در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 253

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 253)

مقدمه: درآمدی بر شئونات و ظهورات الهی

در سپهر عرفان نظری و فلسفه اسلامی، یکی از عمیق‌ترین مباحث، تبیین رابطه میان ذات احدی و ظهورات آن در قالب اسماء، صفات، و موجودات است. درس‌گفتار 253 از مجموعه ارزشمند مصباح الانس، برگرفته از سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در این حوزه می‌پردازد و با نگاهی نقادانه به مفاهیم فلسفی، از جمله جعل و امکان، به تبیین شئونات الهی و جایگاه موجودات در نظام هستی می‌نشیند.

بخش اول: تعین اسماء و اعیان ثابته در ظرف احدیت

مفهوم تعین در ظرف احدیت

حقایق اسماء و صفات الهی و مظاهر علمی آن‌ها، که همان اعیان ثابته‌اند، در ظرف احدیت متعین می‌شوند، بی‌آنکه خود احدیت متعین گردد. این تعین، به مانند رودی است که از سرچشمه بی‌کران احدیت جاری می‌شود، اما سرچشمه را از خلوص و بی‌تعینی‌اش متأثر نمی‌سازد. احدیت، مرتبه‌ای از ذات الهی است که در آن، هیچ‌گونه کثرت ذاتی راه ندارد، اما اسماء و صفات، به مثابه مظاهر علمی، در این ظرف ظهور می‌یابند و تعین می‌پذیرند.

تحلیل عرفانی تعین

این دیدگاه، ریشه در عرفان نظری ابن‌عربی و قونوی دارد که احدیت را مبدأ ظهور کثرات می‌دانند، بدون آنکه ذات الهی از این کثرات متأثر شود. تعین اسماء و اعیان ثابته، به مانند نقش‌هایی است که بر آینه صاف احدیت منعکس می‌شوند، اما این آینه را از سادگی و وحدت ذاتی‌اش محروم نمی‌کنند. این تمایز، نشان‌دهنده جدایی میان مرتبه ذات و مرتبه ظهور است که در آن، کثرت تنها در ظرف ظهور معنا می‌یابد.

درنگ: تعین اسماء و اعیان ثابته

حقایق اسماء و صفات الهی و اعیان ثابته در ظرف احدیت متعین می‌شوند، بی‌آنکه احدیت خود متعین گردد. این تعین، ظهور کثرت در مرتبه احدیت است، اما ذات احدی از هرگونه کثرت ذاتی مبراست.

بخش دوم: شئونات الهی و پویایی ظهور

شئونات الهی در آیه کریمه

تمامی اشیاء، موجودات، ربوبیت‌ها، و خلقیات، شئونات الهی‌اند که در آیه شریفه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن: ۲۹، : «هر روز او در کاری است») تجلی می‌یابند. این شئونات، به مانند امواج اقیانوس بی‌کران الهی‌اند که در هر لحظه، به صورتی نو و متجدد، در ظرف ظهور متعین می‌شوند.

تحلیل پویایی شئونات

این آیه کریمه، به پویایی و تجدد شئونات الهی اشاره دارد. شئونات، به‌عنوان ظهورات فعل الهی، در ظرف خود محقق می‌شوند و همه موجودات، اعم از ربوبی و خلقی، مظاهر این شئونات‌اند. این پویایی، به مانند رقص نوری است که هر لحظه، شکلی نو بر پرده هستی می‌نگارد، اما این تجدد، به ذات الهی بازنمی‌گردد، بلکه در ظرف ظهورات متعین است.

درنگ: پویایی شئونات الهی

شئونات الهی، به مانند امواج متجدد، در هر لحظه ظهوری نو می‌یابند، اما این تجدد، به ذات الهی بازنمی‌گردد، بلکه در ظرف ظهورات متعین است.

بخش سوم: نفی جعل در ظهورات الهی

نقد مفهوم جعل فلسفی

شئونات و ظهورات الهی، مجعول نیستند و مفهوم جعل فلسفی، چه نسبت به ماهیت و چه نسبت به وجود خلقی، در اینجا صادق نیست. در فلسفه متعالیه، صدرالدین شیرازی ماهیت را مجعول بالعرض و وجود را مجعول بالذات می‌داند، اما این دیدگاه از منظر عرفانی ناکافی است، زیرا وجود، ظهوری از احدیت است و جعل به معنای ایجاد از عدم بر آن صادق نیست.

تحلیل عرفانی نفی جعل

وجود، به مانند نوری است که از سرچشمه احدیت ساطع می‌شود، نه از ظرف عدم سربرمی‌آورد و نه به معنای معلوم شدن است. این فرآیند، شامل دو حرکت است: ترول (حرکت از علم الهی به عین خارجی) و صعود (حرکت از عین به علم الهی). این دیدگاه، وجود را به‌عنوان تجلی پویای حق معرفی می‌کند که نیازی به جعل فلسفی ندارد.

درنگ: نفی جعل در ظهورات

ظهورات الهی، مجعول نیستند و جعل فلسفی بر آن‌ها صادق نیست. وجود، ظهوری از احدیت است که از علم به عین و از عین به علم در جریان است.

بخش چهارم: وجود به‌عنوان ظهور احدیت

وجود و احدیت

وجود، ظهوری از احدیت حق است که نه در ظرف عدم قرار دارد و نه به معنای معلوم شدن است، بلکه جریانی است میان علم و عین. این جریان، به مانند پلی است که علم الهی را به ظهور خارجی و ظهور خارجی را به علم الهی پیوند می‌دهد.

تحلیل عرفانی وجود

این دیدگاه، وجود را به‌عنوان تجلی پویای حق معرفی می‌کند که در ظرف علم و عین، بدون نیاز به واسطه‌های فلسفی، ظهور می‌یابد. وجود، به مانند آینه‌ای است که نور احدیت را در خود بازمی‌تاباند، اما این بازتاب، ذات آینه را تغییر نمی‌دهد.

درنگ: وجود و احدیت

وجود، ظهوری از احدیت است که نه از عدم ناشی می‌شود و نه به معنای معلوم شدن است، بلکه جریانی پویا میان علم و عین است.

بخش پنجم: نفی امکان فلسفی

نقد امکان مساوی‌الطرفین و فقری

امکان به معنای مساوی‌الطرفین (برابری وجود و عدم) یا امکان فقری (وابستگی وجود به واجب) از منظر عرفانی صادق نیست. امکان، به مانند نسیمی است که از عشق الهی برمی‌خیزد و ظهور احدیت را در مظاهر متجلی می‌سازد.

تحلیل عرفانی امکان

این دیدگاه، با نقد مفاهیم فلسفی امکان، بر وحدت وجود تأکید دارد و هرگونه دوگانگی میان وجود و عدم را نفی می‌کند. امکان، به‌عنوان ظهور عشقی و تجلی احدیت، نیازی به واسطه‌های فلسفی ندارد و مستقیماً از احدیت ساطع می‌شود.

درنگ: نفی امکان فلسفی

امکان، نه به معنای مساوی‌الطرفین و نه فقری، بلکه ظهور عشقی و تجلی احدیت است که نیازی به واسطه‌های فلسفی ندارد.

بخش ششم: تمایز ظهورات ظاهری و باطنی

ظهورات ظاهری و حقایق باطنی

شئونات و ظهورات الهی، در مرتبه ظاهر قرار دارند و نه باطن. حقایق ربوبی و مفاتیح غیبی، به مانند گنج‌هایی در صدف پنهان‌اند که از دسترس ادراک ظاهری خارج‌اند.

تحلیل مراتب معرفتی

این تمایز، نشان‌دهنده سلسله مراتب معرفتی در عرفان نظری است. ظهورات ظاهری، شامل اسماء، صفات، اعیان، و موجودات خارجی، به مانند سایه‌هایی‌اند که بر دیوار هستی نقش می‌بندند، اما حقایق باطنی، در مرتبه غیب باقی می‌مانند و تنها برای خواص قابل شهودند.

درنگ: تمایز ظاهری و باطنی

ظهورات الهی، در مرتبه ظاهرند و حقایق ربوبی و مفاتیح غیبی، در مرتبه باطن قرار دارند و از ادراک ظاهری خارج‌اند.

بخش هفتم: دسته‌بندی موجودات ظهوری و غیبی

تقسیم‌بندی موجودات

موجودات ظهوری و مظاهر غیبی به سه دسته تقسیم می‌شوند: برخی با غلبه ربوبی، برخی با غلبه خلقی (مانند عالم ناسوت)، و برخی برزخی که خود به دو نوع با غلبه کثرت یا وحدت تقسیم می‌شوند. این دسته‌بندی، به مانند شاخه‌های درختی است که از ریشه واحدی می‌رویند، اما هر یک هویتی متمایز دارند.

تحلیل عرفانی دسته‌بندی

این تقسیم‌بندی، تنوع ظهورات الهی را در مراتب مختلف هستی نشان می‌دهد. برزخ، به مانند پلی است که وحدت و کثرت را به هم پیوند می‌دهد و امکان ظهور حقایق الهی را در مراتب مختلف فراهم می‌سازد.

درنگ: دسته‌بندی موجودات

موجودات ظهوری و غیبی به سه دسته ربوبی، خلقی، و برزخی تقسیم می‌شوند که برزخ خود به دو نوع با غلبه کثرت یا وحدت تقسیم می‌گردد.

بخش هشتم: مقام اماعی و انسان کامل

مفهوم مقام اماعی

مقام اماعی، به مانند برزخ البرازخ است که همه ربوبیت‌ها، خلقیات، و اسماء را در خود جمع می‌کند. این مقام، در انسان کامل، اولیاء، صلحا، و مؤمنین متجلی می‌شود که استعداد و فعلیت همه شئونات الهی را دارند.

تحلیل عرفانی انسان کامل

انسان کامل، به مانند آینه‌ای است که نور همه اسماء و صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند. این مقام، به دلیل جامعیت، توانایی ظهور کامل حقایق ربوبی و خلقی را دارد و در لباس اولیاء و صلحا متجلی می‌شود.

درنگ: مقام اماعی

مقام اماعی، برزخ البرازخ است که همه شئونات الهی را در خود جمع می‌کند و در انسان کامل متجلی می‌شود.

بخش نهم: نفی وجود غیر از حق

وحدت وجود

غیر از وجود حق، هیچ وجودی نیست؛ هرچه هست، ظهور وجود حق است. این دیدگاه، به مانند اقیانوسی است که همه امواج از آن برمی‌خیزند، اما هیچ موجی هویتی مستقل از اقیانوس ندارد.

تحلیل عرفانی وحدت وجود

این دیدگاه، با نقد اصطلاحات فلسفی که وجود را از حقایق جدا می‌کنند، بر این نکته تأکید دارد که موجودات، فاقد هویت مستقل‌اند و تنها ظهورات وجود حق‌اند.

درنگ: نفی وجود غیر از حق

غیر از وجود حق، هیچ وجودی نیست؛ همه موجودات، ظهورات وجود حق‌اند و هویتی مستقل ندارند.

بخش دهم: وجود به‌عنوان تلبس شئون حق

تلبس شئون به وجود

وجود منسوب به حقایق، تلبس شئون حق به وجود اوست. در ظرف ظهور، این تلبس به مانند لباسی است که شئون حق بر تن می‌کنند، اما در ظرف غیرظهور، این تلبس وجود ندارد.

تحلیل عرفانی تلبس

این دیدگاه، وجود را ظهور حق می‌داند و هرگونه جدایی میان وجود و حقایق را ناشی از اصطلاحات نادرست فلسفی می‌شمارد. وجود، به مانند نوری است که در ظرف ظهور، شئون حق را متجلی می‌سازد.

درنگ: تلبس شئون حق

وجود، تلبس شئون حق به وجود اوست که در ظرف ظهور متجلی می‌شود، اما در ظرف غیرظهور، این تلبس وجود ندارد.

بخش یازدهم: تعدد شئونات و نفی کثرت ذاتی

تعدد شئونات

تعدد و اختلاف شئونات حق، خصوصیات ظهوری است و نه ناشی از علتی که کثرت ذاتی ایجاد کند. این شئونات، به مانند رنگ‌های قوس قزح‌اند که از یک نور واحد ساطع می‌شوند، اما کثرت آن‌ها، وحدت نور را مخدوش نمی‌سازد.

تحلیل عرفانی تعدد

این دیدگاه، کثرت را به‌عنوان خصوصیتی ظهوری معرفی می‌کند و هرگونه کثرت ذاتی را نفی می‌کند. شئونات، ظهورات حق‌اند و نیازی به علتی خارج از ظهور حق ندارند.

درنگ: تعدد شئونات

تعدد شئونات حق، خصوصیات ظهوری است و نه ناشی از کثرت ذاتی. این شئونات، ظهورات حق‌اند و نیازی به علتی خارج از ظهور ندارند.

بخش دوازدهم: ادراک ظاهری و باطنی

مراتب ادراک

آنچه دیده و ادراک می‌شود، چه به چشم ظاهر برای عوام، چه به چشم باطن برای خواص، و چه به عقل برای حکما، حق ظاهر است و نه تمام حق. این ادراکات، به مانند سایه‌هایی‌اند که بر دیوار هستی نقش می‌بندند، اما حقیقت غیبی را دربرنمی‌گیرند.

تحلیل محدودیت ادراک

این تمایز، بر محدودیت ادراک بشری در برابر حقیقت مطلق تأکید دارد. حقایق باطنی، که شامل مفاتیح غیب است، از دسترس این ادراکات خارج‌اند و تنها در مرتبه شهود برای خواص قابل دسترسی‌اند.

درنگ: ادراک ظاهری و باطنی

آنچه ادراک می‌شود، حق ظاهر است و نه تمام حق. حقایق باطنی، از دسترس ادراک ظاهری خارج‌اند و تنها برای خواص قابل شهودند.

بخش سیزدهم: شئونات و تنوع ظاهری

تنوع شئونات

شئونات الهی، با تنوع و تعدد ظاهری، در عین احدیت کامل حق ظهور می‌یابند. این تنوع، به مانند جسم واحدی است که با خصوصیات متعدد، از جمله لین و صلابت، نور و ظل، متجلی می‌شود، اما حقیقت آن واحد است.

تحلیل وحدت در کثرت

این دیدگاه، با تشبیه شئونات به جسم، نشان می‌دهد که کثرت شئونات، مانع از وحدت ذاتی حق نیست. تنوع ظاهری، به مانند رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی است که همگی از قلم واحد نقاش برمی‌خیزند.

درنگ: تنوع شئونات

شئونات الهی، با تنوع ظاهری، در عین احدیت کامل حق ظهور می‌یابند و کثرت آن‌ها، مانع از وحدت ذاتی حق نیست.

بخش چهاردهم: مثال جسم و فواصل وجودی

مثال جسم

جسم، به‌عنوان مثالی از وحدت در کثرت، دارای فواصل متعدد، مانند لین و صلابت، نور و ظل، است، اما حقیقت آن واحد است. این فواصل، به مانند خطوطی‌اند که بر بوم واحد جسم ترسیم می‌شوند، اما وحدت بوم را مخدوش نمی‌کنند.

تحلیل فواصل وجودی

فواصل وجودی، برزخ‌هایی هستند که میان امور متضاد تميز ایجاد می‌کنند، اما حقیقت آن‌ها غیبی است و قابل ادراک کامل نیست. این دیدگاه، با استناد به حواشی تفسیر قونوی، تأکید دارد که وجود، یک حقیقت واحد غیرمنقسم است و فواصل، تنها ظهورات این حقیقت‌اند.

درنگ: فواصل وجودی

فواصل وجودی، برزخ‌هایی هستند که میان امور متضاد تميز ایجاد می‌کنند، اما حقیقت جسم و وجود، واحد و غیرمنقسم است.

بخش پانزدهم: محدودیت علم بشری

آیه کریمه و محدودیت علم

علم بشری، به دلیل محدودیت، قادر به ادراک کامل حقیقت نیست، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (الإسراء: ۸۵، : «و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است»).

تحلیل محدودیت علم

این آیه، بر محدودیت علم بشری در برابر علم الهی تأکید دارد. این محدودیت، به معنای کمبود علم نیست، بلکه به معنای متناسب بودن علم با ظرفیت بشری است. حتی با پیشرفت علم، انسان نمی‌تواند حقیقت وجود را به‌طور کامل مختومه کند، زیرا علم الهی بی‌نهایت است.

درنگ: محدودیت علم بشری

علم بشری، به دلیل محدودیت ظرفیت انسانی، قادر به ادراک کامل حقیقت نیست و تنها بخشی از علم الهی را دربرمی‌گیرد.

بخش شانزدهم: تفاوت عاطفه و عقل در زن و مرد

تفاوت‌های عاطفی و عقلی

تفاوت زن و مرد، در غلبه عاطفه در زنان و عقل در مردان است که به نقش‌های تربیتی و اجتماعی آن‌ها مرتبط است. زنان، به دلیل نقش تربیتی و عاطفی، مانند حمل فرزند و پرورش او، دارای غلبه عاطفه‌اند، در حالی که مردان، به دلیل نقش‌هایی مانند سرپرستی و تصمیم‌گیری، دارای غلبه عقل‌اند.

تحلیل نقش‌های الهی

این تفاوت، به معنای نقص نیست، بلکه به مانند دو بال پرنده‌ای است که هر یک، برای پرواز در مسیر الهی، نقشی مکمل دارند. به تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، عاطفه زنان، آن‌ها را برای تربیت و پرورش آماده می‌سازد، در حالی که عقل مردان، آن‌ها را برای تصمیم‌گیری‌های کلان و مدیریت مناسب می‌کند.

درنگ: تفاوت عاطفه و عقل

غلبه عاطفه در زنان و عقل در مردان، به نقش‌های تربیتی و اجتماعی آن‌ها مرتبط است و نشانه تناسب الهی است، نه نقص.

بخش هفدهم: وحدت وجود و نفی کثرت حقیقی

وحدت وجود

وجود، یک حقیقت واحد غیرمنقسم است و فواصل وجودی، ظهورات این حقیقت‌اند. کثرت حقیقی، به معنای وجودی مستقل، وجود ندارد؛ کثرت، شئونی است و نه وجودی.

تحلیل نقد کثرت حقیقی

این دیدگاه، با نقد نظریه ملاصدرا در اسفار مبنی بر وجود کثرت حقیقی، تأکید دارد که وجود، واحد است و شئونات، کثرات ظاهری‌اند که از وحدت حق ناشی می‌شوند. این تمایز، به مانند تفاوت میان نور و سایه است که هر دو از یک منبع واحد برمی‌خیزند، اما سایه، هویتی مستقل از نور ندارد.

درنگ: نفی کثرت حقیقی

کثرت حقیقی وجود ندارد؛ کثرت، شئونی است و وجود، یک حقیقت واحد غیرمنقسم است که شئونات آن، ظهورات ظاهری‌اند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین شئونات و ظهورات الهی در ظرف احدیت پرداخت. تعین اسماء و اعیان ثابته، پویایی شئونات الهی، نفی جعل و امکان فلسفی، و تمایز میان ظهورات ظاهری و باطنی، از جمله مفاهیم محوری این بحث بودند. مقام اماعی و انسان کامل، به‌عنوان برزخ البرازخ، جامعیت شئونات الهی را نشان می‌دهد. وحدت وجود و نفی کثرت حقیقی، بر این نکته تأکید دارند که همه موجودات، ظهورات حق‌اند و هویتی مستقل ندارند. محدودیت علم بشری و تفاوت‌های عاطفی و عقلی میان زن و مرد، به‌عنوان بخشی از نظام الهی، تبیین شدند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مانع اصلی تعلق علم به یک شیء چیست؟

2. طبق متن، چه چیزی باعث می‌شود که غیر متناهی بودن شیء مانع علم به آن نشود؟

3. بر اساس متن، ظهورات و موجودات در عالم به چه چیزی وابسته‌اند؟

4. طبق متن، حدوث ذاتی به چه معناست؟

5. بر اساس متن، زمان به چه صورت تعریف شده است؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که غیر متناهی بودن یک شیء به معنای ابهام و اجمال آن است.

7. طبق متن، علم به غیر متناهی به دلیل تعین آن ممکن است.

8. متن بیان می‌کند که حدوث ذاتی به معنای وصف حقیقی و مستقل از ترکیب است.

9. بر اساس متن، ظهورات و مظاهر همگی به اسما و صفات الهی وابسته‌اند.

10. متن درسگفتار می‌گوید که زمان یک حقیقت معدوم و فاقد وجود خارجی است.

11. طبق متن درسگفتار، چرا غیر متناهی بودن مانع علم به یک شیء نیست؟

12. تفاوت ابهام و غیر متناهی بودن در چیست؟

13. حدوث ذاتی در متن چگونه تعریف شده است؟

14. چرا زمان به عنوان صورت ترتب معقول تعریف شده است؟

15. چرا معیت حق با ظهورات به معنای وجود مستقل مظاهر نیست؟

پاسخنامه

1. ابهام و اجمال شیء

2. وجود تعین در غیر متناهی

3. اسما و صفات الهی

4. نیاز به مؤثر در وجود

5. صورت ترتب معقول برای استعدادات وجودی

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا غیر متناهی بودن به معنای ابهام نیست و غیر متناهی نیز تعین دارد.

12. ابهام مانع تعلق علم است، اما غیر متناهی بودن به دلیل داشتن تعین مانع علم نیست.

13. حدوث ذاتی به معنای نیاز به مؤثر در وجود است که لازمه ترکیب هر ممکن موجود است.

14. زیرا زمان صورت معقول استعدادات وجودی است که از ترتب و انضباط در ظهورات ناشی می‌شود.

15. زیرا مظاهر ظهورات حق‌اند و وجودشان قائم به قیومیت حق است، نه مستقل.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده