهد.

نفی فرار از دولت حق

امکان فرار از دولت حق وجود ندارد: «لَا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِهِ». نه خلق می‌تواند از حق جدا شود و نه حق می‌تواند خلق را از خود دور کند، زیرا همه چیز ظهور اوست. مانند سایه‌ای که از جسم جدا نمی‌شود، خلق نیز از حق جدایی‌ناپذیر است.

درنگ: خلق و حق، جدایی‌ناپذیرند. دولت حق، فراگیر است و هیچ مرزی میان حق و مظاهر وجود ندارد.

بخش پنجم: شهود عرفانی و معرفت الهی

ایاک نعبد و ایاک نستعین

درس‌گفتار به آیه کریمه اشاره می‌کند:
﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ (الفاتحة: ۵)
: «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.»
پرسش از مخاطب «کاف» در این آیه، به ضرورت شهود عرفانی اشاره دارد. این کاف، تنها به حق تعلق می‌گیرد، زیرا در عالم حقیقت، جز حق کسی نیست. مانند مسافری که در بیابان، تنها یک مقصد را می‌جوید، عابد نیز باید مخاطب عبادت خود را حق بداند.

درنگ: عبادت و استمداد، تنها به حق تعلق می‌گیرد. شهود عرفانی، مخاطب حقیقی عبادت را در وحدت وجودی حق می‌یابد.

احتیاط در معرفت

درک معرفت الهی، نیازمند احتیاط و صرف عمر است: «يَجِبُ الْإِحْتِيَاطُ فِي الْمَعْرِفَةِ، وَصَرْفُ الْعُمْرِ لَا الْوَقْتِ». انسان باید حیات خود را وقف شناخت حق کند، زیرا این معرفت در شب اول قبر و در پرسش از «مَنْ رَبُّكَ» (پروردگارت کیست؟) آشکار می‌شود. مانند کشاورزی که سال‌ها برای بارور کردن زمین تلاش می‌کند، سالک نیز باید عمر خود را صرف معرفت کند.

بخش ششم: نقد دیدگاه‌های کلامی و فقهی

نقد نجاست کافر

متن به نقد دیدگاه‌های کلامی و فقهی در باب نجاست کافر می‌پردازد: «فِي الدَّهْرِ وَاحِدٌ كَهَذَا، وَهَذَا كَافِرٌ؟». اگر همه چیز ظهور حق است، چگونه می‌توان کافر را نجس دانست؟ این پرسش، به ضرورت بازنگری در احکام فقهی بر اساس معرفت عرفانی اشاره دارد. مانند آینه‌ای که هر چه بازتاب می‌دهد، از نور واحد است، خلق نیز نمی‌تواند از حقیقت حق جدا باشد.

درنگ: وحدت وجود، دیدگاه‌های کلامی و فقهی در باب نجاست کافر را به چالش می‌کشد، زیرا همه چیز ظهور حق است.

نقد سطحی‌نگری در فقه

درس‌گفتار به نقد سطحی‌نگری در فقه می‌پردازد و از فقهایی یاد می‌کند که بدون درک مصداق، احکام را صادر می‌کنند. مانند پزشکی که بدون معاینه بیمار، نسخه می‌نویسد، فقیه نیز باید به مصداق احکام توجه کند. این نقد، به ضرورت معرفت عمیق در فهم احکام الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تبیین مراتب ظهور و وحدت وجود، درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره را به زبانی فاخر و آکادمیک ارائه داد. مراتب سه‌گانه حقّی، خلقی و جامع، چارچوبی برای فهم رابطه حق و خلق فراهم می‌کنند. مرتبه حقّی، از کثرت و قید منزه است؛ مرتبه خلقی، ظرف ظهورات امکانی است؛ و مرتبه جامع، به عنوان نفس رحمانی، وحدت و کثرت را در خود جمع می‌کند. نفی جعل حادث، تأکید بر بقای مظاهر به بقای حق، و نقد دیدگاه‌های کلامی و فقهی، از محورهای کلیدی این اثر است. آیات کریمه قرآن، مانند «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» و «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، به وحدت وجودی حق و ضرورت شهود عرفانی اشاره دارند. این اثر، با ساختار علمی و تمثیلات ادبی، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، حضرات کلیۀ سه‌گانه کدام‌اند؟

2. بر اساس درسگفتار، ویژگی اصلی ظهور حقی چیست؟

3. در درسگفتار، حضرت جمعی چه جایگاهی دارد؟

4. طبق متن، احاطۀ وجودی و علمی حق به چه معناست؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا کثرت در خلق وجود ندارد؟

6. در درسگفتار، ظهورات در ظرف حقی فاقد کثرت و قید هستند.

7. طبق درسگفتار، حضرات خمس از حضرات ثلاث جدا هستند و به آن‌ها منتهی نمی‌شوند.

8. اعیان ثابته در ظرف علم حق ازلی و بازلی‌اند، اما در خارج حادث‌اند.

9. در درسگفتار، کثرت در وجودات متعدد است، نه در مراتب ظهور.

10. حضرت جمعی در درسگفتار به عنوان نفس الرحمان و ظرف ظهور جمعی معرفی شده است.

11. تفاوت اصلی بین ظهور حقی و ظهور خلقی در درسگفتار چیست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده کثرت در خلق نیست؟

13. مقصود از حضرت جمعی در درسگفتار چیست؟

14. چرا احاطۀ وجودی و علمی حق در درسگفتار به تقدم وجود حق اشاره دارد؟

15. چرا عارف در درسگفتار معتقد است حق دائم الظهور و دائم الفیض است؟

پاسخنامه

1. حضرت حقی، حضرت خلقی، حضرت جمعی

2. فاقد تعین و قید است

3. سر جامع بین حضرت حقی و خلقی

4. تقدم وجود حق بر همه متصفان به ظهور

5. چون ظهورات مراتب وجود واحدند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. ظهور حقی فاقد کثرت و قید است و به حق اختصاص دارد، اما ظهور خلقی به ظهورات امکانی و متکثر مربوط است.

12. زیرا کثرت در مراتب ظهور وجود واحد است، نه در وجودات متعدد.

13. حضرت جمعی ظرف برزخ و عماء است که جامع بین ظهور حقی و خلقی است.

14. زیرا حق بر همه متصفان به ظهور تقدم دارد و احاطۀ او شامل همه مراتب است.

15. چون صفات حق مانند فیاضیت و جود ذاتی‌اند و بدون ظهورات معنا نمی‌یابند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده